امروز جمعه 02 آذر 1403
بر اساس ماده 23 قانون حمایت حقوق مولفان، کلیه آثار ارائه شده در سایت با مجوز از صاحب امتیاز اثر می باشد. تمام کالاها و خدمات این سایت بدون احتساب مالیات می باشد.
چکیده:
مفهوم کیفیت در تحقیقات اجتماعی، مفهوم تازهای است اما توجهات و تلاشهای بسیاری در دهههای اخیر در این زمینه انجام گرفته است. هدف پژوهش حاضر تبیین جامعه شناسی کیفیت زندگی در شهرستان بیجار میباشد که کیفیت زندگی متغیر وابسته و متغیرهای آنومی، رضایت از زندگی، احساس امنیت و احساس اعتماد متغیرهای مستقل این تحقیق میباشد.تعداد افراد نمونهی آماری در این پژوهش 193 نفر از زنان و مردان 20 تا 60 سال میباشند که از این تعداد 114 نفر مرد و79 نفر زن میباشند.در این تحقیق از روش پیمایش یعنی استفاده از پرسشنامهی استاندارد جهت جمع آوری اطلاعات استفاده شد. روایی مقیاسها از طریق همسانی درونی و پایایی آنها به روش آلفای کرونباخ تعیین شد که نتایج بیانگر روایی و پایایی مطلوب مقیاسها بود. جهت تجزیه و تحلیل دادها نیز از آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید.با استفاده آزمون ضریب همبستگی پیرسون رابط ی بین متغیرها بررسی شد که نشان داد بین 3 متغیر مستقل (آنومی با سطح معنی داری 0/02،احساس امنیت با سطح معنی داری 0/00، احساس اعتماد با سطح معنی داری 0/00) با متغیر وابسته (کیفیت زندگی) رابط ی معنا داری وجود دارد، اما بین احساس سعادت و خوشبختی با سطح معنی داری 0/08 و کیفیت زندگی رابط معنادار نشد. با استفاده از تحلیل رگرسیونی وبا توجه به میزان (/51) ملاحظه شد 2متغیرمستقل(احساس امنیت واحساس اعتماد,0/51درصد متغیر وابسته (کیفیت زندگی) را تبیین میکند.پس عوامل و متغیرهای دیگری هم میتواند در کیفیت زندگی نقش داشته باشد.
1- مقدمه:
رشد کیفیت زندگی (Quality Of Life) از جمله مسائل مهمی است که ابتدا با گسترش همهجانبه فناوری و فرایند صنعتی شدن در کشورهای غربی مورد توجه اندیشمندان قرار گرفت. گسترش روزافزون و فرایند صنعتی شدن که خود با تولید انبوه کالاها و خدمات متنوع در بعد کمی نشان میدهد مشکلات زیادی برای بشر مدرن به همراه آورده است. در حقیقت همگام با افزایش جمعیت، شهرنشینی و تمرکز صنایع، سرمایهها، امکانات و خدمات شهری رشد کرده و شهرهای بزرگ به کلانشهرهای کنونی تبدیل شدهاند و مشکلات سخت شهری پدید آمد. از جمله این مشکلات میتوان به پدیده آلودگی هوا و تخریب محیط زیست اشاره کرد که با اضافه شدن فشارها و استرسهای روانی، صدمات جبرانناپذیری به شهر وارد کرده است. صنعتی شدن و پیشرفت فناوری بعد کمی زندگی انسان را مدنظر قرار میدهد و همچنین به دنبال غفلت از جنبههای کیفی زندگی انسان طی چند دههی گذشته در کشورهای غربی بحث کیفیت زندگی مورد توجه اندیشمندان و متفکران علوم انسانی قرار گرفت. در این راستا محققان علوم انسانی ضمن تعریف مفهوم کیفیت زندگی تلاش نمودند ابعاد و شاخصهای مختلف این مفهوم را تعیین و مورد سنجش قرار دهند. پروژه حاضر نیز در کنار تعریف این مفهوم، به دنبال طراحی و معرفی مدلی تجربی برای سنجش ابعاد مختلف آن میباشد تا بتوان از این طریق به تعریفی مشخص و شیوهای دقیق در سنجش کیفیت زندگی دست یافت و در راستای ارتقای آن کوشید.
فاکتورهای زیستمحیطی، اقتصادی، سیاسی، بهداشت، امنیت شخصی، آموزش و پرورش، حمل و نقل، مسکن و دیگر خدمات شهری مهمترین معیارهایی است که چنانچه در ساختار مدیریت شهرها به درستی به آن پرداخته شود، میتواند شهری سالم و با کیفیت را برای شهروندان فراهم سازد.
ردهبندی شهرهای جهان از نظر کیفیت زندگی نه تنها بیانگر وضعیت استانداردهای حاکم بر شهر برای انتخاب شهروندان است بلکه به دولتها و شرکتهای چندملیتی نیز در ایجاد شعبات شرکتهای جدید و سرمایهگذاری در محیطی امن کمک میکند. شهرهای کانادا، اروپا و استرالیا کماکان بهترین و با کیفیتترین شهرهای جهان از نظر کیفیت زندگی محسوب میشوند. در بین شهرهای آمریکا، هانولولو و سانفرانسیسکو به ترتیب با قرار گرفتن در پله 27 و 29 جدول و هوستون در جایگاه شصت و هشتم شهرهای جهان، بالاترین و پایینترین امتیاز را در بین شهرهای آمریکایی از آن خود کرده است. در بین شهرهای آسیایی نیز سنگاپور با کسب 5/102 امتیاز نخستین شهر آسیایی است که در رتبه 34 جهانی قرار میگیرد و بعد از آن توکیو، یوکوهاما، کوبه و اوزاکا همگی از ژاپن به ترتیب در جایگاه 35، 38، 40 و 42 جدول با کیفیتترین شهرهای جهان در سال 2007 قرار گرفتند. بهرهمندی ساکنان یک شهر از آب سالم، برق، تلفن، سرویسهای حمل و نقل عمومی (همچون ناوگان اتوبوس رانی و مترو) تراکم پایین ترافیک، فضاهای مناسب خدماتی همچون رستورانها، تئاتر، سینما، سالنهای ورزشی، فضای سبز مناسب، پارکها، جنگلهای شهری، مدارس و دانشگاه با استانداردهای بالای آموزشی و... از جمله این استانداردهاست. در عین حال بهداشت محیط زیست و امنیت در شهرها همچنان از اولویت خاصی برخوردار است. آلودگی هوا، فقدان شبکه فاضلاب، دفع نامناسب پسماندها و فقدان بازیافت زبالههای شهری میتواند با افزایش بیماریهای عفونی و... بهداشت و سلامت افراد را در مخاطره قرار دهد. همچنین وجود بیمارستانها و مراکز درمانی و خدمات مناسب درمانی به نسبت جمعیت ساکن در هر شهر از شاخصهای یک شهر با کیفیت است. بهرهمندی ساکنان شهر از مسکن مناسب و ارزان، سرویسهای خدمات و تعمیر لوازم منزل و... نیز یکی از فاکتورهای مورد نظر در این شهر ایدهآل است. در عین حال مسائل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیز از اولویتهای یک شهر با کیفیت برای زندگی است.
حال با این اوصاف که در مقدمه به آنها اشاره نمودهایم قصد داریم تا به صورت عملی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی را مورد بررسی قرار دهیم به همین منظور شهرستان بیجار را به عنوان مطالعه موردی انتخاب و کیفیت زندگی در این شهرستان مورد بررسی قرار گرفت که مراحل اجرای این تحقیق در ادامه خواهد آمد.
2- بیان مسئله
توجه به موضوع کیفیت زندگی در دنیای انسانی، یکی از مقولههای مهم برای رسیدن به یک توسعه پایدار در همه زمینههای زندگی اجتماعی است. شاید همین یک دلیل کافی باشد تا سعی کنیم، عواملی که انسان را در رسیدن به این هدف باز میدارد را بشناسیم وبرای برطرف کردن آن کوشش نماییم.
لازم است اشاره نماییم که موضوع کیفیت زندگی با سطح زندگی کاملا ًمتفاوت است. سطح زندگی به مواردی نظیر وضع اقتصادی، وضع مسکن، شغل و نظایر اینها مربوط میشود که کاملا ً قبل اندازه گیری است، و البته همه اینها میتواند در کیفیت زندگی مؤثر باشد.ولی کیفیت زندگی میزان بهره مندی فرد از امکانات با اهمیت زندگی وی را مشخص میکند و منعکس کننده میزان رضایت فرد از موهبتهای زندگی نیز میباشد.
با این وصف میتوان گفت که سطح زندگی شامل معیارهای کاملا ًعینی است، در صورتی که کیفیت زندگی شامل دو جنبه عینی و ذهنی میباشد.
هدف اصلی ما در این تحقیق تبیین جامعه شناسی کیفیت زندگی مردم شهرستان بیجار است و عمدهترین سؤال پژوهش ما این است که کیفیت زندگی آنها در چه حدی است.این پرسش خود سؤالات دیگری به همراه دارد که در ادامهی این تحقیق به آنها خواهیم پرداخت از جمله اینکه آیا میزان کیفیت زندگی از متغیرهایی نظیر: امنیت، اعتماد، آنومی و رضایت از زندگی(احساس سعادت وخوشبختی) و نیز متغیرهای زمینهای از قبیل جنسیت، تأهل و.... تأثیر میپذیرد؟
3 - اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:
به عنوان یک دانشجوی رشته علوم اجتماعی گرایش پژوهشگری و اینکه میبایست موضوعی برای تحقیق پایان نامه انجام میدادم، با کمک و همفکری استاد مربوطه، موضوع (تبیین جامعه شناسی کیفیت زندگی مردم شهرستان بیجار) را انتخاب و به تحقیق در مورد این موضوع پرداختم.
به نظر میآید انجام این تحقیق از این جهت اهمیت مییابد که، یک دید کلی به ما در مورد کیفیت زندگی مردم این شهر خواهد داد و در صورت توفیق و موفقیت در اجرای آن، میتوان اولین قدم را در مورد تحقیقاتی از این قبیل با آسودگی بیشتر برداشت و مطمئنا ً تجربیات به دست آمده از این تحقیق، ما را در انجام پژوهشهای دیگر، یاری خواهد نمود.
همچنین با توجه به این که تحقیق و پژوهشی در این مورد تا به حال در این شهرستان انجام نشده بود، این انگیزه برایم ایجاد شد و سعی نمودم تا با مطالعه در مورد این موضوع و گرد آوری مبانی نظری و همچنین تحقیقاتی که در رابطه با این موضوع در جاهای دیگر انجام شده تحقیق خود را کامل نمایم،هر چند با مشکلاتی که همیشه سر راه محققان دیگر هم بوده،مواجه شدم که در ادامه به آنها به صورت مختصر خواهم پرداخت.
4- تاریخچه مفهوم کیفیت زندگی
ریشههای تاریخی استفاده از عبارت کیفیت زندگی را میتوان در آثار کلاسیک ارسطو که مربوط به سال 330 قبل از مسیح هستند، یافت. وی در اصول اخلاقی کلاسیک از رابط بین کیفیت زندگی هنگام شادی و ارزشهای ذهنی افراد سخن میگوید. «هنگامی که در مورد مؤلفههای خوشبختی سخن به میان میآید عقاید متنوع بوده و نظرات افراد مختلف با نظر افراد خبره کاملاً متفاوت است». دسته اول خوشبختی را در مؤلفههای آشنا، مانند شادی، پول یا شهرت میبیند و اغلب نظرات خود را در این زمینه تغییر میدهند. هنگام بیماری دستیابی به تندرستی را خوشبختی میدانند و زمانی که دچار مشکلات مالی هستند، بدست آوردن پول را سعادت تلقی میکنند. عبارت کیفیت زندگی دورههای تاریخی زیادی را پشت سر گذاشته و تغییرات مختلفی در مورد آن صورت گرفته است. این عبارت علائق شخصی، تجارب، احساسات، دیدگاهها و عقاید راجع به ابعاد فلسفی، فرهنگی، معنوی، روان شناسی، مالی، سیاسی و اجتماعی زندگی روزمره را شامل میشود. اغلب جنبههای چندبعدی کیفیت زندگی با استفاده از ابزارهای پژوهشی چند رشتهای تحلیل میشوند. در آثار تجربی، محققان اجتماعی، سیاستمداران، مدیران، اقتصاددانان، امراضشناسان و دیگر محققان حوزه پزشکی به منظور سنجش و ارزیابی کیفیت زندگی، شیوههای مختلفی ارائه دادهاند (Bentham, 1798: 50). تحقیق در مورد کیفیت زندگی که یک حوزه نسبتاً جدید و میانرشتهای است از رشته جامعهشناسی بسیار بهره گرفته است.
این رشته شامل پنج زمینه است که با هم همپوشانی دارند این زمینهها عبارتند از: 1- تحقیق در مورد شاخصهای اجتماعی 2- مطالعه در مورد شادی 3- ورود موفقیتآمیز به مرحله پیری 4- روان شناسی تندرستی 5- پژوهشهای مربوط به کیفیت زندگی در ارتباط با تندرستی. تلاش جامعهشناسان به خصوص در دو زمینه اول بسیار حائز اهمیت است. کیفیت زندگی موضوعی عمده در رشتههای جامعهشناسی کار و جامعهشناسی خانواده است و در رشته فلسفه که در آن کیفیت زندگی به عنوان زندگی خوب و شرافتمندانه تلقی میشود مورد توجه قرار گرفته است. اما فلاسفه در مورد اینکه کدام یک از فضایل مهمتر هستند، با همدیگر اختلاف نظر دارند. بنابراین چنین رویکردی بر حدس و گمان بر اساس تجارب شخصی فیلسوف در زندگی استوار است.
در اواخر قرن بیستم موضوع کیفیت زندگی در علوم اجتماعی بیشتر مورد توجه قرار گرفت. محققان اجتماعی با شیوهای تجربی این موضوع را بررسی و به شیوه دقیقتری به گردآوری اطلاعات در مورد تجارب دیگر افراد پرداختند و در سال 1995 با تأسیس جامعه بینالمللی برای تحقق درباره کیفیت زندگی، اینگونه تحقیقات نهادینه شدند.
اصطلاح کیفیت زندگی کاربردهای زیادی در رشتههای مختلف دارد. برخی از محققان در حوزههای مختلف تحقیقات کاربردی سعی در توجیه عقلانی آن داشتهاند.
«اصطلاح کیفیت زندگی در ابتدا مبهم به نظر میرسد کاربرد این عبارت اغلب مفهوم امید را منتقل میکند اما فاقد توجه و دقت لازم است. در مورد پژوهشهای بالینی میتوان گفت که درک محدودی از کیفیت زندگی داریم. به شادی، رضایت، استانداردهای زندگی، فضا و محیط اهمیت نمیدهیم. بلکه معمولاً از کیفیت زندگی مرتبط با تندرستی یعنی جنبههایی از کیفیت زندگی صحبت میکنیم که با تندرستی در ارتباط هستند» تحقیق در این زمینه امیدوارکننده، به سرعت در حال پیشرفت است و برای برطرف کردن تفاوتهای نظری و تجربی دیدگاهها، روشها و تکنیکها هنوز خیلی زود است.
5- رویکرد زیستشناختی، روان شناختی و روان شناختی اجتماعی به مفهوم کیفیت زندگی.
5-1. تبیین زیستشناختی
برخی از آسیبشناسان اجتماعی، به بررسی انواعی از علل کجروی، از جمله اضافات موجود در کالبد افراد، نارساییهای جسمی و... میپردازد که میتواند زمینهساز زیستی اینگونه رفتارها باشد و بعدها در خلال کنشهای متقابل محیطی و اجتماعی درازمدت، به گونههایی خاص از رفتار کجروانه بدل شود. این تبیینها متغیرهای جسمی و زیستی را عامل پیدایش کجروی میشمرند و برای نمونه مواردی مانند نقص جسمی، عیوب ظاهری اندام، جنس، سن، ضعف، قدرت، سوابق بیماری، وضع ترشح غدد و حتی نژاد را علت کجروی محسوب میدارد (مساواتی آذر، 1374: 120-109). که از جمله نظریههای این رویکرد نظریه لومبروزو و نظریه تیپ بدنی ویلیام شلدن و ارنست کرچمر، نظریه هانس آیزنک و نظریه تراسلر میباشد.
یکی از نظریاتی که در قرن بیستم تحت تأثیر آثار لمبروزو پدید آمد و به نوعی بار دیگر اندیشه ارتباط میان ساختمان زیستی (Somato types) و تبهکاری را احیاء کرد، نظریه ویلیام شلدن (1940) و ارنست کرچمر است. شلدون تحت تأثیر کرچمر، سه نوع تیپ بدنی (چاق، عضلانی، استخوانی) را که معتقد است، شخصیت رفتار افراد به این تیپهای بدنی مرتبط است، مشخص میکند که عبارتند از:
اندومورفیک[1]: که شخصی چاق با بدنی نرم و گرد است.
مزومورفیک[2]: که شخصی است با بدنی عضلانی و سخت.
اکتومورفیک[3]: که شخصی لاغر با بدنی نازک و شکننده میباشد.
او پس از تحقیق و بررسی به این نتایج دست یافت که هر یک از این افراد خلق و خوی خاص خود را دارند، به طوری که اولی آرام، عاشق راحتی و برونگراست. دومی خشونتگرا و فعال و سومی درونگرا و مهارکننده خواستههای خود میباشد. از میان این سه تیپ، مورد مزومورفیک بیشترین گرایش را به کجروی و تبهکاری دارد و افراد کجرو در اکثر موارد دارای این شکل بدنی هستند (ممتاز، 1381: 140). زیرا اینگونه افراد بدنی عضلانی دارند بنابراین زورگو، پرتوان و عصبی هستند (ستوده، 1374: 94).
از دیگر نظریات مربوط به رویکرد زیستشناختی در مورد کجروی و نابهنجاری، نظریه تراسلر میباشد که خود متأثر از آیزینگ بوده است. وی درصدد بود تا نقایص نظریات ژنتیک را با در نظر گرفتن عوامل تربیتی و اجتماعی جبران کند و علت اصلی محبوبیت او را در تلفیق نظریه ژنتیک با عوامل اجتماعی میدانند. به این خاطر بر اهمیت تربیت کودک بر مبنای اخلاق جا افتاده و مشخصی تأکید دارد. افرادی چون تایلور، والتن و یانگ قضایای مورد نظر وی را چنین خلاصه کردهاند:
گرایش و ارزش احترام به مالکیت دیگران از طریق عکسالعمل شرطی شدن شکل میگیرد.
چنین میلی به عنوان یک رفتار آموخته شده میتواند دوباره برانگیخته شود چون یک حس سرکوب شده است.
برونگراها سخت شرطی میشوند و درونگراها آسانتر شرطی میشوند، یعنی جامعهپذیری درونگراها آسانتر و بهتر از افراد برونگراست.
میزان گرایش افراد به درونگرایی یا برونگرایی تا حدود زیادی متأثر از عوامل ژنتیک است.
در وضعیتی که بین کودک و والدین رابطه قوی وابستگی وجود داشته باشد، عدم تأیید فرد از جانب والدین، باعث تشدید حالت اضطراب در فرد خواهد شد.
در صورتی رابطه کودک و والدین به صورت وابستگی قوی خواهد بود که این رابطه توأم با عاطفه، اطمینان و احساس ویژهای باشد.
در صورتی شرطی شدن موفق خواهد بود که اولاً تنبیهها به طور مشخص، همشکل و پیوسته به اجرا گذاشته شوند و ثانیاً مبتنی بر چند اصل کاملاً مشخص و تعریف شده بنا شده باشند.
تراسلر در واقع بر دو عامل مهم تأکید دارد. از یک طرف عوامل ژنتیک مانند درونگرا و برونگرا بودن و از طرف دیگر نوع شرطی شدن. او معتقد است که چون طبقه متوسط در انگلستان به منظور شرطی کردن فرزندان خود، از سیستم "محرومیت از محبت" در مقابل شیوههای ابتداییتری مانند خشونت، استفاده میکنند، بنابراین این طبقه در شرطی کردن فرزندان خود موفقتر میباشند. اما در عین حال پراکندگی عامل ژنتیک را در میان همه طبقات به شکل یکسانی میبیند. پس ارقام پایینتر جرایم در میان نوجوانان طبقه متوسط به خاطر نوع تربیت آنهاست که از سیستم مشخصتر و اصول استوارتر تربیتی پیروی میکنند. اما طبقه پایین که خود فاقد ارزشهای باثبات است و به علت وضعیت نابسامان زندگی، یک رفتار در مواقع مختلف نه تنها مورد تشویق بلکه همان رفتار مورد تنبیه واقع میشود در نتیجه در تربیت کودک بسیار ناموفق است. به علاوه استفاده این طبقه از تنبیههای خشن نیز خود مانع شرطی شدن موفق کودکان میگردد. تراسلر در نهایت معتقد است، جنایتکارانی که از طبقه متوسط میآیند به احتمال بیشتری برونگرا میباشند. زیرا علیرغم تربیت صحیح نتوانستهاند به خوبی شرطی بشوند پس این افراد از جمله آنهایی هستند که شرطی شدن آنها بسیار دشوار است (ممتاز، 1381: 47-45).
هر چند این نظریهها در حوزه پزشکی قرار میگیرند و در آن حوزه میتوان در این باره به بحث پرداخت اما در این تحقیق بخش جداگانه به آنها اختصاص داده شده و علاوه بر آن در جامعهشناسی کمتر به این حوزه توجه میشود اما طرح این نظریهها در این تحقیق مطمئناً بر قوت آن خواهد افزود لذا در نتیجه بر اساس نظریههای زیستشناختی میتوان گفت کیفیت زندگی متأثر از عواملی چون نقص جسمی، عیوب ظاهری اندام، جنس، سن، وضع مزاج، ضعف، قدرت، سوابق بیماری و... میباشد. لذا این امر در حوزه مباحث پزشکی مطرح شده است.
5 -2. تبیین روانشناختی
روانشناسان که فرد را واحد مطالعات خود میپندارند درجه مطلوبیت کیفیت زندگی را ناشی از رشد کامل شخصیت فرد میدانند و بر آن شدند تا میان کیفیت زندگی و ویژگیهای شخصیتی انسان رابطه برقرار کنند. به زعم آن، برخی از تیپهای شخصیتی کیفیت زندگی خود را مطلوب و برخی دیگر آن را نامطلوب تلقی میکنند. در این مشرب فکری کیفیت زندگی به عنوان یک نوع رفتاری تلقی شده که ناشی از خصوصیات و ویژگیهای فردی میباشد. تبیینهای روانشناختی کیفیت زندگی بر تفاوتهای فردی اشخاص در شیوهی تفکر و احساس دربارهی رفتار خویش تأکید دارد. تفاوتهایی که میتواند به شکل تفاوتهایی ظریف و جزئی در رفتار ظاهر شود و برخی افراد را سبب عللی مانند خشم و عصبانیت، کمی وابستگی و تعلق خاطر به دیگران، کیفیت زندگی خود را نامطلوب تلقی کنند، که این تبیینها را میتوان تحت الگوی روانکاوی و الگوی نارسایی شخصیت بیان نمود.
در تبیین روان شناختی کیفیت زندگی میتوان گفت نظریههایی که به وضعیت رفتار میپردازند و به آن اهمیت میدهند. در این دیدگاه هر کس در وضعیت نامناسب قرار بگیرد لذا رفتار کجروانه از خود بروز میدهد و این امر کیفیت زندگی فرد را تقلیل میدهد. نظریههایی دیگر بر تأثیر توأم عامل رفتار و وضعیت رفتار تأکید دارند این رهیافت کیفیت زندگی را محصول کنش متقابل میان عامل رفتار و وضعیت رفتار میداند.
اغلب تئوریهای روانشناسی برآنند که، در فرآیند اجتماعی شدن فرد با کیفیت زندگی پایین و معمولاً در رابطه بین مادر و فرزند نقصان وجود داشته است. این نقیصه شامل ناراحتی عاطفی است که به پیدایی خصلتهای کژ رفتار منتهی میشود.
جان باولبی[4] در یکی از آثارش دربارهی انحراف، چنین استدلال میکند که از جمله مهمترین نیازهای کودک امنیت عاطفی است که از طریق مادر تأمین میگردد. چنانچه کودک، به ویژه در دوران کودکی از عشق و محبت مادری محروم شود، این امکان وجود دارد که به شخصیت روانرنجور[5] مبتلا گردد این افراد معمولاً بدون تأمل و اندیشه عمل کرده و در نتیجه کیفیت زندگی مطلوبی را تجربه نخواهند کرد (محسنی تبریزی، 1383: 123-124).
کیفیت زندگی پایین در این دیدگاه واکنشی است که در نتیجهی عدم توانایی فرد در یافتن راهحل جهت کشمکشهای ناشی از ارتباط او با خانواده به وجود آید (حیدریان، 1346: 67).
5-3- شاخصهای روانشناختی
در حالی که جامعهشناسان و روانشناسان اجتماعی توجه خود را به کیفیت زندگی گروهها و جوامع معطوف کردند، سایر پژوهشگران زندگی فردی را مورد مطالعه قرار دادهاند و در این مقوله تأثیر بیماریهای حاد و مزمن بر کیفیت زندگی مورد توجه خاص قرار گرفته است.
در روا نشناسی اولین مطالعات راجع به کیفیت زندگی به عنوان بخشی از پژوهش مربوط به «دوران پیری موفق» صورت گرفت. یک کتاب خاص در این زمینه «سازگاری فرد با کهن سالی» نوشته کاوان، بورگس، گولرهامر و هاویگارت (1949) است. در دهه 60، این موضوع وارد عرصه مطالعات راجع به سلامت روانی شد. در دهه 80 موضوعات کیفیت زندگی با تأکید بر درک بیمار از موقعیت خود، به تدریج وارد عرصه تحقیقات پزشکی شدند. این حوزه از روش تحقیق که معمولاً با استفاده از پرسشنامههای استاندارد شده مانند فهرست کیفیت زندگی لانکاستر که توسط لهمان ارائه شد (1988)، سنجیده میشود که این پرسشنامههای استاندارد بر «کیفیت زندگی مرتبط با تندرستی» و «نتایج گزارش شده توسط بیمار» تأکید میکند (www2. Eur. Nl/fsw/research/veenhoven).
تئوریهای مربوط به سلامت روانی برای بسیاری از محققان رفتاری اهمیت دارند. تئوریهای روان شناسی بر رابطه بین سلامت ذهنی، عواطف و حالات روانی تأکید میکنند. در پژوهشهای مربوط به کیفیت زندگی، سلامت روانی بعد مهمی را به خود اختصاص میدهد. اغلب سلامتی روانی را بر اساس فاکتورهایی از قبیل رضایت از زندگی، خلق و خو، عزت نفس، نگرانی و افسردگی تحلیل میکنند.
روان شناسی به عنوان یک علم به بررسی جنبههای فردی رفتار میپردازند و کمتر به سطح گروههای اجتماعی که حیطه کار جامعهشناسی است وارد میشود برای بررسی کیفیت زندگی بر جنبههای رفتاری فرد تأکید دارد.
در رویکرد فردگرایانه، سعی بر این است که تجربهی درونی فرد و منطق فعالیتهای وی مورد بررسی قرار گیرد، منطقی که عنوان میکند انگیزه انسان بر اساس ارزشها و انتقادات خاصی استوار است که اگر به ناکامی یا یأس مبدل شوند باعث بروز احساسات منفی و اگر قوت گرفته یا برآورده شوند منجر به رضایت یا خوشبختی میگردند.
تأثیر عمده دیگر بر تحلیل کیفیت زندگی مرتبط با تندرستی، با پیشرفت مقیاس بندی روانسنجی رخ داد. این تلاش برای سنجش زندگی روانی (فکر و احساسات) و ارائه مقیاسهای درونی متفاوت از مقیاسهای بیرونی است که دانشمندان رفتارگرا بخصوص روانشناسان تجربی از آنها استفاده میکنند.
طبقهبندی حالات و نگرشهای عاطفی به نحوی که آزمایش فرضیهها امکانپذیر باشد، عمدهترین تأثیر را بر مقیاسهای کیفیت زندگی داشت. این کمیتنمایی به فرایندهای ذهنی که به صورت شفاهی ابراز شده و منطبق بر توضیحات کمی نشانهها، علائم و شیوههای پزشکی است، میپردازد. این امر به فرد امکان میدهد تا تأثیر شیوهی خاصی را که در انتزاعیترین شکل ممکن بیان میشود، بررسی کند. کمیت نمائی احساسات و نگرشها نه تنها شامل بررسی یک حالت روانی به عنوان پدیدهای مطلق است بلکه سنجش میزان حضور آن پدیده بر اساس یک مقیاس پنج مرحلهای چون مقیاس لیکرت را شامل میشود. برخی از مشکلات مهم در این مقیاسهای انتزاعی کیفیت زندگی بخصوص مقیاسهای مربوط به سنجش رضایت از زندگی نیز همچنان وجود دارد. مشکل اصلی این است که مقیاسهای مزبور بر ارزش لذتگرایی و شادی به عنوان انگیزه اساسی بشر تأکید میکنند.
اگرچه این مسئله با سودگرایی فلسفی و جامعه مصرفگرایی امروزی سازگار است، اما در تضاد با بسیاری از نظامهای ارزشی سنتی است که برخواسته از سنتهای یهودی، مسیحی، بودائی، کنفوسیوسی، سنتهای انسانگرایانه یا برخاسته از سنتهایی میباشند که بر اهمیت کشور، گروه قومی و مذهبی یا خانواده تأکید میکنند. تمام این سنتها به رفاه کل جامعه و رفتار صحیح فرد اهمیت میدهند، به عنوان مثال 1. اهمیت به رفاه دیگران، خیرخواهی، مهربانی، مساوات طلبی، قدرت پذیرش یا نگرانی در مورد دیگران 2. موقعیت مطلوب یا مورد احترام از جمله قبول مسئولیت و جایگاه اجتماعی 3. خودداری و خویشتنداری اجتماعی 4. فردگرایی، گوشهگیری، خودکفایی و اخلاق کاری 5. مهارت اجتماعی: مهارتها و سازگاری اجتماعی 5. دینداری شامل جهتیابی سنتی مذهبی و جدیت تعهدات مذهبی.
نقش اساسی پژوهشهای مربوط به کیفیت زندگی در روان شناسی یا روان شناسی اجتماعی تنها پیشرفت تکنولوژی سنجش یک بعد از کیفیت زندگی مرتبط با تندرستی نبوده است بلکه ارتباط نظری و تجربی بین ابعاد مختلف کیفیت زندگی است که به صورت پرستاری از مسائل زیستشناختی تا مسائل اجتماعی- روان شناسی نشان داده شدهاند.
5-4. رویکرد روانشناختی اجتماعی
تبیینهای روانشناختی اجتماعی کیفیت زندگی، پلی است بر شکاف موجود میان محیطگرایی گسترده در تبیینهای جامعهشناسی و فردگرایی محدود در تبیینهای روانشناختی و زیستشناختی، تبیینهایی که در آن، کانون اصلی تحلیل عمدتاً متوجه موقعیتی است که فرد تلقی خاصی از کیفیت زندگی خود دارد، و فرض نیز بر آن است که نحوه ارزیابی کیفیت زندگی در خلال کنشهای متقابل اجتماعی فرا گرفته میشود، و این فراگیری نیز ناشی از فرایندهایی مانند یادگیری شرطی، تقویت، مشاهده و الگوسازی و همچنین برچسب اجتماعی است. در هر حال گاه به منظور توجه دادن به نقش محوری فرایندهای مزبور در این تبیینها، آنها را نظریههای فرایند اجتماعی مینامند. آنچه در این دسته تبیینها به عنوان علل پیدایش این بینش معرفی میشود، معمولاً به یکی از محورهای زیر قابل تقلیل است:
1- نقصان و ناکارآمدی جریان جامعهپذیری.
2- نقصان و ناکارآمدی جریان کنترل اجتماعی.
3- تعدد نامتناسب جریانهای اجتماعیکننده و کنترلکننده (صدیقی اورعی، 1374: 25).
4- 3-1. نوع تحقیق و روش نمونه گیری:
5- در این تحقیق که موضوع اصلی آن، تبیین جامعه شناسی کیفیت زندگی در شهرستان بیجار میباشد، جهت انتخاب نمونه، از نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد و برای جمع آوری اطلاعات نیز از پرسش نامهای که بر اساس استاندارد طراحی شده بود استفاده نمودیم، لذا بررسی این تحقیق به صورت پیمایشی صورت گرفته است
6- جامعه آماری:
جامعهی آماری ما نیز که به صورت تصادفی ساده انجام گرفت،در شهرستان بیجار و در میان زنان و مردان 20 تا 60 سال، نمونه گیری شده است. میزان حجم نمونه گیری در پژوهش حاضر 193 نفر میباشد که از این تعداد 114 نفر مرد یعنی 07/59 درصد حجم نمونه و79 نفر زن یعنی 04/93 درصد حجم نمونه میباشند. برای آزمون پرسشنامه در تحقیق حاضر، با کمک نرم افزارspss میزان آلفای کرونباخ برای متغیرهایی که به صورت سازه تهیه شده بودند محاسبه گردید.ابزار تجزیه و تحلیل دادهها و روشهای آماری مورد استفاده:
جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار کامپیوتری spss استفاده کردهایم و همچنین روشهای آماری به کار گرفته شده در این تحقیق، آمار توصیفی و آمار استنباطی میباشد.
7- محدوده زمانی و مکانی تحقیق:
محدوده زمانی و مکانی این تحقیق، فصل بهار سال 1392خورشیدی در شهرستان بیجار میباشد.
8- یافته ها
تحلیل و آزمون سوالات و فرضیات تحقیق
8-1- فرضیه اول:
بین آنومی و کیفیت زندگی ارتباط معناداری وجود دارد
جدول (1)همبستگی متغیر آ نو می و کیفیت زندگی
(Sig)سطح معنی داری |
(r)میزان ضریب همبستگی پیرسون |
نام متغیر |
|
.024 |
-.187* |
مستقل 1 |
وابسته |
آنومی |
کیفیت زندگی |
با توجه به اینکه سطح معنی داری درجدول شماره1 برابر 024/0 میباشد و از 05/0 کوچکتر میباشد بنا براین نتیجه میگیریم بین آنومی و کیفیت زندگی رابطه وجود دارد و این دو به هم وابسته میباشند.
8-2-فرضیه دوم:
بین احساس سعادت و خوشبختی و کیفیت زندگی ارتباط معناداری وجود دارد
جدول شماره (2) همبستگی خوشبختی و کیفیت زندگی
(Sig)سطح معنی داری |
(r)میزان ضریب همبستگی پیرسون |
نام متغیر |
|
.083 |
.144 |
مستقل 2 |
وابسته |
سعادت و خوشبختی |
کیفیت زندگی |
9- با توجه به اینکه سطح معنی داری درجدول شماره 14 برابر083/0 میباشد و از 05/0 بزرگتر میباشد بنا براین نتیجه میگیریم بین احساس رضایت و کیفیت زندگی رابطه وجود ندارد و این دو به هم وابسته نمیباشند.
8-3- فرضیه سوم:
بین احساس امنیت و کیفیت زندگی ارتباط معناداری وجود دارد
جدول شماره (3) همبستگی متغیر احساس امنیت و کیفیت زندگی
(Sig)سطح معنی داری |
(r)میزان ضریب همبستگی پیرسون |
نام متغیر |
|
.000 |
.485** |
مستقل 3 |
وابسته |
احساس امنیت |
کیفیت زندگی |
با توجه به اینکه سطح معنی داری درجدول شماره 3برابر000/0 میباشد و از 05/0 کوچکتر میباشد بنا براین نتیجه میگیریم بین احساس امنیت و کیفیت زندگی رابطه وجود دارد و این دو به هم وابسته میباشند.
8-4-فرضیه چهارم:
بین احساس اعتماد و کیفیت زندگی ارتباط معناداری وجود دارد
(Sig)سطح معنی داری |
(r)میزان ضریب همبستگی پیرسون |
نام متغیر |
|
.000 |
.316** |
مستقل 4 |
وابسته |
احساس اعتماد |
کیفیت زندگی |
10- با توجه به اینکه سطح معنی داری درجدول شماره 416 برابر000/0 میباشد و از 05/0 کوچکتر میباشد بنا براین نتیجه میگیریم بین احساس امنیت و کیفیت زندگی رابطه وجود دارد و این دو به هم وابسته می باشند
9- نتیجه
اخیراً مفهوم وسیعتری از سلامت به وجود آمده است و آن بهبود کیفیت زندگی است. پرسش آغازین این تحقیق و سؤال اساسی که به دنبال آن بودیم تبیین جامعه شناسی کیفیت زندگی در شهرستان بیجار بود. در این تحقیق که در 5 فصل جمع بندی گردیده پس از استفاده از نظریههای مختلف نظریه پردازان و استفاده از تحقیقات داخلی و خارجی آورده شده، نهایتاً چارچوب تئوریک تحقیق شکل گرفت، زیرا چارچوب تئوریک تا حد زیادی از مبانی نظری پژوهش بر میآید و فرضیهها نیز برآمده از چارچوب نظری هستند. لذا از میان متغیرهای مختلف تأثیر گذار بر کیفیت زندگی بر آن شدیم تا رابطهی بین آنومی(ناهنجاری)، احساس سعادت و خوشبختی، احساس اعتماد و احساس امنیت را به عنوان متغیر مستقل با کیفیت زندگی به عنوان متغیر وابسته تبیین نماییم. این رو دیدگاههای هورن گوست در با ره ی کیفیت زندگی، نظریات دورکهایم در مورد آنومی، نظریات گیدنز در مورد احساس اعتماد، نظریات اینگلهارت در رابطه با رضایت و احساس سعادت و خوشبختی و نظریات چلبی در مورد احساس امنیت، شاکله ی این تحقیق را تشکیل داد.پس از تهیه و توزیع پرسشنامه و جمع آوری آنها نوبت به تجزیه و تحلیل دادها رسید. یافتههای توصیفی حاکی از آن است که جمعیت آماری ما شامل 193 نفر از مردان وزنان گروه سنی 20 تا 60 سال میباشد که 114 نفر مرد و79 نفر از آنها زن بودند. در بخش آمار استنباطی با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون رابطهی بین متغیرهای آنومی(ناهنجاری)، احساس اعتماد و احساس امنیت به عنوان متغیر مستقل با کیفیت زندگی به عنوان متغیر وابسته معنادار شد اما بین احساس سعادت و خوشبختی با کیفیت زندگی، رابطه معنا دار نشد.در محاسبهی رگرسیون خطی یا چند متغیری، متغیرهای احساس سعادت و خوشبختی و احساس امنیت 26/0 درصد متغیر کیفیت زندگی را تبیین نمودند. پس میتوان با تحقیقات دیگری در همین زمینه عوامل تأثیر گذار بیشتری در رابطه با کیفیت زندگی به دست آورد و تبیین نمود.
برای آزمون فرض برابری کیفیت زندگی زنان و مردان از آزمون (t دو گروه مستقل استفاده کردهایم) و با توجه به سطح معنی داری /217 بزرگتر از 0/05 بود لذا فرض اولیه پذیرفته شد و نتیجه این شد که کیفیت زندگی در میان زنان و مردان با هم برابر بود.
برای آزمون فرض رابطه بین شغل، درآمد،افراد با تحصیلات متفاوت باکیفیت زندگی نیز از جدول تحلیل واریانس یکطرفه استفاده نمودیم. در متغیرهای پایگاهی، متغیر تحصیلات همیشه به عنوان یکی از متغیرهای اساسی تأثیر گذار در نظر گرفته میشود.اما در این تحقیق پس از بررسی شغل و درآمد پاسخگویان در پرسشنامه متوجه شدیم که دامنهی سنی پاسخگویان را اکثراً گروه جوان تشکیل میدادند و بیشتر آنها دارای تحصیلات کارشناسی بودند، اما فاقد کار و درآمد مناسب. لذا متغیر تحصیلات تأثیر چندانی در کیفیت زندگی نشان نداد و رابطهی سطح تحصیلات با کیفیت زندگی، با توجه به سطح معنی داری /059 معنا دار نشد. پس اگر فرض کنیم که تحصیلات زمانی میتواند یک متغیر تأثیر گذار باشد که به شغل و درآمد منجر شده باشد، فرض درستی خواهد بود. کما اینکه در این تحقیق و در بین گروه تحصیل کرده، درصد بالایی از بیکاران قرار داشتند. پس میتوان قبول داشت که فقط تحصیلات به تنهایی نمیتواند بر کیفیت زندگی تأثیر گذار باشد بلکه تحصیلات باید منتهی به شغل و درآمد شده باشد تا تأثیر گذار تر باشد.
فهرست منابع و مآخذ
تاریخ: جمعه , 08 دی 1402 (00:46)