امروز پنجشنبه 16 مرداد 1404
0

می‌توان گفت مهمترین هدف آموزش و پرورش انتقادی «ارتقای سطح آگاهی انتقادی» است تا بتوانند آزادانه بیاندیشند و نسبت به هر چیزی که در محیط اجتماعی و فرهنگی خود می‌بینند، نظر داده یا از آن انتقاد کنند. آموزش و پرورش باید آگاهی دانش‌آموزان را افزایش دهد تا نسبت به جهان فعّال باشند نه منفعل و این امر ممکن نیست مگر اینکه به آنان آموزش داده شود که آزادانه فکر کنند، دائماً سؤال کنند و با نگاهی انتقادی به آنچه یاد می‌گیرند، معنا دهند.

از دیگر اهداف تعلیم و تربیت «ایجاد و پرورش روحیه انتقادی» در دانش‌آموزان است. تعلیم و تربیت نباید صرفاً انتقال عقاید و ارزشها از یک نسل به نسل دیگر باشد بلکه باید به دانش‌آموزان فرصت لازم را بدهد تا بتوانند ظرفیت انتقادی خود را برای مبارزه و تغییر اشکال سیاسی و اجتماعی موجود به‌جای سازگاری صرف با آنها افزایش دهند و به‌جای تربیت «شهروندان صرفاً خوب» به تربیت «شهروندان انتقادی» همت گمارد؛ شهروندانی که قادر به درک و تشخیص تناقضات، نابرابری‌های اجتماعی و سلطه باشند.

«انتقال فرهنگ» می‌تواند از دیگر اهداف تعلیم و تربیت از دید نظریه‌پردازان انتقادی باشد. افراد متخصص در رشته‌های مختلف که در سطوح بسیار بالا تحصیل کرده‌اند نباید نسبت به مسائل فرهنگی جامعه بیگانه باشند. لذا «آشنایی با مفاهیم فرهنگی» را می‌توان از جمله وظایف اصلی آموزش و پرورش دانست.

0

در تاریخ فلسفه و نظریه آموزش و پرورش، نظریه انتقادی[1] از جمله نظریه‌های نوظهور است. هرچند پیش از اینکه این نظریه با نام آموزش و پرورش انتقادی[2] شناخته شود، نظریات آن در میان منتقدان آموزش و پرورش رواج داشته است. نظریه‌پردازان آموزش و پرورش انتقادی به تدوین دستورکاری پرداخته اند که در آن آموزش و تحصیلات راهی برای توانمند ساختن کسانی است که بر مقدرات خویش حاکم نیستند. توجه اصلی آنان به مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی روز معطوف شده است.

آموزش و پرورش انتقادی روشی است که به دانش‌آموزان اجازه می‌دهد تا منتقدانه جهانشان را درک کرده و به‌عنوان یک انسان در تغییر جهان خود دخالت سازنده داشته باشند. از این رو  پیشنهادهایی را برای تغییر ارائه می‌دهد که گرچه نمی‌توان عیناً آنها را پیاده‌سازی کرد اما افراد با توجه به شرایط می‌توانند برای تغییر خود و جهانشان از آن استفاده کنند.

آموزش و پرورش انتقادی نظریه‌ای نسبتاً جوان در حوزه آموزش و پرورش است که ریشه در نظریه فلسفی و اجتماعی مکتب فرانکفورت[3] دارد و همچون نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت، افراد را ترغیب می‌کند تا درباره مسائل پیرامونی خود منتقدانه بنگرند و به نقد تضادهای اجتماعی موجود بپردازند و تفسیر جدیدی از جامعه، فرهنگ، سیاست و اقتصاد ارائه دهند. نظریه‌پردازان این حوزه نظیر فریره[4]، مک لارن[5]، ژیرو[6]، کینچلو[7] و شور[8] معتقدند آموزش و پرورش انتقادی روشی برای آگاه‌سازی هرچه بیشتر دانش‌آموزان و استفاده از برنامه‌‌های درسی برای هرچه بهترکردن زندگی فردی و اجتماعی آنان است.

[1] Critical theory

[2] Critical pedagogy

[3] Frankfurt school

[4] Freire

[5] Mc Laren

[6] Giroux

[7] Kincheloe

[8] Shor

0

مقدمه

نظریه پردازان یادگیری ساختن گرا درباره ی این که انسان ها چگونه نظام هایی را برای فهم معنی دار جهان و تجربیاتشان طرح ریزی می کنند، تحقیق و نظریه پردازی می کنند.

در مفهوم عام آن، اندیشه های نظریه پردازان و محققان تعلیم و تربیت، از جمله دیویی، ژان پیاژه، ویگوتسکی، برونر، کلی، گلاسر فلد، ماچورانا و... بر توسعه ی انواع متفاوت ساختن گرایی فردی و اجتماعی تأثیر گذاشته است.

فلسفه ی زیر بنای نظریه ی یادگیری ساختن گرایی با نظریه های رفتاری و پردازش اطلاعات، متفاوت است.

عینیت گرایی که فلسفه ی زیر بنایی نظریات پیشین یادگیری است، دانش و حقیقت را خارج از ذهن تصور می کند و ماهیت آن را عینی به شمار می آورد.

0

مقدمه:

خود پنداره فرد نابهنجار مانند گنجی است که در وسط آن دینامیت کار گذشته باشند (کارن هورمونی) بچه ها از نظر انگیزه هایشان نسبت به یادگیری دو دسته اند , یک دسته دارای انگیزه بیرونی و یک دسته دیگر دارای انگیزه درونی اند. از میان انگیزه بیرونی می توان به موقعیت یادگیری مشارکت دانش آموزان در امر یادگیری , گروه همسالان , کتاب های درسی وسایل کمک آموزشی , روش تدریس معلم و پاداش های معلم اشاره کرد. همچنین عواملی مانند آمادگی دانش آموز , استعداد , هوش عمومی انگیزه , نیاز به پیشرفت و خود پنداره را به عنوان عوامل درونی مطرح کرد. یکی از مهمترین عوامل درونی خود پنداره است. چنانکه دانش آموزان در محیط مدرسه هم به قضاوت درباره خود می پردازد هم به قضاوت دیگران راجع به خود اهمیت می دهند.

0

میزان پرداخت یارانه، معیار توسعه:
کشور توسعه یافته، کشوری است که منابع انسانی علمی و فنی قوی داشته باشد. تا بتواند از منابع مختلف کشور استفاده بهینه نماید.
در کشور توسعه یافته به علت وجود رفاه عمومی و خصوصی در حد بالا، و اندک بودن تعداد کم درآمدان و بی درآمدان، کمترین یارانه پرداخت می شود.
تعداد یارانه بگیران هرچه به صفر نزدیک تر باشد، آن کشور مقتدرتر خواهد بود. اگر سال به سال تعداد یارانه بگیران بی درآمد و کم درآمد به سوی صفر میل نماید، آن کشور توسعه یافته تر خواهد بود. هر چه تعداد یارانه بگیران از صفر دور شود و به طرف صد میل نماید، کشور عقب مانده تر خواهد بود. به عبارت دیگر هر چه از تعداد افرادی که زیر خط فقر زندگی می کنند کاسته شود و به تعداد کسانی که بالای خط فقر زندگی می کنند افزوده شود، کشور توسعه یافته تر است.
یکی از شاخص مهم در تعیین جامعه پیشرفته و عقب مانده می تواند، میزان یارانه پرداختی نسبت به کل بودجه و تعداد یارانه بگیران زیر خط فقر نسبت به کل جمعیت باشد. این معیار بین دو یا چند کشور یا کل کشورها قابل مقایسه است.

0

مقدمه

موضوع پژوهش که عبارت است از بررسی ارتباط میان رضایت زناشویی و هوش همسران است.اهداف این پژوهش، بررسی رابطه معنادار بودن رضایت زناشویی با هوش در مردان و در زنان می باشد.همچنین بررسی تفاوت معنادار بودن رضایت زناشویی و هوش مردان و زنان می باشد،عنوان گردید.با توجه به وجود پرسشنامه (Enrich) برای سنجش رضایت زناشویی و ماتریس های پیشرونده ریون برای سنجش هوش، بررسی موضوع پژوهش امکان پذیر است.هدف از این پژوهش بررسی میزان تاًثیر هوش بر رضایت زناشویی است و افزایش آگاهی به جوانان در حال ازدواج به منظور حفظ نظام خانواده و ایجاد آرامش و تربیت فرزندان سالم و صالح و جلوگیری از طلاق اهمیت خود را آشکار می کند.هدف از ازدواج باید هدفی معنوی و مقدس و پاک باشد.خانواده ها را از حیث کیفیت روابط درونی و میزان استحکام آنها، می توان به سه تیپ تقسیم کرد.

الف:خانواده متزلزل ب:خانواده متعادل ج:خانواده متکامل.نگرش و عدم شناسایی کامل دو فردی که باهم ازدواج می کنند،داشتن فرهنگ های مختلف، مخالفت والدین با انتخاب همسر و مداخلات آنها که مسلماً بعداز ازدواج ادامه می یابد و عدم رعایت اصول و موازین ازدواج از عوامل اصلی هستند.بیکاری،فقر مالی، و فرهنگی،نداشتن اولاد،اعتیاد نیز می تواند از عوامل طلاق باشد.نتایج تحقیق ویگن و مودی 1983 به نقل از وکیلی 1367 نشان داد زن و شوهرهایی که توانایی درک و پذیرش افکار و احساسات یکدیگر را داشته باشند در زندگی زناشویی راضی تر هستند.در مورد زنان رضامندی زناشویی ارتباط نزدیکی با رضامندی شغلی داشت.برای مردان رضامندی زناشویی با درگیری همسر با حرفه شوهر همبستگی بالایی نشان داد.در این پژوهش جامعه مورد بررسی 60نفر آزمونی که به صورت (30زوج) است به صورت نمونه گیری در دسترس از آنها تست گرفته شد.سن این زوج ها بین 45-15 سال است و میزان تحصیلاتشان از اول راهنمایی تا فوق لیسانس می باشد.ابزارهایی که در این سنجش به کار برده شده است تست رضایت زناشویی وماتریس های پیشرونده ریون بوده است.

0

آموزش وپرورش بخشی از سیستم آموزش دولتی نیست،و وزیر آموزش و پر ورش و امور فرهنگی مقررات و برنامه کاری را در بخش پیش دبستانی تعیین نمی کند.گشایش ساعات بعد از مشورت با خانواده ها توسط حامیان سازماندهی می شود و بنابر این آن از یک مهد کودک به دیگری متفاوت است.در لندر در غرب آلمان مهد کودکها نگهداری از بچه ها را در5 روز هفته بمدت حداقل 4 ساعت، فراهم می کنند.همچنین در تعطیلات مدرسه ای هم باید تعهد دهند.در موارد مشابه مراقبت 2 یا 3 ساعته ای همچنین در بعدازظهرها و درطی ساعات ناهار ضرورتا ارائه می شود. بعضی از مهد کودکها روزانه حداقل 8ساعت و حداکثر12 ساعت از کودکان نگهداری می کنند(خدمت ارائه می دهند)در لندر در شرق آلمان،بچه ها معمولا تمام روز را در مهد کودک به صورت اختیاری حضور می یابند.

موضوعات و ساعات درسی هفتگی مهد کودک از قبل تعیین نمی شوند وآنها همچون مواد درسی در مدارس سیلابی نیستند. تمرکز کار بر روی فضاهای زیر است:رشد جسمی،ذهنی،هیجانی،قابلیت های اجتمایی کودک،رشد احساس مسئولیت،آشنا ساختن کودک با امور روزانه و بهداشت اولیه،بازی و دیگر فعالیتهای مناسب با کودکان.کار کودکان در مهد کودک ارزیابی نمی شود،ستاد ناظر آموزش کودکان به والدین جهت پیشرفت کودکانشان ونیز هرگونه مشکلی که او(دختر یا پسر)ممکن است در گروه داشته باشد آگاهی می دهد.توجه ویژه در ابتدا برای مساعت به کودکانی داده می شود که نیاز به آموزش خاص(استثنایی)دارند.2نوع ازبنگاههایی که این فعالیت را انجام می دهند اینها هستند:مهد کودک ساندر(که بعضا معروف به مهد کودک فوردر است) از کودکانی که ناتوانند نگهداری و حمایت می کند و مهد کودک رایگانی است که هم به کودکان ناتوان و هم به کودکان فاقد مشکل توجه دارد.

برای 6ساله های که به سن آموزش اجباری رسیده اند ولی سطح رشدی آنها اجازه نمی دهد که از عهده مشکلات مدرسه بر آیند مهد کودک شول(مهدکودک مدرسه ای)یا وورکلاسن(کلاسهای پیش دبستانی) برپا شدند.در بیشتر جاها در لندر اولیای امور مدارس توسط قانون مجازندکه به آموزش 6 ساله ها همچون سایر موسسات بپردازند. این موسسات رابط های سازمانی با مدارس ابتدایی دارند.مهد کودک شول و وورکلاسن تلاش دارند شرایطی را برای رشد سلامت و توانایی فهم کودکان خلق کنند که احساسات و قدرت تصمیم گیریشان را نشان دهند (تا آنجا که می توانند وبر اساس ویژگیهای فردی)وسعی دارند توانا کنند کودکان را برای کسب قدرت بیان و ابراز خودشان،ازطریق تمرین و دستکاری مواد و رشد حواس کودکان،هدف کلی مجهز کردن کودکان برای مدرسه بوسیله سازماندهی ماهیت بازیگوشیشان و به کارگرفتن در فعالیت است لیکن بدون در پیش گرفتن مواد درسی که در مدرسه ارائه می شود.

به منظور ضمانت استمرار آموزش اولیه بین بخش ابتدایی و پیش دبستانی،در سال2004،انجمن وزارت آموزش و پرورش و امور فرهنگی و انجمن وزارت نوباوگان با هم چارچوبی را برای آموزش ابتدایی در بخش پیش دبستانی و دبستانی به همراه پیشنهادی برای تحکیم و پیشبرد رشد و رابطه مداوم و همه جانبه بین آموزش،تربیت و مراقبت در نظر گرفتند.

در سال 2002،58.6%از کودکان 4-3 ساله،85.8% از کودکان 5-4ساله،و92.5% از کودکان 6-5 ساله در مهد کودگ یا کرچز (کیندرکریپن،مناسب برای کودکان زیر 3سال). ثبت نام کردند.

بعلاوه؛درسال 2005/2004، 2301 شول کیندرگارتن وجود داشت که 29396 کودک را ثبت نام کرد.و604 وورکلاسن با 18610 کودک وجود داشت. (واحد اوریدس آلمان2007).

0
صرفنظر از جایگاه تامینی اش،آموزش پیش دبستانی از برنامه درسی ملی پیروی می کند که توسط دفتر ملی آموزش و پرورش در 19دسامبر 2000 تصویب شد.مشارکت در آموزش پیش دبستانی اختیاری است با اینحال هدف از گسترش پیش دبستانی فراهم کردن پوششی برای تمامی 6ساله ها در طی دهه اول زندگیشان است.به طور معمول بیش از 90%از این گروه سنی در آموزش پیش دبستانی شرکت می کنند.

قبل از آموزش پیش دبستانی به معنای واقعی (رسمی) آموزش و مراقبت از کودکان ممکن است در اوان کودکی شروع شود. مهد کودکها معمولا توسط کودکستانها (مرکز مراقبت روزانه)فراهم می شوند. که موسساتی معتبر هستند جهت سازماندهی به مهدکودکها و آموزش پیش از دبستان کودکان 0 تا 6ساله.

همچنین کودکستانها مراکز مراقبت روزانه ای هستند که مهد کودک "خانواده" نامیده می شوند،که اشاره دارد به مهد کودکی که در خانه خصوصی یا در محلی دیگر که محیطی شبیه مهد کودک است،تدارک دیده می شود.

0

آنها همچنین کلاسهای مراقبت عملی نیز هستند چرا که آنها در اصل در داخل مدارس حرفه ای ساخته شده اند و و دانش آموزان و این مدارس کاربردی برای دختران فرصتهای کاری فراهم می کنند.جدا از مشارکت والدین در تامین مواد غذایی و بهداشتی،تمامی موسسات پیش دبستانی صرفنظر از نوع محیطشان رایگان هستند.قابلیت انعطاف پذیری برنامه امکان ورود و پیاده سازی مدلهای متنوعی را فراهم می سازد.آن همچنین شامل فعالیتهای است که خانواده ها می توانند در خانه اجرا کنند. برنامه ها در مهد کودکها به منظور کمک به رشد ذهنی وجسمی کودکان عرضه می شوند.برنامه های که در مهد کودکها عرضه می شود موضوعات تدریس را در بر ندارد. هر چند،آنها شامل تقویت زبان ترکی،آمادگی برای خواندن و نوشتن،محیط و بهداشت،نمایش؛و دیگر فعالیتهاست.همچنین مفاهیم پایه ای را برای آموزش بعدی فراهم می سازد.در مدارس ابتدایی که شالوده ای مناسبی است، کلاسهای پیش دبستانی به منظور تشویق و کمک به مشارکت کودکان 6-5 ساله حداقل یک سال قبل از آموزش و پرورش ابتدایی استقرار می یابند.

آموزش پیش دبستانی و غیر رسمی در اوان کودکی قسمتهای از برنامه آموزش پایه است که بانک جهانی در مرحله دوم فعالیتهایش از آن حمایت می کند. هدفش کمک به رشد آموزش پیش دبستانی برای بهبود عملکرد کودکان در آموزش پایه است.اولویت به خانواده ها و کودکان ایالت هایی که نرخ مهاجرت بالا و سواد پایینی دارند داده می شود.

بخش رسمی، تسهیلات ساختمانی و تجهیزات،تهیه مواد آمنوزشی و تربیت معلم پیش دبستانی را شامل می شود.

MONE در همکاری با یونیسف و با حمایت اساتید دانشگاه قاضی،از سال 1993 در جهت گسترش مشارکت پیش دبستانی از طریق برنامه آموزش مادر و کودک فعالیتی را شروع کردند.در سال 2003 برنامه آموزش کودک و مادر تغییر یافت و برنامه تمرکز کرد بر روی خانواده هایی با کودکان 6-0سال. پروژه به طور معمل در 59 ایالت اجرا شد.

در 98/1997 نرخ ثبت نام ناخالص برای گروه سنی 72-42 ماهه 9.3%(8.9%در سال97/1996).بود.

نسبت شاگرد به معلم 1-24بود. در 1999 نسبت شاگرد به معلم در آموزش پیش دبستانی 1-16 بود. در06/2005 آن 539/18 بود. پیش دبستانی 149/550 دانش آموز را ثبت نام کرد و 910/20 معلم داشت.(MONE،2000). در05/2004 نرخ ثبت نام ناخالص ثبت نام 16.1% برآورد شده بود (گروه سنی 5-3).

0

با ظهور فناوری های جدیدی مانند رایانه،اینترنت و...جوامع بشری با چالش های جدیدوجدی درهمه ی عرصه های اقتصادی،سیاسی،آموزشی وفرهنگی روبه رو شدهاند.بدیهی است که بی اعتنایی ونداشتن برنامه ریزی های راهبردی،به سرعت باعث عقب ماندگی از تحولات روزافزون خواهدشد.نهادهای آموزشی به فراخور تغییرات نیازمند برنامه ریزی های درازمدت،میان مدت،کوتاه مدت واساسی،به منظور هم گام شدن با تغییرات هستند.بهره گیری از ابزارهای فناورانه  نه تنها باعث جذابیت آموزش می شوند،بلکه سطح یادگیری را نیز افزایش می دهنددست یابی سریع به دانش وتجربه این امکان را به افراد می دهد که با تغییرات سریع شغلی در جهان،هم چنان درشغل خود باقی بمانند.یادگیری الکترونیکی به توسعه ی منابع انسانی،محتوا وفناوری کمک می کند.هم چنین یادگیرندگان راقادرمی سازدکه از طریق ایمیل وکنفرانس های اینترنتی،از آن جا که در این نوع یادگیری،به حضوردرمکان خاصی نیاز نیست با مربی شان ارتبا ط برقرار کنند.