امروز شنبه 01 اردیبهشت 1403

معرفی آموزش و پرورش انتقادی

0

در تاریخ فلسفه و نظریه آموزش و پرورش، نظریه انتقادی[1] از جمله نظریه‌های نوظهور است. هرچند پیش از اینکه این نظریه با نام آموزش و پرورش انتقادی[2] شناخته شود، نظریات آن در میان منتقدان آموزش و پرورش رواج داشته است. نظریه‌پردازان آموزش و پرورش انتقادی به تدوین دستورکاری پرداخته اند که در آن آموزش و تحصیلات راهی برای توانمند ساختن کسانی است که بر مقدرات خویش حاکم نیستند. توجه اصلی آنان به مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی روز معطوف شده است.

آموزش و پرورش انتقادی روشی است که به دانش‌آموزان اجازه می‌دهد تا منتقدانه جهانشان را درک کرده و به‌عنوان یک انسان در تغییر جهان خود دخالت سازنده داشته باشند. از این رو  پیشنهادهایی را برای تغییر ارائه می‌دهد که گرچه نمی‌توان عیناً آنها را پیاده‌سازی کرد اما افراد با توجه به شرایط می‌توانند برای تغییر خود و جهانشان از آن استفاده کنند.

آموزش و پرورش انتقادی نظریه‌ای نسبتاً جوان در حوزه آموزش و پرورش است که ریشه در نظریه فلسفی و اجتماعی مکتب فرانکفورت[3] دارد و همچون نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت، افراد را ترغیب می‌کند تا درباره مسائل پیرامونی خود منتقدانه بنگرند و به نقد تضادهای اجتماعی موجود بپردازند و تفسیر جدیدی از جامعه، فرهنگ، سیاست و اقتصاد ارائه دهند. نظریه‌پردازان این حوزه نظیر فریره[4]، مک لارن[5]، ژیرو[6]، کینچلو[7] و شور[8] معتقدند آموزش و پرورش انتقادی روشی برای آگاه‌سازی هرچه بیشتر دانش‌آموزان و استفاده از برنامه‌‌های درسی برای هرچه بهترکردن زندگی فردی و اجتماعی آنان است.

[1] Critical theory

[2] Critical pedagogy

[3] Frankfurt school

[4] Freire

[5] Mc Laren

[6] Giroux

[7] Kincheloe

[8] Shor

تبلیغات متنی