امروز چهارشنبه 05 اردیبهشت 1403

نقش خود پنداره در موفقیت تحصیلی دانش آموزان

0

مقدمه:

خود پنداره فرد نابهنجار مانند گنجی است که در وسط آن دینامیت کار گذشته باشند (کارن هورمونی) بچه ها از نظر انگیزه هایشان نسبت به یادگیری دو دسته اند , یک دسته دارای انگیزه بیرونی و یک دسته دیگر دارای انگیزه درونی اند. از میان انگیزه بیرونی می توان به موقعیت یادگیری مشارکت دانش آموزان در امر یادگیری , گروه همسالان , کتاب های درسی وسایل کمک آموزشی , روش تدریس معلم و پاداش های معلم اشاره کرد. همچنین عواملی مانند آمادگی دانش آموز , استعداد , هوش عمومی انگیزه , نیاز به پیشرفت و خود پنداره را به عنوان عوامل درونی مطرح کرد. یکی از مهمترین عوامل درونی خود پنداره است. چنانکه دانش آموزان در محیط مدرسه هم به قضاوت درباره خود می پردازد هم به قضاوت دیگران راجع به خود اهمیت می دهند.

تعریف مفهوم خود:

جرسیلد می گوید: خود مجموعه ای از افکار و عواطف است که سبب آگاهی فرد از موجودیت خود می شود. بدین معنی که او می فهمد کیست و چیست , رشد مفهوم خود از اوایل طفولیت (2 تا 6 ماهگی) آغاز می شود این دید شامل ویژگی هایی است که فرد درباره خود تصور می کند کودک از سال دوم زندگی به خود آگاهی دست می یابد کودکان در حدود 18 ماهگی در برابر آیینه واکنش خود آگاهانه از خود نشان می دهند و رفتارهایی مانند شکلک در آوردن , رفتار بچگانه خجالتی بودن همه امثالها و نشانه هایی از چنین خود آگاهی است. کودک تا سن 7 سالگی خود را بر حسب خصوصیات عینی و قابل مشاهده خود مانند رنگ مو , قد , وزن یا فعالیتهای مورد علاقه شان (توپ بازی را دوست دارم) نام می برند در اواسط دوران کودکی توصیف از خود به تدریج انتزاعی تر می شود (من اهل دعوا نیستم) در سن و سال نوجوانی , خود افکار فرد کامل تر و انتزاعی تر می شود و نه تنها شامل توصیف صفات او مانند (حالات , باور و ارزش ها) بلکه در بر گیرنده دانش وی درباره چگونگی تعامل این ویژگی ها با یکدیگر و عواملی است که بر رفتار او تاثیر می گذارد. بنابراین فرد هر عقیده ای را بر اساس مفهومی که از خود درک کرده است مورد تفسیر قرار می دهند , من بهتر از برادرم دورچرخه سواری می کنم.

ارتباط میان خود و عملکرد تحصیلی:

در دوره های اخیر این نظریه که فقط استعداد فرد بعنوان تنها عامل موفقیت در تحصیل باشد , مورد تردید قرار گرفته و دیدگاهی که در آن بر تصور دانش آموز از خود و توانایی هایش توجه شود بیشتر مورد توجه قرار گرفته است , هنگامی که فرد تصور خوبی درباره خود دارد احساس می کند که موجود تواناست و با اطمینان فکر می کند از این رو می کوشد که رفتارش توام با موفقیت باشد. تا بعدها موجب افزایش احساس ارزشمندی اش شود. اما بر عکس دانش آموزی که خود را ناموفق بداند عملکرد تحصیلی اش نیز پایین تر از سطح استعداد و توانایی های ارثی اش است.

یعنی این دانش آموز در واقع توانایی های موفق شدن را دارد اما به دلیل عواملی غیر از هوش نمی تواند به حد مورد انتظار برسد زیرا معتقد است که ناتوان است. نشانگان شکست در امر آموزش پدیده شناخته شده ای است , شاگردی که قبلاً چندین بار در مدرسه شکست خورده است , نگرش هایی نظیر ‹‹ نمی توانم انجامش بدهم... ›› یا ‹‹ هیچ فایده ای ندارد که باز هم سعی کنم ›› از خود نشان خواهد داد و در نتیجه در تمام تکالیفی که با تردید انجام می دهد تقریباً به طور قطع شکست خواهد خورد , مگراینکه زمانی حس تازه ای نسبت به ارزش و قدرت خود به دست آورد که بتواند شکافی در این چرخه باطل ایجاد کند , به نظر می رسد با توجه به مطالعات انجام شده باید بپذیریم که با بالا رفتن خود پندار مثبت می توان اثرهای اصلاحی بر روی امور و موفقیت های تحصیلی را ملاحظه کرد و بر عکس.

تبلیغات متنی