امروز شنبه 20 اردیبهشت 1404
0

دیدگاهی که بر موضوعات علمی تأکید نماید.

توضیح: در این دیدگاه معتقدند که برنامه های درسی باید طوری تدوین شود که به دیسپلین های مختلف توجه شود.

بدین ترتیب برنامه حول سوژه های مختلف که مبتنی بر میراث فرهنگی آن اجتماع است می بایستی تدوین شود. (دیسپلین درسی = نظم درسی، موضوع های درسی)

دیسپلین های درسی عبارتند از: - علوم تجربی (زیست شناسی، زمین شناسی، فیزیک، شیمی و...) - علوم انسانی (ادبیات، جامعه شناسی، جغرافیا و...) - علوم هنری (تئاتر، سینما، نقاشی، خوشنویسی و...)

دیدگاهی که به برنامه ریزی و به شکل یک نظام یا سیستم توجه می کند.

توضیح: رویکردی که برنامه درسی را به صورت یک نظام توصیف می کند. در این رویکرد برنامه درسی عبارتست از پیش بینی مجموعه فرصت های یادگیری که در پی آن تحقق هدف های آموزشی حاصل می شود.

0

نظارت بر شیوه ی تدریس معلمان فرایندی است که لزوم آن در هر زمان و در هر دوره ی آموزشی احساس می شود و همواره باید نقشی را ایفا کند تا معلمان از امکانات موجود به نحو مطلوب استفاده کنند و بهبود کیفیت آموزشی را سرلوحه کار خود قرار دهند. در شرایط فعلی که برای آموزش، الگوهای تدریس مختلفی توصیه می شود و پیچیدگی در آموزش و تدریس بیشتر از هر زمانی است، گروه های آموزشی در ساده سازی و کمک به معلمان در بهبود کیفیت آموزش می توانند نقش مؤثری ایفا کنند.

نظارت بخش مهمی از عملکرد گروه های آموزشی است. استفاده صحیح و آگاهانه گروه آموزشی از نظارت، آنان را در راه رسیدن به اهداف یاری می دهد. ضرورت بکارگیری امر نظارت در مدارس، زمانی قابل تشخیص است که مسئولیت نهایی گروه آموزشی را هدایت بسوی وضعیت مطلوب بدانیم.

گروه های آموزشی امور را سرعت می بخشند، به ایجاد ارتباط کمک می کنند تا افراد حرف یکدیگر را بفهمند و به معلمان پیشنهادهای مناسب ارائه می دهند. آن ها در واقع تسهیل کننده امور آموزشی هستند و در برقراری ارتباطات نقش مؤثری دارند و باید معلمان را به تبادل نظر، بکار بردن روش های تازه تدریس و استفاده صحیح از وسایل آموزشی ترغیب کنند و نتیجه ارزشیابی کار معلمان را با خود معلمان در میان گذارند و پیشنهادهای اصلاحی قابل اجرا را با همکاری معلمان بررسی کنند.

وظیفه نظارت و راهنمایی هم حساس است و هم دشوار و از عهده هر کسی بر نمی آید. کسی می تواند به درستی از عهده انجام دادن وظیفه ی نظارت و راهنمایی آموزشی برآید که هم در مسائل آموزشی و روانشناسی صلاحیت علمی داشته باشد و هم درایت، ابتکار و هوش زیادی داشته باشد تا بتواند با دیگران ارتباط سالمی برقرار کند و معلمان را تحت تاثیر اخلاق نیکو و شخصیت علمی خود قرار دهد.

0

امروزه با افزایش آگاهی ها، والدین می کوشند تا شرایط پیشرفت تحصیلی فرزندشان را خارج از محیط مدرسه نیز فراهم کنند.یک شهروند بجنوردی در این باره می گوید: هزینه های هنگفتی برای پیشرفت درسی فرزندانم صرف کرده ام ولی نتیجه چندانی نداشته است.محمد مهرپویا می افزاید: کاش مدرسه ها برای افزایش اطلاعات و آشنایی بیشتر والدین با نحوه آموزش صحیح و کمک به پیشرفت درسی بچه ها برنامه هایی ترتیب دهند.
مریم پورقربان هم عنوان می کند: فرزندم علاقه چندانی به درس و مدرسه ندارد و با این که همه گونه امکانات آموزشی را در منزل برای او فراهم کرده ام روزبه روز بر بی اعتنایی او به درس و مدرسه و ناراحتی و عصبانیت ما افزوده می شود.وی اضافه می کند: به دلیل تغییر روش تدریس و آموزش در مدارس و مشغله کاری زیاد، این روزها والدین باید برای آموزش و کمک به درس های فرزندان خود، مشکلات زیادی را پشت سر بگذارند.یک کارشناس ارشد علوم اجتماعی و مشاوره در این باره می گوید: امروزه بهره گیری از آموزش های مدرسه و پیشرفت تحصیلی از اهمیت به سزایی برخوردار است و خانواده ها برای موفقیت درسی و علمی فرزندان شان بسیار تلاش و مبالغ هنگفتی به این منظور هزینه می کنند.
اعظم اکرمی می افزاید: برای پیشرفت تحصیلی صرف هزینه های هنگفت و امکانات آموزشی و سیستم های مدرن و... کافی نیست بلکه زمینه ها و شرایط خاصی برای پیشرفت درسی فرزندان لازم است.وی به اهمیت امنیت و آرامش در محیط زندگی به عنوان اولین شرط در پیشرفت تحصیلی اشاره می کند و می گوید: محیط زندگی باید سرشار از آرامش، آسایش و امنیت باشد تا بچه ها احساس ناامنی و اضطراب نکنند. وی یادآور می شود: درس خواندن در محیط ناآرام و ناامن خانه بسیار دشوار است و والدین می توانند با فراهم کردن محیطی سرشار از آرامش، به پیشرفت تحصیلی فرزندشان کمک کنند.وی تصریح می کند: برخلاف تصور عموم، سکوت بیش از اندازه؛ نه تنها برای درس خواندن مناسب نیست بلکه آرامش فرد را هم مختل می کند و تاثیر هرچیزی اگر به طور متعادل باشد، بیشتر است.
وی انگیزه کافی را دومین شرط پیشرفت تحصیلی می داند و عنوان می کند: انگیزه در پیشرفت تحصیلی اهمیت ویژه ای دارد و وجود این شرط تمام عوامل مخل و مضر را از سر راه برمی دارد. وی اظهار می دارد: حذف عوامل مزاحم در منزل می تواند به درس خواندن دانش آموزان کمک کند زیرا خانواده های پرتنش، پر سر و صدا و پررفت و آمد موانع بسیاری برای پیشرفت تحصیلی فرزندان شان ایجاد می کنند.وی توضیح می دهد: پربودن اوقات والدین و رسیدگی نکردن به امور فرزندان مانع مهم دیگری برای پیشرفت تحصیلی است که باید به آن توجه ویژه ای داشت.
والدین باید برای رسیدگی به امور درسی فرزندان خود برنامه های منظمی داشته باشند و بین گفته ها و نظرات معلم و والدین نباید تفاوتی وجود داشته باشد و آموزش در محیط مدرسه باید همراه و هم گام با محیط خانه و با نظارت و هم فکری مربیان و والدین صورت گیرد زیرا هماهنگ نبودن اولیا ومربیان، دانش آموزان را دچار تردید می کند.
وی یادآور می شود: والدین باید مسائلی را که باعث کاهش انگیزه تحصیل در فرزندان شان می شود، حذف کنند و توجه داشته باشند که تشویق به موقع، به افزایش انگیزه دانش آموزان کمک می کند.اکرمی معلم ها، محیط مدرسه و دوستان و هم کلاسی ها را نیز در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان موثر می داند و عنوان می کند: محیط مدرسه تقویت کننده اصلی انگیزه هاست و به طور حتم محیط های درسی کسل و خسته کننده و معلمان بدون نشاط نمی توانند انگیزه مناسبی برای تحصیل ایجاد کنند.وی می افزاید: هرچند استفاده از وسایل کمک آموزشی، خوب است، این وسایل باید به گونه ای انتخاب شوند که خلاقیت و ابتکار را از دانش آموز نگیرند بلکه آن را تقویت کنند.
وی تصریح می کند: والدین باید در کنار پیشرفت تحصیلی فرزندان، احساس خلاقیت و نوآوری را نیز در آن ها رشد دهند و در این زمینه تلاش کنند.وی عنوان می کند: متاسفانه بیشتر والدین، پیشرفت تحصیلی را فقط در درس خواندن طولانی مدت می دانند ولی این روش غلط باعث خستگی و کاهش علاقه و بازدهی مناسب می شود.وی اظهار می دارد: والدین باید با برنامه ریزی دقیق و افزایش اطلاعات و آگاهی های خود، به آموزش و پیشرفت بهتر فرزندان خود کمک کنند.
وی به اهمیت برنامه های غیردرسی در پیشرفت تحصیلی اشاره می کند و می گوید: دانش آموزان در کنار درس خواندن نیاز به تفریح، ورزش، شادی، سرگرمی و بازی دارند و والدین نباید آن ها را از مطالعه کتب غیردرسی، برقراری ارتباط کنترل شده با دوستان و آشنایان و تفریح و بازی منع کنند.وی یادآور می شود: حفظ تعادل در همه کارها و برنامه ریزی و دقت نظر عامل موفقیت و پیشرفت است و نباید با سخت گیری های نابه جا باعث دور شدن از هدف اصلی و عدم موفقیت فرزندان خود شد.

0

مقدمه

محیط، بستری برای شکل‌گیری بسیاری از ویژگی‌های رفتاری است. به بیانی دیگر بسیاری از عواطف، عادات، سلایق و حتی طرز نگرش ها و نشست و برخاست ها به گونه ای شگرف از محیط تأثیر می‌پذیرد.

به همین خاطر است که بسیاری از صاحب‌نظران، محیط را دانشگاهی نامیده‌اند که هر فرد با توجه به زمینه ها و استعدادهای خویش می‌تواند از آن بیاموزد و در معرض تأثیرات آن قرار گیرد، دانشگاهی که هیچ گاه فرد از آن فارغ التحصیل نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. در یک تقسیم بندی کلی می‌توان در حال حاضر چهار محیط را در یادگیری مؤثر دانست:

1- مدرسه: مدرسه رسمی ترین نهاد آموزشی و پرورشی در سنین کودکی و نوجوانی است.

2- خانواده: از سپیده دم تاریخ بشر تاکنون، خانواده به عنوان یک نهاد اساسی در نگهداری و تربیت فرزندان، نقش منحصر به فردی ایفا نموده.

3- اجتماع: اجتماع نظام پیچیده‌ای است که این امکان را فراهم می‌آورد تا افراد تحت تأثیر عوامل مختلف در آن به تعامل با یکدیگر بپردازند.

4- رسانه‌‌‌‌‌های جمعی و اینترنت: رسانه‌های جمعی و اینترنت را می‌توان ابزارهای آموزشی مدرن نامید که به تنهایی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانند تعاملات موجود در هر یک از محیط های سه گانه قبلی را تحت الشعاع قرار داده و حتی تأثیرات آموزشی آنها را ناچیز نموده یا آن را خنثی نمایند.

محصلین و دانش‌آموزان پس از محیط مسکونی خود بیشترین ساعات روز را در واحدهای آموزشی می‌گذرانند. با توجه به نقش اساسی آموزش در فرآیند شکل‌دهی به فرهنگ جامعه لازم است علاوه بر اهمیت دادن به فرآیند آموزش به ایجاد محیط مطلوب که شوق و انگیزه را نسبت به فرآیند یاددهی-یادگیری در دانش‌آموزان ایجاد کند توجه کافی و وافی داشت.

0

مقدمه

پرورش اندیشه و تعالی فکر سرلوحه تعلیم و تربیت هر قوم و ملتی است که از طریق آن می‌توان به سطوح والای زندگی فردی و اجتماعی دست یافت. آموزش و پرورش در تربیت انسان‌های موفق نقش به سزا دارد. نظام آموزشی پویا هر لحظه باید در فکر نو شدن باشد و مطمئناً هیچ تحولی در آموزش و پرورش رخ نخواهد داد مگر اینکه ابتدا در نحوه نگرش مدیران به عنوان رهبران نظام آموزش و پرورش تغییر حاصل شود (رادمنش، 1386).

مدیریت بر سازمان‌های آموزشی و پرورشی دشوارترین، ظریف‌ترین، با اهمیت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ترین و مؤثرترین هنر و دانش به حساب می‌آید. زیرا آموزش و پرورش توأم با مدیریت مناسب از یک سو تبدیل انسان‌‌‌‌های خام به انسان‌های خلاق، بالنده و رشد یافته است و از سوی دیگر تضمین کننده احتیاجات نیروی انسانی هر جامعه در سطوح مختلف و در نقش‌های متفاوت است.

مدیریت آموزش و پرورش در حقیقت کوششی است بخردانه برای بالا بردن کیفیت تعلیم و تعلم انسان‌هایی که بار سنگین تحول فردی و جمعی را بر دوش دارند.

مدیریت کارساز و کارآمد می‌تواند با بالا بردن درجه رضایت کارمندان و دانش آموزان، پیوند استوار با اولیاء، کاهش افت تحصیلی، نوآوری و خلاقیت، بهره‌گیری مناسب از منابع مالی و انسانی و... فراگیران را به انسان‌هایی شایسته مبدل سازد.

لذا ضرورت دارد مدیران در سطوح عالی، میانی و بویژه در مدارس با اصول و مبانی نظریه‌ها و روش‌‌‌های جدید مدیریت آشنا گردند و با بهره‌گیری از هنر، علم و تجربه مدیریت به طریق بایسته و شایسته چون اسوه حسنه به رهبری دانش‌آموزان و معلمان و غیره پرداخته، با مطالعه عمیق و مستمر در موضوعات و مسائل مدیریت آموزشی و بیان تجربه و دیدگاه‌های خود، محیط مدارس را متعادل سازند و فضای آموزشگاه‌ها را به فضای گرم، صمیمی، روح افزا، پرتلاش و با نشاط تبدیل نموده و از این طریق اعتلای آموزش و پرورش کشور را محقق گردانند(صافی، 1381).

0

در فرآیند تعلیم و تربیت و رشد , یکی از اثربخش ترین روشها برقراری رابطه انسانی با (کودک) و حفظ و تأمین عزت نفس و احساس خودارزشمندی (نوجوان) است. رعایت اصولی که در این مبحث به اختصار از نظر شما خواهد گذشت , کمک می کند تا بتوانید میان خود و فرزندتان رابطه مطلوب را برقرار کنید هر یک از این اصول می تواند چون قاعده و یا سرنخی شما را هدایت کند و به اندیشیدن و ارزیابی درباره رابطه خود با فرزندتان دعوت نماید.

خداوند متعال به صراحت در قرآن مجید می فرماید: آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند برابر هستند؟ (سوره الزمر آیه 9) هیچ پدر و مادری خود به خود نمی تواند پدر و یا مادر موفقی بشود و نوجوان خود را آن طور که هست بشناسد و او را درک کند و با او رابطه درست برقرار نماید , مگر اینکه دانایی های ضروری را کسب کند. علت اصلی شکست پدران و مادران در تعلیم و تربیت فرزندانشان عدم شناخت کودکان و نوجوانان است پژوهشهای متعدد نشان داده است که هر قدر والدین داناتر و آگاهتر باشند , با مشکلات کمتری رو به رو می شوند. از سوی دیگر خانواده هایی که نسبت به نقشها , وظایف و مسئولیتهای خود بیشتر آگاهی دارند , بهتر می توانند با فرزندانشان رابطه برقرار کنند و دوره حساس و پرانرژی نوجوانی را به طریق مطلوب هدایت نمایند.

0

در کشور ما به رغم وجود گنجینه های علم و معرفت و داستآنها و افسانه های زیبا و آموزنده، اولیا و مربیان بیشترین وقت خود را به مسائل آموزشی کودکان اختصاص می دهند و دانش آموزان نیز در خانه و مدرسه بیشتر اوقات خود را صرف یادگیری های غیر فعال کرده، از سختی و خشکی دروس و اضطراب امتحان و نمره رنج می برند. بدین ترتیب اغلب اولیا و مربیان از هدف اصلی تعلیم و تربیت که پرورش انسان های خلاق، مبتکر و کارآمد است، باز می مانند.

هدف از ذکر این مطالب آشنایی شما با روش های قصه خوانی و قصه گویی برای کودکان دبستانی است که نقش بسزایی در رشد و شکوفایی خلاقیت در کودکان دارد.

ادبیات کودکان چیست؟

ادبیات کودکان شامل قصه، شعر، نمایش، افسانه و داستان است. ادبیات کودکان عبارت است از تلاشی هنرمندانه در قالب کلام، برای هدایت کودک به سوی رشد، با زبان و شیوه ای مناسب و در خور فهم او. به بیانی دیگر، ادبیات عبارت است از چگونگی تعبیر و بیان احساسات، عواطف و افکار به وسیله ی کلمات در اشکال و صورت های گوناگون.

ادبیات، کودک را در همه ی اوقات زندگی پرورش می دهد و باعث مسرت خاطر، وسعت تخیل و قوت تصور او می شود و نیز نیروی ابتکار و ابداع به او می بخشد. داستآنها و اشعاری که کودکان می خوانند و می شنوند اثری عمیق در فکر و روحیه ی آنان می گذارد و ایشان را برای رویارویی با مسائل رشد و معاشرت با دیگران آماده می سازد و نیز در درک و فهم مشکلات زندگی آنان را یاری می کند.

ادبیات کودک، به ویژه در زمینه های زبان آموزی و آموختن کلمات تازه به کودکان، نقش قاطعی دارد.

هدف های برنامه ی ادبیات کودکان در آموزش و پرورش دوره ی ابتدایی عبارت اند از:

1- کمک به پرورش قدرت بیان و عواطف و افکار کودکان.

2- تقویت و پرورش نیروی تخیل در کودکان.

3- تحریک قوه ی ابتکار و ابداع در کودکان.

4- ایجاد عشق و علاقه به ادبیات در کودکان.

در تعریف ادبیات کودکان می توان گفت: مجموعه ی نوشته ها، سروده ها و گفتارهایی است که از طرف بزرگسالان جامعه برای استفاده ی خردسالان فراهم می آید، یا خردسالان خود خالق آن هستند.

5- رشد اعتماد به نفس کودک و علاقه مند ساختن او به آزادی و عدالت اجتماعی.

6- برآورده کردن نیازهای عاطفی کودک و آماده ساختن او برای دریافت پیام های اخلاقی و انسانی و شهروندی خوب بودن.

تأثیر قصه در کودکان

داستان و قصه نقش بسیار مهمی در تکوین شخصیت کودک دارد. از طریق قصه ها و داستان های خوب، کودک به بسیاری از ارزش های اخلاقی پی می برد. پایداری، شجاعت، نوع دوستی، امیدواری، آزادگی، جوانمردی، طرفداری از حق و حقیقت و استقامت در مقابل زور و ستم ارزش هایی هستند که هسته ی مرکزی بسیاری از قصه ها و داستآنها را تشکیل می دهند.

پرورش حس زیبایی شناسی در کودک، متوجه ساختن کودک به دنیایی که اطرافش را فرا گرفته، پرورش عادات مفید در کودک، تشویق حس استقلال طلبی و خلاقیت کودک هدف های اصلی طرح قصه های خوب برای کودکان است.

انتخاب قصه های مناسب

مسئله ی انتخاب کردن قصه، با توجه به انبوه موادی که در اختیار قصه گوست، به ویژه برای قصه گوهای تازه کار و مبتدی، مشکلی اساسی است. حتی بهترین و برجسته ترین قصه گوهای حرفه ای هم قادر به گفتن هر داستانی نیستند. قصه گو، قهرمانان خود را از قصه هایی می سازد که با شخصیت خاص و سبک او متناسب باشند. قصه گوی تازه کار، ابتدا باید سعی کند که ویژگی های شخصیت و سبک گویش خود را ارزیابی کند. سپس از خودش بپرسد: چه نوع داستان هایی را می توانم مؤثر و خوب بیان کنم؟ چگونه می توانم شخصیت خود را با قصه هماهنگ کنم تا هر دو بتوانیم با شنونده ارتباط برقرار کنیم؟

پس از آن که قصه گو کار انتخاب کردن را تمام کرد، وارد مرحله ی آماده کردن داستان برای گفتن می شود که از مهم ترین گام هایی است که در جهت به کار گرفتن فن قصه گویی برداشته می شود. قصه گو باید به خاطر داشته باشد که کار او از بر کردن یا از رو خواندن نیست، بلکه کار او قصه گفتن است که مانند تجربه ای یگانه باقی می ماند.

از بر کردن قصه اغلب نخستین مانعی است که راه سیر طبیعی و خودانگیخته ی یک قصه گویی موفق را سد می کند. قاعده ی درست این است که هرگز نباید داستانی را برای «گفتن» به خاطر سپرد، بلکه با توجه به ساختمان قصه، به خاطر سپردن طرح آن کافی است.

انتخاب و آماده کردن داستان، نخستین گام ها در راه پیشبرد هنر قصه گویی است و هنر قصه گویی بر آنها استوار می شود. قصه گوهای مبتدی و تازه کار به زودی متوجه می شوند زمانی را که برای رسیدن به این مرحله از رشد سپری کرده اند، سرمایه گذاری مفیدی بوده است.

آماده کردن ذهن و بیان، در ارائه ی موفقیت آمیز یک قصه مهم ترین مُتغیّر به شمار می آید. بدون این انتخاب و آماده کردن بسیار دقیق، قصه گو نباید انتظار به دست آوردن یک تجربه ی موفق را داشته باشد.

0

خانواده، مدرسه وجامعه، سه عامل مهم وموثردرموفقیت ویا عدم موفقیت هرفردی درزندگی اجتماعی اومحسوب می شود، هرروزتعدادی ازدختران وپسران منزل را ترک می کنند گروهی ازاین افراد که به کانون خانواده برنمی گردند، گرفتارسرنوشتی ناگوارترمی شوند. پدیده فرارازمنزل به ویژه ازسوی دختران، اگرچه درجامعه ما روند روبه رشدی دارد وازمعضلات اجتماعی محسوب می شود لیکن منحصربه جامعه ما نیست بلکه درکلیه جوامع وجود دارد. فرارمعمولادرسنین نوجوانی وبلوغ اتفاق می افتد، بلوغ سنی است که استقلال شخص درحال شکل گیری است ونوجوان درپی اعلام موجودیت خود است. فراررا می توان اینگونه تعریف کرد:”ارضای شدید تمایلات به استقلال طلبانه که شخص مداخله، امرونهی نابجای والدین را نسبت به خود تحمل نمی کند.”
خصوصیات افراد فراری:
افرادی که اقدام به فرارمی کنند دارای ویژگی هایی چون عدم اعتماد به نفس، افسردگی، لجاجت، دارای شخصیت ضد اجتماعی، خیال پردازودروغ پردازهستند.
مهمترین علل وعوامل فرارازمنزل را می توان به دودسته تقسیم کرد:
الف - علل وانگیزه های روانی که شامل جنس، سن، میزان هوش، ناپختگی روانی، اخلاقی واعتقادی، شرایط محیطی واجتماعی ورفتاروالدین وبی توجهی آنها می شود. ب - علل و انگیزه های اجتماعی که شامل بد سرپرستی یا بی سرپرستی، اعتیاد والدین، خشنونت و سخت گیری والدین، تبعیض قائل شدن والدین بین بچه ها، ازدواج اجباری، وضعیت بد اقتصادی، داشتن انتظاروتوقع بی جا ازوالدین، وجود عشق های کاذب خیابانی، سست بودن اعتقادات خانوادگی، رفاه وآسایش بیش ازحد، جلب توجه ویا انتقام ازدیگران و... است.
بعضی عواملی که مربوط به خانواده می شود:
الف) تبعیض درخانواده:
بسیاری ازوالدین اگاهانه یا ناآگاهانه بین فرزندان خود تبعیض قائل می شوند واین امر باعثسلب اعتماد به نفس وبدبینی فرزندان نسبت به والدین می شود، تبعیض درخانه با روحیه حساس دختران منافات دارد ولطمات جبران ناپذیری را برروح وروان آنها وارد می کند وبا ایجاد بحران های روحی وسرخوردگی آنها را به سوی عکس العمل هایی چون فرارازخانه سوق می دهد.
ب) محدودیت مطلق:
بعضی ازفرزندان درخانواده فاقد آزادی واختیارمتناسب با سن وشرایط خویش هستند وحق اظهارنظر، دخالت یا تصمیم گیری ندارند، بطورنمونه نمی توانند درمورد زندگی آینده خویش تصمیم بگیرند وباید تن به ازدواج های اجباری بدهند. دراین خانواده ها به خواسته های مادی ومعنوی فرزندان توجهی نمی شود، توانایی ومقاومت آنها درهم می شکند وفرزندان نسبت به خانواده خود احساس نارضایتی، تحقیرتنفروسرخوردگی پیدا می کنند، لذا ازهرفرصتی برای عدم پیروی ازهنجاریهای خانواده بهره می برند ودرصدد هستند با فرارازمنزل ازاین محدودیت ها رهایی یابند.
ج) آزادی مطلق:
همان طورکه عدم توجه به نیازهای عاطفی فرزندان می تواند عامل فرارآنها ازخانه یا معضلات اجتماعی دیگرشود، توجه بیش ازحد متعارف ودراختیاربودن امکانات فوق حد سنی فرزند هم می تواند زمینه مسائلی چون فرارازخانه را فراهم آورد. درشرایطی که خواسته های فرزند به افراط می گراید ووالدین با اومخالفت می کنند فرزند به دلیل تربیت عاطفی، عقلانی، روحیه عدم درک منطقی شرایط، نازپروری وکاهش دارد واستقامت دربرابرمخالفت والدین طغیان می کند وهمین امرموجب دوری ازخانه می شود وزمینه فرارازخانه را فراهم می آورد. معضل فراردختران ازجمله آسیب های اجتماعی است که آینده و سرنوشت فرزندان برخی خانواده ها را با تهدید جدی مواجه کرده است، اغلب کارشناسان آسیب های اجتماعی بر این باورند که 90 درصد دخترانی که ازخانه فرارمی کنند ازخانواده هایی هستند که درحال طلاق یا نابسامان هستند وفراردختران زمینه ساز جرائمی چون فحشاء، اعتیاد، قاچاق موادمخدروسرقت می دانند. فراردختران یک پدیده اجتماعی است که موجب بوجود آمدن مشکلات بعدی می شود، ازمنظر روان پزشکی وقتی نوجوانی درمعرض آسیب وناراحتی قرارمی گیرد، به هرترتیب می خواهد خودش را ازاین معضل نجات دهد وراهی را که انتخاب می کند، اغلب دوباره سبب می شود درمعرض آسیب قرارگیرد. فرار یک مکانیسم روانی وذهنی است که برای رسیدن به امنیت درونی ورهایی ازسلطه والدین صورت می گیرد. نوجوان درسنین بلوغ دارای انگیزه ها، تمایلات وکنجکاوی هایی هستند که بسیاروضعیت روانی حساس وشکننده ای را ایجاد می کند، دربسیاری ازخانواده ها که فضای خانه بارعاطفی لازم را ندارد ورابطه ها تعریف شده نیست، محیط مناسبی برای رشد ناهنجاریهای غیراخلاقی وغیراصولی خواهد بود، خانواده هایی هم که دچارترکیبی ازفقراقتصادی وفقرفرهنگی هستند کاملا ناپایدارند لذا نمی توانند نقش موثری درسلامت فردی واجتماعی فرزندان ایفا کنند. طلاق عاطفی میان مادران وپدرانی که درزیریک سقف زندگی می کنند ودرظاهربه شکل خانواده هستند ولی دراصل به صورت خانوارزندگی می کنند باعث شکننده شدن بارعاطفی این خانه ها می شود لذا فرزندان به خصوص دختران دراین خانواده ها درجستجوی عاطفه وامنیت سربه فرارمی گذارند، گاهی وجود تبعیض وخشونت درخانه میان دختروپسرونگرش پسرسالاری بسترفراررا مهیا می کند. بیشترین زمانی که یک دخترفراری از خانه می تواند مقاومت کند حدود دویا سه ساعت است، معمولااغلب آنها بعد ازفراردرپارک پرسه می زنند وسپس بوسیله افراد فرصت طلب مانند باندهای فساد وقاچاقچیان مواد مخدرشناسایی می شوند وبعد هم معلوم است چه اتفاقی می افتد. گروهی ازاین دختران توسط سازمان بهزیستی ومددکاری اجتماعی شناسایی می شوند وبخشی دیگرتوسط نیروی انتظامی وقوه قضائیه دستگیر می شوند. البته دوحالت پیش می آید دختربعد ازفرارآسیب دیده باشد یا خیر، البته اگرآسیب دیده باشد نه خانواده راحت پذیراست ونه دخترروی برگشت به خانه را دارد اما اگرآسیب دیده نباشد پس ازرفع مشکل درخانواده وحل مشکل به خانواده بازمی گردد.
نویسنده: فاطمه پوربافرانی - مرکزاطلاع رسانی پلیس استان قم

منابع:
1 - قابستی، علیرضا، پرستوهای بی آشیان (بررسی علل فرار دختران) مجله تربیت 79
2 - مساواتی، مجید، جامعه شناسی انحرافات، انتشارات نوین، 84
3 - بخارایی، احمد، جامعه شناسی انحرافات اجتماعی درایران 86 انتشارات پژواک جامعه تهران

0

آلودگی محیط زیست از اساسی ترین چالش های عصر ماست. آلودگی هر روزه ی هوای کلان شهرها در روزهای سرد سال ٬ آلودگی آب ها ٬ جنگل ها ٬ کوه ها و دریاها که ضرورت چاره اندیشی پیرامون حل مشکلات موجود را آشکار می کنند. در این راستا باید تعریف خود را از آلودگی و بسترهای ایجاد آن ارائه دهیم.

آلودگی عبارت است از هر آن چیزی که به عنوان زباله یا دور ریز در جایی که نباید رها شود و مشکلاتی را از نظر زیبایی بصری ٬ بهداشتی و آسایش افراد همراه با ضرر و زیان ٬ ایجاد کند.

گاهی چشمان ما به دیدن ناپاکی ها عادت می کنند و این بزرگ ترین خطری ست که با آن مواجه هستیم. همه ی ما بارها و بارها دیده ایم که افراد زباله های خود را در طبیعت رها می کنند. بدون آین که بابت این کار ضد ارزش و ضد فرهنگی خود شرمنده و یا خجالت زده باشند. حاشیه ی پیاده رو ها و خیابان ها ی ما پر از زباله است. از آن بدتر مناظر و چشم اندازهای طبیعی هستند که مزین به اقسام زباله اند. بدون اغراق باید گفت هر جا که پای گردشگری باز شده زباله بر جای مانده و بخشی از محیط طبیعی آن محل در معرض آسیب قرار گرفته است. معلوم نیست ما باید چه کسی را مسئول این همه آشفتگی بدانیم؟

استان های شمالی کشور ما که از جاذبه های گردشگری فراوان برخوردارند و مسافرت به آن ها کم هزینه است در معرض بیشترین صدمات قرار گرفته اند. ساحل زیبای خزر آلوده است. کوه های سرسبز و زیبای شمال بیش از سبزه و درخت زباله در خود جای داده اند ٬ فاضلاب روستائیان در رودها و نهر ها رها شده و انباشت زباله هنوز هم ادامه دارد.

0

مقدمه

حدود هفت سال از اجرای طرح ارزشیابی توصیفی می گذرد. اجرای این طرح اگرچه نتایج مثبت بسیاری به همراه داشت اما به دلیل وجود تناقض هایی در نحوه اجرا لطماتی به نظام آموزشی دانش آموزان و معلمان وارد کرده است. از جمله این که دانش آموزان پایه های اول تا پنجم بدون برنامه ای برای آزمون های دوره های و تنها با ارزشیابی فرآیندی مورد سنجش قرار می گیرند حال آن که در پایه ششم با برنامه آزمون های هماهنگ ترم دوم و حتی آزمون های ورود به مدارس نمونه دولتی و تیزهوشان مواجه می شوند. اهمیت ورود به این مدارس برای آنان و اولیا به حدی ست که آنان را تحت شدیدترین فشارهای عصبی و اضطراب و استرس قرار می دهد.

نتایج تحقیقات مختلف نشان داده است 15 تا 30% دلایل افت تحصیلی در میان دانش آموزان به دلیل اضطراب و استرس در سر جلسه می باشد.