امروز جمعه 02 آذر 1403
بر اساس ماده 23 قانون حمایت حقوق مولفان، کلیه آثار ارائه شده در سایت با مجوز از صاحب امتیاز اثر می باشد. تمام کالاها و خدمات این سایت بدون احتساب مالیات می باشد.
رشد و گسترش تقاضا برای استفاده از فرصت های آموزشی ونیز ضرورت تغییر در تصمیم گیری و سیاست گزاری،بهبود کیفی و ایجاد فرصت های برابر آموزشی برای همگان،نقش خطیر مدیریت نظام آموزشی را به وظیفه ای سنگین و پر مسئولیت مبدل ساخته است. نظام های آموزشی به مرور پی می برند که در شرایط پیچیده ی امروز بدون مدیریت و رهبری قادر نخواهد بود که پاسخ گوی مسئولیت های فزاینده ی خویش باشند.مدیران آموزشی علاوه بر دانش و معلومات در زمینه ی آموزش و پرورش و روان شناسی و تسلط بر روش ها و مهارت های عملی،باید به اندازه ی کافی سابقه ی آموزشی داشته باشند تا بتوانند مأموریت اصلی و مسائل کار خود را به درستی درک کنند(دکتر میرزا محمدی،1388).
برای درک درست این موضوع مهم، رهبری لایق لازم است تا مدرسه را به ریل بیاورد و مثل لوکوموتیو ران ماهر به جلو براند و از خط خارج نکند. منظور از رهبر آموزش تنها مدیر مدرسه نمی باشد،رئیس اداره، معاونان، معلمان را نیز شامل می شود که هرکدام با توجه به موقعیت خود می توانند مدیر و رهبر محسوب شوند. در این نوشتار،موضوع را بر روی مدیران و معاونان مدارس متمرکز می کنم. مدیر آموزشی موفق کسی است که برای بهبود آموزش و یادگیری قدم بردارد. کار مدیر آموزشی حمایت و تقویت و همکاری است نه دستور دادن.مدیر آموزشی از علم روان شناسی و علوم تربیتی بایستی سر دربیاورد تا بتواند با نیروهایی که در اختیار دارد در فضایی آکنده از احترام متقابل جریان متلاطم تعلیم و تربیت را به پیش ببرد.اکثر مدیران آموزشگاه ها علم کافی در این مورد را ندارند و اغلب افراد از مسیر معلمی به مناصب و سمت های مدیریت و رهبری راه می یابند، این ها تجربه های گرانبهایی هستند که نباید از آنها چشم پوشی کردو لازم هم است ولی تجربه اگر همراه با علم آن موضوع باشد بسیار کار آمدتر خواهد بود. اگر کارها به این منوال پیش برود خوب مشکل زیادی پیش نمی آید و پیشرفت حاصل می شود و افت ها کمتر و کمتر خواهند شد و سرمایه به هدر نخواهد رفت.حال فرض کنید که مدیران و معاونان مدارس از این تجربه و علم برخوردار نباشند و به طریقی (آشنا بودن، هم زبان بودن(نه هم دل بودن)، دوست بودن، فامیل بودن، سفارش شدن و...)این پست بسیار حساس و حیاتی را به دست آورده باشند، چه اتفاقی برای مدرسه، کودکان پاک و بی ریا در کل برای نظام تعلیم و تربیت خواهد افتاد؟ به جرأت می توان گفت: نارضایتی اولیاء و عدم همکاری آنان در امور مدرسه، کشمکش بین همکاران، عدم اعتماد به یکدیگر، عدم انگیزه ی لازم برای تدریس، محافظه کاری و.... که نتیجه ی این همه گرفتاری، گرفتاری بزرگ تری است به نام افت تحصیلی و عدم پرورش صحیح دانش آموزان که در آینده وارد اجتماع خواهند شد و سکان داران این مرز و بوم خواهند شد.انصاف را باید رعایت نمود،در مدارس ما مدیران لایق و کاردان بسیارند، مدیرانی که از وقت استراحت خود می کاهند به امور مدرسه رسیدگی می کنند،مدیرانی که تمام هم و غمشان دانش آموز است و معلم و مدرسه. ولی مدیرانی هم هستند که فقط نام مدیر را یدک می کشند که البته کم هستند ولی کم آن نیز برای فضایی که اختصاص دارد به آموزش و پرورش کودکانی که سازندگان وطن عزیزمان است خیلی زیاد است. مدرسه ای که مدیر آن علم و تجربه ی لازم برای رهبری آموزشی را ندارد منجر به هدر رفتن انرژی خود و کارکنان و دانش آموزان می گردد. معلمی که با یک دو سال تجربه ی آموزشی، یا به محض فارغ التحصیل شدن ا ز تربیت معلم،نداشتن استعداد ذاتی مدیریتی، عدم مقبولیت اجتماعی، مدیر مدرسه ای می شود و مسئولیت خطیر آموزش و پرورش کودکان را برعهده می گیرد وقتی مشکلات کلاس ها، دانش آموزان و... را در میان بگذاری و راه حلی از وی بخواهی، می گوید: هرچه خودتان خواستید انجام دهید من فکرم جایی قد نمی دهد یا تصمیمی می گیرد که عاقلانه نمی باشد..واقعا" راست می گوید چون تجربه و سواد لازم را برای حل این مشکلات را ندارد. فردی که کلاس داری نکرده باشد و یا از پس مدیریت یک کلاس بر نیامده معلوم است که نمی تواند از پس مدیریت چند صد نفر و کارکنان بر آید.مدیری که همیشه در دفتر می نشیند و کارش تنها نوشتن و جواب دادن به بخش نامه و... است،مدیری که پی گیر مشکلات جسمی و روحی دانش آموزان خود نیست و فقط به فکر درصد بالای قبولی است،مدیری که از مشکلات معلم های خود بی خبر است و مدام با آنان درگیر است، مدیری که ارتباط نزدیک با اولیاء دانش آموزان ندارد، نتیجه اش مشخص است.با این نوشتار قصد آزردن دل هیچ یک ا ز مدیران، معاونان و معلمان عزیز را ندارم، ولی منصف بود و قبول کرد که هستند، هرچند کم اند. جمله ی آخر این که مدیران زحمت کش رده بالای آموزش و پرورش حساسیت زیادی برای این موضوع قائل شوند، در این مورد خاص احساسات و سلیقه ها را باید کنار زد و منطقی حرکت کرد اگر واقعا دلمان برای پیشرفت وطن می طپد. با آرزوی سربلندی و بهروزی برای تمامی همکاران لایق و زحمت کش در سرتاسر وطن عزیزمان ایران.
تاریخ: جمعه , 25 اسفند 1402 (22:01)