امروز جمعه 02 آذر 1403
بر اساس ماده 23 قانون حمایت حقوق مولفان، کلیه آثار ارائه شده در سایت با مجوز از صاحب امتیاز اثر می باشد. تمام کالاها و خدمات این سایت بدون احتساب مالیات می باشد.
تعاریف و اصطلاحات
اصطلاحات و واژههای متعددی در سطح جهان برای حاشیه نشینی از سوی صاحب نظران به کار برده شده است همین امر نشان میدهد که تعریف و محدوده حاشیه نشینی از کشوری به کشور دیگر متفاوت میباشد گذشته از این، سکونت گاههای غیررسمی، سکونت گاههای خودرو، سکونت گاههای عدوانی، سکونتگاههای حاشیهای، اجتماعی آلونکی، زاغه نشینی حلبی آبادها، اسکان نابهنجار مفاهیمی هستند که در ارتباط با حاشیه نشینی شهری به کار برده شدهاند.
کلمه زاغه «Slum» از کلمه slumber گرفته شده که زمانی به کوچههای پست وگمنام وخاموش اطلاق میشد و در تعریف حاشیه نشینی به پدیدهای اطلاق میشود که در محلات فقیرنشین اطراف شهرها ی بزرگ به وجود میآید و ساکنین این مناطق به علل گوناگون اقتصادی و اجتماعی نتوانستهاند وارد شهر شوند و از امکانات شهری استفاده کنند و همین طور نسبت به زمین اسکان یافته خود هیچ حق قانونی ندارند چرا که دولت آن مناطق را به رسمیت نمیشناسد. زاغهها در بدترین مناطق شهری از جمله نزدیک معادن سنگ حواشی خطوط راه آهن و بزرگ راهها و نزدیکی کارخانهها و زمینهای رها شده و در جوار گورستانها ودرکنار مسیرهای فشار قوی برق و درحاشیههای محلههای فقیرنشین به وجود میآیند. قابل توجه است که غالباً حاشیه نشینان افراد مهاجرو روستا نشین و عشایرند وکمترشهری محسوب میشوند.
حاشیه نشینی شهری خانوارها و افرادی را شامل میشود که در محدوده اقتصادی و اجتماعی شهر ساکن شدهاند، ولی جذب اقتصاد و اجتماعی شهری نشدهاند و در حاشیه فعالیتهای زندگی مردم شهرنشین قرار دارند (حاج یوسفی، 1381: 14).
حاشیه نشین به کسی گفته میشود که در شهر سکونت دارد ولی به علل گوناگون نتوانسته است جذب نظام اقتصادی شهر شده و از خدمات شهری استفاده نماید (درکوش، 1367: 36).
مناطق حاشیه نشین منطقهای از شهر است که واحدهای مسکونی رو به ویران، فرسوده و تجهیزات ناقص داشته و فرهنگ فقر، جدایی گزینی تودهای مردم روستایی از جامعه شهری، گوشه گیری و انزوا بر آنها غلبه یافته است (شکویی، 1354: 1).
سابقه شکل گیری حاشیه نشینی شهری به تحولات اجتماعات شهری و روستایی جهان پس از انقلاب صنعتی و رخدادهای بعد از آن نسبت داده میشود.
در حقیقت پدیده حاشیه نشینی به مفهوم امروزی درآن کشورهای پیشرفته جهان به وجود آمده و با صدور برنامههای اقتصادی اینگونه کشورها تحت عنوان برنامههای رشد و توسعه در کشورهای جهان سوم گسترش یافت (زاهدانی، 1380: 1)
رابرت پارک نخستین کسی است که اصطلاحهای «حاشیه نشین» و «انسان حاشیه نشین» را به کار برد، او در مقاله «مهاجرت شهر و انسان حاشیه نشین» این مفاهیم را شرح میدهد.
پارک انسان حاشیه نشین را فردی میداند که از لحاظ فرهنگی انسان دورگهای است که صمیمانه در زندگانی فرهنگی دو جمعیت متمایز زندگی میکند و با هردوی آنها شریک است. اما مایل نیست از زندگی گذشته خود ببرد و هنوز ابعاد جامعه میزبان او را به تمامی نپذیرفته است. (کریمی، 1382: 12)
حاشیه نشینی شرایط یا عالمی است برزخ گونه که فرد را از نظر اجتماعی و فرهنگی به حالت تعلیق در میآورد. (پارک، رابرت، 1981)
بر اساس تعریف اسکان بشر سازمان ملل، سکونت گاههای غیررسمی با استفاده از معیارهای ازدحام فقرخدمات پایه، سازههای ساختمانی نامناسب، شرایط محیطی غیربهداشتی و خطرناک، حق اقامت نامطمئن، فقر و محرومیت اجتماعی شناخته میشوند. درصد جهانی خانوارهای ساکن در این زاغهها در حال دو برابر شدن است. (un-habitat 2005)
مارشال کلینارد معتقد است: حاشیه نشینی، خرده فرهنگی با مجموعهای از ارزشها وهنجارهاست که در محلههایی با بهداشت کم با انحرافات اجتماعی و ویژه گیهای دیگر، از جمله انزوای اجتماعی همراه است. (کلینارد، 1966)
محله زاغه نشین محلهای است که جمعیت آن نمیتواند در روند رقابت برای خدمات وکالای عمومی به نحو موثری شرکت جوید و بدین ترتیب کنترلی بر نحوه توزیع این خدمات ندارد. (هاروی، 1376)
جمعیت اکثریت خانوار حاشیه نشین حداکثر به فاصله یک نسل متولد خارج از فضای منطقهای و سکونت گاهی فعلی بودهاند و از تراکم نسبی بالاتر از متوسط 74 درصد شهر برخوردار است.
حاشیه نشینی، زاغه نشینی، آلونک نشینی، کوخ نشینی، کپرنشینی، جملگی مترادف یکدیگر هستند اگر بخواهیم تعریفی از این اصطلاح اراِئه دهیم و در وهله اول افرادی که در این مناطق اسکان دارند را هدف قرار دهیم باید گفت حاشیه نشینان کسانی هستند که در محدوده اقتصادی شهر زندگی میکنند ولی جذب نظام اقتصادی و اجتماعی آن نشدهاند. (اصغری زمانی، 1383: 39-38).
حاشیه نشینان کسانی هستند که به دلیل بضاعت کم مالی با توجه به توان اقتصادی، نتوانستهاند خود را با ساکنین متن نشین تطبیق دهند این عدم سازگاری اجتماعی سبب نفی آنها به مناطقی است که بتوانند زمینه جذب آنها را فراهم کند. (پارسا پژوه، 1381: 200-199)
مهاجرت عبارت است از حرکت مردم از نقطهای به نقطه دیگر، به هر علت که باشد که موجب تغییر و دگرگونی در میزان جمعیت میشد.
تنظیم خانواده: عبارت از روشهایی است که به افراد یا زوجها کمک میکند تا از طریق به کارگیری آنها از حاملگیهای ناخواسته جلوگیری کنند و فرزندان را در زمان دلخواه به دنیا آورند و فاصله بین حاملگی را تنظیم کنند و تعداد فرزندان خود را به دلخواه تعیین نمایند.
باروری طبیعی: عبارت از تعداد فرزندانی است که زنان در طول دوران بارداریشان به طور بالقوه بتوانند به دنیا بیاورند.
مهاجرت به عنوان یکی از تحولات جمعیتی
حرکت مهاجرتی از روستاها به طرف شهرها، منشا عمده و اصلی توسعه شهرنشینی را در جهان تشکیل میدهد. از نظر تاریخی، توسعه صنعت و اقتصاد با امواج چشمگیر مهاجرت به مراکز رشد یابنده شهری که بازار کار دارند همراه بوده است.
حرکات جمعیتی معمولاً در دو بخش اساسی قابل بررسی هستند: یکی کنترل مرگ و میر و افزایش جمعیت و دیگری جابجایی جمعیت که همان مهاجرت از مکانی به مکان دیگر است و در جوامع جدید عمدتا اینجابجایی از اجتماعات کوچک و منزوی به سوی اجتماعات بزرگ و از روستا به شهرهاست. در هر حال، افزایش جمعیت در اجتماعات کوچک و روستایی و بهم خوردن تعادلهای حیاتی در آنجا و از سویی میل شدید افراد به شهرنشینی و قرار گرفتن در اجتماعات بزرگ، گرایشی است که از قرن نوزدهم در اروپا و آمریکا و از نیمه دوم قرن بیستم در کشورهای در حال توسعه باعث دگرگونی عمیق در ساختارهای اقتصادی، اجتماعی کشورهای مزبور شده است.
رشد شهرنشینی عمدتاً ناشی از مهاجرت ها به شهرها است.
به طور خلاصه رشد عمومی جمعیت شهری را می توان ناشی از عوامل زیر دانست:
1- افزایش طبیعی جمعیت(موالید منهای مرگ و میر)
2- کوچ از مناطق روستایی: قسمت عمده شهرنشینهای امروز از سالها پیش مستقیماً از روستاها به شهرآمده و از آنجا ساکن شده اند.
الف)کوچ از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ
ب) کوچ از کشورهای دیگر(مهاجرت، پناهندگی)
3- افزایش طبیعی جمعیت روستاهای ادغام شده در شهر
اثرات مهاجرت به روی افراد کشورها
بیشتر کشورها جمعیتهایی از مهاجران را در خود پناه میدهند که اهمیت بیشتری دارند. اگر به همان اندازه که تعداد مهاجران بین المللی را به حساب میآوریم، سهم کل جمعیتی را که این مهاجران عرضه میکنند نیز در نظر داشته باشیم، کشورهایی که مهاجران بین المللی را در خود جمع میکنند از 1965 بسیار گوناگون شدهاند و تعداد آنها، که جمعیتهای قابل ملاحظهای (بیش از 300 هزار نفر) از مهاجران را در خود جای میدهند و یا مهاجران قسمت مهمی از کل جمعیت آنها را (بیش از 15 درصد) شامل میشوند، افزایش یافته است.
بیش از پیش زنان در جستوجوی شغل و به دلایل دیگر به موازات سیاستهای مربوط به گردهمایی خانوادهها جابجا میشوند و امروزه زنان نزدیک به نصف جمعیت مهاجران بین المللی را تشکیل میدهند. اما زنان مهاجر اغلب شغلهایی را که درآمد را در تولیدات و خدمات اشغال کردهاند و به ویژه در معرض بهره کشی ظالمانه و در رابطه با استعمار و به ویژه در بستر اعمال بد، علی الخصوص خدمات جنسی قرار دارند.
میزان مهاجرت به شهرهای کشور در دهه منتهی به سال 1385
مهاجرت یکی از عوامل تغییر جمعیت در جوامع و سکونتگاههای انسانی است. این عامل در کنار زاد و ولد و مرگ و میر تعیین کننده تعداد جمعیت در هر سکونتگاه شهری یا روستایی است.
اهمیت بررسی وضعیت مهاجرت در برنامه ریزی شهری آن چنان زیاد است که بدون توجه به آن پیش بینیها و ترسیم وضعیت آتی شهرها به واقعیت نزدیک نخواهد شد. در پیش بینی جمعیت آتی شهرها از دو مؤلفه رشد طبیعی و غیرطبیعی استفاده میشود که مهاجرت عامل اصلی در رشد غیرطبیعی شهرهاست. سابقه مهاجرتهای انسانی در اشکال مختلف به قدمت تاریخ حیات انسان در کره زمین است. مهاجرت اقدام آریایی از موطن اصلی خود به سمت هند، ایران و اروپا بزرگترین و مهاجرت یک خانوار روستایی یا شهری به مکان دیگری برای سکونت کوچکترین نوع مهاجرت به شمار میآید. بنابراین تغییرات جمعیتی سکونتگاههای شهری و روستایی در سراسر جهان و ایران (در سطح ملی، منطقهای و محلی) از پدیده مهاجرت تاثیر میپذیرد. (کاظمی، 1388: 56).
سرشماری نفوس و مسکن در سال 1385 و وضعیت مهاجرت به مقصد شهرهای کشور در طول 10 سال قبل از آن، بر اساس دادههای این سرشماری در طول 10 سال منتهی به سال 1385 حدود 12148148 نفر در کشور مهاجرت داشتند که حدود 74 درصد آنها برابر 8999710 نفر در شهرهای کشور و حدود 26 درصد در نقاط روستایی کشور ساکن شدند این میزان در سال 1375 برای کل کشور 8718770 نفر بود که 70/2 درصد در شهرها و 29/8 درصد به روستا مهاجرت کردند مقایسه دادههای مربوط به دو دوره یاد شده نشان میدهد که در دهه منتهی به سال 1385 تعداد مهاجران افزایش یافته و مهاجران وارد شده به شهرها بیشتر از روستاها بودند.
در گروه مهاجران به شهرهای کشور سه سطح فضایی منطبق با تقسیمات کشوری قابل تفکیک است بر اساس تقسیمات کشوری، 27 درصد مهاجران دردرون شهرستان، 27 درصد درون استان و 43/4 درصد درون کشور محل تولد خود جابه جا شدند بر اساس کل مهاجرانی که بین سالهای 1375 تا 1385 از شهرها و روستاها درون کشور به نقاط شهری کشور مهاجرت کردند 8715719 نفر بودند که 96/8 کل مهاجران وارد شده از مناطق داخلی کشور و خارج آن را تشکیل میدهند و مهاجرت بین استانی بیشترین بخش مهاجرتها را تشکیل میدهند. (همان منبع)
بر اساس دادههای سرشماری 1385 حدود 8389676 نفر از جمعیت شهری کشور مهاجرت کردند که76/1 در شهرها و 23/8 در روستاهای دیگر سکونت اختیار کرده در همین دهه حدود 3394096 نفر از روستاهای کشور مهاجرت کردند که68/6 درصد وارد شهرها و بقیه به روستاهای دیگر رفتند و از مجموع مهاجران داخلی وارد شده به شهرها در دهه منتهی به سال 1385 حدود73/3 درصد خاستگاه شهری و حدود 26/7 خاستگاه روستایی داشتند (ماهنامه شوراها، 1388: 57)
مهاجرت شهرها به روستاها بر اساس دادههای سرشماری سال 1385 از مجموع 3068055 نفر مهاجر داخلی وارد شده به روستاهای کشور طی ده سال قبل از آن65/3 درصد برابر 2004013 نفر از شهرها به روستاها و تنها 34/7 درصد برابر با 1064012 نفر از جمعیت مهاجر از روستاها به روستاهای دیگر کشور مهاجرت کردند. (همان منبع)
ویژگیهای مناطق حاشیه نشین
1- چهره نامطلوب شهری، 2- پایین بودن سطح بهداشت عمومی و سلامتی روانی و جسمی، 3- فقدان شغل مناسب و درآمد کافی، 4- وجود خرده فرهنگهای خاص در این مناطق، 5- تراکم جمعیت، 6- فقدان یا کم بودن امکانات آموزشی و رفاهی و پایین بودن سطح سواد و تحصیلات نبود مدارس، 7- گستردگی فقر، 8- فراوانی مواد مخدر و رقم اعتیاد و9 - منبع و مرکز انحرافات و کژرویهای اجتماعی
طبق آمار رسمی از زندانهای اهواز از 1468 از زندانیان شهر اهواز 486 نفر از آنان از ساکنین حاشیه شهر هستند که حدود 33/12 درصد حاشیه نشینان هستند.
به طور کلی چهار ویژگی زیر را برای اجتماعات حاشیه نشین ذکرکردهاند:
1- ناامنی حق تصرف، 2- شرایط ساختاری نابهنجار مسکن، 3- دسترسی ضعیف به آب آشامیدنی سالم وتغذیه و 4- تراکم بیش ازحد (un-habitat 2005)
علل پیدایش حاشیه نشینی
در کشور ایران نیز پدیده اسکان غیر رسمی به طور مشهوری از دهه 1340 به بعد که رشد شهرنشینی در اوج خود بوده نمایان گردید و شهرهای کشور را با مشکل جدی روبرو نموده و همواره میزان آن در حال افزایش است طبق برخی برآوردها میزان آن در حال افزایش است و طبق برخی برآوردها در حال حاضر حدود5/3 میلیون حاشیه نشین در ایران وجود دارد (افتخاری راد، 1382: 61)
افزایش بیرویه جمعیت به عنوان مهمترین دلیل، توزیع نامناسب و ناعادلانه امکانات درسطح کشور، پدیدههای طبیعی مثل سیل وخشکسالی وسرمازدگی ومحصولات کشاورزی و...، عوامل جاذب شهری و مهاجرت روز افزون روستائیان به شهرها را میتوان از مهمترین علل پیدایش حاشیه نشینی عنوان کرد.
در کشور ایران مهاجرت شدید به دنبال اصلاحات ارضی که با سه هدف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در برنامه عمرانی سوم (42-1346) مورد توجه قرار گرفت، پدیدار شد. (مشهدیزاده)
این مهاجران دو دسته بودند. 1) کارگران و زارعان خرده پا یا دهقانان فقیرکه به امید کار وارد شهر و در حاشیه شهرها ساکن شدند. 2) سرمایه دارانی که با دریافت غرامت اصلاحاتی از دولت، وارد شهرها شدند.
در این میان همانگونه که تحقیقات جمعیتشناسی و جامعهشناسی موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران نیز نشان میدهد به لحاظ جغرافیایی بیشترین سهم جمعیت اسکان غیررسمی در تهران و دیگر کلانشهرها ایران اسکان یافتهاند که عمدتاً از جمعیت مهاجر تشکیل شدهاند. (سیف الدینی، 1378: 84)
در سال 1359 جمعیت ایران به 37700000 نفر بالغ گردید و نرخ مهاجرت روستایی نیز همگام با آن یک درصد افزایش یافت جنگ به عنوان یکی از مهمترین عوامل مهاجرتی برای ساکنین جنوب و غرب کشور، هجوم آنها به مناطق مرکزی و شرقی کشور به حساب میآمد با نگاهی به ساکنین مناطق حاشیه نشین در خواهیم یافت آنها مهاجرینی هستند که به خاطر اصطکاک و فرسودگی شیوه تولید دستیابی و بازده پایین تولیدات در اثر بیتوجهی دولت و درگیر بودن آنها با مسائل مهم تری از بحران، به شهرها هجوم آوردهاند. بعد از انقلاب بالا رفتن قیمت زمین، مصالح ساختمانی، وامهای با بهره فراوان، اجارههای سنگین عواملی بود که اقشار کم درآمد جامعه که نسل دوم از مهاجرین روستایی بودند نتوانند در شهرها ساکن باشند و به همین خاطر به حاشیه شهرها رفته و شاید در آینده (که هیچگاه نمیآید) بتوانند به متن برگردند. البته مهاجرت به خارج بعد از انقلاب تحت الشعاع دو جریان بزرگ قرار داشت که تابع اوضاع و احوال عصر خود بوده و در گسترش حاشیه نشینی و به تبع بالا رفتن میزان بزهکاری تاثیر داشت (مهاجرین، 1387: 41 – 40)
کودتای مارکیستی در افغانستان و اشغال آن توسط شوروی سبب مهاجرت افغانها به داخل کشور که از تعداد مهاجران آمار درستی در دست نیست اما در سال 1988 یونسکو طی آماری که منتشر کرد تعداد کل پناهندگان که در ایران زندگی میکنند را 2830000 نفر برآورد کرد که از این عده 2350000 نفر آن آوارگان افغانی و 70000 نفر از آن کردها و عراقی را تشکل میدادند (ReFuges special issue December1988)
در اواخر دهه 60 که اقتصاد ما، اقتصاد جنگ بود، تولیدات پایین، دبی کیفیت، عدم توازن عرضه و تقاضا افزایش نقدینگی، تورم، شغلهای کاذب، ترس از سرمایه گذاری، عدم امید به ادامه حیات نظام و از همه مهمتر افزایش سریع جمعیت که طی 7 سال بیش از 20 میلیون به جمعیت ایران اضافه شد و در دهههای 70 که دوران بعد از جنگ را تجربه کردیم حکومت تا حدودی به اوضاع مسلط شد و باید شاهد عمران و آبادانی شهرها و بازگشت مهاجران جنگ زده به شهرهایشان، اما این عمران و آبادانی با سرعت کمی صورت گرفته و نه تنها جنگ زدهها حاضر به بازگشت نبودند بلکه شهرها و روستاهای خود را محل زندگی نمیدانستند. در نیمه نخست دهه هشتاد هم هنوز برنامههای عمرانی و سیاستها و راهکارهای مثبتی برای سر و شکل دادن به مناطق حاشیه نشینی صورت نگرفته است باید اذعان داشت که قبل از انقلاب با سیاستهای غلط و نسنجیده دولتها بستر و شرایط پدیده حاشیه نشینی را فراهم کردند و بعد از انقلاب نیز به جای جلوگیری از ادامه و گسترش آن زمینه را برای توسعه پایدار آن فراهم کردند (مهاجرین، 1387، 42)
تراکم جمعیت
ترکیب سنی جمعیت در این مناطق نشان میدهد که علی رغم جوان بودن بیشتر رؤسای خانوادهها بعد خانواده وسیع است. متوسط تعداد جمعیت هر خانوار حدود 5/4 درصد میباشد که با در نظر گرفتن مساحت کم منازل موجود در مناطق حاشیه نشینی به تراکم بیش از حد جمعیت در این مناطق پی خواهیم برد.
ترکیب سنی جمعیت در این مناطق نشان میدهد که به دلیل جوان بودن رؤسای خانوادهها و عدم رعایت و تنظیم خانواده و علاقه وافر به فرزند پسر و یا افزایش فقر شهری و... همه و همه دست به دست هم داده تا علیرغم جمعیت زیاد و مساحت کم منازل و کم عرض بودن خیابان شاهد تراکم جمعیت و اصطکاک بیشتر افراد در این مناطق باشیم.
نظریات
نظریه پردازان با توجه به زمان، مکان، اطلاعات موجود و علاقه خود مهاجرت را از دیدگاههای مختلفی مطالعه کردهاند. هدف از مرور این نظریات این است که اطلاعات مورد نیاز مطالعات مهاجرتی در سطح کلان، میانه و خرد بیشتر آشکار شود.
نظریه استافر
استافر [6] به مطالعه فرصتهای موجود در مقصد و مبدا میپردازد و به عوامل مداخله پر اشاره میکند. بر اساس نظریه وی مهاجرت با فرصتهای موجود در مقصد رابطه مستقیم و با موانع موجود رابطه معکوس دارد. (In Tervening Opportunities، 1940: 847 -867)
بر اساس نظریه سرمایه انسانی ساستاد [7] افراد زمانی مهاجرت میکنند که برای آنها فایده اقتصادی در پی داشته باشد، یعنی درآمد مورد انتظار در مقصد بیش از مجموع درآمد در مبدا و هزینه واقعی مهاجرت باشد. (The UK» s Leading، 2002)
نظریه اورت. اس. لی
اورت. اس. لی [8] در تئوری عوامل دافعه و جاذبه چهار عامل برانگیزاننده و بازدارنده مهاجرت را بررسی میکند که عبارتند از: عوامل موجود در مبدا و مقصد، موانع موجود از مبدا به مقصد و عوامل شخصی. عوامل مذکور به وسیله اشخاص مختلف به صورت متفاوتی پذیرفته و باور میشود. بر اساس این دیدگاه چنانچه برآیند عوامل برانگیزاننده و بازدارنده مثبت باشد میل به مهاجرت ایجاد میشود (همان).
نظریه زلینسکی
زلینسکی [9] مراحل مختلف مهاجرت را مشابه مراحل انتقال جمعیتی میبیند و به بررسی پنج مرحله تغییر در مهاجرت میپردازد (همان).
در مدل توسعه فی ورانیس [10] بخشهای سنتی و مدرن در جوامع در حال توسعه مورد کنکاش قرار گرفتهاند. بر اساس این دیدگاه بخش سنتی، با نیروی کار اضافی بدون بهره وری و یا بیکاری پنهان روبروست و بخش مدرن، با بهره وری بالا مهاجران را از بخشهای سنتی جذب میکند. (A Theory Of Economic Development: 51: 533- 65)
نظریه استارک
استارک [13] شخصی است که نظریه محرومیت نسبی [14] را مطرح کرده است. مطابق با این نظریه، رفاه و خشنودی خانوار نه تنها از افزایش در وضعیت صرف اقتصادی ناشی میشود، بلکه همچنین از طریق مقایسه با دیگر خانوارها در اجتماع مرجع [15] صورت میگیرد. یعنی اینکه خانوارها نه تنها در جهت بهتر شدن درآمدشان فعالیت میکنند، بلکه میخواهند درآمدشان را نسبت به درآمد دیگران در اجتماع ترفیع دهند. اگر چه خانوارهایی که در آمدشان پایین است به مهاجرت برانگیخته میشوند، ولی اگر درآمد در همه جا پایین باشد سطح انگیزش کاهش خواهد یافت. اگر برخی خانوادهها درآمد بیشتری داشته باشند، خانوارهای فقیر هم به طور نسبی و هم به طور مطلق احساس محرومیت میکنند و انگیزه به مهاجرت به همان نسبت بالا خواهد رفت (نامهای انجمن جمعیتشناسی ایران، 1386: 134).
نظریههای مهاجرتی مایکل تو دارو (1975)
مایکل تو دارو مهاجرت شده یافته از روستا به شهر را با بیکاری رو به تزاید در مناطق روستایی توضیح میدهد.
فرضیه نمادین وی این است که مهاجرت عمدتا پدیدهای اقتصادی است و با وجود بیکاری در مناطق روستایی مهاجرت امری منطقی است. چهار ویژگی اصلی برای نظریه تو دارو عبارتند از:
الف) انگیزه مهاجرت بر اساس ملاحظات عقلانی، اقتصادی، سود و هزینه نسبی است و اگرچه عمدتا مالی است، در ضمن روانی هم به شمار میرود.
ب) تصمیم به مهاجرت بستگی به تفاوتهای مورد انتظار بین مزدهای واقعی در شهر و روستا دارد و نه تفاوتهای واقعی بین آنها. تفاوتهای مورد انتظار به وسیله کنش متقابل دو متغیر، یعنی تفاوتهای واقعی بین مزدهای شهری و روستایی و احتمال کسب موفقیت آمیز شغل در بخش شهری تعیین میشود.
ج) احتمال بدست آوردن شغل در شهر ارتباط معکوس با میزان بیکاری شهری دارد.
د) در صورت وجود اختلاف زیاد بین درآمدهای مورد انتظار در شهر و روستا، مهاجرت مازاد بر امکانات اشتغال شهری، نه تنها ممکن، بلکه منطقی است.
دیدگاههای عمده در مورد علل حاشیه نشینی
دیدگاه کارکرد گرایان
دیدگاه کارکردگرایی در توجیه مهاجرت روستائیان و تمرکز آنها در مناطق حاشیهای شهری معتقد است که: از آنجا که نیازهای اجتماعی افراد در محیطهای روستایی برآورد نمیشوند و در تعدادی از شهرها پاسخ صحیحی برای آنها وجود دارد، از این رو به گونهای عدم تعادل میان جوامع روستایی و شهری ایجاد میشود و روستائیان برای ارضای نیازهای خود دست به مهاجرت میزنند. بنابراین از دیدگاه نظریه کارکردگرایی مهاجرت ناشی از عدم تعادلهای اقتصادی و اجتماعی موجود بین مناطق مختلف است و هرگونه تغییری که در جامعه روی میدهد، در جهت برقراری تعادل و هماهنگی است. طرفداران این نظریه معتقدند که دوام هر جامعه در گرو تعادل و یکپارچگی است تا انسجام لازم به وجود آید و در این میان مهاجرت به عنوان عاملی در انتقال نیروی انسانی، سرمایه و منابع تولیدی دیگری به شهرها تعادل را میان مناطق توسعه یافته و توسعه نیافته ایجاد میکند.
نظریه جاذب و دافعه راونشتین
راونشتین معتقد است علت حاشیه نشینی را میبایستی در میان جذابیتهای مناطق شهری و دافعهها و عوامل بازدارنده محیطهای روستایی جستجو نمود. حاشیه نشینان به علت عدم برخورداری از امکانات رفاهی، بهداشتی، آموزش و تحصیلی از مهمتر از همه جهت برخورداری از کار و اشتغال ناگزیر از مهاجرت به شهرها میشوند. البته راونشین معتقد است که این مهاجرت روندی مرحلهای داشته و روستائیان ابتدا تمایل دارند به شهرهای نزدیک و سرانجام به سوی شهرهایی که به سرعت رشد میکنند، مهاجرت نمایند. به زعم راونشتین با گسترش تکنولوژی ارتباطات و تسهیل فایند جابجایی روند مهاجرت رو به ازدیاد خواهد گذاشت. از نظر روانشتین وجود قوانین ظالمانه و نامناسب و روزمره، مالیتهای سنگین، آّب و هوا و اقلیم نامناسب و محیطهای اجتماعی نامطلوب، تماما در ایجاد جریانات مهاجرت تأثیرگذار خواهند بود.
دیدگاه بومشناسی شهری
اکولوژیستهای انسانی جامعهشناسان مکتب سازمان و قدرت گرایان وبری و نظریههای تلفیقی برخی از پژوهشگران به مسأله حاشیه نشینی از دیدگاه بومشناسی شهری نگریستهاند و تلاش کردهاند تا با توجه به بافت فیزیکی شهر به توجه مکانیزم پیدایش حاشیه نشینی بپردازند این دیدگاه بر پایه مکتب شیکاگو، شهر را محل تنازع بقا و جای گیری مناسبتر در بهترین فضای شهری تحلیل میکنند.
در این زمینه مارشال کلینارد نظریههای حاشیه نشینی را به دو دسته تقسیم میکند.
الف) تغییر در نحوه استفاده از زمین و ب) کمبود و عدم تعمیر و نگاهداری صحیح از آن
در دسته نخست نظریات ارنست برگس و لوئیس ورث قرار میگیرد که اینان عمدتاً پیرامون شهرهای ایالات متحده پژوهش نمودهاند به نظر این دو محقق، حرکت طبقات بالا از مرکز شهر به سمت خارج در اثر شلوغی، افزایش تراکم و رشد و هجوم گروههای فقیر تازه وارد و گروههای نژادی به جای آنها و تنزل شرایط ساختمانی در اکثر کم توجهی مالکین به علت دریافت اجاره بهاء پایین باعث شکل گیری مناطق حاشیه نشین میگردد.
دیدگاه لیبرالی
در این دیدگاه پدیده حاشیه نشینی به عنوان یک واقعیت پذیرفته شده و به دنبال راه کارها و راه حلهای بهینه سازی شرایط زندگی و سکونت در مناطق حاشیه نشین هستند. اندیشمندان لیبرالی تضادهای ناشی از رشد نامتعادل اقتصادی و یا روابط بین متروپل و اقمار آنها را دست کم میگیرند و در زنجیره روابط اقتصادی تنها بر ویژگی الگوی رشد اقتصادی نامتعادل تکیه میکنند. طرفداران این نظریه راه حلهای مبتنی بر توانمند سازی ساماندهی و بهسازی کانونهای حاشیهای را هدف قرار میدهند. معروفترین چهره این دیدگاه ترنر میباشد وی مدعی است که مسکن را نمیتوان توسط دولت برای همه اقشار فراهم نمود. زیرا برآوردن نیازهای گوناگون همگان به نحو مطلوب ممکن نیست. دولتها فقط باید امکان مسکن خودساز را فراهم سازند و امکانات و خدمات شهری را در اختیار تهیدستان قرار دهند ایشان معتقد است این مقوله با پیشنهاد مسکن خودساز و قانونی تلقی نمودن سکونتگاههای مناطق حاشیهای و عدم تخریب آنها ممکن میشود.
دیدگاه اقتصاد سیاسی فضا
(بادیدگاه بنیاد گران شامل مجموعه نظریههای ساخت گرایان شامل مجموعه نظریههای ساخت گرایان نظریه شهر نشینی و وابستگی، شهر جهانی و...) در دهههای 60و 70 میلادی گروه دیگری از متفکران از جمله نظریه پردازان مکتب وابستگی در آمریکای لاتین، همانند گوندرفرانک، دوس سانتوس، فورتادو، مانویل کاستلز وکسان دیگر به طوری که عقب ماندگی کشورهای در حال توسعه را معلول تسلط اقتصادی کشورهای توسعه کنونی میدانستند به نظر آنها الگویی توسعه وابسته و برون زا و جریان صنعتی شدن وابسته شهر نشینی شتابان و ناهمگون را به دنبال دارد که به موازات رشد نامتعادل اقتصادی نابرابری درآمدها نیز، افزایش مییابد و عدم تعادلهای ساختاری جامعه شتاب میگیرد. از نظر آنها برآیند عملکرد توسعه وابسته عبارت است از پیدایش شکاف طبقاتی میان شهر و روستا ودر نتیجه ظهور گروههای حاشیه نشین شهری است. این دیدگاه در مقابل دیدگاه لیبرالی قرار میگیرد. بر خلاف دیدگاه لیبرالی در این دیدگاه به علل پیدایش مناطق حاشیه نشین توجه شده کوشش میگردد تا ریشه مساله شناسائی شود. لذا سرمایه داری و تحولات آن خاصه بعد از جنگ جهانی دوم به عنوان متغیر مستقل واصلی این دیدگاه معرفی میشود. در نظام سرمایه داری ادغام کامل اقتصاد و جامعه جهان سوم در نظام جهانی در دستور کار قرار میگیرد. آثار این ادغام در کشورهای جهان سوم تحت عناوین رشد شتابان جمعیت، رشد شتابان جمعیت شهری و تمرکز شهری، ناهمگون آشکار گردیده است. باید پذیرفت که وجود مناطق حاشیه نشین محصول عوامل کلانی است که از سطوح بالاترجامعه نشأت میگیرد.
دیدگاه جامعه گرایان جدید
اندیشمندان این دیدگاه پدیده حاشیه نشینی را نتیجه نابرابریهای اقتصادی – اجتماعی و شهر نشینی ناهمگون و انتقال فقر از روستاها به شهر میدانند. اینان معتقدند که شهرنشینی با آهنگی شتابان درحال گسترش میباشد. این در صورتی است که امکانات اشتغال مولد برای جمعیتهای تازه وارد گروههای مهاجر فراهم نیست و امکانات و تسهیلات زیر بنایی و اجتماعی شهری نیز با افزایش جمعیت شهری متناسب نمیباشد. در این حالت و به دلیل بروز کمبودها و نارسایی تسهیلات زیر بنایی اجتماعی و کالبدی سکونتگاهها و محلههای حاشیه نشین شکل میگیرند.
پل میدوز و افراین میرزوچی پدیده مهاجرت را در شکل گیری این مناطق با اهمیت میدانند و میگویند در کشورهای جهان سوم شهرهای بزرگ دارای مناطق حاشیه نشین هستند به نظر آنها برخی از مهاجران میتوانند جذب شهر شوند ولی برخی دیگر با مشکل مواجه میشوند بنابراین عوامل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی حائز اهمیت است.
مسئله تأمین و دسترسی آسانتر به سر پناه مناطق حاشیه نشین به عنوان یک عامل اقتصادی بسیار مؤثر سبب میشود تا گروههای مهاجر و افراد کم درآمد شهری مناطق مذکور را برای اسکان بر سایر مناطق شهری ترجیح دهند لذا میتوان گفت و واکنش ترکیبی از عوامل باعث میشود تا گروههای مهاجر و افراد کم درآمد شهری به مسکن مناسب دسترسی نداشته باشند.
دیدگاه موافقان و مخالفان
موافقان
مناطق حاشیهای اولین توقفگاه برای گروههایی مهاجر مناطق فرودست و پناهگاهی برای افراد کم درآمد شهری محسوب میشود. این مناطق عرضه کننده مساکن برای این گروههای مهاجر میباشند تا در شرایط آسانتری برای جذب احتمالی در شهر به صورت ذخیره لحاظ شوند. بیشتر افراد این مناطق از طریق اشتغال در مشاغل غیررسمی در درون یا بیرون از مناطق خود را امرار معاش میکنند. باوجود زمینه فقر شدید و بیکاری اکثر آنان برای تحصیل یک زندگی آبرومند در تلاشاند. ساکنان مناطق حاشیهای برای تامین مسکن و شرایط اقتصادی خود راه حلهای منطقی ایجاد کردهاند.
لذا عدهای معتقدند که حاشیه نشینی وسیله توسعه شهر است اینان میگویند همان طور که مناطق حاشیه نشین برای حفظ تعالی خود به شهرها نیاز دارند شهرها نیز برای رشد و توسعه خود به این مناطق محتاجند. این افراد هر بخش شهری باید از مراحل توسعه، زوال و نوسازی عبور کند.
مخالفان
ضعف خدمات پایه شهری در (زیر بنایی) ناکافی بودن عرضه مسکن و گاهی ساختارهای ساختمان ناامن شرایط غیرقابل تحمل مسکن، تزلزل و ناامنی در وضعیت اجاره نشینی، مکان یابی و استقرار در مناطق مخاطره آمیز و تمرکز بالای فقر، رکورد اقتصادی و مشکلات اجتماعی که ممکن است گسست خانوادگی را باعث شود. شرایطی را به وجود آوده است و برخی با دیده منفی و نظر مخالف در وجود این مناطق مینگرند. لذا عدهای وجود مناطق حاشیهای که در آن گروههای فقیر و کم در آمد اسکان یافتهاند را برای شهر مضر و خطرناک میدانند.
برخی نیز معتقدند که مناطق حاشیه نشین اثرات منفی بسیاری را در محیط زیست مسایل سیاسی و اقتصادی جامعه بر جای میگذارند شرایط فیزیکی – کالبدی این مناطق عبارت است از تراکم بالای جمعیت فقدان تهسیلات مناسب زندگی – کمبود خدمات اولیه و زیر بنایی محیط زیست آلوده و غیر بهداشتی در این مناطق درصد بالایی از بیسوادی بیکاری جنایت و ناهنجاریهای روانی مشاهده میگردد. هانتینگتون میگوید این مناطق از نظر سیاسی و اجتماعی سرچشمه عمده جرم و جنایت و ناامنی هستند محرومیتهای آشکار سیاسی اقتصادی و اجتماعی ارتباط تنگاتنگی با میزان جرم و جنایت دارد این مسئله در نخستین نسل حاشیه نشینان کمتر مشاهده میگردد و اما فرزندان این سن در محیط شهری پرورش مییابند و اهداف و ارزوهای شهری را جذب و برای تحقق آنها به فعالیتهای غیرقانونی و تبهکاری و سپس کنشهای ناهنجار روی میآورند.
حاشیه نشینی و تنظیم خانواده
جمعیت ایران در طی هشت دهه اخیر افزایش یافته، که در نتیجه آن مسائل و مشکلاتی از قبیل رشد سریع جمعیت شهری، افزایش فقر در شهرها، دسترسی ناکافی به مسکن و خدمات اصلی شهری، شکاف عظیم میان طبقات اجتماعی، بیگانگی شهروندان از هم توأم با انبوه مهاجرت از مناطق روستایی به مناطق شهری و سکونت در حاشیه شهرها باعث گسترش و تشدید بیرویه شهرنشینی و نهایتاً ایجاد زاغه و مسکنغیرقانونی و نارسایی امکانات اصلی شهری در شهرها شده است.
نتایج سرشماریهای انجام یافته در ایران نشان میدهد که در سال 1335 جمعیت شهری31/4 درصد، در سال 1345 به میزان 38/7 درصد، در سال 1355 به میزان 47 درصد، در سال 1365 به میزان54/3 درصد و در سال 1375 به میزان61/65 درصد بوده است. نتایج سرشماریهای فوق نشانگر آن است که در طی 40 سال اخیر نسبت جمعیت شهری ایران در مقایسه با سال 1335 به طور کلی وارونه شده است.
با توجه به هم ارز نبودن حدود تاثیر عوامل گوناگون در افزایش جمعیت و گسترش شهرنشینی مشاهدات علمی حاکی است که در مناطق شهری به ویژه در شهرهای بزرگ حاشیه نشینان نقش بسزایی در افزایش جمعیت و مسائل و مشکلات شهری دارند. به عنوان مثال خانم هما آقا در تحقیقی تحت عنوان بررسی باروری در ایران، [2] و رابطه آن با شاخصهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی نتیجه گرفت که مهاجرت روستاییان به شهرها باعث شده که مناطق شهری ایران نیز از میزان نسبتاً بالای باروری برخوردار باشد. به عبارتی دیگر بالا بودن باروری در شهرها پیش از آنکه به خانوادههای شهری مربوط شود در ارتباط با مهاجرین روستایی است. از طرفی دیگر مهاجرین روستایی به دلیل پایین بودن درآمد در شهرها و گرانی قیمت زمین حاشیه نشینی را در شهرها گسترش میدهند. عواملی که موجب افزایش جمعیت موالید در مناطق حاشیه نشین میشود، عبارتند از:
احترام اجتماعی
همچنانکه گفته شد به رغم تلاشها و مساعی قابل توجهی که برای حقوق زن و ارتقای آن به سطح مرد در کشور صورت گرفته است، هنوز هم عدم تعادل بین زن و مرد وجود دارد. اما در مناطق حاشیه نشین به دلیل تاثیرپذیری اکثر خانوادهها از مرد سالاری، زنان در هنگام بارداری بطور سنتی از نوعی احترام اجتماعی اطرافیان برخوردار میباشند آیا این وضعیت خود مشوق افزایش حاملگی است؟
تامین اجتماعی در دوران سالخوردگی
در مناطق حاشیه نشین به دلیل فقر اقتصادی و پایین بودن آگاهی خانوادهها از مشکلات افزایش جمعیت، خانوادهها گرایش و تمایل زیادی به کثرت اولاد به عنوان پشتوانه مالی در هنگام پیری والدین و به اصطلاح عصای دست دوران پیری دارند تا بدینوسیله زمینه تامین اجتماعی دوران سالخوردگی را بزعم خود فراهم آورده باشند.
مرگ و میر و حاشیه نشینی
در مناطق حاشیه نشین عوامل گوناگونی از قبیل جاری بودن فاضلاب در سطح زمین، بهداشتی نبودن توالت و عدم استفاده از صابون، رطوبت شدید خانهها، پایین بودن سطح بهداشت، تغذیه نامناسب مادران و کودکان، ازدواجهای فامیلی، عدم رعایت نکات بهداشتی در دوران بارداری باعث میگردد که نسبت مرگ و میر کودکان در قیاس با مناطق دیگر بیشتر باشد و مادران برای خنثی کردن اثر عوامل فوق اسلحه بارداری را برگزیدهاند تا جای مرگ و میر کودکان را با زاد و ولد بیشتر پر نمایند.
تحصیلات و باروری
در مناطق حاشیه نشین به دلیل اینکه اکثر زنان از سطح سواد پایین تری نسبت به زنان سایر مناطق شهری برخوردار هستند، لذا پایین بودن آگاهی و دانش نقش مؤثری در افزایش بارداری و مرگ و میر کودکان دارد. از طرفی دیگر در این مناطق به دلیل پایین بودن سطح آگاهی، تنظیم خانواده از شیوع و تداوم برنامه ریزی شده برخوردار نیست.
عدم دسترسی به مراکز بهداشتی و تنظیم خانواده در مناطق حاشیه نشین
به دلیل اینکه مناطق حاشیه نشین در شهرهای بزرگ معمولاً بر روی تپهها، زمینهای باتلاقی و نامناسب، ارزان قیمت، که از لحاظ سکونت انسانی مناسب نیستند گسترش یافتهاند و همچنین به دلیل محقر بودن منازل حاشیه نشینان و قرار گرفتن بر روی تپه، امکان ارائه خدمات آموزشی و بهداشتی بطور عام و تنظیم خانواده را بطور اخص با مشکلاتی مواجه نموده است. از طرفی دیگر در پارهای موارد زنان حاشیه نشین به دلیل محدودیتهای خانوادگی و حاکمیت مردان در خانوادهها، دسترسی زنان را به این مراکز، تا حدودی با مشکل مواجه نموده است.
همچنین به دلیل تفاوت فرهنگی که بین زنان حاشیه نشین و کارکنان و بهورزان بهداشتی وجود دارد در پارهای موارد پذیرش وسایل و روشهای جلوگیری از بارداری در این مناطق به کندی صورت میگیرد. در این مناطق اکثر زنان از قرص استفاده مینمایند و استفاده از روشهایی مانند (توبکتومی) و (وازکتومی) در حد پایین میباشد.
فاصله گذاری بین موالید
در جمعیتشناسی و مبحث مربوط به جمعیت هر چقدر فاصله بین موالید طولانیتر باشد تعداد اولاد در خانواده کمتر خواهد بود، در نهایت جامعه با افزایش جمعیت و مشکلات ناشی از آن روبرو نخواهد شد. در مناطق حاشیهای شهرها به دلیل تبعیت از زاد و ولد سنتی فاصله حاملگیها کوتاه میباشد.
آشنایی با وسایل و روشهای جلوگیری از بارداری
در مناطق حاشیه نشین که غالباً از مهاجرین روستایی تشکیل میشود، زنان شناخت و آگاهی خود را نسبت به وسایل و روشهای جلوگیری از بارداری را در وهله اول از طریق همسایگان و خویشاوندان نزدیک کسب میکنند. بر اساس نتایج طرح زاد و ولد از مجموع 19969 فقره زن مشمول نمونه گیری در جامعه روستائی حدود 7714 نفر که به 6/38 درصد آنها بالغ میگردد، که با هیچ یک از روشهای پیش گیریآشنائی نداشتهاند. در سایر موارد نیز این امر باعث میشود که در پارهای موارد زنان نسبت به وسایل و روشهای جلوگیری از بارداری شناخت ناقص داشته باشند و شناخت ناقص باعث میشود که زنان این مناطق در صورت بروز یک عارضه خاص ناشی از استفاده از یک وسیله معین پیش گیری از باروری، از وسایل دیگر استفاده نکند و در نتیجه بارداری زنان در این مناطق بیشتر میباشد.
پیشنهادات
- تلاش مستمر برای تغییر نگرش والدین نسبت به فرزند دختر از طریق بالا بردن آگاهی و شناخت والدین و کاهش اهمیت فرزند پسر در محیطهای اجتماعی و خانوادگی
- برقراری تساوی و برابری حقوق زن و مرد و حمایت اساسی و منطقی، قانونی از حقوق زنان
- فعال نمودن خدمات سازمانهای رفاهی چون سازمان تامین اجتماعی، بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی (ره) برای حمایت از سالمندان و کاهش نقش احتمالی فرزند در برقراری تامین واقعی
- ارائه جدی خدمات شهری و فعال نمودن نقش شهرداریها در ساماندهی مناطق حاشیه نشین
- فعال نمودن مراکز بهداشتی نسبت به بالا بردن آگاهی حاشیه نشینان به مضرات جاری بودن آب فاضلاب در سطح زمین و انجام اقدامات اساسی برای فاضلاب کشی در مناطق حاشیه نشین. و افزایش تلاش شهرداریها و سازمانهای آب وفاضلاب جهت گردآوری و تصفیه فاضلاب.
- آگاه نمودن زنان از طریق رسانههای جمعی و بهورزان و کارکنان بهداشت و تنظیم خانواده به اینکه فاصله کوتاه بین حاملگی و بارداری، سلامت کودکان و مادران را به خطر میاندازد.
- بالا بردن آگاهی خانوادهها در مورد خطرات ازدواج و بارداری در سنین زیر 18 سال
- شناخت بیشتر عوامل موثر بر باروری (نظیر تحصیلات) و استفاده از آنها در تنظیم خانواده
منابع
1- محمودی. خسرو. بررسی عوامل موثر در شکل گیری حاشیه نشینی (1). روزنامه اعتماد. به نقل از سایت http: //daneshnameh. roshd. ir
2- آقا، هما (1376) بررسی باروری در ایران و رابطه آن با شاخصهای اقتصادی، اجتماعی، شیراز، مرکز جمعیتشناسی
3- فتحزاده، حیدر (1380) بررسی عوامل جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی موثر بر استفاده از وسایل و روشهای جلوگیری از بارداری در شهرستان اهر، دانشگاه شیراز
4- قجاوند. کاظم و نوابخش. مهرداد. نگرشی بر مشکلات حاشیه نشینی در اصفهان (منطقه ارزنان). 1386. فصلنامه دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر. شماره سوم. ص 134-129
5- شکیبا. زهره. بررسی عوامل و اثرات موثر بر حاشیه نشینی در شهرستان اندیمشک. 87-86. دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر
6- عبدل. سعید. بررسی اثرات موثر حاشیه نشینی بر جمعیت. 87-86. دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن
7- توسلی.غلامعباس. جامعه شناسی شهری. 1381. انتشارات پیام نور
تاریخ: یکشنبه , 17 دی 1402 (17:47)