امروز چهارشنبه 05 اردیبهشت 1403

شرایط مسئولیت اطفال در مکتب تحققی

0

تعیین علل بزهکاری در جرائم به طور کلی یکی از دست آوردهای مکتب حققی است. مکتب مزبور در اواخر قرن نوزدهم معتقد گردید که برای موفقیت در امر بزهکاری بایستی عللی که منجربه وقوع جرم گردیده شناخته شود و با این علل مبارزه گردد و الا مبارزه با معلول، آن هم تنها به وسیله مجازات به هیچ عنوان کافی نمی باشد.

آنریکو فری یکی از بنیانگذاران مکتب تحققی، در مورد بی تاثیری مجازاتها در امر مبارزه با بزهکاری می گوید: «مجازاتهائی که به این آسانی به وسیله قانونگذار وضع می شود و به وسیله قاضی مورد حکم قرار می گیرد و به وسیله زندانبانان به مورد اجرا گذاشته می شود، در ارتکاب جرائم و ازدیاد و نقصان آنها تاثیری ندارند، بلکه کوچکترین پیشرفت در وسائل و اقدامات جلوگیری از ارتکاب جرائم، هزار بار بیش از تدوین یک دوره قوانین کیفری ارزش دارد.در مورد اطفال بزهکار، این نظریه از استحکام بیشتری برخوردار است.

دانشمندان در بررسی های خود به این نتیجه رسیدند که ارتکاب جرم از ناحیه اطفال علی الاصول وابسته به علل فراوانی می باشد. این عوامل یا مربوط به عوامل بزه زای داخلی است و یا از عوامل بزه زای خارجی هستند.

عوامل بزه زای داخلی ناشی از ساختمان جسمی و روانی اطفال می گردد، از قبیل عوامل مادرزادی، عوامل ناشی از وراثت، سختی های ناشی از زایمان، ضربه های مغزی، طرز کار و ترشحات غدد داخلی، عوامل متعدد روانی از قبیل نوروز، پسیکوز، پریشان روانی و امثال آنها که در پیدایش بزهکاری اطفال و انحرافات آنان موثرند.

اما عوامل بزه زا منحصر به استعداد درونی و عوامل ناشی از ساختمان جسمی و روانی اطفال نیست. تجربیان و تحقیقات حاکی است که بسیاری از عوامل اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی نیز در پیدایش بزهکاری اطفال و انحرافات آنان موثرند.

یکی از این عوامل فقر و تنگدستی طفل است. نباید تصور کرد که فقر و تنگدستی طفل را به ارتکاب بزه سوق می دهد بلکه فقر و تنگدستی خانواده موجب می شود که والدین نتوانند اطفال خود را  آن طور که شایسته است تربیت نمایند. به عبارت دیگر نقص تعلیم و تربیت ناشی از فقر است که کودک را در معرض بزهکاری قرار می دهد.

علاوه بر فقر نداری بسیاری از عوامل دیگر از قبیل بین والدین، از هم پاشیدگی خانواده ها کودکان آنان را که طالب صمیمیت و محتاج مهر و محبت هستند به سوی نوجوانان آشوب طلب و حادثه جو می کشاند و رنج و محرومیت عاطفی این گروه مهر طلب، به داوری دوستی های ظاهراً یک رنگی ولی بدفرجام دستجات پانکی ها و هیپی نماها و هرج و مرج طلبها تسکین می یابد.

این گروه جایگزین خانواده های از هم گسیخته شده و این امر در سوق دادن اطفال و نوجوانان به فساد و تباهی، عامل مهمی به حساب می آید.

از عوامل خانوادگی که در گذریم نوبت به سایر عوامل اجتماعی و فرهنگی می رسد. تاثیر مدرسه، تاثیر محیط و مجتمع های بزرگ ساختمانی که موجب پیدایش باندهای بزهکاری اطفال می شود، تاثیر مطبوعات، سینما، رادیو، تلویزیون و سایر عوامل ارتباط جمعی همگی دست به دست هم داده و اطفالی که مستعد انحراف هستند، بیشتر در معرض سقوط قرار می دهند.

بنابراین در رسیدگی به جرائم اطفال نباید از عللی که موجب پیدایش بزه گردیده صرفنظر نمائیم. بهترین راه مبارزه با اطفال بزهکار، تعیین علل بزهکاری و تعیین عکس العمل متناسب با توجه به شخصیت واقعی طفل بزهکار می باشد. این همان رویه ای است که اغلب قانونگذاران واقع بین در مورد اطفال و نوجوانان بزهکار پیش بینی نموده اند. 

تبلیغات متنی