امروز جمعه 02 آذر 1403

رفتار درمانی عقلانی هیجانی الیس

0

آلبرت الیس در سال 1913 میلادی متولد شد. در سال 1934 میلادی، درجه لیسانس خود را از سیتی کالج نیویورک دریافت کرد. در سال 1943 درجه فوق‌لیسانس و در سال 1947، درجه دکترای خود را از دانشگاه کلمبیا دریافت داشت. در سال 1943 میلادی، به طور خصوصی به مشاوره و روان درمانی در زمینه ی خانوادگی، ازدواج و امور جنسی اشتغال ورزید. به علت علاقه به روانکاوی، به مدت سه ‌سال آموزش‌های لازم را فرا گرفت. سپس در مقام روان‌شناس بالینی در یک مؤسسه بهداشت روانی وابسته به بیمارستانی در نیوجرسی مشغول کار شد و بعدها استاد دانشگاه راتگرز و دانشگاه نیویورک شد. ولی قسمت اعظم اوقات زندگی خود را به روان درمانی خصوصی می‌گذراند.

الیس در اوایل کارش، در مشاوره ازدواج و خانوادگی، اصولاً بیشتر اوقات، به شیوه‌ای آمرانه به ارائه اطلاعات به مراجعانش می‌پرداخت. ولی به زودی آگاهی یافت که مراجعان او، با توجه به مشکلاتی که داشتند، دچار کمبود اطلاعات نبودند، بلکه به عوامل روانی و عاطفی نیاز داشتند. لذا به سوی فراگیری روانکاوی شتافت و پس از پایان دوره کارآموزی و گذراندن آموزش‌های لازم، به اعمال روانکاوی سنتی روی آورد. گرچه تقریباً در مورد پنجاه درصد از بیماران نتیجه کارش موفقیت‌آمیز بود ولی، به طور کلی، از نتایج کارش رضایت نداشت و مهمتر آنکه الیس با روش‌ها و نظریه روانکاوی توافقی نداشت. زیرا شیوه‌های روانکاوی در مقایسه با نظریات خودش چندان فعال و هدایت‌کننده نبودند. در نتیجه، الیس به شیوه فرویدی‌های جدید روی آورد و فعالتر شد و روش مستقیم‌تری را در درمان به کار بست.

بالاخره در سال 1955 او درمان عقلانی خود را پایه گذاری کرد که بر اساس آن مشکلات درمانجویان و مراجعین به خاطر فلسفه شخصی آن هاست که با دردهای هیجانی آن ها همراه می شود. این رویکرد بر درمان فعال و تغییر عقاید خودتخریب گر و رفتارهایی که این عقاید غیرمنطقی و خشک را نشان می دهدتاکید می کند. در سال 1957 به طور رسمی این درمان را شروع کرد و دو سال بعد اولین کتاب خود را منتشر کرد. انجمن روانشناسی آمریکا کمی به این درمان علاقه نشان داد اما آن را مخالف روح زمان دانست. در دهه 1960 الیس بر روی موضوع مسائل جنسی و جنسیتی تحقیق و درمان انجام می داد. او به خاطر نظریات انسانگرا و آزادمنشانه اش مشهور شد. در آن سال ها با آلفرد کینزی کار می کرد. در سال 1958 کتاب کلاسیک خود را با عنوان روابط جنسی بدون احساس گناه منتشر کرد.

تاریخچه تحول فکری:

افکار فلاسفه رواقی یونان و روم تاثیر عمده ای بر افکار الیس گذاشته اند. فلاسفه رواقی معتقد بودند مردم به واسطه امور پریشان نمی شوند بلکه دید آنها در امور موجب پریشانی آنها می شود. گفته های این فلاسفه، الیس را متقاعد کرد که تمام انسانها فرضیه هایی را در مورد ماهیت دنیا می سازند و بررسی اعتبار این فرضیه ها به جای پذیرفتن صحت آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. دیدگاه الیس یک دیدگاه انسان گرایی است (اصالت وجودی) چون معتقد است انسانها در مرکز دنیای خودشان (اما نه در مرکز دنیا) قرار دارند. انسان قدرت انتخاب دارد البته نه انتخاب نامحدود. این اعتقاد الیس از فلسفه اگزیستانسیالیستی هایدگر ریشه می گیرد و تاکید او بر فنون رفتاری وی را یک شناختی رفتار گرا معرفی می کند.

الیس از روانشناسان بسیاری نیز تاثیر پذیرفت، آدلر و هورنای از این جمله اند و خانم کارل هورنای برای اولین بار به مفهوم استبداد بایدها اشاره کرد و آدلر معتقد بود انسان ها توسط نظام ارزشی خود احساس می کنند و به راههای مختلف سوق داده می شوند آدلر به صورتی فعال نقش رها کننده ی مراجعان از تلقینهای بی معنی را ایفا می کرد الیس در مورد او می گوید: «آدلر اولین درمانگر بزرگی بود که بر احساسات حقارت تاکید کرد ما در زمینه استفاده از آموزش فعال ـ مستقیم و تاکید بر علاقه اجتماعی از نظر آدلر تبعیت می کنیم.

ماهیت انسان:

در این نظریه انسانها موجوداتی لذت جو هستند که دو هدف عمده را دنبال می کنند ـ زنده بودن و به دنبال خوشبختی بودن ـ معمولا بین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت تضاد وجود دارد و انسانها به خاطر لذت جو بودن اهداف کوتاه مدت را ترجیح می دهند اگر چه بهتر است بعضی از اهداف کوتاه مدت برآورده شوند اما به منظور دستیابی به اهداف اصلی زندگی، پذیرش فلسفه لذت جویی طولانی مدت عاقلانه تر است. انسان فقط انسان است نه فرشته است نه شیطان، نه حیوان لال و گنگ او دارای محدودیت فیزیکی و روانی است که می تواند تا حدودی بر آن غلبه کند اما بسیار بعید است که از محدوده بشری خود فراتر رود.

الیس معتقد است رفتار انسان تا حدودی بر اساس نیروهای بیولوژیکی و اجتماعی تعیین می شود. بنابراین او به نوعی جبر گرایی خفیف اعتقاد دارد اما در عین حال معتقد است انسان دارای یک عنصر قوی ـ اراده آزاد ـ نیز می باشد و با تمایل به منطقی بودن و غیر منطقی بودن متولد می شود. الیس فرض می کند که ما موجوداتی هستیم که با خودمان حرف میزنیم خود راارزیابی می کنیم وازخود محافظت می نماییم وقتی که ترجیحات ساده (میل به محبت وتایید وموفقیت) رابجای نیازهای مبرم عوضی می گیریم دچارمشکلات هیجانی ورفتاری می شویم. الیس همچنین تصدیق می کند که ماگرایش فطری به سمت رشدوشکوفایی داریم ولی بخاطر الگوهای خودشکنی که یاد گرفته ایم معمولا حرکت خود را به سمت رشد خراب می کنیم.

نظریه ی A-B-C

شاید مهم ترین تاثیر الیس نظریه A - B - C او در زمینه ی شخصیت است که می توان آن را به شکل زیر خلاصه کرد:

A: حقایق عینی وقایع و رفتارهایی که یک فرد با آنها روبرو می شود و اصطلاحا رویدادهای فعال ساز خوانده می شود.

B: باورها و عقاید فرد در مورد A

C: پیامدهای هیجانی یا آنچه شخص در مورد A احساس می کند. افراد اغلب A را علت C می دانند بدین معنی که وقایع منجر به احساسات می شوند. الیس این معادله را خام و نادرست می داند و نشان می دهد آنچه مردم درباره یک رویداد می اندیشند احساس آنها را شکل می دهد. همان طور که روا قیون اشاره می کنند در واقع این رویدادها نیستند که ما را ناراحت می کنند بلکه روشی که ما در مورد آن رویداد ها فکر می کنیم دلیل ناراحتی ماست.

REBT تاکید می کند که انسان موجود پیچیده ای است که دائما در حال تغییر است، استعدادهای بالقوه زیادی دارد که می تواند به کمک آنها از فرصتها استفاده کند و تغییراتی در روشهای تفکر، احساس و عمل خود ایجاد نماید.

نظریه ی شخصیت:

الیس از سه دیدگاه فیزیولوژیک، اجتماعی و روان‌شناختی به شخصیت می‌نگرد و در هر یک از این سه بعد، نظرات خاصی درباره شخصیت ارائه می‌دهد.

1- مبنای فیزیولوژیکی:

الیس معتقد است که انسان ذاتاً تمایلات بیولوژیکی استثنایی و نیرومندی برای تفکر و عمل به شیوه خاص دارد، که این شیوه ممکن است در جهت منطقی و غیرمنطقی باشد. از جهت تفکر و عمل فرد را تابع محیط خانواده و فرهنگی می‌داند که فرد در آن رشد می‌یابد. او انسان را از نظر بیولوژیکی، عمدتاً‌ موجودی می‌داند که در جهت تخریب نفس و ارتکاب امور بد گام برمی‌دارد. و آمادگی ذاتی شدیدی برای تفکر غیرمنطقی و غیرعقلانی دارد. الیس انسان را موجودی می‌داند که ذاتاً تمایل مفرطی به سهل‌انگاری در تغییر رفتار خویش دارد. به عقیده وی انسان مایل است که وابستگی خود را به بسیاری از اسطوره‌ها و تعصبات خانوادگی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، که از دوران اول زندگی بدست آورده است حفظ کندو مراقبت و احتیاطی افراطی در امور خویش داشته باشد. به عقیده الیس دیگر تمایلات ذاتی و نامطلوب هر انسانی احساس نیاز مفرط است به این‌که خود را برتر از دیگران و صاحب همه مهارت‌ها بداند، توسل به نظرات احمقانه و بدبنیاد، پرداختن به تفکر آرزومندانه، توقع خوبی و خوش رفتاری مداوم از دیگران، محکوم کردن خود در مواردی که ضعیف عمل می‌کند و تمایل عمیق به زودرنجی و برآشفتگی عاطفی است. از نظر الیس، اگر انسان به این تمایلات طبیعی- و در عین حال غیر سالم- خود نرسد، خود، دیگران و دنیای خارج را مورد مذمت و نکوهش قرار می‌دهد.

2- مبنای اجتماعی:

الیس می‌پذیرد که انسان موجودی اجتماعی است و زندگی اجتماعی برای او لازم است. او معتقد است که انسان باید در اجتماع مطابق انتظارات خود و دیگران رفتار کند و بیش از حد خودمدار و خودبین نباشد، و زیاد بر سبقت جویی تأکید نکند اما از طرف دیگر، معتقد است که پافشاری بر نگرش دیگران نسبت به خود و جلوه‌ دادن آن به صورت نیازی مبرم، حالتی مرضی و مخرب نفس است - به عقیده الیس، بلوغ عاطفی و سلامت روانی ایجاد تعادل مطلوب است میان اهمیت دادن و اهمیت افراطی دادن به داشتن روابط متقابل مناسب از جانب فرد.

3- مبنای روان‌شناختی:

بنظر الیس گرچه فرد از دو مورد قبلی تاثیر می پذیرد اما بعد روان شناختی شخصیت چگونگی رشد او را مشخص می‌کند. الیس غریزه را به مفهوم کلاسیک آن قبول ندارد و بیشتر با مزلو در زمینه ی تما یلات انسان هم‌عقیده است. او می‌پذیرد که انسان تمایلی به عشق و محبت، توجه و مراقبت و برآورده شدن آرزوها یش دارد و از مورد تنفر قرار گرفتن، بی‌توجهی، و ناکامی دوری می‌جوید. بنابراین، وقتی حادثه فعا ل‌ کننده‌ای برای فرد اتفاق می‌افتد، او براساس تمایلات ذاتی خود ممکن است دو برداشت متفاوت و متضاد از آن داشته باشد: یکی افکار، عقاید و باروهای منطقی و عقلانی و دیگری افکار، عقاید و برداشت‌های غیرعقلانی و در حالتی که فرد تابع افکار و عقاید عقلانی و منطقی باشد، به عواقب منطقی دست خواهد یافت و شخصیت سالمی خواهد داشت. در حالتی که فرد تابع و دستخوش افکار و عقاید غیرمنطقی و غیرعقلانی قرار گیرد. با عواقب غیرمنطقی مواجه خواهد شد، که در این حالت او فردی است مضطرب و غیرعادی، که شخصیت ناسالمی دارد. اختلال شخصیت به طور خلاصه، در نظریه‌ الیس انسان‌ها تا حد زیادی خود متوجه اختلالات و ناراحتی‌های روانی خود هستند. انسان با استعداد و آمادگی مشخص برای مضطرب شدن متولد می‌شود و تحت تأثیر عوامل فرهنگی و شرطی‌شدن‌های اجتماعی این آمادگی را تقویت می‌کند. در عین حال، انسان این توانایی‌ قابل ملاحظه‌ را هم دارد که به کمک تفکر و اندیشه، از آشفتگی و اضطراب خود جلوگیری کند. بنابراین، اگر چنانچه با مسئله ومشکل افرادی که نیاز به کمک و روان‌یاری دارند، به شیوه‌ای بسیار فعال و جهت دهنده، آموزگار منشانه و فلسفی روبرو ‌شویم. در اکثر موارد،‌ آنها از تفکر انحرافی و رفتار و عواطف نامناسب خود دست برخواهند داشت، به تغییرات اساسی و چشمگیری در عقاید بیماری ‌زای خود دست خواهند زد و نتیجتاً، بهبود خواهند یافت.

شایان ذکر است که الیس سرزنش کردن را محوراغلب آشفتگی های هیجانی میداند که به 3صورت انجام می گیرد:سرزنش کردن خود-سرزنش کردن دیگران-و سرزنش کردن دنیا.

12 باور غیرمنطقی که موجب اضطراب می‌گردد:

1- این باور که برای هر بزرگسالی ضروری است که مورد عشق دیگران قرار گیرد و آن هم تحت هر شرایطی- و به جای تمرکز بر ارزش فردی، برگرفتن تأیید از دیگران و بر دوست داشته شدن به جای مورد محبت قرار گرفتن تأکید دارد.

2- این باور که رفتارهای خاصی نادرست و بد هستند و کسانی که این رفتارها را دارند بد می‌باشند.

3- این باور که در صورتی‌که چیزها آنگونه که ما می‌خواهیم نباشد افتضاح است.

4- این باور که بدبختی انسان به علت عوامل بیرونی است و به ما توسط مردم و اتفاقات بیرونی تحمیل می شود.

5- این باور که اگر چیزی خطرناک یا هولناک باشد باید به شدت از آن ناراحت شد و کاملاً نگران آن باشیم.

6- این باور که بهتر است از سختی‌ها و مسؤلیت‌های زندگی اجتناب کنیم تازندگی آرام وبی دردسری داشته باشیم.

7- این باور که ما مطمئناً به چیزی یا کسی قویتر و بزرگتر از خودمان نیاز داریم تا به آن تکیه کنیم.

8- این باور که باید کاملاً شایسته و نابغه باشیم و به همه ی جنبه‌های موفقیت دست یابیم.

9- این باور که اگر چیزی یکبار عمیقاً زندگی ما را تحت تأثیر قرار داد این اتفاق همواره زندگی ما را تحت تاثیرقرار خواهد داد.

10- باور به این‌که ما باید کنترل کامل بر امور داشته باشیم- به جای باور به این که دنیا پر از احتمالات و شانس است و ما همچنان می‌توانیم در کنار آنها از زندگی لذت ببریم.

11- باور به این که خوشحالی انسان از طریق جبر و سکون به دست می‌آید به جای این باور که ما تمایل داریم که شادتر باشیم و خود را وقف پروژه‌های بیرونی و افراد دیگر کنیم.

12- این باور که ما به طور حقیقی کنترلی بر احساسات خود نداریم و نمی‌توانیم احساس بدبختی خود را تغییر دهیم.

فنون شناختی در رفتار درمانی عقلانی هیجانی

قبل از آنکه وارد مرحله مداخله شوید دو نکته مهم را رعایت کنید. نخست اینکه جنبه های نظری وعملی مدل ABC رابرای مراجع توضیح بدهید ومطمئن شوید مبانی آنرافهمیده است.دوم اینکه اطمینان حاصل کنید مراجع حداقل به صورت مقدماتی این قضیه راپذیرفته است که واکنش های اودربرابرفرازونشیب های زندگی به خودش بستگی دارد.

1) زیرسوال بردن به منظورسنجیدن سودمندی و اثربخشی باورهای مراجعان

2) زیرسوال بردن کارکردی هدف ازین مداخله بررسی عملی بودن برخی از باورها وهیجانا ت ورفتارهای ضمیمه ی آنهاست.

3) زیرسوال بردن تجربی ارزیابی کردن حقایق مستتردرباورهای مراجع 4)زیرسوال بردن منطقی//پرش غیرمنطقی مراجع ازامیال وترجیحات به توقعات رازیرسوال میبریم.

4) زیرسوال بردن فلسفی مساله ی رضایت اززندگی رابررسی می کنیم 6)نجواهای مقابله ای عاقلانه//این نجواهاحرفهایی هستند که پس اززیر سوال بردن قاطعانه ی باورهای نامعقول به خودمان میزنیم.

5) الگوبرداری به مراجع می گوییم کسی که درزندگی مورد تاییداوست رادرنظربگیرد.

6) ارجاع دادن//دراین فن مراجع ازفواید وضررهای واقعی تغیرافکارورفتارهای نامعقول خویش فهرست تهیه می کندهدف این است که بداندچراتغییررابرگزیده است وهر وقت انگیزه ی وی کم شدبه آن فهرست رجوع کند.

7) تکالیف منزل شناختی ازمراجع بخواهید درخارج ازجلسات درمان نیز گرفتاریها ومشکلاتش را بررسی کند وباورهای نامعقول رابیابدوآنهارازیرسوال ببردونجواهای مقابله ای اثربخش راجایگزین این باور های نا معقول کند. 10)کتاب درمانی تکالیف روانی تربیتی باکتاب درمانی/تکالیف روانی تربیتی می توانید کارهایی راکه درجلسات درمان انجام داده اید تقویت کنید.

8) تبلیغ رفتاردرمانی عقلانی هیجانی:وقتی مراجعان به دوستان وبستگان خود راه ورسم کنار آمدن با باورها ی نامعقول رایاد می دهند به مشکلات خود بهتر رسید گی خواهند کرد.

9) ضبط کردن جلسات درمان

10) چهار چوب بندی مجدد//این فن به مراجعان کمک می کند مشکلات خود را از منظر دیگری ببینند یعنی جنبه های مثبت مشکلات را نیز ببینند.

11) توقف وبازبینی//توقف وبازیابی یکی از تکالیف میان جلسه ایست که برای مراجعان بسیار مفید است خصوصا برای مراجعانی که شناسایی افکار برای آنها دشواراست.چون معمولا باخودمان حرف میزنیم ازپیامهایی که برای خودمان تکرار می کنیم غافل می شویم وبه آنها عادت می کنیم.بااین فن برخی ازمراجعان برای اولین بار میفهمند که خودشان بدترین دشمن خود هستند.

فنون هیجانی تجربه ای در رفتار درمانی عقلانی هیجانی

1) تجسم عقلانی هیجانی این فن یکی از فنون اصلی است که دو هدف دارد یکی اینکه مراجع بتواند هیجانات مناسب ومعقولی را که دوست دارد در وضعیتهای مشکل ساز داشته باشد شناسایی کند. هدف دوم اینست که مراجع بتواند نجواها ی درونی ومکانیسم های مقابله ای قانع کننده وطبیعی را بیابد وسپس آنها رابا تجسم عقلانی هیجانی تمرین کند تادر وضعیتهای پر استرس به راحتی به این نجواها متوسل شود.

2) نجواهای مقابله ای قاطعانه

3) زیر سوال بردن ضبط شده ی قاطعانه

4) نقش بازی کردن درنقش بازی کردن اصلی مراجع نقش خودش را بازی می کند وشما نقش طرف مقابل راسپس نقشهای خود را عوض می کنید.

5) نقش بازی کردن وارونه

6) شوخی مراجع را تشویق کنید بیش از حد به خودش سخت نگیرد واین را در نظر بگیرد که برخی ازباورهایش در حالت افراطی خنده دار می شوند. 7) پذیرش نامشروط مراجع ازسوی درمانگر

8) تعلیم خود پذیری و دیگر پذیری نامشروط

9) ترغیب

10) تمرین های رو یایی تمرین های رویایی جزء آن دسته ازتمرینهای تجربه ای هستند که مشکلات شناختی هیجانی ورفتاری رادر جریان درمان رو کرده ورفع می کنند این نوع تمرین ها معمولا بصورت گروهی ودرکار گاهها اجرا می شوندچون به چند نفرنیاز دارند.

فنون رفتاری دررفتاردرمانی عقلانی هیجانی

1) تقویت ها تقویت های رفتاری رفتارها یاتکالیف لذت بخشی هستند که مراجعان درحد فاصل جلسات انجام می دهند.

2) مجازات ها شباهت زیادی به تقویت ها دارند بااین تفاوت که وقتی مراجعان تکلیف منزل راانجام نمی دهند مجازات می شوند. مجازات رفتاری تکلیفی ست که مراجع آنرا دوست ندارد.

3) تمرین های شرم ستیزی //شرم ستیزی یکی ازمشخضه های رفتار درمانی عقلانی هیجانیست وبدین صورت است که به مردم کمک می کنیم صرف نظر از اینکه عمل آنها چقدر بد بوده است ودیگران بخاطر آن عمل چقدر آنان راتحقیر کرده اند خودشان را تحقیر نکنند.

4) مهارت آموزی چون گاهی اوقات مشکلات مراجع بانداشتن برخی از مهارت ها عجین است دراین موارد می توانیدمراجع راتشویق کنید برای افزودن مهارتهای خود دردوره ها یاکارگاههای مناسب شرکت کند.یااگرمشکل او به حوزه ی کارمشاور مربوط است اقدام لازم را انجام دهیم.

5) پیشگیری از بازگشت شامل مجموعه ای ازروشهای شناختی هیجانی تجربه ای ورفتاری است ومعمولا درمورد معتادان کاربرد دارد.

6) حساسیت زدایی زنده هدف ازاین فن آنست که مراجعان بفهمند ناراحتی هیجانی شدید آنان معلول باورهای نامعقول شان است نه چیزیاوضعیتی که از آن میترسند.

7) ماندن دروضعیت های دشوار این فن صورت واقعی حساسیت زدایی است.

8) تکالیف منزل تناقضی این تکالیف ظاهرا درتضاد باچیزهایی هستند که مراجع برای رفع آن به درمان رو آورده است.

9) عمل به باورهای معقول ازمراجع بخواهید آگاهانه خودش رامجبور کند طوری رفتار نماید که گویی فقط باور های معقول دارد.

تدوین فلسفه ی زندگی عاقلانه

مؤلفه های فلسفه ی زندگی عاقلانه عبارتند از:

باز اندیشی

تساهل

منفعت طلبی هوشمندانه

تفکرورفتارانعطاف پذیر

برقراری تعادل بین منافع کوتاه مدت وبلند مدت

پذیرش بلاتکلیفی

خطرپذیری سنجیده

عمل کردن به مثابه یک الگو

گرعقل بود ره نما زندگی چه ناب است

تا نباشد این ره نما دنیا سراب است

چه خوش گفت آن مرد صاحب خرد

تا نباشد عقل جان درعذاب است.

منابع:

1- نظریه های مشاوره و روان درمانی دکتر عبدالله شفیع آبادی و دکتر ناصری

2- نظریه های مشاوره و روان درمانی ریچارد اس شارف ترجمه دکتر مهرداد فیروز بخت

3- نظریه وکاربست مشاوره وروان درمانی-جرالد کوری ترجمه سید محمدی

4- رفتاردرمانی عقلانی هیجانی:راهنمای درمانگران/آلبرت الیس:مترجم مهرداد فیروزبخت

5- راهنمای سریع رفتاردرمانی عقلانی هیجانی/مایکل نینان.ویندی درایدن.ترجمه ی حسن حمیدپور.

تبلیغات متنی