تعریف تغییر اجتماعی از دیدگاه جامعه شناسان
چنانکه در ادبیات جامعه شناسی شاهد تعاریف متعددی در مورد تغییر اجتماعی هستیم، جهت گیری های ایدئولوژیکی، پارادایمی و نظری و نیز سطوح تحلیلی انتخاب شده توسط هریک از جامعه شناسان در ارائه تعاریف متفاوت بی اثر نبوده است. برای آشنایی با فضای مفهومی موضوع به برخی از تعاریف ارائه شده اشاره می کنیم. ویلبرت مور تغییر اجتماعی را تغییر در الگوهای رفتاری و فرهنگ که شامل هنجارها و ارزش ها می شود تعریف می کند. به نظر گیدنز تغییر اجتماعی تغییر در نهادهای اساسی جامعه در طی یک دوره معین است. تغییر اجتماعی عبارت است از تغییری قابل رویت در طول زمان به صورتی که موقتی و کم دوام نباشد و بر روی ساخت یا وظایف سازمان اجتماعی یک جامعه اثر گذارد و جریان تاریخ آن را دگرگون نماید. تغییر اجتماعی گاهی در کنار تطور اجتماعی و زمانی در مقابل آن به کار رفته است. در نگاه دوم رها کردن آن از دورنمای وسیع نظریه تطورگرایی و پرداختن به تغییرات قابل مشاهده و کوتاه مدت است. گی روشه جامعه شناس فرانسوی در اینباره می نویسد: دگرگونی اجتماعی بیشتر تغییرات قابل مشاهده و قابل بررسی در زمان کوتاه را شامل می شود، چنان که یک مشاهده گر می تواند در طول حیات یا حتی دوره کوتاهی از زندگی خویش نحوه رشد آن را ملاحظه کند و سیر یا فرجام آن را ببیند. اما تطور اجتماعی، مجموعه تغییراتی است که یک جامعه در طول یک دوره طولانی به خود می بیند، یعنی در دوره ای که از زندگی یک نسل یا حتی چند نسل فراتر می رود. زتومکا عنوان می کند: اگر ما به تعاریفی که از تغییر اجتماعی در متون جامعه شناسی مطرح شده اند توجه کنیم، می بینیم که نویسندگان مختلف به طرح تعاریف متعددی پرداخته اند؛ اما بیشتر آنها بر روی تغییر ساختاری و تغییر در روابط میان مولفه های اصلی جامعه تاکید دارند. وی به تعاریف برخی از نظریه پردازان اشاره دارد و می نویسد: مک یونیس تغییر اجتماعی را تحول در سازمان جامعه و الگوهای اندیشه و رفتار در طی زمان می داند. پرسل، تغییر اجتماعی را اصلاح یا تحول در جامعه به شیوه سازمان یافته تعریف می کند. به نظر ریتزر و همکاران، تغییر اجتماعی دلالت بر تغییر در روابط میان افراد، گروه ها، سازمان ها، فرهنگ ها، و جوامع در طی زمان دارد. و به نظر فارلی، تغییرات اجتماعی با تغییر در الگوهای رفتار، روابط اجتماعی، نهادها و ساختارها در طی زمان مشخص می گردد. استیون واگو، بر مبنای نتایج حاصل شده از تغییر به تعریف تغییر اجتماعی می پردازد. به نظر او در انضمامی ترین معنا تغییر اجتماعی به این معناست که بخش وسیعی از افراد جامعه در فعالیت ها و روابط اجتماعی درگیر شوند که متفاوت با فعالیت ها و روابطی باشند که والدین آن ها درگیر آن بوده اند. با این تعریف، تغییر اجتماعی بسیار به مفهوم تفاوت یا تمایز نسلی که در جامعه شناسی نسلی از آن بحث می شود نزدیک می شود. واگو علاوه بر تعریف فوق به ذکر تعاریف دیگر از تغییر اجتماعی که سایر متفکرین اجتماعی به کار برده اند اشاره می کند. به نظر او گروهی از جامعه شناسان به تغییر در ساختار جامعه اشاره دارند آنچنان که گینسبرگ عنوان می کند: من تغییر اجتماعی را با تغییر در ساختار اجتماعی، برای نمونه تغییر در اندازه جامعه، ترکیب یا توازن بخش های یک جامعه و یا نوع سازمان های ان می فهمم. مثال های این نوع تغییر عبارتند از: محدود شدن اندازه خانواده (تبدیل خانواده گسترده به خانواده هسته ای)، در هم شکسته شدن اقتصاد محلی با ظهور شهرها، گذار از رسته های فئودالی به طبقات اجتماعی در جامعه سرمایه داری. برخی نیز معتقدند که تغییر اجتماعی هم شامل تغییر در ساختار و هم تغییر در عملکرد جامعه می شود. دیویس معتقد است که تغییر اجتماعی در سازمان های اجتماعی کارکردهای جامعه اتفاق می افتد. جانسون، تغییر اجتماعی را تغییر در ساختار یک نظام اجتماعی می داند. مهم ترین تغییرات ساختاری آن هایی هستند که برای نظام پیامدهای عملکردی چون نیل به اهداف، افزایش کارایی و بقای نظام را دارند. گروهی از نویسندگان نیز تغییر اجتماعی را برحسب تغییر در روابط اجتماعی تعریف می کنند. برای نمونه مک آیور و پیج، تغییر اجتماعی را تغییر در شیوه هایی که موجودات انسانی را به یکدیگر پیوند می دهند، تعریف می کنند. برخی از جامعه شناسان بر ترکیب تغییر در ساختار اجتماعی و روابط اجتماعی تاکید دارند. رونالد ادری، دو عنصر ساختار و روابط را با هم ترکیب می کند. به نظر او وقتی از تغییر صحبت می کنیم حداقل دو چیز مورد نظر است، یکی تغییر در ساخت هستی های اجتماعی در طی زمان و دیگری تغییر در روابط میان هستی های اجتماعی با نگاهی جامع تر و وسیع تر. رابرت نیزبت، تغییر اجتماعی را توالی تفاوت ها در طی زمان در چارچوب یک هویت پایدار تعریف می کند.
چرایی تعدد تعاریف تغییر اجتماعی
پاسخ سطحی، ساده و مطایبه آمیز به این پرسش می تواند این گونه بیان شود که دلیل این تنوع و گوناگونی درگیر بودن صاحب نظران مختلف در موضوع تغییر اجتماعی است. چنان که چنین داوری آسانی در مورد تعریف جامعه شناسی نیز می بینیم که به تعداد جامعه شناسان می توان گفت تعریف از جامعه شناسی داریم، چنین پاسخی قانع کننده نیست. تعداد تعاریف در درجه نخست ناشی از پیچیدگی و چندبعدی بودن موضوع است، ولی به صورت مشخص تر آن از دو زمینه بستری و بستر مهم تر منشا و مایه می گیرد، که عبارتند از:
تعلق پارادایمی و نظری جامعه شناسان
سطح تحلیل و قلمرو مطالعه
تفاوت در تعلق پارادایمی که به تفاوت در بینش و نوع نگاه به واقعیت های اجتماعی ختم می گردد، از چارچوب نظری ریشه و مایه می گیرد که متفکر اجتماعی تعلق و علاقه خود را به آن نشان می دهد. در ادبیات نظری جامعه شناسی، بر مبنای طبقه بندی جورج ریترز شاهد سه پارادایم اصلی تحت عناوین پارادایم واقعیت اجتماعی، پارادایم تعریف اجتماعی و پارادایم رفتار اجتماعی هستیم که در ذیل هریک از پارادایم ها، رویکردهای نظری متنوعی تدوین و در حال شکل گیری هستند و هرکدام چارچوب های نظری خاص خود را دارند و در قیاس با یکدیگر از همگرایی ها و واگرایی هایی برخوردار می شوند. محتوای نظری این حوزه ها و رویکردها بیشترین تاثیر را بر شکل گیری بینش متفکرین هر حوزه دارد به گونه ای که زمینه را برای تمایز رویکردها و نگاه به واقعیت های اجتماعی فراهم می کند. بدیهی است که این تفاوت های بینشی و رویکردی در چارچوب پارادایم های مختلف موجب تعاریف و تبیین های متفاوت از واقعیت واحد می شود.
هم چنین اینکه محقق برای تبیین واقعیت مورد نظر خود چه سطحی را اختیار نماید، برداشت او از واقعیت را متفاوت خواهد نمود. زیرا واقعیت اجتماعی در سطوح خرد، میانی و کلان قابل تحلیل است. با اختیار نمودن سطح تحلیل خرد، محقق با فرد کنشگر و عامل سروکار خواهد داشت، چنان که با لحاظ نمودن واقعیت در سطوح میانی و کلان به ترتیب با فرآیندها و ساختارها درگیر خواهد بود. قبول هریک از سطوح یاد شده، تعریف و مفهوم سازی خاص خود را خواهد داشت. در نتیجه تفاوت بینش و سطح تحلیل موردنظر موجب شده که با تعاریف مختلفی از تغییر اجتماعی مواجه باشیم، تعاریفی که هرکدام به بینش و سطح تحلیل خاصی مربوط می شوند. اصولا جامعه شناسانی که از تعلق نظری و رویکردی مشابه ای برخوردارند و سطح تحلیل یکسانی را برای تبیین خود اختیار می نمایند به ارائه تعریف نسبتا یکسانی از تغییر اجتماعی نائل می شوند.