امروز دوشنبه 05 آذر 1403

کاربرد نظریه های رهبری در مدیریت آموزشی

0
تئوری های اقتضایی

الگوی فیدلر:

در این الگو عملکرد مؤثر گروه به رابطه مناسب بین شیوه یاسبک مدیریت بستگی دارد.

سه شاخص موقعیت از نظر فیدلر

رابطه رهبر با اعضای سازمان

ساختار کار یا وظیفه ای که باید انجام شود.

میزان قدرت رهبر

دستاوردهای فیدلر چه کاربردهایی دارند؟

پاسخ:

باید رهبران آموزشی را در خور شرایط و موقعیت موجود به کار گمارد.

توضیح: (سبک رهبری فرد تغییر نمی کند)

کاربرد نظریه فیدلر در مدیریت آموزشی؟

تئوری مبتنی بر شناخت منابع:

پایه و اساس بر 3 فرض می باشد:

صدور بخشنامه و فرمان، زمانی به عملکرد خوب می انجامد که با فراست و حمایت بی دریغ عوامل محیطی درهم آمیزد.

در شرایط متشنج، بین عملکرد و تجربه کاری رابطه مستقیم وجود دارد.

در شرایطی که تشنج وجود نداشته باشد. توانایی های هوشی رهبران با عملکرد کارکنان رابطه مستقیم دارد.

کاربرد تئوری مدیریت مبتنی بر شناخت منابع در مدیریت آموزشی

تئوری موقعیتی هرسی و بلانچارد (مبتنی بر موقعیت)

در این نظریه درجه رشد یا بلوغ پیروان تعیین کننده سبک یا شیوه رهبری فرد است.

چرا باید به پیروان توجه کرد:

پذیرش از طرف پیروان یا عدم پذ یرش

موقعیت در گرو کارهای زیردستان می باشد.

بلوغ

توانایی و تمایل افراد در قبول مسؤولیت نسبت به هدایت رفتار خویش

توانایی انجام (مهارت)

روانی (مشوق های درونی انجام کار)

مراحل بلوغ

افراد توانایی انجام کار و تمایل ندارند- صدور دستور روشن و مشخص باشد.

افراد توانایی انجام کار ندارند. ولی تمایل به قبولی مسؤولیت دارند. توجه زیادی به کار و ش.

افراد توانایی دارند ولی به رهبر گوش نمی دهند. مسائل انگیزشی مطرح می شود.

افراد توانایی انجام کار و تمایل را دارند. عدم انجام کار زیاد توسط رهبر.

چهار سبک رهبری:

دستور دادن: طرفدار کار بی توجه به کارمند. تاکید بر دستورالعمل ها

عرضه کردن: طرفدار کار و کارمند. صدور دستورالعمل های کار به حمایت از کارکنان

مشارکت کردن: طرفدار کارمند بی توجه به کار. رتبه بندی آسان سیستم ارتباطی قوی

واگذاری اختیار: بی توجه به کار و کارمند

تئوری مبتنی بر تبادل نظر رهبر با اعضا:

(جورج گرائن)

  1. تشکیل گروه غیررسمی یا خودنمایی
  2. دیگر اعضا رسمی یا...

تئوری مسیر-هدف (رابرت هاوس)

در این تئوری وظیفه رهبر این است که پیروان و زیردستان خود را جهت تامین هدفها یاری دهد.

از نظر زیردستان، رهبر منبعی فرض می شود که رضایت حال و آینده شان را تامین می کند.

رفتار رهبر محرک است و موجب ایجاد انگیزه می شود. به صورتی که:

  1. عملکرد خوب اسباب رضایت آنان را فراهم می آورد.
  2. راهنمایی ها، حمایت ها و پاداش هایی که از ضروریات عملکرد خوب است را به همراه دارد.
  3. رفتار رهبراموزشی محرک است طوری که:
  4. 1- موجب ایجاد انگیزه در معلمان می شود
  5. 2- عملکرد خوب رضایت معلمان را فراهم می کند.
  6. 3- راهنمایی،حمایت وپاداش به همراه دارد.
  7. رهبری مشارکتی 5 شیوه می باشد:
  8. 1- خودکامه Autochratic (I) AI باتوجه به اطلاعات موجود تصمیم می گیرد.
  9. 2- خودکامهَAII((II Autochratic از معلمان اطلاعات می گیرد سپس تصمیم می گیرد.
  10. 3- مشاوره ای ‍CI (CI) cinsultativاز برخی از معلمان نظرمی گیرد سپس تصمیم می گیرد.
  11. 4- مشاوره ای CII (CII) cinsultativرهبر بازیردستان تشکیل گروه می دهد سپس تصمیم می گیرد.
  12. 5- گروهی Group (II) GIIرهبر با معلمان تشکیل جلسه می دهند وتصمیم می گیرند.

تئوری اسنادی رهبری

به کسانی مربوط می شود که می کوشند روابط علت و معلولی را درک کنند.

رهبری تنهاچیزی است که مردم آنرا به افراد نسبت می دهند.

طبق این تئوری رهبران اثربخش در تصمیمات خود قاطع هستند دچار تزلزل نمی شوند.

تئوری رهبری فره مند

اگرپیروان رفتارهای خاصی را از رهبرببینند، توانائیهای خارق العاده یا قهرمانانه ای را به وی نسبت می دهند.در این تئوری ویژگیهای رهبر عبارتند از:

1-اعتماد به نفس 2- تسلط بر خویش 3-اعتماد راسخ به باورها و عقاید شخصی

چگونه رهبران فره مند پیروان خود را تحت تاثیر قرار می دهند؟

1-ایجاد تصویر خوب از خود در ذهن پیروان2-عملکرد بسیار عالی که آینده را نوید می دهد.

3-روحیه دادن به پیروان 4-قدرت بیان 5-اعتقاد راسخ

رفتار خارق العاده 6-عامل تغییر 7-شناخت محیط

تئوری رهبری عملگرا و ایجادکننده تحول

عملگرا ها فرهمند هستند.رهبران عملگرا پیروان را هدایت یا تحریک می کنند. میکوشند تا اندیشه را در افکار پیروان خود تزریق کنند که آنها صاحب توانائیهای برتر هستندو نباید به مسائل جاری بپردازند.

سبکهای رهبری لوین

در پژوهش لوین 3سبک رهبری شناسایی شده است:

- رهبری قدرت طلبانه

رهبر قدرت طلب بصورت مستقل تصمیم گیری می کند و نظرات دیگران استفاده نمی کند یا خیلی کم استفاده می کند.

2-رهبری مشارکتی یا دموکراتیک 3- رهبری آزاد منشانه

نظریه های «مرد بزرگ»

بر طبق این نظریه‌ها، ظرفیت رهبری امری ذاتی است. رهبران بزرگ زاده می‌شوند، ساخته نمی‌شوند. این نظریه‌ها غالباً رهبران بزرگ را به‌صورت قهرمانان و اسطوره‌هایی مجسم می کنند که به هنگام نیاز برای رهبری بر نمی‌خیزند. عبارت «مرد بزرگ» برای این به‌کار رفته است که در آن زمان، رهبری به عنوان یک خصوصیت مردانه پنداشته می‌شد، به ویژه در حوزه رهبری نظامی.

نظریه های خصلتی

نظریه خصلتی، تا حدودی مشابه با نظریه‌های «مرد بزرگ» فرض می‌کند که مردم برخی خصوصیت ها و خصلت ها را به ارث می‌برند و داشتن این خصوصیت ها آنها را برای در دست گرفتن رهبری مناسب تر می سازد. نظریه‌های خصلتی غالباً به تعیین ویژگی‌های شخصیتی و رفتاری مشترک در بین رهبران می‌پردازند. اما اگر خصلتهای بخصوصی، ویژگی‌های کلیدی برای رهبری باشند، چه‌گونه باید افرادی را که آن خصلت ها را دارند ولی رهبر نیستند توصیف کرد؟ این پرسش یکی از مشکلات نظریه‌های خصلتی برای تشریح و توضیح رهبری است.

نظریه های وابستگی

این نظریه‌ها بر متغیرهای خاص محیطی تمرکز دارند که تعیین کننده سبک رهبری مناسب برای آن وضعیت است. بر اساس این نظریه، یک سبک رهبری برای تمام وضعیت‌ها مناسب نیست. موفقیت به متغیرهای چندی از جمله سبک رهبری، کیفیت پیروان و جنبه‌های مختلف وضعیت وابسته است.

نظریه های وضعیتی

بر طبق این نظریه‌ها، رهبران بهترین اقدامات را بر پایه متغیر وضعیتی انتخاب می‌کنند. سبک‌های مختلف رهبری ممکن است برای انواع خاص از تصمیم‌گیری‌ها مناسب‌تر باشند.

نظریه های رفتاری

این نظریه‌ها بر پایه این عقیده‌اند که رهبران بزرگ ساخته می‌شوند، زاده نمی‌شوند! این نظریه‌ها ریشه در رفتارگرایی دارند و بر اقدامات رهبران و نه خصوصیات ذهنی یا درونی آن‌ها تمرکز می‌کنند. بر طبق این نظریه‌های رفتاری، افراد می‌توانند از طریق آموزش و مشاهده یاد بگیرند که رهبر شوند.

نظریه های مشارکتی

این نظریه‌ها عنوان می‌کنند که سبک رهبری ایده‌آل، آن است که دیگران نیز در آن نقش داشته باشند. این رهبران، اعضای گروه را به مشارکت تشویق می‌کنند و به آن‌ها کمک می‌کنند تا احساس تعهد و ارتباط بیش‌تری با فرایند تصمیم گیری نمایند. البته در نظریه‌های مشارکتی، حق اجازه دادن یا ندادن به دیگران جهت مشارکت برای رهبر محفوظ است.

نظریه های مدیریتی

این نظریه‌ها که به نظریه‌های تراکنشی نیز معروف‌اند، بر نقش سرپرستی سازمان و عمل‌کرد گروه تمرکز دارند. نظریه‌های مدیرتی، رهبری را اساس یک سیستم تشویق و تنبیه قرار می‌دهند. این نظریه‌ها غالباً در کسب و کار به‌کار گرفته می‌شوند. هرگاه کارمندان کارشان را با موفقیت انجام دهند پاداش می‌گیرند و هرگاه در کارشان ناموفق باشند جریمه می‌شوند.

نظریه های رابطه ای

این نظریه‌ها که به نظریه های تبدیلی (یا گشتاری) نیز معروف اند، بر ارتباطات و رابطه‌هایی که بین رهبران و پیروان شکل می گیرد تمرکز دارند. این رهبران از طریق کمک به اعضای گروه در درک اهمیت کار، الهام‌بخش آن‌ها می‌شوند و در آن ها انگیزه ایجاد می‌کنند. رهبران تبدیلی بر کارایی اعضای گروه تمرکز می کنند اما از هر فرد نیز می خواهند که توانایی‌های بالقوه‌ی خود را تحقق بخشد. این رهبران غالباً دارای استانداردهای اخلاقی بالایی هستند.


تبلیغات متنی