امروز یکشنبه 30 اردیبهشت 1403

بررسی مکاتب مدیریتی برمبنای ارزش های اسلامی

0

چکیده:

با توجه به اهمیت و جایگاه مدیریت در نظام ها و سازمان های ملی، منطقه ای و محلی و ترویج مدیریت نوین برآن شدیم که ارتباط بین مکاتب مدیریتی با ارزش های اسلامی را مورد بررسی قرار دهیم، چرا که امروز جزئیات مدیریت در اسلام به عنوان یک نظریه جدید علمی و کاربردی با موفقیت قابل اجرا است. این مقاله به شیوه مطالعات کتابخانه ای در دوقسمت عمده ارائه می شود: قسمت اول به تبیین مبانی علم مدیریت، معرفی مکاتب مدیریت و ارائه نظریه های کلاسیک، نئوکلاسیک و نوین پرداخته است که می توان زمینه تطبیق این نظریه را با نظریه های مدیریت در اسلام را مهیا سازد. قسمت دوم به تبیین تئوری و مبانی اعتقادی مدیریت در اسلام، ضرورت و اهمیت مدیریت در اسلام، اهداف و مبانی اصلی این مدیریت و همچنین به وجه تمایز مدیریت در اسلام با سایر مکاتب مدیریت می پردازد. نتایج بررسی منابع محدود نشان داد که مدیریت در اسلام مبتنی بر اهداف، مبانی، اصول و ارزش های است که حول مکاتب و نظریه های مختلف مدیریتی قرار می گیرد و همچنین مبتنی بر مدیریتی حاکی از محدودیت ارزش ها و اعتقادات است که این اصل توجه مدیران و برنامه های سازمان را به سری انسانهایی متمرکز می کند که خود را در معرض معیارهای ارزشی و الهی قرار داده و تحقق اهداف سازمان را با اهداف اعتقادی همچون ادای فریضه های دینی یکسان می دانند.
کلمات کلیدی: مدیریت، مکاتب مدیریت، مدیریت اسلامی، ارزش های اسلامی

مقدمه:
معانی لغوی مدیریت «اداره کردن» است و مدیر یعنی اداره کننده، پس مدیر یعنی گرداننده و مدیریت گرداندن یک دستگاه، اداره، شهر و یا.... در جهت هدف خاص خودش، این تعبیری از مدیریت مطلق است که قریب الافق با وظایف روابط عمومی است، زیرا قبل از آنکه علوم مدیریت تنظیم شود و شکل بگیرد، روابط عمومی مدتها بازوی شخصیت های تاریخ در اداره امور کشور داری بوده است(رضائیان، 1374).
در متون اسلامی کلمه مدیر نیامده ولی به کلمه مدبر اشاره شده است، بعضی از مفسران نیز اشاره به مدیریت ملائکه دارند و ملائک را مدیران جهان مادی معرفی می کنند. البته لازمه مدیریت، تدبیر است زیرا تا کسی تدبیر کننده (مدبر) نباشد، نمی تواند مدیر باشد(اختری، 1369).
از نظر سنتی مدیریت عبارت است از «به کار گرفتن کلیه امکانات موجود در موقعیتی خاص به منظور رسیدن به هدف یا هدف های مشخص» (اقتداری، 1372).
تعریف سنتی مدیریت مبتنی بر قبول اصول منطق و اعمال منطقی است. جیمز تامپسون ضمن مطالعات خود در مورد سازمان به این امر اشاره می کند که اصل منطق سبب محدود کردن دامنه عملیات مدیریت می شود و اعمال سازمان منحصراً باید در آن محدوده صورت گیرد(همان).
یکی از مشخصات جدید و پدیده های بارز رشته مدیریت که از اهمیت اصل منطق تئوری سنتی می کاهد، مسله «عدم وجود» جیمز تامپسون و پرفسور تی دانکن است که نشان می دهد پیشرفت سریع تکنولوژی و تغییرات محیطی، عوامل اصلی در محیط و شرایط کار سازمان هاست. یافتن عوامل مشترک در تصمیم گیری و اداره سازمان ها نیاز به اتخاذ «روش علمی» دارد. با توجه به آنچه که گذشت، تئوری مدیریت بر اساس تعریف زیر پایه گذاری می گردد: «مدیریت دانشی است برای چگونگی اداره و هدایت سازمان جهت رسیدن به نتایج مطلوب»(همان).
توجه اساسی علم مدیریت به اخذ تصمیمات صحیح، با توجه به روابط موجود میان هدف های مطلوب و امکانات سازمان می باشد. از نظر دانش مدیریت وظیفه اصلی یک مدیر تصمیم گیری به روش علمی، با اتکا به باورهای الهی است. ضمن آنکه در علم مدیریت جهت مسائل و مشکلات کیفی، روشهای کیفی وجود دارد، روشها و تکنیک های کمی نیز به چشم می خورد. در علم مدیریت خواه روشهای کمی یا کیفی مورد نظر باشد، برای اتخاذ تصمیمات منطقی و در نتیجه ایجاد طرح های مناسب عملیاتی به طریقه علمی و تجربی از بررسی عملیات استفاده می گردد(اشرف سمنانی، 1364).
باورهای الهی و معارف دینی برنامه ریزی و سازماندهی تصمیم گیری مهارتهای مدیریتی همراه با خلاقیت تولید یا اجرای طرح و یا به تعبیر دیگر مدیریت را می توان متاٌثر از نظام ارزشی حاکم بر آن سازمان دانست(همان).
بطور خلاصه مدیریت عبارت است از: فرآیند به کار گیری موثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه ریزی، سازماندهی و بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد. این تعریف پنج محور دارد:
1- مدیریت یک فرایند است.
2- مفهوم نهفته مدیریت هدایت تشکیلات سازمانی است.
3- مدیریت موثر، تصمیمات مناسب می گیرد و به نتایج مطلوب می رسد.
4- مدیریت کارا، به تخصیص و مصرف مدبرانه منابع می گویند.
5- مدیریت بر فعالیت های هدف دار تمرکز دارد(رضائیان، 1374).
معرفی مکاتب و تئوری های مختلف در مدیریت
الف) مکتب های مدیریت
1- نظریه مکتب کلاسیک
این مکتب شامل سه نظریه است(رضائیان، 1374):
1-1- نظریه مدیریت علمی
صاحب این نظریه فریدریک نیلسو تیلور می باشد. مدیریت تیلور مبتنی بر چهار اصل است:
1- برای یافتن راه حل می توان مشاغل را مشاهده و تجزیه و تحلیل کرد.
2- برای هر شغل می توان بهترین کار کن را به گونه عملی برگزید و آموزش داد.
3- با پرداخت مزد تشویقی بر پایه میزان تولید می توان بالاترین مقدار تولید ممکن را بدست آورد.
4- مدیر، مسئول برنامه ریزی، آماده سازی کار و کنترل است و کارکنان باید تنها دستورات را انجام دهند. این مدیریت جنبه مکانیکی معینی دارد.
1-2- نظریه فرایندی مدیریت(اصول گرایان)
در بحبوحه جنگ جهانی اول، افرادی نظیر هنری فایول فرانسوی تجربیات خود را در کار مدیریت بصورت اصول چهاردگانه ارائه داد:
1- تقسیم کار 2- انضباط 3- وحدت فرماندهی 4- اختیارات 5- وحدت مدیریت 6- وابستگی منابع فردی به هدف کلی 7- جبران خدمات کارکنان 8- تمرکز 9- سلسله مراتب 10- نظم 11- عدالت 12- ثبات 13- ابتکار عمل 14- احساس یگانگی.
این اصول چهاردگانه با هشت حروف انگلیسی(POSDCORB) آورده شده اند که مخفف برنامه ریزی، سازماندهی، کارگزینی، هدایت، هماهنگی، گزارش دهی و بودجه بندی است.
1-3- نظریه بوروکراسی
آنگاه که توجه عمده تیلور و فایول در سیستم مدیریت به کسب موثر اهداف متمرکز بوده توجه ماکس وبر (1864-1920) به این مساله معطوف شد که چگونه می توان ساختار مناسبی به یک سازمان داد؟ نظریه وبر نظریه دیوانسالاری است. این جامعه شناس آلمانی در آغاز سد بیستم نظریه خود را مبتنی بر پنج محور تنظیم کرد:
1- تقسیم کار و تخصص
2- جهت گیری غیر شخصی
3- سلسله مراتب اداری
4- قواعد و مقررات
5- جهت گیری شغلی
ب) مکتب روابط انسانی(همان)
نهضت رفتار گرایان یا اصول رفتار انسانی در آمریکا تحت رهبری «التون مایو» شروع شد. نهضت روابط انسانی با بررسی های وسیع در کارخانه «هارثون» وابسته به شرکت«وسترن الکتریک» در اواخر دهه 1930- 1920 تا اوایل دهه 1940 در شیکاگو پدید آمد. این آزمایش ها به منظور تعیین ارتباط شرایط فیزیکی کار با مقدار تولید آغاز شد و نتایج زیر را در پی داشت:
1- تاثیر هنجار های اجتماعی و انگیزه های روانی بر تولید، بیشتر از مشوقهای اقتصادی است.
2- کارگران برای رویاروی با تصمیمات یک جانبه مدیر از سازمان غیر رسمی بهره می گیرند.
3- تخصص به تنهایی کارآیی را افزایش نمی دهد.
4- افراد، انسانهای فعال هستند و همچون ماشین بیجان عمل نمی کنند.
5- ارتباط بین اعضا و گروه ها بسیار مهم است و رهبران غیر رسمی از توانایی خوبی برخوردارند.
6- موثرترین روش رهبری بر پایه مشارکت و رعایت انصاف و توجه به زیر دستان استوار است.

ج) نظریه های نوین مدیریت(همان)
1- مدیریت نظام گرا
مدیریت نظام گرا در بر دارنده کاربرد سیستمی در اداره نظام های بزرگ و کوچک است که با استفاده از کار های انجام شده، در ازای کار های داده شده ماموریت کل سازمان را بر حسب مدل سیستمی داده، پردازش و بازده از دیدگاه بهبود بخشیدن به عملیاتشان تحلیل می کند.
2- مدیریت اقتضایی
کاربرد نگرش اقتضایی نیازمند آن است که مدیران بتوانند موقعیتهای گوناگون را به درستی تشخیص داده وضعیت کنونی سازمان را با آن هماهنگ کنند، بعبارت دیگر هر آنچه مدیر در عمل انجام دهد به مجموعه شرایط موجود وابسته است.
3- نظریه نقش های مدیری
این نظریه مینتز برگ است که با مطالعه منظم فعالیتهای پنج مدیر اجرایی به این نتیجه رسید که برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی، و کنترل جزء وظایف مدیر نیست، بلکه مدیر به فعالیت های دیگری می پردازد که عبارتند از:
3-1- نقش های متقابل شخصی: مانند رئیس تشریفات و رابط
3-2- نقش های اطلاعاتی: گیرنده، شنونده، سخنگو
3-3- نقش های تصمیم گیری: سوداگری، آشوب زدایی، تخصیص منابع، مذاکره

ضرورت و اهمیت مدیریت در اسلام
مدیریت یکی از ارکان زندگی اجتماعی است، زیرا در اجتماع، منافع و مقاصد افراد و سرنوشت اشخاص با یکدیگر ارتباط و اشتراک پیدا می کنند. ضرورت مدیریت در زندگی اجتماعی تا آنجاست که حتی بسیاری از حیوانات که بصورت اجتماعی زندگی می کنند بر اساس فرمان غریزه، مدیری را بر می گزینند. حال انسان ها که بصورت اجتماعی زندگی می کنند، به طریق اولی نیازمند سازماندهی، برنامه ریزی و سیستمی هستند که بتواند آنها را به اهدافشان رهنمود سازد. مدیریت و راه کارهای آن و تربیت مدیران لایق از اهم مبانی فکری دینی محسوب می شود. انسان نمی تواند به گونه ای ناموزن و همچون وصله ای ناهماهنگ در جهان هستی زندگی کند. او به همان اندازه که از نظام، تشکیلات و مدیریت فاصله گیرد با شکست و ناکامی روبرو خواهد شد و محکوم به فناست(اشرف سمنانی، 1364).

اهداف و مبانی اصلی در مدیریت اسلامی
از آنجایی که اهداف مدیریت در اسلام، جدا از اهداف حکومت های اسلامی که مدیریت ها جزئی از پیکره آن هستند، نیست، باید اهداف حکومت اسلامی اهداف اصلی یک مدیر در چهارچوب مدیریتش باشد، البته اهداف خرد و کلان هر سازمانی و اداره خاص آن سازمان است ولی باید در این راستای اهداف جامع نظام اسلامی باشد. در یک بررسی چهار هدف عمده بیش از همه موارد جلب توجه می کند که حکومت اسلامی و مدیریتهایی که بر مبنای این ارزش ها نشات می گیرند، در مسیر این اهداف گام بر می دارند:
1- آگاهی بخشیدن به انسانها
2- تربیت معنوی و احیای ارزش های اخلاقی
3- اقامه قسط و عدل بصورت حرکتی مردمی بر خاسته از متن جامعه
4- آزادی انسانها در حریم قانون و شریعت(نبوی، 1375).

وجه تمایز مدیریت اسلامی با سایر مکاتب مدیریتی
مدیریت اسلامی پیش از آنکه علم باشد، یک مکتب است، از این رو وظیفه مکتب، ارائه راه حلهایی است که با مفهوم عدالت‏خواهی سازگار باشد. اگر علم نیز خواهان خدمت ‏به مکتب یا تعالی انسانها باشد، باید با سیر مطالعاتی مکتبی که در یک سیر اکتشافی است ‏بدین نتیجه رسید که جهان‏بینی حاکم بر کاربرد این «علم ‏» در حیطه «تولید»، یک جهان بینی الهی و نشات گرفته از وحی است.لذا سیر مطالعاتی مکتبی پیرامون مدیریت اسلامی یک سیر اکتشافی است. و باید از «روبنا» به طرف «زیربنا» باشد که با روش مطالعه «علمی ‏» که یک سیر تکوینی و از «زیربنا» به «روبنا» است، متفاوت است(اختری، 1369).
وجه تمایز مدیریت اسلامی با اشکال دیگر مدیریت در این است که در جوامع سرمایه‏داری (بورژوازی) و یا سوسیالیستی، اداره امور مردم در دست عده‏ای از سردمداران حکومت است، در حالی که در نظامهای الهی بویژه اسلامی وجه تمایز در «اسلامی‏» بودن نظام مدیریتی و متکی و مبتنی بودن این نظام بر پایه اصول لا یتغیر «وحی‏» می‏باشد(همان).
این مکتب اکتشافی است نه تکوینی، بدین معنا که هر لحظه باید مطلب تازه‏ای از متن مکتب و از دریای زلال و عمیق معانی قرآن برداشت‏شود، لذا بدنبال نزول قرآن، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام تبیین کننده این مفاهیم بوده‏اند، پس هرگونه سیر تکوینی بر افکار الهی ممنوع است و مدیران باید تابع و حافظ ارزشهای تبیین شده توسط رهبران حکومت اسلامی باشند، حکومتی که سیاست و دیانت آن جدای از هم نیست و سیاست آن متکی و مبتنی بر فرامین الهی است(همان).
وجه تمایز دیگر مدیریت اسلامی این است که مدیریت اسلامی همانگونه که قبلاً متذکر شدیم مبتنی بر دو اصل تعالی و تولید است تعالی انسان و تولید کالا. این کالا زمانی ارزشمند است که در خدمت تعالی انسان باشد، ولی در مکاتب شرق و غرب اصول مدیریت مبتنی بر محور تولید است، نه افزایش مکارم اخلاقی و اعتقادات.پس نتیجه می‏گیریم که مدیریت اسلامی مبتنی بر حضور یک مکتب «الهی ‏» یا «اسلامی ‏» است و قبل از آنکه «سازمان‏» تشکیل داده شود، مکتب پایه‏گذاری می‏شود(همان).

نتیجه گیری:
در این مقاله مروری مشخص گردید که مبنا و پایه مدیریت دینی و اسلامی مبتنی بر آمیختگی معرفت و محبت است، به عبارتی مدیری لایق و تواناست که بتواند با رسوخ در قلب کارکنان خود آنها را به تلاش و کوشش پیگیر وادار نماید، زیرا محبت و ایجاد علاقه در انسان ها از ارکان حیات طبیعی جامعه انسانی است و می تواند به عنوان یکی از عوامل افزایش دهنده کیفی در سطح یک سازمان و اداره باشد. با ایجاد عشق و باورهای قلبی، انسان با تمام وجودش به کار دل می بندد و در راه رسیدن به اهداف تلاش می کند. درواقع باید اذعان داشت که روح حاکم بر سازمان و مجموعه قوانین، عشق و محبت و باورهای قلبی است که هدایتگر و ضامن اجرای قوانین است. مقاله با بررسی جایگاه علم مدیریت و نظریه ها و مکاتب کلاسیک، نئوکلاسیک، نوین و اسلامی گامی در تطبیق رویه ها و دیدگاه ها برداشت تا مشخص نماید که تئوری مدیریت بر مبنای ارزش های اسلامی مبتنی بر اهداف، مبانی و عناصری است که حول محور برنامه ریزی، سازماندهی، تصمیم گیری، هماهنگی، تفویض اخیار، کنترل و نظارت قرار می گیرد.
به طور قطع مدیرانی موفق هستند که علاوه بر ارکان فوق به مهارت ها و توانای هایی دست یابند که عوامل پیش برنده مدیریت هستند، نظم و دقت و از همه مهم تر محبت و عشق از اصلی ترین لوازم و عوامل در مناسبات انسانی و اسلامی هستند و باید گفت: تئوری های مدیریت اسلامی مبتنی بر مدیریتی حاکی ازمحدودیت ارزش ها و اعتقادات است که این اصل توجه مدیران و برنامه های سازمان را به سری انسان هایی متمرکز می کند که خود را در معرض معیار های ارزشی و الهی قرار داده و تحقق اهداف سازمان را با اهداف اعتقادی همچون ادای فریضه های دینی یکسان می دانند.

نعمت اله شیری: دانشجوی کارشناسی رشته ترویج و آموزش کشاورزی (دانشکده کشاورزی) دانشگاه رازی

سمیه مرادحاصلی: دانشجوی کارشناسی رشته ترویج و آموزش کشاورزی (دانشکده کشاورزی) دانشگاه رازی

منابع:
1- اختری، عباسعلی. (1369). مدیریت علمی از دیدگاه اسلام. تهران: مرکز چاپ سازمان تبلیغات.
2- اشرف سمنانی، غلامرضا. (1364). تحلیلی از مدیریت اسلامی. انتشارات بعثت. چاپ اول.
3- اقتداری، علی محمد. (1372). سازمان و مدیریت سیستم و رفتار سازمانی. تهران: مولوی، چاپ ششم.
4- پرهیزگار، کمال. (1357). تئوری هایی مدیریت. تهران: اشراقی. چاپ سوم.
5- رضائیان، علی. (1374). اصول مدیریت. تهران: انتشارات سمت. چاپ ششم. 6- نبوی، محمد حسن. (1357). مدیریت اسلامی. قم: دفتر تبلیغات اسلامی. چاپ دوم.

تبلیغات متنی