امروز جمعه 02 آذر 1403
بر اساس ماده 23 قانون حمایت حقوق مولفان، کلیه آثار ارائه شده در سایت با مجوز از صاحب امتیاز اثر می باشد. تمام کالاها و خدمات این سایت بدون احتساب مالیات می باشد.
مفهوم Rule Following که معادل مفهوم قاعده مندی یا تبعیت از قواعد بوده و در آثار بورد یو نیز ارجاع به آن به چشم می خورد مفهومی است بر گرفته از آثار لودویک ویتگنشتاین، فیلسوف اتریشی. توجه ویتگنشتاین به این مفهوم، که ارتباط میان توانایی درک و توانایی عملی را به وضوح بیان می دارد، به بوردیو اجازه می دهد تا از وضعیت دشوار (Dilemma) در انتخاب اراده گرایی و یا قانون گرایی اجتناب کند. در بحث تبعیت از قواعد لب سخن ویتگنشتاین، به عنوان یک فیلسوف مدرن این است که نحوه تبعیت ما از قواعد را نمیتوان صورتبندی منطقی کرد و توضیح داد. چرا که توجیه معرفتی هر صورتبندی متوقف بر صورتبندی دیگری است و... حد انتهایی بر این صورتبندیهای منطقی مترتب نیست. اینگونه در پی توجیه معرفتی بودن، مستلزم تسلسل است و افاده معرفت نمیکند. پس اتفاقی که در هنگام فهم و پیروی از قاعده میافتد عبارتست از گونهای مواجهه غیر نظری (non – theoretical confrontation) با قاعده. مواجههای که مبتنی بر هیچ تفسیری نیست و در یک "آن" اتفاق میافتد. برای تحقق چنین مواجههای بیش از آنکه چیزی گفته شود، باید رویه و کرداری در پیش گرفته شود و از آن رویه و کردار(practice) مدد گرفته شود.
معنای هر لفظ با قاعده حاکم بر کاربرد آن لفظ به دست می آید. این امر لُبِّ اندیشه ویتگنشتاین درباره پیروی از قاعده است. قاعده می بایست به گونه ای باشد که میان پیروی درست و نادرست از آن تفاوتی وجود داشته باشد. اگر لفظی بر هستنده ای خصوصی یا درونی دلالت کند نمی توانیم میان کاربرد درست و ظاهراً درست لفظ تمییز بنهیم. ازاینجا چنین بر می آید که اگر لفظی بر هستنده ای شخصی و درونی دلالت کند بی معناست. بدینسان ویتگنشتاین زبان خصوصی و شخصی را نفی می کند. باید خاطر نشان کرد که ویتگنشتاین نمی خواهد بگوید فردی در تنهایی نمی تواند با خود سخن بگوید بل می خواهد بگوید که سخنان چنین فردی که تنها به حالات و احساسات درونی خود ارجاع می دهد بدون کاربرد است و بنابراین بی معناست.
ویتگنشتاین میگوید، هر زبانی، در بستر و زمینه خاص معنای خاصی را میسازد و جهان خاصی را نمایان مکیند. یعنی انسانها در یک بستر و زمینه اجتماعی رشد میکنند، طبق قواعد خاص زمینهای که در آن رشد کرده، کنشگری میکنند و اعمال خاصی را انجام میدهند. شاید بتوان این تحلیل از نظریات ویتگنشتاین را معادل تعریف بوردیو از عادت واره قرار داد. از نظر او هم تحولات تاریخی و ذهنیای که فرد طی جامعه پذیری خود در محیط رشدش میآموزد، بر نحوه کنش و عمل او در میدانها تاثیر گذار است. در واقع مفهوم قاعدهمندی را میتوان این طور تفسیر کرد که تحت تاثیر عادتواره ما نه تنها سعی در شناخت داریم بلکه طبق آن عادتواره دست به کردار و عمل نیز میزنیم. یعنی وقتی تصمیم میگیریم عملی را انجام دهیم پیرو آن قاعده عمل میکنیم و دست به کنش میزنیم. بوردیو معتقد است یک کنش بر اساس منطق عملی شکل میگیرد یعنی رفتار یک کنشگر در یک موقعیت مشخص نه بر اساس جایگاه او در آن موقعیت است و نه بر اساس یک تفکر عقلانی صرف، بلکه بر اساس یک منطق عملی و تجربه زیسته او اتفاق میافتد.
بنابراین مسئله بوردیو نیز همانند ویتگنشتاین، کشف چیستی این قواعد و شیوه بازنمایی آنها است. وی نیز همانند ویتگنشتاین ابتدا به ما می گوید که قواعد چه چیزهایی نیستند و چگونه بازنمایی نمی شوند. یک رویکرد حذفی که به نظر می رسد فضا را برای یک علت مثبت جهت فهم قواعد باز می کند: مفهوم تبعیت از قواعد (rule following) در واقع به معنای تبعیت از خلق و خوی عادتواره ای است که از طریق آن معرفت ما نسبت به محیط اطرافمان به گونه ای است که فقط آن را نمی شناسیم بلکه ضمن شناخت این معرفت, از آن استفاده هم می کنیم. به نظر می رسد که بوردیو برای رسیدن به مفهوم استراتژی مفهوم rule following از ویتگنشتاین را مد نظر داشته و مورد بررسی قرار داده است.
تاریخ: چهارشنبه , 20 دی 1402 (06:45)