امروز پنجشنبه 01 آذر 1403
بر اساس ماده 23 قانون حمایت حقوق مولفان، کلیه آثار ارائه شده در سایت با مجوز از صاحب امتیاز اثر می باشد. تمام کالاها و خدمات این سایت بدون احتساب مالیات می باشد.
از میان نهادهای موجود در هر جامعه، خانواده از نظر تعداد کوچکترین، ولی از نظر اثربخشی مهمترین نهاد اجتماعی است. رشد و تعالی، فرهنگپذیری، ثبات شخصیت و تعادل روانی انسان در درون خانواده شکل میگیرد. هیچ جامعهای نیست که ادعای سلامت کند اما از خانوادههای ناسالم تشکیل شده باشد.
برخورداری از آموزش صحیح در خانواده که نخستین پایگاه آموزشی به شمار میرود به فرد کمک میکند و به او این فرصت را میدهد که در اجتماع موفق و قابل احترام باشد خانواده مأمن آسایش و آرامش و آبراه کوچکی است که فرد را به اقیانوس جامعه پیوند میدهد. خانوادهها بر اساس نحوه هماهنگی در نحوه آموزش فرزندان به دو الگوی اصلی تقسیم میشوند:
الف: خانوادههای یک قطبی (هماهنگ): پدر و مادرانی که در آموزش فرزندان به گونهای یکپارچه و متحد عمل مینمایند و انتظاراتی تقریباً یکسان ومشخص از فرزندانشان دارند، فرزندان در یک مرکز مدیریت واحد قرار میگیرند و به روشنی میدانند که دیگران از آنها چه انتظاراتی دارند
ب: خانواههای دو قطبی (ناهماهنگ): پدر و مادر در سیاستهای آموزش خودشان هماهنگی و وحدت نظر نداشته و روحیهای بنام «تعارض» برای فرزندان بوجود می آید. «تعارض» یک اصطلاح روانشناسی و یک وضعیت بد روانی است. زمانی که دو مسئله در عرض هم قرار گیرند که از جهت شدت کیفیت و تقویت هر دو جاذبه و دافعهشان یکسان باشد و فرد ناچار باشد یکی را انتخاب کند. بسیار وضعیت دشواری را ایجاد میکند. چرا که امکان چشم پوشی از یک طرف بسیار دشوار مینماید. چنین مسئلهای در خانوادههای دو قطبی دیده میشود.
جهت رسیدن به یک روش یکپارجه و مشترک باید نکات کلیدی زیر را رعایت کنیم.
1. والدین برای کودکان خود سرمشق به شمار میروند و این سرمشقها تعیین میکند که کودکان به چه چیزهائی اهمیت میدهند.بررسیها نشان میدهند کودکان زمانی در مدرسه عملکرد خوبی دارند که والدین آنها ملاکهای تحصیلی واقعبینانهای را برایشان تعیین کرده باشند. احساس مسئولیت نسبت به قوانین اجتماع و مشارکت در فعالیتهای مناسب اجتماعی الگوی مؤثری جهت یادگیری احساس مسئولیت در کودکان است. لازم است به والدین یادآوری شود که تنوع فعالیتها در زمینههای اجتماعی، آموزشی و تفریحی برای کودکان مفید است و کار مدرسه نباید لزوماً جایگزین این فعالیتها شود در این رابطه والدین میبایست برنامه منظمی را برای خانواده طراحی کنند.
2. بیشترین بهره را کودکان از رابطهای می برند که از لحاظ کلامی غنی و از نظر عاطفی حمایتگرانه باشد. معمولاً هر چه کودکان بزرگتر میشوند مدت زمانی که با والدین گفت و گو میکنند کاهش مییابد. برنامههای روزمره مانند صرف شام همراه با آرامش میتواند فرصت مناسبی برای گفت وگو اعضاء خانواده باشد. وابستگی عاطفی پایدار و منسجم میان والدین و فرزندان که با ابراز محبت جلوه میکند به مناسبات کودک با محیط خارج استحکام بیشتری میبخشد و باعث ایجاد نگرشهای مثبت در مدرسه و در امر یادگیری میشود.والدین بهتر است شنوندگان خوبی باشند و گفت و گوی ناچیز روزمره را به مکالمهای غنی میان افراد خانواده مبدل سازند. خانوادههای پر مشغله ممکن است عادت گفت و گو را از دست بدهند. میتوان از والدین خواست که هر روز حداقل دقایقی را به گفت و گوی خصوصی با فرزند خود اختصاص دهند و بدون حضور دیگر اعضاء خانواده به دقت به حرفهای فرزند خود گوش کنند. باید به آنها نشان داد که این لحظات ارزشمند و گرانبها است.
3. الگوهای معین زندگی خانوادگی در توانائی یادگیری کودک در مدرسه مؤثر است.برنامه آموزشی خانه از جمله روابط، رفتارها و الگوهای خانواده بیش از وضعیت اقتصادی خانوادگی زمینهساز موفقیت تحصیلی دانشآموز است. خانوادههائی که محیطی تشویقآمیز و حمایت گرایانه همراه با کنترل منطقی را در پیش میگیرند ناسازگاریهای دوران متفاوت رشد فرزند خود را به نحو قابل ملاحظهای کاهش میدهند. دیدارهای خانوادگی از کتابخانهها، موزهها، باغوحشها، مکانهای تاریخی، فعالیتهای فرهنگی، مطالعه گروهی در خانه، نظارت بر تماشای تلویزیون و تحلیل مشترک برنامههای آن، نظارت بر گروه همبازیها و همسالان فرزند و شرکت در بازیها و گروههای دوستانه از جمله الگوهای مثبت زندگی خانوادگی است که توانائی یادگیری در مدرسه را به حداکثر میرساند.
4. کودکان زمانی در مدرسه در وضعیت بهتری قرار میگیرند که والدین مرزی قابل پیشبینی برای زندگی آنها تعیین کنند. والدین باید در عین حالی که فرزندان خود را به داشتن استقلال تشویق میکنند بر نحوه استفاده مثبت فرزندان خود از این آزادیها نیز نظارت داشته باشند. کودکان این والدین با جدول زمانبندی شده تکالیف، فهرست لوازمی که در اختیارشان است، وقت مطالعه، وقت بازی و... مواجه هستند. همه اینها تحت یک برنامه مشخص است. بنابراین فرزندان به این روش خو میگیرند. وقتی خانواده این موارد را جزئی از ارزشهای خود تعیین میکند فرزندان از همان ابتدا متوجه میشوند که این ارزشها از اهمیت زیادی برخوردارند.
5. ارتباط دو سویه بین معلمان و والدین به نفع کودکان است.دانشآموزان وقتی نتایج بهتری به دست میآورند که والدین و آموزگاران انتظارهای یکدیگر را درک کنند و در زمینه عادتهای درس خواندن کودک، نگرش او نسبت به مدرسه، تعامل با دوستان و پیشرفت تحصیلی او، پیوسته با یکدیگر در تماس باشند. نشستهای کاری والدین، دانشآموزان و معلمان در این رابطه اثرگذار است.
6. دانشآموزان هنگامی بهتر میآموزند که در معرض تکالیف و ارزشیابیهای مستمر باشند، به آنها نمره داده شود و ضعفهای آنها مشخص گردد.تکالیف درسی در صورتی که معلمان از آنها به صورت تخصصی استفاده نمایند اثر زیادی در امر یادگیری دارد. این تکالیف در تسلط دانشآموز بر واقعیت مفاهیم درسی، بر تفکر نقادانه و شکلگیری نگرشها و عادتهای مؤثر او نقش دارد به نحوی که دانشآموز کم توان میتواند با این تکالیف نقاط ضعف خود را جبران کند و دانشآموز توانمند مهارت خود را افزایش میدهد.
چند راهکار عملی
1- در بیرون منزل از تابلوها برای ارتباط درسی کمک گرفته و در مورد آنها با فرزندان صحبت کنید.
2- بعد از تماشای برنامه تلویزیون، از او بخواهید که نظرش را در مورد برنامه تلویزیون به شما بگوید.
3- از او بخواهید تا نظرش را در مورد آگهی تبلیغاتی با شما در میان بگذارد.
4- به حرف هایی که می زنند، خوب گوش دهید.
5- زمانی که در حال صحبت کردن با شما هستند به صورتشان نگاه کرده و با آنها ارتباط چشمی برقرار کنید.
6- مطلع باشید که آنها روز خود را چگونه سپری کرده اند، در مدرسه چه اتفاقاتی برایشان افتاده و با دوستانشان به کجا رفته اند.
7- در وقایع مهم زندگی با آنها شریک باشید.(امتحان و...)
8- با آنها بازی کنید.
9- درباره موضوعات مورد علاقه آنها صحبت کنید.
10- دوستانشان را بشناسید و سعی در برقراری ارتباط خانوادگی نمایید.
11- برای رفتارهایشان توضیح موجه بخواهید.در صورت منطقی بودن از آنها بپذیرید.
12- در رعایت انضباط و آموزش آنها کاملاً ثابت قدم باشید.
13- اجازه دهید که خودشان در تصمیم گیری های مهم زندگی شان نقش داشته باشند.
14- به آنها بگویید که برایتان مهم هستند.
15- زمانی که از عهده انجام کاری بر آمدند، از آنها تشکر و قدردانی کنید.
16- به آنها بیاموزید پیشرفت تحصیلی متوقف بر شانس و اقبال نیست بلکه برنامه ریزی، شکیبایی و پشتکار می خواهد.
17- لیستی از نیازها وعلایق فرزندان تهیه و برای ارضاء آنها برنامه ریزی کنید
تاریخ: پنجشنبه , 14 دی 1402 (06:05)