امروز جمعه 02 آذر 1403
بر اساس ماده 23 قانون حمایت حقوق مولفان، کلیه آثار ارائه شده در سایت با مجوز از صاحب امتیاز اثر می باشد. تمام کالاها و خدمات این سایت بدون احتساب مالیات می باشد.
تعداد زیادی از زنان ایرانی وقتی مشغول کارهای روزمره شان هستند، همین طور که می شویند و پاک می کنند و می پزند، افسرده تر هم می شوند اما این را خیلی هایشان نمی دانند. بسیاری از زنان نمی دانند که روزمرگی، بار مسئولیت سنگین و فشارهای اجتماعی و اقتصادی آن ها را ناخودآگاه افسرده کرده است. آن چنان که به گفته مسئولان وزارت بهداشت شیوع اختلالات روان پزشکی در زنان کشور 11 درصد بیشتر از مردان است و شیوع افسردگی نیز در میان آنان بیشتر است. درباره دلایل این پدیده کارشناسان و صاحب نظران دیدگاه های متفاوتی دارند که در این گزارش نظرهای چند کارشناس ذکر شده است. اگر یکی از اعضای خانواده یا همسرتان مبتلا به افسردگی است، حتما او را تشویق به خواندن این گزارش کنید.
دکتر علیرضا شریفی یزدی جامعه شناس خانواده در این باره به خراسان می گوید: آن چه مسلم است این که میزان بروز بیماری های روانی به لحاظ آماری و تعدد اختلال در زنان بیشتر از آقایان است. یعنی خانم ها در عین افسردگی به اضطراب، خشم، عصبانیت و بی خوابی هم دچار هستند و از چند اختلال به صورت هم زمان رنج می برند. درباره افسردگی باید ذکر کرد که این اختلال جزو اختلالات طیفی است. یعنی بخش وسیعی از زنان ایرانی دچار افسردگی خفیف و بخشی مبتلا به افسردگی مزمن هستند. همین نکته در واقع تفاوت بین بیماری و اختلال را می رساند. در اختلال زندگی فرد تحت تاثیر قرار می گیرد اما وی می تواند وظایف متعارف و روزمره را انجام دهد. اما زندگی کسی که دچار افسردگی شدید شده است، کاملا مختل می شود. در واقع افسردگی به نحوی بر او چیره می شود که عملا امکان انجام وظایف روزانه اش را ندارد.
نباید فراموش کرد که افسردگی دلایل متعدد دارد و به دلایل مختلفی بیشتر در زنان بروز پیدا می کند. زنان دوره های افسردگی بیولوژیک را می گذرانند زیرا در دوران بارداری یا پس از زایمان به دلیل تغییرات شدید هورمونی، دچار طیف افسردگی از ضعیف تا شدید می شوند. هم چنین برخی خانم ها زمینه ژنتیک ابتلا به افسردگی را دارند. به جز این ها عوامل فرهنگی و اجتماعی نقش چشم گیری در این پدیده دارد و اهمیت این موارد در آن است که قابل تغییر می باشد. اما زمینه ژنتیک و یا تغییرات هورمونی قابل تغییر نیست.
عضو پژوهشگاه تعلیم و تربیت ادامه می دهد: چرایی بالا بودن افسردگی در زنان به این دلیل است که عوامل تاثیرگذار در بروز افسردگی در زنان بیشتر است. از طرف دیگر هنوز در بسیاری از خانواده ها، زن جایگاهی ندارد و حتی نسبت به پسر بزرگ تر، در مدیریت و امور خانواده نقش کم رنگ تری دارد. روزمرگی، بار مسئولیت زیاد، تحمل رفتارهای همسر، فرزندان و اطرافیان، سنگ صبور بودن برای دیگران بدون این که کسی پای حرف های او بنشیند، همگی باعث می شود زمینه های بروز افسردگی در زنان فراهم شود. در طبقه متوسط شهرنشین که اکنون بیشتر دختران و زنان این طبقه تحصیل کرده هستند نیز موانع اجتماعی و فرهنگی موجود در بازار کار، تبعیض های فراوان و برخورد نامناسب با نیروی کار، نبود زمینه لازم برای به کارگیری مهارت های آنان در جامعه، باعث سرخوردگی، ناامیدی، دلسردی و یاس آن ها می شود و در نهایت به افسردگی می انجامد. به گفته امان ا... قرایی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه در گفت وگو با ایسنا، دسته ای دیگر از زنان این طبقه هم که باید دوشادوش مرد برای تامین مایحتاج زندگی تلاش کنند و فشار اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، روحی و روانی شوهر و فرزندان را در جامعه تحمل کنند، دچار افسردگی خفیف یا شدید می شوند. چون زن حساس تر و عاطفی تر است، بیشتر در معرض افسردگی قرار دارد. دسته ای دیگر از زنان هم که متعلق به طبقه مرفه هستند خواسته ها، نیازها و توقع هایی دارند که گاه برآورده نمی شود و رویاهایی دارند که نرسیدن به آن ها باعث افسردگی در آنان می شود. نمی توان از گروه دختران مجرد که با افزایش سن و کم شدن شانس ازدواج دچار افسردگی هستند نیز گذشت. آسیب شناسی و روان شناسی این طیف بحث بسیار گسترده ای را می طلبد. کارشناسان و پژوهشگران اجتماعی، افزایش افسردگی در میان زنان ایرانی را یکی از دلایل خودکشی آنان اعلام می کنند. به نوشته خبرآنلاین بررسی های استانی نشان می دهد که استان ایلام بالاترین آمار خودکشی و استان سمنان پایین ترین آمار خودکشی موفق را دارد.خبرگزاری ایلنا به نقل از احمد جلیلی رئیس انجمن روان پزشکان ایران آورده است که درصد ابتلای زنان به اختلالات روانی در جامعه ما 2 برابر مردان است و علاوه بر مسائل بیولوژیک و شرایط محیطی نابسامانی های اجتماعی و قانونی در این مسئله بسیار موثر است. هنگامی که به طور مثال تلفات در تصادفات جاده ای سالانه به اندازه جمعیت یک شهر کوچک است، طبیعی است که تعداد بیماران روانی هم بیشتر شود چرا که افراد، وابستگان و خانواده خود را از دست می دهند. بنابراین وضعیت بهداشت روانی با مشکلات اقتصادی و اجتماعی نیز ارتباط تنگاتنگ دارد که ظاهرا به چشم نمی آید.در همین حال افسردگی در میان زنان خانه دار نیز از مباحث قدیمی است که بارها کارشناسان نسبت به آن هشدار داده اند. ازجمله دکتر انور صمدی راد جامعه شناس که عواملی نظیر نبود تامین اجتماعی فراگیر، احساس تنهایی، ترک خانه توسط فرزندان، کار بدون دستمزد، فقر اقتصادی، قدرناشناسی نسبت به تلاش زنان خانه دار، خشونت، نداشتن مشارکت اجتماعی، کمبود مراکز تفریحی، بالا بودن هزینه ها برای تفریح و پر کردن اوقات فراغت را از مهم ترین دلایل افسردگی در میان زنان خانه دار ذکر می کند. به نوشته آفتاب طبق پژوهش ها زنان خانه دار در مقابل خشونت آسیب پذیرتر هستند و این خشونت آن ها را برای ابتلا به افسردگی مستعد می کند.هم چنین به گفته دکتر سیدهادی معتمدنژاد روان پزشک تعداد زیادی از زنان در کشور دارای 2 شغل یا 2 جایگاه اند و علاوه بر این که مادر هستند، شاغل می باشند و این خود سبب ایجاد آسیب های روحی و جسمی می شود و این امر بر فرزندان آن ها نیز تاثیر می گذارد. وی در گفت وگو با ایسنا آورده است که؛ از سویی بسیاری از مشاغل بیمه دارند اما زنان خانه دار بیمه نیستند و از پشتوانه مالی بهره ای ندارند و تا زمان توسعه کشور و حل مشکلات نمی توان به رفع افسردگی در آنان امیدوار بود. اغلب زنان افسرده انرژی کافی برای مطالعه، آموزش، یادگیری و حتی ورزش ندارند که این امر منجر به افت عملکرد آن ها می شود.
افسردگی از مهم ترین پیامدهای بیکاری به خصوص در بین جوانان است؛ خطری است که همواره سلامت جمعیت 2 میلیونی جوانان بیکار کشور را تهدید میکند.بیکاری به احتمال زیاد فقر،اعتیاد، افسردگی، بیماریهای روانی، از هم گسیختگی خانواده و... را هم در پی دارد. پرویز مظاهری، دبیر انجمن روان پزشکان ایران در گفت و گو با فارس میگوید: در اختلالات روان پزشکی عوامل زیستی، روانی و اجتماعی مؤثر است که از بین عوامل اجتماعی بیکاری از مهم ترین عواملی است که میتواند اختلالات روانی به خصوص افسردگی را در بین افراد بیکار شایع کند. وی میافزاید: شغل یک عامل تثبیت روانی افراد است و کسی که شغل داشته باشد، درآمد، موقعیت اجتماعی و مقبولیت جامعه و خانواده را دارد. مظاهری اضافه میکند: نداشتن شغل برای جوانان در برخی موارد موجب سرزنش آنها توسط والدین به خصوص پدر میشود. این موضوع نیز تنش بین روابط جوانان و پدران را بیشتر میکند. در خانوادهای هم که مشکلات اقتصادی وجود دارد این موضوع بیشتر دیده میشود.
تاریخ: چهارشنبه , 13 دی 1402 (05:48)