امروز جمعه 02 آذر 1403
بر اساس ماده 23 قانون حمایت حقوق مولفان، کلیه آثار ارائه شده در سایت با مجوز از صاحب امتیاز اثر می باشد. تمام کالاها و خدمات این سایت بدون احتساب مالیات می باشد.
برنامه ریزی برای دوره آموزش قبل از دبستان کودکان استثنایی، گستره وسیعی را از بدو تولد تا سن ورود به مدرسه و حتی سالهای اولیه مدرسه که دوران گذر از خانه به مدرسه است در بر می گیرد، هر چند این دوران از بدو تولد تا دو و چهار سالگی از حساسیت و اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا مراقبت از رشد و تکامل اولیه کودک که لحظه شروع آن از تولد آغاز می گردد و امروزه مورد توجه همه جوامع قرار گرفته است. اهمیت دادن به خردسالانگویی اهمیت دادن به پایه و اساس یک جامعه است و در واقع نگاه برنامه ریزان به خردسالان گویای این است که چه نظری نسبت به جامعه فردا دارند. توجه به تغذیه، بهداشت، مراقبت از سلامتی کودکان، ایمن ساختن کودکان نسبت به آسیب ها و خطرات و بیماریها، در واقع تأمین نیازهای اصلی کودک برای رشد است اما باید این نکته را در نظر داشت که تأمین این نیازها به تنهایی کافی نیست زیرا فقط جسم کودک نیست که بزرگ می شود بلکه کودک علاوه بر رشد فیزیکی؛ تکامل نیز پیدا می کند، رشد افزایش قد و وزن است اما تکامل فرآیند بروز تغییرات در کودک است. همه کودکان در رشد از یک الگو، مدل و تربیت عمومی پیروی می کنند اما کیفیت رشد و تکامل هر کودک با کودک دیگر متفاوت است، چون زمینه های محیطی و فرهنگی کودکان با یکدیگر تفاوت دارد. بنابراین علاوه بر تأمین نیازهای اصلی هر کودک که همان تغذیه، بهداشت و سلامتی است که بیشتر به رشد جسمانی کودک کمک می کند، باید به رشد از ابعاد دیگر توجه کرد، یعنی توجه به رشد شناختی، عاطفی، اجتماعی، زبانی و همچنین نسبت به تأمین سایر نیازهای کودک مانند نیاز به یادگیری، نیاز به عواطف، نیاز به امنیت، نیاز به تقلید و... نیز اقدام نمود تا کودک بتواند به تکامل ذهنی، روانی و اجتماعی دست یابد. امروزه ثابت شده است که رشد و تحول جسمانی، ذهنی، عاطفی، اجتماعی، زبانی و... با یادگیری مرتبط هستند و یادگیری نیز از لحظه تولد آغاز می گردد. متخصصین علوم تربیتی بر اهمیت دو سال اول زندگی تأکید بیشتری می نمایند زیرا در طی این دو سال ساختارهای بسیار مهمی در کودک متحول می شوند که بر توانایی یادگیری او اثر می گذارند و اگر مغز کودک خوب رشد کند توانایی یادگیری او افزایش پیدا می کند.
دانشمندان کشف کرده اند که تکامل واقعی مغز بعد از تولد شروع می شود و در سالهای اولیه زندگی، زمانی که تجربیات به مغز شکل می دهند پایه های یادگیری نیز گذارده می شود.
وقتی چرخ یادگیری شروع به چرخش کرد، اگر محیط پاسخگو و مساعد ولی بدون اجبار باشد، زمینه های تحریک کننده و جالب محیطی می توانند کودک خردسال را در مسیر اکتشاف و توانایی پیوند دادن اطلاعاتی که دریافت کرده است قرار دهند. کسب این تجربیات توسط کودک باعث عکس العمل او نسبت به دنیای خارج می شود. این تجارب حسی بر مغز کودک اثر گذاشته و مغزی فعال به وجود میآورد. مجموعه تجربیات کسب شده توسط کودک می تواند موجب ایجاد مغزی قوی شود و به این ترتیب فرآیند یادگیری صورت پذیرفته و در نهایت باعث رشد و تکامل کودک در وجوه مختلف حسی، عاطفی، اجتماعی، زبانی و... گردد. به عنوان مثال کوشش کودک برای در دست گرفتن شیئی به سادگی به مغز او کمک می کند که همآهنگ کردن چشم و دست را به خوبی یاد بگیرد. کودکان در سالهای اولیه زندگی مهارتهای بنیادی را به دست میآورند، مانند راه رفتن و هماهنگ کردن حرکات، حرف زدن و مهارتهای پیچیده زبان، مهارتهای، اصلی فکر کردن توانایی ارتباط افکار با زبان و عملکردها، مهارت تسلط به خود و اعتماد به نفس- پرورش حس کنجکاوی و...
بنابراین باید به دنبال راهکارهایی بود که بتوان برنامه هایی را که از ابعاد مختلف به کودک می پردازد به صورت ادغام یافته و هماهنگ تدارک دید که به همه ابعاد رشد کودک توجه داشته باشد.
تدوین این برنامه ها خصوصاً نقطه شروع مناسبی را برای کارکردن والدین با کودکانی که دارای مشکل هستند ایجاد می نماید. زیرا بیشترین امکانات را والدین برای هدایت انرژی کودک در مسیر نیازهای فردی او در اختیار دارند و با تأکید بر تکامل همه جانبه و جامع کودک می توانند دارای بیشترین تأثیر در رفع اشکالات یادگیری باشند و دخالت در سنین پایینتر موقعیتی برای والدین است که با درک نقش خود برای تکامل توانایی کودکشان به او کمک کنند و در اینجاست که اهمیت نقش والدین در رشد و تکامل کودک روشن می گردد و ضرورت آموزش آنان مطرح می شود.
والدین باید از مراحل مختلف رشد و تکامل کودک آگاه و پاسخ مناسب برای هر یک از مراحل را آماده داشته باشند. اگر والدین بتوانند اعمال کودک خود را به درستی درک کرده و به آن پاسخ بدهند، کودک با اطمینان مراحل رشد و تکامل را طی خواهد کرد.
نکته بسیار قابل تأمل در مورد مراقبت از رشد و تکامل اولیه کودکان این است که همه کودکان با سلامت کامل متولد نمی گردند. بعضی از کودکان قبل یا بعد از تولددچار آسیبدیدگیهای خاصی می گردند که ممکن است این آسیب دیدگی در کسب بعضی از مهارتهای بنیادی توسط کودک اختلال ایجاد نماید و برای این دسته از کودکان علاوه بر تأمین نیازهای مراحل مختلف رشد، تأمین نیازهای ویژه دیگری را نیز ایجاب نماید. به عنوان مثال کودکان مبتلا به آسیب دیدگیهای شنوایی از جمله این کودکان هستند.
در مقایسه با یک کودک مبتلا به آسیب دیدگی شنوایی، یک کودک عادی از زمانی که متولد می گردد توسط یک محیط پر از زبان بیانی احاطه می گردد و بتدریج از طریق شنیدن و در طی مراحل مختلف رشد زبان را به طور طبیعی فرا می گیرد، اما کودک ناشنوا از همان اوایل کودکی فرصتهای طلایی یادگیری زبان به طور طبیعی و تدریجی را از دست می دهد و از یادگیری زبان به عنوان مهمترین ابزار ارتباطی بین انسانها محروم میماند، و باید توجه داشت که جبران این ضایعه بزرگ در سالهای آتی زندگی هرگز به طور کامل امکانپذیر نیست.
عدم یادگیری زبان عواقب و پیامدهای متعدد و عمیقی را برای کودک در بردارد و فقدان توانایی در استفاده از حس شنوایی می تواند اثراتی پایدار در سازمان شناختی کودک از خود به جای نهد و همین امر باعث تفاوت یافتگی عمیق کودکان مبتلا به آسیب های شنیداری و کودکان عادی گردد و بطور قطع همه این مسائل و مشکلات پیامدهای روانی، عاطفی، اجتماعی، شخصیتی و... خاصی را برای افراد مبتلا به آسیب دیدگیهای شنوایی دربردارد. برای پیشگیری از بروز مشکلات آتی در زندگی کودکان مبتلا به آسیب شنوایی، تدوین برنامهای مناسب که به تأمین همه نیازهای این دسته از کودکان توجه داشته باشد ضروری می نماید. خصوصاً تدوین برنامهای که محور اصلی آن نیز تأکید بر یادگیری زبان با استفاده از روش طبیعی توسط این کودکان در طی مراحل مختلف رشد باشد. برای اجرای موفق چنین برنامهای، آموزش آن به والدین نیز باید در اولویت برنامهریزیهای آموزشی قرار داده شود.
سازمان آموزش و پرورش استثنایی، اخیراً و در یک اقدام مهم با تلاشهای وافر کلیه دستاندرکاران برنامه ریزی و آموزش کودکان مبتلا به آسیب شنوایی توانسته است به این مهم نائل آید. در اولین گام برنامهای کامل، ادغام یافته و هماهنگ با توجه به همه ابعاد رشد کودک که با رویکرد یادگیری زبان به روش طبیعی تدوین شده است. این برنامه به منظور آموزش به والدین کودکان ناشنوا و در قالب دو جلد کتاب آموزش والدین (1) و (2) و همچنین هشت جلد کتاب کار کودک در پایه آمادگی تألیف شده است.
برنامه کتاب آموزش والدین (1) ویژه کودکان ناشنوای از بدو تولد تا دو سال است. در این کتاب به منظور آشنایی هر چه بیشتر والدین با مراحل مختلف رشد و تحول و نیازهای کودک در هر مرحله، رشد از ابعاد مختلف خصوصاً از بعد شناختی، زبانی و جسمانی مورد بررسی قرار گرفته است. برای پاسخگویی به این نیازها در مباحث فعالیتهای خانگی مربوط به هر مرحله از رشد راهکارهای کاربردی به منظور کسب مهارت توسط والدین برای زندگی با کودک ناشنوا ارائه شده است.
والدین با به کارگیری این راهکارها ضمن فراهم آوردن محیطی مساعد، پاسخگو، پرارتباط، و پرهیجان و پرتحرک علاوه بر تحریک و تقویت کلیه حواس کودک موجب کسب تجربه های حسی فراوان برای کودک می گردند ضمن آنکه در همه فعالیتها، تأکید اصلی بر زبانآموزی به کودک به شیوه طبیعی گفتگوی مستمر و مداوم با اوست و انجام این فعالیتها باعث کسب تجربیات، تکامل مغز کودک و افزایش یادگیری توسط اوست.
مادر می تواند از طریق کارهای روزمره منزل مانند نظافت، شستشو، آشپزی و... که فعالیتهای تکراری هستند برای آشنا کردن کودک با وسایل مختلف و ایجاد حس محیط و تکرار طبیعی زبان بهره گیرد و رویدادهای مختلف منزل می توانند تبدیل به فعالیتهای اکتشافی و لحظاتی برای بازی و کشف چیزهای جدید توأم با یادگیری زبان به طور طبیعی شوند. لوازم یادگیری در همه جا وجود دارد و نیازی به اسباب بازیهای پیچیده نیست، حتی عمل جستجو و کشف خود کودک از وجود خود هم مهمترین مبنای یادگیری است.
برای یادگیری زبان توسط کودک فعالیتها و بازیهای بسیار دیگری نیز برای تعامل با او در برنامه پیش بینی شده است و در حین انجام این فعالیتها و بازیها باید به طور مداوم با کودک صحبت شود زیرا او نه فقط با دیدن، بلکه با گوشدادن، لمس کردن، احساس نمودن، چشیدن و حتی بوییدن یاد می گیرد و یک کودک ناشنوا برای یادگیری زبان باید از همه حواسش کمک بگیرد و از آنجا که فهم کلمات مقدم بر گفتار است، برای آنکه او گفتارخوان خوبی تربیت شود باید شانس دیدن زبان را داشته باشد، همانطور که یک کودک ناشنوا شانس شنیدن زبان را دارد و مهارتهای زیادی بدین منظور باید توسط والدین او به کار گرفته شود. به طور کلی نقش والدین این است که فرآیند یادگیری را که کودک طی می کند درک کرده و همراه با آن عمل کنند و نه بر خلاف آن و این مهم با به کارگیری راهکارهای کتاب آموزش والدین برای آنان مقدور می گردد.
در کتاب آموزش والدین (2)، شیوه آموزش برنامه ها و راهکارها به والدین جنبه عملی و عینی به خود می گیرد و مانند کتاب قبل صرفاً به شکل تئوری نیست. به منظور اجرای محتوای این کتاب به مطلوبترین شکل ممکن مراکز آموزش پیشدبستان ناشنوایان به عنوان مرکز شادی پذیرای حضور مادر به همراه کودک دو تا چهار سال می گردد. فضای این مراکز به گونهای شادمانه و سرشار از نشاط طراحی می گردد و مملو از اسباببازیها و وسایل مورد علاقه کودکان است. هدف اصلی در این مراکز مهارت آموزی به والدین برای برقراری تعامل با کودک تحت نظارت مستقیم مربی است. به عبارت دیگر مادر نحوه صحیح زندگی با کودک را در این محیط عملاً تجربه می نماید. کودک نیز به علت علاقه و وابستگی شدید به والدین خود در این دوره توانایی بیشتری برای یادگیری و پذیرفتن دانستههای جدید از خود نشان می دهد. او بتدریج و توأم با یادگیری مهارتهای دیگر یاد می گیرد که حرکات لبهای مادر و مربی دارای ارزش نگاه کردن است و می آموزد که معانی کلمات و سمبل ها را با حرکات لبهای آنان ارتباط دهد و بدین ترتیب زمینههای فراگیری زبان به روش طبیعی برای او بیش از پیش فراهم می گردد. هدف اصلی از تدوین محتوای این کتاب، ضمن توجه به پرورش حواس مختلف کودک، توانایی درک و فهم زبان توسط او از طریق گفتارخوانی است و این شناخت قبل از شروع به گفتار برای کودک ناشنوا لازم و ضروری است و درست همانند کودک عادی که قبل از به کار بردن زبان در بدو امر، معانی کلمات و عبارات را خوب میفهمد و بسیاری از چیزهایی را که میشنود در عمل به کار می گیرد؛ قبل از آنکه بتواند آنها را در بیان خود به کار گیرد.
در طی مراحل مختلف رشد بتدریج قابلیت های کودک افزایش پیدا می کند و او قادر خواهد شد آن چه را که میشنود علاوه بر عمل در بیان خود نیز به کار گیرد و در این مرحله کودکان ناشنوای 4 تا 6 ساله آمادهاند تا به طور مستقل و بدون همراهی مادر در پایه های آمادگی مراکز ناشنوایان حضور یابند و بتدریج علاوه بر کسب مهارتهای لازم، بر گفتار و زبان نیز تسلط یابند. با تدوین هشت جلد کتاب کار کودک برای پایه آمادگی ناشنوایان، قصد آن است که با همکاری و هماهنگی والدین و مربی در منزل و مرکز پیشدبستانی با انجام بازیها و فعالیتهای مختلف، کودک همه حواس خود را در جهت یادگیری زبان به کار گیرد و تلاش شود گفتار کودک نیز همانند کودکان عادی همسال خود از ریتم، سرعت، اوج صوتی و روانی مناسب برخوردار بوده و برای همگان قابل درک باشد.
امروزه آموزش موفقیت آمیز کودکان در طی سالهای مدرسه بستگی زیاد به پایهای دارد که در سالهای قبل از مدرسه گذارده شده است و اجرای برنامه آموزش والدین و استفاده از برنامه های آموزشی غنی در خانواده و مرکز پیشدبستانی ناشنوایان می تواند نتایج شگفتی را برای کودک، خانواده و اجتماع در پی داشته باشد. کودکان ناشنوا در دامن خانواده برای رشد بدنی و فکری و کسب تواناییهای اجتماعی برای بقا و رشد و نمو در سالهای آتی خود نیازمند پشتیبانی و مراقبت توسط والدین آموزش دیده هستند و آموزش زبان به روش طبیعی در مرکز پیشدبستانی و در منزل می تواند منجر به معجزهای شود و کودک ناشنوا را از بنبست ناتوانی در سخنگویی نجات داده و توانایی برقراری ارتباط کلامی با سایرین را به راحتی به وی ارزانی دارد.
تاریخ: سه شنبه , 12 دی 1402 (17:55)