گیرتز بیان می کند دین عبارت از 1- نظامی از نماد ها 2- سبب استقرای و خلق و خوی ها و انگیزهای قدرتمند و فراگیر و پایدار در انسان ها می شود و برای این هدف 3- از طریق شکل دادن به مفاهیم عام درباره هستی عمل می کند و 4- باعث احاطه این مفاهیم با هاله ای از واقعیت بودگی می شود «یعنی این مفاهیم را در هاله ای از واقعیت بودگی فرو می برد» به نحوی که 5- خلق و خوی و انگیزه های مذبور به صورت تنها واقعیت های ممکن در می آید.