امروز پنجشنبه 28 فروردین 1404
بر اساس ماده 23 قانون حمایت حقوق مولفان، کلیه آثار ارائه شده در سایت با مجوز از صاحب امتیاز اثر می باشد. تمام کالاها و خدمات این سایت بدون احتساب مالیات می باشد.
نقش پدر در رشد فرزندان
خانواده نخستین محیط اجتماعی است که کودک را تحت سرپرستی و مراقبت خود قرار می دهد. این محیط بیش از محیط های دیگر در رشد و تکامل فرد تأثیر دارد و کودک را بیش از این که از اوضاع اجتماعی خارج از خانه متأثر شود، تحت تأثیر قرار می دهد. در این محیط کودک آرزوها و نیازهای خود را برآورده می سازد و از طریق رفتارها و روابط با والدین به راه و رسم زندگی آشنا می شود و درس مهر و قهر، محبت و خشونت، سازگاری و ناسازگاری، تعاون و تنازع، وظیفه شناسی و فرار از مسئولیت را فرا می گیرد (قائمی،1364).
رفتار و عملکرد اجتماعی، عاطفی و عقلانی کودک و بطور کلی چگونگی شکل گیری شخصیت او تحت عوامل بیشماری قرار دارد که هر یک به نحوی خاص نقش خود را در این زمینه ایفا می کند لکن در این میان خانواده و خصوصاً پدر و مادر با تمام ویژگیها و عملکرد خاص خود بالاترین سهم را در این مهم عهده دارند زیرا طرح اساسی و زیر بنای شخصیت کودک در اولین سالهای زندگی و در میان اعضاء خانواده شکل می گیرد و پدر و مادر دانسته یا ندانسته به عنوان طراح و بنیانگذار شخصیت کودک، چگونه زیستن و چگونه بودن او را در سالهای پر فراز و نشیب آینده از همان آغاز زندگی تعیین می کنند. (احمدی، 1373). پدر و مادر نخستین آموزگاران فرزندان خویش می باشند هم آنانند که در آموزشکده خانواده، انسانهای شایسته و والامقام یا مفسدان جامعه خراب کن را تعلیم و تربیت می کنند، آرزوی داشتن مدینه فاضله زمانی تحقق می یابد که خانواده به رسالت عظیم خویش در زمینه اهداف پرورش آگاهی یافته و بدان عمل کند. (مومنی، 1371). علاوه بر مادران، پدران نیز نقش مهمی در رشد اجتماعی- عاطفی، شناختی، زبانی و حرکتی کودکان دارند. تحقیقات نشان داده است اگر پدران از همان اوان زندگی کودکان، حتی قبل از اینکه متولد شوند، نقش فعالی داشته باشند، به رشد آنها کمک میکنند. غالب کودکان به پدرانشان به همان اندازه دلبستگی نشان می دهند که به مادرشان دارند. مشاهداتی که در وضعیت استاندارد از پدران شده است نشان می دهد که آنان به هنگام شیر دادن به کودک یا بغل کردن او به اندازه همسرشان، محبت، حساسیت و مهارت نشان می دهند.
کودک نیازمند آن است که زندگی اش را با آگاهی در پیش گیرد و چگونگی موضع گیری در مورد زندگی و اشیاء پیرامون را با علم کسب کند. در این راه پدر می تواند نقش زیر بنایی و ریشه ای داشته باشد. پدر می تواند علاوه بر پدر بودن یک معلم فداکار نیز باشد. کودک آنچه را که نمی داند از پدر می پرسد و قصد کودک این است که پدر همه چیز را می داند و از آنچه که در جهان می گذرد اطلاع دارد. پدر برای کودک درس ادب و انظباط، فداکاری و گذشت و علم و اخلاق را باید عملاً در برداشته باشد تا کودک با همانند سازی و پرسش به رشد از طریق پدر برسد. پدر با همکاری و رفت و آمد در مدرسه باید تلاش کند که هر چه بهتر و بهتر زمینه را مناسب تربیت فرزندش کند و با همکاری و همیاری با مسئولین رشد فرزندش را برای یادگیری و آگاهی تسریع کند و کمی و کاستی را با مشورت و همفکری از پیش پا بردارد. پدر باید انتظارات و توقعات خود را بر اساس ظرفیت و توانایی کودکش بنا گذارد و خود حوصله آن را داشته باشد که کمبود ها را به طریق منطقی و عقلانی رفع کند و اشکالاتی که در امور مختلف احتمال دارد در راه تربیت به وجود آید را به صورتی معقول رفع کند. (نجاتی، 1371).
پژوهشها نشان میدهد که تاثیر پدر بر فرزند ماندگار است و کودکان براستی به پدر نیاز دارند، اما به یاد داشته باشید وجود هر پدری مفید نیست. زندگی کودکان تحت تاثیر پدرانی که از نظر عاطفی حضور دارند، برای فرزندان خود ارزش قائل میشوند و در ناراحتیها و نگرانیها میتوانند فرزندانشان را آرام کنند بسیار بهتر میشود اما در عوض پدرانی که خشونت میورزند، عیبجو هستند، فرزند خود را تحقیر میکنند یا از نظر عاطفی سرد هستند میتوانند بشدت به فرزند خود آسیب برسانند.
مدتهاست که روانشناسان بر این باورند که دخالت و نقش پدر در بزرگ کردن فرزند بسیار مهم است شواهد روزافزون علمی حاکی از آن است که پدرهای علاقهمند بویژه آنهایی که از نظر عاطفی در دسترس هستند، در خوشبختی فرزندانشان نقش منحصر به فردی را ایفا میکنند. برای نمونه فرزندان در خانوادههایی که پدر غایب است در ارتباط با مدرسه و همسالان گرفتار مسائل و مخاطرات جدیتر هستند. پسرانی که پدر در زندگیشان حضور ندارد، در دریافتن تعادل بین قاطعیت مردانه و خویشتنداری دارای مشکل هستند و این در حالی است که کسب این مهارتها با بزرگ شدن پسرها و تلاش بیشتر آنها برای دوستیابی، موفقیت تحصیلی و اهداف شغلی روز به روز مهمتر میشود. همچنین دخترانی هم که پدرانشان در زندگی آنها حضور فعال و موثری دارند، به احتمال بیشتر در بزرگسالی روابط سالمی با همسر خود برقرار میکنند. اگر پدر به فرزند، خانواده و همسر خود بی توجه باشد، در اینصورت همانندسازی صحیحی از سوی پسر با پدر انجام نمی شود و پسران از نظر شخصیتی دچار مشکلات بسیاری می شوند. کارشناسان معتقدند پدرانی که بین عمل و گفتارشان تفاوت است. پدرانی که فرصت کافی برای ارتباط با فرزندان خود ندارند، الگوی مناسبی برای همانندسازی فرزندان نیستند. با این همه فرزندان در مسیر رشد از افراد بسیاری تاثیر می گیرند که در این میان نقش پدر بسیار پررنگ تر و با اهمیت تر است.
طبق بررسیها، کودکانی که کمترین نمرات و بدترین روابط اجتماعی را دارند پدرانشان سرد، قدرتطلب، ستیزهجو و مداخلهگر بودند. در یک تحقیق پژوهشگران متوجه شدند پدرانی که طی یک تمرین بازی ویدئویی فرزندانشان را مسخره و تحقیر میکردند و برای اشتباهاتشان آنها را سرزنش میکردند یا کنترل بازی را خود به دست میگرفتند و به کودکان نشان میدادند که بیکفایت هستند، فرزندانشان بیشتر از بقیه دچار مشکل بودند. این بچهها با دوستانشان رفتارهایی ستیزهجویانه داشتند، در مدرسه ناموفقتر از دیگران بودند و مسائلی داشتند که معمولا به بزهکاری و خشونت در آنان منتهی میشد. بیش از نیمی از مردان بزهکار با پدران خود ارتباط مناسبی نداشته اند، براین اساس بی توجهی پدران در تربیت فرزندان، از عوامل مهم بزهکاری کودکان در آینده است. کارشناسان نقش پدر را در تربیت کودکان در سن 3 تا 6سالگی، بویژه در پسران بسیار مهم می دانند.
محققان برای شناخت راههای مشخص و منحصربهفرد تأثیر پدران بر فرزندانشان به تحقیق در خصوص نقشهای متفاوتی پرداختهاند که پدران در رشد کودکان ایفا میکنند. حاصل این تحقیقات به صورت یافتههای زیر درآمده است:
رشد اجتماعی - عاطفی
- مشارکت اولیهی پدران در مراقبتهای آغازین از کودکان، منشأ امنیت عاطفی کودک است (وزارت بهداشت و خدمات انسانی، 2011).
- رفتار محبتآمیز پدران در قبال نوزادان، میزان قابل توجهی از عاطفهی عمیق را در فرزندان ایجاد میکند (روزنبرگ و ویلکوکس، 2006).
- هر چه میزان زمان رابطهی پدر و کودک بیشتر باشد به همان میزان اعتمادبهنفس، اطمینان، توانایی و مهارتهای اجتماعی کودک افزایش مییابد (آماتو، 1994).
رشد فکری
- بسیاری از مطالعات نشان داده است اگر پدران در پرورش نوزادان و بازی کردن با آنها نقش داشته باشند نهتنها فرزندانشان از ضریب هوشی بالاتری برخوردار میشوند بلکه تواناییهای زبانی و شناختی بهتری هم کسب میکنند (پروت، 2000، روزنبرگ و ویلکوکس، 2006). پدران بیشتر با کودک تماس جسمی دارند و مادران بیشتر با کودک حرف می زنند.
رشد زبانی
- پدران در مقایسه با مادران، بیشتر از جملات پرسشی استفاده میکنند و توضیح بیشتری میخواهند و همین به گسترش مکالمه دامن میزند (رو، کوکر و پان، 2004).
- کودکان دوسالهای که پدرانشان از واژگان متنوعتری استفاده میکنند یک سال بعد، از مهارتهای زبانی بیشتری برخوردار میشوند (پانسوفار و ورنون فیگانز، 2006).
رشد حرکتی
- پدرانی که تمایل بیشتری به سمت بازیهای تک به تک و بازیهای همراه با جاروجنجال دارند به رشد حرکتی کودکان کمک میکنند و به آنها فرصت میدهند تواناییهای جسمیشان را کشف کنند و یاد بگیرند که هیجانات خود را در حین فعالیت بدنی کنترل کنند (روزنبرگ و ویلکوکس، 2006).
تاریخ: یکشنبه , 10 دی 1402 (17:52)