امروز جمعه 02 آذر 1403
بر اساس ماده 23 قانون حمایت حقوق مولفان، کلیه آثار ارائه شده در سایت با مجوز از صاحب امتیاز اثر می باشد. تمام کالاها و خدمات این سایت بدون احتساب مالیات می باشد.
جو عاطفی خانواده و اُفت تحصیلی
فرض که دانش آموزی در مدرسه دروس خود را به خوبی فرا می گیرد و حتی در بعضی از درس ها مؤفق و ممتاز است، اما پس از مدتی نمرات او نزول پیدا می کند. در اینجا سؤال برای معلم و اولیاء پیش می آید که علت این اُفت تحصیلی چیست؟ و چه عواملی موجب شده تا عملکرد تحصیلی دانش آموز تنزل یابد؟
مشاهده اینگونه اُفت و خیزها بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان، علل و عواملی گوناگونی دارد که از بین این عوامل جو عاطفی خانواده و دیگری افسردگی را مورد بررسی قرار می دهیم. مسأله پیشرفت و اُفت تحصیلی فرزندان یک امر مجرد نیست که بتوان آن را جدا از مسائل دیگر مورد بحث قرار داد. به نظر می رسد خواندن و به طور کلی یادگیری مستلزم وجود شرایط اولیه و ثانویه است. شرایط اولیه یعنی استعدادهای نفسانی، مثل هوش و حافظه یا سلامت بدن از قبیل(شنوایی، بینایی و گویائی و...) و شرایط ثانویه مانند محیط مناسب، آرامش روانی، وسایل ضروری که همه اینها به هرحال به والدین ارتباط دارد و این شرایط چیزهایی نیست که بگوییم خاص درس خواندن یا مدرسه رفتن است و لذا موضوع و چگونگی درس خواندن یک کودک و نوجوان، به تمام مسائل زندگی او مربوط می شود. میان ناراحتیهای خانوادگی و عقب ماندگی درسی کودک ارتباط بسیار نزدیکی وجود دارد. اوضاعی مانند طلاق، میخوارگی و اختلافات شدید خانوادگی ممکن است آن چنان موجب ناراحتی کودکان شوند که نتوانند در امر تحصیل تمرکز حواس پیدا کنند و درسهای ادراک نشده به صورت باری سنگین در آیند. با توجه به اینکه خانواده آشیانه فرزند است و فرزند خود را به خانواده وابسته می داند، و بدان دلگرم می شود، اگر کانون خانواده استوار و گرم و با صفا باشد فرزندان احساس آسایش و امنیت نموده و در چنین شرایطی بهتر رشد می یابند و قوا و استعدادهای درونی خویش را شکوفا ساخته و به ثمر می رسانند، عدم امنیت و آسایش در خانواده و استرسهای درون خانواده فرزندان را نیز مضطرب و پریشان و بیمناک می سازد. هم چنین لازم است به مسئله امنیت روانی و ثبات عاطفی نوجوانان و دانش آموزان توجه زیادی نشان داد. چرا که رشد شخصیت سالم و متعادل و شکوفایی استعدادهای کودکان، نوجوانان و جوانان در سایه سلامت جسمانی و امنیت روانی و ثبات عاطفی آنان امکان پذیر است. عدم ثبات عاطفی، دوگانگی احساس و تعارضات روانی، از موانع بسیار مهم در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بشمار می رود. تعارض و بی ثباتی عاطفی، موجب اُفت رشد خلاقیت ذهنی می شود. عوامل گوناگونی همانند فشارهای اقتصادی اجتماعی، محرومیت های عاطفی و تعارضات روانی، مانع اصلی ظهور توانائیها و استعدادهای بالقوه دانش آموزان و شکوفائی اندیشه های خلاق آنان است. مبانی نظری و یافته های تحقیقاتی بیانگر آنند که یکی از عوامل تأثیرگذار بر اُفت تحصیلی را می توان عوامل خانوادگی نام برد. عوامل خانوادگی مانند: وضعیت اجتماعی اقتصادی و فرهنگی خانواده، جو عاطفی خانواده، حمایت روانی والدین، مشارکت آنها در امور تحصیلی فرزندانشان.
خانواده نخستین محیط اجتماعی است که کودک را تحت سرپرستی و مراقبت خود قرار می دهد. این محیط بیش از محیط های دیگر در رشد و تکامل فرد تأثیر دارد و کودک را بیش از این که از اوضاع اجتماعی خارج از خانه متأثر شود، تحت تأثیر قرار می دهد. محیط خانوادگی بیش از بهره ی هوشی کودکان در مؤفقیت تحصیلی آنها مؤثر است. شاید بتوان گفت مهمترین عامل مؤثر در شکل گیری نگرش دانش آموز نسبت به تحصیل، خانواده است. اینکه والدین با دانش آموز و درس و تحصیل او چگونه برخورد کنند و در الگوهای تربیتی خود برای چه نوع رفتارهایی ارزش قائل شوند، یکی از اجزای اساسی در شکل گیری نگرش دانش آموز نسبت به تحصیل است. نگرش خانواده نسبت به مدرسه و آینده زندگی در نگرش دانش آموز نسبت به درس و تحصیل تأثیر بسزایی دارد. پدران و مادرانی که درس را کاری بیهوده و اتلاف وقت تلقی می کنند ممکن است در فرزندانشان نیز همین قسم داوری پدید آید و در نتیجه برای آموختن و پیشرفتهای درسی هیچ گونه کوششی به کار نبرند. متأسفانه ریشه و اساس بسیاری از اُفت تحصیلی ها و بی انگیزگی های دانش آموزان به تحصیل، در درون خانواده ها است. بسیاری از دانش آموزان از انگیزه های لازم و کافی برای درس خواندن و یادگیری برخوردار نیستند و در رأس همه دلایلی که آنان را نسبت به تحصیل، درس و کتاب بی انگیزه کرده است نگرش ها و باورهای غلطی است که بعضاً در محیط خانواده فرا گرفته اند. برخی رفتارهای غلط و نا آگاهی های والدین، مهمترین و اصلی ترین عامل انگیزه در پیشرفت تحصیلی را در درون فرزندان از بین برده است. هنگامی که خانواده ها از نقش نظارتی خود در فعالیت های آموزشی و تربیتی فرزندان غافل می شوند، وقتی در درون خانه نگرش ها و باورهای غلطی درباره تحصیل و علم آموزی در ذهن فرزندان شکل می گیرد، وقتی حمایت خانواده ها از فرزندان در دوره های مختلف کمرنگ و یا از بین رفته است، وقتی محیط های خانوادگی بعضاً به محیط های سرد و بی روح مبدل گشته اند و گاهی والدین از وضعیت تحصیلی فرزندان خود بی خبرند و ارتباط والدین و فرزندان به دلایل متعددی هم چون اشتغال تمام وقت والدین در بیرون از خانه، به حداقل ممکن رسیده است دیگر چه انتظاری می توان داشت که چرخ مؤفقیت تحصیلی فرزندان بدرستی و در جهت مثبت پیش رود. مؤفقیت تحصیلی در گرو علل و عوامل متعددی است که نبود و یا نقصان هر کدام از این عوامل موجبات اُفت تحصیلی را فراهم می سازد. هوش و استعداد تحصیلی یادگیرنده، عوامل محیطی (نظیر دیدگاه های حاکم بر جامعه در خصوص تحصیل، امکانات، وضعیت اقتصادی و حتی وضعیت فرهنگی محیط اجتماعی و...) و عوامل خانوادگی از مهمترین عوامل تأثیر گذار بر روند اُفت تحصیلی دانش آموزان برشمرده می شوند. همانطور که گفته شد خانواده نقش بسیار مهمی در روند تحصیلی دانش آموزان ایفا می کند. مهمترین نقش والدین ایجاد محیطی آرام و مساعد برای مطالعه و انجام تکالیف درسی است(بیابانگرد،1387).
سالوا دور مینوچین، که به عنوان یک خانواده درمانگر مطرح در دهه اخیر شناخته شده است، وقتی از ساخت خانواده سخن می گوید بر شیوه های وارده یا میان کنشهای اعضای خانواده تأکید می کند. به گفته وی، وقتی از جو عاطفی صحبت می کنیم منظورمان چیزی جز کیفیت همین میان کنش های انسانی نیست. بنابراین شیوه های برخورد والدین با فرزندان، تعیین کننده جو عاطفی خانواده است (مینوچین، ترجمه ثنایی،1373).
تولّد، رشد و پرورش کودک از خانواده شروع می شود و در واقع خانواده از نخستین نظام های نهادی و عمومی و جهانی است که برای رفع نیازمندیهای حیاتی و عاطفی انسان و بقای جامعه ضرورت تام دارد و این نظام نهادی می تواند دارای جو عاطفی مختلف از جمله: دموکراسی، آزادی مطلق افراد و دیکتاتوری باشد که هر کدام از الگوهای موجود می تواند بطریقی در شکوفایی استعدادها یا مانع شدن در شکوفایی استعدادها نقش بسزایی داشته باشد.
جو عاطفی دموکراسی خانواده، خانواده دموکرات به خانواده اطلاق میشود که در آن هر یک از اعضای خانواده در اجرای امور زندگی دارای حقوق و امتیازات نسبتاً یکسان و شناخته شدهای هستند. والدین دموکرات و قاطع، هم برای رفتار خود مختارانه و هم برای رفتار منضبط اعتبار قائلند. آنان روابط کلامی را تشویق میکنند و وقتی که از اقتدار خود به عنوان والدین استفاده میکنند و فرزند را از چیزی منع میکنند یا از او انتظار دارند، برایش دلیل میآورند. چنین تلاشهایی برای ثابت کردن حقّانیت و اقتدار والدین اهمّیّت خاص دارد، زیرا نوجوان به بلوغ شناختی و اجتماعی نزدیک میشود و چیزی نمیگذرد که باید برای زندگی خودش قبول مسئولیت کند.
طبق گزارش سیموند[1]، کودکانی که در خانواده های دموکراتیک پرورش می یابند، اغلب از نظر نمرات درسی در مقایسه با کودکان خانواده های دیگر پیشرفت تحصیلی بالاتری را دارند.
دانش آموزانی که در دبیرستان ادامه به تحصیل می دهند ترجیحاً از خانواده هایی هستند که والدینشان تمایل به لذت بردند از بازاندیشی بیشتر دارند، دموکراتیک تر و حمایت کننده ترند و روابط تعارض آمیز کمتری با فرزندانشان دارند.
جو عاطفی آزادی مطلق خانواده، منظور از آزادی این است که هر کس بتواند هر کاری را که میل دارد انجام دهد و دیگری حق دخالت در کار او را نداشته باشد. معمولاً هر فردی میخواهد به دلخواه خود عمل کند، تمایلات افراد حاکم بر آنهاست(فرجاد،1377). والدین سهلگیر، فرزندان خود را کنترل نمیکنند و از آنان توقعی ندارند اما گرم و با محبت هستند. و در عین حال در امور خانه نظم و ترتیبی ندارند و در تنبیه فرزندان خود یا پاداش دادن به آنان چندان جدی نیستند. از فرزندان خود انتظار رفتار عاقلانه ندارند و به آنان استقلال و به خود متکی بودن را آموزش نمیدهند. والدینی که سهلگیر، بیاعتنا یا به حد افراط مساوات طلبند نمیتوانند آن طور که نوجوانان به آنها نیاز دارند، حامی باشند. ترک تحصیل کنندگان، در مقایسه با سایر دانش آموزان، به احتمال بیشتری والدینی دارند که خود را درگیر تحصیلات فرزندانشان نمی کنند (گارنیر و همکاران1997؛ملبی و کانگر،1996).
جو عاطفی دیکتاتوری خانواده، خانوادهای که تابع اصول دیکتاتوری است معمولاً رشد بچهها را محدود میسازد. در این خانواده یک نفر حاکم بر اعمال و رفتار دیگران است، این فرد غالباً پدر است. در بعضی موارد ممکن است مادر نقش یک دیکتاتور را در خانه اجرا کند. گاهی هم در اثر نفوذ دیکتاتوری، خواهران و برادران نسبت به کوچکترها با تحکم رفتار میکنند. در چنین خانوادهای فقط دیکتاتور تصمیم میگیرد، هدف تعیین میکند، راه نشان میدهد، همه باید مطابق دلخواه میل او رفتار کنند، او فقط حق اظهار نظر دارد و دستورات او باید بدون چون و چرا از طرف دیگران به معرض اجرا درآیند. برنامه کار خانه را افراد دیکتاتور تعیین میکنند و در کوچکترین عملی که دیگران انجام میدهند دخالت میکنند. تنها دیکتاتور از استقلال برخوردار است. ارزش کار دیگران به وسیله دیکتاتور تعیین میشود. او در کارهای خصوصی اعضاء دخالت میکند و کار و تحصیل، وقت گردش و استراحت و خواب افراد را تعیین میکند. او میتواند از دیگران انتقاد کند ولی آنچه خود او انجام میدهد بدون چون و چرا باید مورد تأیید دیگران واقع شود. مصالح خانواده و اعضای آن را او تشخیص میدهد و دیگران باید نظر او را در این مورد قبول کنند. در خانوادههای استبدادی، بر قدرت و احترام والدین بیش از اندازه تأکید میشود. در این نوع خانواده به فردیت اعضاء توجه نمیشود و معمولاً همه افراد بدون قید و شرط از خواستههای والدین یا بزرگتر خانواده پیروی میکنند. در این خانوادهها، کودکان از حقوق خاصی برخوردار نیستند و به آرزوها و خواستههای آنان چندان توجهی نمیشود (فرجاد،1377).
چنان چه والدین نتوانند محیطی آکنده از صفا و صمیمیت به وجود آورند، محیط خانواده به کانون تشنج، بگومگو، اختلافات ریشه دار و درگیری مکرر والدین تبدیل می گردد و بچه ها شدیداً احساس عدم امنیت کرده، سعی در فرار از خانه و خانواده خواهند داشت و به دنبال آن دانش آموز دچار اُفت تحصیلی خواهد شد. دانش آموزی که از شرایط خانوادگی مناسب و پشتیبانی و حمایت عاطفی والدین خود برخوردار نیست و نیازهای روحی و روانی اش تأمین نمی شود در پی ارضای احتیاجات خود دچار بی توجهی به تحصیل یا ترک آن می شود. پاسخ گفتن به نیازها از سوی والدین لازمه مؤفقیت هر دانش آموز است درحالی که برخی از والدین بدون آگاهی از وظیفه خود در قبال دانش آموز فقط از او انتظار مؤفقیت دارند.
تحقیقات زیادی نشان می دهند که وقتی درخواستهای والدین با گرمی و محبت همراه است، کودکان گرایش به همکاری دارند. و زمانی که کودکان مشتاقانه اطاعت می کنند، والدین آنها در آینده صمیمی و مهربان خواهند بود. در مقابل، والدینی که با خصومت انضباط برقرار می کنند، معمولاً فرزندانی دارند که امتناع و سرکشی می کنند. و چون بدرفتاری کودکان برای والدین استرس زاست، آنها استفاده از تنبیه را افزایش می دهند که این خود به سرکشی بیشتر کودکان منجر می شود (دوج، پتی، و بیتس،1994؛ پترسون، رید، و دیشیون،1992).
بیابانگرد، اسماعیل. روش های پیش گیری از اُفت تحصیلی، تهران: انتشارات انجمن اولیاء و مربیان، شماره 115 (1387).
فرجاد، محمدحسین. رو در رو با مشکلات و اختلافات روانی – رفتاری، انتشارات بدر (1377).
مینوچین، سالوادور. خانواده و خانواده درمانی، ترجمه باقر ثنایی. تهران: انتشارات امیرکبیر (1373).
تاریخ: یکشنبه , 10 دی 1402 (17:21)