تاریخچه مختصر بزه دیده شناسی
مفاهیم اولیه بزه دیده شناسی را شعرا، نویسندگان و داستان سرایان بنا نهاده اند.اولین برخورد نظام مند با قربانیان بزه در سال 1948 در کتاب هانس فون هنتیک تحت عنوان «بزهکار و قربانی او» پدیدار شد.
واژه بزه دیده شناسی را در سال 1949 یک روانپزشک امریکایی به نام «فرد ریک ورسام» وضع کرد و در کتاب خود با عنوان نمایش خشونت به کار برد.
در خلال سالیان نخست بزه دیده شناسی، متون قربانیان بزه در مقایسه با متون جرم شناسی رشد نسبتاً کمی داشت. اما طی دهه 80 نشر عظیمی از کتابها و مقالات ارزنده نشان از ظهور عصر بزه دیده شناسی داشت.
از طرفداران شدید بزه دیده شناسی عمومی جهان رابرت الیاس دانشمند سیاست پیشینه در دانشگاه سان فرانسیسکو است.در سالهای دهه 1970 مطالعات فردی قربانیان جرایم خاص تحت تأثیر مطالعات کلی بزه دیدگی قرار گرفت.
در طی 25 سال اخیر بزه شناسی دچار تغییر و تحول عمده ای گردید. بزه دیده شناسی اولیه جنبه نظری داشت که کم کم با تحقیقات افرادی نظیر آلن برگر، کورتیس، سیلورمن جنبه ی کاربردی پیدا کرد نشست های بزه دید شناسی آن را از یک نظام دانشگاهی به یک جنبش انسانی و از تحقیق علمی به عمل گرایی سیاسی تبدیل کرد، چنانکه در نخستین کنفرانس ملی قربانیان بزه (تورنتو، 1985) جنبش بزه دیده صفت توسعه یافته دهه نامیده شد (خراسانی؛1384)

آسیب سازی بزه دیده

در میان جدید ترین معارف جرم شناسی دیگر مسأله عمده مجرم نیست، بلکه بزه دیده است. یعنی کسی که شیوه زندگی و فعالیت های روزمره ی وی ممکن است او را در برابر جرم آسیب پذیر کند. کین برگ در کتاب مسائل بنیادی جرم شناسی اوضاع و احوال پیش از وقوع، بزه را به عنوان وضعیتی که در آن کنش های بزهکار و قربانی او به هم گره می خورد، مورد توجه قرار می دهد. و آن را به سه دسته عمده تقسیم می کند:
1- اوضاع مخصوص: شرایط شکل گیری بزه و قربانی
2- اوضاع غیر مخصوص: اوضاع و احوالی که در آن بزهکار در پی فرصتی برای شناسایی شکار خویش و ایجاد زمینه ارتکاب بزه بر اوست.
3- اوضاع واسطه (مختلط) که در رفتار استثمارگرانه رؤسای باند های تبهکار با زیر دستان خود تصویر می شود (کی نیا، 1380).
بنیامین مندلسون گونه های کنش های متقابل بین بزه دید و بزهکار را در سه مورد ترسیم می کند.
الف) بزه دیدگان کاملاً بی گناه مانند کودکان بزه دیده
ب) بزه دیدگاه سهیم در بروز بزه
ج) بزه دیده بزهکار: فردی که به دنبال کنشی بزهکارانه نسبت به دیگری، خود قربانی می شود
با توجه به این موارد در خصوص مشارکت بزه دیده در آسیب سازی نخست باید تسهیلاتی که خود بزه دیده آن را (آگاهانه و ناآگاهانه) برای وقوع بزه فراهم می اورد , دوم رفتارهایی که خطر یا مجال بزه دیدگی را فزونی می بخشد، سوم صدور علایمی از سوی بزه دیده و چهارم بی حفاظ بودن آماج بزه مورد توجه قرار گیرد (خراسانی؛1384).
خانواده و اهمیت آن خانواده را مهمترین نهادی دانسته اند که جامعه خود را تغذیه می کنند و در سلامت، شرافت و انحراف آن در سازگاری و نابهنجاری مؤثر است. محیط خانواده در تشکیل شخصیت انسان بسیار موثر است. خانواده در تهذیب اخلاق و جهت دادن افراد به سوی انسانیت و پرورش تکوین شخصیت آنان می تواند نقش فوق العاده ای ایفا کند
در ادیان مختلف به خصوص اسلام خانواده و تشکیل آن را برای حیات اجتماعی بسیار مهم می داند، چنانکه جوانان را به تشکیل خانواده و امر ازدواج تشویق می کند. (یا معش الشباب، علیکم با بالباه) (قائمی 1368، ص 36).
بسیاری از جامعه شناسان همانند اگوست کنت، چارلز هورتن کولی خانواده را اولین و ایده آل ترین مثال برای گروههای نخستین و مهمترین مرحله جامعه پذیری فرد می دانند.
از نظر پارسونز خانواده موسسه اجتماعی کردن نوجوانان به حد کمال است. آبراهام کاردینر معتقد است خانواده در تکامل شخصیت اساسی افراد بسیار موثر است (خراسانی؛1384)

زمینه ها و شرایط خانوادگی بزه دیدگی
کمبود و نارسایی در محبت، تبعیض در خانواده، کثرت فرزندان و یا تک فرزندی، بی بندو باری در روابط والدین، مهاجرت و محله مسکونی خانواده، ازدواج مجدد، زندگی با نامادری و ناپدری و... می توانند فرزندان را در گرایش به بزه و بزهکاری هدایت نمایند.(قائمی؛1366؛ص75)
خانواده ای که در آن بار عاطفی کافی که یکی از ویژگیهای بارز خانواده ایرانی است که با روابط عاطفی متفاوت است وجود نداشته باشد پدری که تا آخرین لحظات حیات خویش حامی و پشتیبان فرزند خود به شمار می رود حمایت وی اگر تا سنین معینی از عمر فرزند جنبه اقتصادی دارد اما جنبه عاطفی خود را تا آخر عمر از دست نمی دهد در سایر جوامع بیرون رفتن فرزند از خانواده شاید به عنوان تسلط خانوادگی والدین بر فرزند تلقی شود اما فرزند اگر چه خود دارای فرزندان بسیاری شده باشد باز نوعی همبستگی عاطفی خاصی با خانواده خود را دارد محبت و عطوفت،مهربانی و گذشت، بزرگواری و فداکاری از عمده ویژگیهایی است که خانواده ایرانی از آن برخوردار است که اگر این بار عاطفی به کودکان عرضه نشود خانواده ای نابسامان که موجبات نارسایی در زمینه های رشد جسمانی و روانی و عاطفی و به خصوص اجتماعی آنان را بوجود می آورد.(آقابخشی؛1378)
برخی از تحقیقات نشان داده اند افرادی که در کودکی از محبت محروم بودند بعد ها کارشان به واکنش های ضد اجتماعی کشیده شده است.افراط در محبت نیز ممکن است زمینه های پر توقعی، عصیان علیه پدر و مادر و عدم سازگاری با سایر افراد جامعه را برای فرزند در پی داشته باشد. طرد از طرف خانواده ممکن است کودکان را دچار آسیب و انحراف نماید.کودکی که مورد بی اعتنایی والدین یا مورد خشونت یا به دلیل نوع جنسیت و... مورد بی توجهی قرار می گیرد، نیز آسیب های جدی می بیند بی بندو باری در روابط گفتار و کردار والدین، طرز برخورد ها و رابطه آنها با یکدیگر، مراقبت ها درخواب و بستر، نوعی بازیها و وقت گذرانی ها، کنایات و اشارات و... همه برای جلوگیری و شکل گیری از انحراف فرزندان در محیط خانواده باید پدر و مادر در روابط خصوصی مراعات نمایند. همچنین محل خواب خود و فرزندان را جدا نمایند. (قائمی، 1366، ص 75)
لازم است تا در مورد استحمام کودکان و نوازش آنان نکاتی را رعایت کند و از پوشیدن لباسهای زننده، و شوخی ها و کنایات در حضور فرزندان خودداری نمایند.
مقوله سرکشی با برخی از مشکلات در خانواده ارتباط تنگاتنگی دارد فقدان آرامش و امنیت، فقدان ارتباطات مثبت در درون خانواده، کم توجهی به ضرورت حفظ وحدت خانواده و گرایش به جدایی از همسر، وجود بی تفاوتی در خانواده و به حال خود رها کردن فرزندان همگی از جمله عوامل پیش بینی کننده سرکشی جوانان هستند که در این زمینه توجه به اصلاح امور خانواده ضروری و قطعی است. همچنین تعارض با والدین و غرب زدگی و اعتیاد ممکن است در ساختار شخصیت و هویت جوانان باعث روابط غیر دوستانه با والدین و بزرگسالان شود. در کنار آن ارتباطات مثبت درون خانواده و عملکرد دینی و ملی خانواده و وابستگی به خانواده و خانواده قدرتمند و خانواده آسانگیر از عوامل مهمی است که پیش بینی کننده تفاهم جوانان با والدین و بزرگتر هاست (خراسانی؛ 1384)

خشونت خانوادگی و بزه دیدگی

برخلاف تصور عموم، کودکانی که در خانواده متشنج زندگی می کنند، بیشتر از کودکان طلاق، در معرض بزهکاری قرار دارند. فرزندان طلاق در مقایسه با فرزندان خانواده های متشنج وضعیت متعادل تر و روشنتری دارند زیرا به رغم همه مشکلات در سایه وجود یکی از والدین، مسیر اجتماعی شدن را طی می کنند.. امروزه تعداد خانواده هایی که به رغم ادامه زندگی مشترک به یخچالها و مقبره های عاطفی مبدل شده اند، بیشترازآمارطلاقهای رسمی است. آن چه از نظر متفکرین و اندیشمندان اجتماعی مغفول مانده است، وضعیت کودکانی است که دراین مقبره های به ظاهر آرام خانوادگی به فراموشی سپرده شده و از یاد رفته اند. وقتی کودکان شاهد ستیز و درگیری مابین والدین هستند و سیل حرفهای رکیک و نامطلوب را به سمت همدیگر روان می کنند، جدایی والدین به مصلحت کودکان نزدیکتر است. لذا کودکانی آسیب پذیرتر و در معرض بزهکاری قرار می گیرند که از حمایت کافی والدین برخوردار نباشند.
خشونت استفاده عمدی از قدرت فیزیکی یا تهدید یا تمایل بر روی خود یا دیگری یا بر یک گروه یا جامعه است که ممکن است آسیب همراه با احتمال ایجاد جراحت، مرگ،آسیب روحی، اختلال رشد یا محرومیت های گوناگون باشد. (همشهری، 19 دی،1383)
اگر محیط خانواده بستر ایجاد خشونت و پرخاشگری باشد، نقش قطعی در افزایش رفتار خشونت آمیز و بروز و ظهور آن ایفا می کند (اعزازی، 1376، ص 171)
تحقیق جدیدی در لوس آنجلس و کالگاری مشخص کرد افرادی که در کودکی مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند دو برابر دیگران در خطر ابتلا به مشکلات روانی از افسردگی تا هیجان زدگی هستند میزان تمایل آنها به استفاده از مواد مخدر دوبرابر بیشتر از دیگران است،اعتماد به نفس ندارند و در روابط صمیمانه با خود و دیگران متزلزل اند. (اعزازی،1376،ص 211).

راههای اصلاح و مهار پرخاشگری

در گذشته نقشهای متفاوتی برعهده خانواده بود که به مرور زمان این نقشها تعدیل شد و بسیاری از وظایف خانواده همچون آموزش و تعلیم و تربیت به عهده نهادهای اجتماعی گذاشته شد
که در این میان تنها نقشی که به عهده خانواده واگذاشته شده است، مسئله سیراب کردن فرزندان از عاطفه و مهرورزی و داد و ستد محبت بود. دلگرمی نسبت به محیط خانواده باعث می شود کودک در محیط اجتماعی ودر مقابل گروههای هنجارشکنی که برسر راه وی قرارمی گیرند، امتناع نشان دهد.اگر چه بسیاری از فرزندان در محیط خانواده شاهد ستیز و کشمکش مابین والدین خود هستند.
که روز به روز شاهد افزایش آمار طلاق و جدایی هستیم.که بخش زیادی از مشکلات کودکان در جامعه ایرانی به نوع نگاه مسئولانی بسته است که عهده دار ساماندهی به مشکلات کودکان هستند(همشهری،19 دی،1383)
آگاهی دادن به افراد، آگاهی به زشتی امر، رفع ناکامی، ایجاد محیط صمیمانه، ایجاد سرگرمی و اشتغال،دور داشتن از جنجالها و بها ندادن به لجبازی ها از جمله عوامل کاهش پرخاشگری است.

کثرت فرزندان وتربیت نامناسب
خانوادهای پر جمعیت غالبا از نظر اقتصادی در وضعی مناسب نیستند سطح زندگی پایین است و خانه از امنیت کافی برخوردار نیست.چنین خانواده هایی اغلب بی برنامه هستند و کمتر به فرزندانشان توجه می نمایند. کثرت فرزندان در یک خانه، شرایط و زمینه های آسیب های اجتماعی و انحراف را فراهم می سازد و آنان را از لحاظ روحی و روانی دچار پرخاشگری، گیجی و بد اخلاقی می کند و به آنان آسیب وارد می نماید. چه بسا بخاطر کمبود جاو مکان ناچارند در یک اتاق استراحت کنند همچنین در این خانواده ها رقابت و حسادت و ناسازگاری ببن فرزندان بسیار است.
تبعیض و تفاوتهای جنسیتی میان فرزندان آنان را به فساد می کشاند چرا که احساس حقارت خود سرمنشا بسیاری از نابسامانی هاست کودکانی که در محیط خانواده تبعیض می بیند در بعد اجتماعی نمی توانند افرادی عادی و بهنجار باشند جامعه ما جامعه ای است با سنتهای قدیمی که در آن معمولا فررزند پسر مطلوبتر است چرا که اعتقاد براین است فرزندان پسر باعث تداوم نسل،و بقاء اقتصاد خانواده اند. چنین نگرشی از طرف والدین زمینه های حقارت، تنفر و انزجار و.. را در فرزندان فراهم می آورد.
بررسیها نشان می دهد که پدر و مادر از همان لحظه تولد نسبت به کودک دختر یا پسر تفاوتهای رفتاری نشان می دهند و مشخصا تفاوتها از زمان در آغوش گرفتن نوزاد و نحوه شیر دادن نوزاد است. همچنین در تشویق و تنبیه و خرید اسباب بازی و آزادیهای فردی و اجتماعی و.. تبعیض وجود دارد.(اعزازی،1376،ص 195).

بی اعتقادی والدین و بزه

اعتقادات از جمله عواملی است که رعایت اصول آن باعث کاهش ناهنجاری و در نتیجه کاهش انحرافات می شود.آشنایی با مبانی دینی و پرورش ایمانی قوی و راسخ باعث ایجاد فضائلی از جمله: فداکاری، تقوا، خلوص، پاکدامنی، خدمت به خلق و... و دوری جستن از اندیشهای غیر انسانی از جمله ظلم،ستم و دروغ در انسانها می شود که پرورش مذهبی بزرگترین عامل بازدارنده از انحرافات است.
امروزه انسانها از لحاظ اعتقادی در سطح پایینی قرار دارند و مادی گرایی بر زندگی آنها سایه افکنده است و این امر باعث ازدیاد جرم است. (خراسانی؛ 1384)

رابطه سطح درآمد والدین و بزه دیدگی

امروزه والدین به علت مشغله های کاری زیاد و چندشغله بودن، دیگر از حال فرزندان غافل بوده و وقت کافی برای تامین نیازهای اساسی کودکان اختصاص نمی دهند.کودک قادر نیست مشکلات و مشغله های والدین را به طور کامل درک کند ودریافت درستی از این مشکلات ندارد و این غفلت را حمل بر بی توجهی و عدم محبت کرده و در تفکر کودکانه اش قادر به هضم این شرایط نیست. این افراد که زندگی مشترکشان را بر پایه مهرورزی بنا نهاده اند به علت ناکارآمدی سیستم اجتماعی در تامین معیشت و نیازهای اولیه خانواده خود قادر به ادامه این مهرورزی نیستند. (همشهری،19دی،1383)
همچنین مشکلات مالی در روابط والدین با نوجوانان تاثیر می گذارد در خانواده های که دچار کمبود مالی هستند حضور سر پرست خانواده در جمع خانوادگی کمتر می شود و تماس با افراد به حداقل می رسد. افراد خانواده در وضعیت خسته یکدیگر را ملاقات می کنندفشار و خستگی، حوصله افراد و تحمل عقاید یکدیگر را کم می کند ودرگیریهاومشاجرات رادامن می زند.
والدین فقیر نزد فرزندان اعتبار و حیثیت خود را از دست می دهند در نتیجه تسلط و نظارت آنان بر اعضای خانواده کاهش می یابد که این امر باعث ایجاد شرایط و زمینه انحراف است.فقرباعث بی نظمی اقتصادی در خانواده می شود که بدنبال آن فقر فرهنگی به وجود می آید.افسردگی،احساس حقارت و خرابکاری و انتقام جویی و سرخوردگی و.. از عوارض فقر فرهنگی است. در مقابل رفاه زدگی هم نیز نقش مهمی در ایجاد بزه و بزه دیدگی دارد والدین نسبت به فرزندان و یا فرزندان نسبت به پدر و مادر بی توجه هستند، تفنن و خوشگذرانی و ولگردی و... ازعوارض رفاه زدگی است. (خراسانی؛ 1384)

محل سکونت و تاثیر آن در بروز بزه و بزه دیدگی

ظاهر خانه مسکونی و محل قرار گیری آن در مناطق مختلف یک شهر تاثیر بسزائی در ایجاد بزه و بزه کاری دارد. محیط اجتماعی و فرهنگی خانواده از یک طرف و محل استقرار منزل در نقاط مختلف شهر نقش موثری در بروز یا کاهش انحرافات اجتماعی دارد.بعنوان نمونه هرچه محیط خانواده مناسب پرورش و تربیت باشد ولی محل خانه نامناسب باشد افراد انواع بزهکاری را دیده و تجربه می کنند.(کی نیا،1374،ص277)

محیط مسکونی

پدر و مادر با انتخاب محل سکونت خود اطرافیان اجتماعی خانواده خودراتعیین می کنند.اگر محیط خانواده مسکونی در منطقه ای باشد که بروز بزهکاری در آن فراوان است احتمال برخورد اعضای خانواده با این نمونه وجود دارد و همچنین در مناطق پرجمعیت و عاری از محیط بهداشتی و تفریحی احتمال وقوع جرایم بیشتر است.امام علی در رابطه با تاثیر محیط بر فرد می فرماید: شباهت مردم به محیط اجتماعی شان بیشتر از شباهت به صفات خانوادگی آنها می باشد. (خراسانی؛ 1384)

سطح تحصیلات والدین و بزه

میزان تحصیلات ازشاخص های مهم در محیط خانواده است که سطح تحصیلات والدین نقش اساسی در کاهش یا افزایش میزان بزه دارد وقتی فرزندان آموزشهای لازم را خوب فرا بگیرند هرچند در آن محیط قرار بگیرند از ارتکاب به آن پرهیز می نمایند.(قائمی،1364،ص 181)

رابطه اعتیاد و بزه دیدگی

اعتیاد به حالتی کفته می شود که فرد از نظر جسمی یا روانی خود را نیازمندبه انجام یا رفتاری یا مصرف ماده ای بداند. اعتیاد همه یا بعضی از افراد خانواده نیز ممکن است بطور مستقیم یا غیر مستقیم در رفتار بزهکاران اثر بگذارد.وهمچنین ارتباط مستقیم و غیر مستقیم اعضای خانواده با مواد اعتیاد آور زمینه اعتیاد آنان را آسان می کند.خانواده ای که در اعتیاد وجود دارد سرد و بی رونق است زن وفرزندان اگر چه در کنارهم زندگی می کنند ولی از هم احساس بیگانگی می کنند و سرنوشت بدی را به فرزندان القا می کنند.(قائمی،1366،ص 260)
تحقیقات نشان می دهد فرزندان خانواده های پدر معتاد با همسالان عادی خود سازگاری ندارند. ارتباط آنان با والدین توام با ارتباط متقابل نیست. آنان به طور معمول ترک تحصیل یا افت تحصیلی دارند. روابط خارجی و اجتماعی اعضای خانواده، بستگی زیادی به کنش های پدر درخانواده دارد. درخانوده های پدر معتاد، ناسازگاری اعضاء افزایش می یابد. روابط اجتماعی این گونه خانواده ها با مهر و عطوفت همراه نیست و خشونت بر رفتار های اجتماعی آنان حاکم است. (آقابخشی،1378).

بررسی تاثیر از هم پاشیدگی کانون خانواده و بزه دیدگی

از هم گسیختگی خانواده در رشد فرزندان و رفتار انان تاثیر دارد که ممکن است بر اثر مرگ پدر و مادر یا جدایی و طلاق صورت گیرد.وقتی کشمکش خانوادگی سبب جدایی پدر و مادر از یکدیگر می شود فرزند احساس اعتماد و وفاداری به خانواده را از دست می دهد تعارض درخانواده چه میان فرزندان و والدین و چه بین خود والدین باشد ازجمله عوامل جرم زاست.(کی نی،1374،ص 26)

رابطه سن افرادبا بزه و بزه دیدگی

سن در نوع جرایم به طور مستقیم و غیر مستقیم تاثیرفراوانی دارد.که در دوره کودکی چون از لحاظ جسمانی و روانی ضعیف است نیاز مراقبت بیشتر دارد و به همین دلیل کمتر مرتکب جرم می شود و در دوران نوجوانی (12-18)چون فرد با هیجانات و تحولات جسمی و روانی روبرو است زمینه بزه را برای افراد مهیا می کند و دوران جوانی (18-25)چون دوران بحران و تغییر عقاید مذهبی است و چه بسا اندیشه و عقاید جوانان با والدین متفاوت باشد و خود عامل ستیز در میان جوانان است.و دوره بزرگسالی چون با ضعف جسمی شروع می شود و به دلیل کمبود نیروی بدنی میزان جرایم کاهش می یابد.بطور کلی دوران نوجوانی و جوانی دوران جدایی عاطفی است آنان دوست دارند از محیط خانواده دور شوند تا با افراد مختلف و گروههای گوناگون و فرهنگ های متفاوت آشنا شوند و انس بگیرند که محیط نابسامان خانواده این روند را تشدید می کند تفاوت سن والدین با یکدیگر و فرزندان فاصله بین آنان را زیاد می کند و زمینه بروز انحراف را در آنان مساعد می کند و همچنین زمینه سازانواع بزهکاری را برای فرزندان و یا حتی والدین مهیا می سازد. (خراسانی؛ 1384)


نتیجه گیری
1- خانواده به عنوان مهمترین و بنیادی ترین نهاد اجتماعی در سلامت و شرافت و انحراف اعضای ان موثر است که دارای کارکردهای ذیل می باشد.تولید کالای اقتصادی و خدماتی، تعیین پایگاه اجتماعی برای فرزندان، آموزش فرزندان،آموزش مذهب به کودکان و نوجوانان، تولید نسل، حمایت، عطوفت و محبت و روابط اجتماعی خانواده.
2- رشد و توسعه فناوری و صنعت در جوامع فعلی شکل و کارکرد خانواده های را تغییر داده که این مسئله در جای خود قابل تامل است
3- برخی عوامل تاثیر گذار بر خانواده ها همانند طلاق، فوت، اعتیاد، اختلالات روانی،رسانه های گروهی یا جمعی، میزان تحصیلات والدین، شغل والدین، سطح درآمد، سن والدین و... توانسته تغییر و تحول را در نوع رفتاراعضا خانواده داشته باشد که میزان تاثیر هریک از این عوامل متفاوت است و علاوه بر اینکه عامل ایجاد بزه و بزهکاری در افراد می گردد شرایط و زمینه های آن را در سایر اعضا فراهم می آورد.
4- جدایی والدین یا طلاق همسر و غیبت طولانی یکی از والدین در خانواده آثار ناگواری را بر سایر افراد به خصوص فرزندان وارد می سازد لذا در سیستم خانواده نباید دنبال بازنده و برنده بود بلکه به دنبال نتیجه کلی از کار سیستم بود.
5- خانواده های که در زیر یک سقف یکدیگر را تحمل می کنند و یخچالهای عاطفی درست کرده اند چه بسا آثار مخرب تری بر فرزندان خود برجای می گذارند.
6- حیات خانواده بستگی به بالا بردن سطح تحمل این نهاد و تسهیلاتی که نظام اجتماعی برای نظام خانواده فراهم می سازد دارد.
7- اغلب کودکانی که والدین خود را از دست داده ا ند سراز جرم در آورده یا منحرف شده اند.
8- اعتیاد والدین باعث سستی پیوند عاطفی و ویرانی خانواده شده است
9- ازدواج مجدد والدین و زندگی کودک با ناپدری و نامادری زمینه های پرخاشگری و حسادت و تبعیض قائل شدن بین فرزندان را در خانواده فراهم می آورد
10-بیسوادی، محیط نا مناسب و فقر و رفاه هم باعث بروز بسیاری از انحرافات اجتماعی می باشد.
11- والدین در نوع ارتباط با فرزندان باید دقت لازم را بعمل آورند چه بسا منشا انحرافاتی در این ارتباطات می باشد.


پیشنهادات:
1- والدین به فرزندان خود احترام بگذارند با آنان صحبت کنندو به سخنان آنان گوش دهندو آنان را با محیط اطراف خود در تمام زمینه کاملا آشنا کنند.
2- والدین بر بسیاری از امور فرزندان خود مانند اخلاق و وضعیت تحصیلی و انضباط و دوستان رفت و آمد آنان و دخل و خرج و گذراندن اوقات فراغت وارتباط مستمر بین مدارس و خانواده نظارت داشته باشند.
3- مهمترین قدم در فرایند تعلیم و تربیت آشنا کردن والدین به اصول و روشهای بر قراری روابط انسان با فرزندان است.
4- در محیط خانواده نباید حرف از تبعیض بین اعضای خانواده باشد.
5- در انتخاب محیط زندگی دقت لازم بعمل آورده شود.
6- خانواده باید محل امنیت و آرامش برای فرزندان باشد نه باعث نفرت فرزندان از والدین.
7- برای پیشگیری از بزه و عدم گسترش آن باید سه اولویت در نظر گرفته شود یعنی در نظر گرفتن عموم مردم، توجه به افراد در معرض خطر و توجه بزه دیدگان را مد نطر داشت که هر کدام از آنها باید در سه محور توسعه نهادی،کاهش فرصتها و تغییر در ارزشها اجتماعی مورد توجه قرار گیرد که در اولویت اول در توسعه نهادی باید اتخاذ سیاستهای حمایت از خانواده و عمومی نمودن نظام مراقبت از خانواده را در نظر گرفت.در دومی اتخاذ استاندارهای مناسب در ساخت و ساز مناطق مسکونی و در قسمت تغییر در ارزشها باید به توسعه روشهای حل و فصل خشونت های خانواده گی از طریق رسانه های جمعی اقدام شوددر اولویت دوم تدابیری برای مادران جوان و ارتقا ی مهارتهای تربیتی والدین و در اولویت سوم باید به حمایت کودکان که با آنان بررفتاری نی شود و یا ایجاد مراکزی جهت نگهداری زنان بزه دیده انجام شود.
8- ایجاد و فراهم آوردن امکانات و تسهیلات لازم برای اینگونه خانواده ها از طرف دولت.


منابع:
- آقا بخشی، حبیب،اعتیاد و آسیب شناسی خانواده، تهران، انتشارات دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی،1378.
- اعزازی، شهلا،جامعه شناسی خانواده چاپ اول، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان،1376.
- اینترنت (آقابخشی،کارگاه آموزشی، خانواده بعنوان یک سیستم)کنگره 60، 26/11/1387.
- خراسانی،مجتبی، بررسی علل بزهکاری جوانان دراستان گلستان، پایان نامه ارشد،1384.
- روزنامه همشهری،شنبه19دی،1383.
- ساروخانی، باقر،، دایره المعارف علوم اجتماعی، تهران، چاپ اول، انتشارات کیهان،1370.
- قائمی، علی،آسیب ها و عوارض اجتماعی، چاپ اول – انتشارات امیری،1368.
- قائمی،علی،ترس و اضطراب در کودکان،چاپ اول،انتشارات انجمن و اولیا و مربیان،1364.
- قائمی،علی،کودک و خانواده نابسامان،چاپ اول،انتشارات انجمن و اولیا و مربیان،1366.
- کی نیا، مهدی، جرم شناسی، تهران، مجتمع علمی فرهنگی مجد،1374.