امروز پنجشنبه 18 اردیبهشت 1404
0

امروزه‌ بسیاری‌ از والدین‌ نگران‌ بددهانی‌ یا بدزبانی‌ فرزندانشان هستند و از خود می ‌پرسند که‌ آنها این‌ صحبت ها را چگونه‌ یاد گرفته ‌اند؟ چرا این‌ اتفاق‌ برای‌ فرزند ما افتاده؟ آیا خودمان‌ مقصر بوده‌ایم؟ جمعی‌ از والدین‌ می‌ گویند، ما که‌ این‌ حرف های‌ زشت‌ را بر زبان‌ نمی‌ آوریم، پس‌ چگونه‌ فرزندمان‌ چنین‌ حرف هایی‌ می‌ زند؟! در نهایت‌ نیز این‌ سؤال‌ برایشان‌ مطرح‌ است‌ که‌ چه‌ باید کرد تا کودک‌ این‌ عادت‌ ناپسند را ترک‌ کند. در این‌ نوشتار به‌ علل‌ اصلی‌ بدزبانی‌ و راه‌ حل هایی‌ برای‌ رفع‌ آن‌ اشاره‌ شده‌ است.

علت ها

بسیاری‌ از اعمال‌ بچه‌ها از عملکرد والدین‌ نشأت‌ می‌ گیرد. کودکان‌ رفتارهای‌ پدر و مادر را به‌ طور ناخودآگاه‌ درونی‌ می‌ کنند. رفتارهای‌ درون ‌فکنی‌ شده‌ جزو معیارهای‌ نهادینه ‌شده‌ کودک‌ قرار می‌ گیرند و سپس‌ او مطابق‌ این‌ معیارها عمل‌ می‌ کند؛ به‌ این‌ فرآیند همانند سازی‌ می‌ گویند. کودک‌ والدین‌ خود را به‌ عنوان‌ اولین‌ الگوهای‌ زندگی‌ می ‌پذیرد و چون‌ به‌ آنها عشق‌ می‌ ورزد و آنان‌ را سمبل هایی‌ قوی‌ می ‌داند، رفتار والدین‌ برای‌ او شاخص‌ و الگو قرار می‌ گیرد.

گاهی‌ بین‌ درون‌ فکنی‌ یک‌ رفتار و بروز آن‌ فاصله‌ زمانی‌ وجود دارد؛ برای‌ مثال، کودک‌ گفتاری‌ ناپسند را ماهها قبل‌ از زبان‌ پدر یا مادر شنیده، اما برون‌ ریزی‌ آن‌ امروز صورت‌ می ‌گیرد. این‌ مدت‌ به‌ تشخیص‌ کودک‌ و شرایط‌ او بستگی‌ دارد که‌ چه‌ زمان، چگونه‌ و در برابر چه‌ کسی‌ کلام‌ زشت‌ را به‌ کار برد.

0

شناخت (knowledge)

پایین‏ترین سطح یادگیری در حیطه‏ی شناختی، کسب دانش و معلومات است. منظور از شناخت این است که یادگیرنده بتواند از طریق یادآوری (recall) یا بازشناسی (recognition) شواهدی ارائه دهد حاکی از این‏که او اندیشه یا پدیده‏هایی را به خاطر سپرده که در جریان آموزش تجربه کرده است. این نوع هدف، فرآیندهای روان‏شناختی یادآوری را بیش از هر چیز دیگر، مورد تاکید قرار می‏دهد؛ بنابراین، یادگیری در این سطح صرفا جنبه‏ی حفظی دارد. تاکید بر شناخت به‏عنوان یادآوری، شامل توانایی‏هایی مانند فهمیدن، بینش یا چیزهایی نمی‏شود که با عبارت‏هایی مانند دانستن واقعی یا دانش واقعی عنوان می‏شود.

در این سطح از یادگیری، از فراگیرنده خواسته می‏شود اطلاعات و معلومات کسب شده را با ماخذ و منبع محسوس به یاد آورد. شناخت در این مرحله شامل شناخت اصطلاحات، شناخت واقعیت‏های مشخص، شناخت راه‏ها و وسایل برخورد با امور جزئی، شناخت راه‏های آن ها، شناخت روال‏ها و توالی‏ها، شناخت طبقه‏ بندی‏ها، شناخت ملاک‏ها، شناخت روش‏ها، شناخت اصل‏ها و تعمیم‏ها و شناخت نظریه‏ها و ساخت‏هاست. این سطح از یادگیری به علت‏اینکه زیاد متکی بر حافظه است و گاهی شاگردان را وادار می‏کند مطالب جزئی و اطلاعات بی‏ربط را به ذهن بسپارند، مورد نقد قرار گرفته است. شاید مهم‏ترین اشکالی که به این سطح از یادگیری وارد است، زیاده‏روی معلمان در استفاده از آن از یک طرف و فراموشی سریع مفاهیم از طرف دیگر است.

0

آموزش و پرورش کودکان قبل از دبستان در نظام های آموزشی بسیاری از کشورهای جهان جایگاه حساس و ارزشمندی دارد و با توجه به توصیه کارشناسان تعلیم وتربیت مبتنی بر ضرورت سرمایه گذاری برای دوره پیش ا ز دبستان تعداد زیادی از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، آموزش پیش دبستانی را جزئی از نظام آموزش و پرورش همگانی قلمداد کرده اند مثلاً: کشور هلند: در سال 1990 آموزش کودکان سنین 4 سال به بعد را همگانی اعلام کرد و آلمان و استرالیا، فرانسه، کره جنوبی، تایوان، کانادا، مالزی، آفریقای جنوبی تیز در تلاش اند تا آموزش کودکستانی را زیر پوشش آموزش همگانی در آوردند کشور سوئد: در سال 1995 اعلام کرد که تمام کودکان بالاتر از سن هجده ماه را در مهدکودک دولتی، مشروط بر آن که پدر و مادر مشغول کار یا تحصیل باشند، خواهند پذیرفت.

آموزش و پرورش کودکان قبل از دبستان در نظام های آموزشی بسیاری از کشورهای جهان جایگاه حساس و ارزشمندی دارد و با توجه به توصیه کارشناسان تعلیم وتربیت مبتنی بر ضرورت سرمایه گذاری برای دوره پیش ا ز دبستان تعداد زیادی از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، آموزش پیش دبستانی را جزئی از نظام آموزش و پرورش همگانی قلمداد کرده اند مثلاً: کشور هلند: در سال 1990 آموزش کودکان سنین 4 سال به بعد را همگانی اعلام کرد و آلمان و استرالیا، فرانسه، کره جنوبی، تایوان، کانادا، مالزی، آفریقای جنوبی تیز در تلاش اند تا آموزش کودکستانی را زیر پوشش آموزش همگانی در آوردند کشور سوئد: در سال 1995 اعلام کرد که تمام کودکان بالاتر از سن هجده ماه را در مهدکودک دولتی، مشروط بر آن که پدر و مادر مشغول کار یا تحصیل باشند، خواهند پذیرفت.

در کشور ژاپن، کودکان قبل از ورود به مدارس ابتدایی در کلاس های آمادگی یا کودکستان حضور می یابند در حال حاضر 90% کودکان پنج ساله این کشور در این مراکز تربیتی حضور دارند و 50% این مراکز توسط بخش خصوصی اداره می شود.

0

بدون تردید مشخص کردن مرز دین و جادو از نظر تاریخی و تحقیقاتی کاری دشوار است. زیرا معمولاً مورخین وابسته به کشور فاتح، دین کشور مغلوب را جادوگری می خوانده اند. در تحقیقات مردم شناسی نیز ضابطه و معیاری برای مرزبندی میان دین و جادو وجود ندارد و قضاوت هایی که در مورد جادو می شود اگر نگوییم غرض آلوده است لااقل باید گفت به قدری تحت تأثیر فرهنگ اعتقادی جامعه محقق است که به ندرت می توان حدود جادو و دین را در تحقیقات مشخص کرد.

به طور کلی می توان گفت، درباره ی رابطه ی دین و جادو و تقدم و تأخر یکی بر دیگری، نظرات متفاوت است. عده ای معتقدند که هیچ رابطه ای بین دین و جادو نیست. برخی براین باورند که دین از جادو گرفته شده و بعضی دیگر برعکس براین نظرند که جادوگری از دین گرفته شده است. ژرژگورویچ، جامعه شناس معروف، نه تنها ارتباطی بین دین و جادو نمی بیند، بلکه آن دو را درست در جهت مخالف یکدیگر می داند و اعتقادات مانایی (قدیمی ترین یا ساده ترین نوع اعتقادی درباره ی قوای نامرئی) را در قلمرو جادوگری می نگارد.

مردم شناسان معروف نظیر؛ تایلر و فریزر معتقدند که دین از جادوگری به وجود آمده است. به نظرفریزر، جادوگری در واقع منشأ و سرچشمه ی اعتقادات دینی است. به نظر وی بر اثر شکست جادوگری و تلطیف و ملکوتی شدن اعتقادات، دین به وجود آمد. تایلر نیز معتقد است اعتقاد به قوای ماوراء طبیعه و ارواح از معتقدات جادویی است که به مرور و هماهنگ با زمینه های دیگر فکری، جنبه ی اخلاقی و عقلانی پیدا کرده و سرانجام به اعتقادات دینی ختم شده است. و بالاخره ویلهلم شمیت، مبلغ مسیحی و مردم شناس آلمانی، معتقد است که سر آغاز و منشأ اعتقادات جوامع انسانی بر یکتاپرستی و اعتقاد به خدای یگانه است و به مرور بر اثر سوء استفاده از ساده لوحی افراد، بخشی از اعتقادات دینی راه اضمحلال پیموده و جادوگری ازآن منشعب شده است. به نظر وی جادوگری، نوعی انحطاط دینی است.

منابع:

1 – روح الامینی، محمود (1372)، مبانی انسان شناسی، تهران، انتشارات عطار

2 – روح الامینی، محمود (1372)، زمینه فرهنگ شناسی، تهران، انتشارات عطار

0

چکیده:

بدون شک دلیل وجودی هر نظام آموزشی، تحقق بخشیدن اهداف آن نظام آموزشی است.چون برمبنای هدف های آموزشی است که برنامه ریزی آموزشی، برنامه ریزی درسی و فعالیت های درون سیستم های آموزشی شکل می گیرد. به این ترتیب در سالهای اخیر برای علمای تعلیم و تربیت و دست اندرکاران نظام آموزشی روشن است که مدرسه همچون نظام خانواده، یک خرده نظام اجتماعی است که در ساخت شخصیت دانش آموزان بسیار موثر است زیرا از طریق آن دانش آموزان، مهارت های زندگی، راه ورسم زندگی کردن و چگونگی تعامل اجتماعی با دیگران را فرا می گیرند.

مقاله حاضر تلاش می کند تا با بررسی و بیان روش های مختلف تدریس در یادگیری، آسیب شناسی نموده و به نقش واهمیت روش های نوین آموزشی به ویژه روش خلاق در فرآیند تدریس اشاره نماید. هر چند شناخت و بیان همه روش های مدرن تدریس در جریان یادگیری دروس علوم اجتماعی کار چندان آسانی نیست. اما در این نوشتار سعی شده تا نقش مؤثر معلمان، در رشد خلاقیت و نو آوری دانش آموزان مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.

کلید واژه ها: تدریس، روش تدریس، یادگیری، خلاقیت، روش خلاق، علوم اجتماعی، نظام آموزشی

0

به طور کلی با توجه به نقش انکار ناپذیر فرهنگ، در کلیه مسایل و محورهای زندگی انسان، ضرورت دارد که نخبگان سیاسی جامعه و مردم، با درایت و باریک بینی روی معضل اجتماعی تکدّی از لحاظ فرهنگی، به طور جدی وهمه جانبه، در راستای محورهای زیر به صورت گسترده و عمیق کار کنند که عمده ترین آنها عبارتند از:

1) تنبلی و تن پروری: یعنی از جمله عوامل فرهنگی است که افراد به جای تأمین و اداره ی خویش از طریق یک اشتغال درآمد زا ترجیح می دهند که از طریق جلب ترحَم دیگران این نیاز را برآورده سازند.

بارزترین مصادیق این نوع از متکدیان، بسیاری از افراد لاابالی و خوشگذران، ولگردی، فراریان از منزل، معتادان، روسپیان، شیادان و گدایان حرفه ای و سازمان یافته هستند.

2) سست شدن پایه های ارزشی و اخلاقی: این موضوع موجب شده فرد بدون عذاب وجدان برای بدست آوردن درآمد و رفع گذران زندگی خود به تکدّی گری متوسل شود.

3) عدم نگرش منفی به تکدّی: نبود نگرش منفی به تکدّی نزد مردم و جامعه موجب گسترش این پدیده ی اجتماعی شده است.علت هم احتمالاً وضعیت عمومی جامعه و فقر پنهان است که بخش بزرگی از جامعه را درگیر کرده و گستردگی حرفه ها، رفتارهایی که به حداقل درآمد می انجامد و در نزد مردم عیب نیست، مانند، فروش روزنامه، فال حافظ، گل فروشی، شیشه پاک کردن و حتی تکدّی.

4) عوامل اعتقادی- دینی: یعنی وجود یک باور و عادت فرهنگی برخاسته از اعتقاد دینی در میان مردم یکی از عوامل تشدید کننده به شمار می رود. زیرا تمایل غالب مردم به انجام دادن امور شخصی و چهره به چهره ی این قبیل تعهدات دینی، زمینه های گسترش این پدیده ی ناپسند اجتماعی را تقویت کرده است. بنابراین سازمان یابی صحیح و کامل نظام جمع آوری و توزیع این نوع اعانات پراکنده ی مردمی از طرف نخبگان سیاسی و اجرایی جامعه طلب می شود.

منابع:

1) ساروخانی، باقر (1377)، دریوزگان(پژوهشی در شناخت تکدی در تهران)، تهران: نشر کلمه

2) حاجیان مطلق، محمود(1386)، تأملی بر پدیده تکدی وریشه های آن در ایران، مجموعه مقالات، تهران: انتشارات آگاه.

0

مشاوران مدارس لازم است در جریان مشکلات کودک یا نوجوان قرار گیرند تا اولاً مشکلات او را به کم هوشی، بی علاقگی یا مخالفت جویی عمدی وی ربط ندهند و بدانند که این مشکلات ناشی از علایم اختلال است.

عملکرد تحصیلی کودکان بیش فعال

رعایت چه نکاتی در بهبود عملکرد تحصیلی کودکان بیش فعال مؤثر است؟
پایین بودن نمرات و مشکلات در انجام تکالیف روی روابط کودک با هم سالان، معلمان و هم چنین واکنش های والدین تأثیر می گذارد و نیز باعث افت اعتماد به نفس و مشکلات هیجانی و رفتاری درکودک می شود.
بر این اساس استفاده از راه کارهای مناسب برای بهبود عملکرد تحصیلی درکودکان ونوجوانان مبتلا به اختلال بیش فعالی- کمبود توجه نقش مهمی در درمان آن ها دارد. مربیان و مشاوران مدارس لازم است درجریان مشکلات کودک یا نوجوان قرار گیرند تا اولاً مشکلات او را به کم هوشی، بی علاقگی یا مخالفت جویی عمدی وی ربط ندهند و بدانند که این مشکلات ناشی از علایم اختلال است و ثانیاً از راه کارهای مناسب برای مدیریت کودک درکلاس استفاده کنند و در نهایت با درمانگر و خانواده ی وی برای درمان همکاری داشته باشند.

رعایت نکات زیر توسط والدین و معلمان در بهبود عملکرد تحصیلی کودک بسیار مؤثر است:

1- مطمئن شوید که کودک یا نوجوان قبل از شروع عملکرد تحصیلی (حداقل نیم ساعت قبل) دارو مصرف کرده است. عملکرد تحصیلی شامل حضور درکلاس درس و انجام تکالیف نوشتنی یا خواندنی است.

2- زمان معین برای انجام تکالیف با توافق خود کودک یا نوجوان و والدین تعیین شود.

3- استفاده از یک علامت مشخص مثل صدای زنگ یا وجود علامتی روی دیوار، برای یادآوری زمان شروع انجام تکالیف بهتر از تذکر والدین است.

4- بهتر است تکالیف به بخش های کوچک تقسیم شوند و بین بخش ها زمان کوتاهی برای تنفس در نظر گرفته شود.

5- استفاده از ابزارهای کمک آموزشی برای عینی شدن تکالیف و وجود تنوع درکاربرد این ابزارها به حفظ انگیزه برای تداوم و اتمام تکالیف کمک می کند.

6- استفاده از دفترچه ی یادداشت یا ارتباط با هم کلاسی ها برای جلوگیری از فراموش کردن تکالیف مفید است.

7- والدین از دخالت مستقیم در انجام تکالیف بپرهیزند، حمایت ازکودک و نظارت بر انجام تکالیف کافی است.

8- کمک به حفظ تمرکز کودک یا نوجوان از طریق به حداقل رساندن محرک های محیطی که می توانند موجب حواس پرتی شوند. مثلاً انتخاب محل مناسب و آرام درمنزل و کنترل هم شیرهای کوچک تر یا خاموش کردن تلویزیون.برای کمک به حفظ تمرکز بهتر است این افراد در نقطه ی آرامی ازکلاس، دور از پنجره، کنار بچه های آرام تر و ترجیحاً نزدیک به معلم بنشینند.

9- بهتر است معلم در فواصل کوتاه تری از آن ها بازخورد بگیرد یا به آنان توجه نشان بدهد.

10- در صورت امکان بهتر است وقت بیش تری برای انجام تکالیف داشته باشند یا تکالیف کم تری از آن ها خواسته شود.

11- دستورات درسی باید روشن، صریح، کوتاه و یک مرحله ای باشند.

12- هرچه رابطه ی معلم با این کودکان قوی تر باشد، عملکرد آنان بهتر خواهد شد و تشویق کودک بر اساس انتقال نظرات معلم بسیار مؤثر است.

در نهایت این که با استفاده از راه کارهای فوق هم زمان با کمک به بهبود عملکرد تحصیلی این کودکان، لازم است توجه داشته.باشیم که حذف مسئولیت ها یا قوانین کلاس کمکی به آن ها نخواهد کرد.

نویسنده: دکتر مریم کوشا

منبع مقاله:
کوشا، مریم؛ (1388)، اختلال بیش فعالی- کمبود توجه، تهران: نشر قطره، چاپ اول
0

مهارتهای سه گانه فراشناخت:

باید موتورهای خودراهبری دانش آموزان فعال شود. برای این که دانش آموزان موتورهای خودراهبری را روشن کنند و فعالانه در مسیر اع=هداف به حرکت درآیند معلم باید راه کارهای مهم و اساسی یزر را در مورد آنان اعمال کند:

الف) مهارتهای خودآغازگری

اکثر آموزش ها با یک نفر به نام معلم آغاز می شود اما طبق دست آوردهای جدید توصیه می شود که معلمان اجازه بدهند همه ی بچه ها فعالیت را شروع کنند. او به جای این که بگوید: «من این آزمایش یا این درس را شروع می کنم،خوب گوش کنید تا یاد بگیرید» باید بگوید:

«باید بگوید بیایید این فعالیت را شروع کنیم همه باید آن را تجربه کنیم و برای رسیدن به هدف ها بکوشیم.»

0

فن آورى اطلاعات، به نحو فزاینده اى بر چگونگى عملکرد و نحوه کارآیى سازمانها، ارگانها، شرکت هاى دولتى و خصوصى اثر گذاشته است، و نقش سیستم هاى مبتنى بر فن آورى اطلاعات در انجام کارآمد امور ادارى و تجارى انکار ناشدنى جلوه مى کند.

تنوع و گستره فعالیتها موجب مى گرددتا امکان پرداختن به همه امور میسر نباشد فلذا طبقه بندى کردن امورو اولویت دادن به برخى امورمهم نسبت به برخى دیگراز اهمیت زیادى برخوردار نمى باشندضرورت پیدا مى کند. امروزه بهره گیرى از فن آورى اطلاعات در مدیریت ریسک حدیث متفاوتى را باز مى گوید و تاثیرى عمیق بر چگونگى سر و سامان دادن به فعالیتهاى اتوماسیون سازمانها و مدیریت چرخه ایجاد سیستم هاى مکانیزه مى گذارد. مدیریت ریسک، یک مدیریت مهم و ضرورى محسوب مى شود که تصمیم گیرى دقیقى را بر اساس میزان ریسک و خطر میسر مى سازد و در اکثر نقاط دنیا توسط پرسنل اجرایى IT مورد بهره بردارى قرار مى گیرد. ریسک در معناى عام عبارت است از تاثیر منفى ناشى از یک آسیب پذیرى و در نظر گرفتن احتمال وقوع و اثر آن در فرآیندهاى یک سیستم. فلذا بایستى سطح ریسک پایین؛متوسط؛ بالاو احتمال وقوع آن و پیامدهاى آن مورد شناسایى قرار گیرد تا بتوان براى رفع آن تصمیم گیرى کرد. ریسک یعنى: میزان و امکان سرپیچى از قانون که به خسارت و زیان علیه تجارت؛ صنعت و مردم منجر خواهد شدیا به تعبیر دیگر ر! یسک امکان وقوع یک خسارت و زیان اعم از مالى و یا غیر مالى در نتیجه انجام یک کار است. مدیریت ریسک، فرآیند تشخیص و ارزیابى ریسک و کاهش آن تا یک سطح قابل قبول مى باشد و با هدفگذارى امکان پذیر است. هدف از اجراى مدیریت ریسک این است که سازمان بتواند به اهداف ذیل جهت سیستم هاى مبتنى بر ‏فن آورى اطلاعات خود دست یابد: تامین امنیت بیشتر براى سیستم هاى مبتنى بر ذخیره سازى، پردازش و انتقال اطلاعات سازمانى. اعمال مدیریت براى توجیه و بهینه سازى هزینه هاى IT. تصویب و تائید سیستم ها.مدیریت ریسک داراى سه مرحله است: مدیریت ریسک، ارزیابى ریسک و کاهش ریسک.

0

نقش خانواده‌ی سالم در پرورش عواطف کودک

خانواده یکی از مهمترین عوامل مؤثّر در رشد همه جانبه‌ی کودک است. در خانواده است که کودک نخستین چشم انداز از جهان پیرامون را به دست می آورد و احساس وجود می کند و می آموزد که چگونه غذا بخورد، حرف بزند، معاشرت و همکاری کند و نیز می آموزد که چگونه محبّت ورزی کرده و نسبت به دیگران ادای احترام کند.

در این راستا اوّلین آموزگاران کودک، والدین او هستند. بر پدر و مادر لازم است تا جان فرزند را لبریز از مهر و محبّت کنند. امّا آنچه بیشر از ابراز محبّت های مستقیم در اعتلای عواطف و احساسات کودکان مؤثر است، فراهم آوردن محیطی آرام، امن و عاری از هرگونه نزاع های خانوادگی است. از جمله مواردی که می تواند به نحو غیر مستقیم احساسات و عواطف کودکان را پرورش داده و آنرا به تقویت نماید، مشاهده‌ی رفتار عاطفی و مبتنی بر احترام پدر و مادر است. کودک نیازمند به محبّت است و اگر از نزدیک شاهد عشق و محبّت ورزی و گذشت والدین خود باشد، محبّت ورزی را در کانون خانواده می آموزد.

وجود رابطه‌ی عاطفی و پرهیز از اختلاف و نزاع در محیط خانواده به قدری دارای اهمیّت است که خداوند در قرآن کریم والدین را به حسن معاشرت و گذشت از خطاهای یکدیگر سفارش کرده و خطاب به مردان می فرماید:

«با زنان به خوبی رفتار نمایید و اگر هم از آنان [در مورد مسئله ای] ناخشنودید، بدانید چه بسا ممکن است شما از چیزی ناخشنود باشید در حالیکه خداوند برای شما در آن خیر بسیار قرار داده است» (1)