امروز یکشنبه 23 دی 1403
0

چه تفاوتی بین اختلالات یادگیری و ناتوانی یادگیری وجود دارد؟

ناتوانی یادگیری کارکردهای اساسی مغز هستند که در کودک دچار اختلال یادگیری، غیرعادی جلوه می کنند.در واقع ناتوانی یادگیری موجب اختلال یادگیری می شود.
اختلال یادگیری همان جلوه ی عملکردهای غیر عادی کودک است که شما آن را می بینید.
مثلا کودکی را می بینید که نمی تواند بخواند، بنویسد،
اعمال ریاضی را انجام دهد و به طور کلی روان عمل کند.بهترین روش برای درک ماهیت ناتوانی یادگیری این است که شما اطلاعات مختصری از نحوه ی استفاده ی افراد از مغزشان برای یادگیری داشته باشید.

گام های یادگیری
در یادگیری باید پاره ای مسایل رخ دهند. در هرسطح از یادگیری مشکلاتی وجود دارد که موجب ناتوانی می شود.
در این جا برای یادگیری منظم و عادی گام هایی را می توان شمرد:
اگر ورودی های مغز در هر کدام از این گام ها کار خود را به خوبی انجام ندهند،آن را یک ناتوانی در یادگیری می نامیم.
گام اول: توجه
اگر نتوانید به چیزی توجه کنید،قادر به یادگیری آن نخواهید بود.این ناتوانی یادگیری دارای جایگاه خاص خود می باشد.این معضل،اختلال نارسایی توجه همراه بیش فعالی است.
گام دوم: درک
ما با چشم ها،گوش ها،بینی،دهان و پوست اشیا را درک می کنیم. اگر این عمل را به خوبی انجام ندهیم، نمی توانیم یاد بگیریم.
به طور مثال اگر فرق میان مسواک وشانه را نتوانیم درک کنیم،مسواک زدن را یاد نمی گیریم.مشکلات مختلفی در سطوح درک می تواند وجود داشته باشد.ولی باید توجه کرد،مثلا،عفونت گوش و یا آسیب رسیدن به ان را نمی توان ادراک شنیداری دانست.بلکه عدم تشخیص درست بین صداها(چ و ش)به وسیله ی فرد،جزء مشکل ادراک شنیداری است.
در مورد دیدن نیز موضوع به همین منوال است.مثلا اگر شخص به دلیل مشکلات کار اندام شناختی چشم یا تاخیر در مغز نتواند ببیند،باز مشکل ادراک دیداری محسوب نمی شود. از انواع مشکل ادراک دیداری این است که شخص قادر به تشخیص این که چیزی جلو یا پشت سرش است،یا این که بفهمد چه چیزی مهم است و چه چیزی در حاشیه است،نباشد. یا مثلا، اگر شما نتوانید فرق میان دو حرف(ت و ث) را حس کنید،خواندن برایتان سخت است. پردازش به حذف صداها ی غیر ضروری و توجه به آنچه که برای شما اهمیت دارد،اشاره می کند.برای مثال یک مشکل مربوط به پردازش شنیداری ممکن است به صورت ناتوانی دانش آموزی در تمرکز بر گفته های اموزگار در حین سر وصدای همکلاسی ها و یا صدای ماشین چمن زنی(بیرون کلاس) جلوه کند یا برای دانش آموز خواندن و پردازش دستور عمل های روی تخته درحالی که مطالب دیگر روی ان نوشته شده، سخت به نظر برسد.
گام سوم: یکپارچگی
وقتی شما می خواهید چیزی را به طور دقیق ادراک کنید نیاز به سه کار دارید: نخست باید آن را در یک مسیر درست و منظم قرار دهید(مرحله بندی).دوم بفهمید زمینه ی آن فعالیت چیست؟(انتزاع). سوم آن را با دیگر ادراکات،تجربه ها و یادگیری های پیشین خود پیوند دهید(سازمان دهی). ممکن است در هر کدام از این سه سطح با مشکل یادگیری مواجه شوید.
گام چهارم: حافظه
حافظه بلند مدت در ناتوانی یادگیری تحت تاثیر قرار نمی گیرد اما حافظه کوتاه مدت می تواند تحت تاثیر واقع شود.اگر شما نحوه ی اندازه گیری ارتفاع یک درخت را (با استفاده ازنوار و...)بدانید ولی بلافاصله نتوانید اندازه ی گرفته شده را به یاد آورید،فاقد ارزش است.
همه ی ما وقتی چیزی را چندین بار تکرار کنیم،به خوبی در وقت لازم به یاد می آوریم.کسانی که حافظه ی کوتاه مدت خوبی ندارند،باید چیزها را ان قدر تکرار کنند تا شاید در مغزشان نقش ببندد.
وقتی مطالب و مفاهیم در ذهن نقش ببندد،ماندگار می شود بعضی افراد در حافظه ی شنیداری مشکل دارند،به نحوی که نمی توانند شنیده های خود را تداعی کنند. برخی دیگر در حافظه ی دیداری دچار مشکل هستند و نمی توانند آن چه را می بینند به خاطر آورند.
گام پنجم: برون داد
همان طور که گر فتن اطلاعات از داخل مغز به صورت دقیق و کارآمد دشوار است،به همان اندازه گرفتن اطلاعات از خارج از مغز نیز مشکل است.
شایع ترین این موارد مربوط به آسیب های گفتار و زبان است. یعنی مردم در حد هوششان نمی توانند صحبت کنند.برخی دیگر با هماهنگی ماهیچه های کوچک دستشان شدیدا مشکل دارند، به گونه ای که می تواند باعث مشکلاتی چون ناتوانی یادگیری در نوشتن شود.(نارسانویسی) گروهی دیگر نمی توانند ماهیچه ها ی بزرگشان را هماهنگ کنند.آنها افرادی دست و پا چلفتی هستندکه در ورزش با مشکل مواجهند.
اختلال یادگیری با هر کدام از گونه های بالا تشکیل می شود. گاهی 1یا 2 و گاهی 5یا6 مورد می توانند با هم باشند.بعضی اوقات دو کودک را می بینیم که دارای این معضل از ترکیب ها و گونه های متفاوت ناتوانی یادگیری مشتق می شود.
چه چیز می تواند شبیه ناتوانی یادگیری باشد اما در واقع آن نیست؟ جواب می تواند یک تومور مغزی یا چیزی شبیه آن باشد.
کسانی که با ناتوانی یادگیری به دنیا می آیند،همراه با زمان پیش نمی روند و ناگهان در هیات کودکی شان ظاهر می شوند. اگر چنین الگویی وجود داشته باشد،آزمون های بسیاری انجام می گیرد تا تعیین کندآیا تومور،حمله های عصبی، رشد غیر طبیعی از،اگر علایم ناتوانی یادگیری به طور دایم، ومستمر و به مدت طولانی در زندگی فرد موجود باشد،می توانید مطمین باشید که اختلال فوق ناشی از دیگر بیماری های عصبی نیست.
از طرف دیگر،عوامل دیگری هستند که می توانند ناتوانی یادگیری ضعیف را بسیار وخیم تر کنند.بی نظمی و اختلال خانواده مصرف الکل،مواد مخدر و سوء تغذیه اختلالات را شدید تر می کنند.
نویسنده: مرضیه نجفی هدک کارشناس روان شناسی بالینی
0

لجاجت یکی از شایع ترین مشکلات کودکان می باشد البته باید متذکر شد که حرف شنوی همیشه یک ویژگی مثبت نیست و توانایی «نه» گفتن به برخی از درخواست ها به نظر مطلوب می آید.

حتی رفتار منفی با خانه را در فرایند رشد و اوایل کودکی می توان طبیعی شمرد. از این رو پدر و مادر نباید همیشه انتظار فرمانبری از فرزند خود داشته باشند،زیرا این موضوع در جامعه نه معیار است و نه مطلوب.

کودک لجباز دائماَ دوست دارد با دیگران مجادله و سرزنش کرده وبه گونه ای عمل کند که مخالف با درخواست دیگران باشد.نافرمانی، منفی بافی و مخالفت با دیگران به خصوص با والدین و مربیان از ویژگیهای اصلی این کودکان است.

ممکن است لجاجت واکنشی کوتاه مدت اما شدید باشد که کودک در برابر کوچکترین سرخوردگی از خود نشان می دهد. تحقیقات نشان داده که لجبازی در کودکانی که اختلالات یادگیری دارند بیشتر از دیگر کودکان است شکست و ناکامی در تحصیل منجر به اعتماد به نفس پایین گشته و در نتیجه این کودکان بر انجام رفتار خویش پافشاری می نمایند. کم طاقتی در برابر شکستها،اعتماد به نفس پایین، خلق افسرده و حمله های کج خلقی از علایم لجبازی در کودک به حساب می آیند. والدین این کودکان بیشتر فرمان می دهند و بیشتر می پرسند و بیشتر به کودک اهانت می کنند و احساسات خود را عملاَ بروز می دهند. پدر و مادر ها معمولا با هم اختلاف نظر دارند و با هم در مجادله هستند به عبارتی والدین فاقد یک تصمیم گیری واحد در قبال کودک بوده و کودک نوعی دوگانگی رفتار را از والدین خود می بیند لذا کودک می آموزد که با لجبازی و تندخویی می تواند هر چه راکه می خواهد به دست آورد.

ممکن است لجاجت کودک در بیشتر موارد به خاطر حسادت بروز کند بنابراین والدین نباید به رشد حسادت کودک کمک کنند.


درمان لجاجت

برای کاهش رفتار لجبازی کودک می توان از روشهای زیر اقدام نمود:

-نادیده گرفتن و عدم توجه اطرافیان به لجاجت کودک

-دادن پاداش و امتیاز به هنگام ارائه رفتار مناسب

-پذیرش کودک و استفاده از کلمات مثبت و پاداش های شفاهی

-حذف برنامه های مورد علاقه کودک و محروم نمودن کودک از آن برنامه ها، البته دقت شود که از تنبیه برای حذف لجبازی کودک استفاده نگردد.

-استفاده از اصل بازداری به این معنی که کودک الگویی را مشاهده می کند که در آن الگو کودک دیگری به دلیل لجبازی تنبیه می شود با مشاهده این الگو احتمالا کودک مشاهده گر رفتارمورد نظر را کاهش خواهد داد.

زمانی که کودک نیاز به استقلال دارد ایجاد محدودیت توسط والدین موج تندخویی کودک می شود پس مراقب باشیم که از کودکان بیش از توانایی آنها انتظار نداشته باشیم.

0

بسیاری از کودکان که در مدرسه قادر به یادگیری نیستندبه واسطه عدم پیشرفت تحصیلی،افسرده،مضطرب،ناامید و برخی از اوقات خشمگین می شوند.از آنجا که اغلب اوقات اختلالهای رفتاری خفیف با ناتوانی های یادگیری پیوند دارد،دانستن برخی از اطلاعات در این زمینه برای معلمان و متخصصان تعلیم و تربیت اهمیت دارد.بسیاری از متخصصان بر این باورند که مشکلات روانی می تواند موجبات ظهور برخی مسائل یادگیری را در کودکان فراهم آورد.(برکوویتز و راتمن؛1960،افرون،1953)شمار فراوان کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری که ناراحتی عاطفی دارند خود گواه بر این مدعاست.(بوئر،1969)برخی از دست اندر کاران اولیه این زمینه،نظری کاملاًمخالف ابراز داشته اند بدین معنی که معتقدندمشکلات اجتماعی -عاطفی از مسائل کودک در یادگیری مایه می گیرد.برای مثال فرنالد (1943)در این باره اظهار می دارد که اقلیت بسیار کوچکی از کودکانی که وی با آنها کار می کرده است پیش از بروز مشکل یادگیری به مسائل عاطفی دچار بوده اند.در حال حاضر نمی توان رابطه علّی دقیقی بین مشکلات عاطفی و ناتوانیهای یادگیری برقرار کرد چرا که عوامل بسیاری که در هر دو زمینه بر یکدیگر اثر می گذارند،امکان هر گونه تلاشی را برای رسیدن به چنین رابطه دقیقی از بین می برد با این همه تعداد اندکی وجود مسائل اجتماعی -عاطفی در کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری را انکار می کنند. اکنون به برخی از رایج ترین مسائلی که این کودکان با آن مواجه هستند اشاره می کنیم:

اتکای به دیگران:اکثر کودکان با رشد و رسیدن به بلوغ اجتماعی معمولاًبه درجه معینی از استقلال دست می یابند.کودکان اغلب با بالا رفتن سنشان اصرار می ورزند"خود؛ کارشان را بهتر انجام می دهند "بدین گونه است که از اتکای به دیگران بتدریج کاسته می شود برخلاف کودکی که بطور طبیعی رشد می کند،بسیاری از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری اتکای شدیدی به والدین،معلمان و سایر بزرگسالان دارند.اتکای زیاد این گونه کودکان معمولاًبه این صورت ظاهر می شود که آنان بیش از حد می خواهند که دیگران آنها را یاری و تایید کنند و برای انجام اکثر فعالیتهایی که به انجام آن مشغولند از دیگران یاری می خواهند.(بلکهام و سیلبرمن،1975). به گفته گاردنر کودکان اتکای شدید به دیگران را از اطرافیان می آموزند.وی اظهار می دارد که اتکای به دیگران بدین گونه آغاز می شود که چنین کودکانی انجام کارهایی را که دیگران انجام می دهند،یا اجتماع از آنان انتظار دارد دشوار می یابند.بزرگترها و خواهران و برادران برخی از کودکان نیز هنگامی که می بینند آنان با دشواری روبرو شده اند اظهار تمایل می کنند که به آنان کمک نمایند.کودکان خردسالی که به مدرسه وارد می شوند برای اولین بار رفتارهایی را نشان می دهند که حاکی از اتکای شدید است.با این حال بسیاری از این دشواریها در خلال ماههای اول سال از بین می رود.اما در مورد برخی کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری این گونه اتکا تا یکی دو سال اوّل و حتّی سالهای میانی تحصیل بطور جدی ادامه می یابد.ناکامیهای تحصیلی این کودکان بی تردید با این نیاز فوق العاده به یاری و تایید بیش از حد دیگران مرتبط است در این مورد کسب درجه ای از اعتماد بنفس برای کودکانی که به شدّت به دیگران وابسته هستند،اهمیتی حیاتی دارد.توصیه می شود که برای این کودکان موقعیتهایی فراهم شود تا با چشیدن مزه موفقیتهای بخصوص و کسب تجربه های مثبت بتوانند میزان شایستگی خود را بالا ببرند.گاردنر(1978)نیز در مورد حل مشکل کودکی که به دیگران متکی است،پیشنهاد ارزنده ای ارائه داده است.شیوه اداره رفتار وی برای کاهش این مشکل رفتاری بصورت ارائه گامهایی متوالی است.

تصور نادرست از خود:اغلب اوقات دیده می شود که کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری نسبت به خود تصوّرات منفی دارند یا خود را دست کم می گیرند (گاردنر،1978؛کافمن و والاس؛1978)این کودکان اغلب اتّکا به نفس ندارند،و خود را ناچیز می پندارند.مشاهده این کودکان در حالی که خود را در انجام صحیح کارها ناتوان می یابند دور از انتظار نیست.بسیاری از کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری به دلیل شکستهای پی در پی تحصیلی آنان تصور می کنند کودن خرفت و بی فایده هستند واز انجام هر کار مفیدی عاجزند.برخی کودکان که خود را چنین دست کم می بینند به دلیل ترس از یک ناکامی دیگر از انجام تکالیف خود می گریزند اغلب به نظر می آید که این کودکان دست از همه چیز شسته اند و متقاعد شده اند که نمی توانند برخی تکالیف را انجام دهند طبق نظر پورکی(1970)به نظر می آید که میان تصّور نادرست از خود وپیشرفت تحصیلی پیوندی وجود داشته باشد.فیتس (1972)نیز بر این باور است که کودکانی که نسبت به خود خوش بین هستند معمولاً مسائل را راحت تر ومؤثّرتر فرا می گیرند و فعایتهای دشوار و ناخوشایند و افراد سختگیر و بدبرخورد تهدیدی برای آنان به حساب نمی آید.

حواس پرتی:متخصّصان اولیه این رشته حواس پرتی کودکان ناتوان در یادگیری را با اختلالهای گوناگون ادراکی مرتبط می دانستندکودک مبتلا به ناتوانی یادگیری که مبتلا به حواس پرتی است نمی تواند حواس خود را بیش از چند دقیقه بر یک فعایت متمرکز کند.و توجّه وی به آسانی به فعالیتهای نامربوط به فعالیت منحرف می شود.کودک حتّی زمانی که از مسئله آگاه است در می یابد که تمرکز داشتن بر یک کار بخصوص برایش فوق العاده دشوار است.(جانسون و مایکل باست 1967)

ویژگی حواس پرتی در کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری احتمالاًدر همه درسها در مدرسه مورد توجه قرار می گیرد.مایرز و هامیل اظهار می دارند که فعالیتهای پیچیده و یا تؤام با هراس می تواند موجب روی آوری کودک به رؤیا یا انجماد فکری وی شود.از این رو درسهایی را که برای کودک دشوار است باید به دقّت و از نزدک مورد توجه قرار داد.افزون بر این به نظر می رسد که شمارقابل توجهی از مبتلایان به ناتوانی یادگیری در کارهای بی ارتباط به مدرسه چون تماشا ی تلویزیون نیز با مشکل عدم توجه روبرویند.

تکرار غیر عادی:تکرار غیر عادی به تمایل برخی از مبتلایان به ناتوانی یادگیری به تکرار مداوم رفتاری گفته می شود که به ویژه زمان ارائه آن درست و مناسب نباشد.کودکان مبتلا به این اختلال در تغییر فعالیت و اقدام به فعالیت دیگر نیز دشواری دارند.نمونه های تکرار غیر عادی عبارتست از نوشتن مکرّر یک حرف تداوم در ترسیم خطوط دایره وار پس از اینکه از وی خواسته می شود دایره ای بکشد، رنگ امیزی تمام یک صفحه با یک رنگ.تکرار غیرعادی کلامی به تکرار مداوم کلمه ها یا عبارتها و همچنین به مشکل برخی کودکان در تغییر موضوع بحث گفته می شود(مایرز،هامیل 1976)

میان تکرار غیر عادی و مسئله حواس پرتی پیوند نزدیکی وجود دارد (مایکل باست و جانسون 1967) می دارند که در مسئله تکرار غیر عادی،نمی توان به طور عادی توجه را کنترل کرد،از این روست که توجه بی انقطاع به جهت معینی جلب می شود در نتیجه درمان اختلال تکرار غیر عادی معمولاً از طریق تمرکز بر رفتارهایی است که به کودک اجازه می دهد به کار یا فعالیّت به خصوصی بیشتر توجه کند.

رفتارهای اخلالگرانه:بسیاری از رفتارها را که در مبتلایان به ناتوانی یادگیری مشاهده می شود می توان به طور عام در میان رفتارهای اخلالگرانه جای داد.اینگونه رفتارهای آشکار معمولاً به دلیل اخلال در روند فراگیری و نظم کلاس،و به علّت آن که نمی توان پرخاشگری را نادیده گرفت،نسبت به انواع سایر مشکلات عاطفی هیجانی برای معلم مهمتر است.رفتارهای اخلالگرانه ای که در کلاس درس نمایان می شودو اغلب موجبات مشاجره با دیگر کودکان را فراهم می آوردمعمولاً بر سر مسائلی جزئی چون تنه زدن یا هل دادن پدید می آید.این عوامل شتاب دهنده زمانی که کودک زد وخورد یامشاجره را آغاز می کند در درجه دوم اهمیت قرار می گیرد.بروز چنین رفتارهای اخلالگرانه،هنگامی که معلم به صورت انفرادی یا گروههای کوچک با کودکان کار می کند و یا کلاس نسبتاً آرام است،دور از انتظار نیست.

رفتارهای اخلالگرانه کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری تا میزان معیّنی به ناتوانی کودک در انجام یک کار بخصوص مربوط می شود.برخی رفتارهای کودک که نمایانگر احساسات اوست می تواند از سر خوردگی او نسبت به عدم موفقیت تحصیلی یا نبود تشویق مایه گرفته باشد.فرضیه ارائه شده از سوی دالرد و همکارانش(1939) می گوید که پرخاشگری همیشه از سرخوردگی ناشی می شود.فراوانی و شدًت سرخوردگی در نوع و میزان پرخاشگری تاثیر می گذارد.

گوشه گیری: برخلاف کودکی که اشکارا پرخاشگر است یا تحرّک بیش از حد دارد برخی کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری را می توان با ویژگی بی حالی،سستی،عدم تحرک،واین که در کلاس هیچ آزاری به دیگران نمی رسانند شناخت.(مایرز و هامیل،1976)گوشه گیری این نوع کودکان اغلب سبب می شود که در کلاس های درس توجّه کسی به آنان جلب نشود.اغلب اوقات این کودکان می کوشند که تماسشان تاحد ممکن با همسالانشان و افرادبزرگسال کم باشدآنان از روابط متقابل اجتماعی کاملاًپرهیز می کننداین ویژگی بخصوص کودکان، با خصوصیت کودکی که بطور کلّی شرمگین و آرام است تفاوت دارد.طبق اظهار بلکهام و سیلبرمن (1975)اکثر کودکان در مقاطع مختلف رشد برخی رفتارهای گوشه گیرانه از خود بروز می دهند.این رفتارها تنها زمانی ناسازگاری تلقی می شود که بطور مجزّا و انحصاری مشاهده شود.و مانع از برقراری روابط عادی با دیگران شود.

گوشه گیری می تواند از عوامل گوناگون ناشی شود.از جمله دلایل عمده گوشه گیری می توان از عدم موفقیّت در امور تحصیلی و یادآوری ناکامیهای پیشین نام برد.همچنن بعضی از کودکان به غلط تشویق می شوند که آرام وبیصدا بنشینند.گوشه گیری معمولاًبسیار تدریجی و با گامهای بسیار کوتاه از بین میرود.

تحرّک بیش از حد:معمولاًتحرک بیش از حد به جنب و جوش و فعالیّت بیش از اندازه گفته می شود.و چنین رفتارهایی بیشتر اوقات در حکم یک اختلال حرکتی تلقی می شود تا یک مسئله اجتماعی عاطفی.به باور گاردنر (1978)گرچه این احتمال وجود دارد که جنب و جوش فوق العاده از عوامل جسمی مایه گرفته باشد،امّا معلوم شده است که کودکان برخی از این رفتارها را از طزیق تشویق نا آگاهانه دیگران می آموزند.کودکان مبتلا به پرتحرکی معمولاً بسیار بی قرارند و تقریباًهمیشه به نوعی در حرکتند.(کیوف1971)معتقد است که در تعیین میزان تحرک بیش از حد توجّه به متغیرهای اجتماعی و موقعیتی اهمیّت فراوان دارد. دلایل تحرک بیش از حد فراوان و متنوع است از جمله دلایل ذکر شده عبارتند از:دلایل زیست شناختی همرا ه با عوامل محیطی،تجربه های مدرسه و انواع گوناگون آلرژها.طبق نظر برایانت (1972)تحرک بیش از حد با بالا رفتن سن معمولاًکاهش می یابد و علایم آشکار تحرک بیش از حد کمتر به چشم می خورد امّا اختلالهای مربوط به تمرکز،توجّه و حواس پرتی احتمالاًپابرجا خواهد ماند.

مشکلات ادراک اجتماعی:ادراک اجتماعی عبارتست از توانایی درک وضعیت خود نسبت به رفتار افراد دیگر و موقعیتهای اجتماعی (جانسون و مایکل باست1967)ماهیت مشکلات ادراک اجتماعی سبب می شود تا کودکی که به مشکلات بالا دچار است با کودک مبتلا به اختلالات عاطفی یا با کودکی که دچار مشکلات شخصیتی عمده است اشتباه گرفته شود.

کاستیهای ادراک اجتماعی کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری بیشتر اوقات در روابط آنان با دیگران در وضعیت های مختلف اجتماعی نمایان می شود اهمیت ندادن به احساسات دیگران یکی از کاستیهای متداول ادراک اجتماعی است.امکان دارد بی حساسیّتی نسبت به دیگران از ناتوانی کودک در درک ارتباطات غیر کلامی چون حرکات صورت،ژستها یا حالت کلّی آنان مایه می گیرد.در نتیجه اغلب اوقات این کودکان با نامهای نابالغین اجتماعی شناخته شده اند.روابط اجتماعی این کودکان با دیگران اغلب اوقات در حد بسیار کم و ناقص انجام می گیرد.این کودکان به طور معمول قادر به پذیرش مسئولیتهای شخصی و اجتماعی نیستندکودکان خردسالتر این گروه معمولاًتشخیص نمی دهندکه چرا آنان باید اسباب بازیهای خود را به دیگران نیز بدهند.همینطور نمی توانند بدون هدایت و حمایت مداوم دیگران به تنهایی فعالیتی را انجام دهند.والدین این کودکان می گویندکه کودکانشان با همسالان خود سر جنگ دارند و همبازیهای انان بسیار اندکند.کودکان مسن تر این گروه اغلب خویشتن دار نیستند یا خویشتن داری آنان اندک است.از آنجا که آنان پیوسته در حال گفتن چیزها یا انجام کارهای نامناسب هستند دیگران آنان را کودکانی گستاخ و بی نزاکت می شمارنددرباره این کودکان همچنین گفته می شود که آنان قادر نیستند رفتار خود و دیگران را در موقعیتهای مختلف پیش بینی کنند.

برطرف کردن مشکلات ادراک اجتماعی احتمالاً کار دشواری نیست و جایگزینی و آموزش رفتارهای صحیح معمولاًدشوار است.جانسون و مایکل باست پیشنهاد می کنند که چاره درد دشواریها ادراک اجتماعی را باید در موقعیتهای عملی و واقعی جست.آنان همچنین بر این باورند که برای این کودکان باید روابط غیرکلامی به شکل کلامی در آید و مورد تحلیل قرار گیرد.

سایررفتارها:شمار دیگری از رفتارهای عاطفی –هیجانی که در کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری مشاهده می شوند عبارتنداز:تحریک پذیری بیش از حد،عدم امنیّت،رفتارهای ضد اجتماعی چون دروغگویی،استفاده از کلمات نامناسب،دزدی،کج خلقی و..

ارزیابی مسائل اجتماعی –عاطفی:مؤثرترین شیوه ارزیابی مسائل اجتماعی-عاطفی آن است که ارزیابی در محیطی طبیعی به عمل آید.طبق نظر آدامز(1964)برخی از محیطهای مناسب این کار عبارت است از:1-گفتگوهای غیر رسمی 2-فعالیتهایی که دانش آموز بدون راهنمایی دیگران انجام می دهد.3-بحث در باره موضوعهای جنجال برانگیز 4-فعالیتهای اجتماعی خارج از کلاس 5-ایفای نقش و اجرای نمایش 6-خلق آثار هنری 7—فعالیتهای ورزشی و فواصل استراحت

منبع: ناتوانیهای یادگیری،جرالد والاس؛جیمز.ا.مک لافلین؛ترجمه م.تقی منشی طوسی

0

روانشناسان هشدار دادند:میزان هورمون استرس موسوم به کورتیزل در کودکانی که شاهد دعواها و مشاجرات والدین هستند افزایش پیدا می کند.

به گفته محققان: هورمون کورتیزول در کودکانی که از دعوا ی والدین پریشان و مضطرب می شوند بسیار بیشتر است. در این پژوهش محققان دانشگاه روچستر در نیویورک.دانشگاه مینه سوتا و دانشگاه نوتر دام در ایندیانا روی 208کودک سفید پوست و مادران آن ها مطاله کردند.پژوهشگران در نظر داشتند با انجام این تحقیق در یافتند آیا کودکانی که در واکنش به درگیری.الگوهای رفتاری خاص از خود بروز می دهند از نظر میزان هورمون کورتیزول نیز دچار تغییر می شوند؟محققان در یافتند که حتی مشاجره تلفنی والدین نیز روی بروز استرس در کودکان تاثیر می گذارد. بررسی های انجام شده در آزمایشگاه نشان داد وقتی کودکان با مشاهده و نزاع والدین پریشان و مضطرب می شوند.ترشح هورمون استرس در آنها افزایش پیدا می کند. گفتنی است افزایش هورمون کورتیزول باعث افزایش فشار خون و کاهش واکنش های ایمنی بدن می شود.


0
آرنولد گزل به سال (1880) به دنیا آمد و در سال 1961 چشم از جهان فروبست. او را باید پیشوای طرفداران رشد طبیعی به شمار آورد. به اعتقاد وی رشد فرایندی است با الگوهای مشخص که از دوران، کنترل ومراقبت شده، به انجام می رسد ونه تنها شامل نمو بافتها واندام ها، بلکه شامل کارکردو رفتار خاص آنها نیز می باشد. فرهنگ ومحیط تنها به عنوان عوامل ثانوی در این فرایند موثرندو می توانند شکل رشد را تغییر دهند، اما نمی توانند آن را پدید آورند یا از بین ببرند.
رشد طبیعی معمول شرایط ساخت درونی است که به شیوهای منظم ودور از هر گونه یادگیری وتمرینی پدید می آید.گزل به ویژه در تعیین شیوه هاو فنون رشد برای کارشناسان وپزشکان کودک شهرت به سزای دارد. وی در مقام سرپرست کانون پژوهشهای کودک در دانشگاه (یه یل) با همکاری طرفداران خود هنجارهای رشد را مشخص نمود.به اعتقاد او رفتار کودک در الگوهای معین کاملا قابل پیش بینی است وچون سرعت رشد متفاوت است، بی شک زمان مراحل رشد نیز متغیر است.
گزل هنجارهای سنی را معیارهای قطعی رشد نمی شناسد، بلکه آنها را توجیهی برای هدفها به شمار می آورد و در هر یک از مراحل سنی به تفاوتهای فردی اعتبار بیشتری می دهد.وی می کوشد ترکیبی از حالت های اختصاصی ومراحل رشد به وجود آورد به نظر او مراحل رشداز پیش تعیین گردیده است اما شخصیت،میزان و سرعت رشد و استعدادهای فردی حالت اختصاصی دارند. برخی رفتارها بدون تاثیر عوامل بیرونی خودبه خود پدیدار می شوند. حالتهای اختصاصی درون زاد در نظر او حائز بیشترین ارزش واعتباراند.
با توجه به مطالبی که بیان شد، بنا بر اعتقاد گزل رشد فرایندی است که ازدرون فرد سرچشمه می گیرد ومحیط تنها یک تاثیر فرعی بر این فرایند دارد. بدین سبب وی هم درخانه وهم درمدرسه از آزادی رشد کودک در حدود توان وعلاقه او طرفداری می کندو هر نوع اجباریا محدودیت را ناقص رشد و پرورش سالم می داند،زیرا در وجود کودک روحیه منفی گرایی پدید می آوردو به سازندگی و باروری وی لطمه وارد می سازد.

مفهوم رشد داخلی
براساس آنچه گزل درباره مفهوم رشد داخلی خاطرنشان می‌سازد، رشد داخلی عبارت است از فعالیت درونی که مراحل پی‌درپی تحول کودک را تایید می‌کند و تابع تعامل ارگانیزم و محیط درونی است، در حالی که رشد بدنی تعامل ارگانیزم و محیط‌های درونی و بیرونی را تعیین می‌کند. در واقع رشد داخلی مقدم بر تحول آدمی و یکی از عوامل سازنده آن است. بنابراین رشد بدنی به عنوان یکی از ابعاد مهم ارگانیزم، تابع رشد داخلی است.

گزل رشد را چنین توصیف می‌نماید: رشد عبارت است از عناصر ذاتی تعامل که پدیدآیی‌های شکلی و تغییرپذیری‌های دوره‌های زندگی را مشخص می‌نماید. گزل به این حقیقت معتقد بود که باید محیطی وجود داشته باشد تا یک ارگانیزم بتواند در آن تحول یابد و همچنین کودک در بین خانواده و فرهنگ محیط تکامل می‌یابد ولی او معتقد بود که استعداد و توانمندی‌های ذاتی بلوغ، رشد و تحول که در وجود کودک نهفته است در ترکیب‌بندی ذهن و تحول وی بسیار موثر است.
گزل مراحل رشد را به ترتیب زیر مشخص کرد:
1- مرحله نخست از تولد تا پایان هفته چهارم:
در این مرحله اندامهای حسی و حرکتی اشنایی محدودی با محیط پیدا می کند.
2- مرحله دوم از هفته چهارم تا 9 ماهگی:
کودک از راه حواس خود، به ویژه به یاری حس بینایی وبساوایی(لامسه)، جهان پیرامون خود رابرسی واکتشاف می کند و با اشیائ محیط اشنا می شود.
3- مرحله سوم از 9 ماهگی تا 15 ماهگی:
کودک می توانداز جای خود حرکت کند واین زمان در برسی وشناخت محیط خود دارای میدان گسترهای است.دهان تنها وسیله شناسایی وی در این دوره هست.
4- مرحله چهارم از 15 تا 30 ماهگی است:
کودک می تواند راه برود نیروی تازهای در خود احساس نماید وبه کشف دنیای جدیدتری نایل گردد،به ویژه می تواند از راه سخن گویی مقصود خود را بفهماند و ازنیت دیگران آگاه شود.
5- مرحله پنجم از 30 ماهگی تا 5 سالگی:
کودک گرایش زیادی به پرسش وپاسخ نشان می دهد. اعمال و حرکات خود را تعریف می کند،حس کنجکاوی او افزایش می یابد ودرپی فهم وچگونگی وطرزکار اشیائ درباره انچه که به فکرش می رسد پرسش های گوناگون می کند.
6- مرحله ششم از 5 تا 9سالگی:
در این زمان کودک به مدرسه راه می یابد وتفکرش به یک سازمان منطقی دست پیدا می کند، حس همکاری با دیگران و توجه به حقوق آنان در او پیدا می شود.
7- مرحله هفتم از 9 سالگی تا آغاز بلوغ:
از ویژگی های این مرحله تشکیل گروه یا دسته با کودکان هم سال است. نسبت به جمع آوری اطلاعات درباره اشیاء و رده بندی آنها علاقه مند می شود. دستگاههای جنسی در پسران و دختران رشد می کنند و نشانه های بلوغ جسمی و نوجوانی در آنان نمایان می گردد.
● اصول گزل:
1) اصل سوگیری نمو:
بنابر این اصل دستگاه عصبی – حرکتی از یکسو دارای تحولی از سر به پا یا اصطلاحا سری – دمی است و از سوی دیگر این تحول از نزدیک به دور یعنی از مرکز به پیرامون است ولی بین این تمایل تحول سری – دمی و از نزدیم به دور در هم آمیختگی وجود دارد.
2) اصل رد هوطنیدگی متقابل:
بر اساس این اصل اسقرار الگو های حرکتی و هماهنگی بین آنها شکل گیری های حرکتی پدیدار می شوند و باید فرصتی به دستگاه عصبی – حرکتی داده شود تا این الگو ها با هم هماهنگ شوند و ساختار های حرکتی را بوجود آورند.
3) اصل ناقرینگی کنشی:
بناباین اصل انسان که در آغاز زندگی دو سو توان است یعنی فرقی بین سمت راست و چپ بدن خود حس نمی کند بزودی این تمایل در او قوت می گیرد که یک طرفی و یک جانبه عمل کند پس دو سو توانی حالتی موقتی است و خیلی زود در فرد تمایلی بوجود می آید که به اعضای سمت راست یا چپ بدن اعمالی را نجام می دهد و بر این اساس فرد چب برتر یا راست برتر می شود.
4) اصل تفرد یا نمو یافتگی متفرد کننده:
بر پایه این اصل فرد به نمو یافتگی نوعی خود دست می یابد و در عین حال به یک ردیف سازشهای اختصاصی نایل می گرددو عمل خارجی یا محیط ممکن است رفتار فرد را متمایز کند ولی زمان این تغییر با رفتار ها توجیه می یابد که عامل تفرد به نمو یافتگی لازم رسیده باشد.
5) اصل نوسانهای خود نظم جو:
این اصل عبارت است از اینکه فرایند های تحول روانی مسیر ثابتی را طی نمی کنند این تحول به صورت خطی نیست و نوسانهایی دارد و یک نوع بازگشت هایی در آن صودت می گیرد گزل این خصیصه را نمو حلزونی می نامد علت این نوسانها را گزل چنین تبیین می کند یک خصیصه خود نظم جویی در زمینه عصبی وجود دارد و این خصیصه برای این است که آدمی به سازشها و تبیینهای بهتری نایل آید.
ملاحظات روش‌شناختی و پردازش داده‌ها در نظام گزل
-بررسی دوقلوهای یکسان به منظور وارسی تاثیر تمرین و استفاده از مطالعات مقایسه‌ای حیوان و انسان، زیربنای تبیین کلی یافته‌های گزل را تشکیل می‌دهند و از ابعاد روش‌شناسی نظام او محسوب می‌شوند.
- روش گردآوری داده‌ها که بر پایه مشاهدات مستقیم، مکرر و در آغاز محض، سپس با ضبط و تحلیل سینمایی تطورها و تغییرها همراه می‌شوند.
- کاربرد تست و مصاحبه نیز به عنوان مشاهده برانگیخته مورد توجه قرار گرفته‌اند.

گزل طی انجام مطالعات خود درباره رشد و تکامل کودکان وسیله معروف خود را به نام شیشه یا آینه یک‌طرفه ابداع کرد. ابزاری که در به عینیت در آوردن مطالعاتش بسیار مفید بود و او نیز طرز استفاده از آن را برای کلیه دانشجویان خود نشان می‌داد. او نیز به اختراع دیگری دست زد و نام آن را اتاق کروی شکل یا عدسی متحرک نامید که از صحنه آزمایشات فیلمبرداری می‌کند. گزل توسط تکرار مشاهده این نوع فیلم‌ها و آزمایشات، هنجارهای تحول رفتار را به‌ویژه در دوران شیرخوارگی گسترش داد. در واقع گزل پردازش داده‌ها و شکل‌گیری یافته‌های خود را براساس ده مولفه تدارک دیده است که منظومه‌های مختلف و نیمرخ رفتار هر فرد را ترسیم می‌کند.
مولفه‌هایی که او خاطرنشان می‌سازد عبارتند از:
1. زمینه حرکتی در وهله اول حایز اهمیت است و گزل مشخصات حرکتی را در نیمرخ رفتار منعکس می‌کند.
2. بهداشت بدنی که چگونه در جریان تحول تامین می‌شود و از خطوط اصلی نیمرخ رفتار است.
3. جلوه‌ها یا تظاهرات هیجانی که در کودک در جریان تحول بروز می‌کنند تحت چه شکل و شرایطی هستند.
4. مسایل مربوط به ترس و خواب دیدن‌ها که شاید در ماه‌های اول حایز اهمیت نباشد اما در دوره بین سه تا 7 - 6 سالگی بی‌نهایت اهمیت دارد.
5. مساله من و جنس نیز در نیمرخ رفتار نشان داده شده است.
6. از بدو تولد تا پایان نوجوانی به چه ترتیب حضور افراد برای کودک اهمیت دارد و با آن‌ها رابطه برقرار کند.
7. بازی‌ها و وقت‌گذرانی‌ها که در سنین بالاتر شکل فعالیت را به معنای کلی کلمه به خود می‌گیرد.
8. زندگی آموزشگاهی که از سه سالگی به بعد در شرایط نگهداری کودک به وسیله افراد دیگر و در شرایط کودکستان و مدرسه اهمیت می‌یابد.
9. تحول حسن اخلاقی کودک نیز در نیمرخ رفتار مورد توجه است.
10. سطحی از آگاهی یا تصویر یا دیدی که کودک نسبت به جهانی که در آن قرار گرفته دارد.
0

بیش فعالی در کودکان یک مشکل شایع است که امروزه تعداد زیادی از افراد به آن مبتلا هستند. پزشکان هنوز علت شیوع آن را نمی دانند. متخصصان بر این باورند که این ناهنجاری را با پیشگیری به موقع می توان درمان کرد و جلوی پیشرفت این موضوع را گرفت. بیش فعالی در دختران و پسران تفاوت هایی دراد که در این موضوع به آن اشاره خواهیم داشت.تحقیقات نشان می‌دهد، فاکتورهایی مانند جنس و سن در تظاهر علائم و اعمال روش‌های درمانی، مؤثر است. بطوری که به عقیده پژوهشگران دختران بیش‌فعال در مقایسه با پسران مبتلا به این اختلال، دچار علائم متفاوتی شده که شناخت این علائم به تشخیص سریع و روند مراحل درمانی بهتر کمک می‌کند. آزمایش‌ها نشان می‌دهد، تشخیص بیش‌فعالی در پسران سریع‌تر و راحت تر از دختران انجام می‌گیرد بطوری که تشخیص در پسران، سه برابر امکان‌پذیرتر از دختران است.
از آنجایی که علائم این اختلال در پسران چشمگیرتر است و آنها بیشتر از دختران رفتارهای تکانشگرانه دارند، تشخیص بیماری در پسران سریع‌تر است.بطور کلی، بی‌توجهی و نادیده گرفتن مسائل اطراف از علائم اختلال در دختران مبتلا به بیش‌فعالی است که در پسران به جای آن انجام رفتارهای غیرمنطقی بدون انگیزه قبلی و فکر انتظار می‌رود.
پسران مبتلا به ADHD، بسیار فعال بوده و بی قراری یا ناآرامی آنها به راحتی توسط والدین یا آموزگاران در مدرسه قابل تشخیص است. این کودکان بیشتر اوقات در کلاس‌های درس یا اتومبیل که مجبور هستند، ساعاتی را آرام و بی‌تحرک روی صندلی بنشیند، بی‌قرار می‌شوند.
در کلاس درس بدون اجازه گرفتن از آموزگار، شروع به صحبت می‌کنند، به هیچ‌وجه صبور نبوده و در زنگ ورزش ضعیف هستند و در صف‌ها نمی‌توانند در کنار دیگر دانش‌آموزان آرام گیرند.
اکثر پسران مبتلا به بیش‌فعالی رفتاری غیرقابل پیش‌بینی داشته و برای آنها مهم نیست دیگران نسبت به رفتارهایشان چه برداشتی کرده یا چه واکنشی نشان می‌دهند. این گروه از کودکان رفتارهای مهاجمانه و پرخاشگرانه بویژه نسبت به گروه‌های هم‌سال خویش دارند و اکثر آنها تا سن سه سالگی صحبت نمی‌کنند یا در سال‌های اولیه کودکی کم‌حرف هستند.
دختران مبتلا به بیش‌فعالی اغلب بی‌دقت هستند، به جزئیات و مسائل پیرامون خود، توجه نمی‌کنند و در اکثر موارد در آموختن مهارت‌های حل مسئله و سازمان‌دهی ضعیف هستند.
اتاق خواب، میز کار، کوله‌پشتی دختربچه بیش‌فعال معمولاً به هم ریخته است و هیچ وسیله‌ای در جای خود قرار ندارد. آموزگاران این گروه از کودکان از شیوه درس خواندن و انجام تکالیف آنها ناراضی بوده و اغلب ادعا می‌کنند که انجام چندین کار بطور همزمان از عهده دختران مبتلا به بیش‌فعالی خارج بوده و هیچ‌توجهی به درس ندارند.
دختران بیش‌فعال فراموشکار نیز هستند، اسباب‌بازی یا لوازم‌التحریر و کتاب‌هایشان را گم می‌کنند و تمرکز آنها هنگام انجام بازی‌ها یا فعالیت‌های علمی بسیار کم است. تنها انجام بازی‌های کامپیوتری این گروه از کودکان را خوشحال کرده و هنگام این نوع از بازی از تمرکز کافی برخوردار هستند و از آنجایی که در مواجهه با صفحه کامپیوتر احساس آرامش و تمرکز بیشتری در مقایسه با قرار گرفتن در محیط دارند، ترجیح می‌دهند، به جای انجام تکالیف مدرسه وقتشان را صرف انجام بازی‌های کامپیوتری کنند.
از علائم مشترک میان دختران و پسران مبتلا به بیش‌فعالی می‌توان به ضعف در یادگیری و مهارت‌های ارتباطی و آموزشی، نداشتن تعادل در حرکت، صحبت کردن، بی‌قراری و رفتار غیرمنطقی اشاره کرد که علت آن نقص در برقراری ارتباط صحیح میان دو نیمکره مغز است.

0

اگر شما واقعا علائم بیش فعالی را داشته باشید نیاز دارید تا هم درمان دارویی داشته و هم راهکارهای رفتاری را به کار بندید. بیش فعالی معمولا در دوران کودکی بروز پیدا می کند و در برخی مواقع به بزرگسالی هم کشیده می شود. علایمی چون مشکل توجه و تمرکز، بی نظمی، رفتارهای تکانشی و بدون فکر، بی ثباتی هیجانی و... باعث مشکلاتی در زندگی فرد شده و عملکرد او را در این حوزه های مهم که برای یک زندگی خوب و لذت بخش لازم است، تحت تأثیر قرار می دهند:

- تطابق شغلی و کاری

- عملکرد تحصیلی

- عملکرد در روابط صمیمی (روابط با فامیل و دوستان، ازدواج)


ویژگی های اختلال بیش فعال کم توجهی در بزرگسالان چیست؟

1. نقص توجه و تمرکز:

این نقص بخصوص برای دانشجویان مشکل زا خواهد بود. این افراد در توجه و تمرکز هنگام مطالعه و انجام امور روزمره مشکل دارند، زمانی که مشغول خواندن هستند به رویا فرو می روند، دقایق سپری می شود و آنها هنوز در همان صفحه اول در جا می زنند. مشکل عدم توجه و تمرکز باعث می شود که فرد وسایل کوچک مورد نیازش را گم کند و نداند آنها را کجا گذاشته است، مثل کلید، سوئیچ، خودکار، کیف و... و مرتب دنبال وسایل می گردد. نمی تواند مکالمات (سخنرانی، صحبت طرف مقابل، برنامه تلویزیون) را گوش دهد و در این زمان ها حواسش متوجه موضوع دیگری است.

2. مشکلات حرکت:

مثل بیقراری هنگام نشستن و سرپا ایستادن، توانایی های ورزشی ضعیف تر، دست خط بد، اینها بیشتر سرپا هستند تا نشسته. در هنگامی که مجبور به نشستن هستند احساس بیقراری دارند و با پا یا دست خود ضرب می گیرند.

3. رفتارهای تکانشی و بدون فکر:

فرد خیلی ناگهانی بدون مقدمه، بدون فکر کردن و بررسی عواقب پیامدهای رفتاری را انجام می دهد یا حرفی را می زند در نتیجه به علت سخنان نسنجیده ممکن است منجر به رنجش دیگران شود. یا حرفی را بزند، شوخی کند که مناسب جمع نیست و بعد از آن پشیمان شود. تصمیم گرفتن بدون فکر و عمل کردن به آن باعث می شود که عجولانه ازدواج کند، عجولانه طلاق بگیرد، عجولانه شغل خود را ترک کند، استعفا دهد یا عوض کند، بی محابا رانندگی کند، تصادفات منجر به جرح داشته باشد و.....

این علامت در نوجوانان منجر به بروز رفتارهای پر خطری مثل مصرف مواد مخدر، وارد شدن به ارتباطات جنسی محافظت نشده، رانندگی های پر خطر و... می شود.

4. بی نظمی:

اتاق و میز کار او نامنظم و به هم ریخته است، هیچ چیزی در جای خودش قرار ندارد برای پیدا کردن یک کپی، مدرک و یا پرونده مورد نیاز مجبور است ساعت ها بگردد، دیگران او را شلخته و بی نظم توصیف می کنند، دیر سر کار حاضر شود، چند کار را همزمان شروع می کند آنها را به اتمام نرسانده، سراغ کار و برنامه دیگری می رود. کمد، لباس ها، و تخت و اتاق او نامرتب و به هم ریخته است.

5. مشکل در روابط بین فردی:

روابط او با اطرافیان، دوستان و اعضای خانواده تحت تاثیر علایم بیماری است. به خاطر حرفها، شوخی های نسنجیده، برخوردهای تند و بدون فکر اکثر دوستان و اطرافیان خود را می رنجاند، بخاطر مشکل عدم توجه و تمرکز و فراموشکاری ممکن است نتواند به وعده و قول خود عمل کند.

6. هیجانی بودن:

زود رنج و حساس است، زود از کوره در می رود، زود آرام می شود، با کوچکترین تحریکی خشمگین می شود و واکنش نشان می دهد، خلق او مرتب تغییر پیدا می کند. گاهی سر حال و شاداب و گاهی غمگین، ناراحت و در خود فرو رفته است. بتدریج که سن افزایش می یابد و شخص از دوران کودکی وارد نوجوانی و بزرگسالی می شود، بالا رفتن های خلق کمتر می شود و ما بیشتر خلق افسرده، عصبی و مضطرب را در او می بینیم.

7. عدم تحمل استرس:

نسبت به استرس های معمول زندگی واکنش و پاسخ های شدید و غیرمعمول می دهد.

بیش فعالی معمولا در دوران کودکی بروز پیدا می کند و در برخی مواقع به بزرگسالی هم کشیده می شود. علایمی چون مشکل توجه و تمرکز، بی نظمی، رفتارهای تکانشی و بدون فکر، بی ثباتی هیجانی و... باعث مشکلاتی در زندگی فرد شده و عملکرد او را در این حوزه های مهم که برای یک زندگی خوب و لذت بخش لازم است، تحت تأثیر قرار می دهند.

این بیماری روی عملکرد شخص در موارد زیر تاثیر می گذارد:

1) پیشرفت تحصیلی:

ADHD ها برای رسیدن به چنین اهدافی در زندگی مشکل دارند آنها معمولاً:

3-2 سال کمتر از گروه کنترل تحصیل می کنند.

در دبیرستان بیشتر مردود می شوند.

کمتر وارد دانشگاه می شوند و یا کمتر آن را به اتمام می رسانند.

2) تطابق شغلی و کاری:

بالغین ADHD بیشتر شغل خود را عوض می کنند. اغلب در دو شغل کار می کنند که این روشی برای سازگاری با احساس بیقراری و عصبی بودن آنها است در زمان هایی که فعالیتی ندارند و حوصله آنها سر می رود.

به طور کلی در کفایت و کارایی شغلی، استقلال در کار، تکمیل کردن کارها و وظایف و کنار آمدن با کارفرما و رئیس خود مشکل دارند. در سنین پایین تر وارد کار می شوند، زود شغل خود را عوض می کنند، احتمال اخراج شدن، بیکاری و ترک شغل در آنها بیشتر است.

آنها عمدتاً شغل هایی را انتخاب می کنند که فعالیت و حرکت بیشتری داشته باشد، وضعیت شغلی اینها بلاشک تحت تأثیر پیشرفت آموزشی و تحصیلی پایین تر آنهاست.

3) روابط صمیمی:

اکثراً در روابط با دوستان، اطرافیان و خانواده تعارض و استرس را تجربه می کنند. اعتماد به نفس پایین، تجربه شکست های مزمن، اختلال توجه و تمرکز، رفتارهای تکانشی و بدون فکر، بی ثباتی هیجانی، تحمل پایین ناکامی، کله شقی، سوء مصرف مواد و سایر مشکلات تأثیر منفی بر روابط بین فردی آنها دارد.

ممکن است بطور تکانشی تصمیم به ازدواج یا طلاق بگیرند. میزان طلاق و جدایی در اینها بیشتر است. هر چند یک همسر حمایتگر و صبور از زندگی با یک فرد ADHD رنج می برد و دچار خستگی و فرسودگی می شود اما وجود او می تواند خیلی در روند درمان بیمار کمک کننده باشد.

4) والد بودن:

در مورد نقش والد بودن بزرگسالان مبتلا به ADHD باید گفت آنها والدینی صبور، قاطع و با روش انضباطی ثابت نیستند. زود از کوره در می روند، فرزندشان را بطور نامناسب تنبیه می کنند، بعد پشیمان می شوند و می خواهند رفتار نامناسب خود را جبران کنند. در نتیجه ثبات در روش های انضباطی خود ثبات ندارند.

5) سایر مشکلات:

ریسک اختلال شخصیت ضد اجتماعی و مصرف الکل، سیگار و سایر مواد مخدر در اینها بالاتر از جمعیت عمومی است. احتمال ابتلاء آنها به بیماری افسردگی، اضطراب بیشتر است، روابط جنسی را نسبت به همسالان خود در سنین پایین تر شروع می کنند، کمتر به مراقبت از خود و استفاده از روش های ضد بارداری توجه دارند، حاملگی زود هنگام و در سنین پایین در آنها بیشتر است، بیماری های مقاربتی جنسی در آنها بیشتر است، بیشتر از بقیه برابر بررسی HIV (ایدز) تست می شوند و مورد آزمایش قرار می گیرند.

تصادفات اتومبیل که منجر به جرح و آسیب های بدنی شود در اینها بیشتر است. مشکلات توجه و تمرکز و تکانشگری، رانندگی اینها را بی محابا و پرخطر می کند. ولی شاید برای شما این سوال مطرح شود که آیا همه کودکان ADHD دچار چنین سرنوشتی در دوران بزرگسالی می شوند؟ در پاسخ به این سوال باید به چند نکته اشاره کرد:

- معمولا تا سن 12-11 سالگی پر تحرکی واضحاً بهبود می یابد اما مشکلات توجه و تمرکز بخصوص و مشکلات رفتارهای تکانشی ادامه پیدا می کند.

- درصدی از بیماران ADHD به دوران بلوغ که می رسند خوب می شوند ولی در اکثر موارد این بیماری یک بیماری طول عمر است هر چند ممکن است نمود بیرونی علایم تغییراتی کند. در صورت تشخیص و درمان به موقع بیمار می توان از بسیاری از پیامدهای منفی آن بر زندگی فرد جلوگیری کرد.

- تمام انواع ADHD به بزرگسالی کشیده نمی شوند و زندگی فرد را تا این درجه دچار مشکل نمی کنند مگر مواردی که:

1) اختلالات همراه مثل اضطراب، افسردگی، اختلال سلوک، اختلال ایذایی مقابله ای و... و در آنها بیشتر باشد یعنی ADHD خالص نباشد و بیماری روانپزشکی دیگری همراه آن باشد.

2) سابقه خانوادگی مثبت از بیماری وجود داشته باشد.

3) مشکلات خانواده زیاد باشد (از جمله بیماری، اعتیاد، وضعیت اجتماعی و اقتصادی پایین، هرج و مرج و...)

در صورتی که مشکل دقت و تمرکز شما به تازگی ایجاد شده نمی توان برچسب بیش فعالی به آن زد و باید تحت تاثیر اختللات اضطرابی یا وسواس یا... بررسی شود.

0
بچه های بیش فعال نیازمند تقویت مثبت از سوی والدین و مربیان هستند.

در نحوه صحبت کردن با کودک بیش فعال هرگز نباید کلمات منفی بکار برد.

به جای اینکه بگویید در را باز نگذار. بگویید دخترم، پسرم لطفا در را ببند.

هر گاه کودک برای دریافت خواسته خود شروع به داد و بیداد و دعوا کرد در مقابل داد وبیداد های او هرگز تسلیم نشوید. بهتر است به او بگوید که با داد و فریاد نمی تواند به خواسته اش برسد پس بهتر است آرام باشد و با شما درباره خواسته اش حرف بزند.

انتقاد ها را از کودک کاهش دهید. سعی کنید کمتر از او ایراد بگیرید.

بگذارید کارهایش را خودش انجام دهد تا خود اتکا شود.مخصوصا در انجام کارهای شخصیش دخالت نکنید. اما به یک باره خود را از کودک نگیرید.اگر تا قبل از این کارهای اورا برایش انجام می دادید آرام آرام از انجام آنها خوداری کنید و به جای آن به او نحوه انجام کار را یاد دهید. یادتان باشد:

هرگز ماهی دست کودک ندهید، ماهیگیری را یادش دهید.


هنگام اموزش به کودک بیش فعال یک پتوی گلبافت زیر پایش پهن کنید تا احساس آرامش کند.

وقتی معلم یا پدر و مادر قصد دارند به کودک بیش فعال آموزش بدهند بهتر است که کنار او بنشینند و هر چند وقت او را نوازش کنند تشویق کنند ببوسند و یا در آغوش بگیرند. تمامی این رفتار مهربانانه با کودک موجبات آرام ذهنی اورا فراهم کرده و در امر آموزش به او تمرکز می بخشد.

دقت داشته باشید که نوع رفتار با کودک بیش فعال کاملا با یک کودک عادی متفاوت است.

همیشه با کودک رو راست باشید. توجه داشته باشید که کودکان امروزه از سطح هوشی و نیز درک بالایی برخوردارند و به خوبی حرف های معلم و پدر و مادر را درک می کنند پس از گفتن هر نوع دروغ، دادن هر نوع وعده پوچ به کودک خودداری کنید.

هر قولی که به کودک می دهید هر چند کودک حتما به آن عمل کنید.

0

خدمات کاردرمانی به کودکانی ارائه می شود که علاوه بر آیتم های حسی حرکتی موجود در برنامه ABA، نیازمند خدمات بیشتری در حیطه کاردرمانی هستند (با صلاح دید PI).

حرکت و تمرینات حرکتی
حرکت نتیجه فرمانی است که از مغز به عضلات میرسد. تغییر طول عضله موجب کشیده شدن استخوان و حرکت آن حول محور مفصل و در نتیجه انجام حرکت مورد نظر می­شود. تمرینات جسمی موجب تقویت اجزای حرکتی (اعصاب حرکتی، عضله، استخوان و مفصل) می­شود.
اجزای حرکتی، مانند هر چیز دیگری اگر به کار گرفته نشوند دچار ضعف می­شوند. همچنین وضعیت اجزای حرکتی را می­توان با انجام تمرینات حرکتی بهبود بخشید، تقویت کرد، یا به مهارت آنها افزود. کودکان طی گذر از مراحل رشد، با بازی و تمرین­­های مختلف، حرکاتشان را ایجاد کرده و تا مرحله مهارت پیش می­برند. مگر آنکه در این مسیر موانع درونی یا بیرونی وجود داشته باشد، که در اینصورت برای ایجاد حرکت و مهارت نیاز به مداخله درمانی می­باشد. یکی از روش­های درمانی فرستادن الگوی حرکتی از اندام به مغز می­باشد.
نکته قابل توجه اینکه، صرف اتفاق افتادن حرکت، مبین رشد حرکتی کامل نمی­باشد. حرکت کامل حرکتی است که بصورت ظریف، با تسلط و کنترل کامل انجام شود و پختگی و مهارت در آن محسوس باشد. بعلاوه، حرکت باید هدفمند باشد و در تعامل با محیط به وقوع بپیوندد، که این مستلزم دستگاه حسی سالم نیز هست. حرکات خودبخودی، کلیشه­ای و تکراری اغلب ارزش بارزی در رشد و تحول کودک ندارند.

اختلالات حرکتی در کودکان اتیستیک و اقدامات کاردرمانی آنها
اختلالات حرکتی در بعضی کودکان مبتلا به اتیسم به صورتهای زیر دیده می­شود:

1- ضعف عضلانی: در تعدادی از این کودکان، قدرت و نیروی عضلانی کمتر از کودکان هم­سنشان می­باشد. عضلات نرم، کم حجم و کم قدرت از مشخصات این حالت هستند. ضعف در اندامها بصورت دستها و پاهای کم زور و در تنه بصورت وضعیتهای شل (شل راه رفتن، شل نشستن و بیحال دویدن و...) قابل تشخیص است.
اقدامات درمانی: تقویت عضلانی و سیستم حرکتی با تمرینات و ورزشهایی که مربی روی بدن کودک انجام می­دهد یا فعالیتها و بازیهایی که مربی به کودک آموزش می­دهد و انجامش را از کودک می­خواهد.

2- خام حرکتی: عدم مهارت و ظرافت در انجام فعالیتهای حرکتی. در اینحالت حرکات کودک ظرافت و دقت لازم را ندارد. درواقع حرکات کودک ناشیانه می­باشد. استفاده از دستها بخصوص انگشتان و تسلط بر روی حرکات آنان ضعیف است.
اقدامات درمانی: رساندن تنوس عضلانی به سطح نرمال، تثبیت مفاصل و آموزش الگوهای واحدهای حرکتی کوچک. کاردرمانگر با استفاده از تکنیکهای حرکتی (مثل ماساژ و ورزشهای خاص) برای رفع این اشکالات حرکتی اقدام می­نماید.

3 - عدم تعادل: بعضی از کودکان اتیستیک به راحتی تعادلشان را از دست می­دهند. این حالت می­تواند در وضعیتهای استاتیک (مثلا در حالت نشسته یا ایستاده) یا در وضعیتهای داینامیک (مثلا در حالت راه رفتن یا دویدن) دیده شود.
اقدامات درمانی: ایجاد و تقویت واکنشهای حفاظتی-تعادلی در این کودکان.

4 - تاخیر یا جا انداختن مراحل رشد حرکتی: در بعضی از این کودکان ممکن است مرحله­ای از مراحل رشد حرکتی جا بیفتد (مثلا خزیدن)، یا ممکن است رشد حرکتی نسبت به سن کودک عقب­تر باشد.
اقدامات درمانی: در اینحالت کاردرمانگر مرحله جا انداخته شده حرکتی را ایجاد می­کند و کودک را آماده می­سازد تا در هر سنی به مرحله حرکتی همان سن برسد.

5- دفورمیتی ها: در تعدادی از کودکان اتیستیک بد شکلی هایی در اندامها بخصوص اندامهای تحتانی دیده می­شود، مثلا چرخش پنجه پا به داخل یا خارج.
اقدامات درمانی: تقویت بعضی عضلات و برطرف کردن کوتاهی­های ایجاد شده در آنها با دادن تمرینات و فعالیتهای خاص موجب بهتر شدن یا اصلاح خواهد شد.

6- کوتاهی­های عضلانی: در بیشتر این کودکان کوتاهی عضلانی باعث حالتهایی مثل راه رفتن روی پنجه پا می­شود.
اقدامات درمانی: کشش عضلانی و برطرف کردن کوتاهی ها اگر با تمرینات صحیح و در زمان مناسب انجام گیرد موجب اصلاح وضعیت کودک می­شود.

اختلالات حسی در کودکان اتیستیک و اقدامات درمانی آنها

1- حس تند: تعدادی از کودکان اتیستیک به بعضی یا تمام تحریکات حسی واکنش شدید نشان می­دهند. مثلا از نور بدشان می­ آید، به صداها توجه نمی­کنند. بو، طعم چاشنی غذاها یا لمس شدن برایشان غیر قابل تحمل است.
اقدامات درمانی: ارائه تحریکات حسی از کمترین مقدار تا رساندن حسهای کودک به حد نرمال و افزایش تحمل حسی کودک، همچنین مشاوره دادن به والدین در جهت آماده سازی محیط مناسب زندگی کودک.

2- حس کند: بعضی از کودکان اتیستیک به بعضی یا تمام تحریکات حسی بدون واکنش هستند یا بعضی از تحریکات حسی با شدت بسیار زیاد، برایشان خوشایند است، مثل کودکی که به درد واکنش نشان نمی­دهد یا کودکی که به آفتاب یا لامپ زل می­زند.
اقدامات درمانی: ارائه تحریکات حسی با شدت زیاد تا رساندن حسهای کودک به حد نرمال و کمک به درک و تشخیص محرکات حسی. همچنین مشاوره دادن به والدین در جهت آماده سازی محیط مناسب زندگی کودک.

3-حس ناموزون: بعضی از کودکان اتیستیک ممکن است درگیر تحرکات درونی خود باشند تا درک، تشخیص و واکنش نشان دادن به محرکات خارجی. مثل کودکی که بدون وجود محرک خارجی دچار خارش یا قرمزی پوست می­شود، یا کوکی که پس از دویدن می­نشیند و به صدای قلب یا نفس کشیدن یا خس­خس ریه­اش گوش می­کند، یا کودکی که مدام چشمهایش را دستکاری می­نماید.
اقدامات درمانی: کمک به کودک در جهت درک، تشخیص و واکنش نشان دادن به محرکات خارجی و برگرداندن جهت توجه کودک از محرکات داخلی به خارجی، همچنین مشاوره دادن به والدین در جهت آماده سازی محیط مناسب زندگی کودک.

0

تعداد صفحات: 40 صفحه

مقدمه

موقعیت جغرافیایی استان

سیمای منابع

نمودار سازمانی

تاریخچه و موضوع شرکت

سرمایه شرکت

ارکان و استراتژی شرکت

اهداف و عمده فعالیت های اداره کل

مأموریت و وظایف شرکت

اهم وظایف و مأموریت ها

اهداف دور نمای ترسیم شده با توجه به رسالت و مأموریت های شرکت

اطلاعات عمومی شرکت آب و فاضلاب

جدول وضعیت نیروی انسانی و روند حرفه ای شدن

انجام فعالیت های کیفی آب از ابتدای تأسیس شرکت

نمای فعالیت های انجام شده شرکت

طرح های ملی اجرا شده در استان

طرح های اجرا شده قبل از انقلاب

طرح های اجرا شده بعد از انقلاب

فعالیت های اطلاع رسانی و ترویج فرهنگ بهینه مصرف

حوزه بهره برداری

طرح های تحقیقاتی اجرا شده

پروژه های در دست اجرا

فعالیت های انجام شده در راستای اجرای طرح تکریم

برنامه سال 86

فصل دوم اهداف وعملکرد بخش های مختلف شرکت

معاونت برنامه ریزی و بهبود کیفیت

اهداف و برنامه های کیفی معاونت برنامه ریزی

بودجه

واحد خدمات و انفورماتیک

نمودار ساختار اطلاعاتی

کمیته تشکیلات

تحقیقات و واحد کیفیت

شرح وظایف بخش هایی که در دوره کارآموزی در آنها فعالیت نموده ام

فصل سوم شرح عملکرد و آشنایی با نرم افزار کلی اداره آب و فاضلاب

تشریح برنامه کاربردی اداره آب و فاضلاب استان گلستان

ساختار کلی برنامه

شرح عملکرد

هفته اول

هفته دوم و سوم

هفته چهارم و پنجم

خرید و دانلود - 39000 تومان