امروز جمعه 02 آذر 1403
بر اساس ماده 23 قانون حمایت حقوق مولفان، کلیه آثار ارائه شده در سایت با مجوز از صاحب امتیاز اثر می باشد. تمام کالاها و خدمات این سایت بدون احتساب مالیات می باشد.
نگرانی گونه ای خیالیست و در هر سن عمل متفاوتی دارد، تکرار شدید نگرانی موجب اضطراب خواهد شد.
اضطراب به معنای نا آرامی می باشد، و به حساسیتهای جسمانی و روانی که در پاسخ به تهدید اعم از تهدید حقیقی یا خیالی به وسیله ارگانیزم ابراز و ایجاد می شود اشاره می کند. تکرار و تشدی نگرانی موجب اضطراب خواهد شد که از پیش بینی آسیبهای احتمالی نتیجه می شود. بسیاری از اضطرابها مانند نگرانیهای بی دلیل و تنها ناشی از آشفتگی درون خودشخص می باشد، که در نهایت سلامت و تعادل روان فرد را مختل می کند. کودکان نیز مانند بزرگسالان از علت حقیقی اضطرابهای خود بی خبرند و نمی دانند که ناراحتیهای درونی مسبب اضطراب آنهاست (احمدی و بنی جمالی، 1375). اضطراب در سراسر طبقه بندی بیماریهای روانی به چشم می خورد. این اختلال بالاترین حد رنج روانی است. اضطراب غالبا با ترس که دارای پاره ای از خصیصه های روان شناختی و فیزیولوژیکی است مشتبه می شود اضطراب بدون آنکه به منزله انگیزش در بیشتر موارد نیروی ایجاد اغتشاش و فروریختگی سازمان رفتارهاست (کراز، 1381).
شدت اضطراب ممکن است از احساس ملایم ناراحتی تا ترس از آشفتگی کامل تغییر کند و میزان اضطرابها بستگی به ارزیابی شخص از شدت تهدید دارد. ولی باید دانست که این تهدید غالبا از یک منشا ناخودآگاه سرچشمه می گیرد، و معمولا موقعیتهایی که احساس کفایت و امنیت و ارزش شخص را مورد تهدید قرار می دهد، شدیدترین اضطرابها را توصیه می کند (بیرجندی، 1372).
اختلال اضطراب کودکی و نوجوانی شامل سه اختلال است که در آن، اضطراب خصوصیت بالینی عمده است. اضطراب جدایی، اضطراب اجتنابی و اضطراب مفرط. اختلال اضطراب جدایی و اجتنابیِ کودک و نوجوان بیشتر بر موقعیتهای خاص متمرکز است. اضطراب مفرط به انواعی از موقعیتها مربوط است. در سبب شناسی اضطراب به بررسی مسئله یادگیری و ژنتیک و شرایط روانی اجتماعی اشاره دارد و اختلال اضطراب در کودکان و نوجوانان 4% بیان شده است. این اختلال در اوائل کودکی در همه جا دیده می شود و شیوع آن در دو جنس برابر است (کاپلان و سادوک، 1375).
امید است با شناخت و پیشگیری به موقع اضطراب و استفاده از روشهای درمانی مناسب و درست و به موقع از تعداد افرادی که به این اختلال مبتلا می شوند کاسته و با درمان صحیح در بهبود هر چه زودتر این اختلال گامی موثر برداریم.در درمان اضطراب استفاده از دارو درمانی، رژیم درمانی، روان درمانی،خانواده درمانی، الگوسازی و موسیقی درمانی استفاده می شود و تا حد زیادی می توانند حالتهای اضطرابی را در فرد کاهش داده و یا به طور کلی برطرف سازنند. همچنین در موارد حاد بستری کردن در بیمارستان توصیه می شود که هدف اصلی آن مراقبتهای پرستاری ، بالا بردن اعتماد به نفس و بوجود آمدن نیروی تازه در بیمار است(فرجاد، 1374).
این مقاله به بررسی اضطراب، شیوع، علل، انواع آن که شامل اضطراب جدایی، اجتنابی ، مفرط است و تعارضات جسمانی، روانی اجتماعی و درمان آنها می پردازد.
مقدمه
کلمه اضطراب از کلمه لاتین (Anxiets) که به معنای ناآرامی می باشد گرفته شده است و به حساسیت های جسمانی و روانی که در پاسخ به تهدید اعم از تهدید حقیقی یا خیالی به وسیله ارگانیزم ابراز و ایجاد می شود، اشاره می کند. همچنین اضطراب ممکن است در پاسخ به آنچه موجب تهدید اعتماد به نفس می شود و یا از پیدایش موقعیتی که شخص در آن وضعیت از انجام کاری که خارج از حدود توانایی اوست، احساس فشار می کند، به وجود می آید. اضطراب واقعی ممکن است به عنوان «ترس» توصیف شود، که عکس العمل فرد در مقابل خطرات می باشد. اگر این عکس العمل برای یک دوره طولانی و با شدت زیاد و خارج از ظرفیت شخص تداوم یابد، موجب ناسازگاری و ناآرامی در فرد می شود. اضطراب عصبی ناشی از تعارض1 ناخودآگاه فرد است مانند احساسات خصمانه نسبت به یکی از والدین که ممکن است با باور اینکه شخص باید والدینش را دوست داشته باشد، تعارض داشته باشد و باعث از بین رفتن تعادل فرد و اجتماع و ایجاد اضطراب در فرد شود (احدی و بنی جمالی،1375).
روان آزردگی اضطراب یادآور یک خلق و خوی افسرده است (عدم خوشحالی، اضطراب، احساس شکست، بی کفایتی، کم ارزنده سازی). سیمای فرد مضطرب، سیمای فرد نگرانی است که حساس می باشد، فعالیت های خود را با شکست مواجه می بیند و در یک ناایمنی اجتماعی و جهانی زندگی می کند. احساس خستگی دائم، پایین بودن سطح انرژی و شادی زندگی از خصیصه های آن میباشد. از زاویه دیگر اضطراب به منزله فقدان آرامش، تردید، عدم اعتماد و بی کفایتی در تسلط بر موقعیت هاست (کراز، 1381).
اضطراب احساس و هیجانی ناخوشایند است که شخص مضطرب، روش های گوناگونی را برای کاهش آن به کار می گیرد. در این راستا ممکن است تلاشی منطقی و مستقیم برای کم کردن و یا از بین بردن محرک هایی که موجب بروز اضطراب می گردد، صورت پذیرد. دانش آموزی که با مشکلات تحصیلی روبروست، علی رغم فعالیت خوب شکست می خورد، ممکن است با بی میلی تصمیم به تغییر رشته یا ترک تحصیل نماید که این خود باعث افزایش اضطراب می گردد.
بیشتر آشفتگی ها و احساسات پایدار و مقاوم ناشی از اضطراب، ریشه در عوامل درون فردی و اجتماعی گوناگونی دارد که ممکن است به صورت یک مجموعه بر یکدیگر تاثیر داشته باشند و در این حالت فرد به دفاع در برابر اضطراب برمی خیزد، و نمونه ساده ای از این دفاع می توان (مقابله منفی) را نام برد که شخص به استفاده از آرام بخش ها دست می زند، این مکانیزم های دفاعی تلاشهای ناخودآگاهی است که برای حفظ آرامش روحی به وسیله تمامی افراد بهنجار- نوروتیک و پسیکوتیک به کار می رود (احدی و بنی جمالی، 1375).
اضطراب نشانه ها و اثرات متعدد جسمانی و روانی ناخوشایندی از قبیل احساس ترس و نگرانی را دارا است. بیمار احساس می کند که رویداد ترسناکی در شرف وقوع است، و این احساس می تواند باعث بروز حملات هراس،حمله های حاد اضطراب آور و وحشت زا را که بی دلیل نبوده و بیشتر به صورت نگرانی ظاهر می گردد، شود. تمرکز حواس بیمار ضعیف شده و بیمار قادر به تفکر نبوده و ناآرام است. اضطراب ممکن است در زمان خواب بیشتر به صورت «کابوس» که بیمار را از خواب بیدار می کند یا به صورت بی خوابی از آغاز شب که خیلی هم شایع است بروز می کند.
فشارها و هیجان های روانی باعث فشارهای جسمانی می شود که روی سیستم های مختلف بدن اثر می گذارد و باعث بروز یک دسته از علائم هشداردهنده و ترسناک از قبیل طپش قلب، هیجان، تعریق، سردرد، افزایش ضربان قلب، تهوع و افزایش دفعات ادرار می شود (لسک، 1377).
این کودکان فوق العاده نگرانند و رفتاری حاکی از ترس شدید دارند، این نگرانی ها از چیز یا محیط بخصوصی ناشی نمی شود و در نتیجه فشار تازه ای به وجود نیامده است. این کودکان نسبت به شایستگی ها و عملکرد خویش نگران و رفتارهای عصبی، مانند ناخن جویدن دارند. ظاهر شدن این خصلت در کودک تدریجی است (ایزرائل، 1375).
اگر هیچ گونه دلیل بیرونی و آشکاری برای اضطراب حاد کودک و نوجوان وجود نداشته باشد ممکن است نگران شود. این حالت او از کجا سرچشمه می گیرد و در اوضاع و وقایع بیرونی نسبتاً جزیی، باید به دنبال علت آن باشد. البته با بررسی دقیقتر معمولا روشن می شود که عواملی که نوجوان از آن اطلاعی نداشته باشد (مانند سائقه های جنسی و پرخاشگری).
با مداخله درمانی خیلی زود، یعنی زمانی که ارتباط عوامل علی آشکار است، شروع می شود و قبل از آنکه اضطراب به مراحل حاد و دائمی برسد آن را درمان کرد. واکنش های نوجوانی شامل انزوای روانی، ناتوانی در انجام تکالیف درسی و علائم تنگی نفس و خستگی مفرط است (ماسن و همکاران، 1375).
«اضطراب واقعی» ممکن است به عنوان ترس توصیف شود، که عکس العمل فرد در مقابل خطرات است. اگر این عکس العمل برای یک دوره طولانی و با شدت زیاد و خارج از ظرفیت فرد تداوم یابد، موجب ناسازگاری می شود. «اضطراب عصبی» ناشی از تعارض ناخودآگاه فرد می باشد. مانند احساسات خصمانه نسبت به یکی از والدین که ممکن است باور اینکه شخص باید والدینش را دوست داشته باشد، تعارض داشته باشد و باعث از بین رفتن تعادل فرد و اجتماع و ایجاد اضطراب در فرد شوند (نلسون و ایزرائل، 1375).
کلید واژه: اضطراب استرس نگرانی
تعریف اضطراب
اضطراب در سراسر طبقه بندی بیماری های روانی به چشم می خورد. این اختلال بالاترین حد رنج روانی است. اضطراب غالبا با ترس که دارای پاره ای از خصیصه های روان شناختی و فیزیولوژیکی است مشتبه می شود. اضطراب بدون آنکه به منزله انگیزش باشد در بیشتر موارد نیروی ایجاد اغتشاش و فروریختگی سازمان رفتارهاست (کراز، 1381).
اضطراب معمولا به عنوان احساس پراکنده و مبهم و نامطبوع ترس و تشویش تعریف می شود. شخص مضطرب خصوصاً در مورد خطرات ناشناخته، بسیار نگران است، علاوه بر آن فرد مضطرب ترکیبی از علائم زیر را نشان می دهد: تپش قلب، تنگی نفس، بی اشتهایی، سستی، سرگیجه، تعریق، بی خوابی و لرزش، همه این علائم جسمانی، با ترس و اضطراب همراه است. افراد دچار اضطراب از علل ترسشان آگاهی ندارند (ساراسون، 1375).
یادگیری: این اضطراب ممکن است از راه الگوسازی مستقیم از والدین به کودک منتقل شود. بعضی از والدین به نظر می رسد با محافظت بیش از حد کودکان از خطرات مورد انتظار یا مبالغه در معرفی خطرات اضطراب را به آنان می آموزند. الگوی رفتاری والدین مضطرب، منعکس کننده اضطراب آنها در کودکانشان می باشد و این کودکان از این میترسندکه اطرافیانشان دچار صدمه یا اتفاق وحشتناکی بشوند. (احدیومحسنی،1371).
ژنتیک: «آیزنگ» معتقد است که درون گرایی، بی ثباتی و فشارهای روحی به صورت مزمن در هر فرد مضطرب دیده می شود. او تاکید کرده است که وراثت، طبیعت فردی را تغییر می دهد، اما این دیدگاه تاثیر رفتارهای آموخته شده بر اضطراب را رد نمی کند. والدین مضطرب، به طور غیرعمدی، ناامنی و تشویش خود را به فرزندانشان انتقال می دهند که این امر در نهایت موجب رشد و بروز انواع ترسهای غیرمعقول و وابستگی بنیانی توام با شخصیت رشد یافته در کودکان می گردد (بنی جمالی، 1375).
شیوع اضطراب در بستگان درجه 1 بین 15 تا 17 درصد گزارش شده و همچنین در دوقلوهای یک تخمی 90-80 درصد و در دوقلوهای دوتخمکی 15 درصد است (کاپلان و سادوک، 1375).
اختلالات اضطرابی کودکی و نوجوانی شامل سه اختلال است:
اضطراب جدایی 2-اضطراب اجتنابی 3-اضطراب مفرط
در اضطراب جدایی و اجتنابی کودک و نوجوان اضطراب بر موقعیت های خاص متمرکز است و در اختلال اضطراب مفرط به انواعی از موقعیت ها مربوط است. این اختلالات بسیاری از ارجاع های سرپایی را در برمی گیرد. این کودکان ونوجوانان ممکن است با اختلالات اضطرابی زیر مشاهده گردند: فوبی ساده، اختلال هراس، اختلال وسواسی- جبری و اختلال استرس پس از سانحه (سادوک، 1375).
اختلال اضطراب جدایی: به تصویر بالینی اطلاق می شود که در آن ناراحتی عمده کودک یا نوجوان ابزار اضطراب شدید و مفرط به هنگام جداشدن از افراد مورد علاقه، خانه یا محیط های آشناست. واکنش عاطفی که از کودک سر می زند، بسیار شدیدتر از همسالان اوست. جداکردن کودک از افراد مورد علاقه ی او ممکن است اضطراب و تشویش را تا حد زیادی بالا ببرد (ا. راس، 1369)
کودکانی که دچار اختلال اضطراب جدایی هستند بیشتر به خانواده های به هم وابسته تعلق دارند. هر گاه این افراد از خانواده یا مظاهر اصلی دلبستگی جدا شوند ممکن است به طور مکرر کناره گیری اجتماعی، بی احساسی، غمگینی و یا اشکال در تمرکز بر کار و بازی داشته باشند.
اختلال اضطراب اجتنابی کودکی یا نوجوانی: در اختلال اجتنابی کودکی یا نوجوانی، کودک بیزاری مستمر و شدید از تماس با مردم بیگانه به شدتی که برای ایجاد اختلال در عملکرد اجتماعی و روابط با همسالان کافی است، نشان می دهند؛ دوام اختلال حداقل به مدت 6 ماه و با تمایل آشکار برای برقراری رابطه با افراد آشنا، مثل اعضاء خانواده و همسالانی که آنها را به خوبی می شناسند، مشخص می باشد. رابطه با اعضاء خانواده و سایر افراد گرم و رضایتبخش است. تشخیص اگر از 18 سال یا بزرگتر باشد نباید گذاشته شود. (کاپلان و سادوک، 1372).
سرخ شدن از خجالت، دشواری در صحبت کردن و شرمساری از خصوصیات آنهاست. در پس پرده این رفتارها، خشم، انزجار یا خود بزرگ بینی پنهان است. نشانه ای از وجود مشکلات هوشی یا ارتباطات کلامی وجود ندارد. وقتی برای شرکت در موقعیت های اجتماعی تحت فشار قرار گیرند گریه سر داده و دچار اضطراب می گردند و ممکن است از شرکت در فعالیت های تازه اجتناب کنند.
ملاک های تشخیصی اختلال اجتنابی کودکی یا نوجوانی:
1-بیزاری شدید از تماس با افراد ناآشنا به مدت 6 ماه یا بیشتر، به شدتی که برای ایجاد اختلال در عملکرد اجتماعی یا روابط با همسالان کافی باشد.
2- میل به درگیری اجتماعی با افراد آشنا (اعضا خانواده و همتاهایی که شخص به خوبی آن ها را میشناسد) و کلا روابط گرم و رضایت بخش.
3- حداقل سن 5/2 سالگی.
4- اختلال از دوام و نفوذ کافی که تشخیص اختلال شخصیت دوری گزین ایجاب کند، برخوردار نیست (DSM-IIIR، 1374).
اختلال اضطراب مفرط: خصوصیت اساسی اختلال اضطراب مفرط عبارتست از اضطراب شدید و غیرواقعگرایانه که حداقل 6 ماه یا بیشتر از آن طول کشیده باشد. کودکان مبتلا به این اختلال بی نهایت خجالتی می باشند و در مورد اتفاقات آنی مانند امتحانات، احتمال صدمه دیدن یا شرکت در فعالیت های گروهی با همسالان و یا برآوردن انتظارات مانند انجام امور در زمان های تعیین شده و ملاقات در زمان های مشخص ویا انجام کارهای روزمره احساس نگرانی کرده و درموردخطراتیاناراحتیهایی که ممکن است پیش بیاید اضطرابدارند(مانندپیشبینیازحضوربالادرمطبپزشک).
همچنین در مورد کفایت خود در بعضی زمینه ها، بخصوص نظر دیگران نسبت به خودشان نگرانی شدید داشته باشند، که نشان دهنده اضطراب مفرط و رفتار هراس آور است. اختلال اضطراب مفرط با اضطرابی نامشخص و مداوم همراهند که بصورت تنش حرکتی1، پرکاری سیستم عصبی خودکار (عرق سرد، تپش قلب، خشکی دهان، احساس گیجی و مشکل دفع) انتظارات نگران کننده و وجود یک حالت ناخوشایند از مراقبت و احتیاط که با توانایی فرد برای تمرکز حواس تداخل کرده و گاهی بصورت بی خوابی بروز می کند (اولتمتر، 1372).
درمان اضطراب: روان درمانی، با مشارکت پدر و مادر یا جانشین آنها شروع معالجه است عمده ترین مورد این است که کودک از والدین خود جدا شده و بفهمد که فعالیت مستقل می تواند بدون خطر و رضایتبخش باشد. درمانگر باید به والدین آموزش دهد که طفل چگونه با کمروئی خود آنها را کنترل می کنند و آنگاه والدین می توانند به فرزند خود اجازه دهند که اضطراب قابل مدارا را تجربه کرده و بتواند برخی از عملکردهای ثانوی کمروئی را کنار بگذارد و به دست آوردن مهارتهایی در نوشتن، زیرا نوشتن ممکن است برای چنین کودکانی عامل تقویت کننده باشد. بازسازی و الگوسازی صحیح روابط در یک محیط درمانی مطلوب و حمایت کننده است که کودک را برای تسلط بر اضطراب به منظور رسیدن به سطوح بالاتر و عملکرد مستقل راهنمایی میکند (DSM-III-R، 1374).
مصرف نادرست مواد قندی ممکن است به واکنش هیپوگلیسمی (غلظت اندک و نابهنجار گلوکز در جریان خون) مغز شود که ممکن است، زودرنجی، گیجی، کاهش فشار خون به همراه آورده موجب تشدید علایم اضطراب گردد. فقر غذایی به عنوان عامل اولیه فشار و پریشانی نام برده شده است. مصرف غذاهای متفرقه و تنقلات که بی شک موادی چون مواد رنگی، معطر و اسیدهای ضد کپک به آن اضافه شده است موجب بروزاختلالهای رفتاری و بدخلقی در کودکان و بزرگسالان میشود(کرک،کیس،1376).
بازی درمانی: تکنیکهای بسیاری نظیر تداعی آزاد، تحلیل رویاها و تعبیر و تفسیر به وسیله روانکاوان مورد استفاده قرار می گیرند. استفاده از اتاق بازی درمانی و اسباب بازیهایی مانند عروسک، معماهای جور کردنی، شن و آب و قطعات ریز پلاستیکی در اختیار کودک می گذارند و از کودک می خواهند با چیدن عروسکهای کوچک صحنه های خاصی را بسازد و متخصص بالینی با توجه به
آنها درمی یابد که مسئله آزاردهنده برای کودک چیست؟
«والیوم» که دارای آرامبخش است رایج ترین داروی تجویز این اختلال می باشد. باسپیرول دارویی ضد اضطراب یکی از داروهای مفید می باشد و علائمی موفقیت آمیز از درمان با این دارو وجود دارد (کاپلان و سادوک، 1372).
موسیقی درمانی: نغمه های موسیقی از طریق امواج و ارتعاش های صوتی بر سلول های عصبی در جریانهای فیزیولوژیک اثر می گذارد و قوای ذهنی را تحریک و فعال میکند. و باعث ایجاد آرامش، بالا بردن انگیزه و قدرت خلاقیت و دوری از اضطراب و نگرانی شود (زاده محمدی، 1374).
خلاصه و نتیجه گیری:
کلمه اضطراب به معنای نارآمی است و به حساسیت های جسمانی و روانی که در پاسخ به تهدید اعم از تهدید حقیقی و یاخیالی به وسیله ارگانیزم ابراز و ایجاد می شود، اشاره دارد. اضطراب احساس و هیجان ناخوشایندی است که شخص مضطرب، روش های گوناگونی را برای کاهش آن به کار می گیرد و در این راستا ممکن است تلاش منطقی و مستقیم برای کم کردن و یا از بین بردن محرک هایی که موجب بروز اضطراب می گردد، صورت گیرد. بیشتر آشفتگی ها و احساسات پایدار و مقاوم ناشی از اضطراب، ریشه در عوامل درون فردی و اجتماعی گوناگونی دارد که ممکن است به صورت یک مجموعه بر یکدیگر تاثیر داشته باشد و نشانهها و اثرات متعدد جسمانی و روانی ناخوشایندی از قبیل احساس ترس و نگرانی ایجاد کند، بیمار احساس می کند که رویداد ترسناکی در شرف وقوع است و این احساس می تواند باعث بروز حملات هراس، حمله های حاد اضطراب آور وحشت زا شود گاهی اضطراب در زمان خواب به صورت کابوس است و بیمار را از خواب بیدار می کند و همچنین به صورت یک بی خوابی در آغاز شب که خیلی هم شایع است، بروز می کند. فشارها و هیجان های روانی باعث مشکلات جسمانی می شود که روی سیستم های مختلف بدن اثر می گذارد و باعث بروز یک دسته از علائم هشداردهنده از قبیل طپش قلب، تعریق، سردرد، تهوع و افزایش دفعات ادرار می شود.
شیوع این اختلال بین کودکان و نوجوانان 4% برآورد شده است و طبقه بندی اضطراب در کودک و نوجوان شامل سه اختلال است. اضطراب جدایی، اضطراب اجتنابی، اضطراب مفرط. خصوصیت اساسی اختلال اضطراب جدایی، اضطراب شدیدی است که هنگام جدایی از والدین، خانه یا سایر محیط های ناآشنا ظاهر می گردد. سطح اضطراب به حد وحشت یا هراس می رسد.
نشان های مقدماتی مشتمل بر تحریک پذیری، اشکال در غذاخوردن، ناله کردن، چسبندگی به والدین و دنبال کردن آنها هر جا که بروند.
در اختلال اجتنابی کودکی و نوجوانی، کودک بیزاری مستمر و شدیدی از تماس با مردم بیگانه به شدتی که برای ایجاد اختلال در عمکلرد اجتماعی و روابط با همسالان کافی است نشان می دهد. روابط با اعضاء خانواده رضایت بخش است. اختلال اضطراب مفرط، خصوصیت اساسی این اختلال عبارتست از اضطراب شدید و غیرواقعگرایانه که حداقل 6 ماه یا بیشتر باشد. کودکان مبتلا به این اختلال بی نهایت خجالتی می باشند و در مورد اتفاقات آتی بسیار نگرانند.
اضطراب ممکن است از راه الگوسازی مستقیم از والدین به کودک منتقل شود، بعضی از والدین به نظر می رسد با محافظت بیش از حد کودکان از خطرات مورد انتظار، اضطراب را به آنها میآموزند و همچنین بچه های کوچک که رشد نیافته و وابسته به نقش مادری هستند، آسیب پذیری خاصی که توسط برخی از کودکان تجربه می شود، زمینه ژنتیک وجود دارد. مطالعات خانوادگی نشان می دهد، فرزندان بیولوژیک والدین متبلا به اختلال اضطراب بیشتر در معرض ابتلا به اضطراب جدایی در دوران کودکی هستند.
برای درمان اضطراب از روش روان درمانی و خانواده درمانی می توان استفاده کرد که با مشارکت پدر و مادر یا جانشین آنها معالجه شروع می شود. درمانگر باید به والدین آموزش دهد که طفل چگونه با کمروئی خود مقابله کند، و بتواند برخی از عملکردهای ثانوی کمروئی را کنار بگذارد و به دست آوردن مهارت هایی در زمینه موسیقی و کارهای عملی ممکن است برای چنین کودکانی عامل تقویت کننده باشد. روش الگوسازی صحیح روابط در یک محیط درمانی و مطلوب و حمایت کننده است که کودک در تسلط بر اضطراب و به منظور رسیدن به سطوح بالاتر و عملکرد مستقل راهنمایی می کند.
در رژیم درمانی می توان به کودک در انتخاب صحیح مواد غذایی کمک کرد. در رژیم غذایی این کودکان از مواد کافئین دار، آنچه از نیشکر تهیه می شود، چای، نوشیدنی های شیرین و شکلات کمتر استفاده شود و از میوه ها، سبزی جات و سالاد بیشتر استفاده کنند. در صورت تجویز پزشک از داروها به صورت مداوم و منظم استفاده می شود. از عیبجویی و سرزنش و تمسخر این کودکان جلوگیری می شود. محیط خانوادگی آرام و بدون محرک های اضطراب زا باشد و با احترام به شخصیت کودک سعی در بالابردن مهارت های عملی و بالا بردن اعتماد به نفس آنها را داشته باشیم.
پیشنهاداتی برای مادر:
کم کردن محرک هایی که موجب اضطراب کودک می شود.
کاهش مواد کافئین دار مانند قهوه،چای،نوشیدنیهای شیرین، شکلات از غذای کودک
در صورت تجویز پزشک، استفاده از آرام بخش ها برای حفظ آرامش روحی
موادی چون میوه، سبزی جات و سالاد به مقدار زیاد در برنامه غذایی کودک گنجانده شود و نمک زیاد، شیرینی مصنوعی و با نیشکر را از غذای کودک کم کنید.
ایجاد محیطی شاد و مفرح برای کودک
تنظیم برنامه های تفریحی و گردشی در طی هفته برای کودک
بالابردن اطلاعات والدین درباره اختلال اضطراب کودکی
تایید کارهای درست و کاهش سرزنش، عیب جویی و تمسخر کودک برای بالابردن اعتماد به نفس
هدایت کودک به تلاش های فوق برنامه و یادگیری مهارت های مورد علاقه اش.
با شرکت در مهمانی ها، اجتماع همسالان و گروه های ورزشی رفتار اجتماعی او را تقویت کنید.
شرکت در کلاس های ورزشی
استفاده از موسیقی درمانی
کم کردن تنش های خانوادگی و درگیری والدین
استفاده از رنگ ها و تصاویر آرام بخش در مدرسه و خانواده
درک متقابل و توجه به توانمندی های کودک
انتظار واقع بینانه را از کودک مشخص کنید
توجه به پوشش مناسب کودک تمیز بودن ظاهر و استفاده از رنگ های ملایم
پیشنهاداتی برای معلم:
تایید کارهای درست و کاهش سرزنش، عیب جویی و تمسخر کودک برای بالابردن اعتماد به نفس.
شرکت کودک در برنامه های فوق برنامه های کلاس.
استفاده از رنگ ها و تصاویر آرام بخش در کلاس.
درک متقابل و توجه به توانمندی های کودک.
فشار روانی بر کودک کم شود، عدم موفقیت دانش آموزان اغلب به همین دلیل است.
از روش های ایجاد انگیزه برای پیشرفت کودک استفاده شود.
منبع ایجاد اضطراب را در مدرسه شناسایی و سعی در رفع آن داشته باشد.
برای کاهش اضطراب امتحان به کودک کم کنیم.
از روش گفتگوی مثبت استفاده کنید.
تفریح و بازی را در برنامه کودک بگنجانید.
ایجاد اتاق بازی درمانی و استفاده از اسباب بازی های نظیر عروسک معماهای جورکردنی، قطعات ریزپلاستیکی.
آموزش روش های صحیح مطالعه و ایجاد جو همکاری مناسب بین دانش آموزان
استفاده از تشویق کلامی و عملی
نویسنده: مژگان ملک محمدی، صغری قنبری
تاریخ: شنبه , 23 دی 1402 (22:04)