امروز یکشنبه 30 اردیبهشت 1403

آشنایی با نظریه الکسی دو توکویل

0

اندیشه های آلکسی دوتوکویل درباره جامعه فرانسه وآمریکای قرن نوزدهم یکی ازمنابع جدی برای فهم جامعه جدیداست.جامعه شناس برجسته ای چون ریمون آرون،توکویل راازبنیانگذاران علم جامعه شناسی دانسته و شان اصلی این علم رافهم روندهای شکل دهنده جامعه جدیدمی داند.(آرون:1370).ریمون بودن،ازدیگر جامعه شناسان صاحب نفوذمعاصرنیزمعتقداست روندهایی که توکویل درصدوهفتادسال پیش تشخیص داده هنوزازروندهای جدی جامعه کنونی ماست.(بودن: 1383).این نوشته باطرح اندیشه توکویل سه هدف رادنبال می کند.اول،شکل گیری "قدرت اجتماعی"درجامعه جدیدرابه عنوان یکی ازروندهای اساسی که توکویل تشخیص داده است،توضیح می دهد.دوم،در جامعه جدیدبه چه شکل هایی این قدرت اجتماعی اعمال می شود.سوم داروی شفابخشی راکه توکویل برای مهارپیامدهای نامطلوب قدرت اجتماعی برمی شمردبرجسته می کند.

خطر درجامعه مدرن

جامعه جدیدچگونه جامعه ای است؟برای فهم جامعه جدیددراندیشه توکویل بایدنظریه کلان اوراموردتوجه قراردهیم.اگرنظریه کلان آگوست کنت،کارل مارکس وامیل دورکیم به ترتیب نامشان جامعه صنعتی،جامعه سرمایه داری،جامعه ارگانیکی است نام نظریه توکویل"جامعه دموکراتیکی "است.جامعه دموکراتیک (یابقول جامعه شناسان متاخر مدرنیته)جامعه ای است که خصیصه اصلی اش میل به"برابرشدن شرایط اجتماعی" است.درجامعه مذکورتمایزات ناشی ازخانواده،قومیت،نژاد،مذهب وطبقه رسمیت ندارد و اغلب اعضای جامعه میل به برابرشدن دارند.منظورتوکویل ازمیل به برابری به معنای برابری فکری وبرابری اقتصادی نیست.زیراچنین برابری ای نه ممکن ونه مطلوب است بلکه منظوراوبرابری اجتماعی است.یعنی پایه های نظری وعملی تفاوت های موروثی به تدریج سست می شودوهمه مشاغل،ومناصب وافتخارات درجامعه می توانددردسترس همگان باشدوتعدادکثیری ازاکثریت جامعه شرایط زندگی شان به هم نزدیک شود.هدف این جامعه همچون جوامع پیشامدرن کسب افتخاروعظمت نیست بلکه رفاه وآرامش بیشتربرای اعضای جامعه است.توکویل پس از سفرش به آمریکا درمقام تعیین مصداق چنین جامعه ای رادرمیان بورژواپیوریتن های مسیحی این کشورمشاهده کرد.البته اومداح ومبلغ جامعه دموکراتیکی آمریکایی نیست.بدین معناکه نه با دموکراسی انتظاردگرگون کردن همه سرنوشت بشرراداردونه همچون متفکران محافظه کارفرانسه چون ادموندبرک(97-1729)اساس این جامعه رادرحال تجزیه وتلاشی می بیند.دموکراسی برای اوازیک طرف خصیصه بنیادی جامعه جدیداست وبرای تعدادزیادی ازآدمیان رفاه راتسهیل می کندوازطرف دیگراین رفاه هیچ گونه درخشش وعظمتی درخودنداردحتی این جامعه بامخاطرات سیاسی – اجتماعی جدی روبه رواست.چراجامعه دموکراتیک جامعه خطرناکی هست؟درنگاه اول جامعه دموکراتیک جامعه خطرناکی به نظرنمی رسد.زیرارژیم سیاسی متناسب بااین جامعه رژیم آزادمنش است.بدین معناکه شهروندان جامعه همه باهم برابرندوهیچ فردی برفرددیگری از حق ویژه برخوردار نیست.اداره چنین جامعه ای نمایندگان مردم طبق سازوکارهای دموکراسی پارلمانی منتخب موقت مردم هستندوفرمان حکومت رابه دست می گیرند.ظاهراً حکومت دموکراتیک مذکوربایدحافظ حقوق شهروندان باشدومدیریت حل معضلات جامعه رابرعهده بگیرد.توکویل کم وبیش حضورچنین رژیم دموکراتیک آزادمنشی رادرجامعه آمریکا تصدیق می کند.اماعلیرغم پیروزی انقلاب شکوهمندوآزادیخواهانه(1879)مردم فرانسه به جای شکل گیری رژیم آزادمنش ودموکراتیک شاهدشکل گیری رژیم استبدادی دموکراتیک دراین کشوراست،یعنی رژیمی که به نام اکثریت مردم به شهروندان اعمال قدرت می کندوبه جای مردم سالاری مردم سواری می کند.ازاین روجامعه فرانسه برخلاف جامعه آمریکا آن زمان جامعه خطرناکی است وازچاله استبدادسیاسی رژیم پیش ازانقلاب به چاه استبدادجمعی واجتماعی پس ازانقلاب افتاده است.

قدرت اجتماعی

ازنظرتوکویل سربرآوردن دونوع رژیم سیاسی ازدل جوامع دموکراتیک – رژیم آزادمنش دموکراتیک واستبدادی دموکراتیک- رابایددرشکل گیری "قدرت اجتماعی"دراین جوامع جستجوکرد.منظورازشکل گیری روند"قدرت اجتماعی"در جامعه دموکراتیک چیست؟درجامعه برابری خواه جدیدسازوکارهای تثبیت کننده موقعیت های فامیلی،قومی،مذهبی وطبقاتی (یابه اصطلاح نهادهای میانی سنتی)ازسکه می افتدوجامعه دروضعیتی قرارمی گیردکه"فرد"فرمانروای سرنوشت خویش می شود.امابرخلاف انتظار،هستی این فرددرمعرض نابودشدن نیزهست.زیرااین افرادپراکنده وذره ای دربرابرقدرت افرادویاسازمان هایی که به نام جمع براعضای جامعه مدیریت می کنند(یاهمان قدرت اجتماعی)ناتوانند.تاجائی که ازنظرتوکویل "قدرت اجتماعی" مذکور حتی می تواندازقدرت سیاسی شاهان درجوامع قدیم ستمگرانه ترباشد.درقرن هجدهم،مونتسکیو(استاد فکری توکویل)آثارسوءقدرت سیاسی واستبداددلبخواهانه وخودسرانه شاه راتشخیص داده بود ومی گفت دربرابرچنین قدرت آمرانه ای توصیه وموعظه به شاه سودمندنیست وازاصل قدرت دربرابرقدرت وازاصل لزوم تفکیک وتعادل قوابرای جلوگیری ازخودسری های حکومت حمایت می کرد.توکویل این کشف سیاسی مونتسکیوراقبول دارداما به کشف جدیدیاکشف "استبدادجمعی"دست می زند.ازنظراواگردروضعیت جامعه جدیدغورکنیم روندشکل گیری قدرت اجتماعی یااستبدادجمعی را(به خاطررشدفردیت فزاینده ازیک طرف وفروپاشی نهادهای میانی جامعه ازطرف دیگر)تشخیص می دهیم.توکویل می گویداگردرجوامع دموکراتیک این قدرت جمعی استبدادی کنترل شود،همچون آمریکای قرن19،می توان شاهدنظام های سیاسی دموکراتیک آزادمنش بود.ولی اگراین قدرت استبدادجمعی مهارنشودماهمچون فرانسه شاهداستبداددموکراتیک ومردم سواری به جای مردم سالاری خواهیم بود.

اشکال اعمال قدرت

روند اعمال قدرت اجتماعی راتوکویل درچندلایه موردتوجه قرارمی دهدوروشن می کندکه چراافرادآزادشده درجامعه دموکراتیک برای مهارآن بامشکل روبه روهستند.حداقل سه شکل ازاعمال قدرت اجتماعی در دوکتاب توکویل قابل ردیابی است.اول نفوذقدرت اجتماعی درعرصه سیاسی است.دراین عرصه به جای شکل گیری نظام ساسی خدمتگزاربه افرادنظام سیاسی زورگوومردم سوارشکل می گیرد.زیراوقتی حکومت وحکمرانان به نام مردم برنامه های خودرااعلام واعمال می کنند،اگرافرادجامعه بابرنامه های مذکورمخالف باشندامکان اعتراض جمعی درمقابل این برنامه هاراندارند.امکان اعتراض جمعی وقتی میسراست که مردم بتوانندخودرابرای اعتراض به صورت دسته جمعی"بسیج"کنند،درحالی که مردم امکان بسیج دائمی ندارند.تنهاراه هایی که دربرابرمردم وجوددارداین است که یاچهارسال صبرکنندتا اعتراض خودرابارای مخالف دادن درسرصندوق های رای به حکمرانان اعلام کنندیانسبت به عرصه سیاست بی تفاوت وبی حس شوند.بی حسی وناامیدی مذ کوردرمیان شهروندان یکی ازعوامل تداوم خطرمردم سواری درجوامع مدرن ودموکراتیک است.به قول بودن"عامه مردم برآن خواهندشدکه میدان عمل رابرای به بارآمدن نتایج انحرافی وآشفته سازحاصل ازنیات نیکوی دولت به کلی آزادبگذارند."(بودن:15).بودن به عنوان مثال سیاستهای همسان سازدولت ها(مثلاًفرانسه) درزمینه آموزش وپرورش بدون ارتباط واقعی بامشکلات مردم وبدون مشورت بااولیای خانواده صورت می گیرد.سیاست هایی که هزینه های هنگفتی رابرافرادجامعه تحمیل می کندوبطورسیستماتیک نابرابری رادرجامعه تثبیت می کند.این مردم سواری درحالی اعمال می شودکه اعضای جامعه نمی تواننداقدام موثری دربرابر سیاست های یکسان سازحکومت ازخودبروزدهند.شکل دوم اعمال قدرت اجتماعی،اعمال قدرت از طریق "عقیده عمومی"است توکویل می گوید"دراکثرزمینه هاوتصمیم گیری های جامعه جدید نمی توانیم درستی وحقیقی بودن امورراتشخیص دهیم وناگزیر ازتکیه کردن به دیگری هستیم.حتی"هیچ فیلسوف بزرگی درجهان نیست که دریک میلیون موردازاموربنیادکاررابراعتقادبه دیگری قرارندهدوبه آن باورنکند."(همان:29).لذاجامعه پیچیده ومتنوع جدیداین ویژگی راداردکه افرادجامعه چیزی را"درست"بدانندکه دیگران آن رادرست می دانند.به بیان دیگرعقیده دیگران (یاعقیده مشترک)یگانه راهنمای عقل افرادقرارمی گیردوبدینسان عقیده مشترک باسنگینی عظیمی برذهن هریک ازافرادتاثیرمی گذارد(همان).ازنظرتوکویل سلطه عقیده عمومی یاایدئولوژی ها-درجامعه دموکراتیک،حکم دین رادرجامعه پیشامدرن پیدامی کند.افرادجامعه ازهرسودرمعرض افکارگوناگون قراردارندوبوسیله"اصل برابری"کشف واقعیت امور می تواند لوث شود.بدین معنا که گویی همه عقایدهم ارزش وناچیزشمرده می شودوزمینه برای نفوذاستبدادعقیده عمومی فراهم می شود.پس سلطه عقیده عمومی نیز باویژگی برابری خواه جامعه دموکراتیک درارتباط است.به عنوان مثال بودن،این سوال رامطرح می کندکه چرا"نظر یه وابستگی"دردهه هفتادبه یک عقیده عمومی درمیان متفکران –خصوصاًمتفکران جهان سوم- تبدیل شد.علت این نفوذبه خاطردرستی تجربی نظریه مذکورنبودبلکه این نظریه ازاصل "برابریگتغذیه می کرد،زیراطبق این نظریه کشورهای مرکزحق کشورهای پیرامون رابااستخراج منابع اولیه آن ها (وتحمیل تولیدات وکالاهای خودبه این کشورها)پایمال کرده بودند.لذاچون این نظریه نابرابری کشورها رابرجسته می کردازسوی شنوندگان درست قلمداد می شدوباعث شددرچنددهه گذشته عوامل درونی توسعه نیافتگی کشورهای جهان سوم موردتوجه قرارنگیرد.شکل سوم اعمال قدرت اجتماعی می تواندازطریق جباریت کارشناسان،نخبگان وحتی روشنفکران اعمال شود.همان مردم سواری که دولت مردان می توانندبه نام مردم برافرادجامعه اعمال کنندکارشناسان ونخبگان هم می توانندبه نام کل اعضای سازمان واتحادیه وحزب خودبراعضاتحمیل کنند.حتی این طورنیست که روشنفکران،به خاطرنیروی نقادخود،اسیروضع موجودنشوندوزیربارمردم سواری نروند.توکویل معتقداست حتی روشنفکری مثل ولترکه سه سال درانگلستان زندگی کرده بوداساساًتوجهش به نهادهای آزادمنش ودموکراتیک انگلستان جلب نشدوهنگامی که به فرانسه بازگشت برآن تاکیدنکرد.یامتفکران اقتصادی بلندآوازه فزیوکرات فرانسه بااطمینان کامل ازآزادی عمل اقتصادی درهرجاوتوسط هرکس،بدون اینکه هیچ مانعی رادربرابرقدرت بی مهاردولت مطرح کنند،دفاع می کردند.به بیان دیگراین متفکران ازاصل متناقض اقتصاد رقابتی حکومتی!دفاع می کردندبدون اینکه بایک نقدجدی ازسوی افرادجامعه روبه روشوند.جدای ازخطرجزم گرایی،روشنفکران همچون مردم عادی ازاصل "خواهی نشوی رسواهمرنگ جماعت شو!"نیزتاثیر می پذیرند.

مقاومت در برابر قدرت اجتماعی

دراندیشه توکویل دربرابر خطردایمی قدرت اجتماعی(درپایمال کردن هستی فرد)می توان به چهارنکته اشاره کرد.اول اینکه اوجامعه شناس نوستالژیکی نیست که برای بی پناهی فرددرجامعه جدیددرآرزوی بازسازی نهادهای میانی دوران پیشامدرن باشد.ازنظراوپایه های فکری،اقتصادی واجتماعی اغلب نهادهای میانی دوران مدرن(مانندنهادکلیسای کاتولیک،نظام فئودالی ونهادهای اشرافی)به سرعت درحال فروپاشی است وبازگشت به گذشته ممکن نیست.

دوم،نهادهای میانی مدرن ماننداتحادیه های صنفی،سندیکاهای کارگری،انجمن های علمی،هنری،ادبی وجنبش های اجتماعی می توانند دربرابرقدرت اجتماعی وخطرمردم سواری مقاوت کنند.اماتوکویل معتقداست که حضور همه جایی اشکال قدرت اجتماعی خصوصا قدرت عقیده عمومی چنان قوی است که می تواند مجال تنفس وحیات موثرراازنهادهای میانی،مدنی و فرهنگی نیزبستاند.سوم،توکویل به دومولفه نیروی دستگاه قضایی وقدرت روزنامه ها بهای بیشتری می دهد.

ازنظراوقدرت قاضیان عدلیه دردوران پیشامدرن نیز یک نیروی سیاسی دربرابرقدرت شاه بود. امابازهم به عقیده وی نیروی قضایی نمی تواند نیروی همیشه درصحنه قدرت اجتماعی رابه طوراساسی خنثی کند.زیراحتی دادگستری مستقل ازحکومت(که مونتسکیو برآن تاکید می کرد)عمدتا درمواقعی می تواندعمل کندکه شکایتی به آن ارجاع شوددرغیراینصورت امکان مقاومت ندارد.روزنامه هاهم می تواند دربرابر فریب حکمرانان وعقایدکلیشه ای عمومی مقاومت کند.ولی توکویل توجه مارابه ضعف روزنامه نگاران جلب می کند.روزنامه نگاران هم اسیر"گزینش دلبخواهانه"هستند.یعنی اغلب روزنامه نگاران دنبال سوژه هایی میروندکه دوست دارنداتفاق بیفتد.یابه دنبال مصادیقی می گردندکه مؤیدنظرات موردعلاقه آنان باشد.بقول روشنفکران فرانسوی روزنامه صاحب نفوذی چون"لوموند"سال هارونق اقتصادی اتحادجماهیرشوروی را،بدون توجه به حضورهمه جائی وحشتناک توتالیتاریانیسم،به خواننده فرانسوی القا می کردودل مردم رامی برد.بنابراین باتوجه به چهارنکته مذکوراین سوال پیش می آیدپس آن داروی شفابخشی که توکویل برای علاج خطرمردم سواری درجامعه دموکراتیک آزادمنش تشخیص داده چیست که درجامعه دموکراتیک استبدادی فرانسه کمیاب بود؟

داروی شفابخش ایمان مذهبی

داروی شفابخش رابایددرمقاومت"فرد"درجامعه جدیدجستجوکردامانه هرنوع"فردی".از نظر او افرادخاصی می تواننددربرابرخطرات قدرت اجتماعی و مردم سواری مقاومت کنندآنها پیوریتن ها یابورژواهای مذهبی در آمریکای نیمه دوم قرن 19 هستند.این افرادتعدادشان درآمریکا بیشترازفرانسه دوران توکویل بودبه همین جهت آمریکا،شاهددموکراسی آزادمنش ودرفرانسه شاهددموکراسی استبدادی بود.دراینجامنظورتوکویل راازفردخاص بیشتربایدروشن کرد.اومعتقداست افراددرشرایط عادی فرق بین آنچه که"حقیقی"است باآنچه که"عمومی"است(وازناحیه جامعه القامی شود)می فهمند.لذافردمی تواندتحمیق واسیرنشودو"دلش می خواهدآزادبماند".(همان:47).همین که فردمی تواندآثارسوءقدرت اجتماعی راتشخیص دهدحکایت ازآن داردکه وی کاملاًسرسپرده نیست.این ویژگی انتقادی وحرکت بافاصله فردازجمع واین روح آزادگی نکته ای است که درفرایندجامعه پذیری افراددرجامعه بایدموردتوجه قرارگیردوآموزش های مذهبی نقش محوری دراین فرآینددارند.توکویل فردفرهیخته ای است که به هیچ دستگاه فکری و اصولی جزمی دل نمی بنددولی بر"یقین های اخلاقی"که ریشه درآموزش های ادیان الهی دارد،تاکیدفراوانی می کند.اوشان احکام توصیفی وتبیینی"بودن"امور راازشان احکام اخلاقی "چگونه بودن"امورجدامی کند.به بیان دیگراومتفکری است که درتشریح امورجامعه احکام توصیفی رابااحکام تجویزی واخلاقی مخلوط نمی کند.ولی اوبه جدمعتقداست که "چگونه بودن"جزو مسئولیت های فردی است واین مسئولیت های فردی وقتی متعهدانه ومسئولانه انجام می گیردکه فردبه ارزش های واقعی (مثل حقیقت جویی و احترام به دیگری)اعتقادداشته باشد.ارزش هایی که ادیان الهی مبلغ آن هستند.اومی گویداستبدادجمعی به ایمان مذهبی نیازندارد،(تنهابه مقداری ترس نیازدارد)بلکه آزادی به یقین های اخلاقی ودینی نیازدارد.زیرادموکراسی آزادمنش متکی برافرادوشهروندانی است که مسئولانه واخلاقی عمل می کنندوافرادی بی حس وبی مسئولیت نیستندکه اگرچنین باشندمستحق سواری دادنند.ازاین دوتوکویل آشکارا روشنفکران فرانسه رابه بادانتقادمی گیرد.می گویداین روشنفکران نقدنهادهای کلیسا رادردوران مدرن تانفی ایمان مذهبی افراد به پیش برده اند.لذادموکراسی فرانسوی از"ایمان مذهبی"وازمسئولیت شناسی فردی وازتعهداخلاقی شهروندی محروم است.به بیان دیگرجامعه دموکراتیک وبرابری خواه فرانسه درشرایط کم بودن تعدادافراداخلاقی و مسئول،،نظام سیاسی دموکراتیک استبدادی را تولیدمی کند.

نویسنده: دکتر حمیدرضا جلائی پور

منبع: روزنامه صدای عدالت، 13بهمن، 1386،شماره1828

به نقل از تارنمای علی بیرانوند

تبلیغات متنی