امروز پنجشنبه 19 مهر 1403

نقش استاد شهید مطهری در تعلیم و تربیت

0

شهید مطهری مقیّد بود به اینکه ارتباط مسائل و مباحثی را که تدریس می کرد با مسائل مستحدثه در زمان روشن سازد، و به اصطلاح کاربرد مطلبی را که می آموزد به خوبی مشخص نماید. همین امر سبب شده بود تا درسهای او سر زندگی و جذابیت خاصی پیدا کند و از صورت درسهای خشک و بحثهای مجرد بیرون آید. ایشان همیشه با مسائل تازه تماس داشت. و شاگرد وقتی از کلاس ایشان بیرون می آمد، برای خودش تعدادی از مسائل نو گیر می آورد که بتواند پیگیری کند.

بیانهای گوناگون

یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله می گوید: ایشان سعی می کردند خیلی آسان و بی تکلّف بهترین طرح و توجیه را در مطالب که بسیاری از آنها جنبه ابتکاری داشت بیان دارند. از این رو گاه بیانی را که خود در یک موضوع عنوان کرده بودند نمی پسندیدند و از نو بیان دیگری را ارائه می دادند. از جمله به خاطر دارم که در درس عقاید (ایدئولوژی اسلامی) یک بار صریحا گفتند: آنچه را در جلسه گذشته بیان کردم رها کنید، و مطلب را به گونه ای که اکنون می گویم به خاطر بسپارید.

بیان ساده

شهید مطهری این خصوصیت را داشت که مطالب سنگین و بالا را می توانست به حدی تنزل دهد که به اندازه فهم شنونده باشد.

یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله می گوید: استاد مطهری در تفهیم مطالب استاد بودند، بسیار ورزیده بودند و می توانستند یک مطلب پیچیده را به صورت ساده بیان کنند. یکی از خصوصیات ایشان توانایی شان به ساده نویسی و ساده گویی بود.

عشق و عقیده

از خصوصیات استاد در هنگام درس، عشق و علاقه ایشان بود به آنچه می اندیشید. ایشان از مطالب پیچیده فلسفی با همان شور و شوق و حرارتی صحبت می کردند که در مجالس و سخنرانیهای عمومی راجع به موضوعات و شخصیتهای والای مذهبی سخن می گفتند. این روحیه به علت این بود که استاد در زندگی اصولاً جز برای حقیقت کاری نمی کردند. درسی که می دادند از روی واقعیت و اعتقاد به آن موضوعات بود.

علاقه به تدریس

علاقه ایشان به تعلیم و تدریس بسیار زیاد بود. بعد از پیروزی انقلاب و با وجود مسئولیت در شورای انقلاب باز هم به قم می آمدند و مباحث علمی را ادامه می دادند.

تدریس با تمام وجود

استاد بسیار با حرارت و جدی درس می دادند. ایشان در هنگام تدریس با تمام وجود خودشان صحبت می کردند و بسیار بلند درس می دادند، گویی که در نقل اقوال دیگران و جرح و تعدیل آنها حریف را مانند کشتی گیری در مقابل خودشان می بینند و با تمام نیرو دارند با او می جنگند و کشتی می گیرند. این بود که یک ساعت درس ایشان به اندازه چند ساعت درس معمولی نیرو می برد. نتیجه این جدّیت و صرف نیرو این بود که شاگرد به هیچ وجه مجلس درس ایشان را کسل کننده و یکنواخت نمی دید. 

محقق و نقاد بار آوردن

شهید مطهری ذهن شاگرد را نقّاد بار می آورد؛ یعنی وقتی برای مطلبی استدلال می کرد، استدلال را در کوچه بن بست رها نمی کرد، به این معنی که یک دلیل و برهان عرضه کند و بعد هیچ، بلکه سلسله استدلال را تا مبانی فلسفی و دینی آن تعقیب می کرد. به شاگردش خط می داد، به طوری که شاگرد می فهمید هر جا می خواهد استدلال کند، باید در استدلالش این زنجیره را رعایت کند.

استفاده از قالبهای متنوع

معمولاً در کلاسهای عمومی تر، ایشان از امثله و حکایات و اشعار و داستانهای شیرین برای رفع خستگی احتمالی مستمعین بیشتر سود می جست.

یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله می گوید: استاد در تفهیم مطلب از مثال زیاد استفاده می کردند و مثالهای بسیار مناسبی هم انتخاب می کردند.

 ب. ویژگیهای اخلاقی

با وضو بودن

استاد، خود همواره با وضو در کلاس حضور می یافت و حضورش آن چنان روحانیتی به مجلس می بخشید که مستمع با تمام وجود، معنویت و قداست آن را در می یافت و به نسبت آمادگی اش در جذبه های الهی آن مستغرق می گردید.

قرآنی بودن

یکی از دوستان شهید مطهری رحمه الله می گوید: شهید مطهری قبل از هر چیز شاگرد قرآن کریم بود... روح او روح قرآن بود.

متعبد بودن

ایشان بسیار متعبد بود که نظر قرآن و روایات را اصل بداند... هیچ وقت حاضر نمی شد در نوشته، درس و یا سخنرانی خود، کوچک ترین تجاوزی از احکام شرعی؛ یعنی همان احکام که فلسفه آنها روشن نیست داشته باشد.

تقوا داشتن

از یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله سؤال کردند: فکر می کنید استاد بر اثر چه کارهایی به این حد از وارستگی و اخلاق رسیدند که نمونه شدند؟ شاگرد در پاسخ گفت: تقوا، تقوا و تحقیق براساس انجام وظیفه.

احترام به استاد

ایشان در ضمن درس به استادان خودشان بسیار احترام می گذاشتند. به نام علامه طباطبایی رحمه الله که می رسیدند، از ایشان با «روحی له الفداء»یاد می کردند.

فروتنی

یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله می گوید: ما به منزل ایشان که می رفتیم مثل اینکه با ما رفیق بود. البته گاهی لطف می کردند و به منزل ما می آمدند، ولی اصلاً این مسائل مطرح نبود. یعنی ایشان خود بزرگ بینی نداشت و این اخلاق انسانی خیلی تأثیر داشت و از خصایص فوق العاده ایشان محسوب می شد.

توجه به شاگرد

یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله می گوید: ایشان گاهی لطف می کردند به تنهایی و گاهی همراه با خانواده شان به منزل ما تشریف می آوردند.

و یکی دیگر از شاگردان ایشان می گوید: ایشان برخوردشان بسیار متین و توأم با مهربانی بود. اصولاً استاد مطهری فردی بودند که از هر حیث مؤدب به ادب علمی بودند و برای فضای درس و بحث، همچنین شاگردانشان احترام خاصی قائل می شدند.

استاد مطهری رحمه الله هرگز نسبت به شاگردش نظر تحقیرآمیز نداشت. یعنی حرف شاگرد را می شنید و به این وسیله به شاگردش اجازه عقده گشایی می داد.

یکی از دوستان استاد مطهری رحمه الله می گوید: برخورد ایشان با شاگردانشان مانند برخورد دو رفیق بود. خیلی با محبت بودند و با حرارت و شور برخورد می کردند.

رابطه معنوی با شاگردان

یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله می گوید: سلوک ایشان به نحوی بود که در دل شاگردانشان نسبت به ایشان محبت ایجاد می شد. ما در همان وقت که در درس ایشان حاضر می شدیم، در درسهای استادان دیگر دانشگاه هم شرکت می کردیم و به خوبی محسوس بود رابطه ای که شاگردان استاد مطهری رحمه الله با ایشان دارند با رابطه ای که دانشجویان دانشگاه با استادان خود دارند، متفاوت است. چه این رابطه رسمی و اداری نبود، بلکه توأم با عشق و شوق بود.

شکوفاسازی استعداد شاگرد

ایشان اگر استعدادی از شاگردانشان می دیدند، خوشحال می شدند، به او کمک می کردند که استعداد وی پرورش پیدا بکند، مثل یک پرنده که بال زدن را یاد جوجه های خود می دهد. ایشان شاگردان خوش استعداد خودشان را تشویق و تشجیع می کردند و مثل برزگری که بذر افشانی می کند برای آینده، ایشان در ذهن شاگردان خودشان بذر افشانی می کردند و با صرف وقت برای آینده سرمایه گذاری می کردند.

تشویق کردن

استاد، شاگرد خوش قریحه را مورد تشویق قرار می داد و به انحاء مختلف او را به کار اضافی و انجام تحقیقات و مطالعات بیشتر توصیه می کرد.

رابطه صمیمی با شاگرد

مرحوم مطهری با شاگردانشان به اندازه ای مهربان بودند که حتی اجازه می دادند آنها مسائل خصوصی و شخصی شان را با ایشان مطرح کنند. در انتخاب راه و مسیر آینده با ایشان مشورت کنند، حتی ایشان به اندازه ای نزدیک می شدند که در مجالسی مانند عروسی شاگردانشان در صورت دعوت شرکت می کردند.

خوشرو بودن

ایشان بسیار خوشرو بودند، با شاگردان روابط پدرانه داشتند و در واقع وقتی ارتباط شاگردی با ایشان ادامه پیدا می کرد، به نوعی دوستی مبدّل می شد.

بی پیرایگی

عشق و صفای ایشان، بی پیرایگی و بی تکلّفی ایشان، برای همه شاگردان ایشان درس بود.

سادگی

یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله می گوید: به یاد دارم که در درس فلسفه (متن شفای بوعلی) که در آغاز در مدرسه مروی برگزار می گردید، گاه در یک حجره و گاه در حجره دیگر، هر جا که ممکن بود تدریس می کردند و یک بار که صاحبان این حجره ها غایب بودند و حجره ای برای تدریس باز نبود، ایشان به سادگی و بدون از دست دادن فرصت در ایوان کوچکی جلوی یکی از حجره های بسته به روی زمین نشستند و برای حاضرین درس را بیان داشتند و علاوه بر درس فلسفه، درس اخلاق نیز آموختند.

مراد بودن

از نظر اخلاقی ایشان در حدی بود که حکم مراد را برای شاگردان خود داشت.

الگو بودن

کلاسهای درس مرحوم مطهری صرفا محل تعلیم و آموزش نبود، بلکه همراه آن و در برخی موارد بیش از آن، مکانی بود برای تزکیه و پالایش... رابطه مرحوم مطهری با شاگردان کلاس خود رابطه ساده معلم و متعلم نبود. استاد مرشدی بود که به ارشاد جمع می نشست و مرادی که مریدان به گرد شمع وجودش حلقه می زدند و از پرتو او بهره ها می گرفتند.

بخل نورزیدن

یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله می گوید: استاد یادداشتها و نوشته های خودشان را به شاگردان می دادند که در تحقیق از آنها استفاده بکنند. به یاد دارم که وقتی خدمتشان می گفتم که در مسائل مربوط به انسان علاقه به مطالعه دارم و طرحی را از این مبحث که در ذهن داشتم خدمتشان عرض کردم، ایشان مجموعه ای از رساله های خطی چاپ نشده علامه طباطبایی را که در اختیار داشتند، به بنده دادند تا استفاده کنم.

مبارزه با انحرافات

یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله می گوید: یک روز استاد فرمودند: من با اینها (گروه فرقان) مقابله می کنم، ممکن است مرا بکشند، اما من حرف خودم را می زنم؛ چون می دانم که اینها برای دین خطرناکند.

اصلاح اشتباهات

یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله می گوید: مرحوم استاد مطهری از آنجایی که خداوند هوش فوق العاده ای به ایشان عطا کرده بود و از جنبه علمی بسیار قوی بودند، کمتر می شد در هنگام درس اشتباه کنند، اما اگر اتفاق می افتاد که در نکته ای اشتباه کنند و فی المثل یکی از شاگردان اشتباه را یادآور می شد می پذیرفتند. هیچ گاه سراغ ندارم که ایشان پافشاری در اشتباه خود کنند و مطلب را به زور تحمیل نمایند.

اصولاً ایشان در مقابل حق خاضع بودند و آنچه را حق می یافتند می پذیرفتند.

آزادگی

یکی از دوستان شهید مطهری رحمه الله می گوید: آنچه در تمام برخوردهای با شهید مطهری کاملاً محسوس بود، حریّت و آزادی شهید مطهری بود، او دارای دلی بود آزاد و دارای مغزی بود آزاد و قهرا دارای زبان و قلمی آزاد بود.

داماد استاد مطهری رحمه الله نیز می گوید: در اظهار نظرهای ایشان پیرامون عقاید انحرافی و یا لغزشهای ایدئولوژیکِ گروههای سیاسی حرّیت و آزادگی دیده می شود.

توجه نکردن به تعداد شاگردان

ایشان هرگاه درسی را لازم می یافتند آن را می پذیرفتند، به کم و کیف افراد و چند و چون جلسه درس مقیّد نبودند و هر جا که میسر می شد درس را برقرار می کردند و به تدریس و توضیح کامل مطلب می پرداختند، هرچند افراد شرکت کننده اندک بودند.

انصاف داشتن

بارزترین خصیصه ایشان داشتن روحیه انصاف بود. این ویژگی سبب شده بود که اولاً استاد بر روی حرف مخالفین نظر خود هرکه می خواهد باشد و در هر مقامی که باشد کاملاً بیندیشد؛ یعنی هیچ گاه با روحیه استکباری و بزرگ منشانه با آراء و عقاید حتی مخالف ترین دشمنان خود نیز برخورد نمی کردند، همیشه هر سخن و گفته ای را تا حد امکان تجزیه و تحلیل می کردند و شقوق درست و قابل قبول آن را از احتمالات نادرست جدا کرده، به حساب هر یک جداگانه رسیدگی می کردند.

یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله می گوید: یک روز بعد از اینکه ایشان مطلبی را بیان فرمودند من اشکال کردم، هر قدر ایشان بیان کردند و توضیح دادند برایم قابل قبول نبود. سرانجام قدری بی ادبی و گستاخی کردم و گفتم: انصاف بدهید! ایشان فرمودند: من انصافم از شما بیشتر است.

مشورت با شاگرد

استاد با برخی از دوستان و شاگردان نزدیکش در باب آنچه فراهم آورده بود، مشورت می کردو نظریاتشان را جویا می شد.

رازداری

مرحوم مطهری بسیار رازدار و اهل سرّ بود. هیچ رازگشایی نمی کرد.

راستگویی

استاد شهید مطهری رحمه الله در نامه ای به دخترشان می نویسند: تو خودت می دانی که دروغ هرگز به زبان و قلم من جاری نمی شود.

عصبانی نشدن

یکی از شاگردان استاد مطهری رحمه الله می گوید: در مدت دوازده سالی که خدمتشان شاگردی می کردم، یک دفعه هم ندیدم که در درس با عصبانیت جواب کسی را بدهند.

تبلیغات متنی