امروز جمعه 02 آذر 1403

اشتغال در دوره دبیرستان و پیشرفت های تحصیلی

0

چکیده

ارتباط بین اشتغال و عملکرد دانشگاهی در یک نمونه معرف ملی از دانش آموزان ایالات متحده در یک مطالعه طولی به عنوان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان از کلاس 8 تا 12[دبیرستان]مورد امتحان قرار گرفت.شرکت کنندگان(تعداد:15552)در سال پایه 1988،پیگیری اول(1990)و پیگیری دوم (1992)در مطالعات طولی تعلیم و تربیت ملی شرکت داشتند.الگو برداری معادله ساختاری برای تجزیه و تحلیل آماری مطالعات طولی آموزش و پرورش ملی به کار می رفت در حالی که تاثیرات عواملی مانند زمینه خانوادگی،پیشرفتهای قبلی،جنس و مشخصه قومی کنترل می شد.اشتغال،روی هم رفته، اثر منفی و منحنی شکلی بر روی معدل کل دبیرستان دارد.دانش آموزانی که کمتر از 12 ساعت د رهفته کار می کنند عملکرد تحصیلی آنها نسبت به دانش آموزانی که کار نکرده اند بهتر است.کاهش چشمگیر در عملکرد تحصیلی هنگامی مشاهده شد که دانش آموزان بیشتر از13-11 ساعت در هفته کار می کردند.

لغات کلیدی: پیشرفت تحصیلی،اشتغال،دبیرستان،یادگیری،کار

یافته های تحقیقات پیشین در زمینه اشتغال دانش آموزان و ارتباط آن با پیشرفت های تحصیلی ناهماهنگ نشان می داد.مطالعات نشان می داد که اشتغال ممکن است تاثیرات مفید،مضر یا نامحسوس بر روی پیشرفت تحصیلی داشته باشد.همچنین اشتغال ممکن است بسته به تعداد ساعات کار اثرات متفاوتی داشته باشد.خیلی از محققان دریافته بودند که 20-15 ساعت کار در هفته اثرات مثبت کمی بر پیشرفت تحصیلی دارد و هنگامی که دانش آموزان بیش از 15 الی 20 ساعت در هفته کار می کنند،این اثرات منفی است(کابلویی و پاوتلر،1991؛مارش،1991؛اشتینبرگ و کافمن،1995؛اشتینبرگ و درن باسچ،1991).

تنها تعدادکمی از محققان تاثیر طولی کار بر پیشرفت تحصیلی را با نتایج متفاوت مورد بررسی قرار داده اند(گرین برگر واشتاین برگ،1986؛مور تیمور،فینچ،ریو،شاناهن و کارل،1996؛سینگ،1998؛ اشتاینبرگ،فگلی و درن باسچ،1993).مطالعات طولی مهم هستند زیرا تغییرات را در طول زمان می سنجند و به روشن شدن این موضوع که آیا اثر یک عامل مدت زیادی طول خواهد کشید کمک می کنند.همچنین تعیین اثر کار بر پیشرفت تحصیلی مفید خواهد بود و این احتمال وجود دارد که دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی کمتر تمایل داشته باشند تا بیشتر کار کنند.در مطالعه طولی حاضر موقعیت کاری یک نمونه معرف ملی از دانش آموزان را از کلاس 8 تا 12 امتحان کردیم.هدف از مطالعه این بود که تعیین کنیم آیااستخدام بر یادگیری تاثیری دارد؟(با اندازه گیری نمرات)و آیا تعداد ساعاتی که دانش آموز کار می کند،یادگیری را در یک محدوده زمانی چهار ساله تحت تاثیر قرار می دهد؟

ما از الگو برداری معادله ساختاری،روش تجزیه و تحلیل قوی،برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده می کنیم.و این در حالی است که تاثیرات متغیرهای مهمی مانند زمینه خانوادگی(شغل والدین، تحصیلات،در آمد)،مشخصات قومی و پیشرفت های قبلی مورد کنترل قرار می گرفت.در این تحقیق، اشتغال به عنوان حرفه ای در آمدزا در بیرون خانه تعریف می شود.اصطلاح کار به جای اشتغال به کار می رود.این تحقیق بحث مطالعات طولی گذشته را گسترش داد، تحقیق هایی از قبیل مطالعات سینگ (1998)که اطلاعات بدست آمده از کلاسهای 8 و 10 را بررسی کرد و مطالعات اشتاینبرگ و دیگران (1993)که دانشجویان سال دوم و سوم را مورد مطالعه قرار داد.ما از یک نمونه ملی برای گسترش تحقیقات انجام شده توسط مورتیمر و دیگران(1996)که بر دبیرستان یک حوزه(درخیابان پل،مینوسوتا)تاکید می کرد،وتحقیقات صورت گرفته توسط اشتاینبرگ و دیگران که نه دبیرستان را در ویسکانسین و کالیفرنیا مورد آزمون قرار دادند،استفاده کردیم.براساس ارزیابی از ادبیات جاری،ما موارد زیر را به عنوان فرضیه قرار دادیم.

1.آن گونه که اندازه گیری شده است، اشتغال تاثیر منفی کمی بر روی یادگیری دارد.

2.یک اثر منحنی شکل وجود دارد که بیان کننده تاثیر مثبت کار کردن می باشد.اما هنگامی که شغلی شروع به گذاشتن اثر منفی بر پیشرفت تحصیلی می کند،بازده کاهش می یابد.

متدولوژی(روش)

شرکت کنندگان

در این بررسی دانش آموزان در مطالعات طولی آموزش و پرورش ملی سال1988 شرکت کردند دانش آموزانی انتخاب می شدند که:

الف)والدین آنها فرم بررسی سال پایه 1988 را کامل کرده باشند.

ب)دانش آموزانی که سال پایه 1988،پیگیری اول1990،پیگیری دوم1992 در زمینه مدارس را کامل کرده باشند.

ج)دانش آموزانی که اطلاعات قابل دسترس را رونوشت کرده باشند.

دانش آموزانی که قبلاّ مدرسه را تمام کرده یا اخراج شده بودند در این تحقیق جایی نداشتند.نمونه نهایی شامل15552 دانش آموز می شد که پس از دومین پیگیری زمینه یابی بدست آمد.

منابع اطلاعات

(NELSمطالعه طولی آموزش و پرورش ملی)سومین مجموعه از این مطالعات طولی از آمار آموزشی مرکز ملی در دانشکده تعلیم وتربیت ایالات متحده می باشد.اطلاعاتNELS که ما استفاده می کردیم عبارت بود از:یک نمونه معرف ملی بابیش از 25000 دانش آموز برای سال پایه1988، تعداد 17000دانش آموز در پیگیری اول1990 و 16000 دانش آموز برای پیگیری دوم 1992.دانش آموزان درکلاس 8 برای سال پایه،در کلاس 10برای اولین پیگیری و در کلاس 12 برای دومین پیگیری هستند. شیوه اصلی جمع آوری اطلاعات،پرسشنامه های آزاد و تست های دانشگاهی بود.دانش آموزان، معلمان،والدین و مدیران مدارس سؤالات فراوانی را در موضوعات متعدد پاسخ دادند. NELS شامل اطلاعاتی در این باره بودکه آیا دانش آموزان شاغل هستند و اگر شاغل می باشند چند ساعت در هفته کار می کنند. NELS همچنین شامل نمرات دانش آموزانی می شد که در حال اتمام دبیرستان بودند و همچنین شامل نمرات تست های استانداردشده می شد.

مدل (الگو)

شکل 1 مدل اولیه ای را نشان می دهد که در این تحقیق تجزیه و تحلیل شد.تمرکز اصلی ما بر این بود که تاثیر اشتغال بر نمرات را در طول زمان بررسی و آزمایش کنیم.متغیرها و ترتیب آنهادر این تحقیق براساس تحقیق قبلی،تئوری،استدلال و تقدم زمانی انتخاب شده بود.ما از دیدگاه بررسی اعتبار برای نزدیک شدن به توسعه مدل و آزمون استفاده می کنیم.برای این کار بطور تصادفی نمونه را نصف کرده به دو گروه تقسیم می کنیم.وقتی که مدل به روشنی توسط نمونه مورد سنجش تعریف می شود، آن را برای اندازه گیری روایی آزمایش می کنیم که نیمه دیگر نمونه است.(برای توضیح بیشتر مراجعه شود به کیت و دیگران،1998).در اینجا فقط نتایج تجزیه و تحلیل روایی ارائه خواهد شد،اگر چه تجزیه و تحلیل های سنجشی کامل با درخواست از طرف اولین نویسنده قابل دسترس می باشند.وقتی که ما تاثیرات اشتغال بر یادگیری را آزمایش می کنیم متغیرهایی مانند جنس،قومیت،زمینه خانوادگی و پیشرفتهای قبلی همگی کنترل می شوند.آن متغیرها در سال 1988 و نمرات در سال 1992 اندازه گیری شده بودند.نمرات بیان کننده درجه بندی معدل دانش آموزان در انگلیسی،ریاضیات،علوم و مطالعات اجتماعی از کلاس 9 تا 12 بود.اشتغال در سالهای 1990و1992 اندازه گیری شده بود.ضمیمه شامل توصیفی کامل از متغیرات است.

جنس: جنس یک متغیر نهفته با شاخص واحد بود.متغیر جنس اندازه گیری شده برای پسرها با علامت 0(صفر)و برای دخترها با علامت 1 کد گزاری شده بود.ما فرض کردیم که 1% از تغییرات واریانس در جنس به خطا مربوط می شد.

مشخصه قومی:قومیت یک متغیر نهفته با شاخص واحد(نژاد)بود.نژاد برای دانش آموزان سفید پوست (قفقازی)و آمریکایی های آسیایی نژادبا عدد1 وبرای دانش آموزان آمریکایی آفریقایی تبار، اسپانیایی تبار و بومیان آمریکا(سرخ پوستان)با عدد0(صفر)کد گزاری شده بود.دلیل آن که گروههای قومی مذکور با صفر(0)یا یک(1) کد گزاری شده بودند بر اساس تحقیقات قبلی بود که بیانگر وجود شباهت های بیشتر بین دانش آموزان سفید پوست قفقازی[سفید پوستان اروپایی را قفقازی می گویند] و آسیایی برای تاثیرات یادگیری مدرسه ای بود(کیت و کول،1992).ما فرض کردیم که 1% تغییرات واریانس در نژاد مربوط به خطا می باشد.

زمینه خانوادگی: زمینه خانوادگی یک متغیر نهفته بودکه از روی متغیرهای اندازه گیری شده بالاترین سطح تحصیلات والدین،موقعیت های شغلی والدین و در آمد خانواده تخمین زده می شد.ما به ترتیب از سطح و موقعیت بالاتر دو مؤلفه حرفه و تحصیلات والدین استفاده می کنیم.

پیشرفت های قبلی: والبرگ(1986)کیت و پیج(1985)معتقدند که توانایی و پیشرفت قبلی برای مواقعی که در جستجوی اثرات آن بر یادگیری هستیم باید کنترل شود.معیار پیشرفت از سال 1988در خواندن،ریاضیات،علوم و مطالعات تجربی در پایه هشتم،شامل شاخصهای اندازه گیری برای متغیر پنهان پیشرفت قبلی بود.

اشتغال: اشتغال یک متغیر پنهان بودکه از روی دو متغیر اندازه گیری شده تخمین زده می شد.هر دو متغیر اندازه گیری شده 1990 و 1992آزمایش می کردند که یک دانش آموز در طول هفته چند ساعت کار می کند.

نمرات: در این مطالعه ما نمرات تراکمی سال 1992دانش آموزان دردروس انگلیسی،ریاضیات،علوم و مطالعات اجتماعی را به آزمون گذاشتیم.ما نمرات را به عنوان اندازه گیری عملکرد دبیرستان انتخاب کردیم زیرا آنها بستگی زیادی به برنامه درسی هر دانش آموز،اندازه گیری حساس تری از یادگیری و بنابر این تمایل بیشتر برای نشان دادن تغییر به عنوان نتیجه یادگیری داردتا اینکه به مقیاسهای تستهای پیشرفت بستگی داشته باشد(کیت و دیگران،1993)اندازه گیری مذکور بر پایه معدل دانش آموزان در هر موضوع درسی از پایه هشتم الی دوازدهم بود که از روی کارنامه های دبیرستان بدست آمده بود. متغیرات نهفته(شکل بیضی در جدول)فاکتورهایی هستند که از تجزیه و تحلیل عامل مؤثر متغیرات اندازه گیری شده بدست می آیند.(شکل1).متغیرهای اندازه گیری شده(اشکال مستطیلی)بخشهایی هستندکه از اطلاعات NELS تشکیل می شوند.

مسیرها از یک متغیر نهفته به دیگری(الگوی ساختی)حوزه ای را پیشنهاد می کند که در آن یک متغیر نهفته بر دیگری اثر می گذارد.خطوط منحنی همبستگی ها را نشان می دهند.اختلالات(d1,d2,d3)که در مدل قرار دارند،نشان دهنده تاثیرات بر متغیرهای نهفته است تا اینکه شامل آنهایی باشند که اکنون در مدل قرار دارند.همچنین متغیرهای اندازه گیری شده هر خطایی را به حساب می آورند. همچنین متغیرهای اندازه گیری شده خطاها و اثراتی را در نظر می گیرند که ممکن است به ظاهر دیده نشوند اما جدای از متغیر نهفته بر تحقیق تاثیر بگذارند(مانند تحقیقات مراحل اول و دوم).با جدا ساختن عدم اعتبار و عدم روایی از یکدیگر،الگوی معادله ساختی متغیر نهفته به سازه های صحیح علایق نزدیکتر می شود و مهمتر اینکه به اثرات حقیقی سازه ها بریکدیگر نزدیکتر می شود(کیت،1998). همان طورکه در شکل1 دیده می شود،همبستگی هایی بین خطاهایی از برخی متغیرات اندازه گیری شده وجود دارد.هنگامی که گمان می رود خطاهای اندازه گیری شده دارای اشتراکاتی هستند،باید همبستگی ها را در مدل قرار داد(مثل پیشرفت ویژه در ریاضی)اغلب این مورد هنگامی است که اندازه گیریهای مکرر در الگوهای طولی روی می دهد.

روش تجزیه و تحلیل

ما از تجزیه و تحلیل ساختارهای لحظه ای برای تحلیل اثرات اشتغال برنمرات و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان استفاده می کنیم(آموس؛آرباکل،1995).آموس یک برنامه معادلات ساختاری متغیر نهفته است که به پیشرفت و آزمایش مدل تئوریکی کمک می کند.براون و کادک معتقدند که مدلها برای فهمیدن فرایندهای بنیادی مفید هستند.متغیرهای اندازه گیری شده از اطلاعات NELS انتخاب می شوند.همبستگی و انحراف استانداردها از طریق spss (1990)جمع آوری شده و به عنوان درونداد آموس به کار می روند.

وقتی که از اطلاعات غیر تجربی استفاده می شود،الگوی معادلات ساختاری متغیر نهفته(SEM) برای تجزیه و تحلیل مناسب خواهد بود(کیت،1998). SEM تجزیه و تحلیل عامل مؤثر(CFA)و تجزیه و تحلیل مسیر را به طور همزمان انجام می دهد.(کیت،1997،برای اطلاع بیشتر بهSEM وCFA مراجعه شود).الگوی معادلات ساختاری متغیر نهفته آمارهایی را تهیه می کند که می تواند به تناسب مدل کمک کند.اولین قدم توسعه مدل بر اساس تئوری،زمان،استدلال و تحقیقات پیشین،جنسیت، نژاد و زمینه خانوادگی است که به خاطر تقدم زمانی ابتدا در مدل ظاهر می شود(شکل1).آن متغیرها ویژگی های پایداری دارند که در طول زمان تغییر می کنند.سپس پیشرفت های قبلی را در مدل می آوریم زیرا این مورد در سال 1988 اندازه گیری شده است.به دنبال آن اشتغال در دوران دبیرستان می آید که این مورد در سالهای1990 و1992 اندازه گیری شده است.نمرات بعداّ ذکر شد زیرا این تحقیق تاثیر اشتغال بر نمرات را گزارش می کرد و به خاطر اینکه نمرات در سال 1992 اندازه گیری شده بودند جنس،قومیت و زمینه خانوادگی را هم در بر می گرفت زیرا آنها دلایل احتمالی رایج بودند، متغیرهایی که ممکن است هم اشتغال و هم پیشرفت تحصیلی را تحت تاثیر قرار دهند.نمرات میزان شده پیشرفت تحصیلی به عنوان اندازه گیری پیشرفت قبلی به کار می روند. NELS اندازه گیری میزان شده از توانایی شناختی را در سال پایه شامل نمی شود.اثرات دیگری هم ممکن است به توضیح اینکه چگونه یک متغیر بر دیگری اثر می گذاردکمک کند.به عنوان مثال چگونه اشتغال بر پیشرفت تحصیلی اثر می گذارد(مثل تکلیف خانه)اما این یک متغیر فرضی رابط است و علت عمومی محسوب نمی شود و بنابراین احتیاجی نیست تا در مدل آورده شود(کیت،1998).مسیرهای مشخص (مثلاّ از زمینه خانوادگی به نمرات)رسم نشده اندزیرا وقتی که ما به مدل درجه بندی شده نگاه می کنیم،مسیرها اهمیت خود را از دست داده و نمی توانند مدل را به خوبی شکل دهند.قومیت و زمینه خانوادگی اثر مستقیم مهمی بر نمرات نمی گذارند.این یافته ها در سطح وسیعتری در بخش نتیجه توضیح داده شده است.

نتایج

نیمه اول نمونه ملی به عنوان بخش درجه بندی شده برای توسعه مدل به کار می رود.و تناسب خوبی را برای همه مسیرهای جزئی تهیه می کند و همچنین پارامترهای اضافی را از لحاظ تئوری قابل دفاع برای توسعه متناسب مدل اضافه می کند.نیمه دوم نمونه،بخش تعیین روایی بود(مک کالوم، روزنوسکی،ماروریت؛1994).نتایج روایی در بخش زیر آمده است:

معدلها،انحراف استانداردها و همبستگی متقابل متغیرهای اندازه گیری شده در جدول 1 گزارش شده است.نتایج تجزیه و تحلیل روایی در شکل1 نشان داده شده است.آمارهای متفاوت مناسب که ما برای قضاوت در باره مناسب بودن مدل بکار می بریم در گوشه بالای سمت راست شکل نشان داده شده است و بیان می کند که مدل تناسب خوبی را برای تعیین روایی اطلاعات فراهم می کند.

پس از شکل بخشیدن مناسب به مدل برای اطلاعات،گام دوم نقد و تفسیر داده ها می باشد.قسمت اول شامل مسیرهایی می شود که از اشتغال به نمرات رسم می شد(22%-). این مسیر بیان می کرد که برای افزایش هر انحراف استاندارد در ساعات کاری،معدل کل دانش آموزان در حدود 22% انحراف استاندارد کاهش می یابد.به عبارت دیگر،به نظر می رسد که اشتغال اثر منفی نسبتاّ متوسطی بر معدل کل دانش آموزان دبیرستان دارد.بخش دیگری که به تحقیق ما مربوط می شداین بود که آیا دانش آموزان به این خاطر شروع به کار می کنندکه موفقیت تحصیلی آنها در سطح پایینی بود یا اینکه کار کردن باعث می شدکه نمرات آنها افت کند.این سؤال توسط مسیری که از پیشرفت قبلی به اشتغال

(15%-)رسم شده بود شکل گرفت.این مسیر بیانگر این بود که دانش آموزان پس از اینکه مشکلاتی را در مدرسه تجربه کردند،علاقه بیشتری به کار پیدا کرده و ساعات بیشتری را کار می کنند.دانش آموزانی که از سطح موفقیت کمتری برخوردارند،وقت بیشتری را برای کار صرف می کند.بنابر این، تحقیق هر دو احتمال را قابل دفاع می داند و هیچ کدام را نفی نمی کند.مشخص شده که دانش آموزان به خاطر اینکه عملکرد مدرسه ای آنها پایین است شروع به کار می کنندو کار دانش آموزان معدل کل آنها را پایین می آورد.

مسیر جنس به نمرات(15%)بیان می کند که دختران نمرات بالاتری را نسبت به پسران بدست می آورند.در عوض،پسران زمان بیشتری را نسبت به دختران به کار مشغول هستند(20%-).جنس همچنین اثر غیر مستقیمی بر نمرات دارد.(044%=[22%-]*[20%-]): پسران نه تنها نمرات پایین تری بدست آوردند بلکه وقت بیشتری را به کار کردن پرداختند که نمرات آنها را به میزان بیشتری پایین می آورد. اثرات مستقیم،غیر مستقیم و کلی هر یک از متغیرات بر نمرات در جدول 2 نشان داده شده است.

مسیری که از مشخصه قومی به اشتغال (13%)و از زمینه خانوادگی به اشتغال(40%)کشیده شده بیان می کند که برای دانش آموزان دبیرستانی،دانش آموزان سفید پوست و آمریکایی های آسیایی تبار ساعات بیشتری را از آمریکایی های آفریقایی تبار،اسپانیایی تبار و بومیان آمریکا(سرخپوستان)کار می کنند.و اینکه دانش آموزانی که موقعیت اقتصادی – اجتماعی پایین تری دارندنسبت به دانش آموزان طبقات بالاساعات بیشتری را کار می کنند.اگر چه متغیرها و مسیرهای زیادی در مدل قبلی وجود داشت که ما مورد تجزیه و تحلیل قرار دادیم،متغیر اصلی مورد نظرمسیرهایی از پیشرفت قبلی به اشتغال و ازاشتغال به نمرات است.برای ارزیابی بیشتر از اهمیت این تاثیرات،ما مسیرها(از اشتغال به نمرات و از پیشرفت قبلی به اشتغال)را در 0(صفر)قرار می دهیم سپس تناسب مدل را مورد آزمایش قرار می دهیم. تنظیم مسیرها به صفر باعث بوجود آمدن تناسب کمتری برای هر دو مدل می شود(جدول3).یافته های ما(که با اهمیت آماری و مسیرها در شکل 1 همسانی و سازگاری دارد)بیشتر نشان دهنده این است که اشتغال اثر مهمی بر نمرات داردو پیشرفت قبلی بر نمرات اثر مهمی دارد.

تست کردن احتمال تاثیر منحنی اهمیت زیادی داردو بیانگر این است که کار کم ممکن است بهتر از کار نکردن باشد.ما اثرات منحنی را برای اشتغال دانش آموزان دبیرستانی سالهای 1990و1992با استفاده از تجزیه و تحلیل رگرسیون های متعدد رتبه ای آزمایش کردیم.همچنین آزمایش اثرات اشتغال بر نمرات،پس از حذف دیگر اثرات مثل پیشرفت های قبلی ضروری است.بنابر این،ما ابتدا وارد تغییرات که بخشی از مدل بوده می شویم،سپس وارد اصطلاحاتی می شویم تا اجزای منحنی را(مربع ساعات کاری،مکعب ساعات کاری و توان چهارم ساعات کاری)ارائه بدهیم که این امر در چند مرحله صورت می گیرد.یک تغییر مهم آماری درRبه توان2 به اندازه اثر معنی دار منحنی معنی دار بود.

نتایجی که از تجزیه و تحلیل ها بدست می آمد بیان کننده اثر معنی دار معدل کل بر اشتغال پایه های دهم و دوازدهم بود.اثرات در شکل 2 نشان داده شده اندکه معدل کل نهایی دانش آموزان دبیرستان را به عنوان اثر ساعات کاری بر نمرات پایه های دهم و دوازدهم نشان می دهد.برای روند هر دو خط، و همسان با پیشرفت قبلی،دانش آموزانی که ساعات کمی را در هفته به کار مشغول بودند،به طور مشهودی نمرات بیشتری نسبت به کسانی که هیچ کار با دستمزدی را انجام ندادند کسب کردند.به عبارت دیگر بعضی کارها ممکن است برای یادگیری دانش آموزان و نمرات سودمند باشند.برای دانش آموزان پایه دهم که به کار اشتغال داشتند،کسانی که کمتر از 13ساعت در هفته کار کرده بودندنمرات بالاتری را نسبت به افرادی که هیچ کاری انجام نداده بودند کسب کرده بودند.دانش آموزانی که بیش از 12 ساعت در هفته کار کرده بودند،تا تقریباّ35-30ساعت کار در هفته،کاهش یکنواختی را در معدل کل خود داشتند و این زمانی بود که به نظر می رسید اثرات کار کردن فروکش کرده است.

بحث

این مطالعه موضوع اهمیت عملی را با آزمودن یک نمونه بزرگ معرف ملی از دانش آموزان دبیرستانی آمریکایی به مدت بیش از چهار سال مد نظر قرار داه است تا به این تعریف برسندکه آیا کار کردن برای عملکرد آکادمیک آنها مفید یا مضر است.همانطور که پیش بینی شده بودنتایج این تحقیق، گزارش قبلی را تایید می کردکه به طور کلی بین کار کردن در دوره دبیرستان و عملکرد آکادمیک ارتباط منفی وجود دارد.کار کردن می تواند اثراتی متوسط،مهم و یا منفی بر نمرات دبیرستانی داشته باشد.

به هر حال،اثرات کار کردن خطی نبود.در عوض،دانش آموزانی که ساعات کمی را در هفته کار می کردند(تقریباّ کمتر از 12ساعت)اغلب نمرات یکسان یا بهتری رانسبت به کسانی که کار نکرده اند بدست می آوردند.همچنین پس از13-11 ساعت کار در هفته،افت قابل توجهی وجود داشت.بنابر این اگرچه به نظر می رسد که کار کردن بیش از اندازه ممکن است مانع یادگیری دانش آموز شود،مقدار کمی کار برای دستمزد ممکن است به عملکرد تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی کمک کند.

به علاوه نتایج این مطالعه با کار طولی قبلی که توسط گرین برگر و اشتاین برگ(1986)،سینگ (1998)،و اشتاین برگ و دیگران(1993) انجام شده بود همسان و سازگار بود.اشتاین برگ و دیگران (1993)گزارش کرده بودند که موفقیت تحصیلی پایین ممکن است هم باعث و هم منجر به ایجاد اشتغال شود.اثر مهم،منفی و تعدیل شده پیشرفت تحصیلی قبلی بر اشتغال نشان داده شده است(مثال، هر چه نمرات بالاتر باشد،دانش آموزان کمتر کار می کنند و بر عکس).

محدودیت عمده این تحقیق به تعریف متغیرها مربوط می شد.اطلاعاتی که به کار رفته بود همچنان وجود داشت به همین دلیل ما باید از متغیرها آن طور که اندازه گیری شده اند استفاده کنیم. به نظر می رسد که متغیرهای اشتغال پایه های دهم ودوازدهم به خوبی طراحی شده اند و اندازه خوبی از اشتغال به دست می دهند.اما متغیر تحصیلی مشابه پایه تحصیلی هشتم محدود بود،بنابر این ما آن را در این تحقیق مورد استفاده قرار ندادیم.

محدودیت دوم این تحقیق،گزارش ساعات کار بر اساس گزارش خود دانش آموز بود.اگر چه بزرگسالان عموماّ منابع معتبر و پایایی از اطلاعات در مورد خودشان هستند(جیمز،رینولد و دانبار؛1994،نیدل،مک کابین،لورنس و هاچ هاوسر؛1983)،تحقیقات بیشتری باید این مورد را که نوجوانان تا چه میزان در تخمین ساعات کار،درست یا اشتباه عمل می کنند را به آزمون بگذارد.

در این مطالعه ما اثرات کار کردن بر معدل کل دبیرستان را به آزمایش می گذاریم.به هر حال، اشتغال دانش آموز ممکن است که یک حوزه موضوعی را بیشتر از دیگری مورد تاثیر قرار دهد.(به عنوان مثال ریاضیات را بیشتر از انگلیسی تحت تاثیر قرار می دهد).تحقیقات آینده باید چنین فرضیه ای را به آزمون بگذارد.همچنین تحقیقات آتی باید تست کند که آیا اثرات متفاوت کار کردن بریادگیری به خاطر گروههای مختلف قومی است یا به خاطر دو گروه متقابل پسرها و دخترها می باشد.در آخر ما با عقیده هامیلتون و کروتر موافقیم که می گفتند محققان باید انواع مختلف تجربیات کاری را مورد آزمایش قرار دهند.دانش آموزانی که 20ساعت در هفته را در یک کارخانه کار می کنندممکن است درآمدهای متفاوتی را نسبت به دانش آموزانی که 20 ساعت در هفته را به بچه داری می پردازند، تجربه کنند.

تبلیغات متنی