امروز جمعه 02 آذر 1403
بر اساس ماده 23 قانون حمایت حقوق مولفان، کلیه آثار ارائه شده در سایت با مجوز از صاحب امتیاز اثر می باشد. تمام کالاها و خدمات این سایت بدون احتساب مالیات می باشد.
عاملهای جامعه شناسانه ی خشونت و پرخاشگری تماشاگران
نویسنده: محمدمهدی رحمتی
The Impacts of Social Factors on Violence and Aggression of Football Fans
چکیده
در بین فعالیّتهای گوناگون ورزشی که در سراسر دنیا انجام میشوند، بیتردید ورزش فوتبال پُرطرفدارترین، پُرمشارکتترین و پُربینندهترین فعالیت و رشتهی ورزشی است. گسترش روزافزون ورزش سبب شده است که مرزهای جغرافیایی، نژادی، قومی، سیاسی و عقیدتی را در نوردد. تحلیلگران اجتماعی و فرهنگی در دهههای اخیر به پژوهش دربارهی انواع آداب، مناسک، ارزشها و الگوهای اجتماعی رایج در ورزش فوتبال مبادرت ورزیدهاند. از جمله مسائل مهمی که به ویژه در دو دههی اخیر مورد توجه اندیشمندان اجتماعی و جامعه شناسان قرار گرفته، بررسی و تبیین رویدادها و حوادث خشونت بار مربوط به فوتبال است. ”خشونت ورزشی“ چیست و چه عاملهایی در بروز آن مؤثر هستند. بسیاری از اندیشمندان با استفاده از چارچوبهای نظری متفاوت برای پاسخ دادن به این پُرسش تلاشکردهاند. مقالهی پژوهشی حاضر به واکاوی نمونهای از فراگردهای اجتماعی حایز اهمیّت در ورزش فوتبال، یعنی خشونت و پرخاشگری تاکید دارد. در این پژوهش، رفتارهای پرخاشجویانه و بعضاً خشونتآمیز تماشاگران مسابقات فوتبال جام قهرمانی باشگاههای ایران در شهر تهران، سال 1379-1380، مورد مطالعهی جامعهشناسانه قرار گرفتهاند.
هدف این مطالعه سببشناسی خشونت و پرخاشگری تماشاگران ورزش فوتبال در ورزشگاههاست تا با تحلیل کارکرد اجزای تشکیل دهندهی ساختار رفتار تماشاگران طرفدار فوتبال، مشخص شود اختلال در کدام یک از آنها سبب بروز ”سوءکارکرد“ میگردد.
نتیجه ی پژوهش حاضر در مورد 404 نمونهی تصادفی تماشاگران و طرفداران پرسپولیس و استقلال است که ضمن اذعان به بحرانی نبودن رفتار طرفداران فوتبال در شهر تهران نشان میدهد، متغیّرهای اهمیّت و حساسیت نتیجهی بازی از نظر کسب امتیاز و تعیین جایگاه تیمهای مورد علاقه در ردهبندی مسابقات قهرمانی،حرکات خشونتآمیز و پرخاشجویانه بازیکنان در هنگام بازی و کیفیت داوری، عمدتاً بر بروز پرخاشگری کلامی طرفداران فوتبال تأثیر میگذارند. متغیّرهای سن، میزان کنترل و نظارت خانواده، پایگاه اقتصادی و اجتماعی تأثیر منفی برگرایش طرفداران تیمهای فوتبال مورد مطالعه به انجام رفتارهای پرخاشجویانه و خشونتآمیز دارند. متغیّرهای سابقهی دعوا و نزاع، سابقهی تنش و ناکامی در فعالیّتهای تحصیلی و آموزشی، مصرف سیگار، سابقهی تنش در محیط خانواده، سابقهی رفتار مجرمانه، داشتن دوستان و همالان دارای سابقهی جنایی، ارتباط با خویشاوندان دارای سابقهی جنایی، عزیمت جمعی و گروهی به ورزشگاه و ناسازگاری انتظارات ورزشی و راههای تحقق آنها، دارای تأثیر مستقیمی برگرایش به ارتکاب رفتارهای پرخاشجویانه و خشونتآمیز ورزشی طرفداران تیمهای پرسپولیس و استقلال دارند.
واژههای کلیدی: جامعه شناسی، ورزش، خشونت، اوباشگری، پرخاشگری، وندالیسم، سوءکارکرد، تحلیل کارکردی - ساختی
درآمد
ورزش و فعالیّتهای مربوط به آن، زمان و انرژی فراوانی از افراد هر جامعه را به خود اختصاص داده و جایگاه مهمی در فرهنگ جوامع پیدا کرده است. رقابتهای ورزشی، ورزشکاران و تماشاگران را در وضعیتهایی قرار میدهند که ممکن است قواعد، هنجارها و تقسیم کار رایج به آسانی نقض و به رویاروییهای پرخاشجویانه و خشونتآمیز منجر شود. بین فعالیّتهای ورزشی گوناگون، در ورزش فوتبال بیش از سایر رشتههای ورزشی رفتارهای خشن و پرخاشجویانه، به ویژه بین طرفداران و هواداران تیمهای فوتبال مشاهده میشود. آشکارترین نمونهی رفتار خشونتآمیز بین طرفداران فوتبال، پدیدهی موسوم به”اوباشگری“1 است که امروزه به شکل نسبتاً سازمان یافتهای در کشورهای صاحبنام فوتبال به ویژه در اروپا رواج دارد. در انگلستان، هولیگانها (اوباش) با عقاید و افکار تعصبآمیز، بهوجود آورندهی وقایع فاجعهآمیز بسیاری در ورزشگاهها بودهاند. در ایتالیا، علاقهی دیوانهوار و بیمارگونهی برخی از طرفداران تیمهای فوتبال و نیز رفتارهای پرخاشجویانه و ویرانگرانهی آنان در عرصهی مسابقات فوتبال سبب شده است که به آنان لقب ”تیفوسیها“ داده شود (فتحی، 1363: 57). به نظر برخی از پژوهشگران، بین تمام فعالیّتهای ورزشی تنها ورزش فوتبال است که سبب رفتار اوباشگرانه به مفهوم عام آن میشود (کشمور، 1998: 218 و کشمور، 2000: 19-178). اهمیّت این مقوله سبب شدکه از اواخر دههی 1960 میلادی، پژوهشگران و نظریهپردازان علوم اجتماعی دلایلی را مطرح و تفسیرهای متفاوتی در مورد رفتار اوباشگرانه و خشونت تماشاگران مسابقات فوتبال ارائه دهند که گسترهی آن، از دگرگونیهای کلان اجتماعی تا عاملهای خُرد را دربر میگیرد. با گسترش تدریجی خردهفرهنگ طرفداری و تماشاگری در فوتبال، همچنین انگارههای پرخاشجویانهی رفتاری گاه به گاه آن، گرایش تحقیقات مراکز علمی و پژوهشی از توجه محض به بحثهای نظری به رفتار طرفداران فوتبال در این کشورها معطوف گردید.
تعریف خشونت و پرخاشگری
تعریفهای فراوانی درباره خشونت و پرخاشگری ارائه شده است، برخی پرخاشگری را واکنشی غریزی به ناکامی و رقابت برای دستیابی به منابع میدانند، که عمدتاً از طریق برخورد بدنی تجلی مییابد (آرژیل2،1993:220). ”اریش فروم“ همهی اعمالی را که سبب آسیب رساندن به شخص، شیی یا جانور دیگر میشود یا با چنین قصدی صورت گیرد پرخاشگری مینامد (فروم، 1361: 12). ”اسمیت“ و ”بوند“3 پرخاشگری را هر نوع رفتاری تعریف میکنند که به دیگری آسیب وارد میسازد (اسمیت و بوند،1993:68). ارونسون خشم و پرخاشگری را عملی میداند که هدفش اعمال صدمه، آسیب و رنج است (ارونسون، 1369: 163). در تعریفی دیگر از پرخاشگری چنین آمده است:” هر نوع رفتاری که معطوف به آسیب رساندن یا اعمال صدمه به فرد دیگر است و علیرغم میل وی صورت میگیرد“ (بارون4، 1977: 12).
براساس نظر بارون پرخاشگری کنشی است که شامل هر دو شکلِ آسیبرسانی بدنی و روانی است، جنبه تعمدی دارد، امری تصادفی به شمار نمیآید، تنها شامل افراد انسانی میگردد، و در آن آسیبرسانی به اشیاء مورد نظر نیست. ”برکویتز“5 نیز با تعریف پرخاشگری به عنوان آسیب رساندن عمدی به دیگری، میافزاید این آسیب ممکن است روانی یا فیزیکی باشد. خشونت معمولاً براساس شدت آسیب از پرخاشگری متمایز میشود و کنشی است که عامل آن به عمد تلاش برای آسیبرسانی فیزیکی به دیگری مینماید (برکویتز، 1986: 307).
”کاکلی“ در تعریفی نسبتاً جامع از پرخاشگری آن را چنین تعریف میکند: ”پرخاشگری ناظر به رفتاری است که با نیت تخریب اموال یا صدمه زدن به شخص دیگر انجام میشود و متضمن بی توجهی محض به سلامت دیگران و احتمالاً خود است؛ پیامدهای پرخاشگری ممکن است فیزیکی یا روان شناسانه باشد“(کاکلی، 1998: 180). وی آنگاه در تعریف خشونت و تمایز آن از پرخاشگری به کنش فیزیکی اشاره میکند: ”خشونت، کنشی فیزیکی است که با بی توجهی کامل به سلامت خود و دیگران، یا به منظور آسیب رساندن به شخص دیگر یا تخریب داراییها انجام میشود“ (پیشین).
بنابراین، میتوان خشونت و پرخاشگری را از نظر مفهومی به عنوان کنش و عملی در نظر گرفت که از روی اراده و آگاهی، به منظور آسیبرسانی فیزیکی یا روحی– روانی به دیگری انجام میپذیرد. افزون براین، در تعریف پرخاشگری و خشونت، به عامل بیتوجهی به پیامدهای عمل که منجر به آسیب دیدگی دیگران یا خود میشود نیز تاکید میشود. بنابراین، خشونت با رفتار، کنش و کاربرد نیروی فیزیکی آسیبزا مشخص میگردد. همچنین، خشونت را میتوان به مثابهی تجلی افراطی و شدید خشم و عصبانیت به شکل احساسی یا کلامی در نظر گرفت.
گونه شناسی خشونت و پرخاشگری
رایجترین تمایز و تقسیمبندی در مورد پرخاشگری، تقسیم بندی دوگانهی آن به دو نوع بازتابی و ابزاری6 است. پرخاشگری بازتابی یا خصمانه7 فینفسه با هدف ایراد آسیب فیزیکی یا روانی انجام میشود (آلدرمن، 1975: 228 و ویجینز8 و دیگران، 1994: 372). به تعبیر لئونارد، این نوع پرخاشگری دارای مولفهای اساساً احساسی بوده و هدف از آن آسیبرسانی است (لئونارد9، 1988: 165). برکویتز (1975) این نوع پرخاشگری را ”پرخاشگری خشمآلود“10مینامد که در جریان آن فرد پرخاشگر به سبب تلقی دیگری/دیگران به عنوان تهدید یا محرکی آسیبرسان خشمگین و برآشفته میگردد (بلانچارد11، 1985: 255). پرخاشگری ابزاری شامل ضرب و جرح و وارد ساختن درد و رنج به دیگری به عنوان ابزاری برای دستیابی به یک هدف است که شکل محسوس آن میتواند دستیابی به اهداف گوناگونی مانند پاداش مادی، پیروزی، افتخار یا تحسین باشد. این نوع پرخاشگری متضمن خشونتی غیر احساسی و معطوف به انجام وظیفه است (لئونارد، پیشین).
”پیترمارش“12و همکارانش در دانشگاه آکسفورد نیز به دو نوع پرخاشگری، یعنی پرخاشگری واقعی و آیینی13 قائلاند. اولی را اعمال خشونت جسمانی علیه دیگران تعریف میکنند و دومی را کِنایی یا نمادین مینامند. پرخاشگری آیینی محصول توافق در مورد مجموعهای از قواعد است که از گفتههای شرکتکنندگان در آن میتوان آنها را استنباط کرد. قواعد درباره زمان مناسب حمله، شکل و اهداف حمله، و ختم آن است (ویلیامز و دیگران، 1379: 70-69).
برخی محققین براساس شیوهی تجلی پرخاشگری و خشونت آن را به دو نوع کلامی و فیزیکی14 تقسیمبندی کردهاند(راسل15، 1993). پرخاشگری کلامی در جریان تقابل و رویاروئی دو فرد یا گروه و از طریق تهدید، جنجال، تمسخر و استهزاء و سخنان توهینآمیز بروز میکند. دانینگ16 و همکارانش در دانشگاه لیسستر با اشاره به فرضی و خیالی بودن تقسیمبندیهای صورت گرفته در مورد انواع خشونت و پرخاشگری، حالتهای مختلف آن را رفتار واقع بر طیفی میدانند که بازتاب آمیزهای از فکر و احساس است و هیچ شکلی از خشونت در آن هرگز به صورت خالص یافت نمیشود. به بیان این پژوهشگران ”خشونتِ ابزاری میتواند هیجان انگیز هم باشد، یا خشونت عاطفی ممکن است طراحی یا تدارک شده باشد“ (ویلیامز و دیگران، 1379: 155).
خشونت و پرخاشگری ورزشی
پرخاشگری و خشونت به هم مرتبط هستند، امّا وضعیتهای متفاوتی را به وجود میآورند. پرخاشگری در عرصهی فعالیّتهای ورزشی به شکل ابزاری و بازتابی یا کلامی و فیزیکی تجلی مییابد و از سوی افراد حاضر و شرکتکننده در رویدادهای ورزشی در قبال سایر بازیکنان، تماشاگران، مربیان، مقامات ورزشی، عامهی مردم و اموال صورت میگیرد (ژانورن، 1367: 299 و آلدرمن، 1974: 9-228). ارونسون با تمایز بین دو نوع پرخاشگری، یعنی پرخاشگری ابزاری و بازتابی یا عاطفی، امکان وقوع هر دو را در عرصهی ورزش متذکر میشود (ارونسون، 1369: 164 و آرونسون، 1995: 163). پرخاشگری بازتابی17 با هدف آسیب فیزیکی یا روانی انجام میشود (آلدرمن، 1974: 229؛ راسل، 1993: 305؛ ویجینز و دیگران، 1994: 372)229). هدف از این نوع پرخاشگری که احساسی بوده، آسیبرسانی است (لئونارد، 1988: 165؛ اسمیت، 1993: 68 و سابینی، 1995: 411). پرخاشگری ابزاری18 شامل ضرب و جرح و ایجاد درد و رنج به عنوان ابزاری برای دستیابی به یک هدف است که شکل محسوس آن میتواند دستیابی به هدفهای گوناگونی مانند پاداش مادی، پیروزی، افتخار یا تحسین باشد. این نوع پرخاشگری، خشونتی غیراحساسی و هدف از آن انجام وظیفه است (سابینی، 1995: 411). دانینگ و همکارانش در دانشگاه لیسستر با اشاره به فرضی و خیالی بودن تقسیمبندیهایی که در مورد انواع خشونت و پرخاشگری صورت گرفته، حالتهای گوناگون آنها را رفتارهایی میدانند که بازتاب آمیزهای از فکر و احساس هستند و هرگز در آنها هیچ نوع خشونتی به صورت خالص یافت نمیشود (ویلیامز و دیگران، 1379: 115). بنابراین، هرگاه طرفداران یک تیم فوتبال با هدف تضعیف روحیه بازیکنان تیم حریف بخواهند زمینهای برای پیروزی تیم خود ایجاد کنند، شعارهای تحقیرآمیز میدهند یا به اصطلاح به پرخاشگری ابزاری مبادرت میورزند. امّا اگر طرفداران، اشیایی به سوی بازیکنان تیم حریف پرتاب، یا نزاع فیزیکی کنند، آنگاه گفته میشود مرتکب خشونت فیزیکی شدهاند. حال اگر اتفاقی خلاف میل طرفداران یک تیم روی دهد- مانند خطای بازیکن تیم حریف روی بازیکن تیم محبوب یا تصمیمگیری داور به زیان تیم مورد علاقه- و آنان در پاسخ رفتار یا اعمال پرخاشجویانه و خشونت آمیز از خود بروز دهند، آنگاه مرتکب پرخاشگری بازتابی شدهاند، این نوع پرخاشگری نیز میتواند کلامی یا فیزیکی باشد(برکویتز، 1986: 307).
چارچوب نظری
از جمله نظریههایی19 که در سالهای اخیر،توجه جامعهشناسان را در تبیین و تحلیل مسائل اجتماعی موجود در عرصهی ورزش و رویدادهای مربوط به آن، از قبیل خشونت و پرخاشگری به خود معطوف کرده است، دیدگاه کارکردگرایی ساختی است (شیفر و لام، 1992: 21 و بلانچارد، 1985: 2-71). دیدگاه کارکردگرایی ساختی به نقش سیستمهای اجتماعی یا جوامع، اجزاء، ساختارها، یا نهادهای مختلف در یکپارچگی، هماهنگی، سازگاری و سلامت کل سیستم یا جامعه توجه دارد. بنابراین، الگوی نظری مذکور مبتنی براین اصل موضوعه است که نهادهای اجتماعی برحسب کارکردهای ضروریشان قابل فهم هستند. در این دیدگاه، برخلاف کارکردگرایی که نقش پدیدههای نهادی و اجتماعی را در ارتباط با نیازهای فردی انسان مورد توجه قرار می دهد، نهادها براساس نقش و سهمشان در ارتباط با سایر بخشها یا جنبههای یک سیستم تبیین میشوند. براساس دیدگاه کارکردگرایی ساختی، نیروی محرکهی موجود در کلیهی جنبههای زندگی اجتماعی، تمایل هر سیستم اجتماعی به حفظ خود در وضعیتی متعادل است، به گونهای که امکان استمرار عملکرد مؤثر آن را ممکن میسازد. این تعادل در راستای گسترش و شکلگیری وفاق، ارزشهای مشترک و عملکرد هماهنگ در عرصههای اصلی زندگی اجتماعی (مانند خانواده، اقتصاد، دین، آموزش و پرورش، سیاست و…) به طور ”طبیعی“ به دست میآید (کاکلی، 1998: 32).
اگرچه مشخصترین کارکردهای اجتماعی نهاد ورزش تفریح، سرگرمی و کسب هیجان ذکر شده است، اما افزون بر این، کارکردگرایان ساختی کارکردهای دیگری مانند افزایش سازگاری روانی و اجتماعی افراد، جامعهپذیری با نقشهای اجتماعی، همبستگی اعضای جامعه از طریق علایق و فعالیتهای مشترک ورزشی، ایجاد هویت ملی و اجتماعی، و فراهم ساختن عرصهای مناسب برای افزایش تحرک اجتماعی را نیز جزو کارکردهای مهم نهاد ورزش برمیشمارند (نیکسون و فری، 9:1996). با توجه به اصول موضوعهی کارکردگرایی ساختی، ورزش چهار نقش اجتماعی داد:
کمک به حفظ انگارهها و مدیریت تنشها20: ورزش و فعالیتهای ملازم آن امکان تخلیهی تنشها را با شیوههایی بیخطر فراهم میسازد و تجربههای ارزشمندی را در اختیار کودکان، نوجوانان و جوانان قرار میدهد تا با موفقیت به فراگیری نقشهای اجتماعی مبادرت ورزند.
کمک به انسجام و همبستگی اجتماعی: ورزش با ایجاد وجوه مشترک بین افراد بیگانه و ناآشنا با یکدیگر به تقویت روابط افراد جامعه کمک میکند.
کمک در هدفیابی21: بسیاری از مردم در جریان انجام فعالیت ورزشی به این برداشت دست پیدا میکنند که چنین فعالیتهایی مانند اهدافی هستند که باید برای دستیابی به آنها تلاش کرد. افزون براین، ورزش از طریق آداب و قواعد رایج خود آموزش و فراگیری جهتگیریهای موفقیتآمیز را تقویت میکند.
سازگاری با ارزشها22: ورزش به عنوان فعالیتی در نظر گرفته میشود که تندرستی و سلامت جسمانی را تضمین میکند و سبب افزایش توان اقتصادی و نظامیافراد یک جامعه میگردد (شیفر و لام، 1992؛ نیکسون و فری، 1996؛ و کاکلی، 1998).
جامعه شناسان متأخر دیدگاه کارکردگرایی ساختی استدلال میکنند که نمایش اجتماعی ورزش تماشاگران، بینندگان، و ورزشکاران را در هر سن و موقعیت اجتماعی، تشویق به پذیرش ارزشهای فرهنگی رایج میکند. برخی از این اندیشمندان با تاکید بر ورزشهای جمعی و گروهی که بین جوانان انجام میشود، نتیجه میگیرند که مشارکت در چنین ورزشهایی، تجربهها و درسهای ارزشمندی در مورد زندگی به جوانان میآموزد. همچنین، فعالیتهای ورزشی از طریق ”بازنماییهای جمعی“23 اعضای یک جامعه را با یکدیگر پیوند میدهند. همچنین، فعالیتهای ورزشی در جوامع صنعتی ساز و کاری است که افراد جامعه را از ”با هم بودن“ آگاه میسازد و به این ترتیب عاملی برای برقراری ارتباط اجتماعی بین آنها میگردد. در جوامع پیشرفته صنعتی، ورزش یکی از عرصههای محدودی است که افراد کماکان میتوانند به تقویت مهارتهای فیزیکی خویش و بهبود سلامت و تندرستیشان بپردازند (جارویه و مگوایر، 10:1994).
جامعه شناسانی که با استفاده از دیدگاه کارکردگرایی ساختی به تحقیق و مطالعه درباره مسائل اجتماعی ورزش میپردازند، توجه خود را معطوف به این موضوع میکنند که ورزش با چه کارکردهایی و از چه طریق به تحقق نیازهای سیستمی– همنوایی، انسجام و همبستگی، هدف یابی، و مدیریت تنشها و حفظ الگوها – کمک میکند. به این ترتیب، میتوان اذعان نمود که در تئوری کارکردگرایی ساختی ارتباط بین مشارکت ورزشی و شکل گیری شخصیت اجتماعی مناسب یکی از محورهای مهم و مطالعه پژوهش به شمار میآید. در این گروه از مطالعات به بررسی این موضوع پرداخته میشود که آیا فعالیتهای ورزشی میتوانند تجربههایی از جامعهپذیری ارائه کنند که از طریق آنها مردم ارزشها و هنجارهای اجتماعی را فرا گیرند، و آیا فعالیتهای ورزشی میتوانند محیطهایی را ایجاد کنند تا مردم این امکان را بیابند با استفاده از شیوههای سودمند مبادرت به رهایی از تنشها و ناکامیهای خویش نمایند، به گونهای که نظم و ثبات جامعه نیز حفظ شود؟
تئوری کارکردگرایی ساختی در مطالعهی ورزش محور توجه خود را معطوف به این موضوع میکند که ورزش و فعالیتهای ورزشی به چه صورت و با چه شیوههایی نیازهای سیستم اجتماعی را برآورده میسازند. در چارچوب مذکور اغلب به مطالعه چگونگی عملکرد و کارکرد ورزش در رشد افراد و حفظ نظم اجتماعی در کلیه سطوح سازمان، ساختار و نهادهای اجتماعی پرداخته میشود. بنابراین، در مطالعهی پدیدههای اجتماعی و ورزشی از چشمانداز دیدگاه مذکور ضرورت دارد تا به ساختارها، سازمانها، و نهادهای ورزشی توجه شود. در این میان، کارکردگرایان ساختی و به ویژه تالکوت پارسونز به نوعی ربطهی سیبرنیتیکی میان سطوح واقعیت اجتماعی قائل هستند. به نظر آنان در هر سیسیتم دو شیوه برای ترکیب سطوح مختلف واقعیت اجتماعی وجود دارد. نخست آن که، هر یک از سطوح پایینتر شرایط و انرژی مورد نیاز را برای سطوح بالاتر فراهم میکند، دوم اینکه، سطوح بالاتر سطوح زیرین خود را در رابطهای سلسلهمراتبی تحت نظارت دارند. پایینترین سطح نظام کنش محیط ارگانیک است و در بالاترین سطح واقعیت غایی قرار دارد. نمودار شماتیک زیر رابطهی مذکور را نشان میدهد(ریتزر، 1374: 132-133).
به عبارت دیگر، در سطوح بالای هر نظام کنشی مؤلفههای فرهنگی و فکری تولید میشود که این مؤلفهها در قالب اطلاعات در نظامی سلسلهمراتبی نهایتاً در محیط کنش به رفتار بدل میشوند.
رویکرد کارکردگرایی ساختی به پدیدهی خشونت و پرخاشگری تماشاگران رویدادهای ورزشی از دو منظر زیر قابل تأمل است:
الف) فعالیتهای ورزشی و عرصههای برگزاری آنها حیطهی مناسبی برای تخلیه سودمند انرژی پرخاشجویانه و خشونتآمیزی است که احتمالاً در سایر عرصههای زندگی اجتماعی متراکم شدهاند.
ب) خشونت و پرخاشگری در صورتی که خارج از ضوابط و مقررات حاکم بر میادین ورزشی صورت پذیرد، به عنوان ”رفتاری کجروانه“ و دارای کارکرد نامناسب تلقی میشود که بر ساختار نهاد ورزش و سیستم عملکردی آن پیامدهای سوء و منفی میگذارند. از این منظر، میتوان خشونت و پرخاشگری را به عنوان رفتاری کجروانه که نتیجهی کاستی در ترکیب اجزای مختلف تشکیل دهندهی رفتار است مورد مطالعه قرار داد.
ورزش بخشی از یک سیستم ساختاری و کلان اجتماعی است که به همراهِ، و در کنار سایر نهادهای اجتماعی کارکرد و نقش موثر و سودمندی در حفظ نظم و ثبات اجتماعی دارا میباشد. اما، با توجه به نظر مرتن و نگرش میانبُرد به پدیدهی مورد مطالعه، ورزش فوتبال و رفتار تماشاگران آن به خودی خود یک سیستم ساختاری در نظر گرفته شده است که دارای اجزایی است و عملکرد اجزاء به اتفاق سبب برقراری نظم و ثبات در درون این سیستم میگردد. به عبارت دیگر، رفتار تماشاگران فوتبال بخشی از یک خرده سیستم ورزشی- اجتماعی است که برخی مؤلفههای آن درونی و متاثر از عملکرد دیگر اجزاء این خرده سیستم است، و برخی دیگر از مؤلفههای آن بیرونی و ملهم از عملکرد سایر سیستمها و خرده سیستمهای اجتماعی است. در همین راستا، خشونت و پرخاشگری، هم در ساختار فعالیتهای ورزشی و هم در عرصهی سایر فعالیتهای اجتماعی که در دیگر حیطهها انجام میشوند، میتواند عاملی در نظر گرفته شود که دارای ”کارکرد نامناسب“ است.
به نظر مرتن، الگوی رفتار اجتماعی براساس سازگاری بین اهداف فرهنگی جامعه با ابزارهای نهادی موجود در جامعه برای تحقق آن اهداف تنظیم میشود. در صورتی که بین اهداف فرهنگی جامعه و ابزارهای نهادی تحقق آنها شکاف ایجاد شود، ثبات اجتماعی دچار اختلال میشود. این اختلال یا ناهمنوایی به چهار شکل خود را نشان میدهد؛ نوآوری24، که در آن اهداف فرهنگی و اجتماعی پذیرفته میشوند، اما برای تحقق آنها از وسایلی غیر از وسایل مجاز اجتماعی استفاده میشود؛ مناسک گرایی25، که بی توجه به اهداف فرهنگ و اجتماعی به شکلی افراطی به ابزارها و وسایل تحقق آنها تمسک میشود؛ گوشهگیری26، که نه ابزارها و نه اهداف هیچکدام پذیرفته نمیشوند و فرد خود را به طور کامل از جریان حاکم بر جامعه کنار میکشد؛ و طغیان27، که به عدم پذیرش کامل اهداف فرهنگی موجود و ابزارهای تحقق آنها اشاره دارد، با این تفاوت نسبت به گوشهگیری که در این حالت اهداف و ابزارهای جدیدی جایگزین گزینههای موجود میشوند.
به این ترتیب، هنگام استفاده از این مدل در مورد خشونت و پرخاشگری تماشاگران فوتبال، همنوایی تماشاگران با اهداف و وسایل مجاز رفتار و فعالیت آنها محور سازگاری و موارد دیگر، که به طور عمده شامل نوع دوم و سوم یعنی نوآوری و مناسکگرایی است، مصادیق ناهمنوایی در نظر گرفته میشود.
چارچوب نظری مقالهی حاضر با الهام از رویکرد کارکردگرایی ساختی به تفسیر و تبیین پدیدهی خشونت و پرخاشگری تماشاگران فوتبال میپردازد. امّا، با توجه به تجربههای کاربردی این رویکرد نظری، که در سطح کلان احتمالاً به سردرگمی و اغتشاش در مطالعه منجر میگردد، با استناد به رویکرد تئوری برد متوسط28، برای ورزش به عنوان یک نهاد اجتماعی نقشی سودمند در حفظ نظم و ثبات اجتماعی درنظر گرفته شده است. افزون بر الهام پذیری از دیدگاه کارکردگرایی ساختی، الگوی نظری مقالهی حاضر از مدل علّی – توصیفی”آر. کلارک“ در مورد سببشناسی وندالیسم و شناخت عاملهای مؤثر در بروز آن نیز بهره جسته است. ”کلارک“ با استفاده از مجموعهای از متغیّرهای متعامل و در چارچوب یک رویکرد روانشناسانهی اجتماعی مبادرت به تبیین متغیّرهای مستقل تأثیرگذار بر رفتار بزهکارانه نموده است (کلارک، 1991). وی در الگوی خود از هشت گروه متغیّرهای مستقل و در عین حال به هم مرتبط استفاده کرده است (محسنی تبریزی، 1379: 5-202). برای تنظیم الگوی مطالعهی حاضر و آسیبشناسی اجتماعی رفتار تماشاگران مسابقات فوتبال، سه گروه از متغیّرهای الگوی کلارک که عمدتاً مبتنی برجنبههای زیستشناسانه بودند کنار گذاشته شده و پنج گروه دیگر با رویکردی کارکردی- ساختی مورد استفاده قرار گرفتند. این گروهها تحت عنوان متغیرهای موثر بر جامعهپذیری اولیه و ثانویه، وضعیت اجتماعی و اقتصادی، بحرانها و وقایع زندگی، عاملها و شرایط وضعیتی و عاملهای کارکردی نام گذاری شدهاند.
1.متغیرهایی که تحت عنوان تجربههای نخستین دوران کودکی، محیط اولیه و شرایط نخستین رشد و تربیت مورد توجه قرار دارند و میتوان آنها را به عنوان متغیرهای تاثیرگذار بر جامعه پذیری نامگذاری کرد.
2.عاملهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی مانند سن، جنس، وضعیت تأهل، پایگاه اجتماعی که برای هر تحلیل جامعهشناسانه از کجروی به طور عام، و خشونت و پرخاشگری به طور خاص ضروری مینماید. این گروه از عاملها، درعین حال به عنوان عاملهایی مطرح گردیدهاند که به طور گسترده فرصتهای رسیدن افراد به موفقیت و رضایتمندی از زندگی را تعیین میکنند. افزون براین، عاملهای مذکور در استفادهی بهینه افراد و گروههای اجتماعی از فرصتها و وسایل نهادینه شده جهت نیل به اهداف فرهنگی و انطباق با قواعد رفتار اجتماعی مورد انتظار، و بالعکس در عدم متابعت آنان از معیارها و موازین وضع شده و هنجارهای اجتماعی و بدل شدن به یک بزهکار اجتماعی و ارتکاب خشونت و پرخاشگری نقش دارند.
3.گروه دیگری از متغیرها که ناظر به تحلیل گستردهتر جامعهشناسانه از جامعهپذیری و یادگیری رفتار خشونتآمیز و پرخاشجویانه است. در این گروه وضعیت و شرایط فعلی افراد خشونت طلب، میزان کنترل خانواده بر آنها، آزادیهایی که در فعالیتهای روزانه خود از آن برخوردارند، محلهی مسکونی افراد، نوع همبازیها و ”گروه همال“29 افراد و بالاخره نحوهی استفادهی آنان از اوقات فراغت و چگونگی گذران آن به عنوان عاملهای تاثیرگذار بر خشونت طلبی یا مسالمت جویی آنان در محیطهای ورزشی فوتبال مورد نظر هستند.
4.برخی از عاملها به عنوان بحرانها و وقایع30 که به طور مستقیم یا غیرمستقیم در تمایلات افراد به خشونت طلبی و پرخاشجویی موثرند، مورد توجه قرار میگیرند. این عاملها عبارتند از سابقهی نزاع و کتککاری، درگیری در مدرسه، ایجاد مزاحمت و دردسر در محله، محیط خانه، مدرسه و گروههای همبازی و همالان، سابقه اعتیاد و مصرف مواد مخدر، سابقه ناکامی در تحصیل و سایر امور زندگی، که آمادگی ارتکاب خشونت و پرخاشگری را فراهم میسازند.
5.گروهی از عاملها که به موقعیتها و وضعیتهای خاص مربوط میباشند و به ”عاملهای وضعیتی“31 موسوم هستند. از جمله این عاملها میتوان به زمان برگزاری مسابقه، شرایط فیزیکی محل برگزاری مسابقه، اهمیت و حساسیت نتیجه مسابقه، سیستم کنترل اجتماعی و مدیریت ورزشگاههای محل برگزاری مسابقات اشاره کرد.
با افزودن عاملهای کارکردی به پنج گروه متغیرهای ذکر شده،که ذیل آن مکانیسمهای برقراری روابط اجتماعی بین تماشاگران و طرفداران تیمهای ورزشی مورد بررسی قرار میگیرد، و نیز شیوههای برقراری ارتباطات آموزشی، فرهنگی و ورزشی از جانب باشگاهها و دست اندرکاران امر مشخص میگردد، الگوی مطالعه تکمیل میگردد.
روش و تکنیک تحقیق
رویهی پژوهشی این تحقیق توصیفی – تبیینی است و برآیند دو نوع پژوهش، یعنی تحلیل تاریخی و پژوهش پیمایشی است. در این راستا، علاوه براستفاده از آمارها و اطلاعات ثانویه و روش اسنادی، مبادرت به تکمیل پُرسشنامه از آزمودنیها- تماشاگران - شده است. افزون براین، به عنوان روشهای مکمّل از مشاهدهی مشارکتی32، و مصاحبهی هدایت نشده برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. به این ترتیب، در مطالعهی حاضر، به طور همزمان از روشهای اسنادی، مشاهدهی مشارکتی، بررسی میدانی و پیمایش استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، به تناسب سطح سنجش متغیّرها از تکنیکهای گوناگونی مانند تحلیل واریانس، تحلیل عاملی، رگرسیون چند متغیّره، تحلیل مسیر و تحلیل محتوا استفاده شده است.
جمعیت آماری و شیوه ی نمونه یابی
جمعیت آماری پژوهش حاضر شامل طرفداران مرد دو تیم استقلال و پرسپولیس است که برای تماشای دیدارهای این دو تیم به ورزشگاه میآیند. در این پژوهش زمان گردآوری اطلاعات سال80-1379 و مکان آن ورزشگاه آزادی بوده است. برای جمع آوری اطلاعات تکمیلی در چند مورد به محل تمرین دو تیم در ورزشگاههای شهید مرغوبکار و کارگران نیز مراجعه شده است. در این پژوهش ابتدا به عنوان مطالعه مقدماتی33 100 نفر از هواداران دو تیم استقلال و پرسپولیس انتخاب شدند و پس از پیش آزمون پُرسشنامهی تحقیق با استفاده از آمارههای مربوط به سن و میزان تحصیلات 500/23 نفر به عنوان جمعیت مورد مطالعه مشخص گردید. با استفاده از آمارههای دو صفت سن و میزان تحصیلات اقدام به تعیین حجم نمونه گردید که در نهایت تعداد 404 پُرسشنامه از هواداران دو تیم (242 نفر از طرفداران تیم پرسپولیس و 162 نفر از طرفداران تیم استقلال) تکمیل شد.
نتایج پژوهش
نگاهی اجمالی به مشخصات اقتصادی و اجتماعی طرفداران دو تیم استقلال و پرسپولیس که برای تماشای رقابتهای تیمهای مورد علاقه خود به ورزشگاه میروند، نشانگر این است که میانگین سنی این افراد3/19 سال و میانگین تحصیلات آنها 3/10 سال میباشد. بخش عمدهای از آنها (1/94 درصد) مجرد هستند و تنها 9/11 درصد دارای شغل مستقل می باشند. منزلت شغلی اکثر پاسخگویان یا والدین آنها (6/86 درصد) از نظر اجتماعی در مقولهی پایین و بسیار پایین قرار میگیرد. متوسط درآمد ماهانهی خانوار پاسخگویان 1755 هزار ریال و بُعد خانوار آنان 5 است. 3/68 درصد از کُلّ افراد مورد مطالعه از نظر اجتماعی جزو طبقهی اجتماعی پایین، 7/27 درصد جزو طبقهی متوسط و تنها 4 درصد جزو طبقهی اجتماعی بالا هستند. در هیچ یک از متغیّرهای ذکر شده تفاوت آماری معناداری بین میانگینهای دو گروه از طرفداران پرسپولیس و استقلال مشاهده نشده است.
ضرایب رگرسیونی متغیّرهای وارد شده به معادله
متغیّر ضریب B انحراف استاندارد B ضریب بتا آزمون T سطح احتمال T
ناسازگاری اهداف و وسایل 788/1 162/0 478/0 048/11 000/0
سن 474/0- 058/0 326/0- 201/8- 000/0
سابقهی دعوا و نزاع 292/0 090/0 136/0 252/3 001/0
رضایت از امکانات 175/0- 052/0 152/0- 377/3- 001/0
تنش و ناکامی درتحصیل 227/0 056/0 163/0 020/4 000/0
پایگاه اقتصادی و اجتماعی 171/0- 041/0 11/0- 527/2- 032/0
ارتباط با خویشاوندان مجرم 357/0 159/0 092/0 251/2 025/0
سابقه رفتار مجرمانه 896/0 410/0 089/0 186/2 030/0
مقدار ثابت 696/17 337/2 - 572/7 000/0
ضریب همبستگی چندگانه = 736/0 مجذور ضریب همبستگی چندگانه (R2) = 54/0 آزمون /41 سطح احتمال = 000/0
نتایج پژوهش حاضر حاکی از این است که متغیّرهای وضعیّت تجرد/ تاهل، مصرف مواد مخدر، تعداد تماشاگران، سابقهی برگزاری مسابقه بین دو تیم، کیفیّت گذران اوقات فراغت، فروپاشی خانواده و ارتباط رسانهای، در قالب آزمون دو متغیّره فاقد ارتباط معنادار با میزان گرایش به خشونت و پرخاشگری طرفداران دو تیم پرسپولیس و استقلال میباشند. همچنین، متغیّرهای اهمیّت و حساسیّت نتیجهی بازی از نظر کسب امتیاز و تعیین جایگاه تیمهای مورد علاقه در ردهبندی مسابقات قهرمانی، حرکات و اعمال خشونت آمیز و پرخاشجویانهی بازیکنان در هنگام بازی، و کیفیّت داوری عمدتاً بر بروز پرخاشگری کلامی طرفداران تیمهای مورد اشاره تأثیر میگذارند. متغیّرهای سن، میزان کنترل و نظارت خانواده، پایگاه اقتصادی و اجتماعی دارای تأثیر منفی و معناداری بر گرایش طرفداران تیمهای فوتبال مورد مطالعه بر رفتارهای پرخاشجویانه و خشونت آمیز دارند، و متغیّرهای سابقهی دعوا و نزاع، سابقهی تنش و ناکامی در فعالیّتهای تحصیلی و آموزشی، مصرف مشروبات الکلی، مصرف سیگار، سابقهی تنش در محیط خانواده، سابقهی رفتار مجرمانه، داشتن دوستان و همالان دارای سابقهی جنایی، ارتباط با خویشاوندان دارای سابقهی جنایی، عزیمت جمعی و گروهی به ورزشگاه، ارتباط با باشگاه و مسئولان آن، ناسازگاری انتظارات ورزشی با شیوههای تحقّق آنها دارای تأثیر مثبت و معنادار بر گرایش به ارتکاب رفتارهای پرخاشجویانه و خشونتآمیز ورزشی طرفداران تیمهای پرسپولیس و استقلال میباشند.
شواهد تجربی در بارهی تأثیر اهمیّت و حساسیّت نتیجهی بازی بر رفتار تماشاگران نشان میدهد که این متغیّر نه به تنهایی بلکه به همراه عاملهای دیگر بر رفتارهای پرخاشگرایانه و خشونتآمیز طرفداران تیمها تأثیر دارند. در این مورد میتوان به چگونگی برنامهریزی برای برگزاری دیدار میانِ تیمها و نحوهی برخورد عوامل برنامهریز، مسئولان و بازیکنان تیمها و مطبوعات ورزشی اشاره کرد، که در برخی موارد قبل از برگزاری مسابقه در ارتباطی متقابل با یکدیگر وضعیّتی حساس و شکننده ایجاد میکنند. شواهد نشان می دهد در اکثر موارد رقابتهای دو تیم پرسپولیس و استقلال با وجود اهمیّت و حساسیّت زیاد و نیز حضور تماشاگران انبوه، حادثه خاصی را که سبب تمایز آنها از بقیهی مسابقات گردد دربر نداشته است. اگر میزان و نسبت رفتارهای به ظاهر خشونتآمیز و پرخاشجویانهی تماشاگران در رقابتهای پُرتماشاگر با نسبت مشابه در دیدارهای کمتماشاگر مورد مقایسه قرار گیرند، به سادگی میتوان اذعان نمود که افزایش تماشاگران حتا سبب کاهش رفتارهای خشونتآمیز و پرخاشجویانه میگردد. امّا، این کاهش را فقط باید در سطح رفتارهای خشونتآمیز متجلی دانست، چرا که تجربهی حاصل از مشاهدات نشان میدهد که افزایش تعداد تماشاگران در ورزشگاه به گونهای معنادار سبب افزایش پرخاشگری کلامی میگردد. در مجموع، این فرضیه که افزایش تعداد تماشاگران به تنهایی سبب افزایش خشونت و پرخاشگری ورزشی میگردد تأئید نمیگردد و این امر هنگامیکه با عاملهای دیگری مانند سوء مدیریت، برنامهریزی نامناسب و...همراه شود، احتمال شکلگیری رویدادهای خشونت آمیز و پرخاشجویانه را به وجود میآورد.
مشاهدات میدانی دربارهی رفتار تماشاگران هنگام برگزاری مسابقات و وقوع خطا از جانب بازیکنان تیم حریف روی بازیکنان تیم مورد علاقه چند نکته ذیل را نشان میدهد:
1.در صورتیکه خطاهای انجام شده از جانب بازیکنان تیم حریف روی بازیکنان تیم مورد علاقه جزئی و غیرعمدی تشخیص داده شود، هواداران واکنش خاصی از خود نشان نمیدهند.
2.اگر طرفداران، خطای بازیکنان تیم حریف را عمدی و شدید تشخیص دهند، به تناسب واکنشهایی مانند فریادهای اعتراض، هو کردن، فحاشی، توهین و پرتاب اشیاء به داخل زمین و به سمت بازیکن خاطی انجام میدهند.
3.در برخی موارد واکنشهای پرخاشجویانه و خشونتآمیز بازیکنان هنگام بازی به تماشاگران نیز سرایت میکند.
4.در برخی موارد، بازیکنان پس از به ثمر رساندن گل به طرف تماشاگران تیم رقیب رفته و با انجام حرکات تحریک آمیز، واکنشهای پرخاشجویانه آنان را برمیانگیزانند.
در مجموع، میتوان اذعان نمود که برخی حرکات و رفتارهای بازیکنان در هنگام مسابقه احتمال بروز رفتارهای نابهنجار ازسوی تماشاگران را به وجود میآورند، ولی شدت این رفتارها از پرخاشگری کلامی افزایش نمییابد. آزمون تحلیل واریانس در مورد میزان خشونت و پرخاشگری ورزشی بین گروههای مختلف پاسخگویان، که نسبت به خطای بازیکنان تیم حریف روی بازیکنان تیم مورد علاقهشان واکنش نشان دادهاند، حاکی از این است که بین تماشاگران تفاوت معناداری در این مورد وجود دارد. واکنش جمعیت مورد مطالعه نسبت به خطای بازیکنان حریف در سه مقوله جای میگیرد:
الف) ناراحتی بدون هیچگونه واکنش؛
ب)عصبانیت به همراه دشنام و توهین به بازیکن خاطی
پ)دشنام و توهین به همراه پرتاب اشیاء به سمت بازیکن و زمین بازی.
دادههای پژوهش نشان میدهد که 22 درصد از پاسخگویان در گروه (الف)،72 درصد در گروه (ب) و6 درصد در گروه (پ) جای میگیرند. به عبارت دیگر، بخش عمدهای از پاسخگویان (72 درصد) به پرخاشگری کلامی مبادرت میورزند، و نسبتی معادل 6 درصد مرتکب خشونت نیز میشوند. میانگین میزان خشونت و پرخاشگری ورزشی بین این سه گروه به ترتیب 3/5، 7/11 و 13 میباشد. میانگین خشونت و پرخاشگری ورزشی بین پاسخگویانی که مبادرت به پرتاب اشیاء به داخل زمین میکنند، بیش از دو و نیم برابر پاسخگویانی است که فقط به ناراحتی اکتفا کرده و واکنشی نشان نمیدهند. همچنین، بین پاسخگویانی که واکنش نشان نمیدهند با پاسخگویانی که اقدام به فحاشی و توهین میکنند (پرخاشگری کلامی) نیز تفاوت آشکار و معناداری وجود دارد. آزمون LSD نشانگر این است که هر سه گروه پاسخگویان مورد نظر در دستهبندی ذکر شده از نظر میانگین میزان خشونت و پرخاشگری ورزشی با یکدیگر تفاوت معنادار دارند، امّا این تفاوت بین گروه اول پاسخگویان که هیچ واکنشی نشان نمیدهند با دو گروه دیگر بسیار بارز است و تفاوت بین دو گروه دیگر با وجود معنادار بودن به شدت تفاوت با گروه اول نیست.
مشاهدات میدانی حاکی از این است که عاملهای مختلفی حساسیّت طرفداران تیمها را نسبت به امر داوری برمی انگیزاند. از جمله این عاملها میتوان به اهمیّت نتیجهی بازی و تأثیر امتیاز آن در جدول ردهبندی، واکنش بازیکنان داخل زمین نسبت به تصمیمگیریهای داور، عملکرد رسانهها به ویژه مطبوعاتِ مورد علاقهی طرفداران نسبت به داور و باورهای کلیشهایِ شکل گرفته در بارهی کیفیّت داوری،…، و میزان تأثیرگذاریِ تصمیم اتخاذ شده بر نتیجهی بازی اشاره کرد. معمولاً چند عامل به همراه هم بر واکنش طرفداران تیمها نسبت به امر داوری تأثیر میگذارند. از موارد مشخصی که بیش از همه واکنش طرفداران را نسبت به قضاوت داور برمیانگیزاند، تصمیمگیری دربارهی پنالتی به سود/زیان تیم مورد علاقه است. پس از آن، تصمیمگیری در مورد ”آفساید“ میباشد که در صورت تغییر نتیجهی بازی و به ثمر رسیدن گل به زیان تیم مورد علاقه، واکنشهای شدیدی نسبت به داور بین طرفداران ایجاد میکند. دستهبندی پاسخگویان براساس واکنش آنها نسبت به استنباط از قضاوت نادرست داور در بازیهای دو تیم حاکی از این است که 2/16 درصد از پاسخگویان در چنین مواردی علیرغم ناراحتی، واکنش پرخاشجویانه و خشونتآمیز نشان نمیدهند. 7/78 درصد از پاسخگویان اظهار داشتهاند که در صورت تلقی از اشتباه داور عصبانی شده و به داور دشنام میدهند، و 1/5 درصد نیز عنوان کردهاند که علاوه بر توهین و دشنام به داور مبادرت به پرتاب اشیاء به درون زمین میکنند. آزمون تحلیل واریانس و مقایسهی میانگینها نشانگر این است که میانگین میزان پرخاشگری و خشونت ورزشی بین گروههای مختلف تماشاگران براساس نوع واکنش نسبت به تصمیمگیریهای داوران با یکدیگر تفاوت معنادار آماری دارند. در این مورد نیز مانند مورد مربوط به واکنش طرفداران نسبت به خطای بازیکنان حریف روی بازیکنان تیم مورد علاقه، بین میزان خشونت و پرخاشگری ورزشی طرفدارانی که از قضاوت نادرست داور فقط ناراحت میشوند و واکنشی از خود نشان نمیدهند، با دو گروه دیگر تفاوت معناداری وجود دارد. در واقع، میتوان اذعان نمود که افراد پرخاشگر و خشن واکنشی متفاوت از سایر افراد از خود دربارهی قضاوت نادرست داور نشان میدهند و این تفاوت یبش از آنکه مستقیماً ناشی از قضاوت نادرست داور باشد، ملهم از عاملهای دیگر است.
سابقه ی رقابت دو تیم پرسپولیس و استقلال به اوایل دههی 1350 باز میگردد. به دنبال شروع رقابتهای جام باشگاههای کشور(جام تخت جمشید) در سال 51-1350، دو تیم پرسپولیس و استقلال (تاج) بدل به قطبهای فوتبال تهران و ایران شدند. تیم تاج، که از حمایت دولت بهره میبرد، با استفاده از امکانات مادی توانست برخی از چهرههای مطرح فوتبال را جذب کند و با تشکیل تیمی قدرتمند تا قهرمانی جام باشگاههای آسیا پیش رود. از دیگر سو، تیم پرسپولیس نیز با جذب بعضی از بازیکنان برجسته از چند تیم باشگاهی تهران، یعنی پیکان، شاهین و عقاب توانست بین مردم محبوبیّت کسب کند. رقابت دو تیم از دورههای نخست شکلگیری لیگ فوتبال در کشور با یکدیگر سبب گردید علاقمندان فوتبال در تهران و در سایر شهرهای کشور به تدریج علاقمندی خود را بر یکی از این دو تیم متمرکز کنند. سابقهی رویارویی طرفداران دو تیم قبل از انقلاب عمدتاً محدود به پرخاشگریهای کلامی و جدالهای لفظی– یا به اصطلاح کُرکُری– بود و بجز نزاعهای فیزیکی گاه به گاه که به صورت فردی بین برخی از طرفداران صورت میگرفت، هیچگاه حادثهی خشونتآمیز شدیدی بین طرفداران با یکدیگر یا با نیروهای پلیس گزارش نشده است. پس از انقلاب کماکان وضعیت و فضای پیشینِ حاکم بر رفتار طرفداران دو تیم با یکدیگر استمرار داشت و به تدریج در برخی از مسابقات اندکی رنگ خشونت فیزیکی نیز به خود گرفت. امّا، صرف نظر از رقابت دیرینهی دو تیم و رجزخوانیهای طرفدارانشان، هیچگاه برخوردهای شدید و دامنهداری بین طرفداران دو تیم در نگرفته است.
بخشدیگری از یافتههای این مطالعه به تأثیر مطبوعات بر خشونت ورزشی مربوط میگردد. تحلیل محتوای مطبوعات ورزشی، به ویژه مطبوعات ورزشی طرفدار دو تیم پرسپولیس و استقلال حاکی از این است که مطبوعات تلاش جدی و مفیدی برای آموزش رفتارهای مناسب در محیط ورزشگاه انجام نمیدهند. بررسی محتوای مطالب روزنامههای ورزشی طرفدار دو تیم نشان میدهد که به موازات نزدیک شدن به زمان برگزاری بازی دو تیم، حجم مطالب مربوط به تیم و بازیکنان افزایش مییابد و در آستانهی برگزاری دیدار دو تیم به حدود 70 درصد از کل حجم مطالب روزنامهها میرسد. دسته بندی این مطالب سه مقولهی کلی ذیل را نشان می دهد.
1.اتکا و استناد به ادبیّات نظامی و خشونتآمیز از طریق کاربرد واژهها و جملاتی مانند جنگ آبی و قرمز؛ خط آتش استقلال پیروزی را میکوبد؛ زلزلهی پرسپولیس در آزادی؛ آسمان استقلال سیاه شد؛ استقلال وقتشه پرسپولیس له بشه؛ یک دوئل دیگر و....
2.رواج ادبیّات لُمپنی و ارائهی مطالبی که از نظر ارزش خبری و تحلیلی در سطح پائینی قرار دارند. پرسپولیسیهای آخر مرام؛ کار پرسپولیس ساخته است؛ باید کاری کرد تا پرسپولیسیها ماستها را کیسه کنند؛ عابدزاده برای پورحیدی تره هم خرد نکرد، و واژههائی مانند آن، ازجمله مفاهیم و اصطلاحات لُمپنی به کار رفته در روزنامههای طرفدار دو تیم بوده است.
3.توهین و تحقیر رقیب که معمولاً به صورت ایجاد دوگانههایی مطلق مبتنی برخوب و بد، زشت و زیبا، قدرت و ضعف و در نهایت خیر و شر تجلی مییابد و با مرزبندی بین ”خود“ و ”دیگری“ شکل میگیرد.
تحلیل چند متغیّره
برای تحلیل رگرسیون چند متغیّره، با درنظر گرفتن متغیّر میزان خشونت و پرخاشگری ورزشی به عنوان متغیّر وابسته، با استفاده از روشگام به گام 1متغیّرهایی که درتحلیل دو متغیّره تأثیر معناداری بر متغیّر وابسته داشتند به عنوان متغیّرهای مستقل وارد معادله و تحلیل شدند. نتیجهی تحلیل رگرسیونی چندگانه حاکی از این است که هشت متغیّر مستقل بهترتیبیکه درصفحه بعد ذکر شده، وارد مدل شده و دارای تأثیر معنادار بر میزان گرایش به پرخاشگری و خشونت ورزشی میباشند. همانگونهکه مراحل(گامها) ورود متغیّرهای مستقل به مدل نشان میدهند، متغیّر ناسازگاری اهداف و شیوههای دستیابی به آنها در چارچوب رفتار ورزشی طرفداران فوتبال در ورزشگاه، بیشترین همبستگی را با متغیّر وابسته دارد و بیشترین میزان واریانس را تبیین میکند. متغیّر مذکور که در اولین گام وارد مدل شده است به تنهایی 33 درصد از واریانس میزان گرایش به رفتارهای پرخاشجویانه و خشونت آمیز را تبیین میکند. درگام های بعد و با ورود دیگر متغیّرها به مدل، واریانس تبیین شده به54 درصد میرسد. با توجه به ضرایب رگرسیونی استاندارد شده (بتا)، متغیّرهای سازگاری اهداف و وسایل، سن، تنش و ناکامی در تحصیل و آموزش، رضایت از امکانات و تسهیلات و سابقهی دعوا و نزاع به ترتیب بیشترین تأثیر را برمیزان گرایش به انجام رفتار خشونتآمیز و پرخاشجویانهی ورزشی بین طرفداران دو تیم پرسپولیس و استقلال دارند. سایر متغیّرهای معنادار به این دلیل وارد مدل نشدهاند که با دیگر متغیّرهای مستقل همبستگی داشتهاند و تأثیر آنها با توجه به ارتباط مذکور از طریق متغیّرهای یاد شده وارد مدل شده است.
ضرایب رگرسیونی متغیّرهای وارد شده به معادله
متغیّر ضریب B انحراف استاندارد B ضریب بتا آزمون T سطح احتمال T
ناسازگاری اهداف و وسایل 788/1 162/0 478/0 048/11 000/0
سن 474/0- 058/0 326/0- 201/8- 000/0
سابقهی دعوا و نزاع 292/0 090/0 136/0 252/3 001/0
رضایت از امکانات 175/0- 052/0 152/0- 377/3- 001/0
تنش و ناکامی درتحصیل 227/0 056/0 163/0 020/4 000/0
پایگاه اقتصادی و اجتماعی 171/0- 041/0 11/0- 527/2- 032/0
ارتباط با خویشاوندان مجرم 357/0 159/0 092/0 251/2 025/0
سابقه رفتار مجرمانه 896/0 410/0 089/0 186/2 030/0
مقدار ثابت 696/17 337/2 - 572/7 000/0
ضریب همبستگی چندگانه = 736/0 مجذور ضریب همبستگی چندگانه (R2) = 54/0 آزمون /41 سطح احتمال = 000/0
با توجه به روابط بین متغیّرهای الگوی نظری تحقیق و با در نظر گرفتن نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیّره و تحلیل مسیر میتوان اذعان نمود که از یک سو عاملهای مؤثر در جامعهپذیری مانند خانواده و مدرسه در قالب متغیّرهائی مثل تنش در محیط منزل، کنترل و نظارت ناکافی خانواده، ناکامی و تنش در فعالیّتهای آموزشی، و ارتباط با خویشاوندان مجرم که نشانگر اختلال در کارکردهای مربوط به جامعهپذیری به شمار میآیند، به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم بر رفتار خشونتآمیز و پرخاشجویانه بین طرفداران فوتبال تأثیر دارند. از دیگر سو، متغیّرهائی مانند ناسازگاری و عدم تطابق اهداف و انتظارات در محیط ورزشگاه و رضایت از امکانات وتسهیلات ورزشگاه نیز به عنوان عاملهایی که در ساختار عملکردی تماشاگران فوتبال در شهر تهران دچار اختلال و سوءکارکرد هستند، بر تمایل طرفداران تیمهای فوتبال به ارتکاب رفتار خشونتآمیز و پرخاشجویانه تأثیر میگذارند.
دیاگرام تحلیل مسیرمتغیّرهای مؤثر بر خشونت وپرخاشگری ورزشی
تحلیل مسیرِ متغیّرهای معنادار در این پژوهش بیانگر این است که متغیّرهای ناسازگاری بین اهداف و ابزارها، ناکامی و تنش در فعالیّتهای آموزشی، ارتباط با خویشاوندان مجرم، رضایت از امکانات وتسهیلات، طبقهی اجتماعی، سابقهی رفتار مجرمانه، سابقهی دعوا ونزاع و سن به طور بی واسطه بر رفتار خشن و پرخاشجویانهی ورزشی تأثیر دارند. افزون براین، متغیّرهای میزان کنترل و نظارت خانواده، و میزان تنش درمحیط منزل، دو متغیّری هستند که ضمن تعامل با یکدیگر به صورت غیرمستقیم بر تمایل به رفتار خشن و پرخاشجویانه تأثیر دارند. متغیّر تنش در محیط منزل از طریق متغیّرهای سابقهی دعوا و نزاع، سابقهی رفتار مجرمانه، میزان کنترل و نظارت خانواده، ناکامی و تنش در فعالیّتهای آموزشی و رضایت از امکانات و تسهیلات بر متغیّر وابسته تأثیر میگذارند. سایر متغیّرها نیز علاوه برتأثیرات مستقیمی که بر متغیّر وابسته دارند، به صورت غیرمستقیم نیز بر تمایل به ارتکاب رفتارهای خشونتآمیز و پرخاشجویانه تأثیر میگذارند.
نتیجه گیری
بر خلاف بسیاری ازکشورها، در ایران تاکنون رفتار طرفداران فوتبال به معضلی اجتماعی بدل نشده است و تنها در محدودهی ورزشگاهها تجلی یافته است. در همین حیطه نیز شدت و دامنهی حرکات و رفتار پرخاشجویانه و خشونتآمیز طرفداران فوتبال در مقایسه با دیگر کشورها بسیار خفیف ارزیابی میگردد، بهگونهایکه در طول تاریخ برگزاری مسابقات فوتبال در ایران هیچگاه برخوردهای طرفداران فوتبال با یکدیگر منجر به قتل یا حتا آسیبهای شدید جانی و مالی نگردیده است. از طرف دیگر، یافتهها و مشاهدات مربوط به رفتارها وحرکات خشن و پرخاشجویانهی طرفداران فوتبال در شهر تهران حاکی از این است که بخش عمدهای از این رفتارها و حرکات در مقولهی پرخاشگری کلامی جای میگیرد و شکل مرسوم خشونتهای فیزیکی که در سایرکشورها تحت تأثیر عاملهای مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی مانند مذهب، قومیت، طبقهی اجتماعی و غیره بین طرفداران فوتبال رایج است، در بین آنان بسیار به ندرت رخ میدهد. افزون براین، برخوردهای گاه و بیگاه طرفداران فوتبال در ایران با تفاوتهای دینی، قومی و طبقاتی ارتباط نداشته است. یکی از وجوه تمایز مهم ساخت اجتماعی و فرهنگی طرفداران فوتبال در ایران با سایر کشورها این است که طرفداران دو تیم استقلال و پرسپولیس را با تفاوت نه چندان قابل ملاحظهای میتوان در کلیهی خانوادهها، محلات، طبقات و گروههای مختلف اجتماعی ملاحظه کرد. همین امر را میتوان یکی از دلایل مهم جامعهشناسانهای تلقی کرد که سبب جلوگیری از شکلگیری تعارضهای اجتماعی وفرهنگی جدی بین طرفداران فوتبال در شهر تهران و سایر شهرهای ایران شده است.
با توجه به یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که اختلال و سوءکارکرد در متغیّرها و عاملهایی که بر فرایند جامعهپذیری مؤثر هستند سبب افزایش میزان گرایش جمعیت مورد مطالعه به ارتکاب رفتار و حرکات پرخاشجویانه وخشونتآمیز ورزشی میگردد. برخی از این متغیّرها مانند مکانیسمهای کنترل و نظارت بر رفتار توسط والدین، تنش در محیط خانواده و ارتباط با بستگان و خویشاوندان دارای سابقهی جرم و کجروی، ناظر بر فرایند جامعهپذیری اولیه میباشند و دلالت بر اهمیّت نهاد خانواده و کارکرد آن در شکلگیری رفتارهای مذکور دارند. عاملها و متغیّرهای دیگری نیز در گرایش جمعیت مورد مطالعه به خشونت و پرخاشگری ورزشی نقش دارند که برخی از آنها مانند مکانیسمهای ارتباط با باشگاه مورد علاقه، ارتباط با رسانههای ورزشی و ارتباط اجتماعی و ورزشی خود طرفداران با یکدیگر جزو عاملهایی محسوب میشوند که علاوه بر تأثیرگذاری بر جامعهپذیری ورزشی طرفداران، به اتفاق عاملهای دیگر مانند سازگاری بین اهداف ورزشی و شیوههای تحقق آنها، و رضایت از امکانات و تسهیلات ورزشگاه، اجزای کارکردی- ساختی کنش طرفداران فوتبال را شکل میبخشند. عاملهایی مانند اهمیّت و حساسیّت نتیجهی بازی، حرکات و اعمال خشونتآمیز و پرخاشجویانهی بازیکنان در هنگام برگزاری بازیها، و کیفیت داوری تنها به صورت موردی و با توجه به وضعیت و شرایط حاکم بر بازیها بر میزان خشونت و پرخاشگری ورزشی طرفداران تأثیر میگذارند. به طور کلی، میتوان از منظر دیدگاه کارکردگرایی ساختی این گونه نتیجه گرفت که اجزای بالای تشکیل دهندهی واقعیت مورد مطالعه، یعنی نظام فرهنگی و اجتماعی، که باید به انتقال اطلاعات به سطوح پایینتر، یعنی نظام شخصیتی و ارگانیسم رفتاری، بپردازند دارای کاستی هستند.
ازمجموع یافتههای این پژوهش چنین استنباط میشود که ورود ورزش فوتبال به ایران به مثابه یک کالای فرهنگی با مسایلی مواجه بوده که زمینهی شکلگیری و بروز سوءکارکردها را فراهم ساخته است. ورزش فوتبال به عنوان یک کالای فرهنگی شامل دو مجموعه عناصر مادی و غیرمادی است. هرچند که عناصر مادی این کالای فرهنگی مانند توپ، لباس، کفش، زمین بازی و غیره درحد امکان تأمین و فراهم شده است، امّا در مورد عناصر غیرمادی آن مانند وجود یک سازمان بوروکراتیک با عملکرد عقلانی و پیروی از قواعد، مقررات و قوانین حاکم برآن کاستیهائی وجود دارد که به تعبیری نشان از تأخر فرهنگی35 دارد. به عنوان مثال، علیرغم اینکه بخشهای مختلفی با عناوین گوناگون در حیطهی فرهنگی ورزش فعال هستند و حتا تیمهای باشگاهی نیز ذیل عنوان باشگاه فرهنگی و ورزشی فعالیت میکنند، امّا تاکنون در مورد نحوهی رفتار تماشاگران و طرفداران فوتبال در ورزشگاهها هیچ حرکت جدی و قابل ملاحظهای صورت نپذیرفته است و به نظر میرسد واژهی ”فرهنگی“ تنها نقش تزئینی و شعاری پیدا کرده است.
پیشنهادات
با توجه به یافتههای این پژوهش، پیشنهادهائی کاربردی به منظور کاهش رفتار پرخاشجویانه وخشونتآمیز در میان تماشاگران ورزشگاهها ارائه میگردد.
1- میانگین سنی طرفداران در کل، و افراد خشونت طلب و پرخاشگر به طور خاص نشانگر تأثیر بالقوهی دو نهاد خانواده و آموزش-پرورش بر این افراد است. تأثیر این دو نهاد را میتوان به طور مستقیم در سه متغیّر سابقهی تنش و ناکامی در فعالیّتهای آموزشی، میزان کنترل و نظارت خانواده، و میزان تنش در محیط منزل و روابط متقابل آنها؛ و به طور غیرمستقیم در ارتباط متغیّرهای مستقل دیگر مانند داشتن دوستان، همالان و خویشاوندان مجرم نیز مشاهده کرد. به این ترتیب، ضمن پیشنهاد پخش برنامههای آموزشی مناسب برای طرفداران تیمهای فوتبال در برنامههای ورزشی و اجتماعی پُربیننده، پیشنهاد می شود برای افزایش میزان تأثیرگذاری پیامهای آموزشی از چهرههای محبوب و پُرطرفدار تیمهای فوتبال استفاده شود. افزون براین، با توجه به تأثیر حایز اهمیّت مدارس و گروههای همالانی که در محیط مدارس شکل میگیرند، پیشنهاد میشود که جزوههای آموزشی دربارهی رفتارهای مناسب در محیطهای ورزشی تنظیم و در مدارس،به ویژه در ساعات ورزش، آموزش داده شوند.
2- یافتههای این مطالعه نشانگر تأثیر معکوس پایگاه اقتصادی و اجتماعی بر رفتار خشونتآمیز و پرخاشجویانهی طرفداران فوتبال است و اینکه بیشتر طرفدارانی که برای تماشای مسابقات فوتبال تیمهای مورد علاقه خویش به ورزشگاه مراجعه میکنند متعلق به طبقات متوسط به پایین هستند. وضعیت اقتصادی این افراد امکان دسترسی آنان به امکانات متنوع مربوط به گذران اوقات فراغت و بهرهگیری مناسب از تسهیلات و امکانات آموزشی، پرورشی و تفریحی را در مقایسه با دیگران با محدودیتهایی مواجه میسازد. با توجه به دامنهی سنی طرفداران و نیز امکانات مادی و فرهنگی آنان، حضور در ورزشگاه ضمن داشتن کارکردی هویت بخش، کارکرد تفریحی و گذران اوقات فراغت نیز دارد. پیشنهاد می شود مراسم و بازیهای سرگرم کنندهی تفریحی – فرهنگی با نشاط که مشارکت تماشاگران حاضر در ورزشگاهها را برای ابراز هیجان و شادی به شکلی قاعدهمند امکان پذیر میسازند در ورزشگاهها برگزار شود. در این مورد میتوان به پخش آهنگهای مفرح و با نشاط و در صورت امکان برگزاری بازیهای پُرهیجان و پُرتحرک قبل از آغاز بازی و بین دو نیمه اشاره نمود. شواهد مربوط به تجربهی اجرای چنین برنامههایی در دیگر کشورها، از جمله آمریکا، انگلستان، هلند، و غیره، نشانگر تأثیر سودمند آنها بر روحیهی تماشاگران و طرفداران فوتبال در ورزشگاهها است (آرژیل، 1993: 220).
3- تأثیر متغیّرهایی مانند سابقهی دعوا و نزاع و نیز رفتار مجرمانه، ضرورت شناسایی عاملهای خرابکاری را که دارای سوابق کیفری و جنایی هستند مطرح میکند. در این مورد پیشنهاد میشود مسئولان انتظامی ورزشگاهها افزون بر شناسایی این قبیل افراد، متناسب با شرایط امکان برخورد قانونی با آنها را مورد توجه قرار دهند؛ یا از ورود آنان به ورزشگاهها جلوگیری کند و یا اینکه مبادرت به کنترل و نظارت بر رفتار آنان در محیط ورزشگاه بکنند. در همین مورد، پیشنهاد میگردد که نیروهای انتظامی حاضر در ورزشگاهها از توان بالا در مدیریت و کنترل رفتارهای جمعی و بعضاً بحرانی برخوردار باشند و به وسایل و ابزارهای کنترلی ترجیحاً نامحسوس، مانند دوربینهای مدار بسته و ماموران مخفی برای شناسایی افراد خطا کار در محیط ورزشگاه مجهز باشند.
4- باتوجه به تأثیر متغیّرهای ”وضعیتی“ پیشنهاد میشود فدراسیون فوتبال افزون برچاپ و انتشار بروشور، اعلامیه، تابلوها و پوسترهای تبلیغاتی در محدوده ورزشگاهها و ترویج و تبلیغ انگارههای مناسب رفتاری برای طرفداران، بازیکنان باشگاهها را نیز در مورد تنظیم واکنشهایشان هنگام ابراز هیجان در مواقع کامیابی یا ناکامی آموزش دهد تا از بروز خشونتها و پرخاشگریهایی که متأثر از عاملهای وضعیتی هستند جلوگیری به عمل آید. همچنین، فدراسیون فوتبال در کنار آموزشهای فنی و انجام آزمونهای مربوط به آمادگی جسمانی برای ارزیابی عملکرد داوران، بیش از پیش باید به آموزش مسائل روانشناسانه و جامعهشناسانه به داوران توجه نماید. در واقع، داور یک بازی فوتبال در هنگام قضاوت، علاوه براینکه باید واجد شرایط فنی و فیزیکی برای داوری باشد، به دلیل تأثیر وضعیتی قضاوتاش بررفتار بازیکنان وتماشاگران، ضرورت دارد از آموزش، توانایی و مهارت لازم برای نوعی مدیریت روانی و اجتماعی رفتار تماشاگران و دوستداران تیمهای فوتبال نیز برخوردار باشد.
5- با توجه به نقش مؤثر رسانهها در الگوسازی فرهنگی و ارتباط مؤثر آنها با مخاطبان، این امکان وجود دارد که مطبوعات ورزشی در کنار ایفای کارکرد اطلاع رسانی، مبادرت به آموزش مخاطبان خود در جنبههای مختلف کنند. این امر به ویژه در مورد مطبوعات ورزشی طرفدار یا وابسته به باشگاهها بیشتر صدق میکند، چرا که پژوهش حاضر نشان میدهد اکثر طرفداران تیمهای فوتبال ارتباط نسبتاً مستمری با این قبیل مطبوعات دارند. افزون براین، مطبوعات مذکور این توانمندی را دارند که برای کاهش حساسیتهای موجود پیرامون رقابتهای تیمهای فوتبال به گونهأی مؤثر وارد عمل شوند و افزون برحساسیت زدایی، تلاش برای ایجاد ارتباط فرهنگی مناسب و آموزش رفتارهای جمعی به شکلی صحیح و متناسب با الگوهای مثبت فرهنگی و اجتماعی بنمایند. رسانههای ورزشی باید با اجتناب از نگرش قطبی، از پرداختن به مسایلی که باعث ایجاد توهم و انتظارات دور از ذهن و برتری طلبی کاذب بین مخاطبان میگردد خودداری ورزند.
6- با توجه به ارتباط هواداران پُرشور با باشگاههای مورد علاقهشان و نیز بالاتر بودن میزان تمایل به رفتار پرخاشجویانه و خشونتآمیز بین این دسته از طرفداران، پیشنهاد میگردد انجمنها و تشکلهای رسمی یا نیمه رسمی توسط واحدهای فرهنگی باشگاهها سازماندهی و فعال شوند و به همراه مطبوعات ورزشی روابط فرهنگی مناسبی بین باشگاهها و هواداران آنها رواج یابد. از جمله مسایل مهمی که در این ارتباط باید مورد توجه مسئولان فرهنگی باشگاهها قرار گیرد برگزاری برنامههای آموزشی، فرهنگی و تفریحی برای طرفداران و استفاده از کارشناسان علوم رفتاری و اجتماعی برای ارائه آموزشهای لازم درباره چگونگی کنترل و هدایت رفتار در وضعیتهای هیجانی به طرفداران میباشد.
7- فدراسیون فوتبال با همکاری باشگاههای پُرطرفدار مبادرت به ساماندهی برنامههای مناسبی برای رفت و برگشت طرفداران به ورزشگاه کند. در چنین مواردی، با توجه به تمایل طرفداران به ابراز هیجان، واحدهای فرهنگی باشگاهها میتوانند با آموزش رهبران و سردستههای تماشاگران و قراردادن آنها در خودروهای حمل و نقل طرفداران، سرودهای مناسب و شاد را رواج دهند.
8- با توجه به تأثیر بسیار زیاد دو متغیّر رضایت از امکانات و تسهیلات و سازگاری اهداف و شیوههای تحقق آنها برتمایل به خشونت و پرخاشگری طرفداران فوتبال در ورزشگاهها، پیشنهاد میشود که اقدامات مناسبی برای فراهم ساختن تسهیلات و امکانات فیزیکی و خدماتی برای تماشاگران و طرفداران فوتبال انجام گردد. محور این اقدامات باید معطوف به ایجاد امکانات مناسب برای دسترسی طرفداران به تسهیلات گوناگونی مانند سرویسهای بهداشتی، محلهای غذاخوری، مکانهای نشیمن، بلیط مسابقات و دسترسی به وسایل ایاب و ذهاب به ورزشگاه باشد.
9- با توجه به تأثیر متغیّرهای مستقلی مانند ارتباط با باشگاه، روابط با دوستان و همالان، رضایت از امکانات و تسهیلات، و رسانههای ورزشی، پیشنهاد میشود سازمانها و نهادهایی که امکان تأثیرگذاری بر رفتار تماشاگران فوتبال را دارند، یعنی باشگاههای ورزشی، فدراسیون فوتبال، نیروی انتظامی، وزارت آموزش و پرورش، رسانهها و مطبوعات ورزشی، در چارچوب ارتباطی متقابل با یکدیگر مبادرت به ارائه الگوهای رفتاری مناسب به نوجوانان و جوانان طرفدار فوتبال نمایند.
سخن آخر اینکه، علیرغم عدم وجود معضل اجتماعی ناشی از رفتار طرفداران فوتبال در تهران و ایران، ضرورت دارد قبل از تبدیل حرکات و رفتارهای خشونتآمیز و پرخاشجویانهی گاه و بیگاه برخی از طرفداران فوتبال به معضلی اجتماعی، که شواهد چند سالهی اخیر بر نشانه هایی از آن هنگام برگزاری برخی مسابقات ملّی دلالت دارد، برای ارتقای ظرفیتها و امکانات فیزیکی و فرهنگی و با در نظر گرفتن اجزای کارکردی و ساختی مؤثر بر رفتار اجتماع طرفداران فوتبال، برنامهریزیهای مناسب طراحی و اجرا گردد.
فهرست منابع
ارونسون، الیوت (1369) ”روانشناسی اجتماعی“، ترجمهی حسین شکرکن، تهران، رشد.
ریتزر، جورج (1374) ”نظریهی جامعهشناسی در دوران معاصر“، ترجمهی محسن ثلاثی، چاپ دوم، انتشارات علمی.
ژانورن، پاتریس (1367) “وندالیسم، بیماری جهانی خرابکاری “، ترجمهی فرخ ماهان، مجله دانشمند.
فتحی، هوشنگ (1363) ” فوتبال، خشونت، سیاست“، تهران، انتشارات مجرد.
فروم، اریش (1361) ”هنر عشق ورزیدن“،ترجمه پوری سلطانی،انتشارات مروارید.
محسنی تبریزی، علیرضا (1379) ”مبانی نظری و تجربی وندالیسم:مروری بر یافته های یک تحقیق“، نامهی علوم اجتماعی، دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران (16).
ویلیامز، جان؛دانینگ، اریک؛و مورفی، پاتریک (1379) ”کندوکاوی در اوباشیگری در فوتبال“، ترجمه و تلخیص حسن افشار، تهران، نشر مرکز.
تاریخ: یکشنبه , 10 دی 1402 (06:30)