امروز جمعه 02 آذر 1403
بر اساس ماده 23 قانون حمایت حقوق مولفان، کلیه آثار ارائه شده در سایت با مجوز از صاحب امتیاز اثر می باشد. تمام کالاها و خدمات این سایت بدون احتساب مالیات می باشد.
کتاب درسی به شکلی که واجد آن هستیم، پدیده آموزشی قرن حاضر است که کارکردهای ویژهای را از خود به ظهور رسانده است. از آنجا که در فلسفه آموزش و پرورش حاکم در ایران؛ نقش تربیتی معلم، جایگاه متون آموزشی، حدود رفتار مطلوب فراگیران و دامنه عمل آنان و تاثیر فضای آموزش کمتر به روشنی و صراحت تبیین شده است، لذا در برهههای مختلف و در گفتارهای برخی متولیان امر آموزش و پرورش شاهد جهتگیریهای متفاوت "معلم محور، کتاب محور، دانش آموز محور و مدرسه محور" بودهایم. لیکن کتاب درسی از آنجا که همواره در دسترس و در معرض قضاوت میباشد، به طور مستمر محل مداقه اهل نظر بوده و هست و به یکی از حساسترین عملکردهای نظام رسمی آموزش و پرورش تبدیل شده است.
امروز هزاران کتاب درسی منتشره در طی قریب به یکصد سال اخیر پیش روی صاحبنظران و میدان نقد و بررسی و تجربه اندوزی است. به ویژه در متون علوم انسانی که چالشهای خاص خود را دارد. کتاب درسی به بهترین وجه سیر تاریخ معاصر را در ابعاد مختلف به نمایش می گذارد و سند گویای آن است. چراغی که راه فردا را به خوبی می نمایاند و تکرار را بر نمیتابد. کتاب درسی نباید صرفا مجموعههایی متراکم از دادهها باشد و ظرفیت و ظرافت کتاب درسی را بیش از پیش محل تامل میدانند.
کتابهای درسی به خاطر اهمیت زیادی که در تعیین محتوا و خط مشی آموزشی دارند، کانون توجه دستاندرکاران آموزش و پرورش میباشند. اهمیت کتابهای درسی درنظامهای آموزشی متمرکز مانند ایران که تقریباً تمام عوامل آموزشی بر اساس محتوای آن تعیین و اجرا میشود بیش از سایر انواع نظامهای آموزشی است، و به خاطر همین اهمیت بیش از اندازه است که صرف وقت نیروهای متخصص در ارزشیابی و تحلیل کتابهای درسی میتواند راهگشای حل بسیاری از مشکلات جاری آموزش باشد. درحال حاضرکتابهای درسی یکی ازمهمترین مراجع ومنابع برای یادگیری به شمارمیآیند. چراکه بیشترفعالیتهای آموزشی درچارچوب این رسانه صورت میپذیرد. مواردزیرازجمله دلایلی میباشندکه اهمیت این رسانه رادرکشورمانشان میدهند:
- متمرکز بودن فعالیتهای معلمان بر اساس کتاب درسی.
- محدود بودن امتحان و ارزشیابی به مطالب و محتوای کتاب درسی.
- تحقق بخشیدن به بیشتر اهداف آموزش و پرورش از طریق این رسانه.
- ملزم بودن دانشآموزان به خواندن کتابهایی که از سوی دفتر برنامه ریزی تدوین و معرفی شدهاند.
- وجود نظامی متمرکز که برای تمام کشور، یک برنامه، یک کتاب و یک ارزشیابی دارد.
- نامناسب بودن شرایط آموزشی و کمبود امکانات، که این خود منجر به عدم استفاده از سایر رسانهها و روشهای تدریس میشود.
- عدم مهارت کافی معلمان در شناخت هدفهای آموزشی و کاربرد شیوههای مناسب تدریس و متکی بودن آنها به کتاب درسی.
ارزشهای کتاب درسی دریادگیری
ارزشهایی میباشند که یک کتاب درسی میتواند در جریان آموزش و یادگیری به ارمغان آورد:
v مشخص نمودن محدوده فعالیت یاد دهنده و یادگیرنده در طول فرآیند آموزشی.
v ارائه دادن اطلاعات مهم در یک رشته یا حوزه معین به صورت منسجم و منظم.
v از آنجایی که بیشتر کتابها دارای تصاویر، آمارها، پرسشها، نمودار، و... میباشند، میتوانند در درک بهتر مطالب به فراگیران خود کمک کنند.
v موجب صرفه جویی در وقت معلم و یادگیرنده میشوند.
v امکان بحث و گفتگو در مورد مسائل مشترک و همچنین ایجاد هماهنگی بین فراگیران یک رشته، یک کلاس یا ماده درسی.
v معلم را از بحث های اضافی فارغ می کند.
v یادگیرندگان را به مطالعه عادت میدهد.
v محتوا و خط مشیهای آموزش را مشخص مینماید.
v از پراکندگی مطالب و متمرکز شدن فراگیر بر موضوعی واحد جلوگیری میکند و به فعالیتهای معلم و دانش آموز نظم میدهد.
ساختار و ویژگیهای کتابهای درسی
محتوای کتاب آموزشی باید بتواند به تسهیل، تعمیق و تحکیم یادگیری کمک کند. بنابراین، بدون پیروی از منطق یادگیری، نمیتوان به طراحی کتاب آموزشی پرداخت.
هنگامیکه یادگیرنده محتوای کتاب را میخواند، در واقع، مفاهیم را با توجه به پیشدانستههایش، در ذهن خود سازماندهی میکند، به نظام ارتباطها و کاربردهاپی میبرد، و بهوسیلهی نگرش و تفکر خاص خود، دست به تولید دانش میزند. در مجموع، کتابهای آموزشی با توجه به هدفها، نوع محتوا و مخاطبانشان، ممکن است به شیوههای گوناگون طرحریزی شوند.
کتابهای آموزشی میتوانند منعکس کنندهی این رویکرد باشند:
الف- توجه به ایجاد انگیزهی یادگیری در یادگیرنده، قبل از شروع یادگیری
ب-توجه به پیش آموختهها
ج-توجه به فعال بودن فرایند یادگیری
بعضی از مهمترین زمینههایی که کتابهای آموزشی(بهویژه کتابهای کمکدرسی) میتوانند در آنها مفید واقع شوند، عبارتند از:
الف) ارائهی تمرینات مروری (کتابهای تمرین که به منظور تقویت آموختههای دانشآموزان تألیف میشوند- یادگیری جبرانی)؛
ب) ارائهی فعالیتهایی با هدف تثبیت و تعمیق آموختهها (کتابهای کار)؛
ج) ارائهی متون و فعالیتهایی با هدف توسعهی آموختهها (کتابهای غنی سازی)؛
د) ارائهی مطالب دانشافزایی
واحد یادگیری
هر کتاب آموزشی از تعدادی واحد یادگیری تشکیل شده است. هر واحد یادگیری میتواند تنها از یک درس، یا یک فصل، یا یک بخش تشکیل شده باشد. هر واحد یادگیری قسمتهای گوناگونی دارد. این قسمتها ممکن است، به لحاظ فیزیکی و ظاهری از یکدیگر متمایز و مشخص شده باشند و مرز معینی بین آنها مشاهده شود. گاهی نیز بر اساس سلیقهی مؤلفان، ممکن است بین این قسمتها تفکیک فیزیکی به عمل نیامده باشد. در هر دو صورت، واحد یادگیری، قسمتی برای ورود به مبحث(بخش ورودی)، قسمتی برای پرداختن به اصل موضوع(بخش اصلی) و قسمتی برای پایان بخشیدن به درس(بخش پایانی) دارد.
1 - بخش ورودی
در دیدگاههای جدید یادگیری که به یادگیری معنادار، ساخت گرایی، رشد شناختی و فراشناختی اهمیت بیشتری میدهند، بخش ورودی واحد یادگیری از اهمیت زیادی برخوردار است. در واقع این بخش به منظورهای زیر سازماندهی میشود:
1-1- ایجاد انگیزه در یادگیرنده؛
1-2- مشخص کردن حوزه و موضوع یادگیری؛
1-3- ایجاد ارتباط بین موضوع یادگیری و کاربردهای آن در زندگی فراگیر
2- بخش اصلی
این بخش، رویکرد، هدفها، روشها، ملیت و هویت، ارزشیابی و اصول سازماندهی محتوا را در خود مستتر دارد. پس از بخش آغازین واحد درسی، نوبت به بخش اصلی میرسد که اسکلت اصلی کتاب را تشکیل میدهد و شایسته است، مؤلفان تمامی همت خویش را صرف سازماندهی با کیفیت این بخش کنند.
به نظر میرسد در این بخش سه نوع سازماندهی باید به طور همزمان مورد توجه مؤلف باشد:
2-1- سازماندهی فکری مطالب کتاب؛
2-2- سازماندهی شکلی مطالب؛
2-3- سازماندهی شکل چاپی کتاب.
3-بخش پایانی
بخش پایانی یک واحد یادگیری، سه نقش را به طور عمده ایفا میکند:
الف) جمعبندی و مرور آموختههای واحد یادگیری؛
ب) مرتبط ساختن آموختههای آن واحد با یکدیگر و با آموختههای پیشین (توجه به نقشهی مفاهیم)؛
ج) فراهم ساختن دریچهای به سوی یادگیریهای فراتر.
بدیهی است، در این بخش نیز باید اصول یادگیری فعال و پرهیز از تحمیل کلیشهها، مدنظر مؤلفان قرار گیرد. از اینرو بسیار مهم است که حتی در جمعبندی و مرور آموختهها، نقش اساسی برعهدهی یادگیرنده باشد. مثلاً طراحی جدولی که به وسیلهی یادگیرنده تکمیل میشود، یا نمودارهایی که توسط او بهوجود میآید، میتواند فعالیتهای مناسبی در این زمینه به حساب آید.
نتیجه گیری
کتاب آموزشی، در عین توجه به هدفهای دانشی، باید زمینههای لازم را برای پرورش و توسعهی هدفهای مهارتی و نگرشی موردنظر در برنامهای که بر اساس آن تنظیم شده یا برنامهی درسی مربوطه در نظام آموزشی، فراهم کند. یکی از مهمترین مسؤولیتهای مؤلفان، ایجاد تعادل در پرورش همهجانبهی هدفهای برنامهی درسی است.
یکی از راههای دستیابی به تعادل در پرورش هدفهای دانشی، مهارتی و نگرشی بهطور همزمان، طراحی فعالیتهای یادگیری است که در آنها، از طریق بهکارگیری مهارتها، هدفهای دانشی و نیز نگرشی محقق میشوند. بهعبارت دیگر، لازم است که هدفهای دانشی، مهارتی و نگرشی با دیدگاهی تلفیقی مورد عنایت قرار گیرند و در یک مجموعهی منسجم و بههم پیوسته، بهصورت محصول کاملاً طبیعی و غیرتصنعی فرایند یادگیری حاصل شوند.
بنابراین کتاب باید طوری باشد که پاسخ گوی نیازهای گروه های متفاوت مردم در نقاط مختلف کشور باشد وباید به زمان لازم برای آموزش کامل درس توجّه کند.
تاریخ: شنبه , 16 دی 1402 (16:28)