امروز جمعه 02 آذر 1403

بررسی علل تقلب دانش آموزان

0

همه ما با معنی و مفهوم تقلب آشنا هستیم گر چه تقلب می تواند به مصداقهای زیادی تعمیم داده شود اما منظور ما تقلب در امتحانات درسی است.شاید کمتر کسی باشد که تقلب نکرده باشد اما این گستردگی باعث آن نمی شود که زشتی آنرا از بین رفته بدانیم. بلکه تلاش ما باید این باشد که با این پدیده مبارزه کنیم.

چگونگی امتحان گرفتن در شیوه ی یادگیری دانش آموزان و رغبت آنان به یادگیری تأثیر می گذارد. در حقیقت هم دانش آموزان دوست دارند بدانند چرا و تا چه حد یاد گرفته اند و هم معلمان مایلند و از کمّ و کیف پیشرفت دانش آموزان خود مطلع شوند. امتحان معیار و ملاکی است که از آن برای سنجش و بهبود آموزش استفاده می کنند.

حال، هر چه دانش آموز در تنظیم فرایند یادگیری خود تواناتر باشد، به یادگیری بیش تر علاقه مند می شود و تمرکز بر جنبه های مختلف یادگیری در او افزایش می یابد و در نتیجه در امتحان موفق تر است.

اما، بر عکس، زمانی که دانش آموز نمره را تنها وسیله ای برای رفتن به کلاس بالاتر یا دریافت تحسین از سوی والدین و اجتماع و یا چیز دیگر تلقی می کند، در واقع، خواه ناخواه تحت فشار قرار می گیرد تا بیش از آن چه استحقاق دارد نمره دریافت کند و همین امر باعث به وجود آمدن زمینه ی تقلب در او می شود.

تقلب در لغت به معنی ارتکاب عملی در اجتماع است که فاعل از طریق آن سعی در برتری جستن بر دیگران از طریق راه های ناعادلانه و غیرقانونی دارد. تقلب یک بیماری اجتماعی است، بیماری واگیرداری که در صورت شیوع گسترده بین طبقات گوناگون، جامعه را از پای در آورده و توان حرکت به سمت ایده آل ها و آرمان هایش را از آن می گیرد.

تقلب، دغلی یا دغل‌کاری و به معنای در کاری به نفع خود و به ضرر دیگری تصرف کردن است و در مواردی چون: امتحان، بازی، خرید و فروش،... به کار گرفته می‌شود. اما درباره تقلب در امتحان، سؤالات متعددی مطرح است که در این جا به تعدادی از آن‌ها خواهیم پرداخت.

تقلب رفتاری است غیرصادقانه، طی طریقی است به غیر از شیوه شرافتمندانه، و رسیدن به واقعیت و حقیقتی است غیر از طریق مشروع و نشان دادن خود با چهره ای وارونه و غیرصحیح.

تقلب نوعی دزدی است، منتها دزدی در مال نیست، بلکه دزدی رتبت و مقام و موقعیت و از این قبیل است. بر اثر آن آدمی سعی دارد چیزی را از آن خود کند که شرعاً یا عرفاً از آن او نیست و در تملک آن موقعیت و مقام راه شرافتمندانه را طی نمی کند. تقلب در حقیقت کوتاهترین راهی است که آدمی برای طریق و رسیدن به مقصود خود انتخاب می کند و سعی دارد با میان بُر زدن به جایی برسد که دیگران در سایه کوشش ها و تلاش های مداوم بدان جا می رسند.

کودکان دیگر در سایه درس خواندن و رنج بردن به قبولی می رسند و او بدون کار و تلاش و زحمت. اساس موضوع این است که برخی از افراد در عین تنبلی و در عین احساس عقب ماندگی ظرفیت تحمل محرومیت را ندارند و می خواهند هرچه زودتر و سریعتر به درجه و موقعیتی برسند که دیگر افراد عادی از آن برخوردارند. اینان خود را دوست دارند و نمی خواهند گرد و غباری بر چهره شان از این بابت بنشیند. نمی خواهند سر و گردنی کوتاهتر از دیگران داشته باشند. اگرچه ظرفیت و تحمل روحی دیگران را ندارند.

برداشت من این است که در سالهای اخیر در مدارس گرایش به تقلب به شدت افزایش یافته است و یکی از دلایل مهم آن هم تحت فشار قرار گرفتن مدارس برای افزایش درصد قبولی از مدیران بالا بوده است و به تبع آن به دانش آموزان نمرات بالاتر از حق خود داده شد و نظارت در سر جلسات امتحان با مسامحه کاری صورت گرفت و دانش آموزان هم برای درس نخواندن و تنبلی و گرفتن نمرات غیر واقعی عادت کردند و این واقعیت مخصوصا در مدارس ابتدایی و راهنمائی رخ داده است.

امروزه قبح تقلب در نظر ما کم رنگ شده است و این می تواند برای ما واقعاً هشدار دهنده باشد. چون فرزندان جامعه با تقلب کردن آسیب می بینند و تقلب می تواند این پیام را برای آنها داشته باشد که خطاهای دیگری را هم می توان این چنین انجام داد و قوانین و مقررات دیگری را هم می توان اینچنین زیر پا گذاشت. و ما هرگز نمیخواهیم چنین فرزندانی را تربیت کنیم. چون ما میخواهیم که فرزندان ما هم با اخلاق و هم تلاشگر و هم باسواد باشند.

به نظر می رسد که فرد سالم نباید تقلب کند گر چه نتواند به همه سئوالات امتحانی پاسخ دهد. چون او میداند تقلب از سنخ چه نوع اعمال و رفتاری است.

اگر دانش آموزی یک بار از طریق تقلب موفق شود نمره ی خوبی بگیرد دیگر نمی تواند با فکر خودش امتحان دهد ودر مقابل وسوسه ی نوشتن ازروی دست دیگران پایداری نکند.

روانشناسان تقلب را یک بیماری روحی شخصیتی میدانند و می گویند وقتی یک پیام روشن و دقیقی در مورد نادرستی تقلب به دانش آموزان نمی دهیم و به اندازه ی کافی ان را آشکار نمی کنیم چگونه می توان انتظار داشته باشیم آنها در مدرسه تقلب نکنند.

بیان اهداف

این تحقیق می کوشد علل گرایش یک دانش آموز کلاس ششم به نام سارا به تقلب و راهکارهای پیشنهادی برای جلوگیری از تقلب را بررسی کند و متغیرهای که در آن وجود دارد عبارتند از: سارا، معلم، دوستان، والدین. که هر کدام از این متغیرها به نحوی با هم دیگر رابطه دارند ومی توان گفت که علل تقلب بعضی از دانش آموزان می تواند معلم ودوستان و والدین باشد. مثلا:برخی از والدین به جای دانش فرزندشان صرفاً به نمرات وی تکیه کرده و چنانچه نمره ممتاز یا قابل قبولی نگیرد، مرتب او را با دیگر دانش آموزان مقایسه و سرزنش می کنند. و یا دلیل دیگر معلمان و مدرسه است، به این دلیل که درصد قبولی کلاس و یا مدرسه بالا برود در سرجلسات امتحان با مسامحه کاری برخورد می کنند.

و از اهداف دیگر این تحقیق عبارتند از:

1 - راهکار های پیشنهادی به همکاران فرهنگی و والدین برای جلو گیری از تقلب

2 - راهکار های پیشنهادی به خود دانش آموزان برای جلوگیری از تقلب

3 - بیان نتایج تقلب از نظر روانی

برای اینکه این موضوع را بطور کامل مورد بررسی قرار دهم به بررسی رفتارهای دانش آموزان گذشته ام که به دلایلی تقلب می کردند پرداختم و با بررسی انواع شیوه هایی که برای برخورد با این مشکل انتخاب کرده بودم به جمع بندی رسیدم. در سال تحصیلی 93 – 94 دانش آموزی داشتم که در اینجا به دلایلی ترجیح می دهم از نام مستعار سارا برای وی استفاده کنم.

سارا اصرار عجیبی داشت که در کنار سما بنشیند. می گفت چون از کلاس چهارم همیشه با هم بوده اند نمی تواند کنار فرد دیگری بنشیند. اصرار مادر سارا هم مزید بر علت شده بود. خیلی طول نکشید که من دلیل آن همه اصرار و وابستگی را متوجه شوم. سارا عادت کرده بود از روی برگه سما بنویسد.

میل و اشتیاق عجیب سارا به برتر بودن و معرفی خودش به عنوان بهترین در کلاس او را به این راه کشانده بود. متوجه شدم سارا دانش آموزی ست بسیار باهوش و با استعداد که به اصطلاح درس را در هوا می گیرد. اما چیزی به نام بازیگوشی و شیطنت در درونش بود کا باعث می شد در کلاس به فکر حاشیه باشد و به درس توجه نکند در خانه هم میل به درس خواندن نداشت. چون ماه ها بود که بدون این که زحمت کافی کشیده باشد نمرات عالی کسب کرده و مورد تشویق همه قرار گرفته بود.

تصمیم گرفتم از میل برتری جویی سارا کمال استفاده را ببرم و مسیر درس خواندن وکسب نمره اش را عوض کنم.

نقطه آغاز

با خودم فکر کردم اگر به جاى تاکید پیش از حد بر دانستن خود پاسخ، بر دانستن این که چطور به پاسخ برسیم تاکید مى کردیم و به جاى اصرار بر حفظ و یادگیرى یک سرى حقایق نامربوط و غیرمفید، بر فهمیدن پا مى فشردیم دیگر با مشکلى به نام تقلب مواجه نبودیم.

اگر به جاى تاکید زیاد بر کار فردى و مجزا از هم، بر کار مشارکتى اصرار داشتیم مى توانستیم فرآیند زشتى مثل تقلب را به فرآیند زیبایى همکارى افراد با هم تبدیل کنیم. چون این دو فرآیند ماهیتا خیلى به هم نزدیکند و براحتى به هم تبدیل مى شوند.
انواع روش های تقلب
روش سارا برای تقلب٬ دیدن از برگه سما و استفاده از ایما و اشاره بود. حتی گاهی بین آن ها یادداشت رد و بدل می شد. در چند مورد هم مشاهده کردم که مطالبی را به شکل مختصر روی میز می نویسد. در ضمن او عادت داشت در طول برگزاری آزمون به بهانه های واهی سوال بپرسد و حتی شک و تردیدهایش را با من در میان بگذارد. علیرغم این که در آغاز هر یک از آزمون ها تاکید می کردم از پاسخ به سوال دانش آموزان معذورم و حتی عملا به هیچ سوالی واکنش نشان نمی دادم اما پافشاری سارا برای پرسیدن عجیب بود.

سارا بسیار تیزبین بود و به بهانه پرسیدن این سوال که (خانم این که نوشتم درسته؟) یا عبارات مشابه از جای خود بلند می شد و از برگه دیگران استفاده می کرد. به خاطر خدشه دار نشدن عزت نفس دانش آموزم از مواجهه و برخورد مستقیم اجتناب می کردم. اما با روش های غیر مستقیم به او می فهماندم که متوجه خطایش شده ام. او باید به اندازه کافی خجالت می کشید اما نباید کرامت انسانی اش با برخورد خشونت بار من نابود می شد.

سرش را برمی گرداند و برگه دوستش را وارسی می کرد. اما من می دانستم که تمام این تلاش ها برای یافتن بهترین پاسخ است و نه از ندانستن. سارا به قدر کافی باهوش بود که با اندک تلاشی بهترین نمرات را اخذ کند.

نتایج تقلب از نظر روانی

1 - بروز احساس ترس. فرد متقلّب از آبرو و از احتمال لو رفتن خود می ترسد و چون می ترسد احساس امنیت او به خطر میافتد. و تحت تاثیر عوامل فیزیولوژیکی قرار می گیرد. و به دین صورت به خودش آسیب میزند.

2 - بروز احساس حقارت. تقلب به طور ضمنی در انسان احساس حقارت بوجود می آورد زیرا تا انسان احساس کمبود و نیاز عاجزانه نداشته باشد دست به تقلب نمی زند. اما این احساس حقارت، با احساس ناتوانی در پاسخ دادن به سئوالات تشدید می شود. و ضربه بیشتر به انسان میزند.

3 - بروز رفتار پنهان کاری

که فرد میخواهد چیزی را پنهان کند آنهم امری را که خود به خلاف آن واقف است و این یعنی، فرد دانسته خطا می کند و زمینه های خطای را دیگری را هم بر روی خود میگشاید.

واضح است که در دانش آموز کم سن و سال من احساس ترس به طرز عجیبی مشهود بود و از او دختری دروغگو ساخته بود که سعی داشت واقعیت همه چیز را پنهان کند. به طور قطع ادامه آن وضع می توانست اثرات مخرب فراوانی بر شخصیت و رفتارهای اجتماعی او بگذارد.

سارا به طرز مشهودی اعتماد به نفس خود را از دست داده بود. به طوری که در پاسخ به سوالی که جوابش را می دانست نیز مردد بود.

گام اول

در اولین اقدام تلاش کردم ریشه های این رفتار غلط را شناسایی کنم. از آنجایی که کودکان مانند لوح نانوشته ای هستند وجود رفتارهای غلط از آموزش های ناصحیح خانواده و مدرسه ناشی می شود. سعی کردم بفهمم که چه عواملی باعث شده سارا به چنین اقداماتی دست بزند.

علل و عوامل احتمالی تقلب

دلایل متعددی برای تقلب در دانش آموزان وجود دارد آن ها دوست دارند برنده باشند و مهم نیست که چگونه.
بعضی از دانش آموزان قبول شکست برایشان سخت است. یکی دیگر از علل عمده تقلب در دانش آموزان انتظارات بیش از حد والدین از فرزندانشان است. بچه ها وقتی در مقابل انتظارات بی مورد پدر و مادر قرار می گیرند، گاهی مجبور می شوند تمایلات و احتیاجات خود را در مقابل آنچه والدین می خواهند فدا کنند و تسلیم نظریات والدین شوند.

یکی دیگر از علت های تقلب در دانش آموزان کثرت سرگرمی های آنهاست. برخی از کودکان به علت خوبی وضع زندگی و رفاه نسبی از وسایل و اسباب بازی بسیاری برخوردارند. وضع تفریحات، گردش ها و مسافرت های والدین آنها فوق العاده است. دائما" اشتغال به بازی و تفریح دارند و همه اوقاتشان به این امور می گذرد و دیگر وقت و فرصتی برای کار و تلاش و درس باقی نمی ماند. بدین نظر در هنگام امتحان برای آنها امکان موفقیت و احساس کفایت نیست و یکی از راههای مقابله با آن تقلب است و چنین کودکی خود را ناگزیر از آن می بیند.

تنبلی و تن پروری دانش آموزان هم می تواند یکی از علل روی آوردن آنها به تقلب باشد. دانش آموزانی که در طول سال تحصیلی درس نخوانده و راه تن پروری در پیش گرفته اند، در حین امتحان دچار مخمصه و دشواری عظیم خواهند شد و برای نجات خود از وضع و موقعیتی که در آن می کوشند تن به تقلب دهند. عده این گونه دانش آموزان در بین افراد متقلب اندک نیست. عدم خودباوری، نیز می تواند عامل تقلب باشد؛ دانش آموزی که خود را نپذیرفته و یا خود را باور ندارد در شرایطی حاضر است پاسخی که می نویسد با دوستش یکی باشد، حتی اگر مطمئن نباشد که دوستش هم پاسخ صحیح را بداند، او فقط نیاز به همراهی و هماهنگی با فرد دیگری را دارد.

اغلب متقلبان کسانی هستند که آمادگی و شرایط لازم را برای کسب موقعیت مورد نظر به دست نیاورده اند. از دیگر عواملی که می تواند باعث روی آوردن دانش آموز به تقلب شود، می توان به این موارد اشاره کرد:

روش تدریس نامناسب معلم و سخت گیری وی در نمره دادن، انتقام گرفتن از معلم مستبد و خشن، دشواری سئوالات امتحانی، هرج و مرج در کلاس و مدرسه، ترس از مردودی، اشتغال دانش آموز به کار، مسئولیت نشناسی و حادثه جویی دانش آموز، عقب ماندگی ذهنی و درسی دانش آموز، تفوق طلبی، حفظ آبرو و وسوسه شدن دانش آموز

در کلاسهایی که خسته کننده و یا پرتنش است یا تاکید فریاد روی فراگیری مواد درسی گذاشته می شود که ارزش آن درس ها در ذهن دانش آموز مورد تردید است، طبیعی است که باید انتظار تقلب بیشتری را در بین این دانش آموزان داشت.

علل تقلب سارا

پس از گذشت زمان کوتاهی فهمیدم سارا به طرز عجیبی از طرف خانواده خصوصا مادرش برای کسب نمرات عالی تحت فشار است. ترس و وحشت او از مواخذه مادرش بیشتر از ترس از تقلب بود. دلیل دیگر این موضوع می توانست این باشد که او به خود و آموخته هایش اطمینان ندارد. کما این که در مدت زمانی که او را تحت نظر داشتم به عینه می دیدم که پاسخ درست خود را پاک کرده و جواب غلط دوستش را می نویسد.

دلیل دیگر این موضوع می توانست این باشد که سارا دختری بازیگوش و پر انرژی بود که دوست نداشت ساعت ها بنشیند و به درس هایش رسیدگی کند. شاید اگر علت و اهمیت درس خواندن برایش آشکار می شد وضع فرق می کرد.

در صورتی که شرایط مهیا باشد به عنوان مثال دانش آموزان هنگام امتحان کنار یا نزدیک یکدیگر بنشینند، کلاس شلوغ باشد یا معلم نظارت کافی نداشته باشد ممکن است عده ای تقلب کنند یعنی عوامل بیرونی نیز می تواند موجب بروز این مشکل شود. در کلاس های کوچک ما که پر از میز و نیمکت های چوبی ست و فضای آزادی وجود ندارد بروز این پدیده جای تعجب ندارد.

سارا به شدت دوست داشت مورد توجه و تحسین قرار بگیرد. این حس در دخترانی به سن او تا حدودی قابل درک است اما در مورد دانش آموز من این حس شدید تر و در حد بیمار گونه وجود داشت. توجه هیچکس به او مثل توجه من انرژی نمی داد. من از این مورد توانستم برای رفع مشکل سارا نهایت استفاده را ببرم.

شرح عملکرد

من دلیل بروز مشکل را تا حدودی می دانستم. فهمیده بودم سارا مادری سخت گیر دارد که به کوچکترین اشتباهش در برگه امتحان حساس است و او را مواخذه می کند. از طرفی تکرار این عمل باعث شده بود قبح تقلب نزد سارا از بین برود. بنابر این در اولین گام از مادر سارا خواستم تا از سخت گیری بیش از حد دست بردارد. مادر سارا معتقد بود همه شرایط برای درس خواندن او فراهم است اما سارا دختری بازیگوش است و درس نمی خواند. به او توضیح دادم که من در کلاس بارها درس را با دانش آموزانم مرور می کنم و به طور کلی نمره یا رتبه تحصیلی اهمیت چندانی ندارد. مهم فهم دانش آموز از مطالب کتاب است که اگر حاصل شو نتیجه مورد نظر را گرفته ایم. پس اصرار به کاری که دانش آموز به آن علاقه ای ندارد نداشته ام. از مادر سارا خواستم با صبر و حوصله از کنار شیطنت های دخترش بگذرد و از حساسیت زیاد نشان دادن به درس ها و نمرات او خودداری کند.

با سارا به طور جداگانه صحبت کردم. به او گفتم که متوجه رفتار غلط او شده ام و نمی خواهم دانش آموز باهوشی مثل او به این راه بی بازگشت برود. از او خواستم در مورد تغییرات احتمالی که در وضعیت او خواهم داد مقاومت نکند. این در حالیست در گذشته بارها و بارها به طور غیر مستیم به او تذکر داده بودم و افاقه نکرده بود. اینجا بود که سارا فهمید نتوانسته با زرنگی به اصطلاح کلاه سر من بگذارد. توضیح این که اعتماد از دست رفته مرا چگونه باز خواهد گرداند با سراسیمگی و گریه او همراه بود اما به او تاکید کردم باید برای این که خود را ثابت کند زحمت بکشد. به او تاکید فراوانی کردم که این موضوع بین خودمان می ماند.

ظرافتهای کاربرد تشویق و تنبیه در مورد سارا

مدیر یا معلم آگاه و مومن به فلسفه و مبانی تعلیم و تربیت، با تخصصی که دارد می داند چگونه و به چه شکلهایی آدمهای تحت تربیت خود را تربیت کند تا آنها را به درجه ای از رفتار که هدف نظام آموزشی است و خود او به آن ایمان دارد برساند.

تشویق و تنبیه موقعی موثر است که در ارتباط با مسائل تربیتی بوده و آگاهانه انجام گیرد. در هر تشویق و تنبیه باید علت و نتیجه تربیتی آن برای مربی و شرایط و نیازهای دانش آموز مورد توجه قرار گیرد. از تشویق و تنبیه می توان به عنوان بهترین محرک در راه پیشبرد اهداف تربیتی استفاده کرد. سارا می دانست که در حق او لطف بزرگی کرده ام که او را در جمع دوستانش به باد انتقاد نگرفته ام.

تشویق شکلها و کاربردهای فراوانی در مدرسه دارد. یک لبخند، یک تبریک، یک تشکر و یک هدیه کوچک و خیلی چیزهای دیگر می تواند محرک مناسبی برای بسیاری از دانش آموزان باشد.

در هر تنبیهی معلم یا مدیر باید بداند که برای چه تنبیه می کند و چه نتایج و اثراتی روی دانش آموزان دارد. دانش آموز نیز باید بداند به خاطر چه رفتاری تنبیه می شود. البته باید دانست که تنبیه فقط جلوی انجام عمل ناخواسته را به طور موقت می گیرد. برای آنکه رفتار دانش آموز تغییر کند، باید همراه با تنبیه، رفتار درست را نیز به او نشان داد.

سارا می دانست که اعتماد من را دچار خدشه کرده و باید خیلی تلاش کند تا صداقت و حقانیت خود را ثابت کند. البته این یک شمشیر دولبه بود. نبایدسارا به خاطر اشتباهش تمام سال مواخذه می شد. اما باید می فهمید که ضرر کرده و باز گرداندن اعتماد از دست رفته برای او کاری سخت می نمود که البته امکان پذیر است.

تشویق می تواند بسیاری از مشکلات روانی، عاطفی و اجتماعی افراد را برطرف کند. علاوه براینها تشویق وسیله مناسبی برای به وجود آوردن نگرش مثبت، دوست داشتن متقابل، قدردانی و ارزش دادن به انسانهاست، پاداش و تشویق مطمئن ترین و اساسی ترین ابزار انگیزش همه انسانها منجمله دانش آموزان و معلمان می باشد که کاربرد آن باید در صدر همه فعالیتهای مدیران قرار گیرد.

در هر مرحله از کار که احساس کردم سارا پیشرفت داشته و لو بسیار ناچیز ار تشویق و تحسین او دریغ نکردم و بارها به طور ضمنی اشاره کردم که این قدردانی بیشتر از وجه درسی به خاطر بعد صادقانه بودن آن است.

تقویت خود کنترلی در دانش آموز سدی در برابر تقلب

سارا می گفت همیشه هنگام برگزاری امتحان دلهره فراموش کردن مطالب مهم تمام وجودم را فرا می گیرد از این رو مجبور می شوم پاسخ هایم را با برگه دوستم چک کنم.
تا زمانی که کسب نمره، معیار مهمی برای خانواده و اولیای مدرسه باشد بعضی از دانش آموزان ناچارند برای آن به تقلب دست بزنند بدون آن که اندوخته ها و آگاهی خود را در آن درس افزایش دهند.

در صورتی که دانش آموز با تقلب کردن به پایه ها و مقاطع بالاتر تحصیل راه یابد در درک مفاهیم آموزشی و پرورشی دچار مشکل و افت شدید تحصیلی و مشکلات متعدد دیگری خواهد شد. دانش آموزانی که برای کسب نمره واقعی تلاش می کنند با مواجهه با دانش آموزی که با توسل به تقلب موفق شده است امید خود را از دست می دهند و تلاش خود را در درس خواندن کمتر می کنند. این خطرناک ترین بعد تقلب سارا در کلاس بود.


اگر سارا به خود کنترلی نمی رسید نه تنها سال های آینده نیز به تقلب دست می زد بلکه در بعد تعلیم و تربیت همچنان لنگ میزد بنابر این من باید با اتخاذ راهکارهای مختلفی او را به سمت و سویی می کشاندم که از درون خود کنترل شود. تقویت روحیه دینی او یکی از مهم ترین اقداماتی بود که انجام گرفت.

ارائه ی راهکار

تصمیم گرفتم برای حل مشکل به صورت فردی و جمعی صحبت کنیم. بعد از این که کار گروهی دانش آموزانم در درس نوشتاری تمام شد از آن ها پرسیدم آیا مشارکت و کار گروهی را دوست دارند؟ پاسخ مثبت بود و هر دانش آموزی دلایل خودش را گفت. پرسیدم آیا موقع امتحان مشارکت خوب است یا نه؟ این بار پاسخ ها متفاوت بود. اما در جمع بندی به این نتیجه رسیدیم که آزمون در حقیقت ترازی ست بین دانش آموزی که درس خوانده و دانش آموزی که درس نخوانده. مسلما برای هر فردی ممکن است شرایطی پیش آید که نتواند به تعهدات درسی اش عمل کند. در این صورت می تواند مشکلش را بیان کند تا راه چاره ای بیندیشیم. اما در هر صورت تقلب در صورت آشکار بودن، نوعی بی حرمتی و توهین به معلم و سایر دانش آموزان است. در ضمن در صورت داشتن امید به تقلب دانش آموز هیچ تلاشی برای یادگیری درس نشان نمی دهد. دانش آموزی که در پایه های پایین تر از این روش استفاده کرده است در سال های بعد در یادگیری مطالب جدید دچار مشکل می شود. زیرا پایه و اساس آن چه شما در آینده خواهید خواند در همین کتاب ها نهفته است.

در گام بعدی از سارا خواستم برای کمک به دانش آموز ضعیف تر در کنار او بنشیند. به او اعتماد به نفس دادم و تاکید کردم که تو می توانی در کنار این که درس های خودت را ب خوانی به دوستت هم کمک کنی. اول مقاومت کرد و اصرار داشت کماکان کنار سما بنشیند. اما وقتی احساس کرد که این تنها راهی ست که می تواند خودش را به من ثابت کند قبول کرد. هر دانش آموزی از توجه معلمش لبریز از احساسات خوشایند می شود و سارا فهمیده بود می تواند توجه مرا بیش از پیش جلب کند.

یکی از موضوعاتی که راجع به آن بارها صحبت کردیم این که تقلب یک گناه است و دیگر آن‌که با تقلب فقط به خود ضربه می‌زنند. اگر این موضوع را درک کنند دیگر تقلب نمی‌کنند. تقویت روحیه دینی دانش آموزان در این مرحله از کار بسیار راهگشا بود. کما این که هر کدام از ما هم اگر این خود باوری برسیم که خدا شاهد و ناظر تمام اعمال ماست ٬ بی تردید دست از گناهان و اشتباهات ریز و درشتمان بر می داریم.

در ادامه کار تقریبا هر روز راجع به صداقت حرفهایی داشتم. هر روز به این نکته تاکید می کردم که الان برای دانش آموزانی به سن آنان زمان طلایی ست که آینده شان را رقم می زند. انتخاب با شماست: کار و تلاش این چند سال نوجوانی و جوانی و یک عمر بهره بردن یا شیطنت و بازیگوشی حالا و یک عمر حسرت و آه... در مورد سرنوشت انسان های موفق صحبت می کردیم و تبادل اطلاعات می کردیم.. احادیثی که در مورد ضرورت کار و تلاش وجود داشت در کلاس مطرح می شد. من تصمیم گرفته بودم میل به موفقیت را در دانش آموزانم بارور کنم.

اقدام مفید دیگری که انجام گرفت این بود که پس از عوض کردن جای سارا از او به خاطر تک تک موفقیت های هر چند ناچیز دانش آموزی که به او سپرده بودم از او تشکر می کردم. تا جایی که بعد از گذشت چند هفته سارا را به عنوان سرگروه برگزیدم. در گروهی که سارا به عنوان سرگروه انتخاب شد یک د انش آموز نخبه قرار داشت. برای همین سرگروهی بین آن دو نفر به صورت هفتگی عوض می شد. در عین حال سارا فکر می کرد به خاطر پیشرفت های اخیرش به عنوان سرگروه انتخاب شده. حال آن که تنها دلیل این انتخاب این بود که سارا از نظر علمی خود را آنقدر بالا ببرد که بتواند حرف آخر را بزند. اوایل کار دچار مشکلاتی بودیم. اما به مرور زمان بچه ها به خلقیات هم عادت کردند و سارا با تجربه تر و سازگارتر شد.

تقلب از عدم اعتماد به نفس ناشی می شود. من قصد داشتم از آنان افرادی قوی بسازم که حتی در صورت مهیا بودن شرایط بر نفس خود غلبه کرده خدا را شاهد و ناظر اعمال خود ببینند و از راه راست منحرف نشوند. استفاده از آموزه های دینی مان به مراتب موثرتر از اعمال زور و فشار بود.

از آن به بعد گاهی تاریخ آزمون ها را به کمک دانش آموزانم تعیین می کردم. تمام تلاشم بر این بود که هنگام آزمون استرس را از آنان دور کنم. چون وجود استرس عاملی برای پناه بردن دانش آموزان به رفتارهای منفی ست.

سارا خود را در شرایطی می دید که آبرویش نزد من از بین رفته اما تمام تلاش من این بود که او بداند می تواند همه چیز را تغییر دهد که خدارا شکر به این باور رسید. بنابراین طی تماس هایی که با مادرش داشتم متوجه شدم بیشتر از پیش درس می خواند. اما نتیجه رضایت بخش نبود. سارا به طرز محسوسی افت کرده بود و این با معیارهایش تناسب نداشت. او می خواست همیشه بهترین باشد اما همیشه روی برگه ها اشتباهاتی داشت. مجبور بودم با او صحبت کنم و در جریان کلاس بارها و بارها به این نکته اشاره کردم که برای من تلاش شما بیشتر از نمره ای که کسب می کنید مهم است و این را عملا نشان دادم. سارا تبدیل به دانش آموزی شده بود که همانطور که دوست داشت باورش داشتم هرچند به لحاظ درسی بهترین نبود اما هر بار راجع به دانش آموزان نمونه حرف می زدم از او نام می بردم.

درست کاری مهم ترین دستاورد یک دانش آموز نمونه است. اگر مشکلی در زمینه یادگیری و مهارت‌های دیگر وجود دارد؛ بایستی بیش‌تر به آن‌توجه کرد و این مهارت‌ها را آموزش داد و آن‌ها را برای آزمون آماده ساخت.

نتایج آزمون های نوبت اول نشان داد سارا پیشرفت قابل توجهی داشته. در یکی دو مورد به او ارفاق کردم و یاد آور شدم که علت این ارفاق تغییر شیوه آزمون دادن او بوده است. در اسفند ماه عکس سارا با هماهنگی معاونت دبستان امام خمینی (ره) در لیست بهترین های ماه مدرسه قرار گرفت. این نقطه اوج کار ما بود که اثراتش را به سرعت دیدیم. سارا در آزمون های وقت و بی وقت که معمولا در فروردین و اردیبهشت انجام می گیرد نمرات درخشان کسب می کرد و همانطور که پیش بینی می کردم در آزمون های نوبت دوم به مراتب بهتر از همیشه ی خود بود.

سارا از دختری وابسته دروغگو و بازیگوش به دختری مستقل صادق و تا حدودی آرام تبدیل شده بود. دیگر شیطنت های وقت و بی وقتش باعث آزار خانواده و دوستانش نمی شد. برعکس او دختری شاد بود که دوستانش از مصاحبت با او لذت می بردند.او کم تر پرخاش می کرد و بیشتر از قبل تابع و سازگار شده بود. رفتار او در خانه و خصوصا با برادر کوچک ترش به طرز محسوسی بهبود یافته بود.

گاهی بال و پر دادن به دانش آموزان کمک می کند از آنان انسان هایی ممتاز بسازیم. مسیر پیشرفت آنان را هموارتر کنیم و یا حتی از بیراهه به راه بکشانیم. این فرصتی ست که نباید از آن غافل شد. تنبیه و تشویق باید به موازات هم صورت گیرد چون افراط در هر کدام از این ها اثرات مخربی دارد.

نتیجه گیری

نکته ی آخر در تاثیر تقلب بر شخصیت انسان، با مفهوم احترام به قانون و در مقابل آن قانون شکنی گره خورده. تقلب چه در مدرسه و چه در دانشگاه، صریحا غیرقانونی است.

مطالعات متعدد روان شناسی ثابت کرده اند کسانی که قوانین کوچک و کم اهمیت را به راحتی نقض می کنند، به مرور تبدیل می شوند به کسانی که نسبت به هر نوعی از قانون بی تفاوت شده و در مواقعی قوانین حیاتی و پراهمیت را نادیده می گیرند. به عبارتی زیر پا گذاشتن قوانین کوچک که تقلب در امتحانات می تواند مصداقی از آن باشد، قبح قانون شکنی را نزد افراد جامعه می شکند و منتهی می شود به جامعه ای که در آن هیچ کس به قوانین و مقررات پایبند نیست و برای آن ها احترامی قائل نیست. کسی که در یک مناقصه ی بزرگ اقتصادی تقلب می کند، کسی که قوانین مالیاتی را دور می زند، کسی که با عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی جان دیگران را به خطر می اندازد، همان کسی است که دیروز در مدرسه و دانشگاه تقلب کرده، شاید در نگاه اول این نتیجه گیری افراطی به نظر برسد، ولی حقیقتی است که علوم انسانی آن را اثبات کرده و در جوامع مترقی به آن توجه زیادی می شود. نتیجه ی نهایی اینکه از بین رفتن قبح قانون شکنی و میل به قانون گریزی در افراد و به ویژه دانش آموزان به عنوان نیروهای بالقوه کشور و تبدیل شدنشان به اموری روزمره و مرسوم، صورت دیگری از اثرگذاری نامطلوب و تغییر سرنوشت جامعه توسط تقلب آموزشی است.

برای کاهش یا حذف تقلب بین دانش آموزان باید سعی کنیم که آن ها مطالب درسی را به خوبی فراگیرند و برای یادگیری از شیوه های مختلفی مانند برگزاری نشست های علمی بین دانش آموزان، حل تمرین ها برگزاری آزمون های گروهی و افزایش مهارت استفاده شود.

فهرست منابع و ماخذ

روش‌های کلاس‌داری از نگاهی دیگر اثر محمد احمدی

آداب تعلیم و تعلم در اسلام، شهید ثانی، ترجمه دکتر سیدمحمدباقر حجتی

مقاله‌ای با عنوان " تقلّب کیش و مات" به ترجمه ماندانا محسنی در مجلّه‌ی رشد معلّم، شماره‌‌186

علی اکبر سیف، روانشناسی تربیتی (روانشناسی آموزش و یادگیری)

تبلیغات متنی