امروز جمعه 02 آذر 1403

مبانی تحلیل جمعیت شناختی مرگ و میر

0

تعریف مرگ و میر

مرگ و میر یکی از عوامل اصلی تغییرات جمعیتی یک جامعه می‌ باشد. در گذشته مهمترین عامل بوده است زیرا سطح باروری در گذشته تقریبا ثابت بود و تغییرات مرگ و میر تاثیرات زیادی می گذاشت. یکی از مولفه های مهم در برنامه ریزی های مربوط به سلامت هر جامعه، آمار و علل مرگ و میر در آن جامعه است. دانستن الگوی تغییرات مرگ و میر در هر کشوری می تواند از اهمیت بالایی برای برنامه ریزی های کشوری برخوردار باشد. واقعه مرگ و میر عبارتست از ناپدید شدن دایمی تمام آثار حیاتی موجود زنده پس از تولد. به این ترتیب، در جمعیت شناسی مرگ و میرهای جنینی یا مرده زایی جزو مرگ و میر به حساب نمی‌آید چرا که اساسا واقعه تولدی رخ نداده و موجود زنده‌ای به دنیا نیامده است. منبع اصلی آمارهای مرگ و میر داده های ثبت احوال می باشد و در برخی مواقع از داده های سرشماری هم می توان استفاده نمود. ازآنجاکه مرگ­ومیر، علاوه­بر داشتن جنبه طبیعی، جنبه­های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، زیست­محیطی و غیره نیز دارد، بنابراین مطالعه آن، چه از بعد جمعیت­شناختی و چه از ابعاد دیگر، حائزاهمیت است؛ اما این­کار مستلزم دست‌یابی به منابع آماری معتبر است. همچنین، به­لحاظ تکرارناپذیربودن واقعه مرگ، ثبت به­موقع آن، مهم است و آمار صحیح آن پایه تحلیل­های جمعیتی است؛ چرا که در صورت عدم آگاهی دقیق از آن در هر سال معین، میزان افزایش جمعیت برآورد نخواهد شد و موجب عدم تعیین ساخت سنی جمعیت­ها و به­دنبال آن اتخاذ خط­مشی­های دور از واقع خواهد شد.

شاخص های مرگ و میر

شاخص­های مرگ­ومیر شاخص­هایی هستند که فراوانی وقایع جمعیتی مرگ­ومیر یک سال معین را نسبت به جمعیت میانه همان‌سال نشان می­دهند. آماری که از تعداد مرگ­ومیرهای یک کشور در یک سال به­دست می­آید، زمانی قابل‌مقایسه با آمارهای مرگ­ومیر سال­های قبل یا بعد است که نسبت به جمعیت کل آن کشور در میانه­ آن سال بیان می­گردد.

- میزان خام مرگ­ومیر (Crude Death Rate)؛ میزان ناخالص یا عمومی مرگ‌ومیر؛ سنجه­ای آماری که بیانگر تعداد مرگ­ومیری است که سالانه در جمعیت معینی رخ می­دهد. میزان خام مرگ­ومیر به­صورت نسبت مرگ­ومیر به هر هزار نفر جمعیت در یک سال محاسبه می­شود، این میزان، سطوح مرگ­ومیر یک اجتماع یا جامعه را به­طورکلی نشان می­دهد؛ اما قابلیت استفاده آن محدود است، زیرا توزیع سنی جمعیت را در نظر نمی­گیرد. بنابراین، حتی اگر میزان مرگ­ومیر عمومی دو منطقه باهم یکسان باشند، وضعیت مرگ در سنین آن مشخص نمی­شود. به این ترتیب، ممکن است میزان مذکور برای کشوری ثروتمند بیش از میزان برای کشور فقیر به دست آید زیرا ممکن است ساخت سنی دو کشور تفاوت بارزی با هم داشته باشند و این به شدت روی مرگ و میر اثرگذار است زیرا مرگ و میر تابعی از سن است.

فرمول آن چنین است:

(تعداد مرگ و میر در یک سال تقسیم بر جمعیت منطقه در وسط سال) ضربدر 1000 یا به عبارتی تعداد مرگ در یک سال به ازاء هزار نفر جمعیت.

- میزان­های مرگ­ومیر اختصاصی (Specific Death Rate)؛ به­لحاظ عدم کارایی میزان مرگ­ومیر عمومی در همه موارد و نیز اهمیت شناخت نوسانات و تغییرات میزان مرگ در تمام سنین و گروه­های مختلف، می­توان از میزان­هایی بهره برد که براساس سن یا گروه سنی، جنس، شغل، سطح درآمد، وضع سواد و... تنظیم شده­اند. اگر مرگ و میر براى گروه‌هاى خاصى از جمعیت مطالعه شود، میزان‌هاى حاصل را 'میزان‌هاى ویژه مرگ و میر' مى‌نامند.لذا شکل کلی این شاخص بدین­نحو است که تعداد مرگ‌ومیرهای هر سن یا جنس یا صاحبان شغل در طول یک­سال معین را نسبت به جمعیت مذکور در میانه سال موردنظر می­سنجند.

از میان میزان‌هاى ویژه، میزان‌هاى مرگ و میر برحسب سن، گروه سنى و جنس کاربرد بیشترى دارند؛ و در هر مورد از طریق تقسیم تعداد مرگ‌هاى یک گروه خاص به کل جمعیت همان گروه در میانه سال به‌دست مى‌آید. شاخص مرگ و میر ویژه سنی ASDR از تقسیم تعداد مرگ و میرها در یک گروه سنی خاص بر جمعیت همان گروه سنی در میانه سال ضربدر 1000 به دست می‌آید. شاخص نشان دهنده تعداد مرگهای اتفاق افتاده در یک گروه سنی خاص به ازای هر هزار نفر جمعیت همان گروه سنی خاص در مدت یکسال می باشد.

میزان مرگ­ومیر کودکان (Infant Mortality Rate)؛ این میزان، که یکی از میزان­های مرگ­ومیر اختصاصی محسوب می­شود، به‌دلیل اهمیت مرگ­ومیر کودکان، به­عنوان آسیب­پذیرترین افراد یک جمعیت، به‌صورت جدی موردتوجه کارشناسان جمعیتی و بهداشتی قرار گرفته است. همچنین این میزان امروزه به­عنوان شاخص توسعه­ اجتماعی و وسیله سنجش سطح بهداشت در یک جامعه شناخته شده است. مقدار آهنگ تغییرات این میزان، بسته به شرایط بهداشتی یک جامعه، بسیار وسیع و سریع است؛ ازاین­رو مقدار آن می­تواند به­عنوان وسیله سنجش مطمئن، نماینده پیشرفت بهداشتی یک جمعیت باشد که عبارت است از:

مرگ­های واقع­شده برای اطفال با سن کمتر از یک­سال طی یک­سال، تقسیم بر تعداد اطفال زنده به­دنیا آمده طی همان­سال ضربدر 1000.

نوسان این میزان در وضعیت­های زمانی و مکانی و با توجه به سطح بهداشت رایج در جامعه بین 15 تا 20برابر در نوسان است. در برخی کشورهای با حداقل توسعه یافتگی این میزان بیش از 100 و حتی بیش از 200 نفر در هزار برآورد شده است؛ درحالی­که در کشورهای توسعه­یافته میزان موردنظر تا 3 نفر در هزار هم برآورد شده است. گفتنی است امروزه میزان مرگ­ومیر در سنین مختلف در کشورهای صنعتی به­خاطر بالابودن سطح بهداشت عمومی و کنترل ولادت بسیار به­هم نزدیک شده است. این میزان و نسبت مرگ­ومیر در سال­های اولیه­ و پایانی زندگی با سال­های میانه زندگی در کشورهای درحال­توسعه متفاوت است؛ به‌ویژه در کشورهایی که میزان مرگ­ومیر اطفال با سن کمتراز یک­سال بالاست. نسبت مرگ­ومیر در بدو تولد یا میزان آن در اطفال زیر یک­سال، که به­عنوان شاخص توسعه اجتماعی، بهداشتی اهمیت دارد، در کشورهای توسعه­یافته به‌مراتب پائین­تر از کشورهای درحال­توسعه است.

عوامل گوناگونی بر سطح و میزان مرگ و میر نوزادان تاثیر دارند که برخی عوامل به صورت مستقیم و بلافصل تاثیر دارند و برخی دیگر عوامل زمینه ای یا عوامل اقتصادی-اجتماعی هستند که براساس چارچوب موسلی و چن، عوامل اقتصادی - اجتماعی از طریق عوامل بلافصل بر مرگ و میر کودکان تاثیر می‌گذارند.عوامل بلافصل نیز در پنج گروه طبقه بندی می‌شوند که در مورد هریک از طبقات توضیح مختصری در جدول داده شده است.

عوامل بلافصل

متغیرهای عوامل بلافصل

عوامل مربوط به باروری

سن مادر هنگام ازدواج، سن مادر هنگام تولد نوزاد، مرتبه ولادت، فاصله گذاری میان موالید

آلودگی محیط

انتقال باکتری از طریق غذا، آب،انگشتان، خاک و اشیاء بی جان، گسترش و پخش ویروس بوسیله حشرات ناقل یا از طریق هوا، انتشار سموم شیمیایی

تغذیه نامناسب

مصرف کالریها، پروتئین و مواد ریز مغذی مثل ویتامین ها و مواد معدنی بوسیله مادرو کودک

صدمات

صدمات جسمانی: سوختگی ها یا مسمومیتهای عمدی یا تصادفی

مقاومت فردی در مقابل بیماری

مراقبت های پزشکی پیشگیرانه (مصون سازی) مراقبت های دوران حاملگی و زایمان، مراقبت های پزشکی و درمانی کودکان (فیزیوتراپی، آنتی بیوتکیها و …)

در بین عوامل زمینه ای هم مهمترین عوامل سطح تحصیلات والدین به ویژه مادر و سطح درآمد خانوار بسیار مورد توجه هستند.

- امید زندگی: از شاخص‌هاى جمعیتى مربوط به مرگ و میر مى‌توان امید زندگی را نام برد. منظور از 'امید زندگی' (life expectancy) یا امید زندگى در لحظه تولد، متوسط سال‌هائى است که شخص در هنگام تولد در صورت ادامه میزانهای مرگ اختصاصی مرگ و میر سنی فعلی (روند فعلی مرگ ومیر جامعه) انتظار دارد زندگى کند. امید زندگى را در هر لحظه از لحظات حیات فرد می توان حساب کرد که برای این کار از جدول بقا استفاده می شود. این شاخص به شدت تحت تاثیر مرگ و میر نوزادان است. غالبا آن را به صورت جداگانه برای دو جنس محاسبه می کنند و امید به زندگی معمولا در زنان بیشتر (بین 5 تا 10 درصد) از مردان می باشد. شاخص امید زندگی به عنوان بهترین نشانگر رشد اقتصادی اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرد. با اینهمه، اکنون این سوال مطرح شده است که آیا صرف بالا رفتن امید زندگی نشانگر بهبودی اوضاع بهداشتی است یا این افزایش همراه با بهبود سلامتی افراد نیز اتفاق افتاده است؟

- مرگ و میر ویژه علت: علل فوت نمایانگر چگونگی توزیع عوامل خطر منجر به مرگ در گروههای سنی، جنسی، و است. تعیین علل فوت بر اساس گروههای مختلف سنی، جنسی، اجتماعی و درآمدی می‌تواند چگونگی بهره‌مندی مردم آن جامعه از خدمات بهداشتی، درمانی و میزان بهره‌مندی اقتصادی گروههای مختلف جامعه را بیان کند.این علل نشان‌دهنده چگونگی رشد و توسعه یافتگی جامعه است. میزان اثربخشی کلیه برنامه‌های بهداشتی درمانی و برنامه‌های مداخله‌ای که در جهت ارتقاء سلامتی طراحی شده با کمک تغییرات میزانهای مرگ و میر شناخته می‌شود.

محاسبه شاخص بر حسب علت فوت مانند دیگر شاخصهای مرگ و میر حساب می شود. مثلا اگر میزان عمومی مرگ و میر بر حسب علت تصادفات را بخواهیم حساب کنیم کل مرگ و میرهای ناشی از تصادفات را در یکسال مشخص تقسیم بر جمعیت میانه سال می کنیم و در عدد 100000 ضرب می کنیم. در مرگ و میر بر حسب علت به خاطر کمی فراوانی علت مرگ عدد 100000 در نظر می گیرند تا انتقال مفهوم راحتتر باشد.

می توان آن را به صورت درصد هم به دست آورد. مثلا درصد مرگ و میر علت تصادف از تقسیم کل مرگهای ناشی از تصادفات در یک سال و منطقه مشخص بر کل مرگ و میرها ضرب در 100 به دست می آید.

همچون تمام شاخصهای دیگر، این شاخص را هم می توان بر حسب ویژگیهای مختلف مثل سن، جنس، وضعیت تحصیلات، گروههای شغلی و... اختصاصی نمود که می تواند بسیار جالب و مفید باشد.

طبقه بندی علل مرگ و میر به صورتهای مختلفی انجام می شود. به عنوان آسانترین راه می توان علل مرگ را در دو گروه بیماریهای واگیر و بیماریهای غیرواگیر طبقه بندی کرد. ولی این روش برای تعیین اولویتهای بهداشتی یا تعیین افزایش احتمال بقای جامعه پس از مداخله های مناسب، مفید نیست. طبقه بندی مفصل علل در 999 طبقه نیز موجود می باشد که طبقات قابل جمع شدن با هم می باشند اما این طبقه بندی بسیار طولانی است. طبقه بندی در علل 55 گانه (در سالنامه جمعیت سازمان ملل هست) و طبقه بندی 17 گانه (طبقه بندی استاندارد و پرکاربرد) کاربرد بیشتری دارند و برای بسیاری از مقاصد کافی می باشند.

در تقسیم بندی دیگر از نظر علت‌ها و عوامل مؤثر در مرگ، آنها را مى‌توان به دو گروه تقسیم کرد: مرگ میرها یا جنبه 'درون‌زا' (endogen) و طبیعى دارند و یا 'برون‌زا' (exogen) و اجتماعى هستند. عوامل درون‌زا ناشی از ساختمان ژنیتیکی فرد و شرایط پیش از تولد و حین تولد است. اما عوامل برون‌زا به عادات و رسوم و شرایط اقتصادى و اجتماعى کشورها مختلف بستگى دارند.

تغییرات در علل مختلف مرگ و میرها نظریه انتقال اپیدمیولوژیک را مطرح ساخته است. انتقال یا گذار اپیدمیولوژیک اشاره به گذار ار سطح بالای مرگ و میر که همراه با علل عمدتا ناشی از بیماریهای عفونی و انگلی و به صورت همه گیر است به سطوح پایین مرگ و میر که همراه با علل ناشی از بیماریهای انهدامی و توانکاه مثل بیماریهای قلبی-عروقی و سرطانها و حوادث است می‌باشد. به بیانی تغییر در علل مرگ و میر رخ می دهد. عمران 3 مرحله را متذکر شده است:

1- مرحله دوره طاعون و قحطی (قبل از انتقال). در اینجا مرگ و میر بیش از 40 در هزار و امید زندگی کمتر از 40 سال می باشد. وبا و سل از جمله علل اصلی مرگ و میر می باشند که حالت اپیدمیک داشته و الان بیشتر جنبه تاریخی دارد. بنابراین، مشخصه بارز این دوره بروز و شیوع بالای بیماری های عفونی و فوق العاده مسری و متعاقب آن مرگ و میر بسیار زیاد ناشی از این عوامل بوده است و هم چنین جنگ، قحطی و خشکسالی از مهم ترین عوامل تعیین کننده مرگ و بیماری در جامعه جهانی محسوب می شدند.

2- مرحله انتقال (دوره افول بیماریهای همه گیر): کاهش پرشتاب مرگ و میر و شروع تغییر علل آن که امید زندگی را به بالای 50 سال می رساند و بسیاری از کشورهای فقیر اکنون در این مرحله اند. بیشتر علل عفونی و درصد کمی هم علل انهدامی اثرگذار در مرگ ومیرند. دومین گذار، با آغاز انقلاب صنعتی شکل گرفت و مشخصات این دوره عبارتند از کاهش بیماری های عفونی به دنبال بهبود شرایط زندگی و تامین تسهیلات بهداشتی و کشف برخی واکسن ها و آنتی بیوتیک ها که به پیشگیری و کنترل بیماری های عفونی کمک شایان توجهی نمود.

3- مرحله پس از انتقال (دوره بیماریهای انهدامی به وجود آمده توسط انسان): کاهش بیشتر مرگ و میر و افزایش امید زندگی به بالای 70 سال و بیشتر که بیشتر کشورها الان در این مرحله اند. بیماریهای قلبی عروقی، سرطانها و سوانح علل اصلی مرگند.

4- برخی مرحله چهارمی را نیز بر آن متصور شده اند که مرحله هیوبرستیک یا مختلف الجنس می گویند. این دوره تاخیر در بیماریهای توانکاه رخ می دهد و تاثیر سبک زندگی در آن مشهود است. مواردی مثل شغل، اعتیاد به دخانیات و مواد دیگر، ورزش منظم، رژیم مناسب غذایی، دسترسی و استفاده از وسایل موتوری و... تاثیرات مستقیمی بر این تاخیر می گذارند. برخی کشورهای پیشرفته در این مرحله هستند.

تبلیغات متنی