امروز جمعه 07 اردیبهشت 1403

مبانی پایه ی نظریه ی ساختن گرایی

0

نظریه پردازان یادگیری ساختن گرا درباره ی این که انسان ها چگونه نظام هایی را برای فهم معنی دار جهان و تجربیاتشان طرح ریزی می کنند، تحقیق و نظریه پردازی می کنند.

در مفهوم عام آن، اندیشه های نظریه پردازان و محققان تعلیم و تربیت، از جمله دیویی، ژان پیاژه، ویگوتسکی، برونر، کلی، گلاسر فلد، ماچورانا و... بر توسعه ی انواع متفاوت ساختن گرایی فردی و اجتماعی تأثیر گذاشته است.

این مقاله، به بررسی اجمالی این نظریات روان شناختی و مقایسه ی دیدگاه های آن ها می پردازد.

سرآغاز

فلسفه ی زیر بنای نظریه ی یادگیری ساختن گرایی با نظریه های رفتاری و پردازش اطلاعات، متفاوت است.

عینیت گرایی که فلسفه ی زیر بنایی نظریات پیشین یادگیری است، دانش و حقیقت را خارج از ذهن تصور می کند و ماهیت آن را عینی به شمار می آورد.

برای مثال، در جلسه ای از کلاس درسی، به یادگیرندگان مسائلی درباره ی جهان پیرامون گفته می شود و از آن ها انتظار می رود تا نسخه ی عینی آن را بازگو کنند.

به نظر عینیت گرایان، از طریق کاربرد مناسب روش علمی و استدلال منطقی، رسیدن به یک توجیه صحیح و قطعی از واقعیت امکان پذیر می شود. این امر، یعنی بیان مسائلی درباره ی جهان که عیناً و مطلقاً درست است. عینیت گرایان معتقدند، ممکن است افراد بر اساس تجارب متفاوتشان از جهان، درک ها و اعتقادات متفاوتی داشته باشند، اما به نظر می رسد این اعتقادات متفاوت، حاصل تحریف عواطف، تعصبات و تمایلات باشد.

در فرایند آموزش، اعتقادات ذهنی که توسط عواطف، پیش داوری ها، تمایلات شخصی و... تحریف شده است، به تدریج کنار گذاشته و بر واقعیت منطبق می شود.

طبق این فلسفه،

یادگیری مستلزم کسب اعتقادات درست درباره ی جهان خارج است.

تبلیغات متنی