امروز جمعه 02 آذر 1403

نظریه سازندگی یا سازنده گرایی

0

نظریه نسبتا جدید در روانشناسی و آموزش و پرورش

از پژوهشهای پیاژه، ویگوتسکی، روانشناسان گشتالت، بارتلت و برونر و نیز از فلسفه پرورشی جان ریویی سرچشمه می گیرد.

به دامنه وسیعی از مسائل جاری وابسته به روانشناسی، فلسفه، آموزش مربوط می شود.

تعریف:به نقش فعال یادگیرنده در درک و فهم و ساختن دانش تأکید دارد.

تعریف در واژه نامه روانشناسی آکسفورد: اندیشه ای است که طبق آن ادراکات یارها، سایر ساختهای ذهنی پیچیده به طور فعال توسط خرد و ذهن او ساخته می شود نه اینکه از بیرون به ذهن می آید.

مقایسه سازنده گرایی با خبرپردازی و رفتارگرایی

به طور کلی دیدگاه سازنده گرایی هم با دیدگاه رفتارگرایی که بر تأثیر بر محیط بر شخص تأکید می کند و هم با دیدگاه خبرپردازی کلاسیک که بر ذهن به عنوان محوریت یادگیری اصرار می ورزدو به زمینه یا متنی که یادگیری در آن اتفاق می افتد بی توجه است، مغایرت دارد.

تفاوت سازنده گرایی و خبرپردازی

برای بررسی این تفاوت ابتدا باید فرضهای خبرپردازی معرفی شود.

اولین فرض: یادگیری را می توان به عنوان ایجاد تغییر در ساختاردرونی (مثلآحافظه درازمدت) به عنوان انعکاس تغییرات جهان بیرون که نشان دهنده واقعیت است تصور کرد.

دومین فرض: برای یادگیری و دانش تعدادی اصول کلی وجود دارد که در موقعیتهای متفاوت و در رابطه با یادگیرندگان مختلف می توان آنها را درست تصور کرد.

و وظیفه پژوهشگر و نظریه پرداز کشف و شناسایی آن اصول است.

در مقابل دو فرض بالا مهم ترین ویژگی سازنده گرایی این است که هیچ دانشی مطلق نیست بلکه همه دانشها ساختنی و لذا نسبی اند.

دومین ویژگی سازنده گرایی: یادگیری فقط در یک متن یا زمینه معین رخ می دهد بنابراین این تصور که یادگیری فارغ از محیطی است که در آن رخ می دهد غیر واقعی و ناکامل است.

تفاوت بین سازنده گرایی و رفتارگرایی

فلسفه زیربنایی نظریه های رفتاری

عینیت گرایی

دانش عینی مستقبل از یادگیرنده

یعنی اگر هیچ انسانی وجود نداشت که آنها را درک کند باز هم به موجودیت خود ادامه می داد. بنابراین حقیقت را بنا به میزان انطباق دانش فرد با قوانین طبیعت تعریف می کنند.

نسبیت گرایی در مقابل فلسفه عینیت گرایی

بر واقعیت روانشناختی یا اجتماعی تأکید می کنند و آن را برداشت انسان از محیط می دانند بنابراین برای آنها حقیقت انطباق واقعیت ذهنی با واقعیت عینی نیست بلکه یک امر نسبی است.

بنابراین از نظر فیلسوفان عینیت گرا و روانشناسان رفتارگرا معنی در جهان هستی وجود دارد در حالیکه از دیدگاه فیلسوفان نسبیت گرا و روانشناسان سازنده گرا معنی به جهان تحصیل می شود.

انواع نظریه های سازنده گرایی

سازنده گرایی روانشناختی یا درون زاد ← خاستگاه اصلی ← نظریه تحول شناختی پیاژه: دانش از راه فرآیندهای جذب و انطباق و سازمان ساخته می شود و به صورت انفرادی است از این رو به آن سازنده گرایی فردی می گویند.

هدف آن از لحاظ آموزش و پرورش: حمایت از نیازها و علائق کودکمان و بنابراین روش آنان یادگیرنده محور است.

مقایسه سازنده گرایی با خبرپردازی و رفتارگرایی

به طور کلی دیدگاه سازنده گرایی هم با دیدگاه رفتارگرایی که بر تأثیر بر محیط بر شخص تأکید می کند و هم با دیدگاه خبرپردازی کلاسیک که بر ذهن به عنوان محوریت یادگیری اصرار می ورزدو به زمینه یا متنی که یادگیری در آن اتفاق می افتد بی توجه است، مغایرت دارد.

تفاوت سازنده گرایی و خبرپردازی

برای بررسی این تفاوت ابتدا باید فرضهای خبرپردازی معرفی شود.

اولین فرض: یادگیری را می توان به عنوان ایجاد تغییر در ساختاردرونی (مثلآحافظه درازمدت) به عنوان انعکاس تغییرات جهان بیرون که نشان دهنده واقعیت است تصور کرد.

دومین فرض: برای یادگیری و دانش تعدادی اصول کلی وجود دارد که در موقعیتهای متفاوت و در رابطه با یادگیرندگان مختلف می توان آنها را درست تصور کرد.

و وظیفه پژوهشگر و نظریه پرداز کشف و شناسایی آن اصول است.

در مقابل دو فرض بالا مهم ترین ویژگی سازنده گرایی این است که هیچ دانشی مطلق نیست بلکه همه دانشها ساختنی و لذا نسبی اند.

دومین ویژگی سازنده گرایی: یادگیری فقط در یک متن یا زمینه معین رخ می دهد بنابراین این تصور که یادگیری فارغ از محیطی است که در آن رخ می دهد غیر واقعی و ناکامل است.

تفاوت بین سازنده گرایی و رفتارگرایی

فلسفه زیربنایی نظریه های رفتاری

عینیت گرایی

دانش عینی مستقبل از یادگیرنده

یعنی اگر هیچ انسانی وجود نداشت که آنها را درک کند باز هم به موجودیت خود ادامه می داد. بنابراین حقیقت را بنا به میزان انطباق دانش فرد با قوانین طبیعت تعریف می کنند.

نسبیت گرایی در مقابل فلسفه عینیت گرایی

بر واقعیت روانشناختی یا اجتماعی تأکید می کنند و آن را برداشت انسان از محیط می دانند بنابراین برای آنها حقیقت انطباق واقعیت ذهنی با واقعیت عینی نیست بلکه یک امر نسبی است.

بنابراین از نظر فیلسوفان عینیت گرا و روانشناسان رفتارگرا معنی در جهان هستی وجود دارد در حالیکه از دیدگاه فیلسوفان نسبیت گرا و روانشناسان سازنده گرا معنی به جهان تحصیل می شود.

انواع نظریه های سازنده گرایی

سازنده گرایی روانشناختی یا درون زاد ← خاستگاه اصلی ← نظریه تحول شناختی پیاژه: دانش از راه فرآیندهای جذب و انطباق و سازمان ساخته می شود و به صورت انفرادی است از این رو به آن سازنده گرایی فردی می گویند.

هدف آن از لحاظ آموزش و پرورش: حمایت از نیازها و علائق کودکمان و بنابراین روش آنان یادگیرنده محور است.

سازنده گرایی برون زاده: بر این فرض استوار است که کسب دانش عبارتست از بازسازی جهان خارج از ذهن توسط یادگیرنده که رویکرد سازنده گرایی روانشناسان خبرپرداز معرف نوعی سازنده گرایی برون زاد است.

سازنده گرایی اجتماعی یا دیالتیکی: مفاهیم اصلی این نظریه ریشه در اندیشه های ویگوتسکی دارد. در این نظریه تعامل اجتماعی یا ارتباط میان افراد جامعه (به ویژه ارتباط کلامی) کلید ساختن دانش است. لذا ابزار اصلی ساختن دانش تعامل بین یادگیرنده و محیط اجتماعی است.

سازنده گرایی اجتماعی شناخته شده ترین و پذیرفته شده ترین نوع سازنده گرایی است.

سازنده گرایی رادیکال: افراطی ترین نظریه سازنده گرایی است از جهت تأکید بر نقش یادگیرنده در ساختن دانش که به آن سازنده گرایی قوی نیز می گویند.

در این دیدگاه بر این نکته تأکید می شود که همه دانشها نسبی و وابسته به فرد هستند و لذا دانش هرکسی با دانش کسان دیگر فرق دارد.

سازنده گرایان افراطی بر این باورند که خارج از جهان ذهنی فرد هیچ جهان دیگری وجود ندارد.

شناخت موقعیتی در مقابل شناخت کلی

سازنده گرایان اجتماعی معتقد به شناخت موقعیتی و یادگیری موقعیتی هستند و می گویند دانش و یادگیری را نمی توان از بافت یا موقعیتی که در آن یاد گرفته می شود جدا کرد. با توجه به این شناخت و یادگیری موقعیتی انتقال یادگیری اتفاق نمی افتد. یعنی در موقعیت دیگری قابل استفاده نیست مگر اینکه موقعیتی شبیه به موقعیت واقعی ایجاد کنیم که پیروان این نظریه به نام تکلیفهای اصیل یا فعالیتهای اصیل (اصل) توصیه می کنند.

کاربرد آموزشی نظریه های سازنده گرایی

بر فعالیت یادگیرندگان تأکید می ورزند و خود آنان را عامل اصلی ادراک عموم و کشف و ساختن دانش می دانند و برای معلم نقش هدایت گری فعالیتهای یادگیرندگان و آسان سازی یادگیری را قائلند. بنابراین مهمترین نوع آموزش مبتنی بر نظریه های سازنده گرایی روش یادگیرنده محور است.

استفاده از نکات لازم در کمک به یادگیرندگان

استفاده از فعالیتهای اصیل

مربوط و معنی دار کردن محتوا و مهارتها برای یادگیرنده

کمک به یادگیرندگان که خودسامانگر شوند (خود نظم دهی)

استفاده از شاگردی شناختی: یعنی به کارگیری یادگیرنده غیر ماهر در کنار یک یادگیرنده ماهرتر

آموزش بالا به پایین طبق نظریه سازنده گرایی: یعنی شروع از تکالیف پیچیده و در مرحله بعد کشف جزئیات.

استفاده از سنجش تکوینی. بر این فرض استوار است که کسب دانش عبارتست از بازسازی جهان خارج از ذهن توسط یادگیرنده که رویکرد سازنده گرایی روانشناسان خبرپرداز معرف نوعی سازنده گرایی برون زاد است.

سازنده گرایی اجتماعی یا دیالتیکی: مفاهیم اصلی این نظریه ریشه در اندیشه های ویگوتسکی دارد. در این نظریه تعامل اجتماعی یا ارتباط میان افراد جامعه (به ویژه ارتباط کلامی) کلید ساختن دانش است. لذا ابزار اصلی ساختن دانش تعامل بین یادگیرنده و محیط اجتماعی است.

سازنده گرایی اجتماعی شناخته شده ترین و پذیرفته شده ترین نوع سازنده گرایی است.

سازنده گرایی رادیکال: افراطی ترین نظریه سازنده گرایی است از جهت تأکید بر نقش یادگیرنده در ساختن دانش که به آن سازنده گرایی قوی نیز می گویند.

در این دیدگاه بر این نکته تأکید می شود که همه دانشها نسبی و وابسته به فرد هستند و لذا دانش هرکسی با دانش کسان دیگر فرق دارد.

سازنده گرایان افراطی بر این باورند که خارج از جهان ذهنی فرد هیچ جهان دیگری وجود ندارد.

شناخت موقعیتی در مقابل شناخت کلی

سازنده گرایان اجتماعی معتقد به شناخت موقعیتی و یادگیری موقعیتی هستند و می گویند دانش و یادگیری را نمی توان از بافت یا موقعیتی که در آن یاد گرفته می شود جدا کرد. با توجه به این شناخت و یادگیری موقعیتی انتقال یادگیری اتفاق نمی افتد. یعنی در موقعیت دیگری قابل استفاده نیست مگر اینکه موقعیتی شبیه به موقعیت واقعی ایجاد کنیم که پیروان این نظریه به نام تکلیفهای اصیل یا فعالیتهای اصیل (اصل) توصیه می کنند.

کاربرد آموزشی نظریه های سازنده گرایی

بر فعالیت یادگیرندگان تأکید می ورزند و خود آنان را عامل اصلی ادراک عموم و کشف و ساختن دانش می دانند و برای معلم نقش هدایت گری فعالیتهای یادگیرندگان و آسان سازی یادگیری را قائلند. بنابراین مهمترین نوع آموزش مبتنی بر نظریه های سازنده گرایی روش یادگیرنده محور است.

استفاده از نکات لازم در کمک به یادگیرندگان

استفاده از فعالیتهای اصیل

مربوط و معنی دار کردن محتوا و مهارتها برای یادگیرنده

کمک به یادگیرندگان که خودسامانگر شوند (خود نظم دهی)

استفاده از شاگردی شناختی: یعنی به کارگیری یادگیرنده غیر ماهر در کنار یک یادگیرنده ماهرتر

آموزش بالا به پایین طبق نظریه سازنده گرایی: یعنی شروع از تکالیف پیچیده و در مرحله بعد کشف جزئیات.

استفاده از سنجش تکوینی.

تبلیغات متنی