امروز سه شنبه 29 آبان 1403
0

هدف این آزمایش عبارت است از مطالعه روابط متقابل اشخاص و تعیین درجه پذیرش افراد در یک گروه. این آزمایش جزو آزمایشهای روان­شناسی اجتماعی است. نتایج بدست آمده روابط متقابل اشخاص و میزان درجه پذیرش هر فرد را در گروه مربوطه نشان خواهد داد.

آزمونهای جامعه سنجی توسط مورنو، پزشک و فیلسوف

0

در این آزمایش به صورت ساده با نوعی از یادگیری از راه کوشش و خطا که حافظه تجسمی در آن نقش مهمی دارد آشنا می شویم. اهداف این آزمایش عبارتند از سنجش حافظه و بررسی یادگیری ذهنی از راه کوشش و خطا یعنی پیدا کردن پاسخ صحیح در جریان یک سلسله اعمال که منجر به شکست یا موفقیت می گردد.یادگیری ذهنی از راه کوشش و خطا یعنی کورمال کورمال پیش رفتن،راه حل را به طور تصادفی پیدا کردن وبا تمرین آموختن. ماز یا لابیرنت بهترین وسیله ای است که برای مطالعه یادگیری از راه کوشش و خطا به کار می رود زیرا یادگیری آن مستلزم کشف یک سری راه حل هایی است که در آن یک راه به مقصد می رسد و دیگری نمی رسد و این یادگیری ابتدا به صورت کاملاً تصادفی و بعد با تمرین انجام می گیرد، ضمناً آزمودنی باید از حافظه خود هم کمک بگیرد.

در نظریه شرطی سازی وسیله ای ثرندایک، یادگیری به صورت کوشش و خطا رخ می دهد. در این نظریه فرض بر این است که اگر نتیجه یک رفتار برای یادگیرنده خوشایند باشد آن رفتار به محرکی که در حضور آن انجام شده پیوند خواهد خورد به این رابطه قانون اثر می گویند. در روش یادگیری از راه کوشش و خطا، فرد چند راه در پیش رو دارد که با امتحان تک تک آنها، راه های خطا را کشف کرده و برای نوبت بعدی ترک می کند و راهی که موفقیت آمیز بوده را ادامه می دهد. این مانند کسی است که اصلاً پیش هیچ مکانیکی تعلیم ندیده ولی بسیاری از کارهای ماشین خود را انجام می دهد. چنین شخصی از راه کوشش و خطا به چنین یادگیری رسیده است.

در چنین شرایطی شخص هر قدر دارای حافظه بهتری باشد و سریعتر بتواند اطلاعاتی را که از طریق کوشش های قبلی بدست آمده بازیابی کند، زودتر و راحت تر می تواند راه های صحیح را یاد گرفته و آنها را از راههای خطا تشخیص دهد. حافظه در پردازش اطلاعات نقش تعیین کننده ای دارد و بدون آن، پردازش صورت نمی گیرد. وقتی شخصی بوسیله یکی از حواس خود چیزی را دریافت می کند، برای دفعات بعد نیز می تواند آن را در ذهن خود حاضر سازد بدون آنکه احتیاج داشته باشد از نو آن را احساس نماید. برای مثال اگر یک روز دوست خود را در مکانی ملاقات کند و بین آنها مذاکراتی واقع شود خاطره این ملاقات و مذاکره در ذهن او باقی مانده و هر وقت بخواهد آن ملاقات و گفتگو را به یاد آورده و آن موقعیت و کلمات را در صفحه ذهن حاضر می سازد. حافظه کوتاه مدت پس از گذشت زمان از طریق تمرین می تواند به حافظه بلند مدت تبدیل شود. بنابراین هر یادگیری تازه برای اینکه در حافظه ثبت و باقی بماند و زود از بین نرود نباز به زمان و تمرین دارد. وقتی آزمودنی می تواند یک ماز ذهنی 12 شاخه ای را سه بار متوالی بدون خطا طی کند فرض بر این است که حافظه کوتاه مدت به حافظه بلند مدت تبدیل شده است.

روانشناسی پرورشی نوین، نشر دوران، ویرایش ششم.

راهنمای عملی روانشناسی تجربی، نشر ساوالان، چاپ چهاردهم.

روانشناسی تجربی کاربردی، انتشارات بعثت، چاپ پنجم.

روان سنجی کاربردی، ترجمه هومن، حیدرعلی، انتشارات دانشگاه تهران.

0

برای انجام این آزمون فرض کنید که در خانه هستید و پنج اتفاق زیر به صورت همزمان برای شما پیش می آید.

1- تلفن زنگ می زند.

2- بچه تان گریه می کند.

3- یک نفر زنگ درب خانه را می زند و صدایتان می کند.

4- لباس ها را بیرون روی طناب پهن کرده اید و باران می گیرد.

5- شیر آب را در آشپز خانه باز گذاشته اید و آب در حال سر ریز شدن است.

حالا با این وضعیت، شما به ترتیب کدام کارها را انجام می دهید، یعنی از شماره 1 تا 5 را با چه اولویت بندی انجام می دهید؟

هر یک از پنج مورد بالا نشان دهنده یکی از جنبه های زندگی شماست و ترتیب انتخاب های شما نشان دهنده اولویت های ذهن شما در زندگی است.

1- زنگ تلفن، نشانه شغل و کار شماست.

2- گریه بچه، نشان دهنده خانواده است.

3- زنگ درب خانه، نشان دهنده دوستان شماست.

4- لباس ها، نشان دهنده پول است.

5- سر رفتن آب، نشان دهنده میل جنسی است.

0
هوش هیجانی یعنی توانایی استفاده از هیجان­ها که شامل شناخت و کنترل عواطف و هیجان‌های خود است. به عبارت دیگر، شخصی که EQ بالایی دارد سه مؤلفه هیجان­ها را به طور موفقیت آمیزی با یکدیگر تلفیق می‌کند (مؤلفه شناختی، مؤلفه فیزیولوژیکی و مؤلفه رفتاری). همچنین هوش هیجانی با شناخت فرد از خویش و دیگران، ارتباط بین فردی، سازگاری و انطباق با محیط در جهت ارضای نیاز خود و انتظارات اجتماعی وابسته است و می تواند زمینه ­ای مناسب برای ساختن محیطی مطلوب برای یادگیری و برقراری ارتباط مؤثر باشد. به عبارت دیگر، هوش هیجانی فرد با مسایل فردی و اجتماعی روزمره سروکار دارد و پیش بینی کننده موفقیت فرد در زندگی است زیرا نشان دهنده عملکرد فرد در موقعیت­های اضطراری است. دانیل گلمن معتقد است، هوش عاطفی بالا تبیین می‌کند که چرا افرادی با ضریب هوشیIQ متوسط موفق تر از کسانی هستند که نمره‌های IQ بسیار بالا تری دارند.
0

در این آزمایش هدف عبارت است از نشان دادن این واقعیت که آگاهی از نتایج، عملکرد را تحت تاثیر قرار می دهد. رفتارهای ما عموماً تحت تاثیر اطلاعاتی قرار می گیرد که در موقعیتهای مختلف فراهم می آید یعنی اگر اطلاعات عوض شود رفتارهای ما نیز تغییر شکل خواهند یافت و از طرفی یادگیری عبارت است از تغییری نسبتاً پایدار در رفتار که در نتیجه تجربه حاصل می شود. از موارد قابل توجه در روان شناسی یادگیری این است که بازخورد از عملکرد موجب بهبود در رفتار و یادگیری می گردد، در حقیقت این سوال مطرح است که آیا آگاهی از نتیجه تغییر در رفتار، در یادگیری موثر می باشد؟

توصیف آزمایش

وسایل آزمایش

سه برگ کاغذ میلیمتری- دو عدد خط کش سی سانتیمتری- یک عدد مداد- یک عدد چشم بند. چشم بند می تواند از پارچه باشد یا عینکی باشد که جلو شیشه های آن کاغذ گذاشته شده است.

اجرای آزمایش

آزمودنی پشت میز نشسته و آزمایشگر نیز در مقابل وی قرار می گیرد. با چشم بند از قبل تهیه شده جلوی دید آزمودنی گرفته شده و آزمودنی از لحاظ راحت و مسلط بودن مورد سوال قرار می گیرد و محل آزمون از لحاظ سکوت تامین می گردد. یک برگ کاغذ میلیمتری در جلوی آزمودنی قرار داده شد یکی از خط کشها به وی داده شد و از او خواسته شد خط کش را با دست چپ در پائین برگه نگه دارد مداد نیز به وی داده شد خط کش دوم روی برگه و به فاصله ده سانتیمتری از خط کش اول در سمت آزمایشگر قرار داده شد.

مراحل سه گانه آزمایش به صورت زیر انجام می گیرد:

مرحله اول

هدف مرحله اول نشان دادن این واقعیت است که آزمودنی، در حالی که تنها از توانایی حسی- حرکتی خود استفاده می کند، با چه دقتی می تواند فاصله را ارزیابی کند. در این مرحله دست آزمودنی گرفته شد و نوک مداد در مقابل و ابتدای خط کش وی گذاشته شد سپس از او خواسته شد که خطی به سمت آزمایشگر به اندازه ده سانتیمتر رسم کند و به وی اعلام شد که نشانه، وجود خط کش دیگر با فاصله ده سانتیمتر از خط کش وی می باشد و هر وقت نوک مداد وی با خط کش دوم تماس حاصل کرد خط ده سانتیمتر رسم کرده است. این کار برای 5 بار تکرار شد و به آزمودنی گفته شد این 5 بار تمرین است و بعد از این وی باید با استفاده از حس حرکتی خود 20 خط ده سانتیمتری رسم کند. بعد از رسم 5 خط تمرینی خط کش دوم برداشته شد و نوک مداد وی در ابتدای خط کش خودش و با فاصله یک سانتیمتر از آخرین خط قرار داده شد و از او خواسته شد تا یک خط ده سانتیمتری رسم کند این کار برای بیست مرتبه تکرار شد و هیچ اطلاعی از چگونگی خطوط رسم شده توسط آزمودنی به وی داده نشد.در این مرحله آزمودنی بعد از 5 بار تمرین صرفا با استفاده از حواس حرکتی خود فواصل را ارزشیابی می کرد و نتیجه عملکرد به او داده نمی شد.

مرحله دوم

در این مرحله هدف نشان دادن اثر آگاهی از نتایج بر عملکرد است و بررسی این مطلب که آگاهی از نتایج عمل، امکان تحت تاثیر قرار دادن عملکردهای جاری را دارد؟ در این مرحله کاغذ میلیمتری جدیدی در اختیار آزمودنی قرار گرفت و همانند مرحله قبل 5 بار تمرین توسط دو خط کش انجام گرفت سپس خط کش دوم برداشته شد و آزمودنی 20 خط ده سانتیمتری رسم کرد البته لازم به ذکر است که در این 20 خط آزمودنی از طول هر خط پس از رسم آن اطلاع حاصل می کرد (مثلاً به او گفته می شد طول خط 11 سانتیمتر یا طول خط 8.5 سانتیمتر).

مرحله سوم

عیناً مانند مرحله اول تکرار شد و هدف این قسمت نشان دادن این واقعیت است که آگاهی در مرحله دوم نتایج مرحله سوم را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.

روش های تحلیل

1- برای هر یک از سه مرحله، میانگین و انحراف استاندارد طول 20 خط آخر را محاسبه می کنند. طول خط ترسیمی از روی ارتفاع آن از خط پایه محاسبه می شود نه از روی طول خود خط ترسیمی که ممکن است کج و کوله باشد.

2- سه میانگین بدست آمده را با یکدیگر مقایسه می کنند و معنی دار بودن تفاوت میانگین های مراحل اول و دوم و اول و سوم را با استفاده از آزمون T استیودنت در مورد گروههای همتا مورد بررسی قرار می دهند.

3- سه میانگین به دست آمده را با معیار 10 سانتی متر مقایسه می کنند. معنی دار بودن تفاوتهای آنها را نیز تعیین می کنند. اگر تفاوتها معنی دار شد مورد آن را مشخص می نمایند. برای این مقایسه ها از آزمون T استیودنت در مورد مقایسه میانگین نمونه با میانگین جامعه یعنی μ که در اینجا 10 سانتی متر است استفاده می کنند. نتایج بدست آمده از این قسمت را با نتایج به دست آمده از قسمت 2، یکجا در نظر می گیرند و آنها را مورد تفسیر قرار می دهند.

4- انحراف استانداردهای سه مرحله را با یکدیگر مقایسه می کنند تا معلوم شود آیا آگاهی از نتایج پراکندگیها را تحت تاثیر قرار داده است؟ آیا تغییرات پراکندگیها نیز مثل تغییرات میانگینها است؟

منبع

گنجی، حمزه (1391): راهنمای عملی روان شناسی تجربی، نشر ساوالان، چاپ چهاردهم.

0

هدف از انجام این آزمون سنجش میزان احساس خواهی افراد می باشد. در بین انسانها از نظر میزان هیجان خواهی تفاوتهای بسیاری وجود دارد. طبق نظر زاکرمن هیجان خواهی صفتی است که ویژگی آن نیاز به هیجان و تجربه های متنوع، جدید و پیچیده و تمایل به خطر جویی می باشد. به طوری که مارون زاکرمن با ارائه شاخصهای قانع کننده نشان می دهد که عوامل ارثی در تعیین ویژگی هیجان خواهی نقش مهمی دارند، بنابراین والدینی که هیجان خواهی دارند به احتمال خیلی زیاد فرزندان هیجان خواه خواهند داشت. ضمناً هیجان خواهی در نتیجه سن تغییر می کند.

زاکرمن به مردم پیشنهاد می کند برای برخی انتخابها در زندگی همچون انتخاب شغل،انتخاب همسر و...،سبک زندگی و بعد شخصیتی احساس خواهی خود را در نظر بگیرند. مثلاً مردی که احساس خواهی شدید دارد هرگز نباید با زنی که در قطب مخالف این مقیاس قرار می گیرد ازدواج کند.

0

توجه کامل به کودکان یک جامعه ازمهم‌ترین مسایل و بهترین سرمایه‌گذاری‌ها برای آینده آن جامعه محسوب می‌شود. امروزه در تمام جوامع بشری کودکان استثنایی به‌ویژه کودکان عقب‌مانده ذهنی مورد توجه خاصی قرار دارند. بررسی‌های ارزشمند دانشمندان، اکثر نا‌هنجاری‌های ژنتیکی و امراض موروثی را روشن و پیش‌بینی کرده است. با در نظر داشتن قوانین وراثت، انجام مشاوره‌های ژنتیکی، آزمون‌ها و بررسی‌های مختلف قبل از ازدواج و به‌هنگام بارداری می‌توان از تولد تعداد قابل ملاحظه‌ای کودکان معلول و عقب‌مانده ذهنی پیشگیری کرد. 
درمیان کودکان عقب مانده ذهنی، افراد مبتلا به " نشانگان داون" یا " تیروزومی 21" از جایگاه ویژه ای برخوردارند. چرا که:
1- در مقایسه با سایر معلولیت‌های ذهنی تعداد بیشتری را به خود اختصاص داده‌اند.
2- هنوزتمام مسائل مربوط به آن‌ها چنانچه باید و شاید مورد بررسی قرارنگرفته و آشکار نشده است.
3- با استفاده از امکانات و معلومات تخصصی لازم، می‌توان بیشتر آن‌ها را تربیت کرد؛ کفایت‌های لازم را در آن‌ها به ‌وجود آورد تا برای جامعه افرادی مفید، مدبر و کارا باشند.
" نشانگان داون" یک نابهنجاری کروموزومی است که انواع گوناگونی دارد. 
از طریق انجام آزمون‌های ژنتیکی و یاخته شناسی، بررسی‌های افراد خانواده و آزمایش آب کیسه جنینی می‌توان به وجود این نابهنجاری پی برد.

افراد دارای "سندرم داون" توان ذهنی پایین‌ترازحد میانگین دارند و به طورمعمول دچار ناتوانی ذهنی خفیف تا متوسط هستند. البته تعداد کمی ازآن‌ها نیز ناتوانی شدید ذهنی دارند.
سندرم داون از متداول‌ترین اختلالات کروموزومی مادرزادی است که همواره درجات مختلفی ازعقب ماندگی ذهنی را به همراه دارد. فراوانی این اختلال درهمه‌ی کشورها و در تمام اقوام و اقشار دنیا تقریبا یکسان است.

0

آگاهی از اهمیت هوش هیجانی و تاثیر آن در زندگی کودکان، این سوال را در ذهن ایجاد می کند که چگونه هوش هیجانی فرزندان را افزایش دهیم؟

اما قبل از پاسخ دادن به این سوال یادآوری این مطلب ضروری است که: هر آنچه می خواهید به فرزندتان بیاموزید، به زبان نگویید، به عمل انجام دهید. بنابراین برای آموزش و افزایش هوش هیجانی م بایست قبل از هر چیز والدین خود درباره احساسات و هیجانات اطلاعات بیشتر و ملموس تری پیدا کنند. توصیه می شود در جلسات گروهی درباره انواع هیجانات مثل شادی و غم، عشق و تنفر، ترس و شجاعت و... صحبتهای سازنده و اکتشافی داشته باشید. خودتان این مهارت مهم زندگی را فرا گیرید و بکار برید. تا چه اندازه از احساسات خود خبر دارید؟ اکنون که این مطالب را می خوانید، خوشحال، امیدوار، خرسند، عصبانی، خسته، گرسنه، ناراحت... هستید. برای بیان احساساتتان از دو کلمه خوب یا بدم استفاده نکنید. وقتی خودتان نسبت به احساساتتان آگااهی یافتید آنگاه به بچه های خیلی کوچک کمک کنید تا لغات و عباراتی که در برگیرنده هیجانات و احساسات می باشد را بیاموزند، همانگونه که خودشان آموخته اند و احساساتشان را بیان کنند، مانند: ” احساس بی قراری، ناامیدی، شادی می کنم“. احساسات آنان را نیز نام گذاری کنید: ” به نظر می رسد ناامید شده ای! “ و اینکار را با احساسات دیگران نیز انجام دهید و احساسات و هیجانات دیگران را نام گذاری کنید(در خیابان، تلوزیون و کتابهای داستان): ” مثل اینکه آن خانم در فیلم احساس حسادت می کند“.
از بچه ها بخواهید احساسات خود را نقاشی کنند: ” می تونی خشم خودت را نقاشی کنی؟“ یا ” وقتی خیلی می ترسی قیافه ات چه شکلی میشه؟ آن را برایم نقاشی کن!“
محیط و فضایی سرشار از احساس امنیت خاطر و حمایت فراهم سازید. برای احساسات ارزش قایل شده و آنها را مورد شناسایی قرار دهید. درباره احساسات به راحتی صحبت کنید. از داد زدن و رفتارهای خشن برای سرکوب احساسات منفی بچه ها اجتناب کنید. وقتی بچه ها بزرگتر می شوند برایشان توضیح دهید که مثلا چرا خشم معمولا یک احساس ثانویه است، یعنی قبل از خشم یک احساس دیگر وجود دارد. به طور مثال وقتی با کارنامه خراب فرزندمان روبرو می شویم، اول احساس ناامیدی می کنیم، سپس عصبانی می شویم، یا وقتی یک ماشین با سرعت جلوی اتومبیل ما می پیچد، اول می ترسیم بعد عصبانی می شویم و به او ناسزا می گوییم. یا توضیح دهید که هیجانات منفی ما از جمع شدن نیازهای هیجانی برآورده نشده بوجود می آید. همچنین درباره جنبه های مثبت هیجانات ظاهراٌ منفی مثل خشم، گفتگو کنید. بجای نام گذاری بر روی فرزندان با صفات گوناگون (دست و پا چلفتی، دیوانه، ترسو...) احساسات آنان را نام گذاری کنید: الآن احساس خجالت می کنی، مثل اینکه خشمگین هستی، به نظر میرسه کمی احساس ترس می کنی...
برای اینکه فرزندان خود را بهتر بشناسید، دستور دان، تنبیه، قضاوت، سخنرانی، نصیحت و تهدید کارساز نیست، بلکه گوش دادن به آنان و دقیق شدن به زبان بدن (حالات و حرکات اعضای بدن و صورت) می تواند در این راه مؤثر باشد.

- شما مهمترین الگوی رفتاری و هیجانی فرزندان هستند، اگر تصور می کنید از نظر احساسی و هیجانی احتیاج به کمک و تقویت بیشتر دارید، حتما از دوستان با تجربه و یا روانشناس و مشاور بهره بگیرد.
در موقعیتهای مختلف از فرزندتان بخواهید به این دو پرسش پاسخ دهند:

- ” الآن چه احساسی دارم؟ “

- ” دیگران چه احساسی دارند؟

این تمرین را با جدیت پیگیری کنید و انجام دهید و از نتایجش بهره گیرید.

0

برای آشنایی بیشتر با دیدگاه­های ملانی کلاین ، شناخت مفاهیم بنیادی ضروری است که اینک آن را بررسی می کنیم:

 مفهوم غریزه:

فرضیه کلاین خود، بر اساس نظریه ی غریزی فروید استوار است، که در این رابطه «غریزه مرگ» به عنوان پایه اصلی این نگرش است. غریزه مرگ به صورت ترس از مرگ (شکست) بیان می شود و به عبارتی نوعی ترس از مورد آزار قرار گرفتن یا نابود شدن است. ترس از تکانه های تخریبی که در درون خود اوست. منبع اصلی اضطراب نوزاد در اینجا از عملکرد غریزه مرگ سر چشمه می گیرد، مفهومی که کلاین با فروید در آن شریک بود.

- مفهوم ابژه  ( Object) :

کلاین نظریه فروید در مورد ابژه را تغییر داد، در مورد سائق ها ( Drives ) اساساً بدون ابژه ( Object) هستند چراکه ارضاء بدوی است و چندان تفاوت نمی کند که ابژه ی ویژه یا مخصوص آن چه باشد. اما از نظر کلاین سائق ها مستقیماً به طرف ابژه ها متمایلند. برای مثال نوزاد شیر را از سینه مادر طلب می کند و این امر فقط احساس لذت بردن در فرایند خوردن نیست. کلاین نظریه فروید درباره غرایز بدون ابژه را مورد انتقاد قرار داد چراکه به نظر او هر خواسته یا غریزه به یک ابژه متصل است.

- مفهوم رابطه:

میل و ارضا تنها در «رابطه» معنی پیدا می کند. در فقدان رابطه هیچ چیز دارای معنی نیست. شخص در رابطه با دیگری (ابژه) آرزو یا خواسته ای دارد. این ابژه می خواهد شخص، حیوان، شیء یا حتی چیزی در درون خود شخص باشد.(ابژه درونی شده)

0

یونگ برای توصیف نحوه تلقی خاص خود اصطلاح " روان شناسی تحلیلی " را به کار برد که هدف نه تنها مداوای بیماران، بلکه روشی است به منظور رشد و گسترش شخصیت انسانی از راه فرایند تفرد (فردیت).یونگ روش درمانی خویش را مطابق سن و وضعیت رشد و نوع شخصیتی فرد تغییر می دهد ولی هیچگاه کشش جنسی یا اراده معطوف به قدرت را (که موضوعات عمده مکاتب فرویدی و آدلری است اما در نظریه یونگ نقش عمده ای ندارند)، اگر در مواردی عامل بیماری بداند مورد چشم پوشی قرار نمی دهد.