امروز جمعه 19 اردیبهشت 1404
0

کودکان دارای اختلال سلوک بیشتر درگیر مبارزات همراه با خشونت فیزیکی می‌شوند و ممکن است دزدی کنند یا بدون وجود هر گونه احساس پشیمانی یا گناه دروغ بگویند. اینگونه کودکان معمولاً از پیروی از قوانین امتناع می‌کنند و یا بتدریج اقدام به شکستن قوانین می‌کنند. گاهی شبها را بیرون از منزل سپری می‌کنند و در طول روز نیز از مدرسه فرار می‌کنند. نوجوانان مبتلا به اختلال سلوک نیز بدلیل سوء مصرف مواد و یا مقاربت جنسی ممکن است سلامتی و ایمنی خود را در معرض خطر قرار دهند.

این مسئله چه تأثیراتی می‌تواند داشته باشد؟

این نوع رفتارها فشار عظیمی برخانواده و فرد وارد می‌کند. کودکانی که به این ترتیب رفتار می‌کنند اغلب در دوست‌یابی مشکل دارند. علیرغم هوش طبیعی، عملکردشان در مدرسه اصلاً خوب نیست و اغلب در پایین ترین سطح کلاس هستند. ار نظر احساس درونی، افراد جوان ممکن است احساس بی‌ارزشی کنند و تصور نمایند که نمی‌توانند هیچکاری را درست انجام دهند. اگر ندانند و یا نتوانند تغییری در وضعیت خود بدهند، سایرین را بخاطر مشکلاتشان سرزنش می‌کنند.

0

تاریخ آموزش و پرورش در افغانستان

می توان گفت اگر بخواهیم تاریخ آموزش و پرورش در افغانستان را به طور دقیق و اصولی بررسی کنیم باید این پژوهش را در سه دوره تاریخی مورو بررسی قرار دهیم: اول دوره ی باستانی و قبل از

شواهد نشان می دهد امیر شیر علی خان قدم های اول را برای آموزش و معارف افغانستان برداشته است بلخابی می نویسد: برای اولین بار در زمان امیر شیر علی خان در کابل، مدارس و مکاتب دولتی به صورت کلاسیک و امروزی باز شد.(1)
بعد از امیر شیر علی پسرش حبیب الله سیاست های پدرش را به همراه تغییراتی دنبال کرد. می توان مهمترین تغییرات را تاسیس دو مدرسه یکی نظامی و دیگری غیر نظامی، صدور اجازه انتشار روزنامه سراج الاخبار به محمود طرزی به شمار آورد.که این روزنامه هر دو هفته یک بار منتشر و مخاطبان آن دانش آموزان همین مدارس و دیگر افغانیهای باسواد بود.(2) ازاین جهت حبیب الله در آموزش و پرورش افغانستان نقش آفرین بوده است.

0

طبقه‌بندی کرچهر
کرچهر، اساس طبقه‌بندی خود را بر مشاهده موارد بیماری بنا نهاده است. او انسان‌ها را در مجموع به سه طبقه اصلی و به ترتیب زیر تقسیم می‌کند:

طبقه پیک نیک
افرادی که در این طبقه جای می‌گیرند، از نظر جسمی چاق هستند و قد آنها کوتاه است و سینه و شکمشان نسبت به سایر قسمت‌های بدن رشد بیشتری دارد. صورت آنها پهن است، گردن آنها کوتاه و کلفت و پوست بدنشان تمایل به سرخی دارد. از نظر خلق، خوش برخورد، خوش گذران، شوخ طبع و خوش خوراک هستند، به همه چیز با نظر خوش بینانه نگاه می‌کنند و ظاهر و باطن یکسانی دارند.
زود به دیگران دل می‌بندند و زود هم از آنها دل می‌کنند. این افراد در مجموع برون گرا هستند و در مسائل عقلی و منطقی زیاد عمق ندارند. از نظر جسمی استعداد چاقی دارند، از نظر منش، ادواری هستند، یعنی خلق آنها بطور متناوب تغییر می‌کند و از نظر بیماری آمادگی ابتلا به سایکومانیک – دیرسیور را دارند.

0

مقدمه

بسیارند کودکانی که ظاهری طبیعی دارند، رشد جسمی و قد و وزنشان حاکی از بهنجار بودن آنان است. هوششان کمابیش عادی است، به خوبی صحبت می‌کنند، مانند سایر کودکان بازی می‌کنند و مثل همسالان خود با سایرین ارتباط برقرار می‌کنند، در خانه نیز خود یاریهای لازم را دارند و کارهایی را که والدین به آنان واگذار می‌کنند به خوبی انجام می‌دهند و از رفتار و اخلاق عادی برخوردارند. لیکن وقتی به مدرسه می‌روند و می‌خواهند خواندن و نوشتن و حساب یاد بگیرند دچار مشکلات جدی می‌شوند. بیش از یک قرن است که متخصان علوم تربیتی و روانشناسی و گفتار درمانی در پی تشخیص و درمان مشکلات این قبیل کودکان بوده‌اند.
بیش از شصت تعریف برای اختلالات یادگیری وجود دارد که معروفترین آنها عبارتست از:
اختلال در یک یا چند فرآیند روانی پایه به درک یا استفاده از زبان شفاهی یا کتبی مربوط می‌شود و می‌تواند به شکل عدم توانایی کامل در گوش کردن، فکر کردن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، حجمی کردن یا انجام محاسبه‌های ریاضی ظاهر شود. این اصطلاح شرایطی چون معلولیتهای ادراکی، آسیب دیدگیهای مغزی، نقص جزئی در کار مغز، ریس ‌لکسی یا نارسا خوانی و آفازیای رشدی را در بر می‌گیرد. از سوی دیگر، اصطلاح یاد شده آن عده را که اصولا بواسطه معلولیتهای دیداری، شنیداری یا حرکتی همچنین عقب ماندگی ذهنی یا محرومیتهای محیطی، فرهنگی یا اقتصادی به مشکلات یادگیری دچار شده‌اند را شامل نمی‌شود.
0

آشنایی
برای یک دانش آموز مدرسه والدورف، موسیقی، رقص، تئاتر، نویسندگی، ادبیات، افسانه ها و اسطوره ها، چیزهایی هستند که عمیقا تجربه می‌شوند.

دانش آموزان مدرسه‌ والدورف، از راه این تجربه‌ها، شوقی همیشگی را برای آموختن در وجود خود پرورش می‌دهند. رشد احساسی، فکری و ذهنی، بدنی و روانی از آن‌ها انسان‌هایی می‌سازد که خود را باور دارند و راه خود را در زندگی می‌شناسند. چنین انسان‌هایی آماده خدمت به جامعه هستند.

رادلف اشتاینر، خالق روش آموزش خلاق والدورف است. او این روش را در سال 1919 به جهان معرفی کرد. روشی که پشتوانه‌ای استوار از یک فلسفه دارد. فلسفه‌ای که انسان را آزاد، اخلاق گرا و زیبایی پسند معرفی می‌کند.

روش والدورف به نیازهای یک کودک در حال رشد توجه می‌کند. آموزگاران والدورف، می‌کوشند تا آموزش را به یک هنر تبدیل کنند. هنری که همه وجود کودک را مخاطب قرار می‌دهد، دست‌ها، قلب و مغز را. اگر به یک مدرسه والدورف وارد شوید، نخستین چیزی که توجه شما را جلب می‌کند، اهمیتی است که به ساختمان مدرسه داده شده است. دیوارها، معمولا با رنگ‌های شاد و زنده پوشیده می‌شوند. کارهای هنری کودکان که همه جا به دیوارها آویخته، به دیوارها جلوه می‌بخشد.

0

طرح مسئله

زنان سرپرست خانوار مقوله است که در چهارچوب رفاه خانواده امر مهمی تلقی می شود و حقیقتاً زن و خانواده دو مقوله غیر قابل تفکیک از یکدیگرند. واقعیات موجود در جامعه نشان از آن دارد که علی رغم اعلامیه ها و بیانیه ها و تاسیس نهادها و سازمان های بین المللی مختلف در تحقق حقوق زن، مسئولیت و هزینه ها قابل توجه و طاقت فرسای تامین معاش خانواده که بر عهده این قشر آسیب پذیر اجتماعی می باشد در بسیاری از موارد سخت و یا حتی غیر ممکن است و در صورت تحقق نیز زندگی سرشار از سختی ها و محنت ها را متحمل این مادران پدر نما می کند. در این میان زنان سرپرست خانوار دارای مسئولیت سنگین اقتصادی و اجتماعی در خانواده هستند. آنان هم مادران فرزندان خود هستند و هم پدران آنان. اصطلاح زنان سرپرست خانوار به زنانی اطلاق می شود که مسئولیت تامین معاش زندگی یا اداره امور خود و یا خانواده خود را بطور دائم یا موقت عهده دار هستند.

زنان سرپرست خانوار از جمله گروهای آسیب پذیر اجتماعی هستند که گاه عواملی چون طلاق، فوت یا اعتیاد همسر، از کار افتادگی و رها شدن توسط مردان موجب آسیب پذیر شدن این طیف وسیع در جامعه می شود. تصور این واقعیت که اگر موقعیت آنان در جامعه سنتی و پدر سالارانه باشند نیز درد آور است. براساس آمار های رسمی کشور امروز زنان سرپرستی 4/9درصد خانوار ایرانی را بر عهده دارند (غفاری.1382.6) درآمد کمتر زنان سرپرست خانوار موجب فقر نسبی آنان نسبت به مردان سرپرست خانوار می شود.

متاسفانه در جامعه کنونی ما زندگی زنان پس از ترک شوهر غالبا با ابهامات و مخاطراتی روبروست از جمله سرپرستی فرزندان به تنهایی، سختی مشکلات اقتصادی، زندگی در تنهایی و همراه با افسردگی و ناامیدی و همچنین نگرش غلط جامعه نسبت به زنان مطلقه و بیوه در فقدان همسرشان آنان را در روابط اجتماعی و حضور در اجتماع با مشکلات عدیده ای روبرو می کند. نگاه های معنی دار، سخنان تلخ و گزنده، از دست دادن حمایت های عاطفی همسر، فقر اقتصادی و تمایل به تنها ماندن و حفظ حیثیت و شخصیت خود پاره ای از مشکلات تمام ناشدنی این قشر زحمت کش است. باری با تمام این مشکلات نیاز به توجه جدی در این باره احساس می شود.

0

برنامه ریزی آموزشی و درسی در جهات مختلفی از زندگی انسان‌ها کاربرد دارد و حوزه‌های مختلف زندگی انسان نیازمندبرنامه‌ریزی درست ومطلوب آموزشی ودرسی است.

مبانی روانشناختی برنامه‌ریزی درسی:

مبانی روانی برنامه‌ریزی درسی شامل آندسته از آگاهی‌هاو ادراکات مکتسب ازروانشناسی است که مربوط به ماهیت یادگیرنده وفرآیندیادگیری است. این ادراکات روی محتوا،سازماندهی فعالیت‌ها وتجربیات یادگیری که برای یادگیرنده فراهم می‌شود،تأثیربسزایی دارد. بنابراین برنامه درسی رابطه بسیار تنگاتنگ ونزدیکی با اصول روانشناسی به ویژه روانشناسی تربیتی دارد. روانشناسی تربیتی شاخه ای ازعلم روانشناسی است که جنبه های کاربردی اصول ویافته های روانشناسی رادرتعلیم وتربیت مطالعه وبررسی می نماید. (پروند،1385،ص 138-139).

تعلیم وتربیت انسان‌هاوبه طورکلی ارتقا دادن سطح دانش وبصیرت ومهارت‌های آنها، بدون داشتن شناختی نسبتاًعمیق ازمراحل رشدجسمی،ذهنی،عاطفی واجتماعی درسنین مختلف وچگونگی ایجادوتقویت انگیزه‌ها برای یادگیری،میسرنخواهدبود. به همین دلیل یک برنامه درسی (آموزشی) به طور اخص ویک مسئول مجری برنامه‌های آموزشی به طوراعم، بایدازبیشتریافته‌ها واصول وقوانین علم روانشناسی، به خصوص روانشناسی تربیتی،اطلاع نسبتاًعمیق ووسیعی داشته باشد.

0

کتاب درسی به شکلی که واجد آن هستیم، پدیده آموزشی قرن حاضر است که کارکردهای ویژه‌ای را از خود به ظهور رسانده است. از آنجا که در فلسفه آموزش و پرورش حاکم در ایران؛ نقش تربیتی معلم، جایگاه متون آموزشی، حدود رفتار مطلوب فراگیران و دامنه عمل آنان و تاثیر فضای آموزش کمتر به روشنی و صراحت تبیین شده است، لذا در برهه‌های مختلف و در گفتارهای برخی متولیان امر آموزش و پرورش شاهد جهت‌گیری‌های متفاوت "معلم محور، کتاب محور، دانش‌ آموز محور و مدرسه محور" بوده‌ایم. لیکن کتاب درسی از آنجا که همواره در دسترس و در معرض قضاوت می‌باشد، به طور مستمر محل مداقه اهل نظر بوده و هست و به یکی از حساس‌ترین عملکردهای نظام رسمی آموزش و پرورش تبدیل شده است.

امروز هزاران کتاب درسی منتشره در طی قریب به یکصد سال اخیر پیش روی صاحبنظران و میدان نقد و بررسی و تجربه اندوزی است. به ویژه در متون علوم انسانی که چالش‌های خاص خود را دارد. کتاب درسی به بهترین وجه سیر تاریخ معاصر را در ابعاد مختلف به نمایش می گذارد و سند گویای آن است. چراغی که راه فردا را به خوبی می نمایاند و تکرار را بر نمی‌تابد. کتاب درسی نباید صرفا مجموعه‌هایی متراکم از داده‌ها باشد و ظرفیت و ظرافت کتاب درسی را بیش از پیش محل تامل می‌دانند.

0

بعضی از آثار تربیتی او عبارتند از:

لسیاسه المدینه، تحصیل السعاده، رساله المفارقات،خصوصی الحکم والجمع بین را ی الحکمین.

بنابر دیدگاه فارابی،هدف از تعلیم وتربیت: ایجاد اعتدال درقوای شهویه،غضبیه وانقیاد آنها نسبت به عقل است وی سعادت دنیوی را مقدمه سعادت آخروی می داند ونقطه اوج آمال و کمال نهایی را عرفان حق وصول به حق معرفی می کند.

معلم ثانی الگو وطرح مستقلی دراصول آموزش وپرورش ارائه نکرده است اما از مجموعه مباحث وی می توان چند اصل مهم تربیتی را به شرح زیراستخراج کرد:

الف- اجتماعی بودن تعلیم و تربیت:

به نظر وی انسان طبیعتاًاجتماعی است وبرای آموزش وی باید اهداف اجتماعی درنظر گرفته شده ودستیابی به "مدینه فاضله، هدفی است که باید درآموزش وپرورش مراعات شود.

ب- رعایت تفاوتهای فردی

ازنظر معلم ثانی درآموزش وپرورش رعایت استعداد های مختلف وتفاوتهای فردی لازم است

پ-آماده کردن افراد برای حرفه ها

وی معتقد است که براساس تفاوتهای فردی هرکس را باید برا ی مهارت وحرفه ای خاص تربیت کرد واین از کودکی باید آغاز گردد.

ت-تاثیر محیط جغرافیای وکیفیت ساختمانها

وی بنابر اعتقادش به تاثیر محیط طبیعی اقلیمی وچگونگی معماری توصیه می کند که مربی باید درکارش این اصل رارعایت کند این کار به منظور رعایت حال واخلاق وساکنان وکمک گرفتن از ایشان باشد.

0

ژان ویلیام فریتز پیاژه (Jean William Fritz Piaget) روان‌شناس، زیست‌شناس، منطق‌دان، و شناخت‌شناس سویسی‌ست که به خاطر کارهایش در روان‌شناسی رشد و شناخت‌شناسی شهرت یافته‌است.

از کارهای اولیه خود در زمینه زیست‌شناسی، پیاژه به این باور رسید، که اعمال زیست‌شناسانه عبارتند از گام‌هایی که در مسیر سازش‌یابی با محیط فیزیکی اطراف، و به منظور کمک به سازمان‌یافتگی آن برداشته می‌شود.

ژان پیاژه در 9 آگوست 1896 در نیوشاتل سویس به دنیا آمد و در 16 سپتامبر 1980 از دنیا رفت.پدرش زندگی خود را صرف وقف ادبیات اساطیری و تاریخی نیوشاتل کرده بود و مادرش زنی فوق العاده باهوش. پر انرژی ومهربان ولی تاحدودی عصبی بود.پیاژه از پدرش آموخته بود که کارها را به صورت منظم و سیستماتیک انجام دهد اما عصبی بودن مادرش او را به سمت تحقیق در زمینه روانکاوی و روان درمانی کشاند. پدر بزرگش آنچنان او را تحت تاثیر قرار داد که به سمت مطالعه فلسفه و معرفت رهنمون شد.پیاژه به موضوعاتی چون مکانیک پرندگان وفسیل ها و صدف های دریایی زمانی علاقمند شد که هفت سال بیشتر نداشت. ژان پیاژه در سن یازده سالگی کارش را به عنوان یک پژوهشگر آغاز کرد و در همان سال نیز مقاله کوتاهی درباره گنجشک آلبینو (سپیدتن) نوشت. او مطالعاتش در زمینه علوم طبیعی را ادامه داد و از دانشگاه نوشاتل سوئیس، مدرک دکتری جانورشناسی دریافت کرد. او سپس به روانکاوی علاقه‌مند شد و یکسال در مؤسسه‌ای که آلفرد بینه تأسیس کرده بود به کار پرداخت.