نقش پدر و مادر در تربیت و آموزش فرزندان
مقدمه:
مقام و شخصیت و جایگاه والایی مادری در تربیت جایگاه ویژه ای است طوری که عنوان مادری کمتر از عنوان مدیریت کلی نیست و سرپرستی فرزند کمتر از سکرتری برای رئیس نیست مقام مادر بالاتر از این است که بتوان او را با پول خرید و ارزش کالائی بدو داد و یا در فروشگاهی او را پست فروشندگی و یاد را داره ای او را پست ریاست داده او مادر است یعنی سازنده جامعه فردا و انسان شریف و عادل دنیای آینده اینکه معیارهای وارداتی نمی تواند برای زن عرت و آبرو ایجاد کند و برای او شرف و بزرگی تهیه بیند، شرفی بالاتر از شرف اسلام برای زن نیست و مقام بالاتر از موهویه اسلام برای مادران وجود ندارد.
مادری چیست:
«مادر از زیباترین کلمه ها در همه فرهنگ هاست مفهوم مادری مجموعه از مهمترین مفاهیم را تداعی می کند محبت، ایثار، شکیبایی، عفاف، پایداری، آرامش، قدردانی، احترام بسیار مفاهیم زیبا دیگر، هیچ کار دیگر را نمی توان با این نقش مقدس برابر دانست دلیل آن هم روشن است رشد بالندگی فرزند از ابتدایی انعقاد نطفه در رحم تا مدت پس از تولد بر عهده مارد است». (اعتصامی و همکاران، 1386، صص 235-234)
او در این راه از همه ی زمینه و امکانات شخصی گذشت می کند و هر گونه آسایش و لذتی را صرف نظر کرده و در طریق وصول به هدف حمایت از فرزند زشت و زیبا را از هم باز نمی شناسد مادری فضیلتی است ملکوتی ناشی از عام قدس که وجود انسان خاکی تجلی می کند که در آن صراحت و صداقت مهر صفا، عدل و تقوا به عالی ترین وجود خود عیان می شود مادری فنی است که غفلت و اشتباه در آن موجب تباهی نسل و فساد جامعه می گردد و مراقبت از آن جامعه را خیره خواه و متکامل پدید می آورد اینکه مادری فن ذکر کردیم بدان نظر است که کار پرورش کودک و انسان سازی و تربیت و تحویل افاضل جامعه بر عهده مادر می دانیم و انجام این برنامه از عهده ی هر مادری بر نمی آید (قائمی، 1371، ص 23).
تربیت چیست:
تربیت، کوشش و تلاش آگاهانه انسان برای ایجاد تغییر مطلوب است که معنی مطلوب و طرز برداشت آن از جامعه به جامعه دیگر فرق می کند. (قائمی، 1372، ص 13) «باید توجه داشت که تربیت فقط اختصاص به انسان ندارد و هر موجودی که قابلیت رشد داشته باشد صادق است و هر گاه در مورد انسان به کار رود کلیه ابعاد وجودی وی را شامل می شود» (رهبر و رحمیان، 1381، ص 6) برای این تربیت برای انسان ضروری است که تربیت یکی از ضروریات حیات انسان است آن کسی که تربیت نیافتد نه تنها خود را تلف کرده بله از لحاظ اجتماعی زیان عظیمی از او متوجه مردم نیز خواهد شد کودک چون گیاهی است که برای رشد به امکانات گوناگون نیاز دارد تربیت بر این اساس دارای اهمیت زیادی است «قائمی، 1372، ص 14) تربیت مجموعه رفتارهایی است که روابط ما را شکل می دهد (سیکل، 1379، ص 1)
نقش محیطی و وراثتی مادر:
«مادر دارای دو گونه نقش و تأثیر درباره کودک است: نقش وراثتی و نقش محیطی در جنبه وراثت همه آنچه که مربوط به ویژگی جسمی و روانی او اجداد گذشته است از طریق ژنها و کانال او به طفل منتقل می شود صفات و شرایط جسمانی از زشتی و زیبایی، شکل، قد، حتی بیماری های مزمن از گذشتگان به طفل می رسد و این صفات بگونه ای است که در تمام مدت حاملگی و حتی در دوران شیردهی با طفل همراه است در حالیکه نقش وراثتی پدر پس از انعقاد نطفه پایان می پذیرد و انتقال بعدی در این دسته از صفات مطرح نیست.
در آنچه که مربوط به محیط می شود طفل تحت تأثیر محیط رحم حجم و فشار ویژگیهای شیمیایی آن است تا محیط خارجی و بیرون رحم طرز فکر خوبیها، رفتارهای مادر برای کودک درس است از او نسبت به زندگی دید پیدا می کند و در سایه دیدن نقش های خوب و بد او الگو گرفته و صاحب فرهنگ می شود اگر طول مدت روابط وراثتی کودک را با مادر در مقایسه با پدر در نظر بگیریم خواهیم دید که بسیار متفاوت و حتی از دیدی می توان گفت قابل مقایسه نیست و بهمین ترتیب در جنبه محیطی هم می دانیم طفل تا مدتها تنها در آغوش مادر است و پس از آن هم تا سن مدرسه ای در کنار مادر است مدت رابطه او با مادر به مراتب بیشتر از پدر است» (قائمی، 1372، ص 40).
البته تأثیرات محیطی کودک از مادر بستگی به نگرش زن از مادر شدن دارد چرا که هر زنی از مادر شدن تصویری در ذهن دارد برای عده ای مادر شدن تحمیلی و برای عده ای سعادت و افتخار است مادرانی که ذهنیت مثبت به مادر شدن خود دارد. تأثیرات مثبتی بر فرزندان خود در رفتار و کردار خواهند داشت تا مادرانی که این ذهنیت را ندارند (شرقی، 1371، ص 59-58)
وظایف کلی مادر:
با آغاز تولد کودک وظایف مادر رنگ و صورت دیگری بخود می گیرد و بار مسئولیت اش سنگین تر و در عین حال لذت بخش می شود و مارد بعد از تولد کودک خود وارد دنیا دیگر می شود و فکر و اندیشه اش و جهان بینی اش و علاقه و سلیقه و ذوق همه و همه فرم کاملتر بخود می گیرد او خود را در قبال کودک مسئول می بیند و از طرف دیگر خود را امانت خدا می داند (قائمی، 1366، ص 67) مادران تنها وظیفه ندارند که شکم کودکان خود از غذاهای مختلف پرسازند و یا بدن آنها را با لباسهای قشنگ و شیک بپوشاند بلکه وظیفه مهمتر آنها این است که روح کودکان خود پر محبت و لطف سازند تا بعد فردی خود بین و خود خواه و پر مدعا و از خود راضی بار نیاید و به علت کسر عواطف به بیماری روانی دچار نشود. (پریور، 1362، ص 1) مادر باید علاوه بر محبت به کودک باید وظیفه ی حمایت و مراقبت و هدایت و سازندگی شخصیت کودک و غیره خود انجام دهد.
وظیفه حمایت یا مراقبت:
اولین محیط و مکان امنی که کودک احساس می کند دامان مادر است دامان مادر محیطی است مملوء از محبت و عاطفه و عشق به فرزند که مراقبتی توأم با گذشت و فداکاری مادری در آن دیده می شود این دستهای پر مهر مادر است که کودک را در زندگی یاری می کند کودک در سالهای اول زندگی موجودی است متکی که درحیاتش استقلالی ندارد و در همه جا تابع مادر است و حیات و کمالش و بسیاری از حصایص اش که در بزرگ سالی نشان می دهد به مادر وابستگی دارد و اگر در این سنین مورد توجه مادر قرار نگیرد مضطرب و افسرده می شود و حتی بزرگ نمی شود وقفه ها فکری و کج روی ها و انحرفات و آلودگی ها و بیماری ها و کمبودها و مشکلات اجتماعی و رفتارهای نابهنجار بیشتر از آن کودکانی است که از مراقبت مادر محروم مانداند و نیز عقب ماندگی های ذهنی، کمبود هوش ناراحتی جسمی اغلب برای کودکانی است که روابط عاطفی خود را از دست داده و از مراقبت و محبت مادری بی بهره بداند توجه و مراقبت از کودک خود مورد سفارش علم و اسلام قرار گرفته است که مادر بیشتر به کودک خود توجه داشته باشد و به مراقبت همه جانبه از کودک خو بپردازد اما این مراقبت از کودک به اندازه ای نباشد که کودک از شخصی کاملاً وابسته و متکی بار آورد.
نقش رهبری و هدایتی مادر:
تأثیر مادر تنها مربوط به جنبه های روانی و اجتماعی مخصوص نیست بلکه مادر آشنا ساختن کودک با جامعه و هدایت و رهبری و زحمت دادن به افکار کودک بازندگی جمعی نقش اساسی دارد کودک به علت زورد باروری و تقلید مطلق در سالهای اول زندگی از مادر این افکار را به راحتی می پذیرد و بعد مادر درصدد دفاع از آن بر می آید و به خاطر همین است که رهبری مادر در سعادت و پروش کودک نقش اساسی دارد (قائمی، 1371، صص 117-113) و به این خاطر است که مادرای که گرفتار مشاغل اداری و سرگرم دید و باز دید دوستان و مشغول خوش گذرانی افراطی خود هستند نمی تواند رسالت خود را در جامعه تحقق بخشند زیرا فرصتی برای این کار ندارند فرزندان چنین مادرانی حقیقتاً یتیم اند و مثل بچه های یتیم و بی سرپرست در معرض خطرات و آلودگیها و انحرافات قرار دارند (بهشتی، 1370، ص 94) نقش تربیتی مادر به واقع در رهبری کودک خلاصه می شود زیرا که مادر با القاب و افکار و اندیشه و علایق و اهداف و آرزوها به طور کلی آینده جامعه را می سازند و زمینه را برای اصلاح یا اسناد فراهم سازند هنر مادری در این است که گام به گام با رشد کودک پیش برود و نیازهایش را تأمین کند و زمینه مناسب تربیت را در او ایجاد کند و بذر تربیت را در او بکارد مادر باید در تربیت خود هدف داشته باشد و اگر هدف نداشته باشد نباید اقدام به تربیت کودک کند گاهی مادر به فرزند خود با زبان هدایت و گاهی عملی یعنی با رفتار خود حق و راه درست را به کودک نشان می دهد این اصیل.ترین و مهمترین راه تربیت است. (قائمی، 1371، ص 117).
مادر سازنده شخصیت کودک:
در ایجاد و ساختن شخصیت کودک مادر نقش اول را دارد از آن بابت است بعد از تولد مادر با کودک روابطی متعدد از خشم و مهر و تشویق و تنبیه و قهر و آشتی انس وقاحت دارد مادر از هر جهت به کودک نزدیک است نخستین زمزمه سرودها ابراز احساسات از سوی او بر کودک القاء می.شود و او را سخت وابسته و شیفته خود می سازد و بدینسان وظیفه مادر در این زمینه مهم است او باید شخصیت آینده طفل را پایه گذاری کند (قائمی، 1371، ص 119) آغاز سازندگی شخصیت پی ریزی شخصیت کودک از همان روزهای اول تولد و شاید هم کمی بشتر از عامل رحم شروع شود. همان گونه که نوع غذا مادر در دوران حمل و طرز فکر و اندیشه ها و هیجانات و اضطراب او و نیز بیماریهای مزمن او در کودک اثر می گذارد (امینی، 1386، ص 39).
پس از تولد از همان روزهای اول زندگی و از دوران شیر خوارگی پی ریزی شخصیت مخصوصاً در جنبه اجتماعی و اخلاقی و عاطفی و روانی و جسمی و روحی و ذهنی آغاز می گردد و این زمان اتفاق می افتد که مادر به شناخت کامل از کودک خود رسیده باشد شناخت کامل از کودک با تعمیق و دقت لازم دربازیها و گفته ها و رفتارها امکان پذیر است و از این طریق است که می توان تمایلات و خواستهای درونی و طرز اندیشه کودکانه او را در یافت روش درست را برای اصلاح یا بازسازی شخصیت کودک در پیش گرفت (قائمی، 1371، صص 120-119) «یکی از مسائل ظریف در تربیت کودکان ایجاد عادتهای خوب و ریشه کن نمودن عادات بد است» که این وظیفه هم از عهد مادر بر می آید (حیدری، 1388)
حضور مادر و تأثیر آن در تربیت کودک:
«تولد کودک اولین مرحله قطع وابستگی او به مادر است زمانی که بند ناف نوزاد را قطع می کنند وابستگی فیزیکی او مادر قطع می شود. به استقلال نسبی دست می یابد. اما هنوز مراحل زیادی در پیش رو دارد تا بتواند به عنوان انسانی مستقل روی پای خود بایستد و نیازهای خود را بر طرف کند» (سادات، 1372، ص 24).
به همین دلیل است که حضور دائمی مادر در سالهای نخستین زندگی بویژه در سه سال اول از اهمیتی ویژه برخوردار است حضور همیشگی مادر رد این مرحله هراه با مهربانی و مراقبت ها و مهر و عواطف ویژه او این احساس را در طفل به وجود می اورد. که دراین جهان تنها و بی یاور یست و در صورت لوزم از حمایت بی دریغ مادر بهره مند خواهد شد و این در تأمین امنیت و ارضاء و اشباع شود در این مورد نیز نقش مادر منحصر به فرد است کودک باید از سرچشمه عواطف سرشار و مهر و محبت مادر سیراب شود این امر در رشد عقلی از تأثیر بسزایی دارد (سادات، 1372، صص 35-34) طفل نیازمند است با مادرش در تماس باشد در آغوش گرم او قرار گیرد دیدن چهره او در روح واحساسات او اثر می گذارد و به حقیقت غذایی روحی اوست مادر اگر طفل خود را شیر نمی دهد لازم است او را در آغوش بگیرد نوازش کند زیرا این نوازش در روحیه و حسن طقی او اثر فروان دارد (قائمی، 1371، ص 74) تحقیقات نشان می دهد رشد بدنی و عقلی و عاطفی کودکانی که در سن شش (6) ماهگی تا سه (3) سالگی در شرایط بهداشتی و غذایی نامناسب در کنار مادرشان به سر می برند از رشد کودکانی که در بهترین شرایط بهداشتی و غذایی دور از مادر خود بزگر شده اند بهتر بوده اتکای کودک به مادر نقش او را سرشار می کند و سراسر وجود او را سیراب می سازد و دست مادر غیر از دست هزاران فردی است که به سوی کودک دراز می شود و او را به سوی خود می کشاند همچنین کودک از مادر بیشتر توقع دارد تا از پدر برای تأمین نیازهایش به سوی او بیشتر می رود تا از دیگران (قائمی، 1374، ص 78) به همین خاطر است که کوچکترین سهل انگاری ممکن است آسیبهای جدی بر او وارد آورد در این حال مادر همچون پناهگای امن او را در آغوش پر مهر خود پناه می دهد رفتار مادر باید به گونه ای باشد که نوزاد در دنیا جدید و ناشناخته که به آن قدم نهاده است و همه چیز آن برای او بیگانه است احساس امنیت و آرامش کند این احساس اساس ترین نیاز روانی کودک است (سادات، 1370، صص 536-34) «نقش حضور مادر در تربیت را نمی توان محدود زمانی کرد که کودک می تواند خوب و بد را تشخیص بدهد بلکه از دوران جنینی نیز مادر نقش بسزایی در امر تربیت دارد چرا که کودک ماه ها در رحم مادر یا جسم و روح او ارتباط تنگاتنگ دارد و در تمام امور به مادر وابسته است همچنین کودکی که در کنار مادر پرورش می یابد در آینده از ثبات شخصیت سالمی برخوردار شد و دچار ناسازگاری ها اخلاقی نمی شود نسبت به اطرافیان دارای حس اعتماد بود و شکست ها را در زندگی بهتر تحمل نموده و استعدادهای خود را بخوبی نمایان می سازد چنین کودکی در دوران حساس نوجوانی نیز می تواند با مادر رابطه دوستانه و خوبی برقرار سازد و از افتادن در مسیر جرم و جایت و بزهکاری در امان بماند؛ چرا که مادر با مهربانی و ثبت به نیازهای عاطفی او پاسخ داده و زمینه ساز به وجود آمد اعتماد به نقش و استقلال در فرزند می شود در حقیقت مادر سرمشق و الگوی فرزند و شکل دهند روح و شخصیت اوست» (رضاییان، 1388).
غیبت مادر و تأثیرات جدایی مادر در تربیت کودک:
کودک باید تا مرحله پایانی کودکی باید با مادر باشد این ضرورت از چند نظر احساس می شود که مهمترین این ضرورت نقش تربیتی مادر است برای اینکه جنبه های شخصیتی و عاطفی واخلاقی و فکری کودک بخش اعظم اش در دورا کودکی ساخته می شود و مادر در شکل و ساختن آن نقش بسیار مهمی دارد اطفال خرد سال به جدائی از مادر حساس اند و کمتر می توانند خود را با شرایط بوجود آمده وفق دهند و هر چه به آنها محبت شود برای آنها دلچسب نخواهد بود کودک مدتها پس از جدایی از مادر دنیا را فاقد انس و محبت واعتماد می پندارد کودکانی که مادرشان از آنها جداست بیشتر در مرض و غمگین و افسردگی اند و این جدائی و دوری به شکل های مختلف تأثیر خود را در رفتار و خواب و غذا خوردن و غیره نشان می دهد و این غلط است که کودک خرد سال مادر و غیر مادر نمی فهمد، و جدایی را می تواند تحمل کند بررسی های نشان داده است که کودک (5/1) یک و نیم ماهه نسبت به جدای واکنش نشان می دهد و حتی اگر خوب هم تغذیه شود و از جدای رنج می برد جدا ماندن طفل از مادر موجب اختلافاتی در روان و رفتار کودک خواهد شد.
بررسی ها نشان داده است که آنها سخت گیر و مهاجم، نامتعادل، بی عاطفه، لاابالی می شوند و نستب به همه چیز بی قید می گردند و به هیچ جامعه ای نمی پیوندند. برخی دیگر لجباز می شوند بهانه گیری می کنند. راه فرار از منزل را می آموزند، احساس بی محبتی می کنند و از نظر روانی ارضا نمی شوند. کودک نیازمند به نوازش و محبت واقعی است و کار پرستار و مربی از این حیث کامل نمی تواند باشد. در جنبه رشد بررسی ها نشان داده است که کودکی این چنین از لحاظ رشد نیز دچار عقب ماندگی می شود و هر چه جدائی بیشتر باشد این جنبه بیشتر است. بخصوص برای کودکی که دارای هوش سرشارتری باشد.
شخصیت چنین کودک در جنبه های اخلاقی و عاطفی کمتر توسعه می یابد و این امر حتی برای دوران بزرگسالی هم آثار نامطلوب از خود بر جای می گذارد، این مساله شامل رشد روانی کودک نیز خواهد بود و از آن بابت هم کودک دچار تأخیر روانی است غیبت های مکرر مادر در کودک بی تفاوت عاطفی ایجاد می کند که جهت طفل امری زیان بخش است و کودک حاضر نیست فرد دیگری را به عنوان جانشین مادر بپذیرد و دائماً در حال عصیان و طغیان است (قائمی، 1366، ص 251).
«فرزند بیش از هر چیز حمایت و عطوفت می خواهد نه ثروت و تجمل، چه فایده که کودکی در آغوش کلفت از همه جا بی خبر ناراحت و افسرده ولی مادر او رئیس و یا مدیر کل باشد بنابراین اهمیت مقام مادر زمانی مشخص می شود که از پرورشگاه ها، زندان ها و محل نگهداری افراد مجرم و بزهکار سربزنیم که براساس نظر متخصصان و محققان علوم رفتاری اغلب آنها از وجود یک مادر لایق، با جهت و با برنامه محروم بوده اند». «زهرا پیشگاه شمالی، (01/11/88) مادرانی را که قبل از بچه دار شدن شغل دارد اند بعد از اینکه بچه دار شدن باید قبل از تصمیم گیری دباره بازگشت به سرکار نکات چندی را در نظر بگیرند از همسرشان تا چه حدی می تواند انتظار کمک داشته باشند اگر نباشد بیشتر کارهای خانه و بچه داری را به موازات کار بیرون خودشان انجام دهند ممکن است بی نهایت فرسایند باشد بعضی از آنها به پول احتیاج دارند و ممکن است درباره تصمیم گیری برای به سر کار یا اندیشیدن درباره نگهداری بچه چندان اختیار نداشته باشند با وجود تمام این دوشواریهای در تصمیم گیری مادران باید بهترین سنجش را از موقعیت به عمل آورند و تصمیم منطقی و درست را بگیرند و اگر تصمیم به رفتن به کار گرفتن نگهداری کودک را به شخصی سالم از نظر روانی و عاطفی و آشنا به کودک داری بسیاراند و گرنه عواقب بدی دارد (گلاس و ریچمن، 1370، ص38)
اثرات رفتارهای افراطی مادر در تربیت کودک و اینکه چه تیپ از مادران در رفتار خود افراط می کنند:
همه مادران رفتاری یکسانی با کودک خود ندارند برخی از آنها کودک خود را رها می کند و بعضی از آنها حالت افراط و بعضی از آنها حالت تفریط رفتار می کنند (گنجی، 1383، ص 168) در زیر به اثرات افراط می پردازیم:
1- عدم رشد روانی کودک این امر گاهی سبب توقف روانی کودک می شود. کودک این فرصت را از دست می دهد که راه و رسم حیات را بیاموزد و به بازی یا تمرین نقش ها بپردازد.
2- عدم استقلال از آن جهت که او به تنهایی نمی تواند سرپای خود بایستد تا بتواند تمرین استقلال کند
3- زمینه سازی برای اعتیاد در سنین بعد
4- اشکال در معاشرت و عواطف آان بدان خاطر که قادر نیستند با دیگران رابطه برقرار کنند
5- عدم توانای دفاع از خود زیرا فردی که عمری تحت حمایت دیگران بود، نمی تواند در دفاع از خود مستقل باشد.
6- بالاخره زیان برای سلامت کودک از آن بابت که حمایت افراطی سبب می شود افراد تحرک خود را از دست بدهند و ساعتها متوالی بی حرکت آرام باشد و دست به سیاه و سفید نزنند (قائمی، 366، ص 206).
7- قدرت تفکر و اندیشه خود را از دست می دهد با آن رادر مسیر مقابل علیه والدین و اجتماع بکار می برد (قائمی، 1371، ص 218)
در مورد اینکه چه تیپ از مادران در حمایت افراط می کند تحقیقاتی در این مورد صورت گرفته که نتیجه آن به صورت زیر است.
مادرانی که در حمایت کودک افراط می کنند در روابط با همسر خود به توفیقی به دست نیاورده و این در حقیقت نوعی واکنش جبرانی برای آنهاست.
مادرانی که طبیعتی پر از اضطرب دارند دائماً دلشان در رابطه با سلامت و ارامش فرزندانشان شور می زند می خواهد او را کاملاً صیانت کنند.
مادرانی که فرزندی دردانه دارند و حساب می کنند خدمت در تأمین حمایت کامل فرزندان آنهاست مخصوصاً که قبلاً فرزندی از آنها مرده باشد.
آنها که اصرار دارند فرزندانشان مبادا بی آداب بار آیند و هیچگونه خطایی از آنان سر نزند (قائمی، 1366، ص 207).
برای جلوگیری از این مسائل باید رابطه صحیحی بین مادر و فرزند برقرار شود که برای برقرار شدن رابطه صحیح نه فقط مهارت آشنا بودن مادر به وایف مادر مهم است بلکه آشنایی مادر با خصوصیات روانی و رفتاری کودکی که در حال رشد است نیز اهمیت دارد (فیض، 1370، 4-3).
راهکارهای تربیتی مناسب برای تربیت کودک
1- «از کودک مراقبت دائم پایدار و همراه با محبت به عمل بیاورید چون این امر نیز همانند غذا برای جسم و سلامت روانی او ضروری است.»
2- «درک و وقت خود را سخاوت مندانه به کودک اختصاص دهید بازی کردن با کودک و خواندن مطالبی برای او از خانه تمیز و راحت بیشتر اهمیت دارد» (پرینگل، 1380، ص 266).
3- «برای از شیر گرفتن نوازاد دو بخش وجود دارد یکی جدا کردن از سینه مادر و دیگری تعیین جایگزین وقتی کودک را از شیر مادر می گیرید به جای آن غذای جامد یا شیر خشک را انتخاب کنید به همین ترتیب برای رضایت خاطر کودک باید وسیله ای پیدا کرد تا جدای عاطفی او را از مادر جبران کند» (سیرز، 1376، ص 164-163)
4- «از همان زمان تولد تجارب جدیدی برای کودک فراهم بیاورید او را در کلام غرق سازید این موارد می تواند رشد ذهنی او را تقویت کند».
5- «کودک را تشویق کنید تا به طریق مختلف هم به تنهایی و هم با کودکان دیگر بازی کند این بازی می توند برای کشف کردن استعدادهای کودک موثر باشد».
6- «تلاش و کوشش کودک را بیشتر از موفقعیت او مورد تحسین قرار دهید»
7- «به خاطر داشته باشید که هر کودک شخص منحصربه فردی است به همین جهت رفتار مناسب با یک کودک با ممکن است با کودکی مناسب نباشد».
8- «مسئولیتهای به او بدهید مسئولیت پذیری نیز همچون تمام مهارتهای دیگر به تمرین نیاز دارد.»
9- «نحوه ابراز عدم تأثیر خود را به سطح درک و فهم، سن و خلق و خو کودک خود منطبق سازید.»
10- «هرگز کودک را تهدید نکنید که دیگر او را دوست نخواهید داشت یا او را ترک خواهید کرد می توانید رفتار او را محترم کنید. اما هرگز به او نگویید که ممکن است خودش را ترک کنید».
11- «از کودک انتظار قدردانی و تشکر نداشته باشید چون او نه میل خود بلکه به میل شما به دنیا آمده است.» (پرینگل، 1380، 267)
نقش پدر و مادر در تربیت و آموزش فرزندان، اهمیت و لزوم مشاوره خانواده
پدر و مادر
مسئله پدری و عهده داری سرپرستی فرزندان، مسئولیتی خطیر و موفقیت در آن مستلزم آگاهی، فداکاری و اخلاق و اعتقاد است. به فرموده پیامبر پدر مسئول است. او مسئول است اعتماد را در درون خانواده بیاورد، مراقب فرزندان باشد و زمینه را برای استقلال و آزادی فراهم آورد و مخاطرات را از آنها دور سازد. از همان دوران جنینی پدر باید زمینه ساز تربیت فرزند باشد تا روزی که او به دنیا آمد دچار گرفتاری و سردرگمی نباشد.
وظیفه و نقش پدر
پدر مسئول دادن آگاهیهای لازم و پرورش فرهنگی فرزندان است. از نظر کودک اوست که همه چیز را میداند، به همه سؤالات پاسخ میگوید. از هر واقعهای، در هر جا که اتفاق افتد خبر دارد، آینده و گذشته را اوست که باید خبر دهد، و بالاخره اوست که دریچهای از اطلاعات را به روی کودک میگشاید. شاید تصور کودک از پدر اغراق آمیز باشد ولی در کل این نکته درست است که افراد بزرگسال واجد اطلاعات و تجاربی هستند که کودکان فاقد آنند و اگر آنها از کودک مضایقه نمایند از موقعیت شایسته و مناسبی محروم میگردند. پدر در این رابطه متعهد انجام نقشی است که دیگران از آن عاجزند.
پدر از یک دید، معلم خانواده، رهبر و قانون دان است. از طریق پدر است که کودک به گفته خواجه نصیر طوسی از تدبیر و کمالات نفسانی، چون آداب و فرهنگ، هنر و صناعات و علوم و طریق زندگی که اسباب بقاء و کمال نفس او هستند، برخوردار میشود. این خطاست که تصور شود نقش فرهنگی فقط به عهده مدرسه است، زیرا پایههای صحیح علم و اطلاع را پدر در خانواده میگذارد و اوست که فرزندان را در جهت توسعه و اطلاعات و رشد مهارت ها و معلومات و پرورش ذوق و سلیقه و جهت دادن آنها یاری میکند. پدر ممکن است بسیاری از آنچه را که خود میداند به فرزند خویش منتقل نماید و بسیاری از مسائل مورد نیاز و مشکلات و معماهای او را حل کند و از این دید وضع راهنمایی را برای کودک ایفا کند و راهی برای زندگی او عرضه نماید.
اهمیت پدر در جنبه الگویی
کودک در مسیر رشد از افراد بسیاری اثر میپذیرد و تحت تأثیر دیدهها و شنیدههای بسیاری است. همه آنهایی که اطراف او هستند و به نحوی در او اثر دارند مدل و الگوی کودکند. اما پدر از همه آنها مهمتر و مؤثرتر است و این اهمیت و تأثیر تا سنین نوجوانی همچنان بر جای خویش است.
رفتار پدر در سنین خردسالی فرزند برای او همه چیز است: درس، اخلاق، تربیت، سازندگی یا ویرانگری. طفل همه چیز را از او کسب میکند: محبت، شفقت، وفاداری، خلوص و صفا، رشادت و شهامت، ادب و تواضع، عزت نفس، سجایای اخلاقی، درستکاری، پشتکار، سربلندی، شرافت، صداقت و....
این امر آن چنان از نظر روانشناسان تربیتی گسترش دارد که برخی از آنها رفتار فرزندان را انعکاسی از رفتار پدران دانستهاند و گفتهاند: تو اول کودک خود را به من بنمای تا بگویم تو که هستی. نحوه استدلال پدر، بکارگیری وسایل و ابزار، کینه توزی و خود خواهی او و... همه در کودک مؤثر است. بر این اساس پدران در برابر رفتار شخصی خود مسئولند. و با افکار و رفتارشان کودک را جهت میدهند، و موجبات رشد و یا سقوط شخصیت فرزندان را فراهم می آورند.
شرط اثر گذاری پدر
شرایط اثرگذاری پدر در کودک این است که پدر در خانه باشد و در حضور کودک باشد، همدم و همبازی او باشد، به او محبت کند، از نظر کودک عادل باشد، در برخوردها هیچگونه تبعیضی نداشته باشد تا به نظر کودک کسی آید که به رفع نیازهای او اقدام میکند و در کل، او پدر را دوست داشته باشد. فرزند در چنین شرایطی است که از پدر الگو میگیرد و میکوشد کردار و رفتارش را با او موافق سازد. در غیر این صورت ممکن است طفل در اثر خشم و فشار پدر از او سرمشق بگیرد ولی چنین جنبه الگویی هرگز پایدار نیست. طفل جبراً راه و روش پدر را تکرار میکند. ولی در دل هرگز عشقی نسبت به او احساس نخواهد کرد و هرگز نخواهد اندیشید که چون او باشد و حرکات و رفتارش را بر اساس خواسته او شکل بدهد. طبیعی است هرگونه تلاش و اقدامی که در این راه به عمل آید بی ثمر خواهد بود.
تربیت از راه الگو
پدران اگر بخواهند فرزند خود را بپرورانند و او را به شیوه و روشی خاص جهت دهند باید مدل و الگوی راه و روشی باشند که برای فرزند خویش خواستارند. پدرانی که بین عمل و گفتارشان، تفاوت است و پدرانی که فرصتی کافی برای ارتباط با فرزندان خود ندارند، هرگز الگوی خوبی برای فرزندان خود نخواهند بود.www.zibaweb.com
یک روش تربیتی
پدر در طریق سازندگی کودک، آشنا کردن او به ضوابط و شرایط محیط و زمانی هم برای دادن آموزشهای لازم و کافی در یک امر نیاز دارد، فرزندان خود را به سفر ببرد. لذا از شما پدران میخواهیم برنامه سیر و سفر و گشت و گذار خود را کلاس درس کنید و خود معلم این کلاس باشید. حالا که بناست مثلاً پنج روزی در مسافرت باشید از قبل برای آن برنامه ریزی کنید. ببینید در قطار و در کوپه خود چه چیزهایی را میتوانید بگویید، چه قصههای قابل ذکری دارید که در آن نکات آموزنده و سازندهای باشد و چگونه میتوانید بسیاری از اهداف و مقاصد تربیتی را پیاده کنید.
هرچه که در مسیر با آن برخورد میکنید به فرزندتان معرفی کنید. از تاریخ آن بگویید، در مورد فواید و مضار آن بحث کنید، از نکاتی که میتواند مایه عبرت آموزی باشد بحث به میان آورید چون این فرصتها کمتر پیش می آیند و حتی گاهی ممکن است فرصت پدید آید، ولی دیگر دیر شده باشد. مثل زمانی که فرزندان شما به سنین نوجوانی، بلوغ و جوانی رسیدهاند. شما با گردش دادن فرزند و همراه کردن آنها با خود، مخصوصاً در هفت سال سوم زندگی او با نشان دادن مناظر آموزنده و سازنده میخواهید کاری کنید که او اولاً غم و رنج خود را فراموش کند، ثانیاً ساخته و پرداخته شود و ثالثاً رابطه مفید و سازندهای با شما برقرار کند.
بر این اساس باید مراقب باشید و سعی کنید روابط شما با او سالم و طبیعی و به دور از آشفتگی ها باشد. در طول همراهی با او، سعی کنید از او کمتر ایراد بگیرید، کمتر انتقاد کنید و خاطر او را کمتر مشوش سازید. تذکر اشتباهات او به صورت غیر مستقیم، مشفقانه و حتی در خفا باشد. صبر و تحمل شما در همراهی فرزند بسیار کارساز است. خود دار و مسلط باشید. بکوشید به گونهای برخورد کنید که دست شما از دست او خارج نشود. مخصوصاً در هفت سال سوم زندگی فرد، که در آن صورت ترمیم دل شکسته و تحت کنترل درآوردن او بسیار مشکل است. در این صورت او حال غزالی را دارد که اگر بگریزد به زحمت ممکن است با شما مأنوس گردد.
زیان جدایی ها
پدر باید زمینه ساز انس و الفت از طریق ایجاد رابطه با فرزند باشد. این رابطه از طرق مختلف در محیط خانه و زندگی فراهم میشود. مثلاً از طریق تشکیل جلسات مشاوره خانوادگی و شرکت دادن کودک در تصمیم گیری ها. وجود چنین نزدیکیهایی سبب میشوند که طفل با پدر احساس صمیمت و انس کرده و خود را نسبت به او نزدیک بیابد.
عدم توجه وعدم همکاری و هم کلامی نسبت به فرزند سبب میشود که کودکان به تدریج از پدر بگسلند و به دوستان و معاشران خود توجه کنند، با آنها راز دل بگویند و به تدریج دست خود را از دست پدر بیرون بکشند. گاهی چنین کودکانی به سوی معلمان و یا افرادی که دارای مقامی برترند روی آورده و از پدر میگریزند. این امر ممکن است از جهاتی و یا در مواردی به نفع کودک باشد ولی از خطرات و عوارض آن نباید غافل شد. وجود شکاف بین پدر و کودک و در عوض انس با دوستان و معاشران و رابطه تنگانگ با آنان گاهی ممکن است به قیمت رسوایی و آلودگی فرزند تمام شود و دامنه آلودگی را به مرز خانواده بکشاند.
وقت گذاری پدر
فرزندان شما نیاز به وقت گذاری شما دارند تا از وجود شما و از زمینههای انس و الفت شما بهرهای گیرند. راه و روش زندگی را از شما فرا گرفته و طریق زندگی خود را هموار سازند. شما هرچند که سرگرم و مشغول کار باشید بازهم به صلاح و مصلحت شماست که در شبانه روز لااقل نیم ساعت با فرزندتان همراه باشید، با او حرف بزنید، بگویید و بخندید، استراحت و تفریح کنید.
در سایه این وقت گذاری قادر خواهید شد رفتار فرزندتان را دریابید، از ریشه و منشاء آن باخبر شوید، اگر رفتاری ناپسند دارد از آن سر درآورده و راه رفع واصلاح آن را پیدا کنید. از تمایلات و خواستههای او آگاه شوید و در این رابطه تصمیم بگیرید. کودک در آینده به آن کس دلبسته تر خواهد شد که با او سابقه انس و ارتباط بیشتری داشته باشد. و حرف و سخن آن کس را بیشتر پذیرا خواهد شد که باب رفافت و ملاحظات با او گشاده باشد. شما در سایه این وقت گذاری موفق خواهید شد. رابطه او را با خود، با اعضای خانواده و از آن مهم تر با خدا محکمتر سازید
مشاوره خانواده به ارائه خدمات مشاورهای در زمینه مسائلی میپردازد که به نحوی با خانواده و مسائل آن مرتبط است. نمونهای از این مسائل عبارتند از ازدواج و تشکیل خانواده (تربیت فرزندان) شیوههای ارتباطی مؤثر بین همسران بررسی اختلافات خانوادگی و ارائه راه کارهای مناسب برای درمان مشکلات نوجوانی و مشاوره و شناسایی مشکلات روحی و....
اهمیت و لزوم مشاوره خانواده
با توجه به شیوههای زندگی نوین و پیچیدهتر شدن شرایط زندگی افراد با استرسها و فشارهای حاصل از این زندگی مواجه هستند. مشاوره خانواده فرآیندی است که راه کارهای مناسب برای سازگاری افراد با این شرایط و مدیریت استرس فراهم میسازد. علاوه بر این چنین شرایط پیچیده زندگی نیاز افراد به دریافت اطلاعات مناسب در زمینههای مختلف را موجب میشود. از اینرو مشاوره خانواده چنین وظیفهای را بر عهده میگیرد، به ارائه راهنمایی، اطلاع رسانی و حل مسائل خانوادگی مبادرت میورزد.
موضوعات قابل طرح در مشاوره خانواده
هر چند میتوان گفت که بطور کلی تمام زمینههایی که با خانواده و مسائل آن مرتبط هستند به عنوان موضوع قابل طرح در مشاوره خانواده مطرح هستند، اما به مواردی از موضوعات رایج در این فرآیند اشاره میشود:
ازدواج و تشکیل خانواده یا مشاوره قبل ازدواج
هر چند مشاوره قبل از ازدواج عموما اصطلاح کلیتری است و زمینههای مختلف را در جریان ازدواج در بر میگیرد از جمله مشاورههای پزشکی و ژنتیکی. اما مشاوره قبل از ازدواج از لحاظ روان شناختی موضوع بسیار مهمی است که امروزه مورد توجه فراوان قرار گرفته است. آشنایی افراد با مشکلاتی که اغلب بعد از ازدواج منجر به پدیدههای شومی چون طلاق میشود، انگیزه افراد را برای انجام مشاوره قبل از ازدواج از لحاظ روان شناختی برانگیخته است.
چنین فرآیندی به جوانانی که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند کمک خواهد کرد، اطلاعات مناسب و کاملتری از ویژیگیهای یکدیگر کسب کنند و تنها به معیارهای ظاهری به عنوان ملاک انتخاب همسر توجه نکنند. در این راستا روانشناسان و مشاوران کمک شایان توجهی در جهت شناسایی افرادی که ازدواج آنها با یکدیگر اغلب مشکل آفرین بوده و ازدواجهای ناموفقی را سبب میشوند، مینمایند. به عنوان مثال ازدواج یک فرد درون گرا با یک فرد برون گرا و در سطوح تخصصیتر، افراد ناایمن اجتنابی با افراد ناایمن دوسوگرا. مشاوران خانواده در این فرآیند از انواع مصاحبه و در صورت نیاز از آزمونهای روانی استفاده میکنند.
تربیت فرزندان
مقوله تربیت فرزندان از موضوعات بسیار مهمی است که اغلب مشاوران خانواده، مراجعین زیادی در این راستا دارند. بطوری که خانوادهها با افزایش اطلاعاتی که در زمینه تربیت مناسب فرزندان و لزوم آن پیدا کردهاند و رغبت فزاینده در جهت آموزش راهکارهای مناسب برای تربیت کودکان و نوجوانان خود نشان میدهند. در این زمینه خدمات مشاوران ممکن است درزمینه آموزش و ارائه راهنمایی باشد و یا زمینه حل یک مشکل تربیتی. در موضوع اول مشکلی اتفاق نیافتاده و خانواده راغب است به صورت پیشقدم مطالبی مفید را در زمینه تربیتی بیاموزد، اما در موضوع دوم اغلب بعد از بروز مشکل است که خانواده مراجع میکنند و در جهت حل مشکل اقدام میکند. به عنوان مثال خانوادههایی که متوجه شدهاند فرزند آنها مدتی است دروغهای زیاد میگوید.
شیوههای ارتباطی مناسب بین همسران
روابط موجود بین اعضاء خانواده در سلامت خانواده و اعضاء آن از جنبههای مختلف جسمی، روانی و اجتماعی اهمیت فراوانی دارد. بسیاری از مشکلاتی که بین همسران رخ میدهد و گاه آنها را تا مرحله طلاق پیش میبرد به خدشه بودن روابط بین آنها مربوط است و اگر بررسی دقیقی صورت بگیرد، میبینیم که در واقع هیچ مشکل جدی و حادی مطرح نبوده است. در این مقوله مشاوره خانواده تلاش میکند به همسران بعد از تشکیل خانواده آموزشهای لازم را بدهد، به آنها را در شناخت یکدیگر کمک نماید. همچنین به آنها کمک خواهد کرد شکل مناسبی به روابط خود بدهند، شیوههای مناسب ارتباط با یکدیگر بشناسند و از همه مهمتر به تفاوتهای موجود بین زن و مرد که اغلب مشکلات ارتباطی را به بار میآورد، آشنا شوند.
بررسی اختلافات خانواده و ارائه راهکارهای مناسب
هر چند وجود برخی مشکلات در اکثر خانوادهها به صورت جزئی و خفیف طبیعی به نظر میرسد، اما خانوادههایی نیز وجود دارند که با مشکلات حادتری روبرو هستند. بحث و بررسی این نوع اختلافات در جریان مشاوره خانواده اغلب کمک شایان توجهی به این خانوادهها میکند. هر چند در گذشته حل چنین مسائلی اغلب به صورت ریش سفیدی و کمک بزرگان خانواده صورت میگرفت. ولی آنچه اهمیت مشاوره خانواده را امروزه در این قبیل مسائل بارزتر میسازد دور شدن خانوادهها از یکدیگر و فقدان اطلاعاتی مناسب افراد در زمینه مسائلی است که خانواده با آن روبروست. در چنین جلساتی اغلب اعضاء مشکلدار و حتی اعضاء غیر مشکلدار شرکت میکنند. از جمله این مشکلات عبارتند از اختلافات مربوط به خانوادههای همسران، دخالت آنها و یا سایر عوامل و...
مشکلات روحی اعضاء خانواده
وجود یک عضو که از لحاظ روانی دارای مشکلاتی است تأثیرات زیادی روی بافت خانواده دارد. این مشکلات چه خفیف باشند مثل یک افسردگی خفیف و چه عمیق باشند، مثل وجود یک فرد اسکیزوفرن یا عقب مانده ذهنی در خانواده قابل توجه هستند. با توجه به اینکه این دسته از مشکلات اغلب کل اعضاء را میتواند به نحوی تحت تاثیر قرار دهد مشاوره با کل اعضاء خانواده لازم به نظر میرسد. به عنوان مثال آموزش خانوادهای که یک عضو معتاد دارد. به عبارتی مشاوره خانواده در این کارکرد خود علاوه بر شناسایی و ارجاع مناسب اختلالات روانی مثل انواع افسردگی، اضطرابها، اختلالات شخصیت، اختلالات روان تنی، اختلالات جنسی، اختلالات سوء مصرف مواد، آموزشهای لازم را برای سایر اعضاء سالم خانواده ارائه میکند.
وضعیت فعلی مشاوره خانواده در ایران
امروزه در کشور ایران ما این فرآیند گسترش فراوانتری نسبت به گذشته پیدا کرده است. مردم اطلاعات بیشتری در زمینه انواع مشکلات پیدا کردهاند و به لزوم انجام مشاوره تمایل بیشتری نشان میدهند. با افزایش گرایش مردم به انجام مشاورههای خانواده در زمینههای گوناگون، مراکزی که چنین خدماتی را ارائه میدهند نیز افزایش چشم گیری داشتهاند. این مراکز در دو دسته دولتی و خصوصی انجام وظیفه میکنند. استفاده از خدمات دولتی به علت پایین بودن هزینه جلسات که اغلب تعداد جلسات هم زیاد است طرفداران بیشتری پیدا کرده است. مراکز وابسته به بهزیستی، بیمارستانها، ادارات بیمه و کارخانجات معمولا چنین خدماتی را ارائه میکنند
نتیجه گیری:
نقش مادری یک نقش مقدس و در عین مقدس بودن سنگین و دشوار است. مادران کسانی هستند که امر پرورش فرزندان را در دوران حمل و پس از آن بر عهده دارند و به همین خاطر است که باید با اصول تربیتی کودک آشنا باشند تا راهکارهای مناسب تربیتی را برای تربت کودک خود به کار گیرد. چراکه این مادران هستند که انساها را تربیت می کنند و در واقع آنها سازندگان واقعی جامعه هستند و اگر در این مورد مادران نکات تربیتی را رعایت کنند ما می توانیم جامعه ای عاری از هرگونه مشکلات داشته باشیم و دیگری اینکه مادران باید در تربت کودک خود برنامه و هدف داشته باشند زیرا بدون این مورد نمی توانند کودک خود را درست و صحیح تربیت کنند و مادران باید در رفتار خود با کودک حد اعتدال را رعایت کنند نه تفریط و نه افراط، و در تربیت کودک خود بدون هیچ چشم داشت مادی و معنوی کوشا باشند، و خانم هایی که آمادگی لازم را برای مادر شدن ندارند تا زمانی که این آمادگی را کسب نکرده اند، مادر نشوند.
منابع:
1- امینی، ابراهیم (1368)- آیین تربیت، چاپ دوازدهم- تهران، انتشارات اسلامی.
2- اعتصامی، محمد مهدی؛ ابراهیمی، ناصر؛ الله وردی، محمود؛ جوارشکیان، عباس؛ خالقیان، فضل الله؛ سوزنچی، حسین؛ طالب زاده، حمید؛ میرباقری، محسن و وکیل، مسعود (1386)- دین زندگی 3، چاپ سوم- تهران، نشر کتب چاپ و نشر کتابها درسی ایران.
3- بهشتی، احمد (1370)- اسلام و تربیت کودکان، چاپ اول- انتشارات مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی.
4- پریور، علی (1362)- تربیت و تندرستی، چاپ سوم- انتشارات آسیا.
5- پرینگل، میاکلمر (1380)- نیازهای کودکان، چاپ اول- تهران، انتشارات تهران.
6- رهبر، محمدتقی و رحیمیان، محمد حسین (1381)- اخلاق و تربیت اسلامی، تهران، چاپ هشتم، انتشارات سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها.
7- سادات، محدعلی (1372)- راهنمایی پدرا و مادران، چاپ دوم- انتشارات دفتر فرهنگ اسلامی.
8- سیرز، ویلیام و مارتا (1376)- شیر دادن به کودک، چاپ پنجم- انتشارات صابرین.
9- سیکل، الینور و لیندا- کلیدهای رویارویی با مشکلات کودکان، چاپ سوم- مترجم: مسعود حاجی زاده (1379)- انتشارات صابرین.
10- شرقی، محمدرضا (1371)- با فرزند خود چگونه رفتار کنیم، چاپ اول- تهران، اتشارات جهاد دانشگاه تهران.
11- فیض، جواد (1370)- رفتار من با کودک من، چاپ دوم- تهران- انتشارات اساطیر.
12- قائمی- علی (1371)- نقش مادر در تربیت، چاپ هشتم- انتشارات امیری.
13- قائمی، علی (1371- نقش مادر در تربیت، چاپ چهارم- انتشارات امیری.
14- قائمی، علی (1374)- کودک و خاواده نا به سامان، چاپ سوم- تهران، انتشارات انجمن اولیا و مربیان جمهوری اسلامی.
15- قائمی، علی (1366)- خانواده و نیازمندیهای کودکان، چاپ اول- انتشارات امیری.
16- قائمی، علی (1372)- خانواده و دشواریهای رفتاری کودکان، چاپ پنجم- تهران، انتشارات انجمن اولیا و مربیان جمهوری اسلامی.
17- گلاس، جودو و ریچمن، نائو (1370)- رفتار با کودکان خردسال، چاپ دوم- تهران، نشر تندر.
18- گنجی، حمزه (1383)- روانشناسی عمومی، چاپ بیست و هفتم- تهران، نشر ساوالان.