اختلالات یادگیری در کودکان پیش دبستانی
0
اهمیت سالهای پیش دبستانیدوره اول کودکی برای همه کودکان سالهای سرنوشت ساز است،اما برای کودکی که از نظر فیزیکی،رفتاری، رشدی یا خصوصیات یادگیری انحرافهایی از هنجار دارد این سالها تعیین کننده تر و حساس تر است یافته های پژوهشی متعدد این نکته را تایید می کند که سالهای اول زندگی زیر بنای یادگیری در سراسر زندگی است اگر در خلال این سالهای سرنوشت ساز فرصتی برای رشد ذهنی و هیجانی کودکان فراهم نشود زمان گرانبهای یادگیری برای همیشه از دست می رود کودکان از زمان تولد یادگیری را اغاز نموده و با سرعتی شگرف در پی کسب آموختنی ها ی متناسب با سطح رشدی خویش هستند پس بر والدین است که فعالانه اقدامات لازم در جهت ارتقای یادگیری کودکان را فراهم نموده که در غیر این صورت توانایی های ذهنی کودکانشان در خلال سالهای سرنوشت ساز کودکی به رشد مطلوب نمی رسد.
شاید یکی از زیر بنایی ترین فرضیه ها در آموزش ویژه در دوره اول کودکی این است که مداخله زود هنگام در رشد و تحول کودک تغییرات مهمی ایجاد می کند. اگر مشکلات کودک زود تشخیص داده شود می توان در حد وسیعی جلوی شکست های تحصیلی بعدی او را گرفت یا میزان آن را کاهش داد تحقیقات حاکی از ان است که تشخیص به موقع و مداخله فشرده هم برای کودکان دچار ناتوانی و هم برای خانواده های انان و هم برای جامعه مزایایی دارد از آن جمله (اسمیت و استراین 1988،اسمیت 1988، گرالنیک 1988):
1- هوش تعدادی از کودکان را افزایش می دهد.
2- در تمامی زمینه های رشد (جسمانی، شناختی، زبان و گفتار، روانی اجتماعی،خودیاری و....) پیشرفتهای چشمگیری ایجاد می کند.
3- از ناتوانی های ثانویه جلوگیری می کند.
4- تنش خانواده را کاهش می دهد.
5- وابستگی و موسسه زدگی را کاهش می دهد
6- از نیاز به خدمات آموزش ویژه در سن مدرسه می کاهد.
7- در هزینه های بنیادی بهداشت و آموزش ملی و اجتماعی صرفه جویی می کند.
پیش درآمدهای شکست تحصیلی
اگر چه کودکان پیش دبستانی دچار ناتوانی های یادگیری هنوز درگیر تکالیف یادگیری تحصیلی نشده اند اما غالبا پیش درآمدهای شکست تحصیلی را می توان در انها مشاهده کرد. خردسالان دچار ناتوانی های یادگیری غالبا از نظر آواشناسی،توانایی تحلیل و ترکیب صداها، مهارتهای نامگذاری سریع،یادگیری نام و صداهای حروف الفبا، هماهنگی دیداری -حرکتی وهماهنگی دیداری -ادراکی کمبودها و نواقصی دارند. (فلچر و نورمان 1995).
اگر این کودکان طی سال های اول زندگیشان قبل از مواجه شدن با شکست تحصیلی شناسایی شوند می توان مداخله ی زود رس لازم را در اختیار آنان قرار داد. مداخله باید به موقع و قبل از این که کودک در زبان، خواندن یا ریاضیات دچار افت تحصیلی شود در اختیار او قرار گیرد اینکه منتظر بمانیم و پس از مشاهده شکست تحصیلی کودک برنامه ی مداخله ی ویژه را به او ارائه دهیم روش پرهزینه ای است. والدین بیشتر از هر کسی می توانند نسبت به کودکان خود شناخت داشته و از توانمندی های آنان آگاه با شند البته چنانچه والدین با خود صادق بوده و به دور از هر گونه تعصب عمل کنند. مشاهده ی پاره ای از ویژگیهای زیر می تواند هشداری از یک ناتوانی یادگیری احتمالی در کودک باشد که البته نیازمند بررسی های دقیق تر دیگر می باشد:
1- اشکال در تعقیب و اجرای دستور العمل ها و برنامه های معمولی زندگی
2- انجام مهارتهای حرکتی ریز و درشت در حد کندتر از متوسط
3- تاخیر در تکلم به نسبت سایر همسالان
4- مشکلات مکالمه و اشتباه در یافتن کلمه ی صحیح
5- اشکالاتی در استفاده از ضمایر
6- مهارت های اجتماعی پایین تر از سطح متوسط رشد
7- اشکال در یادگیری مفاهیم زمانی، مکانی، اندازه ها، رنگها، اعداد، شمارش، تناظر و.....
8- کم حوصلگی و بی دقتی فراوان در انجام تکالیف تشخیص و ارزیابی اولیه
امروزه در ارزیابی و تشخیص تاکید عمده براستفاده از مقیاس های ارزیابی غیر رسمی و عملکردی به جای تکیه ی صرف بر آزمونهای رسمی استاندارد و شیوه های اجرای ازمون است و مشاهده کودک بیشتر در محیط طبیعی صورت می گیرد (وولری و دیگران،1994)
پس از گزینش و تشخیص کودکان3تا5ساله ای که نیاز به مطالعه ی بیشتر دارند،به عبارتی ارزیابی کوتاه و کم هزینه ای که در مورد شنوایی و بینایی، گفتار و زبان، مهارتهای حرکتی، مهارتهای خودیاری، رشد اجتماعی - هیجانی و رشد شناختی کودک انجام می شود به ما کمک می کند که کودکان مشکوک را در مرحله اول شناسایی کنیم. در مرحله ی ارزیابی بعدی که تعیین گستره اختلال و برنامه مداخله ی لازم است کودک مورد معاینه ی کامل وهمه جانبه قرار گرفته تا ماهیت مشکل، شدت و نوع آن و نظام مداخله ای لازم که کودک به آن نیازمند است مشخص گردد.
حیطه های ارزیابی
به منظور بررسی تاخیر رشدی کودک،رشد شناختی، جسمانی، ارتباطی،اجتماعی-هیجانی و سازگاری وی بررسی می گردد.همانطور که قبلا متذکر شدیم ارزیابی در این مرحله جامع و همه جانبه است.
رشد شناختی
ارزیابی رشد شناختی کودک شامل توانایی کودک برای فکر کردن،برنامه ریزی و مفهوم سازی است.مثالهایی از تکالیف شناختی عبارتست از:
- رنگهای اصلی را تشخیص داده و نام میبرد.
- اعضای بدن را نام می برد و نشان می دهد.
- از 1 تا 10 یا حتی بیشتر اعداد را می شمارد.
- مفهوم تناظر یک به یک را درک و نشان می دهد.
- مفاهیم مکانی (بالا،پایین -زیر،رو - گوشه،وسط....)رادرک و نشان می دهد.
- شناخت اشکال هندسی (گردی، سه گوش...)
- طبقه بندی مهره ها براساس رنگ، اندازه و شکل....
- نام بردن حروف الفبا
- درک اندازه ها (بزرگ،کوچک،کوتاه...)
رشد جسمانی
این مقوله به ارزیابی حرکات ظریف و درشت می پردازدو مهارتهای حرکتی ظریف و درشت کودک را مورد بررسی قرار می دهد.
- گرفتن توپ یا کیسه ای پر از دانه
- پریدن، لی لی کردن،طناب بازی
- ساختن طرح های چند قسمتی
- بریدن طرحهای مختلف با قیچی
- جور کردن و کپی کردن اشکال و حروف ونوشتن نام خود و...به علاوه تیز چشمی و تیزگوشی کودک نیز باید حتما ارزیابی گردد.
رشد ارتباطی
این مقوله شامل مهارتهای گفتاری و توانایی فهم زبان و استفاده از آن است می توان از کودک خواست
- مشخصات خود مثل نام و نام خانوادگی و آدرس منزل و...را بگوید.
- یک شعر بخواند.
- اعداد و جملاتی را که ازمونگر می گوید تکرار کند.
- آنچه در تصاویر می بیند را شرح دهد.
نکته ی قابل توجه اینکه وضعیت شنیداری کودک، تمیز و حساسیت وی نیز مورد ارزیابی قرار گیرد.
رشد اجتماعی و عاطفی
در این مقوله آزمونگر مشاهدات خود از تعامل اجتماعی کودک را یادداشت و ثبت می کند.مشاهده ی چگونگی ارتباط برقرار کردن کودک با بزرگسالان و سایر کودکان میزان رشد اجتماعی و عاطفی او را نشان می دهد.
رشد انطباقی
این مقوله به ارزیابی مهارتهای خودیاری در کودک می پردازد مهارتهایی مثل غذا خوردن، لباس پوشیدن، توالت رفتن و..بدون کمک دیگران و نیز توانایی جدایی از والدین.
یک نکته ی قابل توجه در مورد پیش داوری اولیه
به رغم مزایای بسیاری که در شناسایی زود هنگام ناتواناییهای یادگیری کودکان وجود دارد با این حال خطراتی نیز بر این شناسایی اولیه مترتب است اول اینکه میزان رشد و بالیدگی همه کودکان به یک میزان نیست و امادگی صرفا ممکن است در طول زمان به وجود آید. تاخیر رشدی بعضی از کودکان ممکن است به مرور زمان از بین برود و انها امادگی لازم را برای تحصیل به دست آورند.
دوم آن که با پایین آمدن سطح انتظارات معلم از کودکان خردسالی که برچسب ناتوان در یادگیری به آنها زده می شود مشکلاتی دیگر به وجود می آید پژوهش ها حاکی از آن است که معلمین با کودکانی که از آنها انتظارات پایینی دارند به گونه ی متفاوتی برخورد می کنند که از آن جمله می توان به دست کم گرفتن سایر توانمندیهای کودک اشاره نمود.
بالاخره آنکه ایرادهایی نیز بر فرایند ارزیابی کودکان خردسال وارد است.بسیاری از ابزارهای مورد استفاده دراین مورد پایایی یا اعتبار لازم را ندارند ونیز در شیوه های اجرا و نمره گذاری آزمون ها هم خطاهایی پیش می آید که ممکن است به کودکان به غلط برچسب ناتوان در یادگیری زده شود.
الگوهای برنامه درسی خردسالان دارای ناتوانی یادگیری
الگوهای برنامه درسی کودکان خردسال مبتلا به ناتوانی های یادگیری از ترکیب درس های آموزش و پرورش دوره اول کودکی و آموزش ویژه حاصل شده است امروزه بسیاری از مربیان از الگوهای درسی 1- تمرین خاص رشد ذهنی 2- برنامه درسی غنی سازی 3- برنامه درسی آموزش مستقیم 4- برنامه درسی شناختی و 5- برنامه درسی ترکیبی استفاده می کنند
1- تمرین رشد ذهنی خاص - این تمرین از نگرشی ساختی و شناختی در مورد تدریس و یادگیری کودکان خردسال نشئت می گیرد و بر راه اندازی یادگیری کودک، بازی های اکتشافی و علایق کودک تاکید دارد. این تمرین با ارائه ی دستور العمل هایی چون،ادغام فعالیتهای تمام حیطه های رشد کودک، تعیین علایق و پیشرفتهای کودک با مشاهده مستقیم از سوی معلم،تسهیل و اماده سازس محیط برای فعالیت های اکتشافی و تعاملی، و ارائه مواد و فعالیتهای عینی و واقعی در ارتباط با زندگی کودک و...می کوشد طیف وسیعی از فعالیتهای متنوع را برای کودکان فراهم آورد و آنها را درگیر در مهارتها و چالش های مورد انتظار نماید.
2- برنامه ی درسی غنی سازی - این برنامه ازنظریه ی توجه بر«کل کودک» در آموزش و پرورش دوره اول کودکی نشئت گرفته است و شامل تمرکز بر تمامی جنبه های رشدی اعم از رشد جسمانی، هیجانی،زبانی،اجتماعی و شناختی کودک می شود. طبق این نگرش جامع در اموزش کودکان خردسال انواع تجارب و فرصت های متعدد در نظر گرفته می شود. بنیان این برنامه ی درسی را نظریه های روان شناسی رشد تشکیل می دهد که بازتاب دیدگاه بالیدگی در رشد کودک است کلید درک این مفاهیم آموزشی، توالی رشد طبیعی کودک است.
کلاس درس برنامه غنی سازی شامل محوطه هایی برای فعالیت های ویژه است به طور مثال محوطه ای برای بازی با مکعب های بزرگ،جایی برای لباس ها و وسایل نمایش، بخشی برای بازی های بی سروصدا و محوطه ای برای هنرهای خلاق. ساعاتی از روز در هوای ازاد و ساعاتی در مکانی سرپوشیده می گذرد.یکی از اولویتهای این برنامه برانگیختن قوه اکتشاف کودک است.
3- برنامه آموزش مستقیم - این برنامه براساس اصول روان شناسی رفتاری و بر آموزش مستقیم وسازمان یافته ی مهارتهای یادگیری ویژه متمرکز شده است که معلم یا مدیر آن را انتخاب می کند. معلم کودک نخست مهارتها و رفتارهایی را که کودک به آنها نیاز دارد معین نموده و سپس سعی می کند آنها را حتی الامکان در اسرع وقت اموزش دهد. اصطلاح" مداخله زود رس" با تاکید براین نکته که تاخیر در کسب مهارتهای اولیه ممکن است پیامدهای جدی و منفی برای کودک داشته باشد به آموزش صریح کودک اشاره دارد.
4- برنامه درسی با تاکید شناختی- این برنامه براساس اندیشه ها و نظریات روانشناسان شناختی از جمله ژان پیاژه شکل گرفته است.توجه اصلی این برنامه به شیوه ی کسب توانایی های شناختی و ذهنی کودکان که شامل حافظه،تمیز و تشخیص،حل مساله،شکل گیری مفهوم،یادگیری کلامی و مهارتهای درک و فهم است.این برنامه درسی بر تجربه ها و اعمالی تاکید دارد که به ساخت مهارتهای ذهنی کودکان کمک می کند.
5- الگوهای ترکیبی - اکثر برنامه های کودکان خردسال از یک الگوی ترکیبی حمایت می کنند در بسیاری از این برنامه ها بازی هایی تدارک دیده می شود که کودک می تواند از میان آنها انتخاب کند. پاره ای از مهارتهای ویژه به طور مستقیم آموزش داده می شود و رشد جنبه های شناختی مد نظر قرار می گیرد
استفاده از فناوری برای کودکان خردسال دچار ناتوانی یادگیری
ما اینک در عصر فناوری پاگذاشته ایم و این امر خواه و ناخواه بر چگونگی یادگیری کودکان خردسال تاثیر گذاشته است. وقتی به کودکان دارای ناتوانی فرصتهایی برای استفاده از رایانه داده می شود، این تجربه ها به جزء مکملی در رشد آنها بدل می شود رایانه با اعطای قدرت استقلال و کنترل به کودکانی که نیازهای ویژه دارند تاثیری سحرآمیز بر آنها می گذارد. کودکان با استفاده از نرم افزارهای سواد اموزی می توانند داستان را دنبال کنند و یادگیری واژه ها و مهارتهای پیش خوانی را آغاز کنند. رایانه به کودکان خردسال کمک می کند تا استقلال، مهارتهای خودیاری،کنترل حرکتی، مفاهیم دیداری و شنیداری، مهارتهای زبانی، شناختی و سایر مهارتهای تحصیلی را کسب نمایند. رایانه می تواند به شیوه ای خلاقانه رنگها، تمایزها، اشکال و حروف، شمردن و جور کردن، ترتیب و توالی و... را به کودک بیاموزد.این کودکان پس از استفاده از رایانه می توانند محیط خود را مهار کنند و به تصمیم گیری بپردازند و حتی مهارتهای اجتماعی کودکان نیز از این طریق برانگیخته خواهد شد.رایانه فرصت خوبی است برای تعامل خانواده و مربی تا با توجه به سطح رشد کودک اموزش را شروع کنند و بتوانند برنامه ی اموزشی را در خانه و مدرسه با هم ادغام نمایند.گذشته از همه ی انچه که گفته شد امتیاز اصلی رایانه ارائه ی یادگیری لذت بخش و برانگیزاننده برای کودکان خردسالی است که دامنه ی توجه و حوصله ی آنان پایین می باشد.
منابع
1- ناتوانی های یادگیری؛ژانت لرنر،ترجمه عصمت دانش انتشارات دانشگاه شهید بهشتی
2- ناتوانی های یادگیری نظریه ها و مفاهیم؛ جرالد والاس،مک لافلین، ترجمه م تقی منشی طوسی انتشارات آستان قدس رضوی