امروز جمعه 02 آذر 1403
بر اساس ماده 23 قانون حمایت حقوق مولفان، کلیه آثار ارائه شده در سایت با مجوز از صاحب امتیاز اثر می باشد. تمام کالاها و خدمات این سایت بدون احتساب مالیات می باشد.
سه جنبه نخست از هدفهای تربیت و مرحله چهارم حکم وسیله است.شایستگی اخلاقی یک هدف است و دست یابی به آن از طریق منش استوار و داشتن ایده ای از خدا و سرچشمه نیکی ها ممکن است.او در مورد پرورش و رشد کودک به چند مورد اشاره دارد: کودک باید از افراد بد و بدان بازداشته شود،کارهای کودک تحت نظر باشد،پدر و مربی بر روی کودک اقتدار داشته باشند،کودک مورد تشویق و تنبیه قرار گیرد،کودک باید محترم شمرده شود و شرم و بی حرمتی را همیشه درک کند که در زندگی او بسیار مهم و موثر است.
بنظر او تشویق و تنبیه عامل های روانی اند نه جسمانی.باید برای کودکان در کارها دلیل بیاورید زیرا رفتار مربی را از روی خرد بداند نه بر پایه هوی و هوس و کودک محترم شمرده شود.بنظر لاک تاثیر کردار بیشتر از گفتار است پس تعلیم باید مبتنی بر کردار باشد نه گفتار.در تربیت عقلانی نیز تکیه و تاکید لاک بر تمرین و کارورزی است و ذهن نیز همینطور و درس ریاضی بهترین اندیشه و تمرین است.
نظریات یاسپرس
او بیشتر مانند یک فیلسوف هستی به انسان و روال بودن آن توجه دارد.در فلسفه هستی،واژه هستی تنها برای روال بودن انسان بکار می رود.بودن،وجودداشتن از نخستین نشانه های هستی،سرشاری،حرارت و در راه بودن است.هستی کشش و کوششی بسوی آنچه باید بشود،است.با حرارت بودن و با حرارت زندگی کردن است،هستی داشتن،اصالت داشتن،خود بودن و هماهنگ با ارزشهای که پذیرفته ایم،زندگی کردن است.انسان اصیل یکتاست و بنیاد او در خود وی و در فردیت اوست.هستی از خود بیرون رفتن و با دیگران هماهنگ شدن است.از خود فراتر رفتن آدمی نیز هست،اشاره به خداست.
آموزش و پرورش نو،انسان را نه چون انسان بلکه چون نیروی تولید کننده و انرژی زنده می بیند.که او را تا حد یک دستگاهی با کنش ها و واکنش های روانی -تنی پائین می آورد.در واقع او را آماده می کند تا در جامعه های که با سلطه نامحدود اداره می شوند،شخصیت و فرد بودن خود را از دست بدهد و چون ماده خامی شمرده می شود برای بنیان گذاری آینده ای عظیم که نوید داده شده و از پیش برنامه ریزی شده است.
بطور کلی کاهش دادن آموزش و پرورش به جریانی که انسان را بصورت یک ابزار سودمند و فرمانبر در میآورد.اگر برنامه ریزی بخواهد همه چیز را در بر گیرد و مطلق شمرده شود،انسان را به بیراهه می کشاند.اگر جریان تربیت را به این سه هدف (آماده کردن برای آینده-آموزش دانستنی های علمی -پرورش توانایی ها)محدود کنیم به بیراهه رفته ایم.باید یک جنبه روح تاریخی را در تربیت کودکان ایجاد کنیم.آموزش های معینی آنها را برای شغل و کار آینده آماده کنیم که لازم اند و همان برنامه ریزی است که نتایج منفی در بر دارد.در آموزش و پرورش نو،وسیله ها هدف شمرده می شوند و به شخصیت انسانی او توجه نمی شود.آنچه اهمیت دارد بیدار کردن روح تاریخی انسان است.بنظر او دو نوع جامعه داریم 1=تاریخی 2=ساختگی:نظام آموزشی چنین جامعه ای بر آن است تا از آدمیان سکه های رایج بسازد.سدی است در راه تکامل فردی و مانعی است برای پدید آمدن انسان اصیل.
به نظر او بزرگترین عیب آموزش و پرورش امروز را فراموش کردن انسان و ارج نهادن به او می داند و این چگونگی را با توجه به نکته های فلسفه هستی روشن می کند.
تاریخ: پنجشنبه , 21 دی 1402 (15:18)