امروز جمعه 02 آذر 1403

اهمیت نقاشی در دوران کودکی

0

روند رشد و رسیدن به چنین زمینه ای از کودکی آغاز می‌گردد. آنها فرصت این را داشته اند در زمانی که خردسال هستند خود را پیدا کنند و در سالهای بعد استعدادشان را شکوفا کنند. مخاطب من در این سخن تمام کسانی هستند که با کودکان سروکار دارند اهم از والدین و مربیان عزیز کودک، تا با کلیتی از اهمیت نقاشی کودک و نوع برخورد با آن آشنا شوند.

" دایره " در بسیاری از ادیان نماد طبیعت است مثلا در خاور دور بخصوص چین و ژاپن ورودی معابد را به صورت دایره می‌بینیم، این نشان از اعتقاد آنهاست که روند دنیا را بر مبنای حرکت دورانی می‌دانند مثلاً انسان نفس می‌کشد، اکسیژن می‌گیرد سپس به صورت دی اکسید کربن پس می‌دهد و دی اکسید کربن را گیاهان می‌گیرند و دوباره به صورت اکسیژن پس می‌دهند. انسان می‌میرد به صورت خاک در می‌آید و این خاک بصورت گیاه دوباره زنده می‌شود. این روند سالیان سال در مورد همه چیز اتفاق افتاده است. در مورد "غذای ذهن" نیز این گونه است، انسان سالم انسانی است که در مورد غذای ذهن این حرکت را در وجود خود انجام دهد و ذهن خود را انبار عقاید، نظرها و خاطرات در نیاورده، بلکه از آنها استفاده می‌کند و بصورت دیگری تخلیه می‌نماید. در غیر این صورت به صورت انسانی مریض جلوه می‌کند.

کودک به طور ذاتی این حرکت دورانی را در وجود خود دارد و هر چه را وی از اطراف می‌گیرد به شکل بازی و نقاشی و کارهای عملی پس می‌دهد. مثلاً: یک دختر کوچک، صحبتهای مادرش را که به او گفته است، برای عروسکش می‌گوید. خاطرات، ذهنیات، علائق، ترسها و نگرانیهایش را، که به او منتقل گردیده با نقاشی وبازی بازگو و از خود گذر می‌دهد و این گونه ذهنش را تخلیه نموده و به اصطلاح روانشناسان "فنگ شویی" می‌کند این عمل تضمین کننده سلامت او خواهد بود.

در بین فعالیتهای کودک نقاشی بسیار مهم است، چون تماماً از درون کودک سرچشمه می گیرد. و آنها فعالیتهای خود را با آن شروع می‌کنند. واین می‌تواند یک سوال اساسی را در ذهن ما ایجاد کند که پاسخ به آن بسیاری از مسیر‌ها را برای ما روشن مد کند. والدین و مربیان نباید با دخالت از روی ناآگاهی در کار کودک، و با آموزش و یا تصحیح نقاشی او، این روند تخلیه روانی را تخریب کنند. آنها با این کار روزنه ی خروجی ذهن کودک را می‌بندد وموجب انباشتگی ذهن او می‌شوند که این باعث بروز عوارضی است که عمل "خود درمانی" را قطع می‌کند.

ابتدا کودک با بازی شروع می‌کند و سپس به خط خطی کردن می‌پردازد خط خطی کردن مرحله تکامل یافته تر و خلاق تر همان بازی است. کم کم با رشد او نقاشی اش نیز از مرحله خط خطی خارج شده و پیشرفته تر می‌گردد. دیگر نقاشی فقط وسیله لذت و بازی نیست بلکه با آن به طور ناخودآگاه مسائل و مشکلاتش را بیان می‌کند. حتی اگر او شی رنگ دانه ای یا نوک تیزی بیابد با آن روی دیوار نقاشی می‌کند. این حالت تقریباً غریزی می‌باشد در واقع نقاشی به عنوان یک ابزار – بیانگر تحول کودک – وسبب و وسیله تکامل او است.

نقاشی در تشکیل شخصیت و روان کودک اهمیت بسزایی دارد. نه تنها سؤالاتی برایش مطرح می‌سازد و به او امکان شناسایی محیط و شرکتش را در آن فراهم می‌کند، بلکه به او امکان می‌دهد تا مسائلی را که به صورت نامنظم از همه طرف برایش مطرح می‌شود. به شکل صورت بندی شده، منظم کند.

نکته دیگر پرورش خلاقیت، در"نقاشی خود انگیخته" کودک نوعی پیشگیری است شاید نوعی "واکسن روانی" و بسیاری از مواقع یک "درمانگر بزرگ" که جلو رشد بسیاری از مشکلاتی که از کودکی سرچشمه می‌گیرد را سد می‌کند و انرژی او را به مسیر درست هدایت می‌کند تا آینده ای بهتر را در پیش بگیرد. به زبان بسیار ساده اگر خلاقیت از سمتی وارد شود و به صورت عادت گردد، تمام مشکلات فرد از زندگیش رخت بر می‌بندد. و بهترین زمان شروع این تمرین از خردسالی و بهترین وسیله نقاشی است.

هنر کودکان را قادر می‌سازد تا به تجربه‌هایی دست یابند که هیچ منبع دیگری توانایی تولید این تجربه‌ها را ندارد. همچنین آنها را توانا می‌کند تا از این طریق تجربه‌های گسترده و گونه‌های احساسات خود را کشف کنند و به شخصیت منحصر به فرد خود برسند. این آثار گرافیکی علاوه بر ارزش بیانی، منعکس کننده ی پیچ و تاب‌های فکری کودک نیز می‌باشد.

به این دلایل است که زند گی انسان با هنر آغاز می‌شود و کودک از این راه اولین تجربه‌ها را کسب می‌کند یعنی از طریق تجارب تجسمی و نقاشی. جای تاسف بسیار دارد که والدین و مربیان کودک به د لیل عدم آشنایی با روانشناسی کودک و اصول بنیادی هنر کودکان، این مسیر درست را تخریب می‌کنند. متا سفانه پرورش خلاقیت و هنر کودک در آموزش و پرورش ما شناخته شده نیست و از مقوله "آموزش و پرورش" فقط "آموزش" وجود دارد و"پرورش" اگرهست، بسیار ضعیف می‌باشد که در نتیجه کودکان را از هدف بزرگ خلاقیت جداه کرده و به "مقلد و پیرو" تبدیل می‌کند که عوارض آن از قبیل تنش، عدم خلاقیت، عدم اعتماد به نفس، وابستگی و روان پریشی است.

پرورش خلاقیت در این راستا یعنی "به فعل در آوردن" و "هماهنگ کردن" تمام قسمت‌های ذهن کودک در جهت "نوآوری"، که توسط مدیریت و نظارت مربی متخصص میسر می‌گردد و نتایج آن بطور خلاصه هماهنگی، سلامتی، خلاقیت و ابتکار می‌باشد.

کلاس نقاشی کودک باید هماهنگ با روانشناسی کودک باشد و مربی علاوه بر این شناخت، خود نیز با هنر مدرن آشنایی داشته و در این مسیر فعالیت کرده باشند تا تشخیص درستی از روند کودک داشته باشد. یعنی از دوره ای که کودک خود محور است تا زمانی که به دیگر محوری تغییر دوره می‌دهد با او هماهنگ بوده و او را از مسیر جدا نکند و به نوعی به بازیابی و کشف توانایی درونی کودک بپردازد تا زمانی که کودک " تاثیر خود" را بر دیگران کشف کند.

با این توضیح والدین باید کلاس نقاشی کودک خود را بسیار با مطالعه و دقت انتخاب کنند.

بسیاری از والدین تصور اشتباهی از کلاس‌های خلاقیت دارند و به تصور اینکه نمی‌خواهند فرزندشان هنرمند شود از این کلاس‌ها دوری می‌کنند. در حالی که اگر کلاس بر پایه آموزش نباشد [و به شیوه ای که توضیح داده شد باشد] بسیار مفید بوده و کودک زمینه بسیار خلاقی خواهد یافت که در هر زمینه شغلی که در آینده وارد شود موفق تر عمل خواهد کرد.

به زبان بهتر خلاقیت بزرگترین ودیعه الهی به انسان می‌باشد که باید آن را از کودکی شکوفا کرد. به امید نهایت استفاده از این هدیه بزرگ.

تبلیغات متنی