امروز پنجشنبه 06 اردیبهشت 1403

روان درمانی برمبنای هستی گرایی

0

تحلیل وجودیاروان درمانی اگزستانسیالیستی اساساً متمرکزبربودن شناسی است .نکته اصلی دراین دیدگاه این است که من دراین نقطه زمانی مکانی وجوددارم ومشکل من این است که چطوربه این حقیقت واقف شوم وچه بایددراین رابطه انجام دهم.درمانگروجودی کارش کشف مجددانسان درفرهنگ تجزیه شدن (تکه تکه شدن) وازخودبیگانگی است ودرواقع به تجارب حال حاضرخوداهمیت می دهد.

تکیه تحلیل وجودبربودن درجهان است.هدف درمان این است که بیماروجودخودراواقعاً ونه بصورت ازخودبیگانه تجربه کند وافزایش هوشیاری یکی ازفرایندهای مهم است تابتواند ازتوانایی بلقوه خودآگاه شودوبه آن عمل کند، به کمال انسانی خوددست یابد.

باتکیه برکنون – اینجابتوانددرهرآن، به طورمعنی داری خودش باشد، باخودش ودیگران ارتباط واقعی تری داشته باشد. بابرخی ازمشکلات، بدون احساس ناکامی،خشم یااضطراب زندگی کندوآنهارابپذیرد.یعنی محدودیت هائی رابپذیردکه جزئی ازوجودانسان است.

دردرمان وجودی انسان به وجودخودووقایع مؤثربرآن آگاه می شود.این امرتصمیم گیری رابرای انسان ممکن می سازدوبالطبع انسان مسئول انتخابهای خویش است.انسان آزاداست و چیزی است که خودازخودمی سازد، وراثت، محیط وتربیت وفرهنگ بهانه است. این عوامل خارجی محدودکننده هستندولی تعیین کننده نیستند.انسان به حکم دررابطه بودن بادنیا،درحال شدن وشکوفانمودن استعدادهای بالقوه خویش است.مرگ حقیقت مطلق زندگی است وبه حیات واقعیت می بخشد،نیستی سرچشمه اضطراب، خصومت وپرخاشگری است.درتحلیل وجودی بایدبیمارراباتوجه به روابطی که خوداوباجهان،بااطرافیان وباخودش برقرارمی سازد،درک کند.درمانگربیماررابراساس برخی تصورات ازپیش انگاشته هدایت،راهنمائی واصلاح نمی کندبلکه اوفقط به بیمارکمک می کندکه به خودقابل اعتمادتبدیل شود.به زبان دیگربه میزانی ازتحقق خوددست یابدکه بتواندوحدت وتمامیت خودراحفظ کند.

هستی گرایان عقیده دارندبشرامروزی راچه نرمال وچه نورتیک می توان وصف به جدائی ومفارقت ازجهان وازمحیط دانست.روانشناسان هستی گربه شناخت علائم وآثارمرضی بدانگونه که بوسیله روانپزشکان متقدم پیشنهادشده است تلاش ندارندبلکه بیشترفعالیتهای خودرامصروف شناخت حالاتی نظیرسرگردانی، احساس تنهائی وجدایی ازدیگران،احساس پوچی وفقدان هویت شخصی وازخودبیگانگی کرده اند.

روان درمانی بادیدهستی گرائی براین باورمبتنی است که بودن دردنیا، بودن برای دیگران وبودن برای خودجنبه هایی ازهستی ویازیستن هستندکه درهرلحظه برای آدمی مطرح می باشندوبه همین لحاظ است که واژه هستی درمانی برای این روش درمانی پیشنهادمی گردد.

هستی درمان گرایان براین باورندفردی که برای درمان به متخصص مراجعه می کندمسائل ومشکلات ملموسی داردکه عواطف واحساسات خاصی رانیزموجب گشته اند.درجلسات درمان سعی می شودکه درمانگرودرمانجونوع رابطه دیگری رابادنیاوبادیگران ارزشیابی وتجزیه وتحلیل کند.به همین لحاظ یکی ازوظایف مهم درمانگروجودی این است که بدون اینکه قصدآموزش یانصیحت داشته باشداجازه دهدبیمارخودش باشدومسائل ومشکلات ملموس راباتوجه به جنبه های گوناگون زیستی موردبررسی قراردهد.

این بدان معنااست که روان درمانگربایدبه بیماراجازه دهد،بودن دردنیارااحساس کندوباروش بسیارشخصی خودبه پدیدهایی که خوددرایجادآنهاواجدنقشی بوده است واکنش نشان داده واحساسات خودرابیان کند.

ازهدفهای دیگری که درهستی درمانی دنبال می شودبودن دردنیابه شیوه ای سالم وسازگارانه است.عدم سازگاری باپدیده هابیشترناشی ازاین واقعیت است که انسانهابه هنگام مواجه بامشکلات همه گاه خودرامحکوم پدیده هایی میدانندکه آنهارارنج می دهد.اگرانسان به جای اینکه خودرامحصوراین پدیده نمایدخودرایکی ازاین عوامل بداندتعامل منطقی تروآرام تری باآنهاخواهدداشت، ایجاداین دیدازطریق قبول پدیده های که با آن مواجه هستیم میسراست.وقتی دنیای خودراباهمه ویژگیهایش قبول کردیم تبادل باآن بهترصورت می گیردبالنتیجه امکان اندوختن تجربیاتی درموردتبادل سازگارانه باآن بیشترمیسرمی گردد.

باتوجه به اصو ل وهدفهای گفته شده، هستی درمانی رامی توان عبارت دانست ازفرارازتحریفهاوقبول درستی وصداقت آنچه درباره خودمیدانیم.

هستی درمانی به ایجادآگاهی برامکانات گوناگون، انتخاب ازمیان آنهاوخودرادرمعرض فوری تجربیاتی درموردخودودنیای قراردادن تعریف شده است.همین تجربه فوری واصیل خود،دیگران وپدیده های محیطی است که احساس مسئولیت رادربیمارایجادکرده ومعنی ومفهوم خودودنیای اوشکل ورنگ رضایتبخش تری می گیرد.

براساس اهمیت وارزشی که براساس هستی درمانی مراجع برای خودبمنزله شخص قائل است یکی ازاولین واساسی ترین اقدامات درمانی کمک به بیمار برای انتقال ازخودبه عنوان نمود وخودبه منزله شخص است. تحقق این انتقال زمانی میسراست که رابطه درمانی طوری باشدکه مدل درمانگربه عنوان شخص مشاهده گروبیماربه منزله نمودقابل مطالعه ای که تکنیک هادرموردوی بکاررفته مطرح نباشد. کلام آخراینکه درمانگراگزستانسیالیست مراجع رابه ورای سازگاری،یعنی به سوی برخوردسازنده تربازندگی سوق می دهد.

تبلیغات متنی