امروز جمعه 02 آذر 1403
بر اساس ماده 23 قانون حمایت حقوق مولفان، کلیه آثار ارائه شده در سایت با مجوز از صاحب امتیاز اثر می باشد. تمام کالاها و خدمات این سایت بدون احتساب مالیات می باشد.
ترس از مهدکودک در کودکان
فرآیند تربیت کودک در خانواده از همان بدو تولد آغاز میشود و به تدریج و با افزایش سن از حمایت مطلق و همهجانبه پدر و مادر کاسته و به استقلال فرزند افزوده میشود. والدین برای افزایش استقلال باید در مناسبترین زمان فرزندان خود را به مکانهایی مانند مهدکودک، پیشدبستانی و… بفرستند. تعامل کودک با همسالان، آشنا شدن آنها با قوانین اجتماعی، ایجاد روابط اجتماعی، بازیهای گروهی و رشد تواناییهای فردی از مزایای مهدکودک است که زمینهساز مدرسهپذیری و به دنبال آن جامعهپذیری افراد میشود.
امروزه افرادی که رفتارهای مورد پذیرش در جامعه را بهراحتی میآموزند، همان کودکانی بودهاند که دوران خردسالیشان را در مهدکودکها سپری کردهاند.
در سن چهار تا پنجسالگی دوره انواع ترسهای ناشی از انطباق بر محیط شروع میشود. بدین معنی که درست است این نوع از ترس طبیعی و وابسته به رشد است اما در جهت گذر سالم کودک از این مرحله ترس بیشتر از مراحل دیگر کودک احتیاج به توجه و همراهی دارد. این ترسها (ترس از مهد کودک، دبستان و...) یکی پس ازدیگری میآیند و میروند و کودک را آماده آن میسازند تا ترسهای جدید را تجربه کند. همانطور که از نام این نوع از ترس پیداست کودک بیم دارد از اینکه آیا میتواند الفت و صمیمیت را در محیط جدید همانند محیط قبلی خود داشته باشد یا خیر؟
ترس از مهد کودک حالتی است که کودک از رفتن به مهد کودک امتناع میورزد و در منزل میماند و به اصرار پدر و مادر هم توجهی نمیکند. پافشاری و اصرار پدر و مادر باعث پیدایش علائم عدم تعادل روانی و اختلالات جسمانی میشود. این اختلالات معمولاً به صورت دل درد، استفراغ، سر درد، سرگیجه و ضعف ظاهر میشود و غالباً ادامه پیدا میکند. نکته حائز اهمیت در این نوع از ترس، از بین رفتن حالات جسمانی در روزهای تعطیل است و بررسی عدم علل عضوی لازم و ضروری است. این نوع ترس اکثراً در روزهای اول ورود به مدرسه، کودکستان یا مهدکودک اتفاق میافتد و در اکثر موارد پس از چند روز از بین میرود. مطالعات نشان دادهاند که در بیشتر موارد علت مربوط به مهد کودک نبوده بلکه ترس و اضطراب کودک ناشی از جدا شدن از مادر و تنهایی است و به همین دلیل احساس عدم امنیت میکند. بین این کودکان و مادرانشان وابستگی شدیدی وجود دارد. این کودکان در منزل با قدرت، نترس و فعالاند و در محیط خارج برعکس ترسو، غیرفعال و وابسته به والدین خود هستند. نبودن عواطف مادری و بخصوص تغییر در رفتار مادر و حق تصورات دوران کودکی مبنی بر اینکه مادر دیگر او را دوست ندارد ممکن است یکی دیگر از علل اصلی امتناع از رفتن به مهد کودک باشد.
متاسفانه یکی از عللی که باعث میشود خانوادهها از فرستادن کودکانشان به مهد سر باز بزنند، به دلیل ترس کودک و حتی خود پدر و مادر از مهد است. قبل از هر چیز والدین باید در زمینه امنیت و صلاحیت مهد مورد نظرشان اطمینان حاصل کنند تا با خیال راحت و بدون نگرانی کودک را به مهد بسپارند در غیر اینصورت دلنگرانی والدین به کودک منتقل میشود. خانواده برای فرستادن کودک خود به مهد باید از قبل برای کودکش در خصوص فضای آنجا توضیح دهد و درصدد برآید که علاقه کودکش را زیاد کند و زمینه را برای تعامل او با دوستان جدید و بازیهای گروهی فراهم کند؛ گرچه این کار از وظایف مربیان است اما در ابتدا خانواده باید این مساله را برای کودک روشن کند. تا زمانی که فرزندان در مهد احساس امنیت نکردهاند خانواده نباید تنهایشان بگذارند و بهتر است در روزهای اول، مادر در مهد حضور داشته باشد تا اعتماد کودک نسبت به مربی و بچهها جلب شود، این پروسه ممکن است برای برخی از کودکان، دو، سه روز اول باشد و برای برخی دیگر تا چند هفته ادامه پیدا کند و نکته بسیار مهم این است تا زمانی که فرزندان خودشان احساس امنیت و راحتی نکردهاند، آنها را تنها نگذاریم برای اینکه کودک به فضای مهد عادت کند. در آغاز باید زمان کوتاهی فرزندان را به مهد بفرستیم بهعنوان مثال یک یا دو ساعت در روز تا کمکم علاقهاش زیاد شود و به این ترتیب شوق و علاقه بیشتری برای رفتن به مهد پیدا کند. حتما والدین در زمان مقرر که مهد اعلام میکند به دنبال کودکشان بروند و اجازه ندهند که بیش از اندازه در انتظار به سر برند؛ چراکه باعث لطمه دیدن کودکشان میشود و ممکن است کودک به دلیل این موضوع، از رفتن به مهدکودک سر باز زند. والدین باید هر روز از کودکشان بپرسند که در مهد چه اتفاقاتی رخ داده و به این ترتیب بتواند از لابهلای حرفهای فرزندشان مسائل اجتماعی را بیابند مثل اینکه ممکن است کودک دستشویی داشته باشد اما خجالت بکشد با مربیان مهد در میان بگذارد و... خانواده با شنیدن حرفهای کودک، میتواند به مسائل آگاه شده و برای حل آنها اقدام کند.
1. برای ورود کودک خود به مهدکودک از قبل علاقهمندی، حمایت و تشویق لازم را فراهم آورید.
2. با کودک خود راجع به مهدکودک و اینکه آنجا چه فعالیتهایی انجام میشود، صحبت کنید: اسباببازی، بچهها، خواب، قصه، موسیقی و...
3. خودتان کودک را با مهد آشنا کنید: کجا اتاق اوست و جای دستشویی را نشاناش بدهید و او را به مربیان معرفی کنید.
4. اگر کودک نگرانی دارد بگذارید راجع به آن صحبت کند. او میتواند اشیای آشنا و یا حتی عکسهایی را از خانواده همراه خود داشته باشد.
5. زمان فعالیتهای روزانه کودک را از قبل متناسب با شرایط مهدکودک رفتناش فراهم آورید (مثلا زمان خواب و بیداری، لباس پوشیدن و...)
6. وقتی تصمیم گرفتید کودکتان را به مهدکودک بفرستید، در تصمیم خود جدی باشید و اگر مشکلی پیش آمد، سعی کنید مشکل را رفع نمایید، نه اینکه از مهد رفتن کودکتان انصراف دهید.
7. حتما سر ساعت تعیینشده برای بردن فرزندتان از مهد اقدام کنید و کودک را منتظر نگذارید زیرا در این صورت نگران شده و فکر میکند که شما فراموش کردهاید او را برگردانید.
8. وقتی کودکان از نگرانیهایشان برای مهد رفتن میگویند به آنها گوش دهید و بگویید بچههای دیگری هم این مساله را داشتهاند و بعضی از آنها میترسند؛ چون نمیدانستند که چهطور باید به مربی خود بگویند که میخواهند دستشویی بروند یا گرسنه هستند. گاهی پیش میآید که بعضی از بچهها، بچههای دیگر را اذیت میکنند و کودکان نمیدانند که چه کار باید بکنند، بنابراین از کودک خود بپرسید: «آیا تو هم از این مشکلات داری، چیزی هست که تو را در مهد اذیت کند؟!» این کمک میکند که ما متوجه مشکل کودک در مهد بشویم و به برطرف شدن آن کمک کنیم.
9. در شروع، کودک ممکن است مشکلاتی داشته باشد. به تشویقهایتان ادامه دهید.
10. همه والدین حق دارند گاهی در طی روز سری به مهد بزنند و ملاقات سرزدهای از آنجا داشته باشند تا از وضعیت فرزندشان باخبر شوند. با آگاهی شما، صبر و شکیباییتان و حتی گاهی کمی جدیت شروع مهدکودک میتواند خاطرهای هیجانانگیز و لذتبخش برای فرزندتان باشد.
همانطور که قبلاً اشاره شد بسیاری از ترسها لازمه دوران رشد کودک است و با طی شدن زمان خودش به شرط برخورد سالم محیط به سر خواهد آمد. پس نقش تربیت و اصول فرزندپروری بسیار حائز اهمیت است.
بهترین سن ورود به مهدکودک
مادر و پدرها در اینکه چه سنی برای فرزندشان هنگام ورود به مهدکودک مناسب است، اغلب دچار تردید میشوند، چراکه نظر متخصصان در اینباره متفاوت است اما همگی بر این باور متفقالقولند که کودک تا پایان دو سالگی باید در محیط خانواده و نزد والدینش باشد، چراکه در دو سال اول زندگی، کودک به شدت وابسته به والدینش است و نباید بگذارند این دلبستگی و وابستگی غیر ایمن شود، چراکه مشکلات عاطفی برای کودکشان فراهم میشود. سه وچهارسالگی زمان مناسبی برای ورود کودک به مهد است. اگر مادر شاغل نباشد و بتواند زمان بیشتری را در کنار فرزندش سپری کند، بهتر است تا اینکه کودکش را قبل از سنین سه، چهارسالگی به مهد بفرستد، اما در جامعه ما شاهد هستیم که خیلی از والدین به دلیل مشغله زیاد، کودکانشان را در سنین شیرخوارگی به مهدها میسپارند که باعث آسیب رساندن به کودک از لحاظ روحی میشود.
تاریخ: یکشنبه , 10 دی 1402 (16:50)