امروز چهارشنبه 10 اردیبهشت 1404
0

بیان مسئله:

برنامه ریزی در زمینه آموزش و پرورش از نظر زمانی به روز، ماه و سال محدود نمی شود، بلکه علاوه بر چاره اندیشی برای مسائل روز همیشه باید آینده را مورد توجه قرار داد و از آنجا که تحولات جنبه های مختلف زندگی جوامع بشری با سرعتی شگفت انگیز در حال توسعه و تغییرند و این تحولات دانشهای جدیدی را مطرح می سازد که نیازهای جدیدی را نیز برای انسانها در بر می گیرد، بنابراین آموزش باید با سرعت و کیفیت بیشتر انجام شود

به همین دلیل بسیاری از روانشناسان برای ایجاد پیشرفت علوم و فنون دانش های جدید تکنولوژی آموزشی و استفاده از وسایل و مواد کمک آموزشی را توصیه می کنند زیرا تکنولوژی آموزشی در مباحث تربیتی به بهره گیری از سرعت، دقّت و سهولت در امر آموزش و یادگیری منجر می گردد. آموزش مستلزم تمرین و یادگیری است و تکنولوژی، کاربرد موثر وسایل کمک آموزشی است و تکنیک های مختلف زمانی به مدارس ما راه خواهند یافت که معلمان به آن آشنا و معتقد شوند و به اعتقاد خود عمل کنند.

استفاده از وسایل کمک آموزشی موجب می شود که دانش آموزان از همه حواسّ خود جهت یادگیری مطالب استفاده کنند چرا که وسایل کمک آموزشی اساس قابل لمس را برای تفکّر و ساختن مفاهیم فراهم می سازد.

بنا به اهمیّت وسایل و مواد کمک آموزشی این تحقیق در پی آن است که دریابد وضعیت موجود کاربرد مواد و وسایل کمک آموزشی در دانش آموزان راهنمایی چگونه است؟

0

مقدمه

بشر به حکم طبیعت و نیازهایش پیوسته با انسان های دیگر در ارتباط است و کیفیت روابط او به حدی مهم است که کیفیت زندگی اش را مشخص می سازد.همانطور که رگ ها وسیله ی تغذیه و رشد بدن هستند رابطه های انسان نیز ابزار رشد شخصی، شغلی و اجتماعی او محسوب می شوند (به پروژه.احمد،1375).

اگر همه رابطه هایی که یک فرد از کودکی تا بزرگسالی با دیگران برقرار می کند را در نظر مجسم کنیم اثر آن ها را بر ترقی و تکامل او روشن تر می بینیم و تردید نمی کنیم که این دادوستدهای انسانی در ایجاد شادی و پیروزی یا غم و بازماندگی فرد و اجتماع نقش بزرگ و اساسی بر عهده دارند. (به پروژه.احمد،1375).اثر و اهمیت رابطه و آگاهی از این کیفیت رابطه های هرکس، کیفیت زندگی او را تعیین می کند. مارا مشتاق می سازد که بدانیم رابطه سالم و سازنده چه ویژگی هایی دارد.علاقه ما به همراه اعضای خانواده،، اقوام ونزدیکان مخصوصا ترس از جدایی های ناخواسته، این دانش را ضروری تر می سازد.داشتن این آگاهی ضروری است چون با به کار گیری آن بهتر می توانیم با مردم و افرادی که دوستشان داریم ارتباط مطلوب و ثمربخش برقرار سازیم. (به پروژه.احمد،1375)

واکنش کودک نیز رفتار والدین را تحت تاثیر قرا می دهد. بعلاوه کودکان یک خانواده، افراد متفاوتی هستند و در مقابل سبک تربیتی معینی واکنش یکسان نشان نمی دهند. حتی اگر والدین فنون تربیتی خود را به طور یکسان به کار ببرند، کودکان همگام با بزرگ شدن، کاملاً متفاوت خواهند. در روابط والدین- فرزندان، چه در درون یک خانواده و چه در بین خانواده ها، تفاوتهای زیادی وجود دارد. بنابراین، در بین تعداد زیادی از روابط، هر رابطه والدین- فرزندی منحصر به فرد خواهد بود. به علاوه موقعیتها تغیر می کند: آنچه در یک بافت موثر واقع می شود، ممکن است در بافت دیگری شکست بخورد. در واقع، به نظر می رسد که اساس، رابطه والدین- فرزند است. آنها در کنشهای متقابل خود، به سازشهایی می رسند که نیازها و خواستهای متقابل را منعکس می کنند(وندر زندن، ترجمه گنجی، 1383)

0

بیان مسئله:

با توجه به پیشرفت روز افزون علم وتکنولوژی،بخصوص وسایل ارتباط جمعی و الکترونیک و کامپیوتر در جهان و عرضه ی آن ها به به تمام نقاط و بیشتر و بیشتر شدن ارتباط انسان ها با این صنایع می توان به این مسئله توجه کرد که این پیشرفت ها و تکنولوژی هاچه تأثیری می تواند بر رفتار انسان ها وزندگی آنها داشته باشد و اهمیت این تغییرات در وجود انسان تا چه اندازه می باشد.

معمولأ در مباحثی که، نامی از ایجاد وتغییرات (مثبت ومنفی) در زندگی روانی و جسمانی انسان آمده باشد بحث قابل توجه بوده و افکار را به سوی خود جلب می کند و این خود نشانی از اهمیت موضوع است،بنابراین به این نتیجه می رسیم که همزمان یا پیشرفت تکنولوژی توجه به تأثیر آنها بر زندگی انسان الزامی است.

حال پس از بیان پیشرفت تکنولوژی به مسأله ی کوچکتر ودر عین حال حائز اهمیت که زیر مجموعه ای از این پیشرفت است (بازی های رایانه ای )می پردازیم.

این پدیده ی جدید دانش بشری که تقریبا در همه ی شئون زندگی انسان راه یافته است،هم چون دیگر ساخته های دست بشر دو رو دارد،که یک روی آن استفاده صحیح در کارها وکمک به رشد و سعادت بشر است و روی دیگر آن استفاده غلط است که معمولا جز در موارد علمی و شغلی از آن استفاده می شود.

امروزه بازی های رایانه ای به پر مصرف ترین و مهم ترین ابزار سرگرمی کودکان و نوجوانان در جهان تبدیل شده و بیشتر کودکان و نوجوانان به سمت این بازی ها کشیده می شوند و ساعت ها وقت خود را صرف این بازی ها می کنند و ارتباط کمتری با افراد دیگر دارند و بیشتر دوست دارند که تنها باشند و به بازی های رایانه ای بپردازند که این امر سبب شکل گیری مشکلاتی از جمله(آسیب های جسمانی،پرخاشگری، انزوا طلبی، تنبل شدن ذهن، تأثیر منفی در روابط خانوادگی،افت تحصیلی، و..) می شود که در این مقاله سعی می شود تأثیر بازی های رایانه ای بر بر رفتار های پرخاشگرانه کودکان مورد بررسی قرار گیرد.

مهم ترین مشخصه ی بازی های رایانه ای حالت جنگ اکثر آنهاست و این افراد(کودکان و نوجوانان) باید برای رسیدن به مرحله ی بعدی بازی با نیرو های به اصطلاح دشمن بجنگند که استمرار چنین بازی هایی کودک را پرخاشگر و ستیزجو بار می آمورد،خشونت مهم ترین محرکه است که در طراحی جدید ترین و جذاب ترین بازی های رایانه ای به حد افراط از آن استفاده می شود،چهره های معروف هالیوود که در فرهنگ ما انسان های ضد ارزش و غیر اخلاقی هستند در این بازی ها به صورت قهرمان های شکست ناپذیر جلوه نمایی می کنند.

روانشناسان معتقدند اختلال پرخاشگری ریشه ی بسیاری از مشکلات روانی و رفتاری کودکان می باشد، این رفتار ها در صورت بروز می توانند سبب مشکلات بین فردی،جرم،بزه و تجاوز به حقوق دیگران شده ودر صورت درونی شدن قادر به ایجاد انواع مشکلات جسمی و روانی می باشند از طرف دیگر اتلاف وقت کودکان در برابر این دستگاه ها ضرورت توجه به این اصل مهم را بیش ازپیش نشان می دهد،خشونت،بزه کاری،جنایت و از بین بردن هر آنچه که فرا روی آدمی است یکی از اساسی ترین موضوعات مطرح شده در بازی های ویدیوئی و رایانه ای است به طوری که بررس های مختلف حاکی از آن است که مضامین اغلب این بازی ها به مواردی چون تخریب و پرخاشگری علیه دیگران اختصاص دارد.

و اینک چند سؤال اساسی که باید در پیکره ی مقاله به آنها پاسخ داده شود:

1- چه رابطه ای بین بازی های رایانه ای و پرخاشگری کودکان وجود دارد؟

2- آیا بازی های رایانه ای سبب خشونت در رفتار کودکان می شود یا اینکه کودکان پرخاشگر بیشتردوست دارند به بازی های رایانه ای بپردازند؟

0

بازی جزئی تفکیک ناپذیر از زندگی کودکان است. کودکان بیش از هرامر دیگر وقت خود را به بازی اختصاص می دهند. البته بازی مختص کوکان نیست بلکه بازی در تمام طول زندگی انسان مشاهده می شود منتها نوع بازی و مدت زمانی که افراد در سنین مختلف به آن اختصاص می دهند متفاوت است با اینکه بازی بعنوان بخش پذیرفته شده ای از زندگی کودک از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اغلب مردم کمتر به نقش آن پی برده اند حتی والدین هم کمتر به این نکته توجه دارند که کم بازی کردن کودک را از بسیاری موفقیتهای یادگیری محروم می کند زیرا بازی مؤثرترین و پرمعناترین راه یادگیری برای کودک است و جبران آن از طریق دیگر امکان پذیر نیست.

مهمترین مشغولیت کودک در زندگی بازی است کودک در جریان بازی دریک زمان پرورش فکری، عاطفی، جسمی و اجتماعی می یابد و آنچه او از طریق بازی بدست می آورد بطور مثبت کسب می کند زیرا اساس آن تجربه است. این تجربه ای است که از طریق عضلات و حواس خود کودک بدست آمده است بازی یکی از مهمترین موضوعات تربیتی است که بسیار مورد توجه روان شناسان و علمای تعلیم و تربیت قرار گرفته است با آن که از زمان میشل متنی بزرگ فرانسه در دوره رنسانس مورد توجه خاص قرار گرفته است ولی در هیچ عصر به اندازه زمان ما بازی مورد مطالعه و تحقیق دقیق روانشناسان واقع نشده است. تحقیقات جدید نشان داده است که بازی تأثیر بسیاری در رشد بدنی و ذهنی کودکان دارد بدن تنها وسیله است که کودک بوسیله آن می تواند جهان خارج را توسط حواس مختلف درک کند. بازی وسیله طبیعی کودک برای بیان و اظهار خود است. آدلر روانشناس معروفی می گوید که هرگز نباید به بازیها بعنوان روش برای وقت کشی نگاه کرد. بازی برای کودک مساوی است با صحبت کردن برای یک بزرگسال، بازی و اسباب بازی کلمات کودکان هستند. بازی، روش طبیعی شرکت کودکان در فعالیتهایی است که سرانجام سبب کسب مهارت و در زندگی برای مقابله با مشکلات زندگی می شود. کودکان از طریق بازی احساسات، ناکامی ها و اضطراب های خود را بیان می دارند.

1- خانواده چه نقشی در انتخاب بازی کودکان دارد؟

2- آیا انجام دادن هرنوع بازی برای کودکان مفید است؟

3- کودکانی که به هر دلیلی از بازی کردن محرومند در آینده با چه مشکلاتی مواجه می شوند؟

0

بیان مسئله:

در فرآیند یاددهی - یادگیری بخش اول این فرآیند به یادگیری اختصاص دارد و میزان کیفیت این فرآیند تاثیر بسزایی در اثربخشی جریان آموزش دارد تا انجایی که اگر خللی در روند این مرحله وارد شود و رفع نشود، کل فرایند یاددهی – یادگیری با مشکل مواجه می شود. مولفه هایی که می تواند در این فرآیند تاثیر گزار باشد عوامل متعددی را شامل می شود مثل:امادگی یادگیرنده، انگیزه و هدف، شرایط و محیط یادگیری،روش تدریس معلم، روش صحیح مطالعه، تمرین و تکرار و... که هر کدام به نحوی در روند این جریان تاثیر گزارند.

اما در فرآیند یادگیری روش صحیح مطالعه از نقش بسزایی برخوردار است چرا که بخش اعظم فعالیتهای یادگیرنده برای یادگیری به آن بستگی دارد اما برخی از والدین به طور مدام به فرزندان خود می گویند درس بخوانید، مطالعه کنید، ولی هرگز نمی گویند چگونه مطالعه کنید و روشهای صحیح مطالعه را نمی دانند بنابر این آگاهی از شیوه های صحیح مطالعه و یادگیری چون: تند خوانی، عبارت خوانی، خواندن اجمالی، خواندن تجسمی، و … به یادگیرنده کمک می کند تا یادگیری اثربخش تری داشته باشد.

اما در این بین برای یادگیری، مولفه ی مهم تری نیز وجود دارد که دراین امر بی تاثیر نیست به این منظور، به نظر می رسد برای یادگیری و به خاطر سپردن هر مطلبی، اولین شرط، توجه به آن مطلب است؛ بدیهی است که اگر دانش آموز از هوش بالایی هم برخوردار باشد؛ و تمام روشهای مطالعه را به نحو احسن انجام دهد ولی به مطلب یا موضوعی توجه نکند، نمی تواند آن را فرا گیرد.

تمرکز دروهله اول یک تلاش ذهنی است برای انسجام بخشیدن به فکر،جمع وجورکردن آن وتمرکزحواس یعنی عوامل حواس‌ پرتی رابه حداقل رسانیدن ولی توجه به این امر معمولا در یادگیری مورد غفلت واقع می شود در حالی که بخش قابل توجهی ازعواملی که مقاومت در یادگیری به وجود می آورد و به گونه ای مانع یادگیری است، با تمرکز رفع می شود وبا در نظر گرفتن این موضوع یادگیری به صورت عادی و با روال طبیعی به وقوع می پیوندد.

علت افت و شکست تحصیلی دانش آموزان در برخی موارد، ناشی از همین عدم توجه و تمرکز حواس هنگام مطالعه و انجام تکالیف درسی است؛ هم چنین برخی از دانش آموزان و نیز بزرگسالان، اغلب از ضعف حافظه ی خود گله می کنند که مطالعات روی آنان نشان داده است که اغلب این افراد، بر خلاف ادعای خود، از حافظه ی خوبی برخوردارند. اشکال، در آن جاست که در هنگام فراگیری به مطالب مطرح شده و مورد نظر، توجه نکرده اند. هر چه بیش تر و دقیق تر به چیزی توجه کنیم، از مجموعه ی حواس بیش تری استفاده شده و درک و فهم و بازیابی آن از حافظه، آسان تر خواهد شد.

به این ترتیب نقش تمرکز در یادگیری و همچنین راه های تقویت آن از جمله مواردی ست که می تواند در مدارس و مراکز تحصیل مورد پیگیری قرار گیرد، در حالی که در حال حاضر توجه به تمرکز در هنگام یادگیری و مطالعه فقط در سال های نزدیک به امتحان کنکور مورد توجه قرار می گیرد و از انجایی که تاثیر این مورد در یادگیری قابل کتمان نیست این مورد بایستی در کل سالهای تحصیل نیز پیگیری شود از عوامل موثر در تمرکز می توان به تغذیه ی مناسب، برنامه ریزی و تنظیم زمان مطالعه، بکارگیری روش های ذهنی و... اشاره کرد.

به این ترتیب این پژوهش در نظر دارد به بررسی تمرکز و میزان تاثیر گزاری آن در امر یادگیری بپردازد.

سوال: با در نظر گرفتن تمام عوامل موثربر یادگیری، امر تمرکز چقدر می تواند در یادگیری اثر بخش موثر واقع شود؟

0

تربیت کودک و نوجوانان از دیدگاه امام خمینی (ره): کودکان و جوانان بدلیل جدید العهد بودن و پاک بودن فطرتشان قابلیت تربیت‌شان بیشتر است و «لهذا تربیت باید از اول باشد از همان کودکی [باید] تحت تربیت انسان قرار گیرد و... مربی‌هائی باشند که تربیت کننده انسان را».

دین مبین اسلام دارای برنامه ی کامل زندگی انسان و هدایت بشری است در این راستا و در جهت تربیت انسان ها که در این مکتب انسان ساز ساخته شوند و زندگی رو به کمالی داشته باشند و به هدفی که خداوند متعال از آفرینش انسان داشته است برسیم و سعادت شایسته انسان و مقام انسان کامل برسد، باید در تمام مراحل زندگی او را به این سو هدایت کرد و در این میان وظیفه پدر ومادر و اساتید ومعلمان بسیار خطیر و مهم به نظر می رسد بنا به فرموده قرآن که تزکیه را بر تعلیم مقدم داشته اند.

معلمین در مقطع ابتدایی نقش مهمی دارند و سنگ بنای تربیت کودک بر عهده آن ها ست، در این مقطع کتاب هدیه های آسمانی که تدریس می شود بسیار مهم است.

پژوهشگران اعتقاد دارند که تاثیر والدین بر تربیت فرزندان نه فقط از طریق خصوصیات موقعیتی آنان بلکه در انتقال ارزش هایشان ونیز فراهم کردن یک محیط اجتماعی هدایت کننده است والبته حمایت والدین مهم ترین عامل برای نیل به کمال تربیتی است، با توجه به شاغل شدن برخی زنان و نگهداری درصد بسیاری از کودکان در مهد کودک و اختصاص دادن وقت کمتر توسط والدین برای فرزندان خود بنابراین نقش مربی و معلمان در مدارس بر تربیت و پرورش کودکان مهم می باشد.

مدرسه محلی است که بنای زندگی دانش آموز در آن پی ریزی می شود در همین خانه بزرگ است که شخصیت دانش آموز شکل اجتماعی می گیرد و دانش آموزان به کمک معلم مقدمات کتاب زندگی را ورق می زنند.

در کلاس هدیه های آسمانی (مقطع ابتدایی) باید به رشد اعتقادی، اخلاقی و فکری کودک توجه شود تا دانش آموز بتواند مفاهیم را به صورت کاربردی فرا گیرد.

با توجه به ویژگی دانش آموز مقطع ابتدایی که خدارا بعنوان خالقی که هدیه های مختلف به آن داده شناخته است، علاقه فراوانی به یادگیری دارد، بیشتر احساساتی و عاطفی هستند رضایت و خوشحالی معلم خود را دوست دارد و برای جلب رضایت او، حاضر به هرگونه تلاش است، معلم مورد ستایش(الگو) کودک است و معلم می تواند با بیان غیرمستقیم و در ورای قصه وشعر مفاهیم اخلاقی را برایشان بیان می کند و به دلیل تکوینی بودن شناخت کودکان آموزش هدیه های آسمانی در این مقطع موجب شکل گیری نگرش در دانش آموز می شود.

بنابر این می توان گفت که محتوا و کارکرد معلمان از مهمترین عوامل مؤثر بر یادگیری و ایجاد نگرش در دانش آموز می باشد.

در این راستا پژوهش حاضر در تلاش است تا به بررسی رابطه معلم در ارائه هدیه های آسمانی بر کاربردی کردن مباحث در مخاطبان و همچنین محتوایی که باید در این سن ارائه شود بپردازد تا در نهایت بتوان از نتایج حاصل از این پژوهش به ارائه راهکارهای مؤثری برای ارتقای سطح کیفی محتوا و ارائه محتوا در نظام آموزشی دست یافت.

در این تحقیق ما در پی پاسخ به این سؤال هستیم که:

  • معلم از چه ابزاری برای کاربردی کردن محتوا هدیه های آسمانی می تواند استفاده کند؟

  • معلم چه تأثیری در ارائه و آموزش کاربردی محتوا هدیه های آسمانی می تواند داشته باشد؟

  • چگونه محتوای هدیه های آسمانی موجب ایجاد نگرش و شناخت در دانش آموز مقطع ابتدایی می شود؟

0

بیان مسئله:

انسان وقتی به دنیا می آید،از انسان بودنش فقط شکل ظاهری آن را دارد وهنوز هویت انسانی را ندارد. هر طفلی که چشم به جهان میگشاید،تنها چیزی که با خود می آورد مواد خام هستند.طفل همه چیز را از طریق ارتباط باکسانی که بعد از تولد مسئول تربیت او هستند،می آموزد.در این میان خانواده مهمترین نقش را ایفا می کند.آغاز تعلیم وتربیت کودک در خانواده است وخانواده آموزه های مهم تربیتی را در شیوه ی فرزند پروری به صورت آگاهانه درنظر می گیرد.تربیت مذهبی کودک ریشه در نحوه تعامل والدین با وی دارد.

رابطه والدین با فرزندان در گذر از اعمالی است که اهداف گوناگونی را در بردارد.تربیت اخلاقی،دینی وروانی،رشد وپیشرفت استعدادهای فرزندان، آموزش مهارت ها از جمله این اهداف می باشد.در کانون خانواده دو عنصر اصلی پدر ومادر می باشند که هردو نقش تعیین کننده ای در تربیت دینی فرزندان دارند.مقصود از تربیت دینی هر گونه فعالیت هدفمندی است که به منظور ایجاد شناخت وباور به معارف دینی وتقویت آن گرایش به ارزش ها وهنجار های دینی مطرح می شودودر مجموع زمینه ساز تکوین هدایت دینی ورشد متعادل دینداریی گردد.

افراد دین را از طریق خانواده یا فرهنگشان به همان طریقی که نقش جنسیتی،زبان ویا سبک زندگی را فرا گرفته اند درونی می کنند.در پرسش از تربیت دینی افراد، به سوالاتی از قبیل:والدین وخانواده چه نقشی در تربیت دینی آنان ایفا کرده اند؟نقش خانواده چگونه وچه طور برای افراد مهم بوده است؟ باید توجه شود.همچنین والدین برتربیت دینی فرزندانشان ودستیابی آن ها موثر هستند یا خیر؟

.پژوهشگران اعتقاد دارند که تاثیر والدین بر تربیت فرزندان نه فقط از طریق خصوصیات موقعیتی آنان بلکه در انتقال ارزش هایشان ونیز فراهم کردن یک محیط اجتماعی هدایت کننده است والبته حمایت والدین مهم ترین عامل برای نیل به کمال تربیتی است.یکی از عوامل تاثیر گذار بر تربیت دینی فرزندان،میزان دینداری والدین است.دینداری عبارت است،یک نظام عملی مبتنی بر اعتقادات است که در قلمرو ابعاد فردی واجتماعی از جانب پروردگار برای هدایت انسان ها در مسیر رشد وکمال الهی ارسال گردیده است.

از دیربازدغدغه فکر انسان،موضوع تربیت وروش های دستیابی به آن بوده وهمواره در تمامی دوره ها، این امر توجه آدمی را به خود معطوف کرده است.اهمیت موضوع تا حدی می باشد که پیامبران واولیای الهی به عنوان هادی و راهنمای جوامع،سرچشمه رستگاری بشر را در این موضوع جستجو کرده اند.

تربیت به معنی شکوفا شدن،ظاهر شدن و بالفعل شدن توانایی هاست.تربیت دینی نتیجه جامعه دینی است اما همواره به جهت وجود برخی محدودیت ها وموانع پالایش فرایند منتهی به آن، به صورت یک ضرورت طرح شده است.مقصود از تربیت دینی،هر گونه فعالیت هدفمندی است که به منظور ایجادشناخت وباور به معارف دینی وتقویت آن،گرایش به ارزشها وهنجار های دینی والتزام عملی به احکام ودستور های دینی مطرح می شود ودر مجموع زمینه ساز تکوین هویت دینی ورشد متعادل دینداری در متربی در همه جنبه ها گردد.

دینداری مجموعه عقاید،اخلاق،قوانین ومقرراتی است که برای اداره امور جامعه ی انسانی وپرورش انسان ها از سوی خداوند متعال به وسیله پیامبران برای انسان ها ارائه شده است.دین وتربیت دو واقعیت اصیل،گسترده وتاثیر گذار در ابعاد مختلف زندگی انسان به شمار می ایند.حوزه تعلیم وتربیت در سالهای اخیر به شدت از دین متاثر شده است.روند پژوهش های تربیتی نیز در جهان به سوی توجه بیشتر بر تربیت دینی است.دین کهن ترین،اثر گذار ترین نهاد اجتماعی بشر است وتحقیقات ارتباط تنگاتنگ دین را با تعلیم وتربیت نشان می دهد. امروزه از یک سو دستگاههای نهاد های مختلف عهده دار آموزش وتربیت دینی در جامعه هستند واز سوی دیگر خانواده به شکل غیر رسمی به تربیت وآموزش دینی فرزندان می پردازد.در ایران نفوذ دین در زندگی تربیتی وسایر امور اجتماعی بسیار زیاد است به طوری که هنوز دین شکل دهنده وهدایت کننده خانواده های شهری وروستایی است.

آموزش های والدین برای تربیت دینی فرزندانشان ناشی از میزان مذهبی بودن آنها است.با توجه به نقش خانواده در تربیت دینی،هدف پژوهش پیش رو پاسخ به این سوال است که آیا روش تربیت دینی فرزندان با میزان دینداری والدین رابطه دارد؟

برای دریافت مقاله آماده بررسی رابطه بین باورهای دینی و تربیت در دانش آموزان کلیک کنید.

0

همیشه بوده اند دانش آموزانی که مخل کلاس درس بوده اند و شاید خود ما یکی از آنها باشیم.

این خصلت سنین کودکی و نوجوانی است ولی برخی از افراد هستند که کمی بیشتر از حد معمول به دردسر سازی برای معلم می پردازند. اینکه این کودکان یا نوجوانان به چه علت به این رفتارها می پردازند دلایل مختلف می تواند داشته باشد.

برخی از کودکان به خاطر مشکلات خانوادگی به این رفتارها می پردازند و برخی بیش فعال هستند و دلایل دیگر.

ولی کاری که معلمان در برخورد با این دانش آموزان انجام می دهند چیست؟

بسیاری از معلمان در برابر این دانش آموزان جبهه گرفته و آنها را طرد می کنند و این طرد می تواند به شکل تنبیه بدنی یا اخراج از مدرسه باشد، این طرد می تواند تاثیری مخرب در دانش آموز داشته باشد.

دانش آموزانی هم که اخراج نمی شوند در بیشتر موارد شامل تبعیض، برخورد ناشایست و تحقیرکننده یا بی لطفی دوستان و معلم می شوند.

این برخوردها می توانند باعث شوند که دانش آموز به رفتار خود ادامه دهند و یا حتی ناهنجاری های خود را بیشتر کنند.

دانش آموزانی که با این برخوردها مواجه می شوند انگیزه کمی برای یادگیری دارند و میزان یادگیری آنها افت شدیدی پیدا می کند.

متاسفانه بیشتر مدارس دانش آموزی را که اخراج شده باشد بار دیگر نام نویسی نمی کنند و این خود مشکلی می شود برای دانش آموز که گاهاً ممکن است که استعداد بالایی داشته باشد ولی به خاطر برخورد غلط یک معلم نه تنها این استعداد زوال میابد که ممکن است در شکل های غلط استفاده شود که شاید زندگی دانش آموز را تباه کند.

افرادی که این رفتارها را انجام می دهند دربیشتر موارد به دنبال جلب توجه هستند، این معلم است که می تواند با تدبیری مناسب هم این توجه را به دانش آموز بدهد و هم اینکه این رفتارها را در قالبی درست راهنمایی کند.

باید توجه داشت که این رفتارها همیشه از علتی برخاسته اند معلم می تواند با شناسایی این علت در جهت رفع آن برآید و به دانش آموز کمک کند که رفتارهایش را اصلاح کند.

پس طرز برخورد معلم می تواند باعث شود که این نابهنجاری‏ها کاهش و یا افزایش یابند.

1- معلم چگونه می تواند باعث کاهش نابهنجاریهای رفتاری دانش‏آموز شود؟

2- برخورد معلم باید شامل چه ویژگی هایی باشد؟

3- آیا معلم به تنهایی می تواند این کار را انجام دهد؟

4- شیوه ی برخورد برای دانش آموزان دختر و پسر چه تفاوتهایی می تواند داشته باشد؟

5- نقش خانواده و دوستان در این نابهنجاری ها چگونه است؟

0

من برای یکی از درس هایم که به مدرسه ابتدایی رفته بودم معلم های آنجا هیچ کدامشان طرح درس نداشتند و برایم جالب بود بررسی کنم ببینم که چرا از طرح درس استفاده نمی کنند. و طرح درس یعنی تقسیم محتوای درسی که معلم می خواهد آموزش دهد به زمان و ساعاتی که در اختیار دارد و پیش بینی وسایل و امکانات و مراحل اجرا با توجه به هدف ها و توانایی های فراگیران است و طرح درس برای بهبود و بهره دهی بیشتر روش های تدریس-یادگیری طراحی می شود و از آن جا که دوره ی ابتدایی یک دوره ی حساس و بنیادین است معلمین باید با انواع روش ها و فنون، علم و دانش آشنایی کامل داشته باشند و یک طرح خوب برای انتقال مفاهیم به دانش آموزان طراحی کنند و اگر تدریس بر اساس یک طرح درس قبلی و یک برنامه از پیش تعیین شده نباشد راندمان کار پایین می آید و تلاش می شود فرایند آموزش طوری طراحی شود که همه ی عناصر و عوامل به طور هماهنگ برای رسیدن به هدف های از پیش تعیین شده مرتبط سازد و طرح درس یکی از عناصر این فرایند می باشد و با استفاده از طراحی درس می توان قدم ها و مراحل مناسب را در رابطه با برنامه و هدف های آموزش و همچنین استفاده از طرح درس در تدوین و منظم نمودن فعالیتهای یک درس استفاده کرد. وقتی معلمین از طرح درس استفاده نمی کنند بعضی از اهداف آموزشی فراموش می شود و به دانش آموزان انتقال داده نمی شود و یک طرح درس فقط شامل هدف های از پیش تعیین شده و انواع روش های تدریس نیست بلکه شامل خلاصه مجموعه فعالیت های متعامل و متقابل معلم و دانش آموز را در بر می گیرد و معلمین که از طرح درس روزانه استفاده می کنند این باعث می شود دانش آموزان هدف های آموزشی را در هر سه سطح شناختی، عاطفی، روانی-حرکتی یاد بگیرند و معلمین که از طرح درس استفاده نمی کنند باعث می شود ضررهای جبران ناپذیری به دانش آموزان وارد کنند و دانش آموزان نیز شور شوق و رغبت خود را برای یادگیری از دست می دهند و در کل مشاهده می شود که به دلیل عدم آشنایی معلمان با طرح درس روزانه از تهیه آن خودداری می کنند و به خصوص که در دوران ابتدایی مشاهده می شود و گاهی با بهانه هایی همچون وقت گیر بودن از تهیه ی آن خودداری می کنند و بعضی از معلمین اعتقاد دارند که طرح درس در تدوین تاثیر مثبت ندارد و و پایین بودن حقوق و مزایا را بهانه می کنند که همین قدر که در کلاس زحمت می کشیم کافی است و نیاز به طرح درس نیست و گاهی هم مشاهده شده به دلیل عدم توجه والدین به سواد و آموزش فرزندان از تهیه ی طرح درس از جانب معلمان خودداری می شود و تدریس به شیوه ی سنتی در مدارس و دایر بودن دوره های ضمن خدمت باعث عدم استفاده از طرح درس می شود برای اینکه مشکل حل شود باید تلاش شود که نیاز به تهیه ی طرح درس برای معلمان ضروری شناخته شود و در دوره های ضمن خدمت چگونگی تهیه ی طرح درس را بیان شود و معلمان به تهیه ی طرح درس تشویق شوند و به نظرم باید یک دوره یا یک کتاب تهیه شود که در آن روش تهیه ی درس بیان شود.

1) طرح درس چیست؟

2) چرا طرح درس در مدارس استفاده نمی شود؟

3) چگونه مشکل عدم تهیه ی طرح درس از جانب معلمان را حل کنیم؟

0

متن حاضربحثی درباره نقش رفتارهای معلم درکلاس درس برمیزان بالابردن انگیزه ی دانش اموزان برای درس خواندن می باشد.دلیل انتخابم ودرواقع هدف ازاین موضوع این است که تجربه ی خودم وبامشاهده ی موردهای مختلف دراقوام وباتحقیق های میدانی به این نتیجه رسیده ام که دوعنصرمعلم ووجودانگیزه درشاگردان برای درس خواندن چیزی جدای ازهم نیستند،چراکه به نظربنده نقش تربیتی که معلم می تواندبرشاگردداشته باشدچیزی کمترازنقش والدین نیست وکودک علاوه براینکه درخانه تحت تربیت والدین قرارمی گیردمدرسه هم به عنوان خانه دوم به نوبه ی خودبایدنقش سازنده تری داشته باشدچراکه دانش آموزدرمدرسه ودرکنارهم سالان وهم کلاسی های خودودرمحیطی اجتماعی وجدای ازخانواده قرارداردواین مدرسه است که به عنوان یک نهاداجتماعی فردراتربیت می کند واین الگوی تربیت هم می تواندسازنده باشد وهم مخرب.

مخرب ازآن جهت که سن بچگی بهترین زمان برای تربیت کودک است درواقع دراین سن به هرشکلی که بخواهیم می توانیم به بچه آموزش دهیم آموزشی که تقریباپایداراست پس وقتی فرددرمحیطی آموزشی قرارمی گیرد ازبایدهای زندگی ودرواقع آداب وهنجاهای اجتماعی به دوراست دراین میان چه انتظاری می توان ازکودک داشت مسلما رفتاروعملکرد بچه تحت تاثیرآن محیط قرارخواهدگرفت. دربحث درس خواندن هم می توان این بحث رامطرح کردبرفرض مثال هرچقدرهم که والدین دروظایف خودسنگ تمام بگذارندوبرتکالیف کودک نظارت کنند،اوراتشویق به درس خواند، وانجام تکالیف مدرسه بکنند، وسایل کمک آموزشی برای اوفراهم کنندتابلکه کودک رغبت بیشتری به درس خواند پیداکندولی بااین وصاف اوهمچنان درجامیزندو خیلی منفعلانه وبدون علاقه درس میخواند ونهایتابازتاب این امردرنمرات پایینی که کسب می کندنمایان می شودمتوجه می شویم که این مشکل ازجای دیگرآب میخورد درواقع نوعی تضاددرعملکردهای خانه ومدرسه هست که دانش آموزروند عادی تحصیل راطی نمی کند.