امروز چهارشنبه 17 اردیبهشت 1404
0

استفاده از وسایل آموزشی موجب می شود که دانش آموزان از همه حواس خود جهت یادگیری مطالب استفاده کنند. از آنجا که % 75 از یادگیری مطالب توسط چشم و بینایی یاد گرفته می شود، این موضوع باعث شد که معلمان بیشتری به استفاده از وسایل کمک آموزشی و وسایل بصری روی آوردند. یکی از عللی که تعدادی از معلمان از وسایل کمک آموزشی استفاده نمی کنند این است که فکر می کنند که منظور از وسایل کمک آموزشی همان وسایلی است که فقط به منظور آموزش دانش آموزان و با هدف وسیله کمک آموزشی از قبل ساخته شده می باشد. ولی این فکر اشتباهی می باشد، زیرا با وسایل دور ریختنی و مازاد نیز می توان یک وسیله کمک آموزشی ساخت که به اهداف مورد نظر درس برسیم.

0

منظور از افت تحصیلی بهترین شاخص برای سطح عملکرد قبلی و فعلی خود دانش آموز است.

ابعاد افت تحصیلی دانش آموز که بهم وابسته هستند عبارتند از:
مدرسه

عدم هماهنگی مدرسه و خانواده در مسائل تربیتی و آموزشی به علت عدم مراجعه والدین به مدرسه و یا عدم فراخونی اولیاء به مدرسه از جانب مسئوولان فعالیت های تربیتی خانه و مدرسه با یکدیگر در تعارض بوده، برای دانش‌آموز ایجاد حیرت و سرگردانی می‌کند.

تعویض معلمان در حین سال تحصیلی و تغییرات ناشی از مرخصی های زایمان خواهران معلم، اعمال روشهای آمرانه و تنبیهی، وجود محیطهای خشک خالی از محبت، باعث می‌شود برخی از دانش‌آموزان ازمدارس فرار کنند یا به کلی ترک تحصیل نمایند.

عواملی چون عدم توجه معلمان به تفاوت‌های فردی درامر آموزش، روش های ارزشیابی غلط و سطح دشواری امتحانات، کمبود تجهیزات و وسایل آموزشی، می‌تواند افت تحصیلی را در پی داشته باشد.

• در کلاس‌های درس معمولاً معلم از شاگردان سؤال می‌کند و آن‌ها پاسخ می‌گویند این پرسش و پاسخ ها اغلب طوطی وار بوده ونیز عدم درک ارتباط بین مطالب درسی و تجارب واقعی زندگی و احیاناً مشاهده تضاد و تناقض بین این دو موجب می‌شود که یادگیرنده درسراسر موضوع یادگیری مقاومت منفی از خود نشان دهد و همین امر نگرش منفی نسبت به درس و مدرسه یکی از علل عمده افت تحصیلی به شمار می‌رود.

• ویژگی‌های روانی و جسمانی دانش‌آموزان، به بیان دیگر یکی از عوامل مهم در یادگیری دروس، تمرکز حواس دانش‌آموزان می باشد دانش‌آموزانی که دچار اضطراب و ناراحتی هایی ازاین قبیل باشند، از نظر تحصیلی دچار افت می گردند و سلامت روانی آن‌ها به خطر می‌افتد که والدین می‌بایست در بهبود سلامت آن‌ها بکوشند.

0

یکی از دلایل عمده بسیاری از اختلالات رفتاری و شخصیتّی در کودکان و نوجوانان، ضعف در اعتماد به نفس و احساس خودارزشمندی (عزت نفس) است، بنابر این امروزه در اصلاح و درمان بسیاری از این اختلالات، پرورش و تقویّت احساس عزت نفس و اعتماد به نفس و مهارتهای فردی و اجتماعی آنان، نقش بسزایی ایفا می کند. از این رو با توجه به اهمیّت عزت نفس در رشد شخصیت و سلامت روانی کودکان و نوجوانان، در جهت تقویت و افزایش آن، موارد زیر به والدین و دست اندرکاران تعلیم و تربیّت توصیه می شود:

0

جویدن ناخن به عنوان یک واکنش روانى در کودکان معمولاً در سنین 54 سالگى آغاز مى شود. کارشناسان علل مختلفى براى جویدن ناخن مطرح مى کنند، آنان معتقدند علت عمده جویدن ناخن دراین سن ناشى از ترس و اضطراب است. البته ممکن است روشى براى ابراز دلگیرى ها، دلخورى ها، دلواپسى و یا جلب توجه هم باشد. هنگامى که کودک نمى تواند خشم خود را در مقابل ناکامى و محرومیت نشان دهد با جویدن ناخن آرامش پیدا مى کند. در هر صورت این رفتار به خود فرد و یا کودک آسیب وارد مى کند و غالباً از دوران کودکى شروع مى شود و شدت خود را در دوران ابتدایى و راهنمایى نشان مى دهد و در نتیجه آثارى نظیر افت تحصیلى و یاعقب ماندگى اجتماعى براى کودک به همراه دارد و لازم است والدین و اولیاى مدرسه بیشتر به آن توجه کنند. با این همه، ناخن جویدن یک اختلال محسوب مى شود و از بین بردن آن در دوران کودکى آسانتر است، این مسأله ممکن است در بزرگسالى ادامه داشته باشد و به صورت عادت درآید.

0

یکى از مشکلاتى که اغلب کودکان و نوجوانان تجربه اى از آن در ذهن دارند، احساس خجالت و کمرویى است. کمرویى به مفهوم احساس ناراحتى کردن از بودن در جمع است. کودک خجالتى در موقعیت هاى ناآشنا و هنگام تعامل و گفت وگو با دیگران عصبى و مضطرب مى شود. یک کودک خجالتى، زمانى که تصور کند مورد توجه اطرافیانش قرار گرفته است، بى نهایت ناراحت و پریشان مى شود. یک کودک خجالتى ترجیح مى دهد شاهد بازى کودکان دیگر باشد، ولى خود به بازى آنها نپیوندد. بیشتر کودکان در شرایط مختلف قدرى احساس خجالت و کمرویى مى کنند، اما کودکانى که این مشکل را به صورت حاد دارند، در تمام اوقات زندگى شان احساس خجالت و شرمسارى مى کنند. این احساس نه تنها مى تواند بر رشد اجتماعى کودک تاثیرى منفى به جا گذارد، بلکه مى تواند موجب کاهش عملکرد تحصیلى و افت آموزش و یادگیرى او شود. احساس خجالت و کمرویى احساسى دوسویه است؛ احساسى است مرکب از هیجان هایى مثل ترس و علاقه، تنش و رضایت، میل و اضطراب. احساس خجالت موجب تند شدن ضربان قلب و بالارفتن فشار خون مى شود. با یک مشاهده ساده مى توان آثار خجالت و کمرویى را در چهره کودک تشخیص داد. کودکان خجالتى روى شان را از دیگران بر مى گردانند، به پایین نگاه مى کنند و حرکات و سخنان شان بسیار احتیاط آمیز است. صداى آنها حین گفت وگو خیلى آهسته، لرزان و مردد است. همچنین کودکان خردسال ممکن است انگشت دست شان را بمکند، حرکات محجوبانه از خود نشان دهند، لبخند بزنند و خودشان را به کنارى بکشند.به طور کلى، احساس خجالت و کمرویى با دو نوع رفتار قابل شناسایى است؛ ملاحظه کارى و دورى از اجتماع. کودکان زیر دوسال، نسبت به افراد غریبه اى که در اطراف خود مى بینند، احساسى از دورى گزیدن و امتناع از روبه روشدن در خود دارند. برخى از کودکان 4 _ 3ساله نیز ممکن است بازى هاى آرام و دور از جمع را - که کمترین نیازى به تعاملات اجتماعى دارد - بر بازى هاى گروهى و جمعى ترجیح دهند.

0

اختلال وسواس فکرى _ عملىOCD (Obsessive Compulsive Disorder) در کودکان به صورت تفکرات مزاحم و تکرار کلیشه وار رفتارهاى خاصى بروز مى کند که موجب برانگیختگى و نگرانى آنان مى شود. کودک وسواسى خود را از درون تحت فشار مى بیند؛ فشار براى انجام دادن کارها، براى رسیدن به هدف، براى پیشرفت و موفقیت. او تصور مى کند که استرس ها و تنش هاى فکرى او از خارج بر وى تحمیل مى شوند، در حالى که نوع تفکر او عامل اصلى این فشارهاست. او همواره به خود مى گوید: «من باید...» بر طبق گزارش انجمن روانپزشکان آمریکا تقریباً از هر 200 کودک و یا نوجوان، یک نفر دچار اختلال وسواس فکرى عملى است. این اختلال به دلیل آن که توام با درد، ناراحتى و یا بیمارى جسمى خاصى نیست، معمولاً تا سنین نوجوانى و جوانى ناشناخته مى ماند. از زمانى که کودک به دوران نوجوانى پا مى گذارد و روابط دوستى و اجتماعى او گسترده تر مى شود، به دلیل داشتن چنین افکار و رفتارهایى از بودن در جمع دوستان و همسالانش احساس ناراحتى، فشار و استرس مى کند؛ زیرا نگران است که افکار و رفتارهاى وسواسى او از حد خارج شوند و نتواند خود را کنترل کند و همین امر موجب طردشدگى، انزوا و تنهایى او شود. بدیهى است تمامى کودکان و نوجوانان نگرانى ها، تردیدها و ایده هاى گوناگونى دارند که موجب حرکت، تلاش و انگیزه آنان براى یادگیرى، بازى، دستیابى و روابط اجتماعى شان مى شود. اما اگر این تصورات و افکار آنان مانع از زندگى عادى شان شود، براى آنها مشکل ساز خواهد شد و آنها را از داشتن یک زندگى سالم و طبیعى بازخواهد داشت. براى مثال اغلب کودکان 9 _ 8 ساله عادت دارند که بر روى درز سنگفرش هاى پیاده رو ها راه بروند یا اسباب بازى ها شان را مدام چک کنند و یا مراسم خوابشان را همیشه طبق آئین خاصى انجام دهند. چنین رفتارهایى که معمولاً در این گروه سنى کودکان رایج است، احتمالاً در بهترین شکل خود، نوعى بازى به حساب مى آید. اما زمانى که همین کارها بر زندگى کودک تسلط مى یابد و در عملکرد بهنجار او اخلال ایجاد مى کند، جاى نگرانى دارد. متاسفانه هر چه کودک و یا نوجوان بیشتر تحت تاثیر این افکار قرار گیرد، به تدریج در او قوى تر و پایدارتر مى شود تا حدى که موجب شرمسارى و درماندگى او و خانواده اش مى شود.

0

زمانی که کودکان هنوز چند ماهه هستند، مکیدن انگشت شان با مزه به نظر می‌رسد اما...
اما وقتی که به سن مهد کودک می‌رسند دیگر این کار اصلاً خوشایند نیست و تازه آن زمان است که نگران کودک‌مان می‌شویم. قیافه او در حالی که روی پاهای خودش ایستاده‌است و هنوز انگشتش را می‌مکد، برای‌مان عذاب‌آور است. نگران نباشید. دانشمندان تخمین زده‌اند که بیش از 18 درصد کودکانی که بین 2 تا 6 سال سن دارند انگشت خود که غالباً انگشت شست آنهاست را می‌مکند. اما چرا این اتفاق می‌افتد؟ ثابت شده که مکیدن انگشت، باعث آرام شدن کودک می‌شود و به‌همین خاطر وی این رفتار را همچنان ادامه می‌دهد. تحقیقات همچنین حاکی از آن است که مکیدن انگشت اکثراً توسط کودکانی انجام می‌گیرد که در دوران نوپایی ساعات زیادی از روز را از مادرشان دور بوده‌اند.
این اتفاق در بین کودکانی که ماه‌های اولیه زندگی خود را در آغوش مادرشان طی کرده و تماس فیزیکی با او داشته‌اند، بسیار بسیار کم دیده می‌شود. اکثر پزشکان توصیه می‌کنند تا زمانی که کودک خودش تصمیم به رها کردن این عمل نگرفته، والدین نباید وی را مجبور به این کار کنند. به کودک اجازه دهید، خود به اشتباهش پی ببرد ممکن است تذکر دادن به کودک در مورد مکیدن انگشتش کارساز باشد اما بهترین راه سپردن این مشکل به خود اوست. اگر دوستانش در مهد کودک یا مدرسه یک بار او را در این حالت ببینند و مورد تمسخر او را قرار دهند کودک نا خوداگاه نسبت به این عمل اکراه پیدا می‌کند. اینکه کودک خودش به این نتیجه برسد، بسیار بهتر از آن است که شما وی را مجبور به این کار کنید.

0

تحقیقات روانشناسان رفتاری نشان می دهد که آمادگی پذیرش مسئولیت در برخی سنین بیشتر و در برخی کمتر است و هر سنی خصوصیتی دارد که آگاهی به آن،راه و روش مربی را در واگذاری مسئولیت به کودک جهت می دهد مثلاً:

سن 5/1 سالگی:سن منفی بافی و مخالفت است – به کودک می گوییم:" بیا اینجا". او ممکن است عقب عقب برود،‌ می گویید برو و آشغال را در ظرف خالی کن - ممکن است او بر عکس،آشغالها را جای دیگر بریزد و آشغال دانی را هم خالی کند. در این سن او کلمه"نه" زیاد به کار می برد،رابطه اش با دیگران بر اساس گرفتن است،نه تحویل دادن و کلاً وارونه کار می کند.

سن دو سالگی: بیشترمسئولیت می پذیرد، حاضر است خود لباس بپوشد، ظرفی را جا به جا کند.دستوری را اجرا نماید، ‌چیزی را به کسی بدهد، بیاوردو ببرد. دادن مسئولیت های سریع الوصول و فوری برای او مناسب است.

سن سه سالگی:‌ مسئولیت پذیری در او قوی است، استقلال طلبی دارد،‌ می گوید: خودم می کنم، خودم می پوشم، خودم به حیاط می روم. مسئولیت کوچک را می توان به او واگذار کرد،‌ مثلاًظرف شسته را خشک کند. تمایل این که کار را به صورت کامل انجام دهد در او بسیار است. می شود به او گفت که حرف نزند، نخندد، نرود و...

سن چهارسالگی: می تواند مسئولیت هایی را بپذیرد، ‌لباس بپوشد، بند کفشش راببندد، صورتش رابشوید، از دستورات تخلف می کند؛ مایل به تماس با دنیای خارج است؛حاضر است به خانه همسایه برای انجام رسالتی برود؛ از مغازه همسایه خرید کند و....

سن پنج سالگی: کاری که در قدرت اوست خوب انجام می دهد، به قدرت خود مطمئن است.عجله دارد؛ می خواهد از والدین جلو بزند؛ می تواند سفره غذارا پهن کند، لباس خود را منظم کند و از انجام کار،احساس رضایت نماید. در این سن می توان حقوق دیگران را به او آموخت.

سن شش سالگی: سن توسعه است و طفل آماده ی هر چیز وهر کار، مایل به فعالیت اجتماعی است. علاقه به کار در او پرورش پیدا می کند، می خواهد او را به حساب آورند، تا حدودی از وظایف خود شانه خالی می کند، طفره می رود،‌ بهانه تراشی می کند، زیر قولش می زند.

سن هفت سالگی: سن اعتماد است، سن استقلال طلبی است، می خواهد اطاق مخصوص، قفسه مخصوص داشته باشد، از خودش بسیار متوقع است، اگر مسئولیتی را به او بسپارند نسبتاً خوب انجام می دهد و از این باب قابل اعتماد است.

سن هشت سالگی: هیچ کاری را مشکل نمی داند، تصور او از قدرت،فوق واقعیت است،به همین نظر دو چیز برای او خطرناک است:

1- دستزدن به هر شیئی

2- سرزنش بسیار در حین شکست که ممکن است او را از زندگی مأیوس و وادار به انتقام گیری های سخت کند.

سن نه سالگی: میل به استقلال دراو قوی می شود، می تواند تا حدودی به کارهای آشپزی کمک کند؛فرمان های کوچک را انجام دهد؛‌ مراقب خانه باشد؛ می خواهد عضو هیئت ها باشد،‌ درعین حال نافرمان است؛ بدبین است؛ طاغی و خود رأی است؛از امر و نهی نگران و تنوع طلب است مخصوصاً در مسئولیت.

سن ده سالگی: سخن والدین برای او چون قانون است، روح پذیرش مسئولیت در او قوی است؛ خواهان انجام کارهای مهم تر است مثل آشپزی برای همه؛ می تواند کار کند؛ می تواند مأموریتی را بپذیرد و انجام دهد؛‌مسئولیت دینی را بپذیرد واز عهده بر آید.

سن یازده سالگی: قدرت و رشد او زیادتر می شود.کم کم با روابط علت و معلولی وسیع تری آشنا می گردد. به وظایف اجتماعی پی می برد ولی کمتر بدان تن در می دهد. بلند پرواز است، کمتر می خواهد خود را در قید و بند گرفتار کند، در عین حال به مسئولیت اجتماعی علاقه مند است.

سن دوازده سالگی: مایل است عضو انجمن هایی باشد، ‌انجمن ادبی، ورزش، ‌و.. در مجالس حاضر گردد و شرکت کند و رعایت آداب و رسوم را بنماید، خودش ناخن بگیرد،‌ مراقب لباس پوشیدن و حفاظت کودک دیگر باشد، در امور خانه شرکت کند و در این کار بی میل نیست، باید مسئولیت به او داد و کنترل کرد.

سن سیزده سالگی: مسئولیت می پذیرد ولی قید و بند نمی پذیرد.

سن چهارده سالگی: مسئولیت های متعددی را می تواند بپذیرد ولی تصمیم گیری در انتخاب برای او مشکل است.

سن پانزده سالگی : کاملاً می تواند به خود برسد، مواظب خود باشد، ‌زمینه تخصصی معینی را برای خود بپذیرد.

پانزده سالگی سن مهم و پر معنی است، نوجوان قادر به تحلیل و تفسیر مسائل است، می توان اجازه اش داد در اتخاذ تصمیم و مذاکرات خانوادگی شرکت کند و وظائف معمولی خانه را انجام دهد.

به طور خلاصه می توان گفت در سنین نوجوانی مسئولیت پذیری در کودک قوی است، اگر آن را پذیرفت انجام می دهد اگر چه به قیمت جانش تمام شود. از حدودچهارده سالگی،وضع واگذاری مسئولیت باید به گونه ای باشد که آدمی بتواندازخودمراقبت کند، ‌زبان و دست و پایش را تحت مهار آورد و قادر به انجام کاری مفید باشد.

0

خطاهای متداول در نوشتن با دست

1 – کج نویسی بیش از حد

علل:

الف) بسیار نزدیک بودن بازو به بدن ب)بسیار سفت گرفتن شست

پ) دور بودن خیلی زیاد نوک قلم ازانگشتان

ت) صحیح نبودن جهت کاغذ ث)درست نبودن جهت حرکت قلم

2 – راست نویسی بیش از حد

علل:

الف) بسیار دور بودن بازو از بدن

ب) بسیار نزدیک بودن انگشتان به سر قلم

پ) هدایت قلم به تنهایی توسط انگشت سبابه

ت) ناصحیح بودن جهت کاغذ

3 – پرفشار نوشتن

0

به طور خلاصه از نظر نحوه تربیت کود ک و بطور کلی نحوه اداره سیستم خانواده می توان 4 نوع خانواده را:مشخص کنیم که عبارتند از:

الف - خانواده خشک و سخت گیر (والدین سخت گیر و مستبد)

ب - خانواده سهل گیر و آسان گیر

ج - خانواده گسسته (‌ خانواده پریشان)

د - خانواده دمکرات (‌ خانواده سالم)