امروز سه شنبه 23 اردیبهشت 1404
0

ه باور هاروی،اگر در پی‌ نوع معینی از توزیع درآمد هستیم،باید تصور گروشنی از ساز و کارهایی‌ که سبب نابرابری درآمد در سیستم شهری‌ می‌شوند داشته باشیم‌ هاروی در تحلل‌های‌ خود،فرض مارکس و انگلس را در رابطه با این‌که ایده‌ها و افکار مسلط در یک جامعه‌ ایده‌ها و افکار طبقه‌ مسلط آن جامعه است وبه‌ وسیله آن طبقه تولید می‌شود،می‌پذیرد در حقیقت صرف نمایش قسمتی از نا مردمی انسان به خود او اقدامی ضد انقلابی است،زیرا این کار برای انسان‌های رئوف این‌ تصور را پیش می‌آورد که گویی راه حلی عرضه داشته‌ایم،در حالی که‌ چنین نیست.این نوع تجربه‌گرایی بی‌فایده است:«در حال حاضر اطلاعات متعددی در گزارش‌ها،روزنامه‌ها،کتاب‌ها و مقالات‌ موجود است که شواهد کافی به ما عرضه می‌دارد.کار ما در حقیقت‌ گردآوری این مطالب نیست.کار ما،از طرف دیگر،این نیز نخواهد بود که پرونده‌ها و گزارش‌های قطوری از بی‌عدالتی‌هایی که در حق‌ ساکنین گتوها روا داشته شده تهیه کنیم و قبل از بازنشسته شدن و استراحت در کنار آتش گرم در پناه آن‌ها خود را پنهان کنیم و به دلسوزی‌ مشغول شویم.چنین کاری نیز ضدانقلابی خواهد بود،زیرا تنها اثر آن‌ جبران گناه است،بدون این که ما را مجبور به روبرو شدن با علل اصلی‌ نماید.هم چنین غرق شدن در احساسات توریستی و زندگی کردن‌ برای مدتی با طبقه فقیر به امید این که به آن‌ها کمکی کرده باشیم نیز نمی‌تواند راه حلی به حساب آید.این نیز فکری ضد انقلابی است،زیرا کمک به عده‌ای معدود در یک تابستان پیش از باز شدن مدارس چه‌ کمکی به جامعه می‌تواند بکند؟این‌ها راه‌هایی است که نباید رفت.این‌ها به تمامی ما را به کار اصلی‌مان منحرف می‌کنند.»

0

واژه فناوری آموزشی از ریشه(به یونانی: Technologia) به معنی برخورد سیستماتیک می‌آید و فناوری آموزشی به معنای کاربرد دانش برای مقاصد عملی می‌باشد. از نظر جی. آر. گاس مدیر مرکز تحقیقات و نوآوریهای آموزشی وابسته به سازمان همکاریهای اقتصادی کشورهای اروپایی فناوری آموزشی عبارت است: طرح سازمان یافته و استقرار یک سیستم فراگیری که از مزایای روشهای نوین ارتباط جمعی و شیوه‌های جدید تدریس، ابزار و وسایل بصری و سازمان‌بندی کلاس بهره‌گیری می‌کند.

نگاه جیمز براون با توجه به تعریف سیستماتیک از ارزش ویژه‌ای برخوردار است زیرا توجه به عملکردسیستم باعث می‌شود همواره یادگیری و یاددهی در غالب یک درون داد چرخه سیستم و برون داد مورد نظر و ارزیابی قرار گیرد. از این طریق می‌توان مرحله به مرحله آموزش و یادگیری را مورد نظرو دقت قرار داد و معایب ومحاسن سیستم آموزش را مشخص نموده و نقاط قوت آن حفظ نموده و تکامل بخشید و نقاط ضعف آن را از بین برد تا سیستم به صورت بهینه کارخودراتداوم بخشد

حسین زنگنه (1390) نیز در کتاب مبانی نظری تکنولوژی آموزشی خود، آن را بکارگیری نظامند سخت‌افزارها و نرم‌افزارها در راستای حل مساله یادگیری می‌داند. از نظر او فناوری آموزشی دارای دو بعدسخت‌افزار و نرم‌افزار بوده که هدفش حل مساله یادگیری است مانند کبوتری که از دو بال خود برای پرواز استفاده می‌کند. آخرین تعریفی که از فناوری آموزشی موجود است توسط انجمن ارتباطات و فناوری آموزشی فناوری آموزشی در سال 2004 صورت گرفته است که عبارتند از، مطالعه و عمل اخلاقی از طریق ایجاد، کاربرد و مدیریت منابع و فرایندهای فناورانه مناسب به منظور تسهیل یادگیری و بهسازی عملکرد افراد فناوری آموزشی درسال 1969به صورت جدی به حوزه فعالیت‌های آموزشی و پرورشی واردشد.

0

تعیین تاریخ استفاده از تکنولوژی آموزشی در آموزش و پرورش ایران به روز و ماه وسال کاری بس مشکل و محال به نظر می رسد اززمانی که مدارس جدید بین سالهای 1314-1308 شکل اصلی یافت همیشه معلمان معتقد، ارزنده و آگاه در گوشه کنار کشور ضرورت استفاده از وسایل آموزشی را احساس می کرده اند و با تدابیر خاص آنها را فراهم و بکار می برده اند. شاید نخستین وسیله آموزشی که در آموزش و پرورش مدارس جدید بکار گرفته کره جغرافیا و نقشه های جغرافیایی و لوحه های حروف برای آموزش خواندن و نوشتن باشد که بصورت تعمیم یافته ای از سال 1310 مورد استفاده قرار گرفته است واز سال 1314 به بعد معلمان در مدارس برای تدریس جغرافیا از نقشه و کره جغرافیایی و برای آموزش زبان از لوحه های مصور عموما استفاده می کرده اند. متعاقب آن سالها به تدریج در دبیرستانها شهرهای بزرگ چون تهران، تبریز، اصفهان، مشهد، شیراز و… آزمایشگاه های مجهز فیزیک شیمی و موزه های طبیعی ایجاد شد که با معلمان ماهر و مطلع، آزمایش های لازم را انجام می دادند وتدریس را با تجزیه علمی همراه می کردند.

از وزارت فرهنگ و هنر سایق به عنوان به عنوان پایه گذار وبانی استفاده از وسایل آموزشی به صورت جدید در آموزش و پرورش ایران نام برده شده است. مسئولیت استفاده از وسایل آموزشی که در آن زمان به اصطلاح آموزش سمعی وبصری شناخته می شد به عهده ی اداره کل هنرهای زیبا محول شد. در سال 1347 که سازمان سمعی و بصری هنرهای زیبای کشور از وزارت فرهنگ آن زمان جدا و مستقل شد، دستگاه مسئول آموزش وپرورش نیاز شدید به این فعالیت را احساس کرد ودر سال 1348 اداره ای به نام اداره آموزش فعالیتهای هنری و سمعی وبصری بوجود آورد. بدبن ترتیب سیر تحول تکنولوژی آموزشی در ایران آغاز گردید.

0

از زمان یونان باستان، اندیشمندان و فیلسوفان مختلف به این حقیقت مهم تصریح کرده اند که یکی از مهم ترین شیوه های تعلیم و تربیت، بازی های کودکان و سرگرمی های آنان است. افلاطون عقیده داشت که برای ساختن یک مدینه فاضله، اولیای امور و حاکمان باید از همان دوران کودکی بر بازی های کودکان نظارت داشته باشند، زیرا به وسیله بازی ها می توان به صورتی غیرمحسوس اولاً، ویژگی های شخصیتی و اخلاقی کودکان، نیروها و استعدادهای آنان را شناسایی و برای آینده در مورد آنان تصمیم گیری کرد و ثانیاً در صورت نیاز می توان رفتارهای آنان را نیز از همین راه تغییر داد. نوع بازی می تواند در تغییر نگرش اخلاقی و رفتار، تأثیر چشمگیری داشته باشد.

در بازی کودکان چیزهای بسیاری از هم می آموزند، چنان چه درخلال بازی ها و دعواهای شان، تجارب بسیاری کسب می کنند، آنها می آموزند چگونه با دیگران رفتار کنند و چگونه درجامعه سربلند باشند. بازی خصایص اخلاقی سازندگان فردای جامعه را شکل می دهد و حس مسئولیت در مقابل جمع برای انجام وظایف محوله، حس دوستی و رفاقت، هماهنگی در رسیدن به هدف مشترک و حل مناقشات به صورت دوستانه می شود.

0

ارتباط برنامه ریزی آموزشی و درسی با تکنولوژی آموزشی

درباره ی ارتباط تکنولوژی آموزشی و برنامه ریزی درسی دیدگاه های متفاوتی وجود دارند.

از دیدگاه سنتی، بین تکنولوژی آموزشی و برنامه ریزی درسی هیچ گونه ارتباطی وجود ندارد. اولین بار تابا، با ترسیم پیوستاری نشان داد که چگونه طراحی برنامه ی درسی و تکنولوژی آموزشی از هم متفاوت اند، ولی در عین حال هم سو و هم جهت و در طول یکدیگر دریک پیوستار قرار دارند. در یک طرف این پیوستار در مورد متغیرها تصمیم گیری های کلی و کلان به عمل می آید و در طرف دیگر آن، این متغیرها باید توسط معلم با به کارگیری تکنولوژی آموزشی، در جریان آموزش به شکل عملیاتی در آیند.

0

نظریه گشتالت یک نظریه شناختی است که بیان می کند کل با مجموع جز آن متفاوت است و مردم در برخورد با اشیا کل را درک می کنند

تاریخچه:

پس از اینکه رفتارگرایی در آمریکا برای روانشناسان به صورت یک روش پذیرفته شده و مقبول درآمد، به همان صورت که روش درونگری تیچنر و وونت مورد انتقاد رفتار گرایان قرار گرفت، گروه کوچکی از دانشمندان آلمانی که خود را گشتالت می نامیدند استفاده از رفتارگرایی را به شدت مورد انتقاد قرار دادند.مکس ورتایمر به همراه دو نفر دیگر به نامهای ولفگانگ کهلر و کورت کافکا بنیانگذاران روانشناسی گشتالت شناخته می شوند. به نظر می رسد نهضت گشتالت زمانی آغاز شد که ورتایمر، در هنگام سفر با قطار به کشف پدیده فای، به این باور رسید که پدیده ها با عناصری که آن را به وجود می آورند تفاوت دارند: "کل با مجموع اجزای آن متفاوت است". گشتالت در واقع واژه آلمانی معادل انگاره یا الگو است. پیروان این مکتب معتقدند ما دنیا را در کل های معنی دار یا گشتالت ها تجربه می کنیم نه محرک های جداگانه و تجزیه کردن پدیده ها به معنای تحریف آن می باشد.

در واقع آنچه در روانشناسی گشتالت اهمیت دارد پی بردن به احساس،ادراک و ارتباط است که موجب رفتار معنادار می شود.نمونه پدیده های گشتالتی را در فیزیک وروانشناسی، دراین مثال می توان یافت و گرداب نمونه ای از گشتالت است. قطره های آبی که گرداب از آنها تشکیل می شود به تنهای معرف گرداب نیستند، بلکه نوع حرکت آب در گرداب معرف گرداب است.

یادگیری برای روانشناسان پیرو نظریه گشتالت به صورت مسئله ای در زمینه ادراک (Perception) می باشد. یادگیری در روانشناسی گشتالت عبارت است از بینش (insight) حاصل از درک موقعیت یادگیری به عنوان یک کل یکپارچه و آن هم از طریق کشف روابط میان اجزای تشکیل دهنده موقعیت یادگیری حاصل می شود.

یادگیری در روانشناسی گشتالت به صورت هیأت کل مطرح می شود، نه از ترکیب یا تحلیل اجزا. و یادگیری عبارت از وقوع تغییراتی است که در پاسخ به الگوها یا هیأت های کل با معنا داده می شود.

با توجه به تعریف یادگیری در نظریه گشتالت نمی توان تعلیم و تربیت را منحصر به سه عنصر معلم، دانش آموز و محتوا نمود. بر این اساس بینش یا ادراکی که حاصل درک رابطه این اجزاست حاصل شده و شرایط یادگیری را فراهم می سازد.

در یادگیری به شیوه گشتالت ادراک، بینش و حل مسأله اساس کار است و کوشش می شود که با توجه به کل مسأله وپی بردن به اجزاء و کسب بینش مسأله مورد نظر حل شود.

مخالفت با اراده گرایی،ساخت گرایی و رفتارگرایی

مکاتبی که در زمان بروز گشتالت شکل گرفته بودند شامل اراده گرایی،ساخت گرایی و رفتارگرایی بودند که گشتالتی ها به مخالفت با آن ها برخواستند.ساخت گرایان و اراده گرایان از روش درونگرایی برای کشف عناصر ذهن به کار می گرفتند و سعی بر استفاده از علوم فیزیک و شیمی برای تجزیه عناصر ذهنی استفاده کنند. آنها معتقد بودند که اندیشه های پیچیده از اندیشه های ساده تر به نحوی ترکیب می یابند و هدف اصلی آنها این بود اندیشه های ساده که واحدهای اندیشه پیچیده بود را کشف کنند.کارکردگرایان نیز که شهرت زیادی در امریکا داشتند این هدف را دنبال می کردند که تعیین کنند رفتار و فرایندهای فکری چگونه با بقا ارتباط می یابند.رفتار گرایان در عوض با کوشش برای علمی کردن روانشناسی و استفاده از روش های اندازه گیری، اظهار می داشتند که تنها موضوعی که با اطمینان می توان به آن پرداخت رفتار آشکار است. همچنین اظهار می داشتند که وصف عناصر هوشیاری یک موضوع مناسب علمی به حساب نمی آید.روانشناسان گشتالت معتقد بودند که اراده گرایی،ساخت گرایی و رفتارگرایی هر سه مرتکب اشتباه واحدی می شوند و آن استفاده از رویکرد عنصر نگری است. آنها می کوشیدند تا موضوع علمی خود را به عناصر سازنده آن تجزیه کنند تا قابل درک شود. تاکید اصلی گشتالتی ها بر کشف تجارب کلی معنی دار بود. در نظر آنها این رویدادهای سازمان یافته و معنی دار هستند که میدان ادراکی فرد را تشکیل می دهند.

0
با توجه به آنچه شناخت گرایان به آن اعتقاد دارند تعبیر و تفسیر ها و حل پیچیدگی ها و پیش بینی از توانائی های اصلی افراد است یعنی فرد قابلیت پردازش و چیدمان نمادها را دارد.
تاکید و تمرکز گشتالتی ها بر وحدت ادراک است که ریشه این تفکر را می توان در اندیشه کانت پیدا کرد.” کانت معتقد بود ادراک، یک ترکیب غیرفعال حسی نیست، بلکه مجموعه‌ای از عناصر حسی است که توسط ذهن سامان می‌یابد
آنچه در ادامه می توان اضافه کرد تمرکز و توجه گشتالت بر کل می باشدچنانچه کل مقدم بر جزء است.واژه گشتالت در حقیقت به معنای وضع و شکل وهیات کل است.مکس ورتهایمر به اتفاق کافکا و کهلر کسانی هستند که اساس روانشناسی گشتالت را پایه گذاری کردند.
آنچه در گشتالت دارای اهمیت است توجه و پی بردن به ادراک ارتباط می باشد که رفتار معنادار را بوجود می آورد. گشتالت با آزمایش های علمی ورتهایمر محقق شد. یکی از آزمایشهای معروف او پدیده فای می باشد. در این آزمایش ادراک نشان داده می شود. این آزمایش یکی از جالبترین آزمایشهائی بود که موجب پیشرفت در کار سینما شد.
ادراک با تصویر و زمینه پینودی استوار دارد. زمینه در امر یادگیری و مسائل آموزشی عبارت از آن چیزهائی است که شاگرد با آنها آشنائی دارد مثل معلم , دوستان , آنچه شکل و طرح خاصی دارد و آنچه محسوس و مادی است. زمینه زیر بنای تصویر است (کافکا) ادراک از طریق تجربه و آشنائی با مفاهیم اصلی طرح ها بوجود می آید ما هر آنچه قادر به درک آن هستیم را از طریق یافتن روابط اجزای مختلف می فهمیم مثلا اگر جهان را که یک کل است درک می کنیم به علت است که ما قادر به فهم هماهنگی ها و روابط خاص هستیم.
0

عواطف، توجه را به همراه می آورند و آموزش طرز رفتار را در پی دارد بنابراین رسانه های گروهی اغلب عوامل عاطفی اولیه قوی را در برنامه های خود وارد می نمایند تا توجه مردم را افزون سازند. از آنجا خشونت و تمایلات جنسی ر رسانه های گروهی عواطف اولیه به شمار می روند، بیشتر جوانان در طول بچگی با هزاران رفتار خشونت بار و مقدار زیاد تمایلات جنسی از طریق رسانه های گروهی مواجه می شوند. و این عملکرد هزینه زیادی به همراه دارد تا نشان دادن تجربه های معمولی و مثبت تر رفتارها و برخوردهای انسانها. رسانه های گروهی تمایل دارند تا به ما نشان دهند چطور شهوت انگیز نه مناسب با جنسیت خود، چطور قدرتمند و نه صلح طلب باشیم.
حمایت مالی بازرگانی در رسانه گروهی منجر به از بین رفتن نمایش موضوعات فرهنگی مهم و با ارزش شده است. به طور مثال، تبلیغات بازرگانی تلویزیون قصد دراد بسیار کوتاه، سطحی و در واقع با تعصب باشد. به علاوه، برنامه های کامپیوتری و تکنیکهای تلویزیونی ارتباطات مکانی/ زمانی طبیعی را فشرده، طولانی و یا از بین می برد، و عامل مهمی در خلق و استفاده از حافظه بلند مدت می باشد.

مغزها و رسانه الکترونیکی: سیستم های زیست شناختی، موضوعات فرهنگی

0

هفته قبل از آموزش من بچه ها درس نقاشی داشتند و از آموزگار هنر آن ها خواستم تا از بچه ها بخواهد تصور کنند که یک روز آب خانه آن ها قطع شده و در این رابطه نقاشی بکشند. نقاشی ها را از اموزگار هنر گرفتم و به دیوار کلاس زدم نقاشی ها زیبا و با مفهوم بود به مدت یک هفته این نقاشی ها که دست ساخته ی خود کودکان بود به دیوار کلاس نصب بود روز قبل از تدریس عکسی جلوی دید بچه ها گذاشتم عکس کودکی بود که در بیایان قلک به دست داشت و دنبال قطرات باران اسمان جمع می کرد.

آب برای کودکان نماد شادی و بازی است. بیشتر کودکان بازی کردن با آب را دوست دارند از این رو اگر واضح به آنها بگوئیم که آب را زیاد مصرف نکنید مطمنا تاثیر زیادی نخواهد داشت.

از این رو کتاب داستانی با مضمون صرفه جویی آب برداشتم و با استفاده از یک عروسک موشی و با تغییر صدا و حرکات دست شروع کردم به گفتن قصه.

بچه ها همه محو قصه گفتن من شده بودند. یک بود یکی نبود روزی موشی از خواب بیدار شد با خودش فکر کرد و چکار کنه رفت صورتش رو بشوره که متوجه شد آب قطع شده.

موشی: وای خدا حالا من چی کار کنم امروز چه روز بدی هست بعد گفت تا اب بیاد برم یه چای داغ درست کنم اما: باز ناگهان پیش خودش گفت خدایا من چی جوری چای درست کنم آب که ندارم

موشی با خودش گفت نخواستیم برم واسه معلمم یه کار دستی درست کنم و فردا توی کلاس بهش هدیه بدم.

اما همین که خواست کار دستی رو با چسب درست کنه دستاش چسبی شد گفت خدای من حالا چی کار کنم موشی نشست روی زمین و شروع به گریه کردن کرد و صدای گریه موشی بلند و بلندتر شد...............

این عکس ها و نقاشی بچه ها تا مدت ها طولانی جلوی دید بچه ها بود و باعث می شد آن ها احساس کنند که چقدر بی آبی سخت است.

جلسه بعد تقریبا پنچ روز بعد فیلمی از آب را از طریق برد هوشمند برایشان پخش کردم و همه جذب تماشای این فیلم شده بودند.

موضوع فیلم در رابطه با کم آب و بی آبی بود. در پایان هر کلیپ شعری زیبا در مورد اهمیت آب خوانده می شد.

گلدان گلی که پشت پنجره از بی آبی خشک شده بود را به انها نشان دادم و دلیل خشک شدن آن را به علت بی آبی توضیح دادم.

احساس می کنم دانش آموزان من در فضایی از عکس و فیلم و قصه قرار گرفته و به اهمیت آب پی برده اند.

0

به طور کلی دیدگاه سازنده گرایی هم با دیدگاه رفتارگرایی که بر تأثیر بر محیط بر شخص تأکید می کند و هم با دیدگاه خبرپردازی کلاسیک که بر ذهن به عنوان محوریت یادگیری اصرار می ورزدو به زمینه یا متنی که یادگیری در آن اتفاق می افتد بی توجه است، مغایرت دارد.

تفاوت سازنده گرایی و خبرپردازی:

برای بررسی این تفاوت ابتدا باید فرضهای خبرپردازی معرفی شود.

اولین فرض: یادگیری را می توان به عنوان ایجاد تغییر در ساختاردرونی (مثلآحافظه درازمدت) به عنوان انعکاس تغییرات جهان بیرون که نشان دهنده واقعیت است تصور کرد.

دومین فرض: برای یادگیری و دانش تعدادی اصول کلی وجود دارد که در موقعیتهای متفاوت و در رابطه با یادگیرندگان مختلف می توان آنها را درست تصور کرد.

و وظیفه پژوهشگر و نظریه پرداز کشف و شناسایی آن اصول است.

در مقابل دو فرض بالا مهم ترین ویژگی سازنده گرایی این است که هیچ دانشی مطلق نیست بلکه همه دانشها ساختنی و لذا نسبی اند.

دومین ویژگی سازنده گرایی: یادگیری فقط در یک متن یا زمینه معین رخ می دهد بنابراین این تصور که یادگیری فارغ از محیطی است که در آن رخ می دهد غیر واقعی و ناکامل است.