امروز دوشنبه 31 اردیبهشت 1403

بررسی رابطه سلامت سازمانی محیط کارزنان شاغل و سلامت روانی زنان

0

مقدمه:

امروزه جهان پیشرفته،شعار«انسان سالم در محیط سالم» را سرلوحه کار خویش قرار داده اند. چرا که نیروی انسانی مهمترین سرمایه هر جامعه ای در دنیای صنعتی و مدرن است. در واقع بدون ایجاد فضای سازمانی سالم در درون سازمان و سازماندهی روابط انسانی بین کارکنان، برقراری رابطه صحیح با خارج و مخاطبان در جامعه امکان پذیر نخواهد بود.

شعارروزجهانی بهداشت حرفه ای درسال 2009 «سلامت زیستن در محیط کار، حق اولیه هر انسان» است.

با توجه به مشارکت های روز افزون و مسئولیت های سنگین زنان در جامعه و با توجه به محوری بودن نقش آنها در تحکیم خانواده و نقش پررنگ آنها در اجتماع ضروری است جهت تأمین بهداشت و سلامت این گروه کوشش نموده تا بتوانند از این طریق در کل جامعه سلامتی را به ارمغان بیاورند قانون اساسی جمهوی اسلامی ایران با حمایت از حقوق انسانی، اجتماعی و فرهنگی همه افراد اعم از زن و مرد، سلامت افراد را یک حق اساسی دانسته و تأمین نیازهای سلامت آنها را تکلیف اصلی دولت شمرده است.

مسئولیت و نقشهای چند گانه و متعدد زنان سلامت آنان را مورد تهدید قرار می دهد. در بسیاری از جوامع زنان بار مضاعفی را تحمل می کنند و از آنها انتظار می رود که هم مسئول کارهای خانه باشند و به نیازهای همسر و فرزندانشان و گاهی خویشاوندان دیگر رسیدگی کنند و هم در بیرون خانه برای کسب درآمد کار کنند.

محققان در یک مطالعه چند ساله روی بیش از 10 هزار نفر دریافتند، استرس زیاد و نگرانی از بروز مشکل در کار، روند پیشرفت کار را کند و فرد را تحت فشار قرار می دهد که این رفتارها زنان را بیشتر تخت تاثیر قرار می دهد.در این تحقیق 12 ساله مشخص شد خانم های زیر 50 سال که در محیط های کاری پر استرس کار می کنند به طور متوسط 68 درصد بیشتر تحت تاثیر قرار گرفته و مبتلا به عوارض قلبی می شوند.

بدیهی است که در راستای ارتقا ء سلامت زنان شاغل، ضریب اطمینان، زمانی بالا خواهد گرفت

محیط کارشان دارای فضایی سالم باشد یعنی محیطی انعطاف پذیر، با سازماندهی هدفمند که سبب تقویت روحیه و علاقه مندی به کار شود.در تصمیم گیری ها مشارکت جویند، از توان و استعدادشان استفاده گردد وبتوانند از منابع و امکانات موجود استفاده بهینه ببرند.

این پژوهش تحت عنوان «بررسی سلامت سازمانی محل کار زنان شاغل و تاثیر آن بر سلامت روان زنان در سال 1388 در شهرکرد با جامعه آماری 1573 زن شاغل در موسسات دولتی و غیر دولتی که تعداد خانم های شاغل در آن موسسات، بیش از 20 نفر می باشند، در صددآن است که اولا"تاثیر سلامت سازمانی را بر سلامت روان زنان بسنجد ثانیا" رابطه سن وتجربه کاری، نوع شغل، میزان حقوق و درآمد را بر سلامت روان بررسی نماید.

بیان مساله:

با توجه به شعارروزجهانی بهداشت حرفه ای درسال 2009 «سلامت زیستن در محیط کار، حق اولیه هر انسان» است.و اینکه -->برخورداری از سلامت، حق همه انسان هاست بویژه برای زنان که در تامین بهداشت و سلامت جامعه نقش موثرتر و مهمتری از مردان عهده دار هستند.امروزه زنان پابه پای مردان در بیرون از خانه به کار اشتغال دارند. طی مطالعات انجام شده، نتیجه بدست آمده حاکی از این است که زنان در محیط کاری پر استرس بیش از مردان دچار بیماری می شوند.به گزارش ساینس دیلی، افرادی که در محیط های خشک و تحت کنترل بیش از حد کار می کنند، به دلیل استرس غیر معمول با بالا رفتن فشار خون و در نهایت، عوارض قلبی و عروقی بیشتری مواجه می شوند و زنان در این میان آسیب پذیر ترند..

سازمان زمانی از سلامت برخوردار است که همه کارکنان بدانند هدف سازمان چیست؟ (دیویس[1]،1373،ص 9) و به تعبیر مایلز[2]،سلامت سازمانی اشاره می کند به دوام و بقای سازمان در محیط خود و سازگاری با آن و ارتقاء و گسترش توانایی خود برای بقاءو سازش بیشتر(هوی،1987،ص30).

از مشخصات یک سازمان سالم،آن است که سلامت جسمی و روانی کارکنان آن به همان اندازه مورد توجه و علاقه مدیریت سازمان قرار می گیرد که تولید و بهره وری مورد تاکید است ودر مورد اهمیت توجه به بیماری روانی در محیط کار، همین بس که هیچ پدیده ای به اندازه سلامت روانی برای کارگر اهمیت ندارد(ساعتچی،1374)

به تعبیر حسام الدین بیان(1372،ص313) عوامل سلامت محیط کار در پنج مورد طبقه بندی شده است:

الف) محیطی آکنده از امنیت و ایمنی[3] برای اظهار نظر ب) احساس شناخته شدن و ارج گذاری [4] به تخصص ها ج) احساس پذیرفته شدن[5] و قبول نظرات برجسته اهل فن د) مشاوره با صاحبنظران و تخصصان ه) بکار بستن نظرات در تصمیم گیری و هدایت سازمان.

باتوجه به مطالب ذکرشده، ضروری است پاسخی علمی برای سوالاتی مانند اینکه محیط کار زنان تا چه اندازه از سلامت برخوردار است؟ میزان مشارکت زنان در تصمیم گیری ها چقدر است؟ آیا زنان از روحیه کافی برخوردارند؟ آیا از محیط کاریشان خشنودند؟ میزان سلامتی آنان چقدر است؟ آیا رابطه ای بین سلامت سازمانی و سلامت روانی زنان وجود دارد؟

سوالات پژوهش:

1-وضعیت سلامت روانی زنان شاغل در سازمانها چگونه است؟

2- وضعیت سلامت سازمانی محیط کار زنان شاغل چگونه است؟

ضرورت و اهمیت تحقیق

نیروی کار سالم و فعال می تواند یک جامعه سالم و پویا را تشکیل دهد. امروزه تامین و ارتقای سلامت در محیطهای مختلف جامعه علاوه بر احتساب یک امتیاز برای دولتها، یک وظیفه مدیریتی محسوب می گردد چرا که در جهان امروز انسان سالم محور توسعه قلمداد شده و سرمایه گذاری در سلامت جوامع موجبات حفظ و اعتلای منابع انسانی را فراهم و افزایش رضایتمندی و بهره وری در سازمانها را به دنبال خواهد داشت. لذا تامین، حفظ و ارتقاء سطح سلامت شاغلین از اهمیتی فوق العاده برخوردار می باشد.
طبق گزارش سجاد موسوی، آنچه مسلم است، اینکه محیط کارگاهی کشور از استانداردهای لازم در تامین سلامت نیروی کار برخوردار نبوده و همین مسئله موجب شده که نیروی کار، بعد از گذشت چند سال از فعالیت و در هنگام دوران بازنشستگی، از نعمت سلامت محروم باشد و دچار یکی از بیماریهایی شود که در نهایت او را راهی درمانگاه و بیمارستان می سازد.تهدید سلامت نیروی شاغل، علاوه بر اینکه خسارات جبران ناپذیری به دنبال دارد، باعث افزایش هزینه های دولت نیز می شود، به طوری که تنها در سال 85 و فقط در سطح تهران بزرگ بیش از 557 میلیارد ریال بابت اعاده سلامتی و جبران نقص عضو جسمانی بیمه شدگان تامین اجتماعی، پرداخت گردیده است. با این ملاحظات که در حال حاضر بیشتر دختران و زنان استان سعی می‏کنند خود را همسطح پیشرفت‏ها و نوآوری‏ها نگه دارند. پا به کارگاههای کوچک وبزرگ دانشگاهها گذاشته‏اند، لذا باتوجه به اینکه، فشارکاربیرون از منزل همراه با مشغولیت ذهنی برای تدبیر کارهای درون خانه عموما" به فرسودگی جسمی و روانی زنان می انجامد. بررسی مشکلات این قشر نیاز به کند و کاو دقیق و آمارگیری مشخصی دارد.

ضرورت پژوهش حاضر از یک این است که ضمن به بررسی سلامت سازمانی محل کار زنان شاغل، سلامت روانی زنان رادر حساسیت روابط بین فردی، اضطراب، پرخاشگری،ترس مرضی،افکار پارانوییدی، روان پریشی،اختلالات روانی،شکایتهای جسمانی،وسواس و افسردگی نیز مورد مطالعه قرار می دهد.

ازسوی دیگر ارائه نتیجه این پژوهش به مسئولین و دست اندرکاران و برنامه ریزان چه در سطح کلان کشور و چه در استان مانند اداره کار و امور اجتماعی، تامین اجتماعی ومدیران موسسات،می تواند سبب افزایش کارآیی و کاهش بیماری های روانی در زنان شاغل گردد.

هدفهای تحقیق:

الف)هدف کلی:

بررسی سلامت سازمانی محل کار زنان شاغل و رابطه آن با سلامت روان زنان

ب) هدف های ویژه:

1- بررسی رابطه بین مولفه های سلامت سازمانی یعنی(دین مداری،اهداف،ارتباطات مناسب، مشارکت، بهره وری، همبستگی، روحیه، نوآوری، انطباق پذیری و حل مشکلات) باسلامت روانی زنان.

2-بررسی رابطه بین ویژگیهای زنان (سن،تاهل، نوع سازمان، میزان تحصیلات) با سلامت روان زنان

3- یافتن راه حل هایی مناسب جهت افزایش کارایی محل کار زنان و بهبود و ارتقاء سلامت زنان شاغل

4- ارائه یافته ها و نتایج تحقیق به مسئولین امر جهت استفاده عملی در ارائه راهکارهای عملی برای حصول سلامت سازمانی

متغیرها و تعریف عملیاتی آنها

متغیر مستقل: سلامت سازمانی و مولفه های آن (اهداف، دین مداری، ارتباطات مناسب، مشارکت وهمکاری سرپرستان وکارکنان، بهره وری از منابع، همبستگی، روحیه کارکنان، نوآوری، انطباق پذیری، حل مشکلات) می باشد.

متغیر وابسته: سلامت روانی زنان شاغل

سلامت سازمانی[6]:

سلامت سازمانی به وضعی فراتر از اثربخشی کوتاه مدت سازمان دلالت داشته، خصوصیات درونی و کیفی سازمان است که ازنظر فضای حاکم بر سازمان (محیط کار) با 10 مقوله: دین مداری، روحیه، همکاری ومشارکت،ابتکار ونوآوری،ارتباطات، همبستگی، انطباق پذیری، حل مشکلات، شناخت اهداف، سنجیده می شود. به تعبیر مایلز سلامت سازمانی اشاره می کند به دوام و بقای سازمان در محیط خود و سازگاری با آن و ارتقاء و گسترش توانایی خود برای بقاء و سازش بیشتر (هوی، 1987).

اهداف:

هدف نتیجه مطلوبی است که مسیر و جهت فعالیتها را مشخص می کند.تنها کافی نیست که هدفها فقط مطلوب مدیران باشد، برای اینکه دیگران نیز در فعالیتهای سازمان مشارکت دارند،لازم است که تحقق هدفهای سازمانی، برای آنان نتایج مطلوبی به بار آورد.(علاقه بند،1375،ص39)

هر محیط کاری با توجه به ماهیت وجودی اش(خدماتی،تولیدی وصنعتی، بهداشتی ودرمانی، فرهنگی و آموزشی) هدف های خاصی را دنبال می کند. وبارزترین هدف فرد شاغل کسب درآمد برای امرار معاش در عین رضایتمندی از شغل و محیط کارش می باشد.

تحقیقات انجام شده در مورد سلامت روانی و سلامت سازمانی

باهار[1] وهمکاران 1992 نقل از شریفی، در یک مطالعه همه گیر شناسی سلامت عمومی در سوماترای اندونزی 1670 نفر(دردامنه سنی 18 سال به بالا) آن جامعه را بااستفاده از پرسشنامهGHQ سلامت عمومی 30 سوالی مورد بررسی قرار دادند،نتایج بررسی نشان داد که میزان شیوع اختلالات روانی بر اساس ارزیابی دو مرحله ای به میزان 3/14 درصد زنان و 6/10 درصد مردان بوده است. در این مطالعه ارتباط معنی داری بین جنسیت، وضعیت تاهل،گروه سنی،موقعیت شغلی و طبقه اجتماعی با سلامت عمومی افراد مشاهده نگردید،تنها رابطه معنی داربین سلامت عمومی و درآمد خانواده وجود داشت.

صادقی برو جردی(1382)در پژوهشی تحت عنوان «فشارهای شغلی با سلامت روانی-جسمی و تحلیل رفتگی اعضای هیات علمی تربیت بدنی دانشگاههای دولتی کشور» گزارش می دهدکه: جامعه تحت بررسی، دارای فشارهای روانی و تحلیل رفتگی در خور توجهی بود. هرچند که از نظر سلامت روانی –جسمی در سطح مطلوبی قرار داشت، زیرا تحقیقات جدید نشان داد که فشار روانی در حد متوسط جزء فشار های روانی آسیب زا محسوب می شود. فشار روانی بالا در اعضای هیات علمی مدرک کارشناسی،تحلیل رفتگی در دارندگان مدرک دکتری، اضطراب در افراد پیمانی و کاهش سلامت روانی-جسمی در زنان نسبت به مردان بیشتر وجود داشت ونشان داد که همبستگی بین عوامل فشارزای شغلی، تحلیل رفتگی و سلامت روانی-جسمی در حد بالایی است.

نوربخش(1378)در بخشی از تحقیق خود رابه بین عوامل فشارزای شغلی با سلامت روانی معلمان را بررسی کرد، نتیجه بدست آمده ازقرار زیر است. بین عوامل فشار زای شغلی و عوامل ضعف مدیریت وسلامت روانی دبیران تربیت بدنی زن رابطه معنی داری مشاهده گردید.

فرنچ و کاپلان [2](1972) در تحقیقی رابطه خشنودی شغلی با سلامت روانی را در کارکنان مشاغل گوناگون،مورد بررسی قرار داند.آنها نتیجه گرفتند که هنگامی که خشنودی شغلی بالا باشد احتمال ابتلای افراد به بیماریهای جسمی روانی کم است برعکس،هنگامی که خشنودی شغلی پایین است،احتمال ابتلای افراد به بیماریهای مذکور زیاد است.

نادری بنی(1381)در پژوهش خود سلامت سازمانی ادارات آموزش و پرورش استان چهارمحال و بختیاری را از حد متوسط به بالا ارزیابی کرده است.

عطایی(1377) یکی از نتایج بدست آمده از پژوهش خود را چنین بیان داشته است: مراکز تربیت معلم دخترانه سراسر کشور 49/82 درصد و مراکز تربیت معلم پسرانه در سراسر کشور 12/81 درصد از کل نمره را بدست آورده اند که بالاترین نمره را مولفه بهره وری از منابع وپائین ترین نمره را مولفه انطباق پذیری به خود اختصاص داده است.

فرضیه های پژوهش:

1-بین مولفه های سلامت سازمانی محیط کار (دین مداری،اهداف،ارتباطات مناسب، مشارکت، بهره وری، همبستگی، روحیه، نوآوری، انطباق پذیری و حل مشکلات) وسلامت روانی زنان شاغل همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد.

2-بین سلامت روانی زنان شاغل مجرد و متاهل تفاوت وجود دارد.

3- بین سلامت روانی زنان شاغل در سازمانهای صنعتی و فرهنگی تفاوت وجود دارد.

4- بین سلامت روانی زنان شاغل در سازمانها با توجه به سن تفاوت وجود دارد.

5- بین سلامت روانی زنان شاغل با توجه به تحصیلات تفاوت وجود دارد.

6- بین سلامت روانی زنان شاغل در سازمانهای دو لتی و غیر دولتی تفاوت وجود دارد.

روش تحقیق

با توجه به اینکه درپژوهش حاضر سلامت سازمانی موسسات مورد بررسی قرار می گیرد و رابطه آن با سلامت روان زنان شاغل سنجیده می شود و هدف توصیف عینی و واقعی و منظم است وسعی می کند تا آنچه هست را بدون دخالت یا استنتاج ذهنی گزارش دهد،تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است.

جامعه و نمونه آماری:

جامعه آماری را1573زن شاغل در موسسات دولتی و غیر دولتی که تعداد خانم های شاغل در آن موسسات، بیش از 20 نفر می باشند، تشکیل می دهد. و نمونه آماری تحقیق بر اساس فرمول کرجسی و مورگان تعداد 310 نفر که به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند، تشکیل داد.

ابزار اندازه گیری:

پژوهش مستلزم ابزاری است که بتواند به بهترین وجه متغیر های مورد نظر در پژوهش را اندازه گیری کند و داده های لازم را برای آزمون فرضیات تحقیق بدست دهد. در این تحقیق از ابزارهای زیر استفاده شده است.

پرسشنامه توصیف سلامت سازمانی (OHI)

این پرسشنامه بر گرفته از کتاب مدیریت آموزشی می باشد(شیرازی،1373،ص 252) البته اصل پرسشنامه اقتباس ازهوی و فیلد من است.که پس از جرح و تعدیل سعی شده متناسب با مبانی فرهنگی جامعه ایران باشد و عبارات به صورت ساده و روشن در عین رعایت امانت ]به اجرا گذاشته شودو بجای مولفه اسقلال مولفه دین مداری لحاظ گردیده است. این پرسشنامه حاوی 50 عبارت است که حاوی 10 مولفه یعنی (اهداف، ارتباطات مناسب،مشاکت،بهره وری از منابع،همبستگی،روحیه،نوآوری،انطباق پذیری،حل مشکلات)می باشد که هرکدام با پنج عبارت توصیف می گردد. هرعبارت با مقیاس فاصله ای پنج درجه ای لیکرت «همیشه،غالبا"،گاهی،بندرت، هرگز»سنجیده می شود و به هر کدام نمره ای از 1تا5 تعلق می گیرد ولیکن ارزش و وزن تعدادی از عبارات به سبب کارکرد متفاوتشان درون مجموعه خود معکوس است. عباراتی که هر مولفه را می سنجد به قرار زیر است:

بحث و نتیجه گیری کلی:

این تحقیق برآن بوده است که»آنچه هست» را بکاود تا بتواند با ترسیم دورنمایی از «آنچه که باید باشد» دریچه ای را برای ایجاد تغییرات کیفی در موسسات و برخورداری بیشتر زنان شاغل از سلامت روان،بگشاید. پژوهش حاضرشامل دو سوال و 6 فرضیه اصلی و 10 فرضیه فرعی می باشد.

با توجه به نتایج بدست آمده در جدول شماره 1 مشاهده می شود، مشکل سلامت روانی زنان قابل توجه است. بالاترین میانگین را افسردگی و کمترین میانگین را ترس مرضی به خود اختصاص داده است. یعنی زنان شاغل در شهرستان شهرکرد بیشتر دچار افسردگی می باشد. یعنی دارای حالاتی چون: احساس تنهایی،احساس غمگینی، نگرانی بیش از حد به چیزی،احساس نوامیدی،احساس بی مصرف و بی ارزش بودن،احساس کاهش انرژی وکندی در کارها و افکاری چون خودکشی و... می باشند وافرادی که دچار این حالات هستند، نمی توانند مدیریت درستی بر کارها و رفتارها داشته باشند(بهنیا1379). لذا پیشنهاد می گردد. برنامه ریزان سعی کنند در جهت پیشگیری و درمان افسردگی زنان که نقش مهمی در جامعه و خانواده دارند، برآیند.در هر موسسه ای واحد مشاوره در نظر گرفته شود تا امکان دسترسی به مشاور آسان شود و با گذاشتن کارگاه مهارت های زندگی بتوان بهداشت روانی زنان را ارتقا داد. از طرف دیگر بر اساس نتیجه تحقیق فرنچ و کاپلان(1972) و نوربخش که رضایت شغلی و فشارهای ناشی از کار در سلامت روانی موثر است، رسیدگی به وضعیت معیشتی،رفاهی وایجاد امنیت شغلی همچنین، سالم سازی محیط کاری می تواند در کاهش افسردگی زنان موثر باشد. البته شایان توجه است که نتیجه پژوهش حاضربیانگر این است که عوامل تاثیرگذار بر افسردگی خانم های شاغل را باید در بیرون از محیط کاری آنها جستجو کرد. عواملی چون مشکلات ونگرانی هایی که در خانواده یا در جامعه وجود دارد. نتیجه پژوهش حاضر با نظر مارچند(2005)[5] که براساس مطالعات اخیر گزارش داده است که،ویزگیهای افراد، عادات زندگی،ویژگیهای شخصیتی و رخدادهای زندگی به اندازه سهم شغل و موقعیت سازمان برای سلامت روان موثر است، هماهنگی دارد.

پژوهش حاضر نشان داد که زنان شاغل، سلامت سازمانی محیط کارشان را در حد متوسط به بالا ارزیابی کرده اند که از میان 10 مولفه، مولفه ارتباطات بالاترین امتیاز را و مولفه انطباق پذیری ومولفه روحیه کمترین امتیاز را کسب کرده است. البته این یافته با یافته پژوهشی که در مراکز تربیت معلم سراسر کشور انجام گرفته هماهنگی دارد. لذا وظیفه مدیریت است که توانایی ایجاد تغییرات صحیح و متناسب با شرایط بیرونی را فراهم سازد.بین موسسه و محیط بیرونی خود یک تعادل منطقی و موثر برقرار کند و با استفاده از نقطه نظرات مسئولین، صاحب نظران وهمکاری با سایرموسسات از طریق:1- شناخت دقیق عوامل اثر گذار و اثرپذیر و کسب آمادگی جهت خنثی سازی هر گونه تهدیدی از جانب محیط و توجه و شناخت دقیق شرایط محیطی، جغرافیایی و انسانی و ویژگیهای بومی. 2- تطبیق قابلیت ها و توانایی های موجود در محیط خود با شرایط بیرونی، درصدد ایجاد تغییرات در موسسه خود باشد.

مدیران باید در نظر داشته باشند که بر اثر نظر مورگان (1994): «افراد برای ارضای بعضی از نیازهای خود به کار اشتغال می ورزند کسب درآمد،فعالیت هدفمند، کسب فرصتهایی برای برقراری ارتباط و تماس اجتماعی، اعتلای احساس شایستگی و عزت نفس از جمله نیازهای افراد به کار می باشد.»

لذا باید برای تقویت روحیه کارکنان، محیطی فراهم سازند که کارکنان از هم نشینی و همکاری باهم لذت برند و حس کنند که نیازهای معنوی، مادی و اجتماعی آنها ارضا می شود. در چنین حالتی است که از کارکردن در موسسه خود خشنودند، احساس مسئولیت وتعهد بیشتری نسبت به موسسه دارند وبا جدیت همراه بانشاط در تحقق هدف های سازمان تلاش می کنند.

آزمون فرضیه اول نشان داد که بین کلیه مولفه های سلامت سازمانی و سلامت روان همبستگی معنی دار معکوس وجود دارد. که فرضیه اصلی اول و 10 فرضیه فرعی را در مثبت بودن رابطه همبستگی رد می کند و با نتایج پژوهش های فرنچ و کاپلان(1972) و نوربخش(1378) وغلامرضا بهنیا(1379) مغایرت دارد.

لذادر حال حاضر در محدوده و نمونه آماری این تحقیق، می توان نتیجه گرفت: زمینه ایجاد فشارها ی عصبی که منجر به کاهش سلامت روان زنان شده است را در بیرون از محیط های کاری باید جستجو کرد. از جمله:

· فشار کاری که اقتصاد جامعه بر خانواده ها تحمیل می کند. در واقع سیستم اقتصادی بیمار جامعه است که زن و مرد را وادار به کار می کند.(سایت دست نوشته های زنان1387)

· زنان گرفتار مسئولیت تامین معاش خود و خانواده می باشند..

· مسئو لیت های چند جانبه ای که بر عهد ه زنان است.

· پیچیدگی نقش ها می تواند زنان را دچار تعارض نماید. مثل اینکه باید در کنار خانه داری، همسرداری وفرزند پروری به کارهای درآمد زایی هم بپردازند.

· نگه داری از کودکان یکی دیگر از مشکلات زنان شاغل می باشد.

· عدم درک صحیح از جانب همسر و شریک زندگی

· نبود برنامه ریزی صحیح

· اشتغال زن با بینش و تفکر سنتی ساز گاری ندارد، لذازن شاغل فراتر از الگوی فرهنگی، انتظار همکاری بیشتر در کارهای خانه را دارد، اما از آنجا که خواسته اش تامین نمی شود، روابط دچار چالش می گردد وبه همین دلیل زن بخاطر ممانعت از فروپاشی بنیان خانواده، علی رغم مشکلات فراوان بدون هیچ گله و شکایتی همه وظایف را خود به تنهایی انجام می دهد. (سایت کارآفرینی1387)

· چون نمونه آماری را زنان شاغل تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی که اکثر آنها به صورت قراردادی می باشند، تشکیل می دهد و آنها نگران امنیت شغلی خود در آینده هستند، اگرچه محیطی که در آن کار می کنند را دارای سلامت سازمانی ارزیابی کرده اند اما نداشتن امید به آینده کاری و نیازمالی جهت امرار معاش، باعث گردیده است که نتیجه این تحقیق معنی دار بودن همبستگی به صورت معکوس باشد.

آزمون فرضیات تائید کرد که بین سلامت روان زنان مجرد و متاهل تفاوت معنی دار وجود دارد. از داده های پژوهش نتیجه می گیریم که زنان شاغل متاهل نسبت به زنان شاغل مجرد، از سلامت روان بیشتری برخوردارند. این نتیجه با نتیجه پژوهش هاشمی رکاوندی(1370) که دریافت: زنانی که وظایف همسری، مادری و شغلی را با هم در آمیزند از بیشترین شادی، عزت نفس و رضایت از زندگی برخوردارند هماهنگی دارد.

زنان متاهل دغدغه و نگرانی افراد مجرد را از نظرآینده ندارند و احساس تنهایی نمی کنند.آنها در کنار خود یک حامی وتشویق کننده دارند که می توانند با او مشورت کنند.آنها حس خوبی به آینده دارند. بر این اساس رفع موانع ازدواج و عملیاتی کردن آن، علاوه بر تلاش های مستمر و آگاهانه ی مسئولان نیاز به عزم عمومی دارد.لذا وظیفه آحاد جامعه است که شرایط ازدواج آگاهانه،به هنگام،آسان و پایدار را برای دختران فراهم سازد. اکبری(1388)

آزمون فرضیات تائید کردکه: بین سلامت روان زنان شاغل در سازمانهای صنعتی و فرهنگی تفاوت معنا دار وجود دارد. بدین صورت که زنانی که در موسسات فرهنگی،آموزشی به کار اشتغال دارند نسبت به زنان شاغل در موسسات صنعتی، خدماتی از سلامت روان بیشتری برخوردارند این یافته با نظر لوینسون که معتقد است سلامت روان با سازگاری فرد با موقعیت مکانی و زمانی خویش ارتباط دارد، هماهنگی دارد.همچنین با نظر وزینا[6](1996) که احتمال مشکلات سلامت روان را در کارهای صنعتی بیشتر دانسته است نیز هماهنگی دارد. از این یافته می توان نتیجه گرفت که محیط های آموزشی و فرهنگی با روحیه زنان سازگاری بیشتری دارند. در موسسات فرهنگی،آموزشی آلودگی مثل گرد و غبار، سرو صدا وآسیب هایی که ممکن است حین انجام کار متوجه شاغل گردد،کمتر است به طورکلی چون شرایط کار از نظر حجم وسختی کار، انعطاف پذیری، مدت زمان اشتغال بکار درمحیط های آموزشی برای زنان مناسب تر است، پس زنانی که در چنین محیط هایی کار می کنند از سلامت روان بیشتری هم برخوردارند. لذا به نظر می رسد، مدیران موسسات صنعتی و خدماتی تدابیری در جهت بهبود وضعیت کاری زنان بیندیشند مانند: کاهش ساعات کاری، کار در جاهای شلوغ و پر سرو صدا (دستگاههای ماشینی، جاهای نمناک ودارای گرد وغبار،کارهای سخت) را که با روحیه زنان کمتر سازگاری دارد را به آنان محول نکنند.

معنادار نبودن تفاوت سلامت روانی زنان شاغل با توجه به سن آنها،بیان گر این است که هر گروه سنی مشکلات و درگیریهای خاص خود را دارد. جوان تر ها دغدغه آینده را دارند و بزرگترها علی رغم اینکه نگران تامین معیشت و سلامتی خود هستند، دغدغه آینده فرزندان خود را از نظر تحصیل، شغل، ازدواج دارند.

یافته های پژوهش حاضراگر چه معنی دار بودن تفاوت بین سلامت روانی زنان شاغل با توجه به تحصیلات را تائید نکرد اما طبق جدول شماره 8 نمره خام بیان گر این است که زنان شاغل دارای مدرک دیپلم و زیر دیپلم نسبت به زنان شاغل دارای تحصیلات بالاتر از سلامت روان کمتری برخوردارند. از آنجا که تحصیلات زنان باعث ایجاد روحیه اعتماد به نفس، رشد، استقلال فکری و روحی در آنها می شود، زنان و دخترانی که به هر دلیل نتوانسته اند تحصیلات خود را بالا ببرند احساس ناراحتی و ناخشنودی دارند. لذا شاید همین باعث پایین آمدن سلامت روان آنها باشد چرا که در محیط کاری شاهد تفاوت در نوع شغل، میزان درآمد وجایگاه اجتماعی متفاوت هستند.

این تحقیق نشان داد که بین سلامت روانی زنان شاغل در سازمانهای دو لتی و غیر دولتی تفاوت معنی دار وجود دارد. یعنی زنان شاغل در سازمانهای دولتی از سلامت روان بیشتری نسبت به زنان شاغل در سازمانهای غیر دولتی برخوردارند.این نتیجه می تواند بیانگر این باشد که برای زنان شاغل کار در سازمانهای دولتی بواسطه اینکه اولا" دارای سلامت سازمانی بیشتری هستند(طبق یافته پژوهش حاضر) ثانیا"دارای قدمت بیشترهستند، ارجحیت دارد. از طرف دیگر چون برخی از کارگاهها و موسسات خصوصی به دلیل ورشکستگی یا هر دلیل دیگر، قرارداد کارکنان خود را لغو کردند، زنان شاغل در موسسات مشابه اطمینان خاطر ندارند. لذا چنانچه کارگاهها و موسسه های خصوصی در جهت اعتماد سازی تلاش کنند، به گونه ای که زنان شاغل احساس امنیت شغلی داشته باشند، گامی موثربرای بهبود سلامت روان زنان برداشته اند.

محدودیت ها:

1- محدود کردن نمونه آماری به زنان شاغل تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی

2- محدودیت زمانی

3- عدم توجه و دقت کافی در پاسخگویی توسط پاسخگویان به دلیل اهمیت ندادن به تحقیق و حجم زیاد سوالات

4- عدم تمایل و حالت محافظه کارانه موجود در برخی افراد،صداقت در پاسخگویی پرسشنامه را تحت تاثیر خود قرار می دهد،لذا در تعمیم نتایج باید این موضوع لحاظ گردد.

5- سوگیری بعضی از پاسخگویان به پرسشنامه به دلیل اینکه قراردادی بودند ونگران از دست دادن شغل

6- نبود یا عدم دسترسی به پژوهشی که رابطه دومتغیر سلامت سازمان را با سلامت روان بسنجد.

ارائه پیشنهاد ها به مسئولین:

1- دولت به ارتقاء درآمد مردان کارمند و حقوق بگیر توجه کند تا زنان به علت مشکلات معیشتی، مجبور نباشند، ساعت های طولانی بیرون از خانه بمانند زیرا هم به سلامت روان خود آسیب می رسانند و هم استحکام خانواده ممکن است آسیب ببیند.[7]

2- فرهنگ سازی و ارائه آموزش به مردان در ارتباط با تغییر نقش های سنتی و همکاری بیشتر مردان در کارهای خانه.

3- فرهنگ سازی پیرامون حفظ حدود در روابط بین زن و مرد در محیط های کاری خصوصا" کارگاههای صنعتی خدماتی و خصوصی.

4- از مسئولین امر تقاضا داریم که شرایط ازدواج آگاهانه،به هنگام،آسان و پایدار را برای دختران فراهم سازد. چرا که یکی از نتایج تحقیق این بودکه، زنان متاهل از سلامت روان بیشتری برخوردارند.

5- از مسئولین امر تقاضا می شود در کاهش ساعات کاری زنان تلاش نمایند.

از مدیران تقاضا می شود:

6- زنان را در مشاغل مرتبط با روحیاتشان به کارگمارند.و کارهای سخت و آسیب زا را به آنها محول نکنند.

7- محیط کار را به گونه ای فراهم آورند، تا تلاش بیشتر،برای کارکنان خوشآیند و مطلوب باشد.

8- از طریق بکار گیری رهبری صحیح جوی فراهم شود که در آن احساس اطمینان،اعتماد،همدردی، دوستی ونیز احساس مهم بودن،لیاقت و شایستگی در بین کارکنان بوجود آید،درچنین جوی کارکنان یکدیگر را دوست داشته و و با میل و رغبت و شور و اشتیاق به انجام وظایف می پردازند ودرامور موسسه به یکدیگر کمک کرده، به شغل و محیط کار خود افتخار می کنند.

9- در خصوص سلامت روانی زنان خصوصا" سندرم افسردگی از طریق اختصاص واحدهای مشاوره در موسسه اقدام به پیشگیری و کاهش آن نمایند.

10 - از طریق ارائه دوره های آموزشی مهارت های زندگی توانمندی و سلامت روان زنان را ارتقاء بخشند.

11- در حد توان به مشکلات زنان شاغل رسیدگی کنند و از تقاضاهای منطقی آنان حمایت نمایند.

12- اطلاعات لازم رادرزمینه شغل در اختیار کارکنان قرار دهند.

13- زمینه هایی را فراهم آورند که در بر دارنده رفاه و آسایش خاطر وامنیت شغلی کارکنان باشد.

14- در تعیین نوع شغل، میزان دستمزدوپاداش ودر تعیین ضوابط عملکرد کارکنان رعایت عدل و انصاف را داشته باشند.

به محققان:

1- جهت اطمینان بیشتر از پاسخدهی صحیح وجلوگیری از خستگی آنان تا حد ممکن از سوالات کمتری استفاده شود.

2- درصورت امکان برای پاسخگویان تقویت کننده های مادی و معنوی تدارک دیده شود.

3- در پژوهشهای آتی تنها به توصیف سلامت روان یا سلامت سازمانی پرداخته نشود بلکه به عوامل اثر گذار پرداخته شود.

4- در پژوهشهای آتی جامعه آماری تنها زنان شاغل تحت پوشش تامین اجتماعی را در بر نگیرد بلکه شامل کلیه زنان شاغل را شود.

منابع:

احمدی،حسن و بنی جمالی،شکوه(1369).بهداشت روانی وعقب ماندگی ذهنی.تهران،نی.

استوار،جین بنجامین(1377). تنیدگی یا استرس بیماری جدید تمدن، ترجمه پری دادستان. تهران انتشارات رشد.

اکبری، حاج علی(1388). عطر سیب.ماهنامه خبری تحلیلی ازدواج.شفا.

بیان،حسام الدین(1372).آیین مدیریت.تهران مرکز چاپ و انتشارات پیام نور،چاپ دوم.

بهنیا، غلامرضا(1379). رابطه فرسودگی شغلی با خشنودی شغلی و سلامت روانی با توجه به متغیر تعدیل کننده سرسختی در دبیران مرد دروس ریاضیات،علوم اجتماعی،فیزیک وادبیات نظام جدید متوسطه استان خوزستان.

تامین اجتماعی و کارآفرینان(1385).مجموعه سخنرانی ها در همایش تامین اجتماعی.موسسه آهنگ آتیه.

رضاپورکمال آبادی،رحیم(1382). بررسی میزان فرسودگی شغلی معلمان آموزش و پرورش شهرستان نائین و راههای پیشگیری از آن.

دلاور،علی(1377). روشهای تحقیقی در روانشناسی و علوم تربیتی.چاپ پنجم.تهران: نشرویرایش.

دیویس،کیت(1373).مدیریت فرهنگ سازمانی، ترجمه ناصر میرسپاسی وگرجی.انتشارات مروارید.

رابینز،استیفن(1374).مدیریت رفتار سازمانی ج3. مترجمان:علی پارسایی و سید محمد اعرابی.مطاعات پژوهش های بازرگانی.

سالنامه آماری استان چهار محال و بختیاری(1383).معاونت آمار و اطلاعات.نشرافست شهرکرد.

ساعتچی،محمود(1374).روانشناسی کاربردی برای مدیران.چاپ اول.نهران: نشرویرایش.

ساعتچی،محمود(1370). آیا مدیران هم می توانند احساس خوشبختی کنند؟مجله تدبیر شماره 78.

سایت کارآفرینی،1387،www.Karafarini

شریفی،علی(1382). بررسی رابطه بین سلامت عمومی با رضایت شغلی کارکنان شرکت ماشین سازی تبریز تولید برق شهر تبریز

شیرازی،علی(1373).مدیریت آموزشی.انتشارات جهاددانشگاهی.

طوسی،محمد علی(1371).مدیریت مشارکت جو.فصلنامه مدیریت آموزش و پرورش.

عطایی،زهرا(1377). بررسی رابطه سلامت سازمانی مراکز تربیت معلم کشور و پیشرفت تحصیلی دانشجویان آنها درسال تحصیلی 76-77.پایان نامه کارشناسی ارشد.

علاقه بند،علی(1375). مدیریت عمومی.انتشارات روان.

فروم،اریک(1968).جامعه سالم.ترجمه،اکبر تبریزی،تهران:انتشارات بهجت.

میلانی فر،بهروز(1382). بهداشت روانی.انتشارات توس.

موسوی،سیدعلی(1377).رابطه خشنودی شغلی و انگیزه پیشرفت با سلامت روانی و مسئولیت پذیری در مربیان تربیتی مرد آموزشگاههای اهواز.

نادری بنی،بیژن(1381). بررسی سلامت سازمانی ادارات آموزش و پرورش استان چهارمحال و بختیاری بر طبق الگوی هوی و فیلدمن.

هاشمی رکاوندی،مجتبی.مقدمه ای روانشناسی زن.نشر افق،1370)

تبلیغات متنی