امروز دوشنبه 30 مهر 1403
0

معماری قاجار و بنای شمس العماره

هنر ایرانی در زمان قاجار به واسطه ارتباط این دوره با غرب پیشرفت چشم گیری داشته و هنرمندان زیادی در این دوران به اروپا و کشورهای غربی سفر می کنند. به خاطر همین به نوعی قاجاریه را سرآغاز مدرنیته در ایران می دانند. روند این پیشرفت در زمان ناصرالدین شاه سریع تر می شود و هنر ایرانی گام های بلندی در زمان این شاه قاجار بر می دارد.

 اساسا به چه نوع معماریی، معماری دوره قاجار گفته می شود.؟ 

معماری دوره قاجار، با توجه به خود معماران و شاید کارفرماها در شهرهای مختلف و بر اساس اقلیم آن شهرها متفاوت است. مثل تمام دوران ها، در مناطق بیابانی و کویری به یک شکل بوده، و در مناطق کوهستانی به شکل دیگر. غرب و شرق و شمال و جنوب از لحاظ معماری با هم متفاوت بودند، هر چند مربوط به یک دوره باشند. این یک قاعده است و ما وقتی بناها را با هم مقایسه می کنیم بیشتر متوجه این تفاوت ها می شویم. به عنوان مثال مصالح یکی از موارد تاثیر گذار در معماری هر منطقه بوده است. مثلا در مناطق کویری بر اساس مصالحی که آن منطقه دارد از «کاه گل»‌استفاده شده است، و وقتی به شهرستانک می روید بناها و مصالح متفاوت می شود. و یا در تهران به خاطر این که پایتخت هم بوده نه تنها مصالح تغییر می کرده، که از بهترین معماران نیز استفاده می شده است. معماری دوره قاجار در کنار تاثیرپذیریی که از معماری دوره اسلامی داشته، یک سری ابتکاراتی هم به خرج داده است.

مثلا در دوره قاجار برای پوشش بام، نیاز به یک سری ابتکاراتی داشتند و با توجه به دهانه ساختمان و مصالحی که داشتند این ابتکارات را به خرج می دادند. در دوره قاجار اگر توجه کنید متوجه می شوید که بیشتر از پوشش شیروانی استفاده شده است تا بتوانند دهانه های بزرگ را هم پوشش بدهند. مثلا در مجموعه کاخ گلستان، «سفره خانه» را داریم که دهانه آن 16 متر است. معماری آن زمان تا آن موقع چنین دهانه وسیعی نداشته است و فلز هم موجود نبود تا از آن طریق این دهانه پوشش داده بشود. اما وقتی به عقب بر می گردیم، به زمان معماری اسلامی و حتی قبل تر، می بینیم که پوشش ها را به شکل گنبد در می آوردند. برای این کار ضلع های دهانه را آن قدر زیاد می کردند، مثلا اگر چهار ضلعی بود، هشت ضلعی می کردند یا هشت را شانزده تا به دایره نزدیک بشود و بتوانند گنبد را روی آن سوار کنند.

 آن چه که از شکل شمس العماره می توان تشخیص داد این است که معماری آن کمی از معماری اسلامی فاصله گرفته و تا حدودی از معماری غربی تاثیر پذیرفته. و البته این به جا هم بوده زیرا در زمان ناصرالدین شاه این تاثیرپذیری وجود داشته است.

 تاثیراتی که در آن دوران (قاجار) از معماری اروپا و غرب گرفته شد، تاثیراتی در فرم معماری است و در روش کار و ساخت بنا تاثیری نگذاشته است. ناصرالدین شاه در سفری که به اروپا داشته است با مشاهده ساختمان های بلند و بعدها عکس های آنها علاقه مند می شود که یک بنایی مثل آن ساختمان ها بسازد. اما در این میان نکته جالب توجه این است که معمار ایرانی دانش اروپایی ها را نداشته است، و این دانش را خودش به وجود می آورد که چگونه می تواند ساختمان به این مرتفعی به وجود بیاورد آن هم با توجه به مصالحی که ما در ایران داشتیم و این که چگونه می توان با مصالح سنتی مان پنج طبقه ساختمان را روی هم بنا کنند. اما این کار را یک معمار ایرانی انجام داد به نام «محمد کاشی»، و به هیچ وجه از مهندس و معمار اروپایی استفاده نشد. آن زمان، زمانی بود که تازه فلز وارد ایران شده بود و بنا بر گفته های دیگران شمس العماره اولین بنایی بود که در آن از فلز استفاده شده است.

باقی خانه ها از «توفان» و چوب و کاه گل استفاده می کردند. از آن جایی که ما در ایران تا آن زمان بنایی به این بلندی نداشته ایم در شمس العماره برای سوار کردن طبقات از شیروانی استفاده کرده اند. که صرفا برای تفکیک طبقات استفاده شده است. نکته جالب این معماری در همین است. برای نگهداری ساختمان از «خرپا» استفاده کرده اند و بعد بالای آن خرپا را سطح مسطح گذاشتند که طبقه بالایی را روی آن بنا کنند. این از نکات بسیار بسیار جالب معماری شمس العماره است در واقع آن جا از «خرپا» برای برپایی صرفا شیروانی ای که بارش باران و برف را هدایت کند استفاده نشده است و از این طریق می خواستند فشاری که از بالا هدایت می شده را به دیوارها منتقل کنند. این خیلی جالب است که در آن زمان به وسیله چند چوب و خرپایی که بنا کرده اند طی محاسباتشان آن را به شکلی قرار داده اند که تا امروز این ساختمانرا برپا نگه داشته است. برای ساخت اتاق های طبقه بالاتر نیز از تکنیک معماری مناره استفاده شده است. شما اگر به مناره های مساجد نگاه کنید متوجه این موضوع می شوید که در ابتدای مناره از قطرها بزرگ استفاده کرده اند و هر چه قدر که بالاتر رفته اند قطر دیوارها کمتر می شود. این به خاطر ایجاد وزن کمتر روی مناره است، چون آنها حساب زلزله را هم می کردند و از این طریق استحکام بنا را بیشتر می کردند. در شمس العماره نیز چنین کاری انجام داده اند، و هر چه قدر ساختمان به طرف بالا می رود جمع تر می شود. یعنی یک سری محاسبات مقاومت در برابر زلزله هم انجام داده اند. باید اعتراف کنم که ما امروز هم در محاسباتمان راجع به این که آنها چگونه فکر می کردند حیران می مانیم. این خیلی عجیب است که چگونه یک بنای پنج طبقه ای مثل شمس العماره را با مصالح سنتی مثل آجر، کاه گل و ساروج بنا کرده اند و تا امروز هیچ چیز نتوانسته آن را تخریب کند.


 معماری دوران قاجار با معماری دوران زندیه چه تفاوت هایی داشته است؟

 معماری دوران زندیه با معماری دوره قاجاریه خیلی بهم نزدیک اند طوری که در دوران قاجار تخت مرمر را که می سازند، «آقا محمدخان» دستور می دهد به شیراز بروند و قصر وکیل را ویران کنند و تمام اجزا و تزیینات آن را به آن جا بیاورند و نصب کنند. ستون ها و درهای خاتمی که در تخت مرمر می بینید مربوط به همان دوران است. در زمان قاجار ما آینه کاری های زیادی می بینیم که در زمان زندیه خیلی کمتر استفاده می شده است. کاشی کاری را که ابتدا در هر دو دوران داشتیم ولی نوع آن فرقی می کرده است. مثلا در زمان قاجار رنگ «زرد» رنگ شاخص کاشی های آن دوره بوده است. یعنی شما با دیدن رنگ زرد در کاشی می فهمید که این کاشی قاجاری است. در حالی که رنگ شاخص کاشی در دوره زندیه‌ «صورتی» است. ولی از لحاظ ظرافت کاشی ها در دوره قاجار، طراحی آنها کمی ضعیف تر می شود. البته مواردی را داریم که خیلی خوب هم کاشی کاری شده اند، مثل مسجد «سپه سالار» که کاشی کاری قاجاری با کیفیت و ظریفی دارد. کاشی کاری هفت رنگ شمس العماره خیلی کیفیت عالی ندارد. ولی حجاری های دوره قاجار بسیار عالی بود و حجارهای قابلی داشتند. البته از قبل هم حجاری در ایران بود، و کسانی بودند که این کار را می کردند، اما در دوره قاجار، به خصوص ناصرالدین شاه هنرمندان بسیار خوبی در بخش حجاری وجود داشتند و خیلی ظریف و عالی کار می کردند. منفکر می کنم برجسته ترین هنرمندان آن زمان که روی ابنیه ها کار می کردند حجارها بودند. در کنار حجارها، هنرمندان خوبی هم بودند که روی چوب خاتم کاری و معرق کاری می کردند. اینها جزو هنرهای بسیار خوب زمان قاجار بود. در کنار آینه کاری گچ بری هم در کاخ شمس العماره استفاده شده است. نقاشی های بسیار خوبی هم از آن زمان به جا مانده است که در زمان قاجار صورت می گرفته و بسیار عالی بودند.


 آیا نامی از هنرمندان این کارها هم ذکر شده است؟

 در این بنا (شمس العماره) تنها نام معمار آمده است، و نام هنرمندان دیگر به ندرت ذکر شده است. در واقع در زمان قاجار به ندرت دیده شده است که نام هنرمندان دیگر روی بنا ذکر شده باشد، مگر این که روی کارشان نامشان ذکر شده و به ثبت رسیده باشد. اما در شمس العماره غیر از چند نمونه معدود نامی از هنرمندان تزیینی کاخ نیامده است.

 در معماری دوره اسلامی با شکلی از بنای ساختمان به صورت بداهه مواجه هستیم. با توجه به این موضوع که شمس العماره از لحاظ معماری کمی با معماری اسلامی متفاوت است، آیا هنگام ساخت آن نقشه ایی هم طراحی شده بود؟

ناصرالدین شاه سفری به اروپا داشته و در بازگشتش به ایران بنایی را با ارتفاع زیاد درخواست می کند (همان گونه که در اروپا دیده بود). ولی مشخصه آن را که چگونه و چه شکلی بایدداشته باشد ذکر نمی کند. در کنار این موضوع معماران ما در آن زمان از ابتدا می دانستند که چه چیزی می خواهند بسازند و چیزی را روی کاغذ نمی آوردند. در واقع انتهای کار در ذهنشان بود و شاید در ابتدای کار چهار تا خط هم می کشیدند، اما انتهای کار را می دانستند و آن خط ها هم هیچ گاه نمی توانست حکم نقشه را داشته باشد. معماری آن زمان معماری ای بود که به واسطه روش کار به استاد کار توضیح داده می شد که چگونه عمل کند، نه با نقشه و این قبیل چیزها.


شمس چقدر ارتفاع دارد؟

ارتفاع این بنا بدون حساب کلاه فرنگی 25 متر و با کلاه فرنگی 30 متر است. و ما تا آن زمان در تهران چنین بنای بزرگی نداشتیم. در ضمن شمس العماره بلندترین بنای این مجموعه، یعنی کاخ گلستان نیز هست. خصوصا آن زمان که دود و آلودگی نبوده و وقتی داخل کلاه فرنگی می نشستند می توانستند کل تهران را ببینند. در حال حاضر هم وقتی به کلاه فرنگی می روید می توانید همه جار را ببینید.


عمارت شمس العماره به چه منظور ساخته شد و اساسا کارکرد آن چه بود؟

فضایی که ما اکنون در مجموعه کاخ گلستان شاهد آن هستیم، بر اساس همان اصطلاح آن زمان که فضای اندرونی و بیرونی گفته می شد، فضای بیرونی است و فضای اندرونی برای خانواده بود و فضای بیرونی برای مهمان. اندرونی که حرم سرا هم شامل آن می شده همان بخشی است که در حال حاضر وزارت دارایی در آن قرار دارد که تخریب شده و چیزی از آن باقی نمانده است. در بیرونی بیشتر مسایل تشریفاتی برای مهمان ها در نظر گرفته شده است.

شمس العماره هم به همین منظور ساخته شد و جالب است بدانید در پشت عمارت دری وجود دارد که به خیابان ناصرخسرو منتهی می شد. در واقع، در مجموعه کاخ گلستان بناهای موجود بر اساس یک کارکردی ساخته شده اند. مثلا عمارت بادگیر (که البته قبلا هم در معماری ما وجود داشت) از چندین مناره تشکیل شده است که در قسمتی به واسطه وجود دریچه های ضربدری ما را به داخل ساختمان هدایت می کرده و به نوعی تهویه هوا بوده است. از این عمارت برای روزهای تابستان استفاده می کردند. مثلا تاج گذاری مظفرالدین شاه به خاطر این که در تابستان بوده و در عمارت بادگیر صورت گرفته است.

به خاطر همین غیر از تابستان در فصل های دیگر دلیلی نداشته که از آن جا استفاده کنند. اما شمس العماره یک چنین چیزی نداشت. شمس العماره برای تشریفات مهمان ها استفاده می شده و بیشتر از طبقات پایین آن استفاده می کردند. و طبقات بالایی بیشتر به خاطر این ساخته شده بود که می گویند عصرها ناصرالدین شاه از طریق آن به کلاه فرنگی می رفته و در حالی کهبستنی ای می خورده اطراف را هم نگاه می کرده و بیشتر جنبه تفرج گاه داشته تا رفت وآمد. چون رفت و آمد آن هم خیلی سخت است و پله های خیلی مرتفعی دارد که حدود چهل یاچهل و پنج سانت است. البته این هم دلیل داشته با توجه به عرضی که این پله ها دارد باید به پاگردها و پله ها یکسان می اندیشیدند به خاطر همین اگر می خواستند ارتفاع پله ها را کمتر کنند مجبور می شدند که عرض پله ها را زیاد کنند که به آنها جواب نداده است.

 در شمس العماره برای ورود به تالار اصلی از گوشواره استفاده شده است که مشابه آن را در عمارت خلوت کریم خانی هم می بینیم. چرا در شمس العماره با این که رو به روی عمارت ایوانی ساخته شده باز هم در گوشواره استفاده کردند؟

همان طور که می دانید دو تا گوشواره دارد که در دو طرف بنا قرار دارد و تالار و فضای اصلی وسط این گوشواره های قرار گرفته است. ما مشابه این معماری را در تخت مرم داریم که از دوران زندیه باقی مانده است و این همان تاثیری است که معماری دوره قاجار از زندیه گرفته است. در تخت مرمر یک ایوانی را می بینید که از دو طرف به وسیله گوشواره ها به این ایوان راه دارد. همین شکل معماری را در عمارت بادگیر هم داریم. در واقع سه عمارت با یک شیوه معماری: تخت مرمر یا همان خلوت کریم خانی که برای دوران زندیه است، عمارت بادگیر که فتحعلی شاهی است و شمس العماره که در زمان ناصرالدین شاه ساخته می شود. اما گفتنی است که ابتدا وقتی ناصرالدین شاه این عمارت را می سازد به تبعیت از معماری غربی ورودی اصلی از طریق پله هایی که در مقابل ایوان ساخته شده بودند انجام می گرفته با این که گوشواره ها هم بودند. ولی وقتی از حیاط می آمدید از طریق پله های وسیعی که جلوی ایوان قرار داشته وارد تالار اصلی می شدید. همان زمان با توجه به این که همیشه فرهنگ بر روی معماری ما تاثیر گذاشته است این پله ها را حذف می کنند تا کسی مستقیما وارد فضای اصلی نشود. این مساله در خانه های معمولی هم رعایت می شده است.

وقتی وارد این خانه ها می شوید ابتدا یک هشتی وجود دارد، و این هشتی طوری ساخته شده است که وقتی شما وارد آن می شوید نمی توانید داخل ساختمان را ببینید، و حتما باید از داخل هشتی عبور کنید تا داخل را ببینید. در عمارت شمس العماره به جای آن هشتی از این گوشواره ها استفاده شده که همان کارایی را دارد.

از آن جایی که عمارت شمس العماره جهت دار است، گوشواره های شمالی و جنوبی دارد، و از یکی از گوشواره ها مسیری دارد که می توانید از طریق آن وارد طبقات بالاتر شوید. این هم دلیل داشته است. زمین شمس العماره مستطیل کامل نیست و یک مقداری قناسی دارد. همین کجی باعث شد تا در آن قسمتی که عرض بیشتر دارد پله ها را بگذارند و از بقیه فضا برای ساختن اتاق ها استفاده کنند. به خاطر همین برای رفتن از این طرف شمس العماره به آن طرف در طبقات بالایی باید از پشت بام ها بگذریم.

با توجه به این نکته که شمس العماره بر اساس بعضی از طرح های ساختمان های مرتفع اروپایی ساخته شده، اما از مصالح سنتی در آن استفاده شده است.  چرا؟
مصالحی که در ساختن شمس العماره از آن استفاده شده است عبارتند از آجر، خشت، کاه گل، ساروج و... که ساروج نوعی ملات ترکیبی از گرد آهک خالص _ خاکستر _ ماله بادی و مقدار کمی لویی (گل نی) بوده است و خیلی محکم عمل می کرده و شاید استحکام آن به اندازه سیمان باشد. از آهک در معماری شان خیلی استفاده می کردند، مخصوصا در پی ساختمان ها، چون این شفته آهک باعث استحکام بیشتر ساختمان می شود و هر چه رطوبت به آن بخورد محکم تر می شود. بر خلاف گچ که هر چه رطوبت به آن بخورد زودتر از بین می رود. مثلا ما در حمام هایمان آهک بری داریم و این به خاطر همان رطوبت است که باعث استحکام هر چه بیشتر آهک می شود. از دیگر مصالح استفاده شده چوب است که حتی برای اتصال دیوارها نیز از چوب استفاده می کردند. روی پوشش هایشان از ورق استفاده می کردند که به صورت مس بوده و آن را به وسیله کوبیدن به دست می آوردند. البته جلوتر و در زمان پهلوی از ورق گالوانیزه استفاده می کردند.

سوالی که این جا پیش می آید این است که شمس العماره تماما در نمای بیرونی از آجر استفاده شده است. آجر از چه زمانی وارد مصالح ساختمانی ما شده است؟

ساخت آجر به سال های بسیار دور باز می گردد. چادرنشین هایی که در کنار رودها به کار گله داری مشغول بودند می دیدند که در اثر نفوذ آتش گل های کنار آتش پخته شده و در واقع نحوه پیدایش آجر چنین بوده است. هم زمان در ساخت برج بابل خشت زدن و پختن آجر به وسیله بابلی ها ابداع شد و به همین سبب نام آجر که یک واژه بابلی است در اغلب زبان ها به همین نام مشهور گشت؛ سپس توسط کلدانی ها پخت آجر به تکامل رسید. قابل ذکر است که آجرهای اولیه بدون قالب و نظیر بالش ساخته می شدند. بنای «چغازنبیل» مربوط به 1250 سال قبل از میلاد، اسکلت اش از آجر و سنگ و خشت است. به طور کلی صنعت آجرپزی در عهد پیش از هخامنشی در ایران تکامل یافت و در دوره هخامنشی پخت آجرهای لعاب دار معمول گردید. ودر دوره سلجوقی از آجر به عنوان مصالح اصلی برای کلیه بناهایی چون کاروانسراها، آب انبارها، بناهای شاهی، مساجد، برج ها و مقبره ها استفاده می شده است. آجر در دوره ایلخانی‌ برای پوشش طاق ها و گنبد ها استفاده می شده و در دوره های بعدی نیز به عنوان مصالح اصلی در بناهای ایرانی کارکرد داشته که همچنان هم ادامه دارد.

با توجه به سطح مسطح شمس العماره چرا در ساختن این عمارت گنبد که از نشانه های معماری اسلامی است حذف شده و دیگر اثری از آن نیست؟
 بنا کردن گنبد کار خیلی مشکلی است، و ما امروز کسانی که بتوانند گنبد را بنا کنند نداریم و اگر باشند هم خیلی عده کمی هستند و همه آنها پیر شده اند. به هر حال گنبد زدن یک سری محاسباتی می خواهد که شاید همه ما بتوانیم روی کاغذ بیاوریم، اما اجرای بسیار دشواری دارد. وقتی می خواستند مسجد دانشگاه شریف را بسازند، قصد بنا کردن گنبدی را داشتند که خیلی به شکل بر می خورند. نهایتا رفتند و یک استاد کار آوردند تا بتواند این کار را انجام بدهد. البته در این مجموعه هم گنبد وجود دارد، مثل «تالار سلام» که از این پوشش استفاده شده است ولی کاملا گنبد نیست و روی آن را پوشش شیروانی زده اند. البته شیروانی راحت تر آب را هدایت می کند و نیازی به رسیدگی ندارد. گنبد به لحاظ عایق کردن بسیار دشوار است و با عایق های قیرگونی نمی توان آن را عایق کرد. در پوشش شیروانی دوره قاجار آب از طریق شیروانی ها به راحتی حرکت می کرده و از طریق ناودان هایی ورقی به زمین هدایت می شده است و در جایی که این پوشش ورق را نداشتند، مثل زمان زندیه از فضایی با پوشش سنگی استفاده می کردند.

 ما می توانیم شمس العماره را آخرین اثر معماری ایرانی و سرآغاز معماری تاثیر گرفته از غرب بدانیم؟
 تقریبا البته باید بدانیم که آیا آخرین بنا بوده یا نه. ولی می توانیم آن را سرآغاز معماری تاثیر گرفته از غرب بدانیم. چون قبل از آن عمارت بادگیر را داریم که کاملا یک معماری ایرانی است. ما قبلا در معماری ساختمانهایمان از ستون های سنگی و گچی استفاده می کردیم، ولی در شمس العماره حتی ستون فلزی داریم، و این دقیقا برمی گردد به همان زمانی که فلز وارد معماری اروپایی می شود. در معماری قبل از شمس العماره برای ساختن حفاظ ها از چوب استفاده می کردند، ولی در شمس العماره ریخته گری و چدن استفاده شده است. اینها به ما نشان می دهد که این عمارت به شدت از غرب تاثیر گرفته است. همین ارتفاع دادن به ساختمان یکی دیگر از نشانه های این تاثیرپذیری است. در واقع در زمان قاجار هنر و فرهنگ ایران شروع به تاثیر پذیری از غرب می کند. مثل نقاشان و دیگر هنرمندان ما در آن زمان. مثل کمال الملک که به اروپا می رود و پرسپکتیو را وارد نقاشی ما می کند. شمس العماره هم شروع این تاثیرپذیری است ولی همچنان بر خلاف کاخ ابیض، معماری آن ایرانی است.

ساختن این عمارت چقدر به طول انجامیده است؟
 معیرالممالک به وسیله معماران و استادکاران آن زمان به مدت دوسال یعنی از سال 1282 ه.ق ساخت این عمارت را شروع کرده و تا سال 1284 ه.ق به طول می انجامد. این بنا حدود 140 سال پیش ساخته شده است.

 مرمت این کاخ از چه زمانی آغاز شد، و برای مرمت آن چه کارهایی انجام دادند؟
 طبق مدارک و تصاویر و عکس هایی که دیده شده و گزارش های مکتوب مرمت این جا تقریبا مربوط به سال 1360 است. البته قبل از این هم یک دوره ای مرمت شده است، ولی نه به آن صورت، در دهه 60 یک سری کار اساسی روی آن انجام می دهند. بخش هایی که داشته تخریب می شده را دوباره بازسازی کردند و در بخش هایی با تیر آن از فرو ریختن دیوارها جلوگیری می کنند. برج ساعت در حال ویرانی بوده که محتویات داخلی اش را فلز می کنند و دوباره دورش را آجر می چینند.
آن بخشی که پوشش چوبی داشته را تعویض می کنند و طاق ضربی می کنند. این کارها در سال های 60 تا 65 انجام می گیرد. بخش مرمت این کاخ هم در همان زمان انجام گرفت و بعد از آن کار خاصی روی آن انجام نشد. تا سال 1377 یا 78 که یک سری پله هایی که در زمان پهلوی به بنا اضافه شده بود (مقابل ایوان) حذف کردند. چون اصلا به معماری این بنا هم نمی خورد. بعد از حذف این پله ها طبق همان کاشی هایی که در زمان قاجار بعد از حذف آن پله های ابتدایی روی دیوار کار شده بود آن مقدار کاشی را که در انبار داشتیم نصب کردیم، و بقیه را نیز سفارش دادیم تا به همان شکل برایمان بسازند.


موضوعات مرتبط: عمران و معماری
برچسب‌ها: معماری قاجار
0

بیوتکنولوژی در محیط زیست

در میان تکنولوژی ها ی پیشرو فرایندهای بیولوژیکی که بسرعت در حال پیشرفت و توسعه هستند خود را در معرض توجه قرار دادند. در این فرایندها که مواد بیولوژیکی بعنوان تجزیه کننده استفاده  می شوند، آلاینده های موجود در پس ماندهای اولیه یا خام از آنها جدا می شوند.
در مهندسی محیط زیست فرآیندهای بیوتکنولوژی برای بازیافت فاضلاب، گاز و انهدام پس ماندهای جامع استفاده می شوند. این فرآیندها همچنین می توانند بمنظور تولید بیوگاز و هیدروژن بعنوان منابع جدید انرژی استفاده شوند.

در مهندسی محیط زیست برای جلوگیری از آلودگی محیط زیست از فرآیند اکتیو کردن لجن، فیلترهای ریز، فیلترهای ریز زیستی، حوضچه های اکسید اسیون، بازیافت بی هوازی، واحدهای ترکیبی و واکنشهای بیوگاز بطور گسترده ای در تکنولوژی های بازیافت پس ماند استفاده می شوند.

در میان تکنولوژی جدیدی که از دهه 1970 نمود پیدا کرده اند، بیوتکنولوژی بیشترین توجه را به خود جلب کرده است و ثابت شده است که مستعد تولید عظیم ثروت و مؤثر در تمامی بخشهای اقتصادی است. پیش از این بیوتکنولوژی تأثیر بسزایی را در مراقبتهای بهداشتی داشته است که از آن جمله تولید و کنسرو کردن غذاها، کشاورزی و جنگلداری، حفظ محیط زیست و تولید مواد شیمیایی را می توان نام برد. (گاوریلسکو و چیستی2005)
در بیوتکنولوژی یک ماده بیولوژیکی بمنظور بوجود آوردن یک محصول در دره شیمیایی استفاده می شود. در نتیجه افزایش علاقه مندی به این فرآیندهای بیوتکنولوژی، مؤسسه و گروههای عملیاتی بسیاری بطور جداگانه بیوتکنولوژی را تعریف کرده اند. برخی تعاریف این فرآیند در ادامه آمده است (برمک 1989)

بیوتکنولوژی بر اساس شاخه هایی از جمله بیوشیمی، میکروبیولوژی، ژنتیک، جانور شناسی، گیاه شناسی، فیزیک، مهندسی شیمی، مهندسی مواد غذایی و غیره بنا شده است. بر اساس تعریف کارل ارکی که از این اصطلاح برای اولین بار در سال 1919 استفاده کرد، بیوتکنولوژی فرآیندی است که در آن  مواد خام بوسیله ارگانیسم های زنده به تولیداتی جدید تبدیل می شود.
فدراسیون اروپایی بیوتکنولوژی تعریفی را برای بیوتکنولوژی ارائه داد. دراین تعریف، بیوتکنولوژی در تلفیقی از علوم طبیعی و مهندسی است که استفاده از ارگانیسم ها، سلول ها، و بخشهایی از آنها و سنجش مولکولی را در زمینه تولیدات و خدمات میسر می کند.
ویژگی چند شاخه بودن بیوتکنولوژی در این تعریف مورد تأکید قرار گرفته است.
تعریف دیگر بیوتکنولوژی در سال 2005 در گزارش  OECDداده شده است. بر اساس این گزارش بیوتکنولوژی کاربرد علم و تکنولوژی در ارگانیسم های زنده ای همچون بخشها و تولیدات و مدلهای آنها است تا بتوانند مواد زنده و غیر زنده بمنظور تولید دانش، کالاها و خدمات تغییر دهد. منظور از ارگانیسم های زنده در این تعریف میکروارگانیسم، آنزیم ها، سلولهای گیاهان و حیوانات است. در این تعریف اصطلاح " کالاها " بمعنی محصولات صنعتی از جمله مواد غذایی، نوشیدنیها، دارو و مواد بیوشیمیایی است و اصطلاح "خدمات " بنحوه برخورد با آلودگی محیط زیست اشاره دارد.
در مبحث استفاده از بیوتکنولوژی بمنظور تصفیه کردن مواد پس مانده، تعریف مناسبتری از بیوتکنولوژی در گزارش OECD است. بیوتکنولوژی بعنوان تخمیر با استفاده  از واکنش گرهای زیستی، فرآیندهای زیستی، پالایش زیستی، تخمیر زیستی، گوگرد زدایی زیستی، bioremediation، فیلترینگ زیستی، phytoremediation  تعریف شده است. 
روشهای پرهزینه و دشواری برای جلوگیری از آلودگی محیط زیست و عملیات پس ماندها لازم است به همین دلیل مطالعات تحقیقاتی بطور پیوسته بر روی فرآیندهای نو انجام شده است. در میان این مطالعات تحقیقاتی فرآیندهای میکروبیولوژی یکی از جالبترین مباحث است اهداف اینگونه فرآیندها، تجزیه پس ماندها و ایجاد محصولات جدید است. ارگانیسم های زنده ای که در این روش از آنها استفاده شده است، مخمرها، باکتریها، قارچها و جلبکها هستند. محصولات و فرآیندهای مواد پس مانده ای که از طریق این روش بدست آمده اند بسیار متفاوت هستند و در کشورهای مختلف بشکل متنوعی دیده شده اند (اکتان 1983، بویوکگونگور 1983، بویولگونگور1992)
بیوتکنولوژی زمینه های کاربردی مختلفی دارد. از تصفیه پس ماندها تا درمان پزشکی سرطان. از میان فواید بیوتکنولوژی می توان به محیط زیستی پاکیزه تر، دستیابی به روشهای پیشرفته تشخیص و درمان پزشکی، محصولات بهتر و به منابع انرژی جایگزین اشاره کرد. امروزه، آلودگی محیط زیست یکی از مهمترین مشکلات در سراسر جهان است. بیوتکنولوژی روشهای تصفیه زیادی را برای غلبه بر مشکل آلودگی ارائه می کند. در این تحقیق، از بین بردن پس ماندها بوسیله تصفیه بیوتکنولوژی عمیقاً ارزیابی شده و مثالهایی برای مطالعات روی تصفیه پس ماندها بوسیله فرآیندهای بیوتکنولوژی در مهندسی محیط زیست داده شده است.
بیوتکنولوژی در محیط زیست
 تعادل طبیعی محیط زیست توسط فعالیتهای انسانی اتفاق می افتد. این روزها، آلودگی محیط Dateriortaion  آلودگی محیط زیست
زیست مهمترین مشکل همه کشورهای دنیا است. آلودگی از بدو صنعتی شدن وجود داشت و همراستا با افزایش سریع صنعتی شدن بعد از جنگ جهانی دوم رشد کرد. احتیاطها بعد از دهه 1970 بکار بسته شد تا از آلودگی جلوگیری کرده و آنرا کاهش دهد
تکنولوژی با استفاده از روشهای بیوتکنولوژی زمینه های کاربردی در تصفیه فاضلاب پیدا کرد و با استفاده از تکنیک های ترکیبی در مهندسی محیط زیست زمینه های کاربردی را در انهدام پس ماندهای جامعه پیدا کرد. روشهای بیولوژیکی تصفیه نیز در آلودگیهای صوتی نقش دارند. روشهایی که بر اساس بیوتکنولوژی در تصفیه فاضلاب هستند شامل اکتیو کردن لجن، فیلترهای ریز،حوضچه های اکسیداسیون، فیلترهای زیستی و تصفیه بی هوازی می شوند. بعلاوه، تکنیک های ترکیبی پس ماندهای جامد، فیلترهای ریز زیستی و  نمونه هایی از کاربردهای بیوتکنولوژی در محیط زیست هستند. در تمام این روشها پیدا کردن میکروارگانیسم های مناسبbiosorption که مواد ارگانیک را تجزیه و فرآیند تصفیه کردن را در شرایطی دلخواه کامل کند ضروری است.

 


موضوعات مرتبط: عمران-محیط زیست
برچسب‌ها: محیط زیست
0

روشهای تصفیه فاضلاب

بطورکلی روشهای تصفیه فاضلاب را می توان به سه دسته اصلی فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی تقسیم بندی نمود. به ندرت اتفاق می افتد که یکی از روشهای گفته شده بتواند تمامی خواسته ها را از سیستم تصفیه برآورده سازد. بنابراین در اکثر موارد لازم است که ترکیبی از روشهای فوق استفاده شود
2-1-
روشهای فیزیکی
روشهای فیزیکی روشهایی هستند که درآنها از نیروهای فیزیکی برای جداسازی مواداز جریان فاضلاب استفاده می شود. بدلیل سادگی فرآیندهای فیزیکی، روشهای فیزیکی اولین روشهای مورد استفاده در تصفیه فاضلاب بوده اند. همین سادگی در کارکرد سبب شده است که هزینه استفاده از آن در مقایسه با روشهای شیمیایی  و بیولوژیکی به مراتب کمتر باشد. بنابراین در انتخاب فرآیندهای تصفیه همواره سعی می گردد که از حداکثر توان روشهای فیزیکی برای تصفیه استفاده شود.
آشغالگیری، دانه گیری، ته نشینی، شناورسازی، چربی گیری و فیلتراسیون همگی نمونه هایی از روشهای فیزیکی درتصفیه فاضلاب می باشند.
الف: آشغالگیری
 
اولین تصفیه ایست که در تصفیه خانه ها در مورد فاضلاب خام انجام می گیرد. در ضمن آن مواد معلق درشت را از فاضلاب جدا می سازند. اشغالگیری معمولاً با کمک صفحه های فلزی که سوراخ هائی به قطر چند میلیمتر تا چند سانتیمتر در آن ساخته شده و یا با کمک تورهای سیمی و به وسیله میله هائی که به صورت مایل در امتداد جریان فاضلاب قرار داده می شود انجام می گیرد.
این واحد برای حذف مواد جامد درشت مانند چوب و پلاستیک استفاده می شود.
آشغال گیرها برای حفاظت پمپها و سایر وسایل مکانیکی و جلوگیری از گرفتگی شیرها وسایر ملزومات در تصفیه  خانه فاضلاب استفاده می شود.

آنواع آشغال گیر

آشغال گیر دهانه درشت(Coarse Screen) این آشغال گیرها  شامل میله های عمودی با فاصله 1 سانتیمتر و بیشتر می باشد. جامدات زائد پشت میله ها در تصفیه خانه های کوچک به صورت دستی و در تصفیه خانه های بزرگ به صورت مکانیکی جمع آوری و دفع می گردد
 

آشغال گیر دهانه ریز (Fine Screen): از سیم های به هم پیچیده یا صفحه فلزی مشبک که بر روی یک دیسک دوار یا بشکه هایی سوار شده  و به شکل نیمه شناور درمسیر جریان قرار می گیرند.
 
ب:دانه گیری
برای حذف مواد دانه ای نظیر شن، ماسه، تفاله چای و قهوه و... از دانه گیری استفاده می شود.
سرعت جریان در حدی است که دانه ها ته نشین شوند ولی مواد آلی رسوب ننمایند (0.3 متر بر ثانیه)
اهمیت دانه گیری
-     
نگهداری و حفاظت تجهیزات مکانیکی و اجتناب از فرسایش و تخریب زودرس آنها
-     
جلوگیری از پرشدن و گرفتگی لوله ها و کانال ها که در اثر ته نشین شدن دانه ها ایجاد می شود.
-     
جلوگیری از ازدیاد لجن اولیه و ثانویه به منظور کاهش ظرفیت تغلیظ و هضم لجن
-     
تقلیل بوی فاضلاب
انواع دانه  گیری:
1-
مکانیکی: حوض این نوع دانه گیر به صورت کانال های مستطیل شکل هستند و اکثرا دارای سیستمهای اندازه گیری دبی نظیر پارشال فلوم یا سرریز می باشند. فاضلاب اشغال گیری شده از یک طرف وارد کانال شده و در طول کانال عمل دانه گیری انجام می گیرد.معمولا یا تسمه بالابرنده مجهز به سطلک های جمع کننده یا جمع کننده های حلزونی دانه ها را از حوضچه دانه گیر جمع اوری می کند.
2-
دانه گیری با هوادهی: در این روش جداسازی مواد دانه ای با کمک دمیدن هوا به فاضلاب انجام می شود. مقدار هوای ورودی بر مقدار دانه ها تنظیم گردد. این نوع دانه گیر معمولا بعد از آشغال گیر دهانه درشت و ایستگاه پمپاژ ورودی قرار می گیرد.
 
3-
دانه گیری با جریان گردابی (سیکلونی)
دستگاه دانه گیر سیکلونی مخروطی شکل است. با نیروی گریز از مرکز دانه ها را جدا می کند. یعنی یک پمپ جریان را به شدت وارد سیکلون می کند. در اثر سرعت فاضلاب ورودی یک جریان گردابی در سیکلون ایجاد می شود. در قسمت پایین سیکلون لجن جمع می شود و از قسمت بالا فاضلاب خارج می شود. فاضلاب ورودی بر اساس دستورالعمل سیکلون و با توجه به حجم دانه های فاضلاب ورودی تعیین می گردد. میزان بازشدگی دریچه های  خروجی را بر اساس نیاز می توان تغییر داد.
ج-یکنواخت سازی جریان
•     
نوساناتی آهنگ جریان و میزان آلودگی فاضلاب ورودی به اکثر تصفیه  خانه های فاضلاب مشاهده می شود.
•     
یکنواخت سازی جریان برای برای غلبه بر مشکلات بهره برداری ناشی از نوسانات جریان، بهبود عملکرد واحدهای پایین دست و کاهش ابعاد و هزینه های ساخت واحدهای پایین دست مورد استفاده قرار می گیرد.
 
کاربردهای یکنواخت سازی
1.   
جریان های فاضلاب در دوره خشک
2.     
جریان های دوره مرطوب در شبکه فاضلاب بهداشتی مجزا
3.     
جریان های درهم فاضلاب بهداشتی و آبهای سطحی

د‌-    حوض ته نشینی اولیه
ته نشینی عبارت است از جدا کردن ذرات معلق سنگین تر از آب از طریق نیروی ثقلی است. لجن حاصله را اصطلاحا لجن اولیه یا  خام می نامند که توده زنده نمی باشد.   ته نشینی فیزیکی پرکاربردترین عملیات واحد تصفیه فاضلاب است.    مخازن ته نشینی اولیه به صورت مخازن ته نشینی مستطیل شکل یا بیشتر دایروی می باشند.
 

 2-2-
روشهای شیمیایی
در روشهای شیمیایی فرآیند جداسازی یا تبدیل مواد آلاینده، به کمک افزودن موادشیمیایی ودر نتیجه واکنش های شیمیایی آن مواد صورت می گیرد. پیچیدگی در این فرآیندها به مراتب بیش از روشهای فیزیکی می باشد. همین پیچیدگی سبب دشواری نسبی در بهره برداری از روشهای شیمیایی می گردد. از این رو تا حدامکان سعی می شود که کمتر از روشهای شیمیایی در سیستم تصفیه استفاده شود. به علاوه هزینه خرید و نگهداری مواد شیمیایی مورد نیاز در برخی موارد مانع بزرگی در کاربرد فرآیندهای شیمیایی است.
ترسیب (انعقاد و لخته سازی) شیمیایی و گندزدایی با کلر وترکیبات آن جزء مهمترین روشهای شیمیایی مورد استفاده در تصفیه فاضلاب هستند.
انعقاد و لخته سازی
در این واحد ماده منعقد کننده به فاضلاب اضافه شده و پیش از تشکیل لخته ها فاضلاب باید کاملا و به سرعت بهم زده شود و سپس وارد مخزن لخته سازی شود.در این مخزن ماده منعقد کننده توسط پمپ تزریق به داخل فاضلاب تزریق شده و به کمک یک همزن الکتریکی با دور تند با فاضلاب مخلوط می شود.
در این واحد همزن با دور کند ماده منعقد کننده را با فاضلاب مخلوط می کند. با به هم خوردن ملایم فاضلاب، رشد لخته ها شروع می شود. زمان توقف در این مخزن حدود 20-60 دقیقه است. لخته های ایجاد شده، ذرات رنگ و کدورت را در خود حبس می کنند آنگاه فاضلاب وارد حوضچه های ته نشینی شده تا در آنجا لخته ها و ذرات رسوب ته نشین شوند.
گندزدایی
1-
کلرزنی
 
برای از بین بردن کلیفرم ها و میکرواگانیسم ها انجام می گیرد
•    
راندمان حذف بستگی به میزان کلر مورد استفاده (1.5 •   4 mg Cl/l) و زمان تماس (15 تا 30 دقیقه)دارد.
•    
غلظت کلر باقی ماندهمیلی گرم بر لیتر (جریان لوله ای)
•    
کلرآمین ها نمی توانند ویروس ها را غیر فعال سازند
•    
کلرزنی یک تکنولوژی اثبات شده، ساده، ارزان قیمت است اما منجر به تشکیل محصولات جانبی در اثر واکنش با مواد آلی می گردد.
2-
ازن زنی
•    
اوزون یک گاز ناپایدار است (O3)
•    
کلیه مواد آلی را اکسیده می کند
•    
اثربخشی آن بستگی دارد به:
•       
میزان ازن مورد استفاده (15-10 میلی گرم بر لیتر)
•       
زمان تماس  (10-5 دقیقه)
•    
حذف بالای ویروس ها و باکتری ها (99.999%)

گندزدایی با اشعه UV
•    
طول موج مناسب UV بین nm 280-200
•    
مختل کننده تکثیر  RNA  و  DNA
•    
آلترناتیو بسیار مناسب برای  کلرزنی
•    
اثربخشی  آن بستگی به
•     
دبی راکتور
•       
عمر لامپ UV 
•     
تناوب نظافت
•    
تجریه بالا در استفاده از این روش به دلیل استفاده زیاد ازآن
•    
خطر آتش سوزی و  تشکیل موتاژن ها
2-3-
روشهای بیولوژیکی
به آن دسته از روشهایی که درآنها از فرآیندهای بیولوژیکی برای تصفیه فاضلاب استفاده می شود، روشهای بیولوژیکی می گویند. در این روشها میکروارگانیسم ها (بویژه باکتریها) نقش اصلی را درفرآیند تصفیه برعهده دارند چراکه آنها با استفاده از مکانیزم های درونی خود مواد آلی موجود در فاضلاب را جذب کرده و از آن برای تولید سلول جدید و کسب انرژی استفاده می کنند.
از آنجا که سهم عمده ای از آلاینده های فاضلاب ها را مواد آلی تشکیل می دهند، استفاده از روشهای بیولوژیکی امروزه بطور گسترده ای برای تصفیه فاضلابها متداول شده است. روشهای بیولوژیکی قادرند با هزینه ای پایین، طیف گسترده ای از آلاینده ها را مورد تصفیه قرار دهند.

تصفیه بیولوژیکی معمولا به دو روش انجام می شود:
 
هوازی: توسط باکتری های هوازیی انجام می شود.
 
بیهوازی: توسط باکتری های بیهوازی صورت می گیرد.
عوامل اصلی تصفیه موجودات زنده میکروسکوپی هستند که در شرایط مناسب با وجود اکسیژن رشد و نمو داشته و موجب انجام فعل و انفعالاتی در فاضلاب می شوند که در طی آن مواد آلی تجزیه پذیر فاضلاب تبدیل به مواد پایدار قابل ته نشینی به صورت لجن می شود.

انواع باکتری تصفیه بیولوژیکی:

رشد معلق میکروبی
رشد چسبیده میکروبی
رشد هیبریدی (دوگانه)





انواع روش های لجن فعال
با توجه به نوع رژیم هیدرولیکی موجود، وجود یا عدم وجود هوادهی، نحوه ورود فاضلاب و مدت زمان هوادهی به انواع مختلفی تقسیم  می شوند که هر یک شرایط خاص خودشان را دارند.
معروف ترین این روش ها که در تصفیه فاضلاب شهری کاربرد دارند عبارتند از:
1.   
سیستم لوله ای شکل
2.   
اختلاط کامل
سیستم  لوله ای شکل
رژیم هیدرولیکی از نوع لوله ای شکل (Plug flow)  می باشد.
فاضلاب خام ورودی با لجن برگشتی مخلوط شده و هوادهی به صورت یکسان صورت می گیرد
 
غلظت ماده غذایی ورودی به راکتور در ابتدا زیاد است اما به طور تدریجی کم می شود چون توسط میکروارگانیزم ها مصرف می گردد. یعنی میزان ماده غذایی کاهش می یابد ولی میزان تزریق اکسیژن تفاوتی نکرده است. یعنی این سیستم از نظر تامین اکسیژن سیستم مناسبی نیست.  عیب دیگر سیستم حساسیت این روش نسبت به شوک مواد آلی است.
 

اختلاط کامل
در این روش رژیم هیدرولیکی مخزن اختلاط کامل است و محتویات راکتور یا مخزن هوادهی کاملا با یکدیگر مخلوط می شوند و فرض بر این است که در هر نقطه از راکتور هوادهی غلظت BOD یکسان است.
مزیت عمده سیستم انعطاف پذیری نسبی آن در مقابل شوک مواد سمی است. غلظت ماده سمی بلافاصله بعد از ورود به راکتور پخش شده و کاهش می یابد.
غلظت اکسیژن ورودی متناسب با میزان بار مواد آلی است.
راندمان سیستم نسبت به سیستم نهرگونه کمتر است و زمان ماند بالاتری دارد
 
و- عملیات و فرآیندهای تصفیه لجن
الف: تغلیظ لجن
با توجه به بالابودن حجم لجن در اولین مرحله باید لجن غلیظ شود تا حجم سایر تاسیسات فرآوری لجن کم شود.
روش های تغلیظ لجن:
•   
روش ثقلی:در یک حوض ته نشینی به لجن زمان داده می شود تا جامدات آن ته نشین شود.
•     
روش شناورسازی: این روش برای لجنی که دانسیته کمی دارد نظیر لجن ثانویه مناسب است. با کم کردن فشار و دمیدن هوا لجن به سطح آمده و می توان آنرا جدا نمود.
•     
روش مکانیکی: استفاده از سانتریفیوژ یا انواع فیلترها (نواری، تحت خلا و تحت فشار).
هضم لجن: عملیات کاهش مواد آلی در این مرحله انجام می گیرد و با این کار پتانسیل تولید بو کاهش داده می شود.
معمولا غلظت لجن از 3-1 درصد به 10-7 درصد در تغلیظ کننده های لجن قبل از اینکه وارد هاضم لجن شوند رسیده است.
زمان ماند لجن در هاضم بیهوازی لجن مابین 60-30 روز برای بارگذاری کم  و 20-10 روز برای بارگذاری زیاد می باشد.
دو نوع هاضم بیهوازی موجود:
هاضم یک مرحله ای
هاضم دو مرحله ای
در این هاضم ها مواد آلی به گازهای متان و دی اکسید کربن تبدیل می شود.
پ- فرآوری لجن
لجن پس از اینکه هضم شد (سلول های زنده خود را از دست داد براحتی آب خود را از دست خواهد داد
در این مرحله برای فرآوری لجن روش هایی نظیر افزودن اهک، آلوم، کلرید آهن و پلیمرها یا استفاده از روش های حرارتی یا فرآوری حرارتی استفاده می شود.
ت) آبگیری لجن:
•      
آبگیری مکانیکی: استفاده از سانتریفیوژ یا انواع فیلتر
•      
استفاده از بستر لجن (به دلیل اینکه لجن هضم شده است یعنی فاقد مواد آلی است مشکل تولید بو یا حشرات ندارد).
•     
خشک کن های لجن: در صورتی که لجن کاملا ابگیری نشده باشد از این روش برای خشک کردن کامل لجن استفاده می شود.
•     
دفع نهایی: لجن خشک شده می تواند به عنوان کود به مصرف کشاورزی برسد یا اینکه برای ساختن مصالح ساختمانی نظیر موزائیک یا سیمان استفاده شود به ویژه در حالتی که از خشک کن استفاده شده باشد.
تغلیظ لجن
•    
تغلیظ کننده ثقلی
•    
فیلتر بسترمانند
•    
تغلیظ کننده استوانه ای
•    
ته نشین کننده
•    
شناورسازی

استانداردها و نکات مصرف فاضلاب تصفیه شده در کشاورزی
نحوه استفاده از فاضلاب و لجن در کشاورزی و استاندارد های موجود در این زمینه به قرار زیر هستند
•      
حداکثر تعداد کلی فرم در یکصد میلی لیتر فاضلاب نباید بیشتر از یکصد عدد باشد . این رقم در 80 درصد نمونه های فاضلاب احیا شده باید برقرار باشد. در مورد آبیاری جنگل تعداد کلی فرم در هر یکصد میلی لیتر فاضلاب تا 1000 عدد قابل قبول است.
•    BOD5  
فاضلاب مصرفی برای کشاورزی و  آبیاری فضای سبز را تا 80 میلی گرم در لیتر تعیین نموده اند.
•    COD  
فاضلاب مصرفی برای کشاورزی و  آبیاری فضای سبز را تا 160 میلی گرم در لیتر تعیین نموده اند.
•      PH
فاضلاب برای آبیاری بین 6 تا 8 مجاز است.
•      
حداقل تماس کلر با فاضلاب تصفیه شده مصرفی کمتر از یک ساعت نباشد.
•     
فاضلاب  تصفیه شده مصرفی در کشاورزی نباید در موارد شرب به کار رود.
•      
کلر موجود در فاضلاب تصفیه شده مصرفی برای آبیاری نباید از 10 میلی گرم در لیتر تجاوز نماید.


موضوعات مرتبط: عمران-محیط زیست
برچسب‌ها: تصفیه فاضلاب
0

نقش بتن اسفنجی در پایداری سازه ها

مقدمه

همانطور که می دانیم امروزه صنعت بتن نقش مهمی در ساخت و سازهای جوامع بشری ایفا می کند و یکی از عوامل بسیار موثر در سازه های بتنی در جهان است، البته باید به این امر مهم هم توجه داشت که مصرف بتن فقط در سازه های بتنی و امثال آن نیست.در این راستا تحقیقاتی به منظور استفاده از بتن در دیگر پروژه هاتوسط بسیاری از محققین این امر انجام شده و پس ازاین آزمایشات و تحقیقات فراوان، محققان موفق شدند به راه حل بسیار خوبی به نام بتن اسفنجی (بتن تراوا) دست یابند.

بتن اسفنجی توانست تحولات زیادی را در محوطه سازی شهرهای اروپا و آمریکا ایجاد کند، بتنی که از لحاظ وزنی بسار سبک و با تخلخل بالا می باشد.البته این نوع بتن هنوز در ایران جا نیفتاده است ‚ ولی اینجانب امیدوارم با تلاش مسئولین ادارات، مهندسین و متخصصین فن، این بتن نیز جایگاهی برای استفاده در پروژه های مختلف کشورمان داشته باشد. بعد از مطالعات، تحقیقات و آزمایشاتی که اینجانب در مورد این بتن انجام دادم به نتایج بسیار ارزنده ای رسیده ام که به بعضی از موارد مهم و اساسی آن در پایین اشاره کرده ام. مطمئنا هر چیزی معایب و مزایایی دارد ولی به حق می توان گفت که مزایای این بتن در نوع خود برای مصارف در بسیاری موارد نه تنها بهتر که مقرون به صرفه تر نیز می باشد. امید وارم نتیجه مطالعات و آزمایشات بنده که این مقاله می باشد مورد توجه انجمن مهندسین و متخصصین قرار بگیرد و به منظور تامین و تدارک زمینه هرچه بیشتر فاید این بتن از جمله حفظ بیشتر محیط زیست و مقرون به صرفه بودن مورد استفاده در پروژه های کشورمان نیز قرار بگیرد.
بتن اسفنجی چیست؟
با توجه به مقوله ها و مشکلات زیر:
1- خشکسالی که بسیاری از مناطق کشور ما گریبانگیر آن است.
2- پایین بودن سفره های آب زیرزمینی بدلیل گرمتر شدن جو زمین و استفاده نادرست از منابع آب زیر زمینی.
3- حفظ محیط زیست و توجه هر چه بیشتر به این مساله.
4- سرد تر شدن مناطق سردسیر بدلیل تلمبار شدن برف بر روی بامها، خیابانها و...
5- آلوده شدن نزولات جوی بدلیل جریان در سطوح آلوده و در نهایت آلوده کردن منابع آبهای زیر زمینی.
و هزاران دلایل دیگر و مطرح شدن این امر در مهندسی عمران به خصوص گرایش محیط زیست آن و در مقوله های مختلف اعم از بتن، باعث می شود تا فکر من و هر مهندس عمران علاقه مند به رفع این مشکلات به فکر چاره ای باشیم. نوع بتن جدیدی که بتنهای معمولی دیگر بنا به عدم تخلخل و نداشتن مقاومت بالا در برابر یخ زدگی قابل استفاده برای این راهکار نیستند. ولی بتن اسفنجی یا بتن تراوا بهترین نوع بتن برای حل این موارد صرفا از نظر مهندسی عمران و بتن مورد استفاده در محل می باشد.پس باید بدانیم بتن اسفنجی از چه موادی تشکیل شده و بهترین حالت اندازه مواد آن چه بوده و در حالت بهینه میزان موارد، چه رفتاری از خود نشان می دهد و مشخصات آن رفتار چیست، که بر اساس مشخصات و رفتارهای بتن در مقابل آزمایشهای آزمایشگاهی و صحرایی تا حد زیادی هم می توان به معایب و مزایای آن پی برد.
بتن اسفنجی یک مخلوط سنگدانه درشت(شن) سیمان ‚ آب و ماسه به میزان اندک(و گاهی اوقات بدون ماسه) است، استفاده از شن به جای ماسه در این نوع بتن دلیل تخلخل و فضای خالی مورد نیاز این بتن بنا به ضرورت مصرف می گردد.در ساختار این بتن %25-15 (از لحاظ حجم) فضای خالی وجود دارد و این امر موجب عبور آب از داخل این بتن می شود.
در بتن اسفنجی از آب نسبت به دیگر انواع بتن کمتر استفاده می شود و این مساله باعث شده تا پس از ساختن مخلوط بتن، آب آن به سرعت تبخیر شده و مخلوط در مدت یک ساعت کاملا از آب تخلیه شود.
نسبت مواد مختلف در بتن اسفنجی:
با توجه به نتایج تحقیقات بنده بهترین حالت برای میزان مواد مختلف در بتن اسفنجی عبارتند از:
نسبت مواد مقدار مواد
1- مواد دارای خواص بتن 270 تا 415 کیلوگرم بر متر مکعب
2- سنگدانه 1190 تا 1480 کیلوگرم بر متر مکعب
3- نسبت آب به سیمان (از لحاظ جرم) 0.27 تا 0.30 به ازای واحد
4- نسبت سنگدانه به سیمان (از لحاظ جرم) 4 تا 4.5 به ازای واحد
5- نسبت سنگدانه ریز (ماسه) به سنگدانه درشت (شن) 0 تا 1 به ازای واحد
رفتار بتن اسفنجی:
که با توجه به بهترین حالت برای میزان مواد در بتن، رفتار بتن و ویژگیهای آن اینگونه بروز نموده و ثبت گردید. (آزمایشاتی که بنده در آزمایشگاه دانشگاه انجام داده و گزارش گیری کردم.)
مشخصات مقدار
اسلامپ 20 میلیمتر
چگالی 1600 تا 2000 کیلوگرم بر متر مکعب
زمان گیرش 1 ساعت
تخلخل 15 تا 25 درصد
مقاومت فشاری 3.5 تا 4.2 مگا پاسکال
مقاومت خمشی 1.3 تا 3.8 مگا پاسکال
نصب بتن اسفنجی:
نصب بتن اسفنجی شامل 4 مرحله اساسی است:
1-مخلوط کردن
2-جا گذاری کردن(گماردن‚ قراردادن)
3-تراکم و فشرده سازی (کوبیدن)
4-عمل آوردن بتن
بوجود آوردن ‚ قراردادن و عمل آوردن بتن اسفنجی همه به جای اینکه در یک کارخانه زیر شرایط یکسان انجام شوند ‚ در محل کار(پای کار) انجام می شوند.
اگر چه بتن اسفنجی می تواند توسط همان تهیه کننده های بتن توپر تهیه شده و توسط همان کامیونهای بتن توپر تحویل داده شوند‚ اما این ویژگی های فیزیکی منحصر بفردش است که نیاز به یک پیمانکار با تجربه تخصصی دارد. همچنین تفاوت های ساختاری ما بین بتن اسفنجی و بتن غیر قابل نفوذ نصب متفاوت آن را نیازمند است.
به هر حال کیفیت و عملکرد بتن اسفنجی بستگی به میزان آشنایی و عملکرد نصب کننده و خاصیت ضربه های ساختاری (کمپکت) دارد.
این نوع بتن به دلیل مقاومت نسبتا پائین آن Psi 400 الیPsi 4000 اساس مشخص شده و پذیرفته شده ای برای مقاومت بالا نیست.و مساله مهمتر در موفقیت یک روسازی بتن اسفنجی مقدار پوکی (فضای خالی) آن است. البته باید بدانیم که زیر سازی این بتن و زمین زیرینش نباید کاملا غیر قابل نفوذ باشد و باید حداقل اندکی خاک و زیر سازی آن نفوذ پذیری داشته باشد.در مناطق ماسه ای هم بتن اسفنجی مستقیما بالای ماسه گذاشته می شود.
همچنین باید به این موضوع اشاره کرد که یخ زدن آب در داخل این بتن مشکلی ایجاد نمی کند زیرا آزمایش هایی صورت گرفته که در آن بتن اسفنجی را به مدت بیش از 15 سال در آب و هوای سرد گذاشته و آب باران و برف پس از ورود به داخل بتن یخ می زد.کاربرد موفق بتن اسفنجی در این مناطق این مساله را حل نموده است و مشکلی در به کاربردن این بتن در این مناطق وجود ندارد.
نقش مواد افزودنی (مواد دارای خواص سیمانی)در بتن اسفنجی
حال به برخی از آنها که نقش بسیار مهمی در ساختار بتن دارند و می توانند به جای سیمان مورد استفاده قرار گیرند (که در ایران از آنها به ندرت استفاده می شود)اشاره می کنیم.در واقع این موارد بر عملکرد زمان گیرش، میزان افزایش مقاومت، تخلخل، نفوذ پذیری و.... در بتن تاثیر می گذارند و در یک کلام کلید عملکرد بالای بتن در استفاده از موارد افزودنی (SCMS) است.
از آنجمله می خواهیم به گاز سیلیس خاکستر بادی و روباره که همگی دوام بتن را بوسیله کم کردن نفوذ پذیری و شکاف (ترک خوردگی) افزایش می دهند اشاره کنیم:
گاز سیلیس(Silica Fume):یک فراورده فرعی (محصول جانبی)از تولید سیلیکون است ‚ و از دانه های خیلی ریز و ذرات کروی شکلی تشکیل شده است و به طور موثری مقاومت و دوام بتن را افزایش می دهد.و به طور مکرربرای ارتفاعات بلند ساختمان ها به منظور افزایش مقاومت فشاری بتن (با استفاده از گاز سیلیس مقاومت فشاری بتن از Psi 20000 هم فراتر می رود.)استفاده می شود و می توان از آن %12-5 به جای سیمان در بتن استفاده کرد.
خاکستر بادی(Fly Ash): خاکستر بادی، محصول فرعی انبار زغال سنگ سوزان در نیروگاههای برق است و سالها قبل بعنوان ماده ای بی مصرف روی زمین روی زمین انباشته می شد و بدون استفاده بود. اما حالا بعنوان یک ماده مهم در صنعت سیمان سازی به کار برده می شود و می توان از آن 5 تا 65 درصد به جای سیمان در بتن استفاده کرد.
روباره (Blast Furnace Slang): روباره، محصول فرعی زباله در صنعت پولاد (فولاد) است، و سهم آن در مقاومت و دوام بتن بیشتر است و می توان از آن 20 تا 70 درصد به جای سیمان در بتن استفاده کرد.
مزایای بتن اسفنجی چیست و پیشنهادات بنده برای موارد استفاده از آن کدام است؟
بتن اسفنجی دارای مزایای اقتصادی و زیست محیطی فراوانی است، که البته مزایای زیست محیطی آن بیشتر مد نظر است. از مزایای اقتصادی آن می توان به پایین آمدن خرجهای فراوان به منظور هدایت آب باران و فاضلاب اشاره داشت. در واقع می توان گفت با وجود بتن اسفنجی نیازی به ساختن جوی های آب فراوان در سطح شهر و کنار خیابان و کوچه ها و همچنین کانالهای بزرگ آب نیست. زیرا این بتن هرگونه بارندگی را مستقیما به زمین و سفره های آب زیر زمینی منتقل می کند و در واقع یک مزیت زیست محیطی نیز محسوب می شود. از دیگر مزایای زیست محیطی آن می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- جلوگیری از بروز آب گرفتگی در معابر و مکانها به هنگام بارندگی
2- جلوگیری از آلوده شدن آب بارندگی ها (زیرا اگر زمین غیر قابل نفوذ باشد، آب باران و برف در سطح زمین که آلودگی فراوان دارد جریان می یابد و منجر به آلوده شدن آب بارندگی می شود). (پیشنهاد اینجانب)
3- پر شدن ذخایر آب زیر زمینی
4- در نقاط سرد که ماندن برف و باران روی زمین (بعد از بارش) منجر به سردتر شدن آن مناطق می شود می توان با استفاده از این بتن آب باران وبرف را به داخل زمین هدایت کرد و از سردتر شدن آن ناحیه جلوگیری کرد.
5- همچنین می توان از این نوع بتن در مکانهایی که نیاز به زمین خشک است استفاده کرد مثلا در زیر سازی چمنهای استادیوم های فوتبال. (پیشنهاد اینجانب)
6- همچنین در مناطق سردسیر، بدلیل عبور آب از این بتن از یخ زدگی سطح معابر و در نتیجه ایجاد خطر جلوگیری می کند که شهرداریها می توانند از این بتن در پیاده رو سازیها و محوطه سازی پارکها، پارکینگها ومعابری که مشکل آبگیری دارند استفاده نمود.(پیشنهاد اینجانب)
7- ایجاد مناظری زیبا به هنگام بارندگی، زیرا با وجود این بتن دیگر هنگام بارندگی آب گرفتگی وجود ندارد. (پیشنهاد اینجانب)
به امید روزی که شاهد استفاده بیشتر و بیشتر از این نوع بتن منحصر بفرد در موارد اصولی آن باشیم.


مراجع و مؤاخذ:
1- تکنولوژی بتن نویسنده: دکتر فرهاد کشاورز
2- مصالح ساختمانی نویسنده: مهندس کریم صمرقندی
3- مهندسی خاک وپی نویسنده: مهندس طاحونی
4- تکنولوژی بتن نویسنده: آلبرت دیسنی، مترجم: خانم ملیحه ذاکروند

 


موضوعات مرتبط: مصالح ساختمانی
برچسب‌ها: بتن
0

بتن ریزی در زیر آب

بتن ریز در زیر آب در ساختمانهای دریایی و آبی به کار می رود و لازمه آن:
کاربرد روشهای ویژه برای جلوگیری از خطر آب شستگی است،
استفاده از فرمول مخصوص برای ترکیب بتن، تا بتن همگنی خود را به هنگام فرو رفتن در آب حفظ کند.
1- روشهای مورد استفاده
برای بتن ریزی در زیر آب، چندین روش به کار برده می شود که تمام آنها حاصل یک اصل می باشند: به استثنای اولین بتنی که در زیر آب قرار داده می شود، بقیه باید طوری ریخته شوند که در تماس با آب واقع نشوند، بیشترین طرق مورد استفاده به شرح زیرند:
* روش پشته پیشرو
این روش در جاهایی به کار می رود که عمق آب کم بوده (حداکثر 8ر0متر9 و آب به حد کافی آرام باشد. روش این است که ابتدا مقداری بتن در آب، روی شیب ساحل، می ریزند، تا سطح بتن به بالای آب برسد، سپس بتن ریزی را روی آن ادامه می دهند. بتن جدید مقداری را که اول ریخته شده به طرف آب می راند، و این بتن است که در ادامه بتن ریزی، در تماس با آب خواهد بود و بقیه محفوظ خواهد ماند.
* روش بتن ریزی با لوله در داخل آب
این روش به کار می رود و نتیجه بهتری دارد. طریقه عمل این است که لوله ای فلزی، به قطر 25 تا 45 سانتی متر، که به طور موقت پاین آن را بسته اند، در آب فرو برده می شود و از داخل آن بتن را به پایین می فرستند، و موقعی که وزن بتن ریخته شده از رانش آب روی دهانه بیشتر می شود، بتن بیرون می ریزد و توده هایی به شکل حباب تشکیل می دهد که به تدریج که بتن اضافه می کنند، بزرگتر می شود.
لازم است که انتهای لوله در داخل بتن ریخته شده باقی بماند تا اثر آب فقط بر رویه حباب محدود گردد. این روش، به ویژه برای بتن ریزی در زیر آب پی پیاه های پلها (تحت حفاظت سیرهای فلزی یا سد موقتی) و برای بتن ریزی شمع ها و دیوارهای جدا کننده، در زر گل بنتونیت، به کار برده می شود.
2- مشخصات بتن ریخته شده در زیر آب
مشخصات بتن مورد استفاده در زیر آب را باید آزمایشگاه متخصص و با سابقه در این نوع کار تعیین کند، و نکات زیر رعایت شود:
چون بتن را زیر آب نمی توان لرزش داد، لذا باید سفتی بین 14 تا 16 سانتی متر داشته باشد که با اضافه کردن موادی که حالت خمیری به بتن بدهد و یا آن را روان تر نماید می توان تامین کرد.
مواد ریز کوچکتر از 80 میکرون (که ذرات سیمان هم جزو آن است) بیشتر از 400 کیلوگرم در متر مکعب بتن باشد، تا در مقابل آب شستگی بهتر مقاومت کند.
غالباً افزودنی های کاهنده مقدار آب و دیر گیراننده به کار گرفته می شوند.
موسساتی که بتن آماده به کار تهیه می کنند، در این موارد موادی از نوع کولوییدها به صورت گرد به بتن در حال مخلوط شدن اضافه می نمایند. این مواد با اجزای ریز بتن پوششی را به وجود می آورند، که در برابر شسته شدن مقاوم است.

برقراری پناهگاه حفاظتی
این عمل در تکمیل روش هایی که ذکر شد و برای کاهش اثرات تشعشع آفتاب یا باران بر روی بتن تازه انجام می شود. ضمنا نباید برقرار کردن پرده هایی را در دو طرف ساختمان که جریان هوا را از روی بتن محدود می کند (جریان هوایی که سبب تسریع تبخیر می شود) فراموش کرد.
2- شرایط اجرایی عمل آوری
عمل آوری بتن پس از قالب برداری و بر حسب طول مدتی که قالب بر قرار بوده انجام می شود.
اگر روی بتن قالب بندی نداشته باشد مانند کف ها، سطوح بالای تیرها، و سطوح از سرگیری بتن ریزی، عمل آوری بتن بلافاصله پس از اینکه آب زیادی را از دست داد (سطح بتن مات شد)، انجام می شود:
طول مدت ادامه عمل آوری تابع چندین عامل است:
سرعت سخت شدن بتن که تابع طبقه مقاومت بتن است،
رطوبت نسبی هوا،
گرمای هوا،
باد،
تابندگی آفتاب،
از سرگیری بتن ریزی
کمتر اتفاق می افتد که یک سازه بتنی در یک مرحله بتن ریزی شود. لذا باید در پایان بتن ریزی مرحله اول، و در ابتدای مرحله بعدی، ترتیباتی اتخاذ گردد که ظاهر بتن قابل پسند شود، و به پیوستگی مکانیکی هم خدشه ای وارد نگردد.
برای تامین زیبایی منظر، به هنگام تهیه طرح، مقاطع از سرگیری بتن ریزی را مشخص می نمایند و برای حسن انجام کار باید:
روی قالب ها، در نقاط تعیین شده قطعه چوبهای تراشیده ای قرار داد تا در سطح بتن یک خط صاف به وجود آورد، و یا در خط از سرگیری بتن ریزی "فرو رفتگی ایجاد شود که جزیی از منظره بنا به چشم آید. ضمناً ضخامت پوششی میله های فولادی در مقطع فرو رفته باید کافی باشد.
نقشه آهن بندی باید طوری تهیه شود که از سرگیری بتن ریزی در مقطع پیش بینی شده میسر باشد، البته آهنهای انتظاری که احیاناً لازم باشند، در نقشه منظور شده باشد.
در از سرگیری بتن ریزی باید دو گونه آماده سازی، هر دو روی بتن مرحله اول رعایت شود: یکی بعد از بتن ریزی مرحله اول و دوم قبل از شروع بتن ریزی مرحله دوم.
1- آماده سازی بعد از بتن ریزی مرحله اول
از سرگیری بتن ریزی ممکن است در سطحی افقی یا سطحی قائم انجام شود، ولی در هر حال باید سطح بتن قبلی زبر و عاری از شیره سیمان و گردوخاک و برآمدگی و تیزی قابل خورد شدن و ضایعات بتن و هر نوع ماده خارجی باشد.
اگر سطح بتن ریزی افقی باشد، ولو اینکه در آن آهنهای انتظار وجود داشته باشد، بتن ریزی به سهولت انجام و سطح افقی به آسانی به دست می آید. ولی برای سطوح قائم لازم است قالبی قبلاً قرار داد تا کار به نتیجه برسد.
قالب برای از سرگیری بتن در سطح قائم ممکن است:
مانند سایر سطوح قسمت مورد عمل بنا باشد،
به ترتیب فوق ولی با نصب شبکه فولادی یا قطعه فلز گسترده،
یا با شبکه فلزی ریز بافت که به وسیله گیره هایی کشیده شده و در جا نگهداری شده باشد.
آماده کردن محل از سرگیری بت ممکن است در زمانهای مختلف پس از بتن ریزی مرحله قبلی انجام شود:
- حالت بتن نسبتاً تازه و یا در حال گیرش (حدود 2 تا 3 ساعت پس از بتن ریزی).
آماده سازی محل از سرگیری بتن، در این حالت تنها در سطوح افقی میسر است، و عبارت است از شستن سطح بتن با آب تحت فشار خفیف (5 بار) که شیره سیمان را پاک کرده و سنگدانه های داخل بتن را آشکار می سازد.
- حالت بعد از پایان گیرش بتن (3 تا 24 ساعت پس از بتن ریزی).
در این حالت، آماده سازی ممکن است هم در سطوح افقی و هم در سطوح قائم، بلافاصله پس از قالب برداری و کندن شبکه فلزی انجام شود. طرز عمل این است که سطح بتن با آب تحت فشار تا حدی که مورد نظر است پاک شود.
- حالت پس از سخت شدن بتن
این روش که در تمام موارد قابل اجراست، از سایر موارد گرانتر است و در آن چکش هوایی یا کلنگ حجاری به کار برده می شود و در پی آن، با هوای تحت فشار سطح بتن را پاک می کنند. این روش تنها در صورتی که نتوانسته باشند در شرایط قبلی اقدام کرده باشند، اجرا می شود.
- به تاخیر انداختن سخت شدن بتن
یک ماده تاخیر کننده گیرش روی سطح بتن می پاشند، تا بتوانند بدون مشکلات اضافی، کار از سرگیری بتن را به تاخیر اندازند. در این مورد باید حداکثر توجه به سطح مورد نظر معطوف گردد، زیرا هر تجاوزی که به سطح مورد نظر بشود، در موقع به کار برد هوا فشرده یا آب تحت فشار، منجر به خسارت دیدن آن خواهد شد.
برای سطوح قائم، بهتر است یک کاغذ مخصوص آغشته به ماده تاخیر کننده روی سطح مورد نظر چسبانده شود. در مواردی که آب تحت فشار به کار برده می شود، باید آب یا شی به حد وفور انجام شود تا تمام آبهای آلوده به شیره سیمان تخلیه گردد.
2- آماده کردن محل قبل مرحله دوم بتن ریزی
برای اینکه بتن مرحله دوم بتواند گیرش را در شرایط مناسب انجام دهد، و با بتن مرحله اول یک پارچه گردد، کاری که معمولاً انجام می دهند، اشباع کردن سطح بتن مرحله اول از آب است تا سطح خشک بتن مرحله، آب بتن مرحله دوم را نکشد.
بررسیهای زیادی جهت تهیه چسبهایی خاص برای بتن انجام شده، که از سرگیری بتن ریزی آسان گردد. این مواد گاهی "مواد چسبان" نامیده می شود. هر چند آنها گران قیمت هستند، ولی نتیجه کاربردشان رضایت بخش است. با این وجود در هر مورد حساسیت آنها به آب باید بررسی شود.
کاربرد بتن در شرایط جوی سخت
هنگامی که در کارگاه، درجه گرمای هوا کمتر از 5 درجه سانتی گراد، و یا بالاتر از 25 درجه باشد، باید ترتیبات خاصی هم در مرحله بتن سازی و هم در مرحله کاربرد آن اتخاذ شود.



انواع محصولات بتنی
با قرار دادن اعضای کششی در قطعات بتنی توان کششی آنها را بالا می برند. این تکنیک محصولات بتنی را به دو دسته اصلی قطعات بتنی غیر مسلح و قطعات بتنی مسلح تقسیم می نماید.
با بالا رفتن مهاجرت به شهر و گسترش جمعیت در آنها، نیاز به ابنیه روز به روز افزایش می یابد. این مساله متخصصان دانش ساختمانی را بر آن داشت که در شرایط مطلوبی که در کارخانه ها فراهم می آورند در تمام طول سال قطعات بتنی را در مدت زمان کوتاه ریخته و آماده مصرف نمایند.این پیشرفت قطعات بتنی را به دو سته کلی محصولات بتنی در محل ریخته شده و محصولات بتنی پیش ساخته تقسیم می نماید.



بتن مسلح
بتن در برابر فشار مقاوم است، مقاومت آن در برابر خورد شدگی بین N/mm2 20 – 40 است و این مقدار در بتن های محکم N/mm2100 می باشد. با این حال مقاومت بتن در برابر کشش فقط 10 در صد مقاومت فشاری آن است. فولاد به عنوان یک ماده تقویت کننده در همه جا پذیرفته شده، چون مقاومت کششی بالایی دارد و ضریب انبساط حرارتی آن نزدیک به بتن است. قرار گیری فولاد در بتن مسلح بسیار مهم است. و باید اطمینان حاصل کرد که نیروه های کششی و برشی بر فولاد منتقل می شوند. میلگردهای طولی نیروهای کششی را تحمل می کنند در حالی که میلگرد های عرضی (خاموت) نیروهای برشی را متحمل می شوند و همچنین فولا را در داخل بتن ثابت نگه می دارند. به همبن دلیل خاموت ها بیشتر در محل هایی که نیروی برشی زیاد است و جود دارند، هرجند می توان از خم کردن میلگرد نیز برای این منظور استفاده کرد.
فولاد مورد استفاده در بتن مسلح به صورت میلگرد، میلگرد آجدار و یا میلگرد آجدار تاییده تولید می شود. فولاد با مقاومت بالا نیز با نورد گرم به میلگرد آج دار تبدیل می شود و همچنین با آهنکاری سرد به به میلگردهای تاییده آجدار تبدیل می شود.
حد اقل مقاومت متوسط فولاد با مقاومت بالا N/mm2460 است، تقریبا دو برابر فولاد معمولی. از فولاد ضد رنگ می توان در جاهایی که خطر خوردگی و جود دارد برای بتن مسلح استفاده کرد. شبکه های فولادی جوش کاری شده (مش) نیز برای تقویت دال های بتنی، راه ها و بتن پاشیده شده به کار می رود.
پیوند بین بتن و فولاد
برای اینکه بتن مسلح بتواند به عنوان یک ماده مرکب عمل کند باید پیوند بین بتن و فولاد محکم باشد، به این ترتیب همه نیروهای کششی به فولاد منتقل می شوند.
شکل و وضعیت سطح فولاد و کیفیت بتن همگی بر قدرت پیوند تاثیر می گذارند.
برای اینکه کارآتر ین پیوند ممکن به دست بیاید، باید سطح فولاد پوسته به صورت زنگ نداشته و چرب نباشد، ولی لایه نازک رنگی را که معمولا در نگه داری در کارگاه ایجاد می شود نباید برداشت. استفاده از انتهای قلاب شده در میلگرد معمولی خط بیرون آمدن میلگردها از بتن را تحت بار کاهش می دهد، ولی بهترین چسبندگی در میلگردها ی آجدار، که در تمام طول خود با بتن با بتن درگیر می شوند، به و جود می آید.گاهی تقویت بتن با استفاده از قفس های پیش ساخته (که می توان آنها را به جای بست ها و با مفتول های آهنی با جوش کاری به هم متصل کرد) انجام می شود. البته باید دانست که جوش کاری خیلی به ندرت در کارگاه بر روی خاموت ها انجام می گیرد.
این اتصالات را می توان به راحتی با مفتول فولادی که با پیچاندن سفت می شود، محکم کرد. از فاصله نگه دارها برای تامین فاصله مناسب بین تقویت کننده ها و سطح قالب بندی استفاده می شود.
بتن مرغوب چگال بهترین پیوند با فولاد را ایجاد می کند، باید بتن اطراف میلگردها را به خوبی متراکم کرد. بنا بر این اندازه دانه بندی سنگی در بتن نباید بیش از حد اقل فاصله قطعات فلز باشد.
خوردگی فولاد در بتن مسلح
فولاد در صورتی که بتن اطراف آن مرغوب باشد به خوبی متراکم شده و خود گیری آن کامل باشد، خودگی ندارد محیط قوی قلیایی داخل بتن (بر اثر سیمان هیدراته) فولاد را حفظ می کند. اما، اگر به دلیلی فضای خالی ایجاد شود یا پوشش کافی نباشد فولاد خراب می شود. ازدیاد حجمی که در اثر زنگ زدگی ایجاد می شود سطح فولاد را پوسته پوسته می کند و در نتیجه فولاد عریان می شود و زنگ زدگی پیشرفت می کند و در نهایت زنگ در به سطح بتن رسوب می کند. در بتن مسلح نباید از زود گیرهای کلرید کلسیم استفاده کرد.چون پس مانده آن باعث خوردگی سریع فولاد می شود.برای محافظت بیشتر در برابر خوردگی می توان از فولاد ضد زنگ یا فولاد گالوانیزه، با پوشش اپوکسی استفاده کرد.
سطح بتن بر اثر عمل کربناسیون حالت قلیایی خود را از دست می دهد و این باعث عدم محافظت از فولاد می شود. عمق کربناسیون به نفوذ پذیری بتن، مقدار رطوبت و ترک خوردگی در سطح آن بستگی دارد. به همین دلیل میزان اسمی پوشش محافظتی فولاد داخل بتن بر اساس میزان پیش بینی شده شرایط محیطی و درجه بندی مقاومت بتن محاسبه می شود.
میزان محافظت شده محاسبه شده برای همه نو مسلح کننده از جمله میلگرد، مفتول و الیاف مسلح کننده ثابت اعتبار دارد. گاهی می توان میزان کربناسیون را با استفاده از پوشش های محافظتی کاهش داد.
در حالی که در مورد ضخامت بتن پوششی اطراف اجزای کششی شک داریم می توان با یک دستگاه پوشش سنج ضخامت بتن را اندازه گرفت. اگر فولاد در بتن در حال پوسیدگی باشد می توان از محافظت کاتدیک به
وسیله یک جریان پیوسته که به فولاد وارد می شود برای جلو گیری از پوسیدگی بعدی استفاده کرد، این کار بتن کربناته را دوباره قلیایی می کند.



بتن پیش فشرده
مقاومت بتن در برابر فشار بالا است ولی در مقابل کشش ضعیف است. ایجاد پیش فشردگی در بتن با کابل های فولادی باعث می شود بتن همواره در تنش فشاری باقی بماند و در نتیجه میزان بار بری آن افزایش خواهد یافت. چون کابل ها در حالت فشرده قرار دارند و هر نیرویی را به نیروی فشاری تبدیل می کند و هیچ ضعفی در مقطع بتنی ایجاد نمی کند و بتن فقط تحت بارهای بسیار زیاد به کشش می افتد و ترک می خورد.
برای پیش فشرده کردن بتن دو سیستم متفاوت وجود دارد. در پیش کشیدن، کابل ها قبل از خود گیری بتن کشیده می شود و در پس کشیدن کابل ها پس از سخت شدن بتن کشیده می شوند.
پیش کشیدن
تعداد زیادی از قطعات بتن پیش فشرده، از جمله دال ها ی کف با روش پیش کشیدن تولید می شوند. کابل ها را به صورت آزاد در داخل قالب قرار می دهند و با دستگاه مخصوص کشش لازم را وارد می کنند. بتن ریزی را انجام می دهند و به کمک لرزاندن، هوای آن را تخلیه می کنند و شرایط لازم برای انجام خود گیری سریع تر را فراهم می کنند.طول اضافی کابل ها را که در دو انتها به کمک قطعات مخصوص صابت شده اند می برند و بتن را تحت فشار رها می کنند. مانند بتن مسلح پیش ساخته مقطع و محل قرار گیری کابل ها بر اساس بارها ی محاسبه شده مشخص و رعایت می شود.
پس کشیدن
در روش پس کشیدن، کابل ها را در قالب کار، داخل غلاف هایی قرار می دهند، بتن ریزی را انجام می دهند و وقتی به اندازه کافی خود را گرفت دو سر کابل ها را به طرف بیرون می کشند. این کار به وسیله گوه های مخصوصی که به دو سر سیم ها بسته می شوند و پس از قطع شدن کشش محکم می شوند انجام می گیرد.
معمولا بتن را به ویژه در نزدیکی گوه
ها، مسلح می کنند. در یک روش پس از کشیدن فضاهای خالی داخل غلاف را با دوغاب مخصوص پر می کنند. این کار فشار بر قلاب ها را کاهش می دهد. البته در روش دیگر سیم ها رها می مانند تا در داخل بتن آزادانه حرکت کنند. غلاف ها از تسمه های گالوانیزه یا پلی تن سنگین ساخته می شوند. ضریب پس کشیدن بر پیش کشیدن این است که می توان آنها را خمیده کرد تا در مسیر تنش قرار گیرند. به این ترتیب می توا ن بتن را به شکلی ریخت که کمترین حجم ممکن را داشته باشد. در تخریب یا دوباره سازی بهتر است بتن های پیش فشرده نچسبیده را از فشار خلاص کرد. البته تجربه نشان داده است که در صورت آزاد نکردن قطعه از فشار خطری ایجاد نمی شود. در دوباره سازی و تعییرات، سیم های تحت فشار گاهی باید دوباره قلاب دار و فشرده شوند. البته استفاده از بتن پیش فشرده جلوی جا به جایی سازه ای را نمی گیرد





بتن در نما
در بتن نما، چه پیش ساخته چه در کارگاه نه تنها به کنترل کیفیت بالایی نیاز است بلکه باید مشخصات و جزئیات مصالح را کاملا و با دقت در نظر گرفت. و یک سطح پایانی مرغوب که هوا زدگی شکل آن را به هم نریزد به دست آورد.
عوامل اصلی موثر در ظاهر بتن عبارتند از:
- ترکیب مخلوط اولیه (نسبت ها، نوع مواد)



بتن پیش ساخته
قطعات بتن پیش ساخته به صورت عمودی یا افقی هستند.البته نوع دوم فراوان است.به هر حال در قطعه نما دار و یا بدون نما رعایت مشخصات وکنترل کیفیت از اهمیت زیادی برخوردار است.قالب ها معمولا از تخته چند لا یا فولاد ساخته می شوند. هرچند قالب های فولادی با دوام ترند و برای استفاده مداوم منااسب می باشند، در کارهایی که فرم های پیچیده دارند از قالب های چوبی استفاده می شود. زیرا آنها را راحت تر می توان به شکل مورد نظر درآورد. قالب ها طوری طراحی می شوند که بتن به آنها نچسبد و اندازه های آنها دقیق باشد تا از کیفیت کاراطمینان حاصل شود.
از آنجایی که برای ساخت قالب ها قیمت بالایی پرداخت می شود، در کارها ی اقتصادی باید تعداد طرح های مختلف را کاهش داد. این مضوع می تواند اثر محسوسی در زیبایی ساختمان بگذارد.اتصالات و نگاهدارنده ها باید در داخل بتن کارگزاشته شوند و معمولا به قطعات کششی داخل بتن وصل می شند.

بتن کارگاهی
کیفیت بتن کارگاهی بستگی زیادی به قالب کار دارد، چون هر نقصی در بتن منعکس می شود. قاب باید به اندازه کافی محکم باشد تا فشار بتن تازه را تحمل کند و اتصالات باید بتوانند جلوی نشت بتن یا دوغاب آن را بگیرند. که در غیر این صورت سطح بتن به هم می ریزد. برای ساخت قالب می توان از انواع چوب، فلزات و پلاستیک ها بسته به سطح نهایی دلخواه استفاده کرد.


موضوعات مرتبط: مصالح ساختمانی
برچسب‌ها: بتن ریزی
0

مشکلات بتن ریزی در هوای بارانی

در این روز های بهاری ما با بارندگی های فراوانی مواجه هستیم.برخی از توصیه های کاربردی در این متن آورده شده است.

بتن ریزی  زیر باران توصیه نمی شود. در صورتی که احتمال بارندگی حین بتن ریزی می رود، لازم است تمهیدات لازم برای قطع بتن ریزی و اثرات باران بر بتن ریزی قبلا پیش بینی گردد. اگر بتن ریزی در باران ادامه می یابد کلیه پیش بینی های لازم برای ادامه کار باید ملاحظه گردد. اگر باران بعد از آغاز بتن ریزی شروع شود، بعضی اوقات ادامه کار بهتر از توقف آن است. اقدامات احتیاطی زیر در موارد لازم است رعایت گردد.

1.    با پوشش محوطه بتن ریزی آن قسمت را از باران مصون دارید.

2.    بتن با اسلامپ کم به کار ببرید.

3.    قبل از ریختن بتن جدید آب جمع شده روی بتن قدیم یا در درزهای اجرایی را خشک کنید.

4.    سطح بتن را اندکی شیبدار در آورید تا آب بتواند به طرف پایین شیب حرکت کرده و بدین طریق زهکشی شود.

5.    از کار روی سطح بتن تازه اجتناب کنید.

6.    اگر باران به حدی شدید است که آب سطح بتن را نمی شود خشکانید و سطح تازه بتن نیز شسته می شود، بهتر است بتن ریزی را به حالت تعلیق در آورد.در صورت توقف بتن ریزی قسمت های دیواره ها و آماتور ریشه ها و پله ها بایستی بتن ریزی شوند تا برای شروع مجدد بتن ریزی بهترین حالت از قبل فراهم شده باشد. در این حالت به علت ایجاد درزهای اجرایی لازم است آنها را قبل از شروع مجدد بتن ریزی همانند سایر درزهای اجرایی تمییز کاری و آماده سازی نمود.

7.    به هنگام رگبار موقت و در زمان کوتاه، بتن ریزی را متوقف نموده و روی بتن را با پلاستیک پوشش دهید.

می توانید از هر وسیله حفاظت بتن برای پوشش در طول طوفان و رگبار استفاده کنید.

 

Reference:

 

Concrete Construction Handbook

Waddell & Dobrowolski

 


موضوعات مرتبط: مصالح ساختمانی
برچسب‌ها: بتن ریزی
0

تصفیه فاضلاب به روش USBF

USBF

Up flow Sludge Blanket Filtration

سیستم  تصفیه فاضلاب  به روش فیلتراسیون با کیک لجن و جریان رو به بالا

USBF:‌

فرآیند تصفیه فاضلابUSBF USBF USBF .

تصفیه‌خانه‌های بسیاری جهت تصفیه فاضلابهای مسکونی و بهداشتی، واحدهای صنعتی، صنایع غذایی و کشاورزی طراحی و اجرا شده‌اند و به خوبی با این تکنولوژی در حال بهره‌برداری هستند. طراحی با ظرافت، سادگی و به صرفه بودن این سیستم تاثیری برجسته بر صنعت تصفیه فاضلاب گذاشته است. به طوریکه در گزارش سال 1995

(United Nations Industrial Development Organization) :

().

کلیات:

تکنولوژی تصفیه فاضلاب USBF :

1 — UP Flow Sludge Blanket Filtration (USBF)

()

امروزه ته‌نشینی، متداول‌ترین تکنیک جداسازی جامدات معلق از فاضلاب می‌باشد. نرخ پایین جداسازی در سیستمهای رایج، بازده راکم و مدت زمان لازم را بالا می‌برد و مستلزم مخازن بزرگ و دیگر تجهیزات می‌باشد. در تکنولوژی تصفیه فاضلاب USBF . USBF

ترکیبی از سلولهای میکروبی و آب از پایین وارد زلال‌ساز می‌گردد و ضمن حرکت رو به بالا، سرعت آنها کاهش می‌یابد تا جائیکه لخته‌هایی از سلولها ثابت و ساکن می‌شوند. این لخته‌ها تشکیل یک بستر کیک مانند لجن داده و به طور موثری ذرات کلوئیدی و دیگر ذرات ریز را فیلتر می‌نمایند. هنگامیکه لخته‌ها بزرگ و سنگین می‌گردند،‌ به پایین زلال‌ساز فرود می‌آیند و از آنجا توسط پمپ به ناحیه بی‌هوازی برگشت داده می‌شوند.

2- 2- [High Sludge Concentration]

تمام تصفیه‌خانه‌های متعارف در غلظتهای متوسط یا پایین لجن عمل می‌نمایند. USBF (Biomass) (Superactivated) .

3- :

3 — (All Processes Integrated Into One Bioreactor)

تمامی تکنولوژیهای تصفیه فاضلاب متعارف، مراحل هوادهی، ته‌نشینی، نیتریفیکاسیون، دینیتریفیکاسیون، زلال‌سازی و تغلیظ و تثبیت لجن را در قسمتهای جداگانه‌ای انجام می‌دهند. اما در تکنولوژی USBF .

شرح فرآیند تصفیه فاضلاب به روش USBF:

عملکرد یک تصفیه‌خانه بسیار ساده بوده و پس از راه‌اندازی به خودی خود قابل تنظیم می‌باشد. فاضلاب داخل بخش بی‌هوازی می‌گردد و در آنجا با لجن بازگشتی از کف مخزن ته‌نشینی ترکیب می‌گردد. پس از این اختلاط، جریان به صورت نهر گونه (Plug Flow) .

پس از هوادهی، یک جریان از مخلوط مایع فاضلاب وارد قسمت پایین زلال‌سازی می‌گردد. در آنجا بستر لجن، لخته‌های لجن را جذب کرده و آب را از فیلتر لجن عبور می‌دهد. پس از جداسازی، آب تمیز از روی سطح توسط یک لاندر جمع‌آوری شده و از سیستم خارج می‌گردد. جهت تکمیل چرخه داخلی، لجن فعال جمع‌آوری شده در کف زلال‌ساز به قسمت بی‌هوازی در ورودی بیوراکتور بازگشت داده می‌شود.

مزایا تصفیه فاضلاب به روش USBF:

1- :

ایده متمرکز نمودن کلیه قسمتها در یک بیوراکتور واحد تجهیزات اضافی را کاهش داده و نیز نیاز به زمین را به حداقل می‌‌رساند.

2-

طراحی فشرده، به حداقل رساندن قطعات متحرک، ساختار مدولار و هیدرولیک خود راهبر باعث گردیده تا تجهیزات نظارتی کاهش یافته و هزینه‌های راهبری و نگهداری کاهش یابد.

3-

راندمان بالای تصفیه سبب گردیده تا مقدار نیتروژن و فسفر و نیز BOD5 T.S.S 10 میلی‌گرم در لیتر کاهش یابد.

4- :

بارگذاری پایین میکروبیولوژیکی منجر به سن بیشتر لجن می‌گردد که خود باعث تولید لجن مازاد کمتر و پایدارتر (تثبیت شده‌ تر) می‌شود. پس از تصفیه پاتوژنها (و گاهی نیز به طور مستقیم) می‌توان از این لجن مازاد به عنوان کود استفاده نمود.

5- USBF:

شرایط هوازی در طول بیوراکتور و سن زیاد لجن به طور مناسبی احتمال ایجاد بو را از بین می‌برد. تصفیه‌خانه‌های با سیستم USBF .

6- USBF:

شکل منشوری یا مخروطی زلال‌ساز نه تنها اجازه می‌دهد که سایر فرآیندهای تصفیه در اطراف آن صورت پذیرد، بلکه انعطاف هیدرولیکی بسیار مناسبی را ایجاد می‌نماید. تکنولوژی USBF (Peak) .

7- USBF:

در هنگام نیاز می‌توان بر حسب پروژه ظرفیت بهره‌برداری را افزایش داد و به تصفیه‌خانه واحدهایی مشابه اضافه نمود. واحدهای جدید حتی می‌توانند به قسمتهای موجود افزوده شوند.

8- :

سن بیشتر لجن عملکرد دستگاههای آبگیر لجن را بهبود بخشیده و کیفیت بهتری را باعث می‌شود.

9- :

روش نه تنها ثبت شده است،‌ بلکه در عمل نیز در هزاران تصفیه‌خانه در سراسر جهان به کار گرفته شده است.

 


موضوعات مرتبط: عمران-محیط زیست
برچسب‌ها: تصفیه فاضلاب
0

طراحی سازه های مقاوم در برابر زلزله 

حتما تا به حال به این نکته توجه کرده اید که بعضی سازه‌ها در برابر زلزله دوام می‌آورند و بعضی دیگر کاملا نابود می‌شوند. فاکتورهای متعددی بر کارکرد سازه‌ها در طول زلزله تاثیر می‌گذارد. بعضی از مهم ترین آنها، از این قرارند:

 1- شکل ساختمان: ساختمانهایی با اشکال متفاوت رفتارهای متفاوتی دارند. شکلهای هندسی مانند مربع یا مستطیل معمولا بهتر از ساختمانهایی با اشکال شبیه LTUH+O

 2- مواد مختلف به کار رفته در ساختن بناها: فولاد، بتون، چوب، آجر و ترکیب اینها. در اکثر ساختمانهای دنیا از بتون استفاده می‌شود. بتون متشکل از ماسه، شن و سنگ خرد شده است که توسط سیمان در کنار هم نگه داشته می‌شوند. هر ماده رفتار متفاوتی دارد. مواد منعطف بهتر از مواد شکننده رفتار می‌کنند. برای مثال فولاد و آلومینیوم که منعطف هستند بهتر از مواد شکننده ای مانند آجر، سنگ و بتون غیر مسلح مقاومت می‌کنند.

3- ارتفاع ساختمان: ساختمانهایی با ارتفاعهای مختلف، با فرکانسهای متفاوتی ارتعاش می‌کنند. 4- خاک زیر بنا

 5- جغرافیای ناحیه

 6. بزرگی و مدت طول کشیدن زلزله

 7- جهت و فرکانس لرزه

 8- تعداد لرزه هایی که ساختمان قبلا از سرگذرانده است و خسارات احتمالی ناشی از آنها

 9- کاربری ساختمان (مانند بیمارستان، آتش نشانی، اداره و....)

 10- نزدیکی به سایر ساختمانها از ساختن سازه‌ها چه چیزی می‌آموزید؟

1- اثر متغیرهای مختلف بر کارکرد و رفتار ساختمان در زلزله شبیه سازی شده

 2- روشهای مقاوم سازی ساختمانها

 3- نیروهای فیزیکی موثر در جریان زلزله

 ساختن سازه های چوبی مواد لازم: چوب بستنی، گل رس، یک قطعه یونولیت و میزلرزه برای آزمایش کردن روند کار: با استفاده از چوب بستنی و گل به عنوان چسب، ساختمانهای یک یا دو طبقه بسازید صبر کنید تا گل خشک و سفت شود. اگر دوست داشتید با یونولیت برای ساختمانتان پی بسازید و با چسب یا گیره پی را به ساختمان وصل کنید. حالا مثل مهندسها از میزلرزه یا ابزار شبیه ساز زلزله برای آزمایش کردن ساختمانها استفاده کنید. ساختمانتان را مقاوم کنید. حالا با استفاده از بادگیر ساختمانتان را مقاوم کنید. بادگیر، سازه ای به شکل X است که بین دو دیوار نصب می‌شود. برای ساختن بادگیر از مواد متفاوتی مثل چوب بستنی، نخ بادبادک، نی و.... استفاده کنید و ببینید کدام بهتر کار می‌کند. شبیه سازی معماری دیوارها مواد لازم: قند حبه، کره بادام زمینی، چسب دو طرفه، یونولیت، مقوا، ورق آلومینیومی روند کار: دو ساختمان یک و دو طبقه یکبار به شکل L و یک بار به شکل مستطیل روی پایه یونولیتی و با استفاده از قند به (جای آجر) بسازید. برای کف و سقف از مقوا استفاده کنید. بین سازه های یک طبقه و دوطبقه کدام یک پایدارترند؟ زاویه قائمه در ساختمانL شکل، روی پایداری سازه چه تاثیری می‌گذارد؟ مقاوم سازی این سازه: با دقت از ورق آلومینیومی قطعاتی کوچکتر از اندازه هر دیوار ببرید. روی هر دو سوی هر صفحه مقداری کره بادام زمینی بمالید و آن را به دیواره داخلی طبقه اول وصل کنید. کنج‌ها را با کره اضافی از داخل مقاوم کنید. این مدلی از ساختمان مقاوم شده یک طبقه است. حالا با ورقهایی با اندازه های متفاوت و با فواصل متفاوت از هم آزمایش کنید. پاسخ ساختمان به لرزه چه تغییری می‌کند؟ ساختمانهایی با اسکلت فولادی مواد لازم: شیشه شور، پین T شکل، یونولیت، مقوا، کاغذ روندکار: مدلی از برجهای با اسکلت فولادی با استفاده از میله شیشه شور بسازید. برای این کار انتهای یک میله را به دیگری وصل کنید اما آنها را به هم نچسبانید. بلکه برای اتصال از پینهای T شکل استفاده کنید. دوباره سازه را آزمایش کنید. با اضافه کردن دیوارهایی از جنس های متفاوت و بادگیر بهترین نوع بنا را پیدا کنید.


موضوعات مرتبط: عمران-زلزله
برچسب‌ها: زلزله
0

مقاومت کششی نهایی یا مقاومت کششی یا کشش نهایی عبارت است از بیشینه تنشی که یک جسم در هنگام کشیده شدن از طرفین، تا قبل از این که مقطع نمونه، به صورت قابل توجهی باریک شود، می‌تواند تحمل کند. مقاومت کششی، متضاد مقاومت فشاری بوده و مقادیرشان نیز ممکن است کاملا متفاوت باشد.

مقاومت کششی نهایی با استفاده از نتایج آزمایش کشش و ثبت میزان تنش و کرنش نمونه مورد آزمایش به دست می‌آید. بالاترین نقطه نمودار تنش-کرنش، همان مقاومت کششی است. میزان مقاومت کششی یک نمونه، به اندازه آن بستگی ندارد. اگرچه به عوامل دیگری همچون آمادگی نمونه، سطح نمونه و دمای محیط آزمایش و نمونه ارتباط دارد.

مقاومت کششی در طراحی اعضای شکل‌پذیر کمتر کاربرد دارد؛ اما در اعضای شکننده از اهمیت بالایی برخوردار است. مقاومت‌های کششی مواد و مصالح رایجی همچون آلیاژها، مواد کامپوزیتی، سرامیک و مواد پلاستیکی و چوبی جدول‌بندی شده‌اند.

مقاومت کششی همانند تنش تعریف می‌شود که یکای اندازه‌گیری آن برحسب نیرو بر واحد سطح است. در مورد بعضی از مواد غیرهمگن (و اجزای مونتاژشده) نیز با یکای نیرو و یا نیرو در واحد عرض گزارش می‌شود. در سامانه یکاهای SI هم از پاسکال (Pa) که معادل نیوتون بر متر مربع (N/m²) است استفاده می‌کنند. واحد رایج دیگر نیز پوند-نیرو بر اینچ مربع (lbf/in² یا psi) یا کیلوپوند بر اینچ مربع که برابر 1000 psi است، می‌باشد. در هنگام اندازه‌گیری مقاومت کششی، معمولا برای راحتی از کیلوپوند بر اینچ مربع استفاده می‌گردد.

مصالح انعطاف‌پذیر

0

مدیریت و برنامه ریزی محیط زیست

از شروع تاریخ بشر، مسئله محیط زیست مورد توجه نسل ها بوده و انسان در این راه ابتداء به کشف طبیعت و راهبردهای آن نائل گشت. انسان برای تنظیم مصرف منابع جوامع، ممنوعیت ها و خرافات و رعایت حقوق مشترک، شناخت محیط زیست را توسعه داد قوانین چندی برای امر نظارت تدوین شد و منابع محیط زیست ملی کشورها سرشماری گردید.

توسعه های چشمگیری اقتصادی و اجتماعی در اواخر قرن بیستم، مشکلات بحرانی در سر راه مدیریت محیط زیست ایجاد نمود. این مشکلات شامل آلودگی محیط زیست جهانی، از بین رفتن تنوع زیستی، تخریب خاک و رشد بی رویه شهری می باشد. در آن برهه از زمان، چالش بزرگی برای حل مسئله شروع شد اما سرعت بروز مشکلات بسیار جلوتر از سرعت شناخت محیط زیست، پایش اثرات، جمع آوری اطلاعات، تجزیه و تحلیل، مدل سازی، ارزیابی و برنامه ریزی بود. در چنین برهه ای، مدیریت محیط زیست مسئولیت هماهنگی و تمرکز روی توسعه ها را به عهده گرفت تا زندگی انسان ارتقاء پیدا نموده و از تخریب بیشتر زمین و عناصر آن جلوگیری نمود.

در ابتداء کار، برخی احساس می کردند که مدیریت محیط زیست قابلیت انعطاف پذیری کمتر و حساسیت بیشتر و افراطی نسبت به منابع طبیعی دارد زیرا مدیریت محیط زیست توجه خود را به طرف نظارت و پایش معطوف می نمود تا بهره برداری و انتفاع.

در مدیریت محیط زیست اعتقاد بر این است که نظارت و پایش بر خلاف مدیریت سنتی منابع، با هدف استفاده دراز مدت منطقی و پایدار از منابع می باشد. برای دستیابی به چنین هدف دراز مدت و پایدار لازم است مدیریت به صورت چند انضباطی، بین انضباطی یا جامع، احتیاط آمیز و مشارکتی باشد. این اهداف بطور روز افزونی، به سوی توسعه پایدار ارتقاء پیدا می نماید. ساز و کار چند انضباطی، نیازمند مشارکت دادن انضباط های مختلف جهت اخذ اطلاعات، ایجاد مهارت در تجزیه و تحلیل و ایجاد بصیرت است اما در جستجوی تلفیق نظرات و ایجاد تفاهم نیست.

در ساز و کار بین انضباطی باید نسبت به ایجاد ادبیات مشترک و حرکت به سوی نزدیک نمودن همکاری های بین بخشی و تلفیق نظرات اقدام نمود. چنین ساز و کاری مشکل به نظر می رسد زیرا باید مفاهیم مختلف را درهم بیآمیزد.

این ساز و کار نیازمند آگاهی از مسائلی است که در محدوده بین المللی و منطقه ای بوده و دارای جنبه های اقتصادی و اجتماعی بوده و متأثر از مسایل سیاسی، مسائل احساسی و یا مسائل اخلاقی نیز
می باشد. امروزه موانع چندی بر سر راه مدیریت محیط زیست وجود دارند که یکی از آنها، عدم توجه متخصصان مدیریت محیط زیست به تقابل انسان محیط زیست است. آنها اغلب تدوین و اجرای قوانین، سیاست ها و مقررات زیست محیطی را مورد توجه خود قرار می دهند.

مدیریت محیط زیست و تمام ساز و کارهای آن باید متوجه هم پوشانی و تداخل های بخشی بوده و نیازمند برنامه ریزی محیط زیست می باشد. اصول مدیریت محیط زیست بر اساس اجرا، پایش و بازرسی واقعیت های موجود در محیط زیست است و کمتر به تئوری و طرح ریزی اقدام می کند.

در یک تعریف ساده از مدیریت، می توان گفت که مدیریت، فراگرد مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی بر اساس یک مبانی ارزشی پذیرفته شده است که از طریق برنامه ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و سرپرستی و کنترل عملیات برای دستیابی به اهداف تعیین شده صورت می گیرد. کلیه مراحل فوق الذکر در تعامل با یکدیگر هستند و در رأس آن برنامه ریزی قرار گرفته است.

به همین دلیل است که می گویند: جوهر مدیریت برنامه ریزی است جوهر برنامه ریزی، هدف گذاری است جوهر هدف گذاری، شناخت عوامل بیرونی و عوامل درونی است و بالاخره جوهر شناخت، اصول و مبانی ارزشی و نگرش معنوی انسان است.

از آنجایی که جوهر برنامه ریزی، هدف گذاری است لذا در تعریف برنامه ریزی آن را به 4 جزء کوچک تقسیم می کنند: 1 تعیین هدف، یافتن و ساختن راه وصول به آن 2 اتخاذ تصمیم خردمندانه برای آینده 3 طراحی وضعیت مطلوب در آینده و 4 طراحی عملیات اجرایی

امر برنامه ریزی به دنبال چهار هدف عمده است که عبارتند از: 1 افزایش احتمال رسیدن به هدف با تنظیم فعالیت ها 2 افزایش جنبه اقتصادی یعنی اینکه با صرفه ترین روش های ممکن برای دستیابی به هدف را جستجو می کند. 3 تمرکز روی هدف و احتراز از تغییر مسیر و 4 ایجاد مکانیسم های کنترل

«برنامه» که حاصل امر برنامه ریزی است خود بر دو نوع است یکی برنامه های عملیاتی و دیگری برنامه های راهبردی. برنامه های عملیاتی برای کوتاه مدت و میان مدت تنظیم می شود و شامل برنامه های دائمی نظیر تدوین خط مشی ها، تدوین روش و رویه ها و تدوین قوانین و مقررات است و برنامه های با عمر کوتاه نظیر بودجه، تشکیلات، طرح ها، پروژه ها و برنامه های سالیانه و نیم سال زمان دار.

ولی برنامه ریزی راهبردی، فراگردی متفاوت دارد و زمان آن نیز بلند مدت می باشد. در فراگرد برنامه ریزی راهبردی باید مراحل زیر را رعایت نمود:

1 تدوین رسالت سازمان 2 تعریف هدف های خرد و کلان 3 ارزیابی فرصت ها و تهدیدها که مربوط مسائل برون سازمانی است 4 تدوین استراتژیهای سازمانی 5 اجرای استراتژی از برنامه های عملیاتی و 6 ارزیابی و اصلاح استراتژی ها در صورت لزوم از طریق باز خور.

با توجه به آنچه که در مطالب بالا گفته شد، رابطه بین مدیریت و برنامه ریزی محیط زیست به صورت ساده چنین می باشد:

شناخت محیط زیست

$

تعیین اهداف حفاظت محیط زیست

$

برنامه ریزی محیط زیست

$

مدیریت محیط زیست

ملاحظه می شود که اولین اقدام برای دستیابی به مدیریت خردمندانه محیط زیست، شناخت محیط زیست است. اکنون دیگر، شناخت محیط زیست منحصر به عوامل آلاینده و مخرب محیط زیست نیست بلکه برای شناخت جامع نگر به محیط زیست باید نسبت به شناخت نهادهای مسئول حفظ، شناخت نقش برنامه سوم توسعه کشور و زمینه های برنامه چهارم توسعه، شناخت نقش هسته های محیط زیست در نهادهای دولتی شناخت نقش سازمان های غیر دولتی زیست محیطی و شناخت توان های محیطی و شناخت عوامل مؤثر در تخریب و آلودگی محیط زیست اقدام نمود. در این صورت فرآیند شناخت محیط زیست به محدوده وسیعی از اطلاعات و آمار و تجزیه و تحلیل نقش نهادها و تحلیل چگونگی برخورد با تهدیدها و سود جستن از فرصتها را شامل می شود. این امر، مدیریت محیط زیست را بیش از پیش پیچیده نموده و مدیریت خردمندانه را می طلبد.

در حال حاضر علاوه بر سازمان حفاظت محیط زیست که متولی اصلی امور محیط زیست در کشور می باشد بسیاری از نهادهای دولتی نیز، هر کدام قسمتهائی از امور مربوط به محیط زیست را به عهده دارند نظیر وزارت جهادکشاورزی وزرات بهداشت، درمان و آموزش پزشکی وزارت کشور (کاهش بلایای طبیعی + مدیریت مواد زائد جامد + شورایعای ترافیک و...) شوراهای اسلامی شهر و روستا وزارت نیرو وزارت نفت وزارت راه و ترابری (سازمان بنادر و کشتیرانی سازمان هواشناسی شورایعالی اقیانوس شناسی) وزارت صنایع و معادن، وزارت مسکن و شهرسازی (طرح های کالبدی طرح های منطقه ای طرح های جامع شهری شهرهای جدید) سازمان انرژی اتمی ایران سازمان مدیریت و برنامه ریزی وزارت کار و امور اجتماعی (شورایعالی حفاظت فنی کار) وزارت بازرگانی وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری، نیروی انتظامی.

در سال های اخیر در چند سازمان وزارتخانه، هسته های زیست محیطی زیر نظر یکی از معاونین آن وزارتخانه تشکیل شده است مثل وزارت صنایع و معادن، وزارت نفت، وزارت جهاد کشاورزی و غیره.

چنین هسته هایی، نقطه تماس وزارتخانه مربوطه با سازمان حفاظت محیط زیست محسوب می شود و در بسیاری از جلسات مشترک و کمیته های زیست محیطی نماینده وزارتخانه مربوطه، همان مسئول هسته محیط زیست درآن وزارتخانه است. گرچه این هسته ها در ابتداء تشکیل، طرفدار منافع بخشی وزارتخانه مربوطه در مقابل محدودیت های زیست محیطی به نظر می رسد ولی اکنون نکات مثبت فراوانی را دارند که از دستاوردهای خوب برنامه دوم توسعه اقتصادی محسوب می شود.

نقش سازمان های غیر دولتی (NGOs) نیز در مدیریت محیط زیست از اهمیت خاصی برخوردار است این سازمان ها از یک طرف به علت ضرورت جامعه مدنی بوجود آمده اند و نقش آنها در وحله اول آگاه سازی عمومی از مسائل زیست محیطی است و در وحله دوم نوعی نظارت بر عملکرد دولت و حکومت در امور زیست محیطی محسوب می شود. نظام حکومتی جامعه نیز از دو دیدگاه به این موضوع نگاه می کند یکی اینکه این انجمن های غیر دولتی، نقش آگاه سازی عمومی را به درستی انجام دهند و اطلاعات نادرست در اختیار مردم قرار داده نشود تا باعث تشویق افکار عمومی گردد و از طرف دیگر مشارکت مردمی برای حفاظت محیط زیست بیش از پیش تقویت شود که این امر یکی از نیازهای مدیریت خردمندانه محیط زیست در کشور محسوب می شود.

شناخت برنامه سوم توسعه که هم اکنون در حال اجرا است و برنامه چهارم که به زودی مراحل اولیه تدوین آن شروع خواهد شد از اولویت های مدیریت محیط زیست کشور است. در قانون برنامه سوم سیاست های زیست محیطی تدوین شده بر 4 اصل استوار است:

1 تدوین برنامه آمایش سرزمین

2 کاهش آلودگی هوا ناشی از مصرف سوخت

3 ایجاد ضوابط استقرار صنایع

4 کاهش بحران های زیست محیطی

در ماده 104 قانون برنامه سوم توسعه، شش فعالیت عمده در طول برنامه پیش بینی شده است:

1 سامان دهی بهره برداری از منابع طبیعی

2 تقویت سازمان های غیر دولتی زیست محیطی

3 تأمین هزینه های کاهش آلودگی ها توسط آلوده کننده ها

4 کاهش آلودگی هوا در شهرهای تهران تبریز اهواز اراک شیراز اصفهان و مشهد

5 تشویق انتقال واحدهای تولیدی و صنعتی

6 انجام اقدامات اجرایی ویژه برای کاهش آلودگی هوای تهران

در ماده 105 نیز ارزیابی زیست محیطی طرحها و پروژه های بزرگ صنعتی، عمرانی و خدماتی پیش بینی شده است.

و بالاخره شناخت عوامل مؤثر در تخریب و آلودگی محیط زیست از اولویت بالایی در شناخت محیط زیست برخوردار است شناخت عوامل مؤثر در تخریب و آلودگی محیط زیست در اثر فعالیت های اقتصادی بخصوص فعالیت های صنعتی، بهره برداری بی رویه از منابع طبیعی تجدید شونده، توسعه کشاورزی، رشد بی رویه جمعیت و اسکان نامطلوب و گسترش حاشیه نشینی، مصرف بی رویه انرژی و نداشتن الگوی مصرف، عدم تناسب حمل و نقل عمومی و شخصی، فن آوری نامناسب و مغایر محیط زیست و فقدان بهداشت عمومی و فردی و... از نیازهای مهم مدیریت محیط زیست محسوب می شود.

تکامل مدیریت زیست محیطی

انسان از دوران ما قبل تاریخ، اقدام به جمع آوری دانش زیست محیطی نموده و به منظور کمک به کنترل منابع و توسعه استراتژی های بهره برداری، مبادرت به ایجاد یک سری، منیهات، خرافات و حقوق مشترک کرده است. انسان با وضع قوانین مختلف، سرپرستی منابع طبیعی را بهبود بخشیده و حتی در مواردی، اقدام به صورت برداری از منابع ملی نموده است (مثل صورت برداری «Domesday» در قرن نوازدهم میلادی).

این تصور که انسان ما قبل تاریخ با جمعیت های اندک و نزدیک به طبیعت باعث صدمات جزئی به محیط طبیعی شده است، در حال حاضر با موفقیت بعضی از جوامع در ابداع روش های نوین و پایدار، در بهبود زندگی نوع بشر بیشتر به یک افسانه تاریخی مبدل شده تا یک واقعیت علمی. حقیقت این است که انسان های ما قبل عصر جدید، با جمعیت های کم تعدادشان، توانستند با استفاده از آتش و انواع سلاح هایی که از چوب و استخوان درست می کردند و نیز لباسی که از پوست حیوانات برای خود تهیه می نمودند، پوشش گیاهی اکثر قاره ها را تغییر داده و به احتمال قوی، بسیاری از گونه های پستاندار بزرگ را نابود سازند.

در جهان امروز، وجود انواع آلودگی ها، از دست رفتن تنوع بیولوژیکی، فرسایش خاک و رشد روز افزون شهر نشینی، از چالش های مشهود اواخر این قرن هستند، که لزوم استقرار یک سیستم مدیریت زیست محیطی را نشان می دهد. نقش این مدیریت، ایجاد تمرکز و هماهنگی مابین چنین تحولاتی است که از طریق یک عملکرد زیست محیطی مناسب و با تجزیه و تحلیل داده ها، نظارت بر اثرات سوء مدل سازی، ارزیابی و برنامه ریزی، سعی در ارتقاء رفاه نوع بشر و پیشگیری یا تعدیل صدمات بیشتر بر زمین و موجودات زنده اش را دارد.

با افزایش توجهات عمومی در قبال مسائل مربوط به محیط زیست در سال های بعد از 1945 میلادی، خوش بینی مدیریت منابع طبیعی نسبت به پیشرفت تکنولوژی که از دهه های 11830 میلادی و بعد از آن در غرب شاهد آن بودیم به تدریج رو به زوال نهاده و اقدامات محدودی به منظور تضمین بهره برداری مناسب از منابع طبیعی، همراه با رشد و توسعه اقتصادی اجتماعی انجام پذیرفت. این اقدامات با تاسیس موسسات کنترل و نظارت بر حوزه آبریز رودخانه ها، در دهه 1930 آغاز گشته و تلفیقی از مدیریت زیست محیطی و برنامه ریزی منطقه ای را به وجود آورده که این امر، در حال حاضر توجه بسیاری از علاقه مندان به مدیریت زیست محیطی را به خود جلب نموده است. مدیریت زیست محیطی بر خلاف مدیریت منابع طبیعی که بیشتر به اجزاء معین و قابل بهره برداری زمین
می پردازد یک دیدگاه اکوسیستمی کلی را ارائه می دهد.

در مدیریت منابع طبیعی بهره برداری ها اکثراً کوتاه مدت و غالباً نفع دولت ها، شرکت ها و یا دیگر گروه های خاص جامعه در نظر گرفته می شود. عکس العمل مدیریت منابع طبیعی نسبت به مسائل غالباً واکنش پذیر بوده و متکی به روش های تکنولوژیکی مقطعی و دیدگاه تک پروژه ای است. مدیران منابع طبیعی اکثراً از یک دامنه محدود از رشته های مختلف علمی انتخاب می شوند و معمولاً از تخصص زیست محیطی محدود و دانش جامعه شناسی اندک برخوردارند. سبک مدیریتی اینگونه مدیران غالباً مستبدانه و غیر مردمی بوده و تاثیرات محیط بیرونی را نادیده می انگارند.

به دلایل مذکور، از حدود چهل سال پیش تاکنون، مدیریت منابع طبیعی تا حد زیادی جای خود را به مدیریت زیست محیطی داده است. در این دیدگاه مدیریتی، بهره برداری مداوم و دراز مدت از منابع طبیعی به دنبال ارزیابی های زیست محیطی انجام می پذیرد و سرپرستی، جایگزین بهره برداری های غیر اصولی گشته است. به عقیده عده زیادی از صاحبنظران، رویکرد مدیریت زیست محیطی، روش مناسب، انعطاف پذیر و حساس تری را نسبت به مدیریت منابع طبیعی به وجود آورده یا خواهد آورد.

در مدیریت زیست محیطی، هدف، بطور فزاینده ای، ترویج و اشاعه مقوله «توسعه پایدار» است. کانون توجه مدیریت زیست محیطی به رویکرد «چند رشته ای» و «میان رشته ای» تمرکز داشته و اساساً یک دیدگاه کلی نگر را ارائه می دهد و سبک مدیریتی آن محتاطانه و مشارکتی می باشد.

لازم به ذکر است که در رویکرد «چند رشته ای»، کسب اطلاعات، متکی به رشته های متنوع علمی و بصیرت بر مهارت های تحلیلی مختلف است. نگرش «چند رشته ای» به دنبال یک شناخت کلی نمی باشد.

رویکرد «میان رشته ای» در مدیریت زیست محیطی به همکاری بسیار نزدیک بین متخصصین گرایش های مختلف برای دستیابی به نتایج مشترک توجه دارد. اتخاذ این رویکرد به دلیل تلاش در ادغام و تلفیق نتایجی که از طریق مختلف استنتاج می شوند، بسیار دشوار است.

تمامی این گرایشات، مستلزم هشیاری و بصیرت نسبت به این موضوع هستند که
«ممکن» است مسائل پیش آمده، بخشی از تعاملات پیچیده اقتصادی اجتماعی و حتی زیست محیطی در سطح فراملیتی و جهانی باشند» و می توانند تحت تاثیر سیاست، تلقیات و اخلاقیات مختلفی قرار بگیرند.

عده ای، بخش اعظم رویکرد مدیریت زیست محیطی را تحت عنوان «مدیریت گرایی در محیط زیست» تلقی نموده و آن را نفی می کنند و چنین ابراز می دارند که این نگرش، توجه کافی به تعاملات بین انسان و محیط زیست نکرده و در نتیجه نهادینه شده است و اساساً آن را یک روند «دولت محور» می دانند که وظیفه آن فقط وضع قوانین و اجرای مقررات خط مشی های مربوط به محیط زیست
می باشد. این اختلاف نظرات می تواند تا حد زیادی منعکس کننده تفاوت بین تئوری و عملکرد زیست محیطی باشد؛ زیرا هر آنچه که برای یک مدیر محیط زیست به عنوان یک موضوع علمی در نظر گرفته می شود، می بایست در نهایت با مسائل واقعی جهان ارتباط پیدا کند و این امر در عمل می تواند امکان
«مدیریت گرایی» و سایر معایب را در آن به وجود آورد.

نکته دیگری که باید در نظر گرفته شود این است که روند مدیریت زیست محیطی، در حال حاضر سیر تکاملی خود را طی می کند و اصولاً شکل تثبیت شده ای ندارد. رویکرد مدیریت زیست محیطی به هر طریق ارتباط تنگاتنگی با برنامه ریزی زیست محیطی پیدامی کند و باید با آن مطابقت و همکاری مستمر داشته باشد. کانون توجه چنین نگرشی به نظارت، بررسی، اجراء، عملکرد و غلبه بر مسائل جهانی محیط زیست اتکا دارد.

مدیریت زیست محیطی علیرغم تمایل به همکاری نزدیک با برنامه ریزی زیست محیطی، بطور تخصصی به دنبال درک تعاملات بین انسان و محیط زیست بوده و در پی حل مسائل و مشکلات زیست محیطی به روش های علمی و عقلانی می باشد. در این راستا باید توجه داشت که مسائل مربوط به محیط زیست را نمی توان جدا از توسعه اقتصادی بررسی نمود. این توافق کلی بین سال های 1972 (کنفرانس سازمان ملل در استکهلم) تا سال 1992 (کنفرانس سازمان ملل در ریودوژانیرو اجلاس زمین) حاصل شده است. به این ترتیب در اوایل دهه 1990، مدیریت منابع طبیعی هماهنگونه که «wisner»
(شاید غیر منصفانه) خاطر نشان کرد جای خود را با یک سقوط فلسفی غمبار، به مدیریت زیست محیطی داده است.

تکامل مدیریت زیست محیطی

 

انسان از دوران ما قبل تاریخ، اقدام به جمع آوری دانش زیست محیطی نموده و به منظور کمک به کنترل منابع و توسعه استراتژی های بهره برداری، مبادرت به ایجاد یک سری، منیهات، خرافات و حقوق مشترک کرده است. انسان با وضع قوانین مختلف، سرپرستی منابع طبیعی را بهبود بخشیده و حتی در مواردی، اقدام به صورت برداری از منابع ملی نموده است (مثل صورت برداری  «  Domesday»  در قرن نوازدهم میلادی). 

این تصور که انسان ما قبل تاریخ  با جمعیت های اندک و نزدیک به طبیعت باعث صدمات جزئی به محیط طبیعی شده است،  در حال حاضر با موفقیت بعضی از جوامع در ابداع روش های نوین و پایدار،  در بهبود زندگی نوع بشر بیشتر به یک افسانه تاریخی مبدل شده تا یک واقعیت علمی. حقیقت این است که انسان های ما قبل عصر جدید، با جمعیت های کم تعدادشان، توانستند با استفاده از آتش و انواع سلاح هایی که از چوب و استخوان درست می کردند و نیز لباسی که از پوست حیوانات برای خود تهیه می نمودند، پوشش گیاهی اکثر قاره ها را تغییر داده و به احتمال قوی، بسیاری از گونه های پستاندار بزرگ را نابود سازند.

در جهان امروز، وجود انواع آلودگی ها، از دست رفتن تنوع بیولوژیکی، فرسایش خاک و رشد روز افزون شهر نشینی، از چالش های مشهود اواخر این قرن هستند، که  لزوم استقرار یک سیستم مدیریت زیست محیطی را نشان می دهد. نقش این مدیریت، ایجاد تمرکز و هماهنگی مابین چنین تحولاتی است که از طریق یک عملکرد زیست محیطی مناسب و با تجزیه و تحلیل داده ها، نظارت بر اثرات سوء مدل سازی، ارزیابی و برنامه ریزی، سعی در ارتقاء رفاه نوع بشر و پیشگیری یا تعدیل صدمات بیشتر بر زمین و موجودات زنده اش را دارد.

با افزایش توجهات عمومی در قبال مسائل مربوط به محیط زیست در سال های بعد از  1945 میلادی، خوش بینی مدیریت منابع طبیعی نسبت به پیشرفت تکنولوژی که از دهه  های  11830  میلادی و بعد از آن در غرب شاهد آن بودیم به تدریج رو به زوال نهاده و اقدامات محدودی به منظور تضمین بهره برداری مناسب از منابع طبیعی، همراه با رشد و توسعه اقتصادی  اجتماعی انجام پذیرفت. این اقدامات با تاسیس موسسات کنترل و نظارت بر حوزه آبریز رودخانه ها، در دهه  1930  آغاز گشته و تلفیقی از مدیریت زیست محیطی و برنامه ریزی منطقه ای را به وجود آورده که این امر، در حال حاضر توجه بسیاری از علاقه مندان به مدیریت زیست محیطی را به خود جلب نموده است. مدیریت زیست محیطی بر خلاف مدیریت منابع طبیعی که بیشتر به اجزاء معین و قابل بهره برداری زمین
می پردازد یک دیدگاه اکوسیستمی کلی را ارائه می دهد.

در مدیریت منابع طبیعی بهره برداری ها اکثراً کوتاه مدت و غالباً نفع دولت ها، شرکت ها و یا دیگر گروه های خاص جامعه در نظر گرفته می شود. عکس العمل مدیریت منابع طبیعی نسبت به مسائل غالباً واکنش پذیر بوده[1] و متکی به روش های تکنولوژیکی مقطعی و دیدگاه تک پروژه ای است. مدیران منابع طبیعی اکثراً از یک دامنه محدود از رشته های مختلف علمی انتخاب می شوند و معمولاً از تخصص زیست محیطی محدود و دانش جامعه شناسی اندک برخوردارند. سبک مدیریتی اینگونه مدیران غالباً مستبدانه و غیر مردمی بوده و تاثیرات محیط بیرونی را نادیده می انگارند.

به دلایل مذکور، از حدود چهل سال پیش تاکنون، مدیریت منابع طبیعی تا حد زیادی جای خود را به مدیریت زیست محیطی داده است. در این دیدگاه مدیریتی، بهره برداری مداوم و دراز مدت از منابع طبیعی به دنبال ارزیابی های زیست محیطی انجام می پذیرد و سرپرستی، جایگزین بهره برداری های غیر اصولی گشته است. به عقیده عده زیادی از صاحبنظران، رویکرد مدیریت زیست محیطی، روش مناسب، انعطاف پذیر و حساس تری را نسبت به مدیریت منابع طبیعی به وجود آورده یا خواهد آورد.

 

 در مدیریت زیست محیطی، هدف، بطور فزاینده ای، ترویج و اشاعه مقوله «توسعه پایدار» است. کانون توجه مدیریت زیست محیطی به رویکرد  «چند رشته ای»[2] و «میان رشته ای»[3] تمرکز داشته و اساساً یک دیدگاه کلی نگر را ارائه می دهد و سبک مدیریتی آن محتاطانه و مشارکتی می باشد.

لازم به ذکر است که در رویکرد «چند رشته ای»، کسب اطلاعات، متکی به رشته های متنوع علمی و بصیرت بر مهارت های تحلیلی مختلف است. نگرش  «چند رشته ای» به دنبال یک شناخت کلی نمی باشد.

رویکرد  «میان رشته ای» در مدیریت زیست محیطی به همکاری بسیار نزدیک بین متخصصین گرایش های مختلف برای دستیابی به نتایج مشترک توجه دارد. اتخاذ این رویکرد به دلیل تلاش در ادغام و تلفیق نتایجی که از طریق مختلف استنتاج می شوند، بسیار دشوار است.

تمامی این گرایشات، مستلزم هشیاری و بصیرت نسبت به این موضوع هستند که
 «ممکن» است مسائل پیش آمده، بخشی از تعاملات پیچیده اقتصادی اجتماعی و حتی زیست محیطی در سطح فراملیتی و جهانی باشند»  و می توانند تحت تاثیر سیاست، تلقیات و اخلاقیات مختلفی قرار بگیرند.

عده ای، بخش اعظم رویکرد مدیریت زیست محیطی را تحت عنوان «مدیریت گرایی در محیط زیست» تلقی نموده و آن را نفی می کنند و چنین ابراز می دارند که این نگرش، توجه کافی به تعاملات بین انسان و محیط زیست نکرده و در نتیجه نهادینه شده است و اساساً  آن را یک روند  «دولت محور» می دانند که وظیفه آن فقط وضع قوانین و اجرای مقررات خط مشی های مربوط به محیط زیست
 می باشد. این اختلاف نظرات می تواند تا حد زیادی منعکس کننده تفاوت بین تئوری و عملکرد زیست محیطی باشد؛ زیرا هر آنچه که برای یک مدیر محیط زیست به عنوان یک موضوع علمی در نظر گرفته می شود، می بایست در نهایت با مسائل واقعی جهان ارتباط پیدا کند و این امر در عمل می تواند امکان
«مدیریت گرایی» و سایر معایب را در آن به وجود آورد.

نکته دیگری که باید در نظر گرفته شود این است که روند مدیریت زیست محیطی، در حال حاضر سیر تکاملی خود را طی می کند و اصولاً شکل تثبیت شده ای ندارد. رویکرد مدیریت زیست محیطی به هر طریق ارتباط تنگاتنگی با برنامه ریزی زیست محیطی پیدامی کند و باید با آن مطابقت و همکاری مستمر داشته باشد. کانون توجه چنین نگرشی به نظارت، بررسی، اجراء، عملکرد و غلبه بر مسائل جهانی محیط زیست اتکا دارد.

مدیریت زیست محیطی علیرغم تمایل به همکاری نزدیک با برنامه ریزی زیست محیطی، بطور تخصصی به دنبال درک تعاملات بین انسان و محیط زیست بوده و در پی حل مسائل و مشکلات زیست محیطی به روش های علمی و عقلانی می باشد. در این راستا باید توجه داشت که مسائل مربوط به محیط زیست را نمی توان جدا از توسعه اقتصادی بررسی نمود. این توافق کلی بین سال های  1972 (کنفرانس سازمان ملل در استکهلم) تا سال  1992  (کنفرانس سازمان ملل در ریودوژانیرو اجلاس زمین) حاصل شده است. به این ترتیب در اوایل دهه  1990، مدیریت منابع طبیعی  هماهنگونه که «wisner  »
 (شاید غیر منصفانه) خاطر نشان کرد جای خود را با یک سقوط فلسفی غمبار، به مدیریت زیست محیطی داده است.


 

برخی از تعاریف مدیریت زیست محیطی 

 

·        مدیریت زیست محیطی، نگرشی است که ورای مدیریت منابع طبیعی عمل کرده و
 شامل: محیط سیاسی، اجتماعی و...  طبیعی می شود و به مسائل ارزشی، با یک مکانیزم توزیع برابر بین کلیه اشخاص، نسل ها و مناطق جغرافیایی می پردازد.

·        مدیریت زیست محیطی، به معنی تدوین استراتژی های توسعه ای، متناسب با محیط زیست است.

·        مدیریت زیست محیطی، سطح مشترک، بین تلاش های علمی و اجرای خط مشی های توسعه ای است.

·        مدیریت زیست محیطی، روند تخصیص منابع طبیعی و مصنوعی است، به نحوی که با استفاده بهینه از محیط زیست بتوان، حداقل نیازهای اولیه بشری  و در صورت امکان بیشتر  را به صورت پایدار محقق نمود.

·        مدیریت زیست محیطی، تلاشی است برای یافتن بهترین انتخاب های ممکن به جهت ترویج و اشاعه مقوله «توسعه پایدار ».

·        مدیریت زیست محیطی، تلاشی است برای یافتن بهترین انتخاب های زیست محیطی ممکن با استفاده از بهترین تکنیک های موجود، که باعث صرف مخارج و هزینه های مفرط نگردد.

·        مدیریت زیست محیطی، کنترل آن دسته از فعالیت های بشری است که تأثیر بارزی بر محیط زیست دارند.

·        مدیریت زیست محیطی، نحوه عملکرد زیست محیطی، سازمان ها، ارگان ها و شرکت ها است.

·        مدیریت زیست محیطی، فرآیند تصمیم گیری در راستای تنظیم آن دسته از فعالیت های بشر است، که بر محیط زیست تأثیر دارند؛ به گونه ای که ظرفیت های قابل تحمّل محیط زیست برای توسعه بشری مختل نگردد.

·        مدیریت زیست محیطی، نمی تواند امیدوار به غلبه بر تمامی مسائل و مؤلفه های زیست محیطی که با آن سروکار دارد باشد، بلکه وظیفه مدیریت زیست محیطی، مطالعه و تلاش در جهت کنترل فرآیندها، به منظور تحقق اهداف خاص است.

·        مدیریت زیست محیطی، یک تعریف عمومی، در مورد یک فرآیند اتخاذ شده، توسط متخصصین سیستم گراست، که با سابقه تحصیل در علوم طبیعی و اجتماعی و یا در سطح محدودتر مهندسی، حقوق و طراحی، اقدام به حل مسائل زیست محیطی تحول یافته، توسط انسان می نمایند و بر اساس یک رویکرد «میان رشته ای » و نقطه نظرات کمی و آینده نگر عمل می کنند.

 

 

استقرار سیستم مدیریت زیست محیطی

 

پاره ای از تحولات کنونی، که به استقرار سیستم مدیریت زیست محیطی کمک نموده اند،شامل:

1) افکار عمومی در مقیاس رو به افزایش در کشورهای مختلف جهان، به امور زیست محیطی واقف شده اند و تمایلی به اطمینان به دولت ها و شرکت ها، برای حفاظت از محیط زیست از خود نشان نمی دهند. این امر بطور عمده، ناشی از مشاهده حوداث زیست محیطی، سوء استفاده از منابع طبیعی و نگرانی در مورد تهدیدات اکولوژیکی می باشد.

2) سازمان های غیر دولتی، نهادهای بین المللی، مؤسسات تجاری و دولت ها به مدیریت زیست محیطی روی آورده اند.

3) وسایل ارتباط جمعی، اقدام به نظارت و ارائه گزارش در مورد مسائل زیست محیطی می نمایند.

4) کنوانسیون ها، اعلامیه ها و معاهده های جهانی در مورد مسائل مربوط به محیط زیست، تبلیغات گسترده ای کرده اند و از استقرار سیستم مدیریت زیست محیطی حمایت نموده اند.

5) تنظیم برنامه زیست محیطی سازمان ملل متحد (UNEP) در سال 1973.

6) وضع قانون حفاظت از محیط زیست در آمریکا (NEPA) در سال  1970.

7) نشریاتی که در آمریکای شمالی و اروپا، باعث تشدید نگرانی های مربوط به محیط زیست شدند (بعد از دهه  1960  میلادی).

8) شکل گیری سیاست های سبز بعد از دهه  1970.

9) مؤسسات امداد رسانی و زیست محیطی در اواخر دهه  1970  بر لزوم ارزیابی های زیست محیطی و استقرار مدیریت زیست محیطی قبل از انجام طرح های توسعه تأکید کرده اند.

10) گزارش «Brundland   » (مطرح شده در کمسیون جهانی محیط زیست و توسعه در سال 1987) باعث ازدیاد هشیاری نسبت به لزوم مراقبت های زیست محیطی گردید.

در سال  1972 زمانی که کنفرانس سازمان ملل در مورد انسان و محیط زیست در استکهلم جریان داشت، فقط تعداد معدودی از کشورها، وزارت محیط زیست داشتند و تعداد کمی از جراید و نویسندگان در مورد محیط زیست می نوشتند و اندکی از آژانس های خبری، گزارش ها و فیلم های مربوط به محیط زیست را تهیه می کردند. این روند تا سال  1992 که کنفرانس سازمان ملل در ریودوژانیر و در مورد محیط زیست و توسعه (اجلاس زمین) تشکیل شد، افزایش یافته و در این زمان اکثر ممالک دنیا دارای وزارتخانه های محیط زیست شده اند و نیز توجه رسانه های جمعی، شدیداً نسبت به مسائل زیست محیطی افزایش یافته است.

انتشار دستور کار  21 (توسط سازمان ملل در سال  1992) باعث تشویق دولت های و سایر ارگان ها برای ایجاد سیستم مدیریت زیست محیط گردید. به عنوان مثال : دستور کار 21 در بسیاری از کشورها با نیازهای محلّی تطابق پیدا کرد و از اوایل دهه  1990  در اتحادیه اروپا (EU) و انگلستان اقداماتی برای انتشار خط مشی ها و رهنمودهای توسعه پایدار انجام پذیرفت، که استقرار یک سیستم مدیریت و ارزیابی زیست محیطی را بدنبال داشت؛ پس از آن استانداردهای زیست محیطی در سطح بین المللی وضع شدند. چنانچه امروزه اکثر ممالک جهان ارزیابی های اثرات را قبل از اجرای طرح های توسعه لازم می دانند.

سبک مدیریت در مدیریت زیست محیطی شاهد نوسانات زیادی بوده و چنانچه پیشتر از این گفته شد، مدیریت زیست محیطی هنوز سیر تکاملی خود را طی می کند. تفاوت محیط زیست های مختلف باعث تفاوت در سبک های مختلف مدیریت زیست محیطی شده است. بعضی از این محیط زیست ها طبیعی تر از سایرین هستند. مثلاً:  محیط زیست های دریایی، خشکی، شهری، روستایی، کوهستانی، تالابی و غیره. در این ارتباط بررسی مشکلاتی که تا به حال به آن مواجه بودیم و یافتن علل آنها، گامی در جهت بهبود کیفیت مدیریت زیست محیطی خواهد بود.

کلیه مطالبی که ذکر شد مروری بودند (هر چند مختصر) در مورد تکامل  خصوصیات و مسائل مربوط به مدیریت زیست محیطی. در پایان، ارائه تصویری از اصول مدیریت زیست محیطی، قوانین و حقایق اصلی آن و یا حداقل موضوعات عمده آن، بسیار سودمند و مفید خواهد بود.

بطورکلی اصول بنیادی مدیریت زیست محیطی، عبارتند از «آینده نگری و سرپرستی» که از طریق موارد ذیل دنبال می شوند:

·        برنامه ریزی ها و سیاست گذاری های کلی نگر و دوراندیشانه (که بطور عمده به برنامه ریزان مختلف محول می شود)؛

·        برقراری معیارها و قوانین از نظر ارزیابی و نظارت ؛

·        ایجاد هماهنگی (مدیر زیست محیطی باید یک رویکرد «میان رشته ای» و  «چند رشته ای » را با یک دیدگاه کلی نگر اتخاذ نماید)؛

·        اجراء و عملیات: علیرغم اینکه توسعه پایدار به عنوان یک هدف، با دور اندیشی و سرپرستی در ارتباط است و نیز به رفاه نوع بشر توجه دارد؛ اما ممکن است که شرایطی به وجود بیاید که در آن شرایط، اهداف حفاظتی یا رفاه بشری در دراز مدت به انجام نرسد.

از اواسط دهه 80  میلادی شاخه های جدیدی در روند تکاملی مدیریت زیست محیطی ارائه شده است (در فصول بدی مفصلاً بحث خواهند شد). این شاخه ها عبارتند از :

·        قوانین زیست محیطی ؛

·        ارزیابی اثرات و خطرات؛

·        مدیریت کیفیت جامع (TOM)[4] که منجر به پیدایش مدیریت کیفیت جامع زیست محیطی شده است؛

·        جنبه های زیست محیطی؛

·        سیستم های مدیریت زیست محیطی؛


 

ماهیت مدیریت زیست محیطی

 

مدیریت زیست محیطی رویکردی به سوی سرپرستی از محیط زیست است و باید اکولوژی، سیاست گذاری، برنامه ریزی و توسعه اجتماعی را با یکدیگر ادغام نماید. اهداف مدیریت زیست محیطی عبارتند از:

·        پیشگیری و حل مسائل زیست محیطی؛

·        تعیین حدود؛

·        تلاش برای تأسیس نهادهایی که بطور مؤثر از تحقیق، نظارت و مدیریت زیست محیطی حمایت می کنند؛

·        شناسایی تهدیدات زیست محیطی و اعلام هشدار؛

·        محافظت و بهبود منابع موجود؛

·        ارتقاء کیفیت منابع حیاتی؛ 

·        شناسایی سیاست ها و تکنولوژی های مفید.

 

پُر واضح است که مدیریت زیست محیطی جهت نیل به اهداف یاد شده با مسائل عدیده ای روبرو خواهد شد. بدون تردید اهداف کوتاه مدت مدیریت زیست محیطی باید در چارچوب یک سری نگرش های کلی به اجراء در آیند. بدون داشتن یک نگرش کلی مشکل بتوان از تصمیم گیری های ناقص احتراز نمود و یا یک خط مشی دراز مدت را در پیش گرفت و حتی نمی توان به تعیین اولویت ها و شناسایی وظایف مبادرت نمود. بدین ترتیب مدیریت زیست محیطی مستلزم تصمیم گیری در مورد اهدا و تعیین محدوده های عملکرد یا حیطه یابی است. تنها پس از حیطه یابی است که یک مدیر زیست محیطی
می تواند عملکرد زیست محیطی خود را آغاز نماید؛ این مسئله ای است که اغلب مورد غفلت مدیران محیط زیست قرار می گیرد.

از اوایل دهه  1970  میلادی، انواع مختلفی از قواعد اکولوژیکی در قالب نشریات و کتب گوناگونی منتشر شدند. یکی از این قواعد که در سال 1971  توسط «commoner»  انتشار یافت، شامل موارد ذیل می باشد (الزامات مدیریت زیست محیطی در داخل پرانتز ذکر شده اند).

1) هر گونه تعدی به طبیعت، پیامدهای متعددی دارد که بسیاری از آنها قابل پیش بینی نیستند
 (مدیر زیست محیطی باید به امور غیر منتظره فائق آید).

2) از آنجایی که همه چیز در محیط زیست به هم ارتباط دارند، لذا انسان و طبیعت به نحو جدایی ناپذیری به هم مربوط شده و عمل هر کدام بر دیگری اثر می گذارد (مدیریت زیست محیطی باید جمیع علت ها را در نظر گرفته و به ماورای شرایط منطقه ای و زمان های کوتاه مدت نظر بیافکند).

3) لازم است دقت شود که محصولات تولید شده توسط انسان در هیچ کدام از فعل و انفعالات بیوژئوشیمیایی زمین تداخل نکند (مدیریت زیست محیطی باید بر فرایندهای طبیعی و فعالیت های بشری نظارت نموده تا بتواند تضمین کننده این باشد که هیچ فعل و انفعال حیاتی مختل نگردیده است).

در سالهای اخیر بعضی از مدیران زیست محیطی اقدام به بیان اهداف و دیدگاههای کلی خود با انتشار یک مرامنامه زیست محیطی کرده اند تا به این وسیله بتوانند با شناسایی اولویت ها و اصول، مقاصد خود را نشان داده و نیز مراتب ارادت خود را به محیط زیست ابراز نمایند. علیرغم اینکه انتشار چنین مرامنامه هایی باعث اطلاع افکار عمومی می شود ولی تضمینی برای صحت و درستی عملکرد یک مدیر محیط زیست نمی باشد.

مدیران زیست محیطی باید با این پیش فرض شروع به کار نمایند که بین فعالیت های بشری و حفاظت از محیط زیست نوعی توازن بهینه برقرار است. برقراری چنین توازنی بطور عمده وابسته به اخلاق زیست محیطی جوامع بشری است. «Clark» معتقد است که مدیریت زیست محیطی باید همواره در بطن خود  2 سوال را مطرح نماید.

1 زمین را به چه صورتی می خواهیم ؟

2 به چه نوع زمینی می توانیم دست بیابیم؟

نگرش های مختلف نسبت به اهداف زیست محیطی توسط مدیران، ممکن است مسیرهای مختلفی را در جهت رسیدن به یک چنین توازن بهینه ای طی نمایند.

مدیریت زیست محیطی در انزوا تکامل نیافته است و برنامه ریزان مختلف با دیدگاه ها و نگرش های مختلف به مسائل محیط زیست می نگرند. برنامه ریزان منطقه ای اغلب یک دیدگاه اکولوژی انسانی و سایر برنامه ریزان یک نگرش اکوسیستمی را اتخاذ می نمایند. مثلاً  «McHarg  »  در سال 1969  به حوزه های آبریز رودخانه، توجه نمود و یا  «Daxiadis» در سال  1977  سعی کرد تا با یک برنامه ریزی علمی، امکان ایجاد توازن با طبیعت را برقرار نماید.

انواع چالش ها، مؤید این حقیقت هستند که عوامل بسیار متنوعی در روی زمین دخالت دارند
 (مثلاً مردم، مصالح اقتصادی، امور خیریه)؛ بدین معنا که مدیران زیست محیطی ممکن است عملاً در بخش فعالیت های اقتصادی یا بهره برداری از منابع طبیعی، روی یک ناحیه از اکوسیستم تمرکز بیشتری را معطوف نمایند (مخزن 1-2).

در مدیریت زیست محیطی همواره امکان عدم تحقق اهداف، وجود دارند. اینگونه مدیران مورد انتقاد و حتی طرف شکایت واقع شده  و یا از جانب رؤسایشان طرد می شوند و یا اینکه اعتماد مردمی خود را از دست می دهند، به این دلایل مدیران زیست محیطی هم باید مانند مدیران سایر بخش ها، متوسل به اتخاذ استراتژی های کاهش ریسک شوند؛ از قبیل :

·        تلاش برای تامین استانداردهای ایمنی در پایین ترین حد مجاز.

·        پذیرش چارچوب ها و قید و بندهای مستمر.

·        اتخاذ یک نگرش مبتنی بر پیروز شدن یا دست کم مغلوب نشدن (پیگیری فعالیت هایی که منافع حتمی دارند. بدون در نظر گرفتن نتایج آتی و نیز انجام فعالیت هایی که اثرات ناخواسته را تعیین نماید).

کلیه مواردی که ذکر شد بطور مؤثری باعث حفاظت و نگهداری محیط زیست می شوند، مگر اینکه از لحاظ اقتصادی مخارج بالایی را در پی داشته باشند. تبعیت از یک روش احتیاط آمیز همیشه بدون ضرر نخواهد بود و در بسیاری موارد هزینه های گزافی را در آینده بدنبال خواهند داشت؛ زیرا با اتخاذ این روش همواره برای باز نگاه داشتن راه های فرار باید از برخی مسائل و مشکلات صرف نظر نمود.


 

مدیریت کیفیت جامع (TQM) و سیستم های مدیریت زیست محیطی

 

هدف مدیریت کیفیت جامع (TQM) تبعیت از خط مشی ها و ویژگی هایی است که در طی فرآیند مدیریت سازماندهی شده اند و توانایی ارائه به شخص ثالث را با ارائه اسناد و مدارک مدون دارا می باشند (مدیریت کیفیت جامع، کل کیفیت مدیریت یک شرکت است). بحث مدیریت کیفیت جامع   (TQM) اولین بار در امریکا مطرح گردید و پس از آن در ژاپن به صورت گسترده ای در سال های پس از جنگ دوم جهانی و به عنوان نوعی عملکرد رقابتی  در بین صنایع این کشور توسعه پیدا نمود.

سیستم های مدیریت زیست محیطی (EMS) نشان دهنده یکپارچگی مناسب، خط مشی های زیست محیطی با اهداف و مقاصد زیست محیطی می باشند (برابری همه اجزاء در کیفیت مدیریت). سیستم های مدیریت زیست محیطی همچنین، این اطمینان را به خیل عظیم طرف های مقابل (متقاضیان TQM) می دهند که سیستم، توانایی های لازم را برای رسیدن به اهداف عالی دارد. این سیستم ها (EMS) معمولاً به تنظیم و انتشار یک بیانیه از خط مشی های زیست محیطی خود از سوی شرکت یا فرد نیاز دارند.

یک سیستم مدیریت زیست محیطی، فراهم آورنده یک ساختار سازمانی در استفاده از روش ها و منابع برای اجرای خط مشی های زیست محیطی است و زبان قابل فهم و مشترک مدیران کیفی و مدیران اجرایی است. اتخاذ یک سیستم مدیریت زیست محیطی علیرغم رشد فزاینده علایق عمومی نسبت به روند تغییر و تحول و پیشرفت های زیست محیطی، کماکان داوطلبانه می باشد.

در سال  1995 دو تن از دست اندرکاران مدیریت زیست محیطی به نام های ، «هانت و جانسون» (Hunt and Johnson ) پیشنهاد کردند که بخش تجارت و بازرگانی، تلقیات خود را نسبت به مدیریت زیست محیطی تغییر دهند و آن را به عنوان یک نیاز اساسی بپذیرند نه به عنوان نوعی مدیریت داوطلبانه و توافقی .

منتقدان زیادی در مورد سیستم های مدیریت زیست محیطی اظهار نظر کرده اند. این مباحثات امکان استقرار آسان این سیستم مدیریتی را در جهت نیل به اهداف زیست محیطی فراهم آورده اند.

پرورش و ارتقاء مناسب اخلاق زیست محیطی در عموم مردم بسیار با اهمیت و در عین حال مشکل است. سیستم های مدیریت زیست محیطی هنوز در حال آزمایش و توسعه در اجرای مقاصد خود هستند.

 

 

 

پیمان ها و قرار دادهای رسمی

 

مجامع زیست محیطی و یا دولت ها می توانند مؤسساتی را برای نظارت پایدارتر زیست محیطی ایجاد نمایند. علاوه بر این توسعه برنامه های مناسبت را برای کنترل آلودگی ها و یا پذیرش یک سیستم مدیرتی زیست محیطی را می توان تحت توافقنامه ها و پیمان های خاص تشویق نمود.

این موافقتنامه ها می توانند به صورت داوطلبانه بین شرکت ها، دولت ها  آژانس های نظارتی و سایر اشخاص منعقد گردند. به عنوان مثال کشور هلند، استفاده وسیعی از این پیمان ها را برای مدیریت زیست محیطی و به عنوان یک نگرش جامع در سطح ملی مطرح نموده است. مثال دیگر در مورد یک شرکت آلمانی است که در پیمان نامه خود متعهد شده است که هر چهار سال یکبار برنامه توسعه تولیدات مورد نظر خود را توسط مجامع ذی ربط باز نگری نماید. این برنامه، کنترل آلودگی و حفاظت انرژی را تحت پوشش قرار داده و به عنوان راهی برای دستیابی به سیاست های ملی در سطح محلّی تلقی می شود.

بسیاری از شرکت ها بر اساس برنامه ها و سیاست های زیست محیطی در سطح ملی معیارهای مشترکی را برای خود مطرح ساخته اند. تنها در کشور آلمان از سال  1989  تا سال 1997 بیش از  1200 شرکت به سوی چنین پیمان هایی روی آورده و آنها را امضاء نموده اند. کاربرد اینگونه قراردادها و پیمان ها  بخصوص در از بین بردن آلودگی ها  بسیار مؤثر و کارآمد بوده است.  بعضی از NGO  ها نسبت به چنین رویکردی علاقه نشان نمی دهند و آن را به عنوان یک نگرش بسته و محدود که فقط برای کنترل از سوی طرف سوم کاربرد دارد کافی نمی دانند. همچنین نگرانی هایی در سمت گیری این رویکرد، به سوی کنترل های ملایم تر وجود دارد. با تمام این احوال ، رویکرد تعهد به پیمان ها و قراردادها، مشوق شرکت ها به سوی خود کنترلی و خود نظارتی خواهد بود.

 

 

تجزیه و تحلیل چرخه حیات محصول 

 

در فرآیند تولید یک محصول، بسیاری از فعالیت ها دارای مراحل گوناگونی هستند. به عنوان مثال تولید یک اتومبیل و یا راه اندازی یک نیروگاه، مستلزم فراهم کردن، انرژی، مواد اولیه، برنامه ریزی تولید، توزیع، مصرف و دفع زائدات می باشد.

در مورد لوازم مصرفی آنچه مورد توجه است، مسئله کهنگی، فرسودگی و بلااستفاده شدن آنها است که بسیار هم متنوع می باشد. بخصوص لوازم مصرفی در زمان کهنگی و فرسودگی اشان خطرات زیست محیطی عدیده ای را به وجود می آورند. مدیریت زیست محیطی باید در این زمینه ها تجربیاتی به دست آورده و به کار ببندد. به عنوان مثال: مکان های استقرار صنایع مختلف و نیروگاه ها اغلب، محل تجمع آلودگی های گوناگونی هستند و تهدیدات زیست محیطی متغیری را به دنبال خواهند داشت. از این رو ارزیابی اثرات زیست محیطی نامطلوب و ارائه خط مشی ها و راهکارهای زیست محیطی به سادگی انجام نمی پذیرد.

تجزیه و تحلیل چرخه حیات محصول (یا ارزیابی آن) تلاشی است برای در نظر گرفتن تمامی جنبه های تولید، توزیع و مصرف یک محصول و فعالیتی است که فراتر از افق زمانی تولید کنندگان آن محصول را شامل می شود. چرخه حیات محصول، پرورش نگارش و مطالعه مشارکتی و جمعی جنبه های مختلف موجودیت یک فرآورده است.