امروز سه شنبه 28 فروردین 1403
0

یکی از نظریه‌پردازان دیدگاه رفتارگرایی ثورندایک می‌باشد. وی با آزمایش‌های فراوان بر روی حیوانات اساسی‌ترین شکل یادگیری را یادگیری از راه آزمون و خطا یا طبق نام‌گذاری خود او یادگیری از راه گزینش و پیوند می‌دانست. اعتقاد مشخص او درباره‌ی یادگیری درکلاس درس این بود که کلاس باید دارای نظم و ترتیب بود و هدف‌های آن به روشنی تعریف شده باشند. این هدف‌های آموزشی باید درحد توانایی پاسخ‌دهی یادگیرنده بوده و به واحدهای قابل کنترل تقسیم شوند تا وقتی یادگیرنده پاسخ مقتضی می‌دهد معلم بتواند وضع خوشایندی برای او تدارک ببیند. وی می‌گوید یادگیری از ساده به پیچیده پیش می‌رود.انگیزش چندان مهم نیست.توسط تقویت‌کننده‌های بیرونی یادگیری صورت می‌گیرد. پاسخ‌های غلط به سرعت تصحیح شود تا از تکرار آن‌ها جلوگیری شود. امتحانات، برای یادگیرنده و معلم بازخورد تهیه‌ می‌کنند. موقعیت یادگیری به زندگی واقعی نزدیک باشد. از روش سخنرانی انتقاد می‌کند و آموزش انفرادی را ترجیح می‌دهد. آموزش حل مسائل دشوار به کودکان قدرت استدلال آن‌ها را افزایش نمی‌دهد.

نظرات ب-اف اسکینر (1990-1904) او معتقد است که اطلاعاتی که قرار است آموخته شوند در گام‌های کوچک ارائه شوند به یادگیرندگان درباره‌ی یادگیری‌شان. بازخورد فوری داده شود تا به سرعت یاد بگیرند. از نظر وی تدریس در واقع سازمان‌دهی وابستگی‌های تقویت‌هایی است‌که یادگیری تحت آن‌ها صورت‌می‌گیرد. دانش‌آموزان بدون تدریس نیز در محیط طبیعی خود چیزهایی یاد می‌گیرند ولی معلم وابستگی‌های خاصی را که موجب تسریع یادگیری می‌شوند سازمان‌دهی می‌کند. وی معتقد است که یادگیری‌های پیچیده‌تر با همین فرآیند وابستگی و تقویت حاصل می‌شوند. همچنین هدف‌های یادگیری باید به صورت رفتاری تعریف شوند اگر برحسب عبارات مبهم و غیر قابل تبدیل به اصطلاحات رفتاری و دقیق باشد این امکان وجود نخواهد داشت.

اسکینر ابداع‌کننده‌ی«یادگیری برنامه‌ای» و«ماشین آموزشی» است. یادگیری برنامه‌ای یعنی گام‌های کوچک پاسخ‌دهی آشکار، بازخورد فوری و سرعت تعریف شده برای هر شخص.

با کالبدشکافی رویکردهای سنتی می‌توان نفوذ قوی رفتارگرایان را بر آموزش و پرورش دید. مفهوم «آموزش جهت‌دار، استفاده از امتحانات برای اندازه‌گیری رفتار قابل مشاهده‌ی یادگیری، استفاده از تشویق‌ها و تنبیه‌ها در نظام مدرسه‌ای» همگی مثال‌هایی از تأثیرات رفتارگرایی است.

امروزه با آموزش به کمک کامپیوتر به عنوان روشی کارآمد برای یادگیری که برای مفاهیم یا مهارت‌های جدید استفاده می‌شود که در صورت پاسخ درست پاداش او ارتقا به سطح بالاتر برنامه است ویادگیرنده تشویق می‌شود. بنابراین«وابستگی‌های تقویت» تبدیل به سطوح مختلف برنامه شده‌اند و این همان رویکرد شرطی‌سازی کنش‌گر است.

نظریه گشتالت

روان‌شناسان گشتالت بر این باورند که تجارب پدیده‌شناختی از تجربه‌های حسی به دست می‌آیند و نمی‌توان آن‌ها را از راه تجزیه و تحلیل آن‌چه به اجزای تشکیل‌دهنده‌ی آن‌ درک کرد. آن‌ها معتقدندکه «مادنیارادرکل های معنی دارتجربه می‌کنیم ما محرک‌های جداگانه را نمی‌بینیم، بلکه انچه می‌بینیم محرک‌های ترکیب یافته در انگارهای معنی‌دار یا گشتالت‌ها است و این‌ها موضوع اصلی علم روان‌شناسی است.»

شعارهای معروف آن‌ها این است «کل بیش‌تر از مجموع اجزای آن است.» و «تجزیه کردن، یعنی تحریف‌کردن» آن‌ها شدیداً با روش‌های تکرار و تمرین‌که براساس نظریه‌های پیوندهای تداعی‌گرایان در مدارس برای آموزش دروس مختلف از جمله ریاضی به کار می‌رفت مخالف بوده و معتقد بودند این نوع تعمیم جوهره تفکر ریاضی را به کلی نابود می‌کند و یادگیری طوطی‌وار از ازرشی برخوردار نیست و اگر دانش‌آموزان بدون فهم، مطالب را فقط به خاطر بسپارند به بطن ریاضیاتی که مطالعه می‌کنند نخواهد رسید (سیف، 1389، کدیور، 1386).

ساخت‌وسازگرایی

دیدگاهی در یادگیری است که در واقع در نقطه مقابل رفتارگرایی قرار دارد. اگر نظریه‌های یادگیری را روی طیفی قرار دهیم که یک‌سر آن رفتارگرایی باشد در سر دیگر این طیف ساخت‌وسازگرایی قرار دارد و تاریخچه این نظریه به کارهای پیاژه و ویگوتسکی بازمی‌گردد.

ژان پیاژه معتقد بود که انسان‌ها از کودکی تا بزرگسالی به تدریج ساختارهای پیچیده منطقی را با ساختن ساختارها یکی پس از دیگری در نزد خود یاد می‌گیرند. کودک با محیط اطراف خود فعالانه در تعامل است و هرچه کودک بزرگ شده و محیط اطراف خود را درک می‌کند شناخت او نیز رشد یافته و توسعه می‌یابد. منطق کودکان و برداشت‌های آن‌ها از پدیده‌های اطراف ما با آن‌چه بزرگسالان از همان پدیده‌ها برداشت می‌کنند کاملاً متفاوت است. بزرگسالان دنیا را آن‌طور که هست توصیف می‌کنند و کودکان دنیا را مثل ما نمی‌بینند هرچند ممکن است همان پدیده‌ای که ما مشاهده می‌کنیم مشاهده کنند مانند قانون بقای حجم (سیف، 1389).

نظرات ویگوتسکی به ساخت‌وسازگرایی نزدیک است. وی در نظریه تعامل اجتماعی خود در یادگیری مفهوم دامنه‌ی تقریبی رشد را معرفی می‌کند که یادگیری زمانی رخ می‌دهد که دانش‌آموز خارج از سطح واقعی رشد خویش و توسط سطح بالقوه رشد خود در اثر راهنمایی یک بزرگسال یا مشارکت با هم‌سالان مستعدتر از خود یاد می‌گیرد که مسأله را حل کند.

با توجه به نظرات فوق یک معلم ساخت‌وسازگرا در کلاس درس با فعالیت‌هایی مختلف مثل آزمایش و حل مسائل زندگی واقعی فضایی ایجاد می‌کند تا دانش‌آموزان بتوانند دانش بیش‌تری را توسط خود بسازند و با صحبت درباره‌ی این‌که چگونه دانسته‌های آن‌ها تغییر کرده است. دانش بیش‌تری می‌آفرینند. در واقع در چنین کلاسی دانش‌آموزان یاد می‌گیرند که چگونه یاد بگیرند(سیف، 1389).

نکته‌ی کلیدی این است که ببینیم دانش‌آموزان از آن‌چه که ما به آن‌ها نشان می‌دهیم چه برداشتی دارند نه این‌که چه‌قدر از آن را فرا می‌گیرند (چمن‌آرا، 1382، مجله آموزش ریاضی، ص20).

در این راستا به نظر می‌رسد آشنایی مستمر معلمان با دیدگاه‌های جدید در آموزش - به‌ ویژه آموزش ریاضیات- بیش از بخش‌نامه‌ها و دستورالعمل‌هایی با کلمات نظیر «خلاقیت»، «حل مسأله»، «کارگروهی» و... می‌تواند درتغییر روش‌های آموزشی آن‌ها و ارتقای دانش حرفه‌ای معلمان مؤثر باشد.

0

نظریه بسط[1] که یک نظریه طراحی آموزشی است در اواخر دهه 1970 توسط چارلز ریگلات و همکاران وی مطرح شد. طبق این نظریه محتوایی که فرد می خواهد یاد بگیرد باید از ساده به پیچیده سازماندهی شود و در عین حال باید زمینه معناداری را فراهم کند که اندیشه های بعدی در آن ادغام شوند.

ریگلات بیان می کند که تغییر پارادایم آموزشی از آموزش معلم محور به سوی آموزش یادگیرنده محور نیاز به شیوه های آموزش متوالی را ایجاد کرده است. هدف این مدل طراحی آموزشی کمک به انتخاب و توالی محتوا به صورتی است که دستیابی به اهداف یادگیری بهینه خواهد شد.

نظریه بسط هفت مولفه راهبردی عمده توالی مبسوط، توالی پیش نیازهای یادگیری، خلاصه، ترکیب، قیاس ها، راهبردهای شناختی و کنترل یادگیرنده را بیان می کند. اولین مولفه به صورت یک توالی ساده به پیچیده تعریف شده که در آن اولین درس اندیشه ها و مهارت های بعدی را به جای خلاصه کردن ساده، با نمونه و مثال خلاصه می کند. خلاصه سازی با نمونه و مثال باید بر اساس یک نوع واحد محتوا (مفاهیم، روندها، اصول) انجام شود، اگر چه می توان دو یا چند نوع را به طور هم زمان بسط داد. این نوع خلاصه سازی باید یادگیری تعداد بسیار اندکی از اندیشه ها و مهارت های اصلی را در سطح عملی در بر گیرد.

روش بسط منجر به تشکیل ساختارهای شناختی با ثبات تر شده و در نتیجه یادسپاری و انتقال بهتر انجام می شود، انگیزیه یادگیرنده از طریق خلق محتوای یادگیری معنادار افزایش می یابد و فراهم نمودن اطلاعات در مورد محتوایی که کنترل یادگیرنده را میسر می سازد، افزایش می یابد. نظریه بسط گسترش یافته کار آزوبل(پیش سازمان دهنده ها) و برونر (برنامه درسی مارپیچی) است.

[1] Elaboration Theory

0

کارهایی که در ادبیات روان شناسی به اسپنس نسبت داده شده عبارتند از:

[1] و فرمول ریاضی آن- نظریه هال یک نظریه عادت رفتار است. کار اسپنس از کارهای هال متفاوت است زیرا او بهبود در عملکرد را به جای عوامل عادت به عوامل انگیزشی نسبت داده است.

[2] باور به این که روح، لیبیدو، انرژی حیاتی و سایر «نیروهای» مبهم درون ارگانیسم رفتار را هدایت می کنند؛ «نظریه های عصب فیزیولوژیکی[3]» مانند نظریه های کوهلر و پاولف؛ «سازه های نظری استنباط پاسخ [4] مانند نظریه هایی که توسط گشتالت گرایان مانند کورت لوین ارائه شده است؛ و نظریه های«متغیر رابط» هال و تولمن.

گشتالتی تر است و بر ماهیت ادراکی یادگیری تاکید می کند، در حالی که یادگیری SR فرض می کند بین محرک ها و پاسخ ها ارتباط های تداعی وجود دارد و بنابراین هم سو با نظریه های رفتارگرایان است.

آزمایش در یادگیری تمایز- اسپنس مشاهده کرد که تقویتی که با ناکامی یا بازدارنده ها ترکیب شود یافتن محرک درست را از میان مجموعه ای که محرک های نادرست را نیز در بردارد تسهیل می کند.

[5] پدیده های جا به جایی اشاره به گرایش یک ارگانیسم برای انتخاب بین دو محرک جدید بر اساس یادگیری از روابط قبلی محرک و پاسخ دارد.

اهمیت تقویت ثانوی- یک محرک خنثی که با یک محرک اولیه همراه می شود، خودش توانایی تقویت را پیدا می کند.

خاموشی رفتار در یادگیری کلاسیک

[1] Incentive motivation

[2] animalistic conceptions

[3] neurophysiological theories

[4] Response-inferred theoretical constructs

[5] Absolute stimulus theory and transposition

0

کدگذاری دوگانه پیویو دلالت بر این دارد که سیستم های کلامی و غیر کلامی بازنمایی های درونی جایگزین رویدادها هستند. برای مثال فرد می تواند یا با فکر کردن در مورد کلمه «درخت»، یا با تشکیل تصویر ذهنی از آن در مورد درخت فکر کند. سیستم کلامی و تصویری با یکدیگر ارتباط دارند، یک نفر می تواند به تصویر ذهنی درخت فکر کرده و سپس آنها را با کلمات توصیف کند یا این که ابتدا مطالبی را در مورد آن بخواند و سپس به تشکیل تصویر ذهنی بپردازد.

واحدهای سیستم کلامی لوگوژن(logogen) نامیده می شوند؛ این واحدها شامل اطلاعات زیربنایی کاربرد کلمات هستند. واحدهای سیستم غیرکلامی (imagen) نامیده می شوند. (imagen) ها اطلاعاتی را در بر می گیرند که تصویرهای ذهنی مانند اشیای طبیعی، اجزای کل نگر اشیا و گروه بندی طبیعی اشیا را تولید می کنند. (imagen) ها به صورت هم زمان یا موازی عمل می کنند؛ بنابراین تمام اجزای یک تصویر به یک باره قابل در دسترس است. لوگوژن ها به صورت متوالی یا زنجیره ای عمل می کنند. کلمات در توالی مناسب نحوی یکی یکی در جمله قرار می گیرند. این دو نوع کدگذاری ممکن است در پردازش اطلاعات انطباق پیدا کنند اما بر یکی از آن دو تاکید بیشتری می شود. سیستم های کلامی و غیرکلامی به خرده سیستم های دیگری تقسیم می شوند تا اطلاعات ابعاد مختلف را پردازش کنند.

نظریه کدگذاری دو گانه سه نوع پردازش را در نظر می گیرد:

الف) پردازش مربوط به بازنمایی، فعال سازی مستقیم بازنمایی های کلامی یا غیر کلامی

ب) پردازش ارجاعی، فعال سازی سیستم کلامی توسط سیستم غیر کلامی یا برعکس.

پ) پردازش ناشی از تداعی، فعال سازی بازنمایی های درون همان سیستم کلامی یا غیرکلامی.

برای پردازش یک تکلیف معین ممکن است به یک یا همه انواع پردازش فوق نیاز داشته باشیم.

0

ساختارآموزشی

سیستم مدرسه ای در کره پیرو یک الگوی نردبانی 4-3-3-6 می باشد که متشکل از مدرسه ابتدایی(کلاس اول تا ششم) راهنمایی(کلاس هفتم تا نهم)دبیرستان (کلاس دهم تا دوازدهم) و کالج دو ساله، کالج و دانشکده می باشد.مدرسه ابتدایی شش سال آموزش اجباری ابتدایی را به کودکان بین شش تا یازده سال عرضه می کند.مدرسه راهنمایی سه سال آموزش راهنمایی پایین را به بچه های 12 تا 14 سال ارائه می کند.دبیرستان سه سال آموزش راهنمایی عالیتر را به دانش آموزان بین 15تا 17 ساله ارائه می کند.فارغ التحصیلان دبیرستان می توانند برای دریافت آموزش عالی داوطلب یک کالج دو ساله یا یک کالج یا دانشگاه شوند.

0

ساختار آموزشی

آموزش پایه:

سن ورود=6 سالگی سن اتمام=15سالگی

آموزش ابتدایی

سن ورود=6 سالگی سن اتمام=12سالگی

آموزش مقدماتی متوسطه(راهنمایی)

سن ورود=12سالگی سن اتمام=15سالگی

در پایان مقطع مقدماتی متوسطه گواهینامه آموزش پایه (BECE) به فارغ التحصیلان اعطاء می گردد.

آموزش تکمیلی متوسطه

سن ورود = 15سالگی سن اتمام = 18سالگی

در پایان مقطع تکمیلی متوسطه گواهینامه دیپلم متوسطه (SSCE) به فارغ التحصیلان اعطاء می گردد.

آموزش فنی و حرفه ای

سن ورود = 15سالگی سن اتمام = 18سالگی

برنامه های آموزشی

سیستم آموزشی پیش دانشگاهی کشور غنا بر6 سال مدرسه ابتدایی (اجباری)، 3 سال مقدماتی متوسطه و 3 سال تکمیلی متوسطه مشتمل می گردد. در پایان دوره3 ساله ی تکمیلی متوسطه دانش آموزان در امتحان تأیید دوره ی متوسطه * شرکت می کنند.

0

ساختارآموزشی

آموزش پایه

سن آغاز دوره: 6

سن اتمام دوره: 16

آموزش ابتدایی

مدت دوره: 6 سال

بین سنین6 تا 12 سالگی

مدرک اعطایی: گواهینامه آموزش ابتدایی

آموزش مقدماتی متوسطه عمومی

مدت دوره: 3 سال

بین سنین6 تا 16 سالگی

مدرک اعطایی: گواهینامه مقطع راهنمایی

آموزش مقدماتی متوسطه فنی و حرفه‌ای

مدت دوره: 3 سال

بین سنین 12 تا 15 سالگی

مدرک اعطایی: گواهینامه فنی و حرفه‌ای

آموزش تکمیلی متوسطه

مدت دوره: 3 سال

بین سنین16 تا 19 سالگی

نگاهی گذرا

کارولینا هرناندز کروز تلاش می‌کند به موج جوانان مهاجربپیوندد که از دهکده سرخپوست نشین خود به آمریکا می‌روند. در دهکده آن‌ها این دختر 16 ساله و سه نوجوان دیگر به مقطع دبیرستان راه یافته‌ اند. او هر روز مسافتی طولانی را در اتوبوس و روی جاده‌های خاکی طی می‌کند تا به دبیرستان خود در شهر زیماتلان برسد زیرا در دهکده دبیرستان وجود ندارد و این دهکده در منطقه کوهستانی استان اوکساکا، حدود 40 مایلی جنوب بزرگترین شهر واقع شده است.

تقریبأ 40 دانش‌آموز همزمان با کارولینا وارد مقطع راهنمایی شدند اما اکثر آن‌ها ترک تحصیل کردند و شش نوجوانی که کلاس نهم را به پایان رسانده‌اند به‌طور غیرقانونی برای کسب و کار به آمریکا مهاجرت نمودند. او می‌گوید: دوستانم از من دعوت کرده‌اند تا به آمریکا بروم. هرناندز که از سرخ‌پوستان زاپوتک است بدون لهجه به زبان اسپانیولی صحبت می‌کند و نگاه خوشبینآن‌های نسبت به زندگی خود در این رفت و برگشت‌ها با اتوبوس دارد. “شاید من هم روزی بتوانم ادامه تحصیل دهم و کار نکنم.”

درمکزیک مسئولان آموزشی تحت نظارت رئیس جمهوری، وینسنت فاکس، اهدافی را در نظر گرفته اندتا نوجوانان شیوه هرناندز را در پیش گیرند و در مقطع دبیرستان ادامه تحصیل دهند. و در 269 طرح اهدافی را مشخص نمودند تا بر مشکلات عمده دستیابی به نظام آموزشی مکزیک غلبه می‌کنند.درحقیقت فاکس اعلام کرد تعلیم و تربیت در توسعه مکزیک از اولویت خاصی برخوردار است زیرا در این کشور 27 درصد از مردم در فقر شدید به سر می‌برند. برای بسیاری از مکزیکی‌ها پرداختن به چنین اهدافی مهم است زیرا 80 درصد از بودجه نظام آموزشی از طریق دولت مرکزی تامین می‌شود. معلمان آمریکایی معلمان آمریکایی نیز به این اهداف توجه می‌کنند زیرا هر ساله آمریکا پذیرای هزاران کودک از همسایه جنوبی است و بسیاری از آن‌ها فرزندان خانواده‌های فقیر اهل استآن‌های جنوبی مکزیک مانند گونررو و اوکساکا هستند که برخلاف استآن‌های دیگر دانش‌آموزان این منطقه برای ورود به مدرسه آماده نیستند. کودکان ساکن اوکساکا به مدارس سان‌دیه‌گو می‌روند. برای معلمان آمریکایی اصلاح نظام آموزشی مکزیک مهم است زیرا آن‌ها می‌توانند شاهد ورود دانش‌آموزان جدیدی باشند که برای رفتن به مدرسه آمادگی لازم را دارند و می‌توانند بر اختلافات فرهنگی غلبه کنند. بیش از یک میلیون دانش‌آموز آمریکایی در مکزیک متولد شده‌اند که طبق آمارهای ارائه شده درسال 2000 این رقم 36 درصد از دانش‌آموزان مهاجرا تشکیل می‌دهند و نسبت به آمارهای سال 1970حدود 15 درصد افزایش یافته است.

0

ساختار آموزشی

تاریخچه آموزشی

در سال1912م گروهی از بازرگانان کویت دست به تأسیس مدرسه ای زدند که معلمین آن، از سایر کشورهای عربی بودند؛ غرض ازتأسیس این مدرسه، تربیت حسابداران ودفتردارانی بود که بتوانند احتیاجات بازرگانها را مرتفع سازند. تعلیم و تربیت، طبق اصول جدید، ازسال 1936م شروع گردید، ولی تا پایان سال 1954م. توسعه آموزش و پرورش چندان سریع نبود. البته سیستم آموزشی ازسال 1965م بین مقطع سنی شش تا چهارده سال اجباری شد.

ساختار نظام آموزشی کویت از 4سال دوره ابتدایی، 4سال دوره میانی و 4سال دوره متوسطه متشکل می گردد. 4سال دوره ابتدایی و 4سال دوره میانی، در مجموع 8سال دوره آموزش اجباری را تشکیل می دهند تحصیلات به زبان عربی است و در تمام مراحل رایگان می‌باشد. علاوه بر این،کلیه دانش آموزان از لباس، غذا و لوازم تحریر و وسیله نقلیه رفت و آمد مجانی استفاده می‌کنند. آموزش و پرورش و آموزش عالی در کویت دارای دو وزارتخانه است ولی یک وزیر مسئولیت آنرا به عهده دارد. مدارس نیز به دو دسته تقسیم می‌شوند: مدارس دولتی” و “مدارس خصوصی”که تحت پوشش برنامه های وزارت آموزش و پرورش اداره می‌شوند “مدارس غیر انتفاعی”در انجا رشد خوبی دارند و تعداد کل مدارس و آموزشگاه‌ها در سال 94-93م. 556 باب مدرسه دولتی و 251 باب مدرسه خصوصی بود، که این رقم در سال 95-94م. به 574 باب مدرسه دولتی و 2256باب مدرسه خصوصی بود که میانگین بی‌سوادی 8/22 درصدکه 5/5 درصد آن مرد و 3/17 درصد زن، در همان سال بوده است. مدارس دولتی کویت زیر نظر اداره تعلیم خاص، که تابع وزارت آموزش و پرورش است، اداره می‌شود.مدارس خاصی که به اتباع کشورهای خارجی تعلق دارد عبارت است از؛ مدارس کشورهای انگلیس، فرانسه، امریکا، آلمان، ایران، هند و پاکستان. حد متوسط شهریه دریافتی سالانه، مبلغی بالغ بر 120 دینار کویتی برای مدارس آسیایی و 900 دینار کویتی برای مدارس عربی، می‌باشد.که مدت زمان فعالیت آنها در طی هفته، از روز دوشنبه تاچهارشنبه می باشد. اتمام سال تحصیلی مدارس، در اواخر خردادماه است.تعلیم را می توان در این کشور به3بخش آموزش و پرورش پیش دانشگاهی،آموزش عالی و آموزش های خاص تقسیم نمود.

0

ساختار آموزشی

نظام آموزش و پرورش درکشور اتریش به عنوان یک زنجیر پیوسته از سطوح و مراحل مختلف آموزشی است. تحصیلات متوسطه عمومی قلب نظام آموزشی کشور است که پس از آموزش متوسطه پایه و آموزش ابتدایی ارائه می گردد. مقطع تکمیلی متوسطه نیز در ادامه تحصیلات متوسطه پایه به علاقه مندان ارائه می گردد

آموزش پیش دبستانی

تاریخچه

در این گروه می‌توان از سیستم‌ یتیم خانه‌ها در آغاز عصر جدید نام برد. اولین مؤسسات مراقبت از کودکان با ایجاد کارگاههای تولیدی در سال 1750 و کارهای ساعتی زنان خانه‌دار اتریش در خارج از خانه و در کارگاههای صنعتی تشکیل گردیدند.با تأسیس اولین مرکز مراقبتی کودکان در اتریش در سال1830 مؤسسه‌ای ایجاد گردید که جزء سیستم آموزشی مدارس به حساب نمی‌آمد (و از اینرو هیچگونه حمایتی از جانب صندوق مدارس دریافت نمی‌کرد، بلکه به وسیله کمکهای مالی مردم روی پای خود بود) و تنها به صورت اصولی به امر“حمایت و نگهداری” کودکان و کمتر به امر آموزش می‌پرداخت. با تأسیس اولین مهدکودک در سال 1863 (بر اساس طرحهای کومینوس، اوبرلین، پستالوتسی و فریدریش فروبل) یک شکاف اجتماعی رو به رشد ایجاد گردید: مراکز مراقبت از کودکان خانواده‌های کم‌درآمد و مراکز مراقبت از کودکان و فرزندان طبقه متوسط. از سال 1870 تقریباً در همه ایالتهای اتریش مهدکودکهای خصوصی و ایالتی وجود داشته است. وظیفه این مراکز آموزشهای تربیتی تکمیلی در کنار خانواده بود. در سال 1871 اولین اتحادیه شغلی مربیان مهد کودک تشکیل گردید که قوانین مربوط به تأسیس، برنامه‌ریزی، اداره، نظارت و مراقبتهای تربیتی، ساختار ظاهری و فضا و مسائل آموزشی آنها در حدود یکصد سال معتبر بودند. تعداد مهدهای کودک از سال 1885 تا سال 1912 از تعداد 134 به 548 مهدکودک و تعداد مراکز مراقبتی صرف در طی این مدت از 183 به 244 مرکز افزایش یافته است.از سالهای دهه 1920 به بعد مراکز مراقبتی بیشتر به سمت حاشیه رانده شدند و تفکرات مونته سوری در مهدهای کودک جایگزین شدند. در آن سالها وین، که مشاور امور رفاهی آن در شورای شهر دکتر جولیوس تاندلر بود بسیار بیشتر از سایر پایتختهای جهان دارای مهدکودک بود. همچنین “کودکستانهای ملی” با ساعات کاری طولانی‌تر نیز وجود داشتند. کار با کودکان با دورنگری خاصی برنامه‌ریزی شد. در هر “گوشه” (به عنوان مثال: گوشه ساختمان‌سازی، گوشه عروسکها) اسباب‌بازیهای مقتضی با سن و از نظر تربیتی مفید برای کودکان قرار داشت. ژیمناستیک و تدریس موسیقی نیز در کودکستانها ارائه می‌شد.

0

ساختار آموزشی

به طور کلی می توان گفت که ساختارآموزشی کشور پرتغال بر ساختار ذیل استوار می باشد:

آموزش پیش دبستانی(مهدهای کودک)

آموزش پایه

آموزش پایه خود شامل سه مرحله است: مرحله اول- مرحله دوم-مرحله سوم

آموزش مقدماتی متوسطه

آموزش تکمیلی متوسطه

آموزش متوسطه حرفه ای

آموزش متوسطه عمومی CT و CSPOP

آموزش غیر دانشگاهی (پلی تکنیک)

آموزش دانشگاهی

آموزش پیش دبستانی

ساختار آموزشی

آموزش پیش دبستانی ازسنین3تا5 سالگی اختیاری بوده ودرمهدهای کودک دولتی وخصوصی ارائه می شود.مهدهای کودک دولتی رایگان است واین درحالیست که مهد کودک های خصوصی به اخذ شهریه مبادرت می نمایند.آموزش پیش دبستانی بخش جدایی ناپذیر نظام آموزشی دولتی تلقی می شود که درقانون ژوئیه 1975برآن تأکیدشده است.

دراین نظام اهداف آموزش دبستانی تعیین شده ودانشسرای تربیت معلمان مهدکودک دایرمی شود.همچنین دردهه 1970،خدمات آموزشی مختلف مهد کودک که بعداً به گروه های متعددی تقسیم شد،تحت نظارت وهماهنگی وزارت آموزش ووزات کار وتأمین اجتماعی قرار داشت.آموزش پیش دبستانی اختیاری بوده وبه کودکان سه تا شش سال (سن قانونی شروع آموزش پایه) ارائه می شود.کودکان این گروه سنی عموماً درمهد کودک حضور می یابند.شبکه های دولتی وخصوصی از مهدکودک ها زیرنظروزارت آموزش فعالیت می کند که سرپرستی وفعالیت آنان تحت نظارت مدیریتهای آموزش منطقه ای قرار دارد.شبکه ای ازموسسات پیش دبستانی که توسط MESS واز طریق مراکز تأمین اجتماعی منطقه ای اداره می گردد نیز مهد کودک های دولتی وخصوصی را دربرمی گیرد.

اکثر موسسات دولتی وخصوصی زیرنظرMESS امکانات مراقبتی شیرخوارگاهی برای کودکان ازبدو تولد تا سه سالگی را فراهم می نمایند.اگر چه در شبکه دولتی وزارت آموزش رشد بسیار سریعی طی دهه گذشته رخ داده است،اما این شبکه کمتر ازنصف ظرفیت کل مهد کودک ها را دربر می گیرد.درمقابل، دیگرموسسات اکثراً وابسته به موسسات خصوصی بوده یاموسسات خصوصی- تعاونی می باشند.طبق آمارسال 1992حدود9/49% ازکودکان 3 تا 6 ساله در مهد کودک حضور یافتند که حدود 40% آنان در مهد کودک های دولتی وابسته به وزارت آموزش،115درصددرموسسات خصوصی یا تعاونی و45% در نهادهای وابسته به MESS حضور داشتند.درمدارس وابسته به MESS اولویت با کودکانی است که خانواده های آنان ابزار مالی واجتماعی لازم در اختیار ندارند.حضور درمهد کودک های وابسته به وزارت آموزش رایگان است اما در مراکز وابسته به MESS والدین،متناسب با درآمد خانواده(ازنهادهای دولتی یاخصوصی غیرانتفاعی)بخشی ازمخارج رامتقبل می شوند.